چگونه با یک پسر برخورد کنیم

خواص دارویی و گیاهی

چگونه با یک پسر برخورد کنیم
چگونه با یک پسر برخورد کنیم

وقتی که در رابطه عاطفی با کسی هستید به طور ناخودآگاه تلاش می‌کنید طرف مقابل شما احساس خوبی از رابطه با شما داشته باشد، سعی می کنید که او را خوشحال کنید و احترام و توجه خود را به او نشان دهید. با صحبت کردن با طرف مقابل افکار و ایده های او را کشف […]

وقتی که در رابطه عاطفی با کسی هستید به طور ناخودآگاه تلاش می‌کنید طرف مقابل شما احساس خوبی از رابطه با شما داشته باشد، سعی می کنید که او را خوشحال کنید و احترام و توجه خود را به او نشان دهید. با صحبت کردن با طرف مقابل افکار و ایده های او را کشف می کنید و پی خواهید برد که چگونه رفتار مناسبی داشته باشید. رفتار با دوست پسر شاید آنقدر که پیچیده به نظر برسد بیشتر نیاز به آگاهی و یادگیری مهارت های فردی دارد که در این مقاله به شما خواهیم آموخت.

هر پسری با پسر دیگر تفاوت هایی دارد، برای هر کسی چیزهایی اهمیت دارد که شاید برای فرد دیگر اهمیت چندانی نداشته باشد. برای پی بردن برای رفتار با دوست پسر از او درباره چیزهای مختلف سوال کنید و ببینید که چگونه به چیزهایی که می گویید نظر می دهد، مثلا به طور واضح به او بگویید که چگونه دوست و همراه بهتری برای او خواهید بود. احتمالا دوست پسرتان به شما می گوید که برای او چه چیزهایی مهم هستند. البته شاید به سرعت نتوانید به فرد دیگری تبدیل شوید اما در گذر زمان می دانید که رفتار با دوست پسر را به شکلی درست و مناسب پیش ببرید.چگونه با یک پسر برخورد کنیم

آیا بلدید از پشت گوشی دوست پسر را وابسته کنید؟

شاید جالب باشد بدانید که شنونده خوب بودن به اندازه مهارت سخنوری در ارتباط با دیگران مفید است. شاید افرادی را دیده باشید که توانایی سخنوری بالایی ندارند اما دیگران درباره آنها می گویند که افراد شایسته ای برای هم صحبتی هستند! واقعا جالب است. این افراد فقط شنونده خوبی هستند. به همین ترتیب بهتر است برای رفتار با دوست پسر خود به شکلی مناسب شنونده خوبی هم باشید، برای او وقت صرف کنید و صحبت های او را بشنوید و سعی کنید با او همفکری داشته باشید.

ما به طور ناخودآگاه همیشه به نیازهای شخصی خود فکر می کنیم اما برای رفتار مناسب با دوست پسر بعضی وقت ها سعی کنید موقعیت طرف مقابل خود را درک کنید و به قول خارجی ها «با کفش های او قدم بزنید» و دنیا را از زاویه دید او ببینید. مثلا اگر دوست پسر شما از اتفاقی ناراحت هست، سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و ببینید که چه کاری به آرامش او کمک خواهد کرد و یا اگر شما در موقعیت مشابهی بودید دوست داشتید چه چیزهایی بشنوید؟

بهترین دوستان و همراه ها در زندگی ما کسانی هستند که ملاحظه خوبی نسبت به حال ما در شرایط مختلف دارند و به شکل خوبی همدلی و همدردی دارند.

مقاله مرتبط: چگونه برای دوست پسرمان جذاب باشیم؟

شاید عاشق دوست پسر خود هستید و او را بسیار دوست دارید اما اینکه بخواهید در تمام ساعات شبانه روز و هفت روز هفته با او در ارتباط باشید کاملا نادرست است. همانقدر که به آزادی خود بها می دهید به آزادی دوست پسر خود علاقه نشان دهید و به او اجازه دهید که زمانی در اختیار خودش باشد.

بعضی جملات از سوی دوست پسر شما نشان می دهند که او نیاز به فضا دارد مثلا اگر به شما بگوید که «امشب درباره موضوع مورد بحث شما فکر می کند» و یا «الان وقتش نیست» و یا «آیا می شود من را کمی تنها بگذاری؟» در چنین شرایطی وجود شما باعث آرامش او نخواهد بود و بهتر است برای مدت کمی او را به حال خودش بگذارید.

روابط عاطفی سالم به فاصله های کوتاه نیازمند است و از اینکه کمی از او فاصله می‌گیرید احساس بدی نداشته باشید.

برای اینکه بتوانید دوست پسر خود را جذب کنید، باید بتوانید در همان زمانی که از او فاصله گرفته اید به خودتان توجه کنید، به سلامتی خود، به زیبایی اندام و پوشش خود توجه کنید. وقتی که به خودتان توجه می کنید، در موقعیت بهتری برای طرف مقابل خود خواهید بود و رابطه عاطفی سالمی را بوجود خواهید آورد. 

اگر می خواهید بدانید که رفتار با دوست پسر به چه شکلی مناسب است، باید بدانید که تعریف کردن از دیگران احساس مهم بودن در آنها را بر می انگیزد. به دوست پسر خود بگویید که چه چیزی باعث شده که او را دوست داشته باشید و چرا فرد مهمی در زندگی شما شده است.

سعی کنید هربار بروی موضوعی متفاوتی برای تعریف کردن تمرکز کنید، ظاهر او، توانایی های او، ایده های او، رفتار او با شما و یا دیگران چیزهایی هستند که می توانید به عنوان تعریف و تمجید بکار ببرید.

حتما همیشه به شکلی محترمانه از او تعریف کنید و سعی کنید در شرایطی بگویید که احساس خوب شما را به خوبی دریافت کند.

همانطور که گفتیم مهم بودن چیزی هست که تمام انسان ها دوست دارند، دوست پسر شما هم از این قانون مستثنا نیست. او باید بداند که درباره او با دیگران به نیکی یاد می کنید و شنیدن کلمات مثبتی که درباره او با دیگران می زنید احساس خوبی به او می بخشد و رابطه شما به شکل ویژه و خاصی پیش خواهد رفت.

آیا دوست پسر شما می داند که شما اولین و بهترین هوادار او هستید؟ برای رفتار با دوست پسر خود به شکلی مناسب به او نشان دهید که تشویق کننده اهداف و تلاش های او هستید. مثلا به او بگویید که در آینده شخص مهمی خواهد شد و یا در حرفه خود به شخصی متحبر و حرفه ای تبدیل خواهد شد. این سخنان شما همچنان که انگیزه و انرژی می بخشد باعث می شود برای همیشه این سخنان مثبت شما در خاطر او نقش ببندد و همچنین توانایی خود را برای فراهم کردن چیزهایی که شما را به وجد می آورد به نمایش بگذارد.

گفتن «متشکرم» گاهی وقت ها معنای درک کردن طرف مقابل را دارد. همانطور که شنیدن چنین کلمه ای به شما انرژی می بخشد از بکار بردن آن دریغ نکنید و حس احترام را به دوست پسر خود بدهید. مثلا بگویید «متشکرم که به من در آن موضوع کمک کردی.» و یا «واقعا نمی دانم که چگونه از تلاش هایی که برایم انجام دادی تشکر کنم.»

بعضی وقتها به او اطمینان بدهید که به او توجه دارید. فکر نکنید که او خودش این موضوع را می داند، باید حتما بگویید.

مثلا بگویید «من خیلی وقت ها به تو فکر می کنم و دنیای بدون تو، برام غیر قابل تصوره.» و یا «من واقعا عاشق توام.»

برای پی بردن به رفتار با دوست پسر به شکل مناسب باید علاقه مندی های دوست پسر خود را بدانید و سعی کنید یکی از آنها را انتخاب کنید و درباره آن با دوست پسر خود صحبت کنید، مثلا اگر یک برنامه تلویزیونی مورد علاقه او هست مانند برنامه دورهمی، یا برنامه فوتبالی نود، درباره آخرین چیزهایی که از آن دیده اید با او صحبت کنید و متوجه خواهید شد که چقدر دوست پسر شما از این بحث خوشش خواهد آمد.

مقاله مرتبط: چگونه قلب یک پسر را تسخیر کنیم؟

البته مشکلی ندارد که علایق متفاوتی داشته باشید اما صحبت کردن مشتاقانه نیازمند زمینه و علایق مشترکی هست. اگر واقعا نمی دانید که از چه چیزی خوشش می آید صبر کنید تا ببینید درباره چه چیزهایی بیشتر صحبت می کند و از حرف های خود او موضوعات مورد علاقه اش را بیابید، بدین شکل رابطه شما نزدیک تر خواهد شد.

اختصاص دادن زمان های خاص در طول روز برای صحبت کردن با دوست پسرتان کاری بسیار مهم برای حفظ رابطه عاطفی هست. اگر واقعا به طرف مقابل خود علاقه مند هستید، زمان هایی را به او اختصاص دهید. رفتار مناسب با دوست پسر نیازمند زمانی برای صحبت کردن در طول روز است و دوست پسر شما نباید به این احساس برسد که آخرین چیزی که به آن فکر می کنید او هست.

فاش کردن دغدغه ها و افکار خود برای دیگران همیشه جذاب نیست اما وقتی در رابطه عاطفی و عاشقانه ای با کسی هستید صحبت کردن از افکار و احساسات و ایده ها فرصت خوبی برای محکم کردن رابطه احساسی هست.

مثلا فرصت شغلی در آینده نزدیک پیش روی شما هست که در تصمیم گیری برای آن مردد هستید، مشورت کردن با دوست پسر خود هرچند با هدف تصمیم گیری هم نباشد به تقویت رابطه عاطفی شما کمک خواهد کرد.

مقاله مرتبط: چگونه دوست پسرم را عاشق خود کنم؟

فکر کنم به خوبی می دانید که اساس رابطه عاشقانه برپایه صداقت داشتن است. برای رفتار با دوست پسر به شکلی مناسبی باید بتوانید صداقت خود را نشان دهید و اعتماد او را بدست آورید و همراهی مورد اعتماد و اتکا باشید.

یکی از موارد مهمی که مردان بسیار به آن توجه دارند و همیشه در ذهنشان به عنوان سوالی بی جواب معمولا وجود دارد این است…

اکثرا وقتی زنان مردی را دوست دارد یا عاشق او می‌شوند تمام تلاش خود را برای حفظ رابطه  خود به کار می‌گیرند و کم محلی…

از دیدگاه بسیاری از کارشناسان آشنایی قبل از ازدواج بسیار مهم است؛ زیرا بدون آشنایی و نداشتن درک از یکدیگر نمی‌توان توقع یک ازدواج موفق…

نیاز جنسی یک غریزه است که هر شخص باید آن را بر طرف کند و یکی از اهداف ازدواج برطرف کردن این غریزه است. همه…چگونه با یک پسر برخورد کنیم





پادکست چگونه فقط با حرف زدن شوهر را جذب خواسته خود کنیم؟

پادکست: کاریزماتیک چیست؟ و 5 رازی که برای جذابیت باید بدانید

پادکست: چگونه با همسرم گفتگو صحیح داشته باشم؟

با عضویت در خبرنامه از آخرین ، مطالب ، مقالات ، محصولات و تخفیف های ما خبر دار شوید

کلیه حقوق این سایت متعلق به مجموعه آموزشی تکامل من میباشد.

چگونگی برقراری رابطه احساسی با یک پسر – ویژه خانم ها

 

با توجه به استقبال زیاد از این مطلب که در سایت قبلی ما وجود داشت بر این شدیم تا با ویرایش آن و استفاده از منابع بهتر ، کمی روشن تر به این موضوع بپردازیم .

برقراری رابطه برای هر فرد فارغ از هدف اصی مستلزم رعایت یکی سری اصول است که با گذشت زمان می توان به آن ها پی برد ، در روابط احساسی  که ” عشق ” تلقی می شود نیز اصولی را باید مد نظر داشت ؛ شاید شروع رابطه و ابراز احساسات مهمترین اصل برای رابطه ای دوسویه باشد اما نباید فراموش کرد که شناخت اصلی ترین شاخصه در رابطه است .چگونه با یک پسر برخورد کنیم

لذا قبل از شناخت یک فرد هرگز نباید صحبت از یک رابطه ی عاشقانه صورت پذیرد ؛ انسان ها دارای فطرت هستند و بنا بر فطرت خود خوبی هایی دارند اما نباید فراموش کرد که در مقابل فطرت هر شخص خاصیت بازدارنده نیز وجود دارد .  بدی های هر شخص به این معنا نیست که آن شخص ذاتا بد باشد ، وجود بدی می تواند فقدان فطرت و خوبی های وی باشد که عامل اصلی آن خانواده است .

شاید شما در محیط کار ، دانشگاه ، محل زندگی و … با فردی برخورد داشته باشید که شیفته ی رفتار او شده اید اما این شیفتگی باید بتواند مسیری درست را برای آینده شما رقم بزند و قطعا این احساس در کائنات و کتاب زندگی شما از پیش تعیین شده نیست که بتوانید به همان احساس متکی باشید و اصول شروع یک رابطه را بدون بازنگری رعایت کنید . اگر شما چنین عقیده ای داشته باشید که تقدیر شما از پیش نوشته شده است هر اتفاقی را که در زندگی رقم می زنید از پیش تعیین شده می دانید .

پس با این اوصاف باید هر چه پیش آمد را عملی کنید ، اما این تصور کاملا غلطی است که گریبان گیر عواطف بسیاری از مردم است و با این دید تصور می کنند که عشق آنها فقط مال آنهاست و هیچ کس دیگر نمی تواند جای او را بگیرد .

ما شما را از این احساس منع نمی کنیم ، اما پیشنهاد می کنیم که بر اساس یک سری اصول فرد مورد نظر را بشناسید ، چرا که ممکن است آن فرد اصلا مناسب زندگی شما نباشد و شما فقط  بنا بر یک عشق درونی تصور می کنید که اون مال شماست و نمیتوانید به کسی دیگر دل ببندید .

تجربیات دیگران : شاید بتوان گفت تمام افرادی که روزی عاشق و دلباخته شخصی بودند با گذشت زمان او را فراموش کرده باشند ، تمام آنها بدون هیچ استثنایی در زمان عاشقی خود اقرار بر این داشته اند که عشق آن ها خاص ترین عشق دنیاست و هرگز نمی توانند به فردی دیگر حتی فکر کنند و تا آخر عمر عاشق وی می مانند .

البته ممکن است برخی در زندگی زناشویی و رابطه خود موفق نبوده باشند و عشق اول خود را از یاد نبرند که این نمیتواند دلیلی برای استحکام عشق باشد ، این افراد اگر بر اساس اصول گام بر میداشتند هرگز از رابطه جدید خود پشیمان نبودند .

گاهی ممکن است در شخص مورد نظرتان بدی هایی وجود داشته باشد ؛ بر اساس این اصل که هیچ کس کامل نیست ، نباید انتظار داشت که وی تمامی شاخصه های فرد ایده آل شما را داشته باشد پس باید به خانواده رجوع کرد ، یکی از عوامل تقویت فطرت در انسان ها خانواده است و فردی که در کانون خانواده نقش کلیدی ایفا می کند قطعا خواهد تواند خود کانون یک خانواده باشد .

توجه کنید که شما به دنبال ازدواج و تشکیل خانواده هستید ، پس فردی که در خانواده مادری خود نقشی ندارد و یا دچار اختلافات خانوادگی است می تواند تا حد زیادی در زندگی شخصی خود شکننده و هنجار گریز باشد . گاهی اوقات شخصی خود را با ظاهری دیگر نشان می دهد و شما با شناخت خانواده او به طور کامل از او دلزده خواهید شد .

بطور مثال خانم های زیادی با سطح طبقاطی بالا و مفرح بوده اند که گول ظاهر یک پسر خوشتیپ را خورده اند ، اما با شناخت بیشتر متوجه خانواده بسیار سطح پایین او شده اند ؛ قطعا این پسر نمی تواند در سطح آن دختر باشد و فقط ظاهر فریبی کرده است .

البته این دلیل نمی شود که اختلاف طبقاتی مانع رابطه باشد ، اگر فرد صادقانه و بدور از ریا و دروغ خود را در سطح پایین معرفی کرده باشد شما می توانید در همان ابتدا تصمیم بگیرید که چنین اختلافی را می پذیرید یا خیر .

در بسیاری از موارد خانواده پسر در سطح بالایی قرار دارد و باعث آزار عروس خانواده می شوند که در صورت شناخت کافی از خانواده پسر مورد علاقه خود می توانید بسیار آسان تر تصمیم بگیرید .

بیشتر پسرهای تازه به دوران رسیده که شاید بخش عظیمی از جامعه را تشکیل دهند تصور می کنند که خوشتیپ ترین و زیباترین مرد روی زمین هستند و یا انقدر خوب هستند که تمام دختر ها عاشق آنها هستند .

این تصور بسیار اشتباهیست ، هر دختر سلیقه های خاص خود را دارد و اتخاب او ارتباطی با بهترین بودن پسر ندارد ، اما بخاطر این اشتباه پسر ها ممکن است که دختر نیز دچار اشتباه شود .

رفتار اجتماعی یک پسر تا حد زیادی نمایانگر شخصیت اوست ، هنجار هایی که پسر ها و مردان باید در چارچوب آنها قرار بگیرند تقریبا مشخص است و در زیر برخی از هنجار های اجتماعی را معرفی می کنیم :

 

به وعده های یک پسر چشم امید نداشته باشد ، و کسی را انتخاب کنید که می بینید نه کسی که قرار است ببینید ؛ یعنی در زمان شروع یک رابطه حتما ایده آل های مالی و تحصیلی شما را داشته باشد و هرگز از روی عشق یکسویه وابسته شخص نشوید .

قبل از شروع یک رابطه حتما در رابطه با گذشته شخص مورد نظر پرس و جو کنید، قطعا اگر مورد غیر اخلاقی و ناهنجاری خاصی داشته باشد شما را دلزده خواهد کرد و شما دچار یک اشتباه بزرگ نخواهید شد .

با توجه به اصول کلی که گفته شد هرگز عجول نباشید ، به این فکر نکنید که ممکن از عشق من از دانشگاه فارغ التحصیل شود ، کلاسش تغییر کند ، محل کارش عوض شود ، اسباب کشی کند و … . شناخت فرد مقابل بسیار مهم است پس اگر نمیتوانید زمان بدهید تا او را بشناسید سعی کنید از او دل بکنید و برای دل کندن از دیگران کمک بگیرید .

همیشه سعی کنید یک واسطه  بزرگ تر از خود داشته باشید تا در مواقع ضروری کمک و حامی شما باشد ، و یا حتما راز عشق خود را با یک دوست در میان بگذارید چرا که ممکن است گاهی نیاز به کمک داشت هباشید و کسی نتواند بفهمد که مشکل شما دقیقا چیست .

نوع سلیقه ها و مخاطبین به قدری زیاد است که برای دانستن چگونه بیان کردن احساس نیاز است تا تک تک به این موضوع پرداخته شود و نمی توان یک اصل کلی برای نوع بیان معرفی کرد .

البته حتما باید شما اصول بالا را رعایت کرده باشید و با تایید شدن اصول بالا اقدام به ابراز علاقه کنید ؛  ابراز علاقه را سخت ندانید . شما می توانید برای بیان احساس خود به جمله ” می خواهم بیشتر با شما آشنا شوم ” بسنده کنید . این جمله کلیدی نه شخصیت شما را پایین می آورد و نه احساس اصلی شما را بیان می دارد ؛ هرگز به طور مستقیم نگویید که عاشق او هستید . چرا که این فقط برای آقایان کاربردی است .

این توضیحات کلیدی در رابطه بود و ممکن است هر کس به نوبه خود با یک درگیری ذهنی خاصی روبرو باشد که می توانید با بیان مشکل خود در بخش نظرات پاسخ خود را دریافت نمایید .

 

 

با سلام ، از حضور ارزشمند شما در این سایت خوشحالم و امیدوارم مطلبی که مشاهده می فرمایید مورد توجه شما قرار گرفته باشد ، نظرات با ارزش خود را حتما با ما در میان بگذارید.

سلام
من یا یهو و شدید عاشق کسی میشم بدون اینکه اون رو درست بشناسم یعنی بر اساس تصورم از طرف عاشق میشم علاقه ای هم به شناخت ندارم چون اون شخص با تصورات من فرق میکنه! که اصلا مناسب من نیس.
چطور به یک شخص که برام مناسب باشه علاقه پیدا کنم چطور احساسم رو با دنیای واقعی تطبیق بدم؟
آیا میشه بصورت کنترل شده به کسی علاقه مند شد؟

سلام
این مساله به سن و سال شما بستگی داره که ذکر نکردید

سلام خسته نباشید. ممنون از مطالب آموزندتون
من20 سالمه از پسری خوشم اومده که مغازش تقریبا نزدیک خونمونه. محیطشم مردونس. شمارشو از رو مغازه برداشتم بنظرتون از تلگرام بهش پیام بدم یا این کار بی فایده اس؟ ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام
این مساله شخصیه و خودتون باید ببینید توانایی تماس برقرار کردنو دارید یا اعتمد بنفس لازمو ندارید

سلام لطفا جواب منو بدین خواهش میکنم من یه دختره ۱۹ ساله هستم یه سال پیش با یه پسری اشنا شدم ک یه ماه ازم کوچیکتره ،باهم در ارتباط بودیم و حرف میزدیم ک بعد یکی دو ماه خیلی بهم ابراز علاقه کرد گفت خیلی دوسم داره و…کاملا هم مشخص بود خیلی دوسم داره ولی من به علاقش توجه نکردم خیلی رک هم بهش گفتم من دوست ندارم تو ازم کوچیکتری و.. اما اون همچنان دوسم داشت بعد یه مدت وفتی دید من نسبت بهش هیچ حسی ندارم و توجهی نمیکنم ارتباطمون قطع شد،ولی چندماه بعد دوباره بر سر یه اتفاق های پی ام دادن رو شروع کردیم هنوزم دوسم داشت الان منم خیلی دوسش دارم خییییییییییییییییییییلی ،پشیمونم ک چرا اون موقع بهش گفتم دوسش ندارم حتی تا چند هفته پیش هم همه چیز خوب بود ولی یدفعه ازم دور شده کسی ک هرروز بهم پی ام میداد الان چندین روزه حالی ازم نپرسیده,یعنی منو باهمون خصوصیات اخلاقی ک بهش توجه نمیکردم دوس داشت؟دیگه دوسم نداره؟یا داره ولی دیگه بیان نمیکنه؟ من خیلی دوسش دارم لطفا بگین چیکار کنم؟ چیکارکنم دوباره همه چی خوب شه

این قضیه مثل یک سیب چرخان در هوا هست، باید زمان بدید تا همه چیز مشخص بشه

سلام
دختری 33 ساله هستم، به مدت 5 ماه با پسری که 3 سال ازم کوچکتره دوست بودم، اما درست فردای تولدم، بدون هیچ دلیل خاصی و فقط با گفتن اینکه ادم سردیه و میترسه موجب ناراحتی من بشه، رابطه رو قطع کرد. من الان چه باید بکنم؟ خیلی بهش وابسته شدم

سلام
صرفا دونستن علت این کار کافیه و به شما کمک میکنه بدونید درست شدنی هست یا خیر

سلام من دختری 24ساله ام شخصیت خیلی ناپخته ای دارم وبه اصطلاح همه میگن ساده ام و تا حالا با هیچکس رابطه ی بلند مدت نداشتم بیشتر از 2ماه. تا یکی دوسال پیش تنها ملاکم وضعیت مالی بود ولی تجربه ی خیلی بدی واسم پیش اومدو با خودم گفتم چرا من عاشق نشم ومثل همه ی دخترا از قیافه ی 1نفر خوشم نیاد ولی بزرگترین مشکلم اینه که با اینکه به خودم میرسم و از نظر ادمای رک چهره ی نسبتا خوب و متوسطی دارم اصلا توی دانشگاه کسی بهم پیشنهاد نمیده ئگاهی با خودم فک میکنم شاید چهرم اونجوری که فک میکنم نیست و زشتم الانم توی سنی هستم که حساس شدم متاسفانه وقتی عکس 2نفره از کسایی که ایده ال منن میبینم فوق العاده ناراحت میشم و خواهرم میگه تو موقعیتای خوبو از دست دادی چون قبلا به حرفش گوش نمیکردم قدمم خیلی خیلی بلنده و ممکنه مورد سلیقه ی خیلی اقایون نباشه الانم ترم اخرم وشبا ملاکای منو داشته باشه چون اگه یکم دیگه تحت فشار قرار بگیرم ممکنه اخرش عاقبتم بیفته با کسی که ازش خوشم نمیاد و واقعا نمیخوام با کسی در اینده ازدواج کنم که ازش خوشم نمیاد و تا اخر عمر ازش متنفر باشم

لطفا جواب
من یه پسر شکست خورده و مغرور رو خیلی دوست دارم اون هنوزم نتونسته با شکستش کنار بیاد
از دست من کاری بر میاد
من چکار میتونم بکنمچگونه با یک پسر برخورد کنیم

ترحم رو کنار بذارید مخصوصا زمانی که طرف شما کسی دیگه رو در دل داره و زمان بدید تا فراموش کنه

سلام ببخشید یه سوال داشتم من مدتی پیش به طریقی با پسری اشنا شدم که بعدها متوجه شدیم اشناهای مشترک داریم باهم ایشون بنده رو ندیده بودن و از من خواستن عکسی براشون بفرستم که منو ببینن من اول راضی نشدم ولی چون اصرار کردن که می خوان منو ببینن براشون فرستادم احساس میکنم کار اشتباهی کردم همش با خودم میگم شاید عکس فرستادنم رو یه نقطه منفی ببینه و بخاطر این کارم ازم خوشش نیاد
منظورم قیافم نیست همین که به درخواست عکس خواستنش جواب مثبت دادم منظورمه تورو خدا جوابمو بدید ممنون

سلام
تفکر شما نادرسته و کسی در این باره فکر بد نمیکنه

ما اصلا باهم حرف نمیزنیم فقط بهم سلام میدیم اگه تو اینستاگرام فالوش کنم به نظرتون موثره

مشکلی نیست میتونید فالو کنید و نتیجه رو ببینید

سلام خسته نباشید
من قبلاهم ازتون نظرخواستم گفتم عاشق هم کلاسیم شدم گفته بودم که پسر سربه زیریه راستش الان که ترم2هستیم رفتارش خیلی تغییرکرده با دخترای کلاس گرم میگیره حتی گاهی دیدم بهشون نگاه میکنه سرکلاس وقتی استادهست مسخره بازی درمیاره ولی ترم اول خیلی مودب بود به دخترا توجه نمیکرد اون پسر زیاد به من نگاه میکنه حتی زیرچشمی به نظرتون نگاهاش باعث سوتفاهم من شده به نظرشما چش چرونه لطفا جواب بدید

سلام خسته نباشید
من قبلا هم ازتون نظرخواستم که گفته بودم عاشق هم کلاسیم شدم وگفتم
پسر سربه زیریه راستش الان که ترم2هستیم اون پسر رفتارش نسبت به
ترم اول خیلی تغییر کرده من فکرمیکردم خجالتیه درحالی که خیلی عوض
شده طوری که سرکلاس وقتی استاد هست مسخره بازی درمیاره با دخترای
کلاسمون حرف میزنه بامن حرف نمیزنه ولی با اونا حرف میزنه باهاشون
گرم میگیره دیدم به دخترای کلاس نگاه میکنه درحالی که ترم اول اصلا
بهشون توجه نمیکرد هرجند به من هم نگاه میکنه حتی زیرچشمی نگام
میکنه من فکرمیکردم ازمن خوشش میاد به نظرتون اون نگاها باعث
سوتفاهم من شده آخه من فکرمیکردم فقط به من نگاه میکنه لطفا
جواب بدید خیلی برام مهمه

سلام
این رفتارا و نگاها توی ترمای اول دانشگاه بین همه هست و نمیشه نتیجه گرفت که این آقا عاشق شما باشه
اما معمولا توی ترمای اول پسرا عاشق همه دختر ها میشن ! و اگر دختری سر صحبتو باز کنه نتیجه دلخواهشو میگیره

سلام، ممنونم از راهنماییهای عالیتون
زنی هستم ۲۵ ساله؛ یک ساله که طلاق گرفتم؛اونم بعد از ۵سال زندگی مشترک شیش ماه پیش رفتم سر کار و تو یه فروشگاا صندوقدار شدم و عاشق مدیر فروشگاه شدم خیلی زیاد
متولد ۶۵ هست و حس میکنم از لحاظ جنس مخالف سرش خیلی شلوغه دلم طاقت نیاورد و با یه اکانت فیک تو اینستا بهش پیام دادم که من دوستت دارم و از این حرفا گیر داد که کی هستی چند مدتی سر دووندمش ولی آخر بهش گفتم
اول ناراحت شد ولی دیگه چیزی نگفت
یه بار سر یه مساله کاری باهاشون تماس گرفتم که بیرون از فروشگاه ببینمش قبول کرد و اومددنبالم رفتیم باغش اطراف شهر و رابطه ای بینمون شکل گرفت در ضمن میدونست که مطلقه هستم این رابطه چند بار تکرار شد ولی الآن کاملا بهم کم محلی میکنه جوری که اعصابم خیری خرد میشه به جز کار در هیچ مورد دیگه ای باادم صحبت نمیکنه
به نظرتون چیکار کنم که توجهشو نسبت به خودم جلب کنم؟ آخه خیلی دوسش دارم

سلام خسته نباشيد
من يه خواستگار دارم كه هم از لحاظ خونه و ماشين خوب هست هم درآمد
قرار شده تو چند جلسه با هم رفت و آمد كنيم تا هم رو بشناسيم
تو اولين شامي كه با هم بيرون رفتيم منو برد يه فست فودي بعد هي گفت كنتاكي بخوريم و اينا
من گفتم نه من همبرگر ميخورم بعد هي گفت حالا اگه بخواي چيز ديگه بخوري چي ميخوري؟ گفتم من همونو ميخورم ، بعد رفت سفارش داد يه دونه نوشابه سفارش داده بود؟!؟فيش رو هم داده دست من ميگه بفرماييد سفارش دادم بعدم گفت شما دختر قانعي هستي يا ولخرج؟
من خيلي ناراحت شدم تا دو روز بعد كه بهش گفتم چرا اين كار رو كردي ؟ ميخواستي من حساب كنم گفت نه به خدا من اصلا اين به ذهنم نرسيد ، تو كج خيالي ، منظورم اين بوده كه اون چيزي كه تو خواستي سفارش دادم
من تو اين دو هفته هيچ تمايل و كششي به اين آقا ندارم همش ناراحتم و گريه ميكنم ، اصلا حتي تمايل ندارم باهاش بيرون برم ، پسر بدي شايد نباشه ولي عيچ حسي رو در من زنده نميكنه، از طرف ديگه از سمت مامانم تحت فشارم همش ميگه اگه بري ٥ سال ديگه با يه بچه برگردي بهتر از اينه كه تو خونه بموني!!!!!
من تازه وارد ٢٥ سال شدم
تو رو خدا راهنماييم كنين ، من بايد چيكار كنم؟ يعني بدون علاقه و صرفا به خاطر موقعيت خوبش باهاش ازدواج كنم؟؟
من همش ميترسم اگه ردش كنم ديگه موقعيت ازدواج برام فراهم نشه

سلام، من حدود یک ساله که یکی از پسرهای فامیل رو دوست دارم، یکبار هم به بهونه درس و رشته و اینا بهشون پیام دادم، ولی ازاونجایی که دیگه حرفی باهم نداشتیم،صحبت هامون تموم شد
من یک دختر محجبه هستم و میخوام بدونم چیکار کنم که بدون اینکه حیا و عفتم از بین بره، ایشون رو متوجه علاقم کنم؟
البته فقط دوستش دارم، عاشقش نیستم
و میخوام توی فضای مجازی باهاشون ارتباط داشته باشم نه فضای واقعی
و ایشون فک میکنن من یه دختر سربه زیر و خانم و اهل درس و پاستوریزه ام و میخوام اینجوری فکر نکنن

سلام. من 28 سالمه و مدتی هست که من با یه اقا اشنا شدم که همکلاسیمه و همسن خودم. پسر خیلی خوب و مودب و از یه خانواده محترمه. خانواده ای که تو شهرمون شناخته شده ان.یه پسر سالمه و اهل تلاش و تحصیل. تو چند رشته مختلف تحصیل کرده و روند زندگیش یه روند مثبت و با برنامه ریزیه . معمولا به دنبال افزایش درامد و پیشرفت شغلی و ورزش و این جور کاراست. شخصیت منم تقریبا مشابه ایشونه.منم رشته های مختلفی رو دنبال کردم. اوایل به خاطر مسایل درسی با هم اشنا شدیم و کم کم از خودمون و اخلاقمون و زندگی شخصی مون هم صحبت کردیم. ابتدای اشنایی مون خیلی پی ام میداد . زیاد مشتاق بود . منم بدم نمی اومد. با حوصله جوابشون رو میدادم و به صورت کلی خیلی خوش برخورد و خوش اخلاقم. این اقا که بسیار مودب و محترمه و با توجه به شغلش ادم خیلی منظم و مقرراتی هست جوری که کار بی دلیل نمی کنه و حرف بی ربط نمیزنه یه بار با خجالت زیاد,در مورد ظاهر من یعنی رنگ چشمام یه سوال پرسیدن که خیلی هم واسشون سخت بود. یکی دو هفته بعد واسم یه اهنگ عاشقانه فرستادن که به چندین نفر گفتم که بهش گوش بدن. تو اهنگ راجع به چشمای معشوق هم حرفایی زده میشد و مضمونش این بود که تا دیدمت عاشقت شدم و خدا کنه تو سهم من باشی. هیچ کس به اندازه تو نمی تونست این قدر منو عاشق کنه. جوری که نتونستم حرف دلم رو بهت نگم. اون چند نفر تایید کردن که حتتتتما علاقه ای هست و مثل روز روشنه. یه مدت بعد تو تلگرام اواخر چت موقع خداحافظی کردن بود که لابلای پیام های از همصحبتی تون خوشحال شدم و… واسم نوشت دوست دارم. و این جمله ایشون از طرف من بی جواب موند. من دیگه کاملا امیدوار شدم که حدس بقیه و خودم درست بوده اما سه روز بعد وقتی مریض شده بود و من احوالشو پرسیدم به من گفت خواهر! من به شدت دچار سردر گمی شدم. فکر میکنم دو سه هفته بعدش بود که خواستگار داشتم و نمیدونستم باید چی کار کنم. مورد مناسبی بود ولی مطابق معیار های من نبود. با یکی از دوستام مشورت کردم و اون به شدت اصرار داشت که به گوش همکلاسیم برسونم. منم چون به همکلاسیم علاقه پیدا کرده بودم و ایشون هم با رفتارشون و ابرلز علاقشون باعث شده بودن که من حس کنم ایشون هم منو دوست دارن حس کردم اگه بهش اطلاع ندم در حق هر دو نفرمون بد کردم. یه روز بهش گفتم قضیه خواستگاری رو . و گفتم که دوستش ندارم ولی خانوادم و بزرگترا همگی نظرشون مثبته. ایشون پرسیدن منو دوست داری؟؟؟ ولی من خجالت کشیدم و از جواب دادن طفره رفتم.و بحث رو عوض کردم. همچنان پی ام میدادیم و این سوال دو بار دیگه تکرار شد ولی من از شدت خجالت نتونستم جوابی بدم . غافلگیر شدم . انتظارشو نداشتم این سوال رو. واضح ازم بپرسه و نمی دونستم چه جوابی بدم. بهم گفت شب دوباره با هم حرف میزنیم . اما دیگه نیمد سراغم. نمیدونم به خاطر اینکه نتونستم به سوالش جواب بدم ناراحت شد یا اینکه چه دلیل دیگه ای داشت. من نمیدونم چرا بهم گفت خواهر. و چرا تا میگفتم خواستگارمو دوست ندارم میگفت پس منو دوست داری. خیلی گیج و سر در گمم. اهنگ عاشقانه واسه یه همکلاسی فرستادن از ایشون بعید بود مگر اینکه منظوری داشته باشه. و اگه منظوری داشت چرا هیچ اقدامی نکرد. الان مشکل من اینه که نمیدونم این اقا دنبال چیه.عشق . دوستی. دوستم داره یا نداره. از دست من ناراحته یا اینکه نظر منو نمیدونه دقیقا. رابطمون تا حدی سرد شده. و حدود دو ماه از اون خواستگاری گذشته . که من خواستگارمو رد کردم. خواهش میکنم. به من جواب بدین . واقعا سر در گمم و ذهنم اشفته ست.

سلام
من دختری21ساله ترم دوم رشته حسابداری هستم تو کلاسمون ازپسری خوشم میاد پسر سربه زیرو درس خونیه از اواخر ترم اول بهم توجه داره یعنی وقتی داشتم نگاش میکردم فهمید ولی بعد از اون بار بهم نگاه میکنه یه بار وقتی فهمیدم داره نگام میکنه روشو برگردوند کلا بهم توجه داره ولی با خجالت نگام میکنه الان3ماهه این رفتارا ادامه داره اما اون پسر تا به حال چیزی به من نگفته منم نگاش کردم تا بفهمه ازش خوشم میاد ولی چرا نمایدجلو به نظرتون ازفکرش بیام بیرون

ایشون هم مثل شما تازه وارد محیط دانشگاه شده و طبیعیه که خجالتی هست / پاسخ شما در مطالب قبل موجود است

سلام خانمی ۳۰ ساله هستم بواسطه ی مشکلاتی که درزندگی شخصی داشتم جداشدم و البته در گروهی با آقایی آشنا شدم که ازمن سه سال کوچکترهستن اوایل به عنوان درد دل شاید البته کاملا با حفظ ادب برایشان صحبت میکردم به حدی که تمام اتفاقات عذاب اور زندگی رو بهشون گفتم واینکه دوباره قصد درس خواندن دارم و ایشان قرارشد از لحاظ درسی به من کمک کنن تقریبا ۸ ماه هست این رفاقت مجازی با همون سبک رفتار قبل ،، اما انگار برای من اون حس تغییر کرده،، انگار شده اون نیمه ی گمشده ی ایده آل درصورتیکه که میدونم اصلا هیچ حسی نسبت به من ندارن و البته من هم به عنوان یک همدم خیالی به ایشون نگاه میکردم اما الان اگر صحبتی راجع به خصوصیات دختری به عنوان همسر اگه ازجانب ایشون بشه ناخودآگاه دلم می‌شکنه میدونم که ایشون هیچ حسی ندارن و اینکه انگار یک وابستگی کاذب دارم تمام اون احساس و عاطفه ای که دنبالش بودم رو الان پیدا کردم نمی‌دونم چطور با خودم کنار بیام که این رابطه رو قطع کنم هرچند روحشونم خبر نداره وازطرفی به راهنماییهاشون برای درس هم نیاز دارم چکار میشه کرد

باید سختی این کار رو قبول کنید و روی دلتون پا بذارید و راه دیگه ای نیست چون ممکنه اختلاف سنی به ایشون ضربه وارد کنه

میشه از طریق تلگرام یا ایمیل راهنماییم کنید

خیر فقط از طریق عمومی این کار رو انجام میدیم

سلام خسته نباشید .ببخشید من دختری هستم چند ساله که حس میکنم یه نفر رو دوست دارم که از دوستان خانوادگیمون هستن .چند ماهه پیش که شمارشو رو پیدا کردم بهشون گفتم که ایشون رو دوست دارم ولی اون گفت که خیلی برام احترام قائله ولی فعلا به ازدواج فکر نمی کنه. بعد از اون هم چند بار پیام هایی دادم ولی خیلی محترمانه و کوتاه جواب دادن .من چطور میتونم دوباره سر صحبت رو باز کنم و توجه ایشون رو به خودم جلب کنم

تقریبا محاله و مگر اینکه اتفاق خاصی رخ بده

سلام
مشکل من یکم عجیب غریب هست
من ۲۸ سال دارم قبلا از ۱۸ تا ۲۴ سالگی دوست پسر داشتم و روابط خوبی داشتم
ولی الان نمیدونم چرا هیچ موردی برام پیش نمیاد تا سه سال ب خاطر درس خودم از خ هن بیرون نرفتم و نمیخواستم با کسی در ارتباط باشم ولی الان ک رشته مورد نظرمو قبول شدم و برگشتم دانشگاه انگار هیچکی (جدا هیچکی )سمتم نمیاد…از نظر همه دختر زیبایی هستم،اینکه زیبا هستم رو تقریبا هر روز میشنوم(منظورم این هست ک توهم ندارم) چ صورت و چ اندام،تیپ معمولی نسبتا خوب میزنم …نه خیلی خیلی فشن….قیافه ام با اینکه ۲۸ سال هست ولی ۲۱،۲۲ نشون میده …اصلا یادم رفته چطور باید دوست پسر پیدا کنم…البته الان با پنج سال پیش فرق داره…هم جامعه عوض شده هم اکثر پسرای سینگل از من خیلی کوچیکترن…جدا نمیدونم چطور باید با کسی ک سن و سال مناسب من رو داشته باشه آشنا بشم
انگار طلسم شدم
لطف میکنید راهنمایی کنید

سلام
شرایط اقتصادی کشور به قدری به هم ریخته که کمتر کسی انگیزه برقراری رابطه داره و متاسفانه رابزه ها دهه هشتادی شده و دختر ها و پسر های دهه 60 و 70 به قدری درگیر مشکلات مالی و اجتماعی هستن که مساله ازدواج و تشکیل خانواده از ذهن همه خارج شده.
البته نمیشه همه رو اینجور دید و گفت کلا جامعه اینجور شده اما به هر حال اگر در خوشبینانه ترین حالت 30 درصد جوان هارو شامل این مشکلات بدونیم میشه فهمید که تعداد بسیار زیادی رو در بر میگیره و دختر پسر ها هیچ انگیزه ای برای آینده ندارن

سلام یه پسره یه سال پیش به من پیشنهاد دوستی داد ولی من قبول نکردم ولی الان میخوام باهاش دوست شم ولی نمیدونم چجوری اخه قبلا میدیدمش ولی الان فقط از اینستا هست
میشه کمکم کنید

سلام مشکل من درارتباط با ادماس مخصوصا مردا بخاطر مشکلاتی که در گذشته داشتم حس بی اعتمادی نسبت ب ادما امده سراغم خیلی طرفشون نرفتم ولی الان بعد چن سال تصمیم گرفتم خودمو عوض کنم ب ادما دوباره اعتماد کنم روابطمو باهاشون خوب کنم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم ینی وقتی چندتا از همکلاسیامو میبینم چجوری باهاشون گرم بگیرم یا با پسرا چجوری حرف بزنم لال مونی نگیرم جلوشون ممنون میشم راهنماییم کنین

سلام خسته نباشید
دختری هستم۲۳ساله با اقاپسری هم سن خودم اشنا شدم من زیاد دوس دارم باهم صحبت کنیم تا بیشتر اشنا بشیم امت ایشون زیاد تمیال ندارن من میخوام بدونم که ایا قصد ایشون برا ازدواجه یا نه هروقت اسم ازدواج میاد میگن که من نمیتون فعلا در مورد اینده تصمیم بگیرم نمیدونم چی خواهد شد نمیدونم اخلاقم چطوری باشه باهاش و برای اشنایی بیشتر باهم صحبت کنیم لطفا کمکم کنید ممنون میشم.

باید توجه کنی که ممکنه تمایلی نداشته باشه و شما به دلش ننشسته باشی

سلام خسته نباشید
من 19 سالنه و ترم 2 دانشگاه هستم
قبلا کسی من رو دوست داشت اما من دوسش نداشتم، بعد از اینکه محل زندگیمون از هم جدا شد عذاب وجدان اینکه اون غرورش به خاطر علاقه به من شکسته شد دیوونم کرد و منم به همین خاطر ازش خوشم اومد!! میدونم رفتارم بچگانه بود اما من تعریف از خود نباشه آدم مهربونیم واحساس میکنم این دوست داشتن رو ضمیر ناخودآگاهم انجام داد تا از عذاب وجدانم کم شه. بعد از 3 سال داره این حس کور از بین میره و شک کردم که کلا منو دوست نداشته که هیچ سراغی ازم نگرفته حالا هرچقدرم من غرورشو شکسته باشم.
الان تو دانشگاه یه پسره بهم نشونه میده جوری که دوستامم میگن البته تنها کارش اینه که همش نگاه میکنه بهم وقت و بی وقت، سر کلاس تو راه همه جا…
به نظرم اون پسر خوبی نیست و همه دخترا رو تجربه کرده و میدونه راه جذب کردن دختری مثل من اینه و با پی ام دادن نمیشه منو جذب کرد که تا حالا این کارو نکرده.
من وااااقعا نمیخوام باهاش هیچ ترتباطی داشته باشم اما میترسم وسوسه شم تو رو خدا بگین چطور جلوی خودمو بگیرم که وسوسه نشم ببخشید طولانی شد اما خواهش میکنم جواب بدید.
از سایت خوبتونم خیلی خیلی ممنونم

مشابه سوال شما قبلا پرسیده شده و به سوالات قبل مراجعه کنید

با سلام.
دختر 24ساله ای هستم ک تابحال عاشق نشدم… حسی نسبت به پسرای اطرافم ندارم.. یه جورایی به زندگی آینده و پسرها بد بینم… احساس میکنم بخاطر اختلافات همیشگی مادر و پدرمه… میشه راهنماییم کنید تا با این بدبینی کنار بیام؟؟

سلام
من در این زمینه قادر به پاسخگویی نیستم و توصیه می کنم به مشاور خانواده مراجعه کنید و یا از کتب و مقالات معتبر مطالعه کنید.

سلام آقا اشکان می خواستم یه سوالی ازتون بپرسم و سوالم اینه که شما پسرها از چه دخترهایی خوشتون میاد یعنی چقدر به اخلاق و ظاهر و خانواده دختره توجه می کنید و کدوم در اولویت قرار داره البته واسه ازدواج (البته نظر شخیصی شما رو نمی خوام یه نظر کلی بعنوان یه پسر ایرانی)
پیشاپیش از پاسخ گویتون متشکرم.

سلام اقا اشکان من عاشق برادر شوهر خواهرم شد ام و واقعا حاضرم هر کاری براش بکنم ولی اگه به اون چیزی بگم به خواهرم میگه میخواستم بدونم باید چیکار کنم تا اون وابسته ام بشه و به طرفتم بیاد

من پيامم تو ارسال با مشكل مواجه شد مجبور شدم دوباره تايپ كنم و ارسال كنم اما وقتي ارسال كردم ديدم قبليم اومده .لطفا پيام قبليمو كه با اسمه بردارين آقاي اشكان و اصلا نخونيدش چون وقتتون هدر ميشه دوميه همون جريانه ولي خلاصه تره ،ممنون

سلام .من ١٨سالمه.من توسط يكي از اقوام مادرم كه استاد دانشگاه هستن با يه آقايي آشنا شدم،اين آقا از لحاظ اخلاقي و شرايطي كه داشت خيلي شبيه ايده آلِ من بودن ،ما دوبار همو ديديم اما نه تنها ،چون من تا به حال با كسي بيرون نرفته بودم به اين عنوان،خواستم تنها نباشم و خالم از طرف من و اون خانمي كه مارو به هم معرفي كردن از طرف اون آقا باهامون ميومدن ،يكم صحبت ميكردن و ميگفتن و مي خنديدن مخصوصا جلسه اول كه ما يخمون باز شه و احساس راحتي كنيم و اينا ولي ما كه مي خواستيم صحبت كنيم رو يه ميز ديگه ميشستن .از لحاظ ويژگياش سنش از من دو سال بزرگتر بود ولي خيلي دلش مي خواس بزرگ به نظر بياد مدل لباس پوشيدنش و قيافه شم جوري بود كه٢٦-٧ سال مي خورد بهش،تو فاميلشونم ازينا بود كه همه روش حساب ميكردن با اين كه سنش كم بود.مادر پدرش جداشده بودن و مادرش بعد يه سال ازدواج كرده بودن اما مي گفت خيلي راحت تر از بقيه كسايي كه تو اين شرايط قرار ميگيرن با اين موضوعات كنار اومده ،مي گفت چون ديدم مادرم كنار اون آقا آرامش داره و منم با آروم بودن اون آرومم با ازدواج مجددش موافقت كردم،با مادرش زندگي ميكرد و رابطه ش در كل با مادرش بهتر بود تا با پدرش اما با اين وجود شبا همش دير ميرفت خونه كه كمتر با مادرش و اون آقا مواجه شه ،درس ميخوند كارم ميكرد،شرايط مالي شونم عالي بود.مادر پدرش نه خودش البته چون خودش كلا ٢٠سال بيشتر نداشت و تومدتي كه شروع كرده بود به كار كردن خب پس انداز آنچناني اي نداش اما مي خواس با سرمايه اي كه از خونواده ش ميگيره يه شركت معتبر و خوب بزنه .تك فرزند بود .خيلي هم بچه مثبت بود ،حتي سركار مي گفت وقتي ميبينم بعضيا مي خوان از يه در ديگه وارد شن زود يه حلقه دارم ميندازم دستم كه فك كنن متاهلم ،اصلا اهل دوستي نبود ، ميگفت من چون دوست زياد دارم هر هفته چندتا مهموني دعوت ميشم ولي اگه خوشي به پارتي و دوس دختره من اهلش نيستم .دنبال يه دختر خوب بود واسه ازدواج ، خيلي ازم خوشش اومده بود ،خب منم خدايي دختر پاكي هستم .چهره و مدل لباس پوشيدنمم خوبه ،تو همون جلسه اول وقتي يه مقدار همو شناختيم خيلي اشتياق نشون ميداد و مدام نظر منو درمورد ادامه رابطه مون مي پرسيد منم خب تو جلسه اول چي بگم ،گفتم بايد فكر كنم،به اون خانم هم گفته بود خيلي ازم خوشش اومده و حس ميكنه خيلي تفاهم داريم ،جلسه دومم همو ديديم ،تو همون جلسه گفت دوست داره ديگه اين جوري نباشه و بيان خواستگاري قرارشد جلسه سوم با مامانامون بريم كه مامانامونم ببينن مارو بعد بريم مشاوره اگه اونجام اوكي شد بيان خواستگاري. اما جلسه سوم هي عقب افتاد هي ميگفت كاري پيش اومده مامانم سرما خورده و ازين حرفا و من ميدونستم مادرش دارن مخالفت ميكنن ،اين قد پسر خوبي بود و ميگفت قصدم ازدواجه كه حتي براي اينكه شبيه دوستي نباشه رابطه مون و فقط يه آشنايي قبل ازدواج باشه شماره مم نگرفته بود و از طريق اون خانم در ارتباط بوديم و يا بيرون همو ميديدم كه درباره معيارامون صحبت كنيم .اولش گفت مادرم راضين حتي من گفتم اگه خونواده تون راضي نباشن چي؟گفت خونواده م واسه ارزشام ارزش قائلن ولي بعد كه مامانش اين جوري كردن خيلي آبروش رفت بيچاره ،چون قبلش خيلي از راضي بودن خونواده ش گفته بود دروغم نگفته بود مامانش اول گفته بودن من خودم پشتت ام برين همو ببينين ولي وقتي ديدن قضيه داره جدي ميشه زدن زيرش چون سنش كم بود و از طرفي وضعيت مالي ما متوسط بود مث اونا عالي نبود مادرش مخالفت كردن ،خلاصه مجبور شد بگه به اون خانم مادرش ناراضين ،با كلي خجالت و شرمندگي گفت كه اين جوري شده،من حدس زدم به خاطر وابستگي مالي كه به مادرش داشت نتونست با مادرش مخالفت كنه،خودش كار ميكرد ولي براي درست كردن يه زندگي درست حسابي به پشتوانه مالي مادرش نياز داشت و در كل نمي خواس از پدرش پول بگيره چون با مادرش رابطه ش بهتر بود ولي وقتي اين جوري شد از مادرش جدا شد و رفت با پدرش زندگي كرد.يعني سر اين جريان با مادرش بحثش شد و رفته با پدرش زندگي ميكنه ، پدرش گفتن بايد خودتو بهم ثابت كني تا برات قدمي بردارم،خلاصه مطمئنم دوسم داشت و نه كم ،حتي زياد ولي به خاطر اينكه آبروش خيلي رفت روش نميشه حتي اگه پدرش بگن حاضرم بيام خواستگاري ديگه برگرده البته خودش چيزي نگفت ولي من حدس ميزنم همين طور باشه ،من عاشقش نيستم ولي واقعا از پاكيش خوشم اومده ،همش ميگم اي كاش يه پسر هرزه بود تا مي تونستم راحت بيخيال شم ،ولي مدام تو فكرشم ،دنبال راهيم تا بدون اينكه غرور خودم بشكنه يا شأنم زير سوال بره كاري كنم برگرده و خجالت نكشه ،با اينكه مادرش با نيومدنشون واقعا به من بي احترامي كردن ولي خب من حاضرم اينو نديده بگيرم اما مي ترسم اگه بهش چيزي بگم يه موقع فك كنه من ازين دختراي سبكم كه افتادم دنبالش ،البته فك نكنم اين جوري فك كنه چون بالاخره ازم شناخت داره ولي بالاخره هزار جور فكر و خيال سراغ آدم مياد ، همش مي گم بهتره هيچ كار نكنم ولي بعد گذشت تقريبا هشت ماه هنوز مدام به يادشم ،خيلي شبيه هم بوديم خيلي ،حس ميكردم واقعا براي هم ساخته شديم ،همش مي ترسم اگه كاري نكنم كه بفهمه دوسش دارم در حق دوتامون ظلم كرده باشم،ميدونين من تو همون مدتم در برابر اون همه اشتياق اون رفتار خاصي كه بگم منم خيلي مشتاق اين رابطه م نشون ندادم چون خب دخترا يه غرور خاصي دارن كه ترجيح ميدن اين جوري رفتار كنن مگر كه كنه باشن و بخوان خودشونو به كسي بچسبونن ،بعد يه مدت سر يه جرياني به احتمال ٩٩٪‏ به اين نتيجه رسيدم كه فك ميكنه آنچنان براي من مهم نيس ، براي همين بيشتر حس كردم بايد بدونه منم بهش بي احساس نيستم اما خب بازم نتونستم خودمو قانع كنم كه يه جوري بهش بفهمونم تازه اصلا قانع هم شدم اما نمي دونستم چيكار كنم ،لطفا راهنماييم كنين درضمن تمام چيزاييكه ازش گفتم با شناخت بود يعني مطمئنم چيزيو در مورد خودش و خونواده ش دروغ نگفته چون كسي كه بهم معرفيمون كرد كاملا مي شناختش

سلام
چون این موضوع با خانواده ها در میان گذاشته شده باید بزرگ تر های شما تصمیم گیری و مشاوره های لازم رو به شما بدن .
نکته ای که جا داره من یاداوری کنم سن ایشون خیلی کمه و اگر فرضو بر این بگیریم بخاطر طلاق معاف از خدمت شده و کارت پایان خدمت داره باید بزرگ تر بشه و شما هم باید بیشتر صبوری کنید چون من این رو ایده آل ارزیابی نمی کنم برای شما.

سلام من دختری 17 ساله هستم و توی کلاس زبان المانیم ب شدت از یک نفر خوشم میاد و دائما میبینم ک داره منو نگاه میکنه. یعنی یهو نگاهشو میگیرمو روشو اونور میکنه.به هر حال من حس میکنم اونم بی میل نیست ولی کاملا مشخصه ک ادم خجالتیه و هیچوقت پیش نیومده باهم صحبت کنیم.من خیلی صبر کردم اما اون کاری نکرده .الان مشکلم اینه ک چجوری سر بحثو باهاش باز کنم یا باهاش حرف بزنم و اینکه کلاس 3 ساعته و بین کلاس ی ربع انتراک داریم.لطفا کمک کنید من واقعا ازش خوشم میاد

توی سن شما کسب تجربه مهمه و صرفا نباید فکر ازدواج باشید. با این دید که برخورد کنید روی شما برای همصحبتی باز تر هست اما اگر با هدف ازدواج نگاه کنید ممکنه تا 30 سالگی هم این روند ادامه دار باشه

سلام،آقای فلاح شما گفتيد يه دختر برای ابراز علاقه به پسر مورد نظرش به جمله ی(میشه با شما بیشتر آشنا بشم)بسنده کنه،خواستم بدونم يه پسر چجوری ابراز علاقه کنه؟ منتظر جواب شما هستم.

سلام ایشالا ک هرچه زودتر جواب بدید ب جواب سریعتون نیاز دارم من حدود یکساله که با پسری 22 ساله وارد رابطه شدم که از اولش گفته قصدش خیره ولی خب واقعا شرایط ازدواج نداره چون شغل نداره و منم اصراری ندارم فعلا چون تا وقتی شغل نداشته باشه خانواده منم قبولش ندارن الان یه مشکل که دارم اینه حس میکنم خیلی دلش میخواد بقلم کنه و… ولی من هیچوقت دوست نداشتم تا قبل محرمیت این اتفاق بیوفته ولی الان باید حداقل 4 سال باهم ارتباط داشته باشیم تا شرایطش درست بشه الانم از هم دوریم و دو 3 ماهی یبار همو میبینیم چون شهر دیگ تحصیل میکنه حالا میخواستم بدونم باید بهش اجازه بدم چون میترسم اگ اجازه ندمو حسشو سرکوب کنم بدتر بشه از طرفیم میترسم اگ بهش اجازه بدم ارزشم پیشش کم بشه و دیگه مثل قبل اشتیاق و شور نداشته باشه ک تو زندگیم باشه نمیدونم چیکار کنم کاش زود جواب بدین

این مساله شخصی و اعتقادی هست و ما نمیتونیم دخالتی در این مساله داشته باشیم.
بستگی به اعتقادات شخصی خودتون داره. باید به این فکر کنید که اگر روزی از هم جدا شدید مشکل ساز خواهد شد یا خیر ، که اگر جواب بله هست بهتره این کارو نکنید

سلام من یه دختر ۲۰ ساله م و حدود یک ماهه با یه پسر ترم آخر که ۲۷ سالشه آشنا شدم که تمامممممم معیارهای من رو داره از نظر من کامله و همون چیزیه که واقعا میخام و وقتی دیدمش حس کردم نیمه گمشدم رو پیدا کردم . ایشون تو برخوردش کاملا ادب رو رعایت میکنه و همیشه از ضمیر جمع استفاده میکنه و یکم خجالتی هم هست گاهی اوقات باهم تو تلگرام حرف میزنیم و یک بار به من گفت که اصلا احساس تنهایی نکنید و رو من حساب کنید هرکاری داشتید درخدمتم و باهام تعارف نکنید (چون من دانشجوم و ااز خانواده دورم و همشهری هم هستیم) . من وقتی میبینمش بیشتر ساکتم و تو فکرم .من چون بار اولمه عاشق میشم و از ته دل کسیو دوس دوس دارن واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم و خبلی برام سخته که ابراز علاقه کنم . من واقعا شیفته ش شدم و ازش خوشم اومده .اینم بگم خودم از نظر ظاهری خوبم . به نظرتون چیکار کنم ؟ممنون میشم راهنماییم کنید؟

سلام اواخر پارسال اتفاقی منو ی آقایی سر راه هم قرار گرفتیم بعد ایشون از اخلاق من خوشش اومد خواست ک همو ملاقات کنیم منم چون تا الان ک26سالمه با هیچ پسری رابطه نداشتم و دوست نبودم رفتن سر این قرار و این ملاقات برام قابل هضم نبود و بنظر بی معنی میومد یعنی دوست بودن با پسر بنظرم کار بیخودی بود شایدم زیادی پاستوریزه بودم.برا همین ب قضیه‌جدی نگاه نمیکردم.اولش بهش حسی نداشتم و قاطعانه دعوتش رو رد میکردم و از طرفی از داداشم و خانواده می ترسیدم..چهار ماه تو تلگرام شب و روز در جریان زندگی هم بودیم چهار پنج بار هم تو محل کارش همو دیدیم از هم خوشمون اومده بود،اون تو این مدت خیلی تلاش کرد ک من ملاقات قبول کنم و میخواست رابطمون صمیمی تر بشه
منم چون اولین بارم بود با ی پسر ارتباط داشتم یکم سختم بود ابراز احساس کردن و خودمونی شدن با اینکه دلم باهاش بود،خلاصه تو اون چهار ماه با اینکه دیگه بهش علاقمند شدم هنوز رسمی بودم باهاش،خودم خیلی اذیت میشدم ک نمیتونم راحت باشم باش
با اینکه آدم خجالتی نیستم یعنی کلا آدم راحت و لارجیم ولی در مقابل اون نمیدونستم چطوری رفتار کنم
خودم از رسمی بودن خسته شدم اونم تمام تلاششو کرد..تا ی روز زد ب سرم گفتم من ک نمیتونم ب اون بگم خوشم میاد ازت ب اونم ک اجازه ندادم باهام راحت باشه و هر روز داره سردتر میشه
پس این رابطه فقط داره خودمو از بین میبره و وابسته میشم بهتره تمومش کنم
یبار بهش گفته بودم تمومش کنیم گفت نه خواهش میکنم،ولی ایندفعه خیلی یهویی بدون اطلاع و بدون هیچ اتفاق خاصی ی پیام خداحافظی دادم و قانع کردم ک باید تموم شه.بنده خدا خیلی محترمانه پذیرفت و گفت شاید من لیاقت شمارو نداشتم،حالا پنج ماه میگذره من دیگه هیچوقت اون دختر سابق نشدم همش تو گذشته گیر کردم و حسرتش رو میخورم
ک چرا پسری ب اون خوبی سر راهم قرار گرفت این همه تلاش کرد همش با بچه بازی و فقط بخاطر خجالت از ابراز کردن احساسم،ترس از خانواده م از خودم دورش کردم.چرا هیچوقت نذاشتم بفهمه دوسش دارم،هیچوقت حسمو بهش نگفتم و نفهمید،یعنی یجوری رفتار کردم انقد رسمی ک حس کردم دلزده و سرد شد
و الان هیچ راه ارتباطی با هم نداریم حتی محل کارش هم عوض شده و اون از تنهایی خسته شده بود بعضی وقتا میگم نکنه رفته با یکی دیگه
خیلی دوسش داشتم و دارم نمیدونم باید چکار کنم چون من ی دخترم نمیتونم بر م جلو از طرفی خودم ردش کردم بخاطر اینکه نمی تونستم حسمو بگم حالا برگردم بگم چی، هزار تا حرف از توش در میاد تورو خدا کمک کنید بعد از رفتن اون از دنیا متنفرم هیچی خوشحالم نمی کنه دوس دارم خودمو بکشم آخه سنمم بد سنیه وقت ازدواج و تشکیل خانواده
خوشم نمیاد ب هیشکی جز اون فکر کنم آخه این چ دین و مذهبیه ک پسر عاشق یکی شه راحت میتونه مستقیم یا غیر مستقیم بگه بهش
ولی دختر بیچاره باید بریزه تو دلش و اشکش بشه مرحم دلش و فقط منتظر معجزه و گذر زمان بشه شاید برگرده

چکار کنم از همه چی بریدم
دوس دارم حس اونو نسبت ب خودم بدونم بعد از اون ررفتارها!!!!!!
دوس دارم زمان ب عقب برگرده و باهاش راحت باشم و حرف دلمو بزنم بدون هیچ ترس و شرمی

پسرایی ک میخونن بنظرتون اگه شما بودین هنوز ب همچین دختری فکر میکردین؟؟؟؟
رسمی بودم،ملاقاتشو رد کردم،خداحافظی دادم،بعدشم تو اینستا بلاکش کردم،هیچ خواسته ایشو برآورده نکردم و هیچ خاطره ای بجا نذاشتم

هر چند ک من تو دلم چیز دیگه ای بود و نتونستم خود واقعیمو نشون بدم و هیچوقت حسمو بوروز ندادم فقط بخاطر ترس و خجالت
ولی اون بنده خدا از کجا باید حدس میزد تو دل من چی میگذره

ولی کاش میشدبفهمه بخاطر حیا و موقعیت خانواده م نتونستم علاقم رو نشون بدم و برم ملاقات
بهرحال هر کاری اولین بارش ترس و دلهره خودشو داره و آدم بی تجربه س
من واقعا بلد نبودم چجوری با پسر رفتار کنم
کسی ک برا اولین بار یه کاری رو انجام میده خب خیلی چیزا براش تازگی داره
نمیدونه چجوری باید برخورد کنه
درست چیه غلط چیه
حکایت منه
بنظر شما من الان تو این وضعیت باید چکار کنم؟؟؟؟

چرا ب من هیچ کمکی نکردید جناب اشکان؟؟؟؟؟

سلام
شما انقدر ایشونو دور کردید که من دیگه راهی برای برگشت نمیبینم و باید دید که ایشون الان در چه وضعیتی هست .
اگر شمارو واقعا خواسته باشه شما میتونید مجددا ازشون سوال کنید تا ببینید جواب ایشون چی هست .

واقعا شما دخترا چرا اینجوری هستین…؟یکی هستی شبیه اونی ک من بهش علاقه دارم….الان نزدیک سه ماهه دارم باهاش صحبت میکنم ابراز علاقه میکنمـ…نم پس نمیده…همش میگه نه…خب اگه نمیخوای چرا انقد باهام شوخی میکنی…انقد بهم پیام میدی…لامصب بگو اره خیال منو راحت کن دیگه…

دقیقا منم همینطوری بودم باهاش. فقط مشکلم این بود نمیتونستم توزمینه احساسی باهاش راحت باشم باش و هیچوقت حسمو بهش نگفتم و الان پشیمونم…..احتمال زیاد طرف مقابل شماهم حس متقابل بهتون داره. وگرنه هیچکس حاضر نیست جواب کسی و بده ک ازش خوشش نمیاد

عزيزم دوره اين حرفا گذشته ك دختر حرفشو بريزه تو دلش و اشكش بشه مرهم دردش
بهش پيام بده و خبري ازش بگير بگو ميخاستم حالتو بپرسم فكرم نكن با اين كار غرورتو شكستي و سبك شدي
اصلا به اين فك نكن اون در موردت چه فكري ميكنه چون فكر بدي نميكنه اصلا فكر بد كنه تو بخاطر آرامش خودت اينكارو كن،محاله باهات رفتار نامناسبي داشته باشه اما حتي اگه داشته باشه بهتر از اينه ك يه عمر حسرت بخوري ك اي كاش كاري كرده بودم، با يه جا نشستن اتفاقي نميوفته
بعد پيام تو اگه كسي تو زندگيش نباشه قطعا خودش باز پيام ميده و وقتي پيام داد ديگه يخ نباش
تفكرات قديميو بريز دور

البته من قبلا ب صورت ناشناس بهش گفتم ک ازش خوشم میاد و اونم اصرار داشت ک بدونه من کیم. ولی بهش گفتم غرورم اجازه نمیده ک بهش بگم

عشق صبوری لازم داره و باید زمان بگذره بدون صبوری عشق معنا نداره

یعنی چی یعنی بعد صبر کردن چه اتفاق خاصی میفته؟!

خیلی ببخشید اینو میگم ولی جوابتون ربطی ب حرفای من نداشت

کلت خیلی داغه باید یبار به سنگ بخوره تا به حرف من برسی

من چند وقت پیش بر حسب اتفاق با یک پسر اشنا شدم خیلی به هش علاقه مند شدم ولی او هیچی نمیدونست من خواستم با نامه بفهمم که ایا کسی رو در نظر داره و به هش گفتم که به هش علاقه دارم ولی خودم و معرفی نکردم اما حرفامون به درازا کشید تا جای که او خیلی اسرار داشت من رو بشناسه ولی او خیلی مودب هست و همکاره مه من فکر کردم که شگ کرده به من به این خواطر یک روز رفتم و رودر رو به هش گفتم من هستم و او میدونه که من خیلی دوسنش دارم الان یک سال میشه من حساس میکنم نه میگه نه ونه میگه باشه منم نمی دونم اشتباه کردم که مستقیم بهش گفتم ؟ ولی الان میخوام شما راهنمایم کنید چیکار کنم نظرش جلب بشه یک اقدامی بکنه ولی همیشه میگه وضع مادیش خوب نیس

سلام چند وقتیه یکی از پسرای دانشگاه خیلی فکرمو مشغول کرده و نمیدونم حسم بهش چیه فقط میدونم دوس دارم باهاش حرف بزنم .نمیدونم باید چیکار کنم،من خیلی مغرورم و هرکاری میکنم نمیتونم چیزی بهش بگم و احساس میکنم با گفتنش غرورم له میشه و چون چادری هستم این کار رو سخت تر میکنه تا قبل از این دخترایی ک ب ی پسر پیشنهاد میدادن زشت و بد ننگ و عار و سبک بودن دختر میدونستم ولی الان واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ،و همش میگم اگر چیزی بگم و اون بگه ن بد جور سبک میشم و غرورم له میشه،
لطفا راهنمایی کنید

یه مدت بهش نگاه کنید برید ازش جزوه بگیرید باهاش ارتباط برقرار کنید دوروبرش باشید …اگه یه جایی نشست بی علت برید یه جایی ک و دیدش باشید بشینید…خلاصه کلام که یه کاری کنید ک زیاد شمارو ببینه…مطمعا باش اگه کس دیگه ای تو زندگیش نباشه و رفتار شما هم سنگین و با حیا و با کمی لبخند باشه خودش میاد سمتت…من یه پسرم و میدونم ک وضعیت چجوریه…موفق باشی…

باتشکر از نصیحت شما ولی چکارکنم که عشق سابقم ازمن دل بکنه…وفراموشم کنه چون اون تاالان منو دوست داره

س من دختری ۱۹ سالمه با پسر عموم رابطه داشتم عاشق همدیگه بودیم وقصد ازداوج داشتیم ولی خونوادمون اعتراض کردن ومنو به پسر عموی دومیم دادن که من دوستش ندارم اون هم عاشق یکی از دخترای هم فامیلامون بود ازدواج اجباری الان هم تقریبا یک سال عقد کردیم وچند هفته به عروسیمون مونده ولی من هنوز عشق اولیمو فراموش نکردم اخه خیلی دلتنگشم اون هم غریبه نیست که فراموشش کنم پسر عمومه همیشه جلو چشمامه نصیحتم کنین چکار کنم اصلا هم باورم نمیشه که نامزدم منو دوست داره چون اون هم مثل منه عاشق یکی دیگه بود ولی اون میگه من تورو دوست دارم وگذشته ام رافراموش کردم وتو همه چی من شدی من نمیتونم دلمو بااین حرفا قانع کنم چون عشقمو خیلی دوست دارم خواهشا نصیحتم کنین چکار کنم

گاهی برای پیشرفت باید گذشته رو فراموش کرد – چند عامل باعث این اتفاق شده و ممکنه مهم ترین اون عدم اقدام کسی هست که شما دوستش دارید و خودتون باید قبل از این اتفاق پافشاری می کردید .
با توجه به شرایط به وجود اومده بهتره با مساله کنار بیاید و به زندگی جور دیگه ای نگاه کنید تا بهتون سخت نگذره و موجب تزلزل در رابطه زناشوییتون نشه .

سلام و عرض ادب
من ۲۴سالمه چندروزی هست باپسری ۲۶ساله آشنا شدم ایشون از نظر مالی چیزی کم نداره مدیر شرکت هست منم در سطح متوسطم دیشب اولین دیدار رو باهاش داشتم پسر آروم و بااحساسیه توی حرفاش گفته بود که ازرابطه های زودگذر خسته شده و میخواد ی نفرباشه ک همیشه و همه جا کنار هم باشن وگفت توفکر ازدواج و میخواد دوست دخترش همسر آینده اش باشه و درکل رابطه ی صمیمی میخواد داشته باشه واینکه زود وابسته میشه، بادیدار اول مسلما حسی ب وجود نمیاد اما جفتمون ازهم خوشمون اومده و اصلا ابرازش نکردیم
نکته ی دیگ بااینک دیدار اول بود اما منو تو آغوشش گرفت بوسید و پرسیدآیا جز اون کسی تو زندگیم هست یانه الان نگرانی که من دارم اینک چطوری بفهمم فرد مناسبی برای من هست ؟ میترسم رابطه رو پیش ببرم اون جوری ک میخوام نباشه یا این حرفاشو براجلب نظرمن زده باشه لطفا راهنمایی کنید باید چیکار کنم چجوری رفتار کنم که خدایی نکرده منو برا هوا وهوسش نخواد

سلام
گذشت زمان بهترین گزینه هست و نباید توی دیدار اول همه چیزو رو کرد و هر رفتاری داشت . حد و حریما باید به عنوان دو تا دوست رعایت بشه همونجور که خیلی از همکلاسی ها و همکار ها باهم رابطه دارن .
این کار شمارو وارد احساسات میکنه و نمیتونید واقعیت هارو ببینید و احساسی تصمیم میگیرید .

سلام. من ۳۲ سالمه و تا حالا با هیچ پسری وارد رابطه نشدم و از این نظر آدم انرمالیم. تقریبا یک ماه قبل با کسی آشنا شدم و چهار بار باهاش بیرون رفتم . دو جلسه اول عادی بود اما جلسه چهارمی که دیدمش حس کردم واقعا نسبت به لمس یا حتی بوسه ولع داره .حس میکنم باید تا یه جایی بهش اجازه بدم لذت ببره از طرفیم اونطوری خودم حس وحشتناکی دارم. ظاهرش اصلا زیبا نیست اما خیلی کلمات رو به خوبی استفاده میکنه و میتونه هوش از سر آدم ببره. دائما هم در مورد بچه و عروسی! خیال پردازی میکنه گیر کردم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم؟ دوست ندارم این طوری رابطه داشته باشم از اون طرف هم واقعا به رابطه احتیاج دارم کی بهتر از این آقا که حداقل تلاش میکنه همون لذت لمس و تماس هم دو طرفه باشه؟ حسم میگه یا این آدم خیلی هفت خطه و مریض یا خیلی تنها و جدیه! خواهش میکنم راهنماییم کنین واقعا درمونده شدم.

سلام
توصیه نمی کنیم که در ابتدای رابطه برخی حریم ها از بین بره ، برای ورود به این مرحله از رابطه باید شناخت به حد کافی برسه ، سعی کنید اجازه ندید ازتون استفاده ابزاری بشه و خیلی هم سخت گیرانه برخورد نکنید که طرف مقابل دلزده بشه باید در حد متوسط رفتار کنید تا اگر هدف ایشون خیره برای ازدواج اقدام کنن .

سلام من ۱۹ سالمه و ترم ۳ دانشگاه.خیلی احساس تنهایی میکنم و حس میکنم به کسی نیاز دارم که همدیگرو دوس داشته باشیم..پسرای زیادی رو امتحان کردم ولی هیچ کدوم ویژگی های مورد علاقمو به دلایلی نداشتن.و چند نفری هم که من ازشون خوشم میاد اونا هم بی محلی میکنند یا هدفشون تنها خوش گذرونی و گردشه نمیدونم چیکار کنم کسی که در حد خودم باشه پیدا نمیشه لطفا راهنماییم کنید

سلام .پس خدارو شکر که پنهانه چون من زنی هستم آبرو دار یعنی اگر شخصی هم پیدامیشد یا پیدا بشه من به راحتی باهاش دوست نمیشم من یه زنی هستم رنج کشیده نمیام دوباره تو دام یه آدم مدل دیگه بیفتم اینقدر راه ها رو میرم تا راه درست و پیدا کنم ولی واقعأ بخدا دیگه خسته شدم آخه سی سال کم سالی نیست که یه آدم یکیو که دوستش نداره باهاش زندگی کنه و حالا که همه جور مریضی میاد سراغ آدم میبینه هیشکی نیست دلسوزش باشه حتی پسراش وقتی میبینم تنهام پشتم خالیه و هیشکی دلسو زم نیست مجبورم پیام بزارم از مردن بهتره که چرا آدم سالم سالم بخاطر یه مرد ه مریض الکی مریض بشه ممگه.من انسان نیستم دوست دارم مثله آدم زندگی کنم به دور از غصه ها .وقتی شوهرم اینجور پسرم بی غیرت تر بخاطر زنش دورمو خط قرمز کشیده پس چه بهتر که مادر نداشته باشه .خلاصه آقا اشکان ببخشید که ناراحتتون کردم حلا ل کنید .

سلام .آقا اشکان خیلی ار جوابنون ناراحت شدم اصلا پیامو پاک میکردن من گدایی محبتم من کم مونده تز دست این مرد سکته کنم به رختخوابم انداخته اشتباه کردم بخاطره این که آواره ی خیابونها نشم درخواست گزاشتم هر انسانی حق زندگی آروم داره من که دارم عذاب میکشم چرا تنها بمونم اینهمه سال دریغ از محبت و درست حرف زدن همش دعوا همش فوحش دیگه دارم دق میکنم منی که چشم و دلم پاکه چرا آلوده به گناه بشم ..

اینجا مشخصات و اطلاعات شما مخفی هست و کسی نمیدونه شما کی هستید پس کسی به داد شما نمیرسه .
اگر مشخصات شما منتشر بشه قطعا افراد بد تری با شما تماس میگیرند ، پس اگر پاسخی جز این میتونم بدم بگید .
فرضو بر این میگیرم که ادعای شما درست هست ، این قانون توی همه کشور های دنیا هست که با مطرح کردن این ادعا در دادگاه حق رو به شما میدن و شما میتونید هر نوع مطالبه ای رو طبق قانون انجام بدید. اگر مانعی وجود داره میتونید بجای درخواست کمک از مردم از پلیس درخواست کمک کنید .

سلام .من شوهرم علاقه بهم نداره میخوام با مرد مهربون پنجاه سال آشنا بشم و از شوهرم جدا بشم اگه شخصی مهربون هست باهام تماس بگیره .زنی هنرمند هستم ولی شوهرم هیچوقت از من خوشش نیومده با روانم بازی میکنه منم یهوخانمی با شخصیت آروم هستم ولی شوهرم بد اخلاق بد دهن فحاش ووووهست اگه آقای مهربونی هست منو از چنگ این آدم نجات بده

این کامنتو به یک دلیل تایید کردم که بگم اولا این پیام جعلی هست ( با توجه به آی پی کاربر )
دو اینکه اگر چنین موردی رو دیدید بدونید که با چنین زنی نمیشه حتی هم کلام شد ، چرا که کاملا مخالف ایده های فمینیستی هست و در اصل زن داره محبت رو از بقیه گدایی میکنه

البته فراموش کردم که بگم این آقا ناراحتی من خیلی براش مهمه، همش میخواد مطمین باشه من توی این جدایی خودمو ناراحت نکنم، کلا مسیولیت پذیره، اینم اضافه کنم که موضوع من رو به خانوادش گفته ولی خب اونا جواب منفی دادن و‌گفتن یا قید اون دختر رو‌بزن یا مارو ، همشم میگه من فقط آرامش میخوام ازم دور باش تا نفس بکشم ، یا اینکه شماها ( من و خانوادش) خیلی بهم فشار میارین ، حتی مشاوره و‌ هم رفته ولی من دقیق نمیدونم مشکلش چیه چون نمیگه بهم
ازم خواسته دوست معمولی باشم براش، یعنی کلا نمیتونه رابطش رو باهام قطع کنه
میخوام حضوری باهاش صحبت کنم ولی ازم فرار میکنه
نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم
واقعا نیاز به راهنمایی دارم

سلام

رابطه خانم های متارکه کرده کمی با دختر های دیگه متفاوت هست و باید بیشتر به بهداشت روانی توجه داشت .
معمولا اینگونه روابط آزادانه تر هست و مرد ها تمایل بیشتری به دوستی با خانم های متارکه کرده دارند ، باید دید انگیزه ایشون از ارتباط چی بوده ، از طرفی شما هم بخاطر ترس از آینده و امکان تنها موندن و قدرت انتخاب کمتر در تصمیم گیری دستو پا بسته تر هستید . باید ببینید رابطه شما از روی نیاز عمیق تر شده و یا از روی دوست داشتن ، اگر صرفا از روی نیاز بوده حاشیه امنیتی برای مستدام بودن این رابطه وجود نداره و ممکنه در آینده منجر به جدایی مجدد بشه .

روان شناس ها پس از طلاق حد اقل دو سال تنهایی رو توصیه میکنند ، شما نفرمودید چه مدته که متارکه کردید ، هر چقدر بیشتر زمان بگذره برای هر دوتون بهتر خواهد بود و لازمه که شما هم صبوری نید و بذارید مدتی سپری بشه .

سلام ممنوناز پاسخگويي
من تقريبا ٥ سال ميشد كه جدا شدم ، از نظر دوس داشتن هم علاقه دارم بهشون خودمم خيلي محتاط رفتار كردم، رابطه ما هم در حد بقيه دوستي ها بوده نه بيشتر
خودم به اين نتيجه رسيدم كه ايشون وابستگي شديد به خانوادشون دارن و اينم ميشه مشكل در آيندشون حالا با هر خانمي كه زندگي كنن
از يه طرف دوسش دارم و از طرفي اصلا دلم نميخواد بازم اون بلاتكليفي رو تجربه كنم

سلام
من سی سالمه قبلا ازدواج کردم و جدا شدم ، دوسال پیش با یه آقا آشنا شدم که دو سال از خودم بزرگتره
ماه اول رابطمون من به مادرم اطلاع دادم و از اونجایی که نمیخواست یه شکست دیگه رو تجربه کنم دور از من به محل کار ایشون رفته بود تهدید کرده بود که رابطشو بامن قطع کنه، ایشون هم منو بلاک کردن و بدون هیچ توضیحی از من جدا شد ، یک ماه بعدش دوباره اقدام به برقراری رابطه کرد و از اون جهت که بنظرم ایده آل بودن برام بازم رابطه رو شروع کردم و ادامه داشت تا حدود شیش ماه پیش که گفتن قصد ازدواج‌دارن و ما بدرد هم نمیخوریم چون خانواده ایشون منو قبول نمیکنن چون قبلا ازدواج ناموفق داشتم و از طرفی هم از مادر من متنفره، بهرحال من درک کردم با اینکه مقصر این دیدگاه نبودم و نباید تاوان رفتار و اعتقاد کسی رو میدادم، توی این شیش ماه بهرحال با من رفتار سرد داشتن بعد چند روز دوباره خوب میشد
چند باری باهاش صحبت کردم که تکلیف این رابطه رو مشخص کنیم ، میگفت من مشکلی ندارم
الان تقریبا یه هفتس جدا شدیم با اینکه بهرحال یه حسی بینمون هست ، نمیدونم امیدی داشته باشم به برگشتش هرچند که دارم ، بلاتکلیفم
نظر شما چیه؟؟
ممنونم

سلام
اولین جایی بود که خیلی دوستان و در عین حال منطقی به احساسات عاطفی پاسخ داده شده بود بدون اینکه همون اول امر و نهی بشه .
ممنونم از وقتی که برای دختران این مملکت گذاشتین .
و اما موضوع خودم . پسردایی دارم که از بچگی با هم بزرگ شدیم و از راهنمایی تا دبیرستان کلا همو ندیدم و صحبت نکردیم و فقط تو مهمونیا و این طور مجالس همو دیدیم از من یکسال کوچیکتره. حول و حوش 5 ماه پیش اومد تلگرام من و بهد از سال ها با همدیگه صحبت کردیم و مکالمه بیشتر از سلام خوبی داشتیم . بهم ابراز علاقه کرد . من دوستش دارم و براش دلسوزی میکنم اما عین برادرم حتی چند درجه پایین تر . نمیخوام عغرورشو بشکنم به خاطر اعترافش و نمیخوام بیشتر از این با هاش صمیمی باشم چون فهمیدم چیزی به نام جاست فرند توی مغزش نمیگنجه . من ترم سه ام و اون امسال تازه وارد دانشگاه میشه.میدونم خیلی بچکانست ولی نمیدونم چه رفتاری داشته باشم که خودش به این درک برسه ما با هم متفاوتیم.

سلام / ممنون از حسن توجه شما
کاری جز اینکه دوستانه واقعیت رو براش بگید نمیشه انجام داد و منطقی ترین راه حل همینه ، چون اگر سکوت کنید این سکوت رو نشانه رضایت میدونه .

اهان مرسی از راهنماییتون

سلام
من ۲۰ سالمه دانشجوی ترم۳ هستم
توی ترم تابستون اتفاقی با مادر یکی از هم کلاسی هام که برای کارای پسرش به دانشگاه اومده بود هم صحبت شدم.
گفت که اومده با استاد راجب شرایط پسرش صحبت کنه (پسرش سرطان داره نمیتونست بیاد سر کلاس).راجب پسرش خیلی حرف زد کلا معلوم بود نیاز به یه هم صحبت داره تا قدری از درداش کم شه
گفت پسرش تک بچه اس و متولد۷۷ (یه سال از من کوچیک تر اما هر دو ورودیه ۹۵ ایم)
گفت راضی به پیوند مغز استخوان نمیشه
گفت راجب بیماری اش با کسی حرف نمیزنه
گفت برا هر کاری نیاز داره یکی هولش بده
ازم شماره گرفت، شماره پسرش رو هم داد تا کمکش کنم
منم برا پسرش تو تلگرام جزوه فرستادم
کم کم آخرای ترم باهم بیشتر صحبت کردیم راجب کلاس و نمره .اصلا به رو خودم نیاورده بودم که راجب بیماری اش میدونم تا این که خودش گفت
راجبش و گفت که نمی خواد پیوند بزنه
خواستم قانع اش کنم که پیوند بزنه اما گفت نمی خواد راجب بیماری اش فکر کنه منم بهش حق دادم و چند تا لطیفه براش فرستادم تا حالش عوض شه
(حرفامونو توی تلگرام، به دوستم نشون دادم گفت که علی از تو خوشش میاد)
بعد چن روز که پیامی توی تلگرام بهم نداده بودیم(البته در هفته حدود یه بار باهم حرف میزدیم اونم برا جزوه) توی عکس پروفایلش نوشته بود که( زار ها تو به کسی نگو این جا زمین سنگی ست و هوای رابطه ها زیر صفر)
خیلی بهم برخورد احساس کردم از این که راجب بیماریش فهمیدم و دیگه پیام ندادم ناراحت شده
البته شاید این توهمات من بوده
منم بهش پیام دادم و راجب نمره پرسیدم
بعد حرف به جایی کشید که از مشکلات خودم گفتم که دانشجوی شهرستانی ام و…
دوستم همش بهم میگفت که علی دوستت داره
منم نمیدونستم باید چیکار کنم من فقط میخواستم کمکش کنم
زمان انتخاب واحد هم باهم حرف زدیم البته ۹۹%من همیشه اولین پیام رو میدادم مثل زمانی که براش جزوه می فرستادم
تویpm دادن بهش از همون دوستم کمک گرفتم (چون من زیاد اهل تلگرام وحرف زدن با پسرا نیستم) ، که این کارم باعث شد خودمو اون طور که هستم به علی نشون ندم که خودمم از خودم بدم بیاد
کلا الان طوری شده که نمیخوام دیگه خودمو خورد کنم و به یه بهانه دیگه بهشpm بدم
دوس ندارم فک کنه آویزانم
راجب احساس اون نسبت به خودم هم مطمئنم الان نظرش عوض شده
(همش همو شما خطاب میکردیم تا این اخرا یه کم مفرد خطاب کرد منو منم باز شما خطابش کردم ،دفعه‌ی آخر دیگه به اصرار همون دوستم همش مفرد خطابش کردم اما اون منو شما خطاب میکرد)
جدا از این
من گفتم که تاریخ حذف و اضافه رو بهش اطلاع میدم و این که اگه دوس داره باهم بریم پیش یکی از مسئولان دانشگاه که کار انتخاب واحدمونو درست کنه اونم گفت باید بره پیش مسئوله
حالا نمیدونم بازم بهش pmبدم؟برا تاریخ انتخاب واحد
یا تلاش کنم نظرش راجب من عوض شه؟
من ازش خوشم میاد چون خیلی با اخلاقه اما عاشقش نیستم
دوست ندارم هم فکر کنه دختر اویزونی هستم

ببخشید که اینقدر پر حرفی کردم
من شناخت زیادی راجب پسرا ندارم
اگه میشه راهنماییم کنین
ممنون

سلام
تجربه به ما نشون داده که این جور مواقع افراد در باره بیماری هاشون دروغ میگن و حتی ممکنه اون خانم که با شما صحبت کرده طعمه ای پهن کرده باشه .
باید اول مطمئن بشید که راست گفته باشن و مدارک پزشکی این فردو ببینید . چون همیشه گفتن اینکه من سرطان دارم باعث ایجاد حس ترحم در فرد مقابل میشه و شما بخاطر حس انسان دوستی دچار مشکل میشید .
اول در باره سلامت عقلی اونها مطمئن بشید و بعد هم به فکر ازدواج و رابطه بیشتر نباشید ، شما از شهرستان اومدید درس بخونید نه اینکه درگیر احساسات بشید و وظیفه ای برای خوب کردن حال بقیه ندارید .

ممنون از راهنماییتون

من این همه حرف زدم شما فقط ی جمله جواب دادین .پرسیدم من نباید هیچ کاری بکنم؟

بهتره اگر سر صحبتی باز شد سعی کنید بیشتر ادامه پیدا کنه تا اگر قراره ایشون حرفی بزنه کمتر دچار رودرواسی بشه

سلام من 19 سالمه تو فامیل ی پسری هست که 26 سالشه و موقعیتش از همه نظر عالیه . تا حالا دو دفه تنهایی باهاش برخورد داشتم .ی روز منو تو خیابون دید من بهش سلام کردم خیلی گرم باهام احوال پرسی کرد جوری که خیلی تعجب کردم چون ی دفه تقریبا یک سال پیش دیدمش بهش سلام کردم به زور جوابمو داد حتی نگامم نکرد از ی جام فردا عروسی داییمه ومیدونم چون دوست هستن میاد حالا چیکار کنم ی حرکتی بزنه لازم هست من کاری کنم

سلام
بازم ازین سلام احوالپرسی ها بکنید شاید دری گشوده شد

سلام آقا اشکان من تازه تو ی مجازی با یه پسری دوست شدم که بعد از کمی صحبت کردن میگه خیلی از من خوشش اومده و قصدش ازدواجه راستش دربارش یکم تحقیق کردم حرفاش تا حدودی درسته و مهربونه اما طوری رفتار میکنه انگار چندین سال عاشق من بوده و همین یه ذره متعجبم میکنه منم تا حالا با کسی دوست نبودم و حالام یه جوری دو دلم ازش خوشم اومده اما نمیدونم رابطمون درسته یا غلط ….دچار یه سردرگمی عجیبی شدم من چیکار کنم؟

سلام
اگر توی یک شهر زندگی نمی کنید بنا به تجربه توصیه می کنیم که این رابطه رو ادامه ندید .
اگر نزدیک هستید ، میشه گفت تفاوتی بین مجازی و حقیقی بودن نیست اما نباید خیلی زود بحث ازدواج مطرح بشه ، حد اقل 1 سال زمان نیازه تا رابطه بطور جدی به ازدواج ختم بشه .
پس بذارید زمان بگذره تا شناخت بیشتری حاصل شود

سلام من نفس هستم ۱۴ سالمه من عاشق ❤پسرداییم شدم که ۱۷ سالشه عشق من از موقعی شروع شد که رفتار عجیب اون منو داشت دیوونه خودش میکرد و حرف های داییم که شاید تو رو واسه پسر داییت خواستگاری کنیم و جمله عروس گلم زنداییم و دختر داییم که وقتی کارم داره منو به اسم زنداداش جون صدا میکنه خیلی دوسش دارم نمیدونم چطور ابراز علاقه بکنم میترسم دوستم نداشته باشه و بعد سرکوفت بزنه خواهش میکنم که کمک کنید چطور بهش ابراز علاقه بکنم
همش خوابشو میبینم همش رویا پردازی همش خیال♨ بافی…
دیگه خسته شدم
نیاز ب مشاوره دارم دوسش دارم
عشق ی طرفهمن✋

شما باید بیشتر صبوری کنی
این اشتباه اونها هست که احساساتت رو تحریک می کنن و خانواده شما باید با این مساله برخورد کنن .
اگر بحث ازدواج مطرح باشه باید کمی زمان بگذره که هم شما به سنو سال مناسب رسیده باشی هم پسردایی شما . این رویا پردازی ها اگر کنترل بشه آسیب نمیروسنه و شیرین هم هست ، نیازی به این نیست که شما علاقه خودت رو ابراز کنی و باید به دست زمان بسپاری تا خودشون اقدام کنن .

سلام
من ٢٠ سالمه پسرخالم رو دوست دارم ولي ن برا ازدواج…فقط دوست دارم دوست صميميم شه..اونم منو دوست. داره مث خودم…هر دو مغروريم ولي من خيلي از رازهامو براش گفتم..عين برادر گوش داده و كمكم كرده..ولي اون هيچي از خودش برام نميگه،چيكار كنم

رابطه ای که شما خواستار اون هستید یه رابطه زرد هست که منطقی به نظر نمیرسه ؛ اگر با هم دوستید باید همون دوستی رو حفظ کنید ، اگر بیشتر ازین میخواهید و بدون هدف ازدواج کمکی از جانب ما ساخته نیست .

سلام خسته نباشید من از پسری در آزمایشگاه دانشگاهمون خوشم اومده ولی نمیدونم چجوری رابطه باهاش درست کنم حتی اسم و رشتشم نمیدونم درس آزمایشگاهمون هم یکی نیس که سوالی ازش بپرسم فقط میبینمش نمیخوامم مستقیم شماره بدم یا بگم میخوام آشنا شم که بعدا سرکوفت بزنه چیکار کنم؟

سلام پاسخ شما در اینستاگرام داده شد . /

سلام خسته نباشید من از یه پسری که در آزمایشگاه دانشگاهی که درس میخونیم خیلی خوشم اومده اما آزمایشگاه مشترکی نداریم که بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم حتی اسم و رشتشم نمیدونم فقط تو راهرو که هستن میبینمش از طرفی اصلا دختری نیستم که بهش برم بگم میخوام باهاتون آشنا شم چون ممکنه اون بره به دوستاش و بچه های آزمایشگاه بگه و من آبروم بره ولی خیلی ازش خوشم اومده نمیدونم واقعا چیکار کنم؟

اخه چی بگم تا اونجایی که من می دونم بازاریاب هست واحد بقلیمونم چشم پزشکی هستش و این اقا فک کنم براش عینک میاره- اخه چی بگم چی بپرسم شما یه راهنمایی کن.الان باز دیدمش.

سلام.اخه چه طوری بشناسمش من هیچ دوست و اشنایی ندارم و هیچ دوست مشترکی هم با این اقا ندارم که بشناسدش و ازش بدونه چی کار کنم خودمم دختری نیستم که بخواهم برم امار در بیارم ببینم کیه چون تا حالا نه از این کارا کردم نه می تونم بکنم این اقا واحد بقل شرکتمون کار می کنه من حتی با واحد بقلی هم هیچ رابطه ای ندارم که بخوام ازشون بپرسم بگم که این اقا کیه و چی کاره هست نمیدونم چی کار کنم.

میتونید یک نکته در باره شرکت مقابل پیدا کنید یا یه سوال در بارش ایجاد کنید و بطور اتفاقی به این آقا مطرح کنید ، سوالتون طوری باشه که دفعه بعد هم ازین آقا انتظار پاسخ داشته باشید ، و توی رفتارتون گرم و صمیمی برخورد کنید و استرس و ترس نداشته باشید تا بتونید بیشتر به خودتون جذب کنید

سلام آقا اشكان
ممنونم كه جوابمو دادين
فقط ميخواستم بدونم كه ديگه نگاهش نكنم
يا خودمو براش بگيرم ؟

سلام
نیازی نیست خودتونو بگیرید خانم انا ، فقط نسبت به این که نگاهشون کنید بیتفاوت باشید

سلام. من سمیرا هستم چند ماه پیش به سایتتون اومده بودم و گفته بودم که مشکلم چیه و از یکی خوشم اومده تو محل کارم اگه یادتون باشه خواستم بگم هنوز هم هیچی نشد و اون اقا هیچ ابراز عشق نکرد ولی نگاه های معنی دار و گاه و بی گاهش داره دیونم می کنه یه بار خوبه یه بار بده نمی دونم چی کار کنم.

سلام سمیرا خانم
ساده ترین راهی که شما دارید شناخت ازیشون هست و باید به هر حال یک شناختی ازشون حاصل کنید تا ببینید اصلا مناسب شما هست یا خیر ، با نگاه هیچ برداشتی نمیشه کرد در رابططه با عشق

سلام آقااشكان
من حدود4ماه پيش از يه پسري توي دانشگاه خوشم اومد اوايل فقط با دوستام درموردش صحبت ميكرديم ولي كم كم عاشقش شدم به دوستام هم گفتم ولي پشيمون شدم چون دوستاي من آدمهاي جلفي هستن شك ندارم كه اون هم احساس منوفهميده چون احساس ميكنم خيلي خودشوميگيره دوستام هم به صرافت افتادن كه من وبااون آشنا كنن چند وقت پيش با دوستام موقع برگشت تومترو ديدمش اون هم ما رو ديو ازقصد سواره يه واگنه ديگه شدوموقع سوارشدن بهم نگاه كرد دوستام مجبورم كردن كه سواره همون واگن بشم چون فكر ميكردن يه جورايي بهم علامت داده وقتي سوارشدم خيلي پشيمون شدم از خجالت داشتم آب ميشدم بعدازچنددقيقه رفت خيلي دور تراز ما وايساد وقتي نگاش كردم بي تفاوت بود ولي وقتي كه فكرميكرد حواسم نيست با معني نگاه ميكرد حتي وقتي پياده شدم نگاهشو احساس ميكردم.
نميدونم اونم منو دوست داره يا نه ؟فكر ميكنيد لازمه خودمو براش بگيرم يابادوستام قطع رابطه كنم
من واقعا دوسش دارم تورو خدا راهنماييم كنيد
ازتون ممنونم

سلام
در پاسخ آنا:
ازین رفتاری که شما تعریف کردید نمیشه انتظار داشت که اون اقا بهتون ابراز علاقه مندی کنن ، با دوستاتون قطع رابطه نکنید ولی در این باره باهاشون صحبت نکنید و یک مقدار موضوع رو به زمان بسپارید تا کم کم این اقا واقعیت قلب خودش رو نمایان کنه

salam agha ashkan ,ddam hame nazare shoma ro posidan goftam manma sohbataton estefade konam .man ye modate az ham kelasim khosham omade va dosesh daram .5mah penhoon kardam ama nashod va belakhare az tarigh chat nashenas behesh fahmondam va onam midone,vali on gf dare va man vaghean shoke shodam, albate yejorae khodesh goft k behem alaghe dare va dashte ama chon dos dokhtar dashte chizi nagofte,rabetash ba gfesh zaheran ziad amigh nis ,chon ehsas mikonam donbal ye rozanas k biad tarafe man,vali mige dos nadaram k dar haghe on namardi konam va hamichenin u behem vabaste shi,nemidonam chikar konam hamaro rahnamee mikonam ama too kare khodam mondam.

سلام
در پاسخ سحر :
بهتره که شما رابطه ساده رو با این اقا حفظ کنید تا خودشون تصمیم بگیرن ، اگر از دوستشون جدا شدن و سمت شما اومدن اونوقت باید به فکر رابطه عمیق باشید

مرسی .با توجه به سنتون خیلی تجربه دارینا .امیدوارم موفق باشین
من ظاهر پسر تا حدودی برام اهمیت داره ولی چیزی که باعث میشه به طرف فرد مقابلم جذب بشم شخصیتو رفتارشه .خیلی از دخترا قیافه حرف اولو واسشون میزنه ولی من اینجوری نیستم .واسه همین اصلا به عشق در نگاه اولو این حرفا اعتقاد ندارم.راستی من 19 سالمه.بازم به وبت میام.

سلام اقا اشکان گل ایشالا که حالت خوش باشه و خوشحال و خوش بخت باشی اصلا هرچی خوش ماله شما

من یه مشکلی دارم اونم اینه که اصلا نمیتونم با پسرا رابطه (حتی در حد یه حرف ساده)بر قرار کنم یعنی خیلی مورد دوستی برام پیش اومده ولی غرور و حیای دخترونم اصلا بهم اجازه نمیده .از اینکه بعضی پسرا بهم خیره میشن یا بهم لبخند میزننو اقدامی انجام نمیدن بدم میاد .خوب یا نگاه نکننو دل ادمو بلرزونن یا یه اقدامی صورت بدن. خیلی تنهام به خاطر غرورم کیسای خوبی رو از دست دادم اینم بگم که چادریم ولی تیپم خیلی امروزیه.حالا سوال من اینه ایا چادر باعث میشه پسرا نیان طرف ادم یا در واقع از چادر دختر شرم کنن؟تو خودت به عنوان یه پسر نسبت به دخترای چادری چه احساسی داری؟ممنون از مهربونیت .راستی وقتی یه پسر به ادم لبخند میزنه یعنی چی ؟متوجه نمیشم که چرا اینکارو میکنن

سلام هستی خانم ممنون از لطفتون

خوب این مساله بستگی به اون پسر داره ، که چقدر دختر شناس باشه ، بعضی پسرا همه نوع دخترو امتحان کردن و روحیاتشونو میدونن بعضی ها هم پاستوریزه هستن و دستپاچه میشن ، چادر هم بستگی به دید پسر ها داره ، اکثر ادما وقتی یکی دو نمونه از یک جامعه آماری رو رویت میکنن ، تمام نمونه هارو مشابه همون یکی دو نمونه در نظر میگیرن ، یعنی اگر دو تا دختر چادری حیا کنن فکر میکنن همه اینجوری ان و اگه دو تا شیطون ببینن میگن همشون همینن ، اگه دو تا مانتویی شیطون ببینن میگن همشون اینن و …. اما در صورتی که آدم در هر شرایطی باید نسبت به فرد مقابل شناخت پیدا کنه …
پس ظاهر زیاد اهمیتی نداره برای شما ، از نوشته هاتون اینجور برداشت میکنم که شما یک دختر 20-21 ساله باشید که سه چهار ترم وارد دانشگاه شدید ، اگر اینجور هست که شناختتون نسبت به محیط خوبه و کم کم اگر غرورتنو کنار بذارید و راحت تر برخورد کنید میتونید مورد مناسبتون رو حفظ کنید اما اگر سنتون کمتر هست باید یکم صبر کنید تا حد اقل 4 ترم درس بخونید و یه سری چیزارو خودتون به چشم ببینید

سوالم اينه چرا قبل از خواستگاري رفتن ايشون ميخواد اكي بگيره بعدا بياد خواستگاري…اصلا شايد يه دختر نتونه به دلايل حيا و..علاقشو اون جور كه بايد نشون بده—

یا شما درست توضیح ندادید یا من درست متوجه نشدم
ایشون به شما چیزی در باره خواستنو دوست داشتن گفتن ؟
از حرفاتون اینطور فهمیدم که این اقا به شما فقط نگاه کرده و حرفی ردو بدل نشده ، قضیه خواستگاری چی هست ؟ قضیه با خانواده مطرح کردن چی هست ؟

شما این هارو حدث میزنید یا همچین اتفاقاتی رخ داده ؟
حد المقدور در نظرات همین پست سوالاتتون رو مطرح کنیدhttp://www.myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy

مرسي از پاسختون–اخه من نميخوام كه برم جلو هيچ جوري هم باهم حرف نميزنيم من منتظرم اون شروع كنه؟ چجوري بايد بهش نشون بدم اون كه بعد چهار سال هنوز بي خيال نشده؟؟ به نظر شما كلاس نيومدن و افت درسيش چي ميتونه باشه؟؟ من فكر كردم شايد با خونوادش مطرح كرده اونا مخالفت كردن حالا كمتر مياد دانشگاه تا شايد فكرش از سر من بپره!!

نميخوام اون به راحتي بدستم بياره…درواقع اينده هم واسم مهمه به روزي فكر ميكنم كه اگه روزي مال هم شديم اون وقت مطمئنم به اينكه سرمو پايين مينداختم و نگاش نميكردم افتخار ميكنه مهم نيست كه الان چقدر اذيت ميشه اما علاقمو به طور غير مستقيم و خوب و سنگين بهش فهموندم البته به قسمت و تقدير هم معتقدم و به نظرم هر چي كه خدا بخواد پيش مياد ولي از اينكه خودم چه اقدامات ديگه اي بايد انجام بدم نميدونم………………………………حالا ته تهش كه درسمون تموم شد و نيومد جلو ايراد داره غير مستقيم پيشنهاد ازدواج بهش بدم نميدونم از طريق يكي از اساتيد يا ادم با تجربه؟؟ ولي با غرور دخترونه اي كه در خودم سراغ دارم بعيد ميدونم اين كار و بكنم…..تازه اگه يه ادمي بود كه من خودم ازش خوشم ميومد شايد اين كارو ميكردم نه كسي كه خودش باعث شد به طرفش جذب بشم…و اينكه دو تاييمون اعتقادات مذهبي بالايي داريم شايد اين كارو كمي سخت تر كرده….خيليا بهم ميگن رفتارم با پسرا خيلي سرده ولي واقعا تا جايي كه تونستم رابطم با اين ادم جدا از عصباني شدنم اونجوري بوده كه بفهمه دوسش دارم….تازه در مورد اون وقتي عصباني ميشدم كه اونم مثلا باهام قهر كرده بود يا عصباني شده بوده از دستم و كلا اينكه تموم قهر و اشتيامون بدون يك كلمه حرف زدن بوده…!!!مامانم ميگه خوب تو اگه الان سرد نشون بدي خودتو فكر ميكنه ديگه نميخواي ادامه بدي و حالا كه ميخواد بياد جلو نمياد.ببخشيد زياد حرف زدم منتظر نظرتون هستم –مرسي

سلام ، ممنون از لطف شما
مشکل شما اینجاس که فکر میکنید اون اقا از رفتار شما میفهمه دوستش دارید یا نه … ولی اصلا اینجور نیست ، آدم وقتی کسی رو دوست داره اصلا نمیتونه با دیدن رفتار هاش به دوست داشتن یا افکارش پی ببره ، شما میتونید به این آقا بگید که نظرش در باره زندگی چی هست ، با عشق و همسر و این برنامه ها چه واکنشی نشون میدن و نظرشون در باره این مسائل چی هست ، با گفتن چنین حرف هایی خودتون میتونید پی ببرید که چه احساسی به شما دارن

كلي اعصابم بهم ميريخت كه چرا نگاش نكردم ولي ترجيح ميدادم اول پيشنهادي حرفي از طرف اون باشه —راستش اگه نگاش ميكردم خيلي بهم ميريختم تازه جرئت اين كار رو هم نداشتم…حالا كه ترم اخرمنميخواد جوري وانمود كنم كه مثلا سال اخره پاشو بيا خواستگاري ميخوام خودش ازادانه انتخاب كنه-چند وقتم هست كه خيلي بهم ديخته سر كلاساش نمياد – ميان ترم نميده-نميدونم به من ربط داره اين قضيه يا نه؟اين وقتي ميديدمش اضطرابم خيلي زياد ميشد قلبم تند ميزد اون قدر كه عصبي ميشدم واز كلاس ميزدم بيرون-بعضي وقتا فكر ميكنم نكنه اينا رو فهميده و ديگه كلاس نمياد تا من راحت تر درس بخونم–با اين كه مطمئنم خيلي دوسم داره هيچ وقت نميفهمم چرا كاراش هميشه به اينجا ختم ميشد كه مثلا من هستم واسه زندگي كردن با تو..هيچ وقت به حرف زدن و گفتن علاقش نميرسه؟من بايد كار خاصي بكنم؟حاضر نيستم از دستش بدم…خونوادم ميگن شايد فكر ميكنه موقعيت ازدواج رو نداره يا ميترسه پيشنهادش رو بگه؟ از نظر ايمان و اعتقادات و علاقه اش به خودم شك ندارم و اون قدر با بقيه دخترا سرد برخورد ميكنه كه گاها باورم نميشه اين ادم اين قدر توجه و نگاههاش رو ميتونه به يه دختر (من)معطوف كنه

سلام اقا اشكان-وبلاگ خوبي دارين و جوابهاي منطقي ميديد …ادمي نيستم كه حرفام رو به كسي بگم ولي حس كردم ميتونم اينجا بگم شايد بقيه دوستان هم از تجربه من استفاده كنن!
ترم اول دانشگاه نگاه سنگين يكي از هم كلاسيام رو احساس ميكردم ولي چون خيلي مغرور و خشك هستم ترجيح دادم به روي خودم نيارم…اين نگاهها ادامه داشت تا ترم 4-كه كم كم كه شناختمش و حس كردم خيلي هم بهش بي تفاوت نيستم..منم يه جورايي بهش نشون دادمعلاقم رو فقط يه بار با هم حرف زديم كه من ازش جزوه خواستم اونم نامردي نكرد جزوه ي يه درس ديگرو بهم داده بود عمدا…منم نرفتم بهش بگم چرا اين كارو كرده چون حس ميكردم خودمو خورد ميكنم ولي مطمئنم اشتباهي اين كارو نكرده بوده يه جورايي مطمئن شده بوديم به هم علاقه داريم و يه كم سعي در ضايع كردن هم داشتيم كه بيشتر از طرف من بوده-هر وقت جلوم وايميستاد عمدا تا نگاش كنم عكس العمل من فقط چند ثانيه زل زدن به كفشاش بود و بعدم ميرفتم ا

سلام
من مریم هستم.خوبید آقا اشکان؟
من یه 15 روزی می شد که دیگه برای اون آقا دیگه نه میلی زدم و نه محلش دادم.اما الان بعد چند وقت دوباره برام ایمیل می فرسته؟چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام خیلی ممنون

شاید این آقا برای شما ناز میکرده و وقتی دیده شما چیزی نگفتید یکم به خودش اومده ، شما کمی فاصلتونو نسبت بهشون حفظ کنید اینجوری قطعا بیشتر جذب شما خواهد شد

سلام اقا اشکان مر30 از راهنماییتون ممنون متشکر

ااااااااااا راست میگیدا.چه ضایع شدم!!!!ببخشیدا …خیلی خیلی خیلی مرسی.

شما ضایع نشدی ما خیلی فحش خوردیم
:))

سلام
من مریم هستم،همونی که دفعه قبل گفتم با اون آقا تو کاراموزیم ارتباط دارم،من دیگه به اون آقا هیچ ایمیلی نزدم، ایشون هم به من دیگه ایمیل نزده به نظر شما من دیگه بزارم همین طوری ارتباطمون قطع بشه،اگه میشه بازم مثل همیشه کمکم کنید.
ممنون

مریم خانم اگر میبینید کسی تمایلی بهتون نشون نمیده ، طرفش نرید خصوصا توی این سنی که اون آقا داره

سلام اقا اشکان ممنون از جوابتون ولی میدونید چیه اینکه ما شک داریم دوستش به خود محمد گفته باشه چون دوست محمد میخواست با دوست من دوست شه فکر کنم میخواد مارو دنبال خودشون بکشه حالا ما هی بهش میگیم میخوایم محمدو ببینیم این هی میپیچونه حالا نظر شما چیه ؟

پرسیا خانم ، تا وقتی با خودش صحبت نکردید به کسی دیگه اعتمادی نکنید ، ممکنه براتون گرون تموم بشه دیگه هم نیازی نیست به کسی دیگه بگید اگر قرار باشه بگه میگه وگرنه شمارو اذیت میکنه

سلام.مگه من مطلب راه جذب پسران رو ننوشته بودم.چرا حذف شده؟ این قسمت من به اسم زانیار شده!!!خودتون حذف کردید؟

سلام اقا اشکان خوب هستید ممنون که جوابمو دادید حالا بزار بهتون بگم چی شده دیروز از جلوی مغازش رد شدم بعد از 2 هفته دوستش به اون یکی زد گفت اومد من با دوستم خیلی سرسنگین از اونجا رد شدیم بعد اومدیم خونه 10 دقیقه بعد داشتیم از کوچه روبروییمون میرفتیم که دوست محمد داشت از روبرومون میومد به دوستم گفتم بریم بهش بگیم گفت بزار من برم بگم گفتم برو دوید رفت دنبال دوست محمد دوستم بهش گفت اقا پسر میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم حالت تعجب گفت بفرمایید دوستم گفت محمدو میشناسی گفت فامیلیش چیه گفت عباسی گفت یکی از دوستای صمیمیمه دوستم گفت دوستم خیلی دوستش داره عاشقشه گفت چرا نمیرید به خودش بگید گفت نمیبینیمش گفت الان خونه من زندگی میکنه یه مشکلی داره حالا شما شمارتونو بدید من بدم بهش دوستم گفت شما بدید دادو گفت شب زنگ بزن با خودش بحرف منم اس ام اس دادم گفت ببخشیدا من یه خواسته هایی دارم که شما نمیتونید انجام بدید منم گفتم انجام میدم شما بگو گفت بیخیال شو گفتم از من بدت میاد گفت نه ولی من موقعیت این کارارو ندارم تو یه شرایطیم که خیلی سخته حالا من چیکار کنم به نظرتون؟ تو رو خدا راهنماییم کنید ممنون

سلام
خیلی شانس آوردید که این آقایون مثل بعضی آقایون نبودن که بخوان باعث مشکل بشن ، اما با این حال بنا به بعضی شرایط خانم ها باید خیلی محطاط باشن مخصوصا در سنو سال شما …
اینکه اون آقا گفتن شما نمیتونید نیازشون رو برطرف کنید صورت های مختلفی داره و من ترجیح میدم در بارشون حرفی نزنم و از بعد مثبت بهش نگاه کنم ، شما که کار خودتونو کردید و جلو رفتید ، بذارید کمی بگذره تا متوجه بشید خواسته ی ایشون چی هست ، بعد مطرح کنید تا در بارش بحث کنیم ، منم دعا میکنم که همه چیز بخوبی پیش بره

ای بابا اصلا همش ماله بفیه من هیچ کدومو نمی خوام.تو تالارم مطلبی نوشتم ایشالا بقیه بخونن
ممنون

راستی اشکان نمیدونی چقد تو این 3 ماه اخیر سرنوشته من تغییر کرد خیلی چیزا رو فهمیدم .اشکان توی شهریور بود که من همینطوری تو روم بودم اصلا چت نمیکردما فقط تو روم بحث میکردم که همونجا با یکی اشنا شدم بعد چندین هفته منی که اصلا این اشناییا رو قبول نداشتم بهش شماره دادم تا امروز که ……..اشکان خیلی منو اون احساساتمون شبیه همه اون خیلی الان دوسم داره وقتی باهاش دعوا میکنم انقدر که دوسم داره از درون داغون میشه اینم بگم که خیلی پسره فهمیده و باشعوریه البته ما فقط رابطمون در حد 2 تا دوسته اما به شدت به هم وابسته شدیم چیزی که خیلی منو جذبش کرد شخصیته خیلی مردانه و با ارادش بود و چیزی که اون دوست داره شخصیت بچگانه ی منه.و اشکان میلاد(همون که 5 سال با همیم)هم دیگه نگو و نپرس نمیدونی چه قدر واسم کار میکنه و جالب اینکه تو دانشگاهم 2 نفر به شدت منو میخوان یکیشون همونیه ی که گفتم و یکیه دیگه هم تازه فهمیدم از همون ترمه 1 منو میخواسته…………اره دیگه اشکان جان اینطوریه وضعیت من و البته اینو 100% میدونم که فقط میلاد که منو واقعا میخواد

خوب دیگه اشکان جان رمز دومو بفرستیا .

الناز خانوم چند تا ازین خاطر خواهااتو بده بقیه بچه ها
تک خوری بسته
شوخی ! چشمک

رمز شما هم عوض شد و به ایمیلتون ارسال شد

ااااااااااا…خوب اشکان جان واسه منه طفلکی رمز دوممو میل کن دیگه.اخه یادم نیست و میخوام تو تالار چیز بنویسم اما نمیشه.2 بارم درخواست کردم اما نیومد

سلام
خوبیدآقا اشکان؟
از راهنماییهاتون ممنون.
من قبلا با شما راجب ارتباطم با اون آقایی که تو محیط کاراموزیم آشنا شدم گفتم، ما هرز گاهی برای هم ایمیل می زنیم و کمی با هم صحبت می کنیم البته الان در محیط مسنجر، اما چون ایشون سنشون بالاست و شخصیتشون شکل گرفته،شما به من گفتید که اگر طرف جنبه مناسبی داره بهش بگم که تا چه حد می توانیم با هم در ارتباط باشیم.اما من نتونستم که همچین چیزی رو بگم و نمی توانم ؟ چون یه جورایی حدس می زنم ایشون یه کم مغروره! بعد هم من براشون مرتب ایمیل می زنم اما ایشون به اون صورت دیگه برای من چیزی نمی فرسته و فقط من یک سری کتاب های زیاد و آموزشی براشون فرستادم و خیلی هم زیاد بودن،فقط از من خیلی تشکر کرد همین، من هم دیگه خسته شدم از اون روز تا حالا دیگه هیچی براش نفرستادم، خسته شدم میگید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟همین طوری موندم….

سلام متشکر امیدوارم شما هم خوب باشید
زیاد هم نباید جلوی این آقا چنین رفتار هایی رو داشته باشید ، چرا که هر چقدر بیشتر نشون بدید جذبش شدید یشون بیشتر ناز میکنن
مطمئنا با رفتار های شما به اینکه دوستشون دارید پی بردن و حالا به عناوین مختلف بهتون بیمحلی میکنن

salam .are manam khubam.vay nemidunid che zoghi mikonam alan daram vasatun chizi minvisam engar 100 sale shomaro mishnasam va nadidametun.hame chi khube manam ke eyne hamishe dar hale khandidanam .emtehanamam ke dare shuru mishe yekam asabi shodam
alanam ke adsl darim khunamun kheili rahat ba net kar mikonam harruz dg mikham tu weblogetun biam
mikham age nazariam dashtam be baghie begam ke komakeshun konam

سلام میگم واقعا حجاب برای پسرا مهمه اگه بخوایم یه پسر ازمون خوشش بیاد چکار کنیم

سلام

اینکه حجاب برای پسر مهمه یا نه که بستکی به اون آقا داره …

ولی از نظر من ، اگر یک خانم صداقت و پاکی خالصانه داشته باشه بی حجاب هم با ارزشه و چیزی از خوبی هاش کم نمیشه ، عفت در قلب انسان با ارزشه و منتهی به حجاب ظاهری نیست

eeeeeeeeeeeeee salam agha ashkan khubid? yedafe tu weblogetun umadam fahmidam kolli delam baratun tang shode .manam ke mashghulam dg.fadatun sham. ishala har ruz bishtar movafagh shiddddddddddddddddddddddddddddd.

سلام خیلی ممنون شما خوبید ؟
ممنون از لطفتون منم براتون آرزوی موفقیت میکنم بازم به سایت سر بزنید

سلام.من دختری هستم 23 ساله.با هیچ پسری تا حالا دوست نبودم ولی الان یه چند وقتیه عاشق یکی از پسرای دانشگاهمون شدم که متاسفانه فقط توی یک درس با هم همکلاسی هستیم ولی روزای دیگه هم بعضی مواقع می بینمش.هر موقع می خوام فراموشش کنم انگاری یه جوری جلوی روم سبز میشه.متاسفانه این اقا پسر فکر می کنم یه کمی مغروره چون سر کلاس خودمون هم با هیچ کسی حرف نمی زنه و اصلا توجهش هم به دخترا جلب نمیشه نمی دونم چرا؟حالا شما می گید چطوری می تونم توجهش رو جلب کنم؟متاسفانه یه دختر وقتی عاشق یه پسر میشه نمی تونه مستقیم بره بهش بگه البته تو جامعه ی ما این طوریه ولی برای پسرا این موضوع اشکالی نداره این میشه که وقتی دختر دچار عشق یه طرفه میشه داغون میشه واقعا.من خیلی بهش فکر می کنم ولی فکر نمی کنم اون دوستم داشته باشه.به نظر شما باید چی کار کنم؟باید فراموشش کنم؟من خیلی سر راهش قرار گرفتم اون هم من رو دیده و فکر کنم می دونه همکلاسیم حتی امروز هم یهو اومد تو کلاسمون و ازم یه سوالی درباره این که این جا کلاس فلان درس بوده و استاد کی تعطیل کرد پرسید ولی بعدش بدون تشکر رفت. به نظر شما باید چی کار کنم؟

سلام

عشق هایی که با یک نگاه شکل میگیره منطقی نیست و وقتی هیچ شناختی از فرد مقابل ندارید نمیتونید اعتمادی بهش داشت هباشید .
قبل از هر چیز طرف مقابلتون رو بشناسید و بعد در باره عشق تصمیم بگیرید

sallam webloget ghashange mersi az matalebet boos boos byeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee

سلام
ممنون از لطف شما

سلام داداش اشکان حالا فهمیدم چی شده! یه جواب واسم نوشتی اون بالا برو نگاه کن! که نوشتی: چه روحیه ای داری ویانا خانوم و خیلی ازم تعریف کردی و گفتی که یه نمونه ی خاصم تو وبلاگت! من منظورم از جمله ی 🙁 مرسی از این همه تعریف.) تشکر از نظر خوبی بود که نسبت به من داشتی! من هیچوقت از دست کسی جز خودم ناراحت نمیشم پس نیاز به عذرخواهی نیست.درضمن کتابایی که معرفی کردی خیلی خوب بودن.تازه اگر بیشتر از دو تا کتاب میگفتی من اسماشون یادم نمیموند! اشکان جون هیچ وقت تا از چیزی مطمئن نشدی قضاوت نکن تا لااقل خودت ناراحت نشی . خدا رو شکر که جز یه سوئ تفاهم کوچیک چیز دیگه ای نبود.ممنون به خاطر بودنت .

حالا هر چی بوده گزشته ولی شما جواب چند تا پست قبلیمو دادید ، من فکر میکزدم جواب همون هست …
به قول معروف بی خیال
این یکی دو روز هم سیستم سایت انقدر بهم ریخت و ه مشکل رو مشکل ، من یکم رشته ی کار از دستم خارج بود و تمرکز نداشتم

داداش اشکانم نمیدونم تو کدوم حرفام نشونی از تمسخر وجود داشته که دل نازکتو رنجونده ولی خدا شاهده که من همیشه با تمام وجود واسه عقاید و حرفای صادقانه ات احترام قائل بودم و الان واقعا نمیدونم منظورت از مسخره کردن و ضایع کردنت چی بوده؟ دلم نمیخواد هیچ کسی تو دنیا ازم ناراحت باشه پس بهم بگو کدوم حرفام ناراحتت کرده عزیزم!شاید رفتارم از نظرت مغرورانه باشه ولی من همیشه آدم وسواسی و حساسی بودم حالام شاید رو بهتر شدن عشقم وسواس داشته باشم اونم به خاطر اینکه دلم نمیخواد بعد از ورودش به خونوادم رفتار بدی باهاش بشه ولی ازت خواهش میکنم اسمشو غرور نذار! حرفات ذهنمو درگیر کرد مخصوصا دلخوریت. تا فردا که جوابمو بدی به این فکر میکنم که خیلی بیشتر از اینا باید مراقب حرف زدنم باشم مخصوصا با کسایی که خوب نمیشناسمشون و با افکار واحساستشون آشنا نیستم. با کلی ذوق و شوق اومدم به وبلاگت سر بزنم ولی الان با یه ذهن درگیر میرم بیرون.به هر حال اگه حرفی زدم یا همفکری ای بهت ارائه دادم فقط واسه این بوده که یه کم آرومترت کنم.آخه آدم همیشه باید یه درصدیو واسه نرسیدن به هدفش قرار بده تا اگر اتفاقی علی رغم میلش افتاد شوکه نشه! مثل من نشه که دیگه دلی واسه عاشق شدن نداشته باشه که دیگه نتونه آدمیو که با تمام وجود دوستش داره رو دوست داشته باشه! نمیخوام مثل من بشی! افسرده و بی احساس! چیزی که که شکست عشقی از یه آدم پر شور و نشاط و احساساتی میسازه…

سلام ویانا خانم

ببخشید بابت تاخیر پاسخ گویی ، یه مشکلاتی برای سیستم ایجاد شد و دو روز هک شده بودیم و من دسترسی به بخش مدیریت وبلاگ نداشتم و تا سرور رو منتقل کنم کمی طول کشید …
شما گفتی این همه تعریف من تو دلم گفتم چون اسم دو تا کتاب بردم شما میگی داره از خودش خودش تعریف میکنه در صورتی که من هرگز چنین کاری نکردمو چیزی نگفتم که نشونی از تعریف توش باشه …
شاید دچار سوی تفاهم شده باشیم و میخوام که ببخشید ازین که شما هم ناراحت شدید معذرت خواهی میکنم ازتون

نسیم خانوم ، نباید منتظر معجزه باشید ، همیشه باید خودتون پیشگام باشید

سلام خوبيد؟ لطفا بهم بگيد چطوري ميشه با يه اقاي خوب و مودب آشنا شد. من 25 سالمه و هنوز نتونستم با كسي كه دوست دارم آشناشم. منتظر پاسختون هستم مرسي.

سلام سارا خانم

در حال حاضر ما فقط همفکری و همدردی میکنیم و نمیتونیم مشاوره تخصصی در این باره بدیم که شما چجور بایه آقا رابطه برقرار کنید ، مگر اینکه سوالتون رو به شیوه ی صحیح تری عنوان کنید

سلام آقا اشکان من از خدامه که باهاش حرف بزنم ولی آخه هیچ موقعیتی پیش نمیاد که من برم جلو و حرف بزنم نمیدونم شایدم بخاطر اینکه من سرد بودم اونم سرد شد من تنها کاریکه ازم برمیاد اینه که نگاهش کنم آخه یه دفعه بهش سلام کنمم فک کنم دو ساعت واسم بخنده آخه موقعیتم طوریه که هیچ ارتباطی نداریم اون بار که بطور ناشناس زنگ زدیم بهش گفته بو که یکی رو دوست داره که حتی نشده خوب نگاهش کنه و اینجور که معلوم بود احساس میکرد شخص مقابلشم دوسش داره البته شک داشت آخه قبلا منم بعضی اوقات کارایی میکردم که احتمالا متوجه میشد که بهش توجه میکنم
آخه مگه واس یه پسر پیشنهاد دادن انقدر سخته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آاخه من سر چی یه دفعه برم جلو باهاش حرف بزنم دوستام که فقط میگن فراموش کن ولی هییییییییییییچکس درک نمیکنه وقتی میبینمش داغون میشم
ممنون که به درددلام گوش میکنید

اه بالا منظورم این بود نمیتونم فراموشش کنم

سلام نسیم خانم

شما چرا به یه بهانه ای سر صحبت رو با ایشون باز نمیکنید ؟ هیچ وقت نمیشه مستقیم به کسی ابراز عشق کرد ، بلاخره هر کاری مقدماتی داره ، شما ببینید این آقا باهاتون رابطه ی کلامی برقرار میکنه یا خیر ، یه پسر ممکنه یکی رو دوست داشته باشه ولی از بی توجهی اون خانم سرد بشه ، شما وقتی هیچ اقدامی نکنید اگر هم بخواد شمارو سرد میشه و فکر میکنه دوستش ندارید پس یه کمی هم ریسک کنید در کارتون شاید به نتیجه رسید

سلام آقا اشکان خوبید؟منو یادتون میاد؟
من همچنان دارم عذاب میکشم میتونم فراموشش کنم بعد آخرین بار که بهتون گفتم میخوام فراموشش کنم انقد دیدمسش که اراده م از بین رفت یعنی همیشه اینجوریه هر وقت تصمیم میگیرم انقد میبینمش که نمیتونم مقاومت کنم یه روزم که باهم تو یه تاکسی نشستیم من دیگه مردم تا برسم اون با دوستاش بودو من تنها انقد تو راه حرفای خنده دار زد من نمیدونستم از حرفاش بخندم یا بخاطر نداشتنش گریه کنم دیگه چیزی تا محرم نمونده و تازه اول بدبختی منه من تو محرم خیییییییییییلی میبینمش باور کنید دیگه نمیتونم تحمل کنم
ولی چیزی که واسم جالبه اینه که اخلاقه اون یه دفعه تغییر کرد فک کنید آخرین باری که از ته دل خوشحال شده بودم دوم محرم پارسال بود اون با دوستاش بود تا منو دید ازونا جدا شد من وانمود کردم که ندیدمش اون انقد دوروبرم راه رفت از جلوم رد شد کنارم واستاد من نشون دادم که ندیدمش تا یه لحظه چشم تو چشم شدیم فهمید دیدمش رفت
بعد 4 روز که ندیدمش وقتی دیدمش دیگه محلم نمیکرد تا اینکه محرم تموم شدو اون وقتی منو میبینه یه کوچولو نگام میکنه فقط آخه چرا تو 4 روز انقد تغییر کرد
منه بدبخت تو محرم چجوری تحمل کنم؟
ببخشید انقد طولانی شد

سلام.
همه همینو بهم می گن ولی من 5 سال پیش همش 17 سالم بود و دلبسته شدم یعنی اون منو عاشق خودش کرد میشه گفت اولین عشقم بود و از روزی که خودمو شناختم و به قول خودم بزرگ شده بودم اونو در کنار خودم دیدم تو همه مسایل درس مدرسه رشته کنکور دانشگاه همه چی رو اون برام انتخاب می کرد همه مسایل زندگیم حتی لباس پوشیدنم ارایش کردنم حرف زدنم طرز برخوردم همه چی حالا چطور چطور میگید می تونم عاشق یکی دیگه بشم همه که مثل هم نیستن من تو این 5 سال باهش زندگی کردم وقتی حتی لباس عروس و حلقه ازدواجمونو هم انتخاب کرده بودیم حالا چطوری تو این شهر زندگی کنم بدون اون و خاطراتش هر جا هر مسیری که می رم هر غذایی که می خورم هر حرفی که می زنم همش پر خاطره و یاد و حرفای اونه حتی محل کارم جای جای محل کارم هم خاطره اون هست ولی حالا اون رفته و من تنها شدم با خاطراتش میگید دلبسته یکی دیگه می شم؟ می دونید چند نفر بهم پیشنهاد دادن تو دانشگاه محل کار ولی وقتی فکر می کنم می بینم نمی تونم کسی رو جای اون بیارم هیچ کس ناخوداگاه هر کی که میاد اونو باهاش مقایسه می کنم تو ذهنم نمی دونم هنوزم شاید امیدوارم که برگرده نمی دونم اگه ازدواج کرد تکلیفم چی میشه دیگه از همه پسرا و عشق و دوست داشتن بدم اومده وقتی اون اینقدر باهام بود و این همه سال اینطوری فراموشم کرد بعد یکی دیگه تازه از راه برسه فکر می کنید خوب باشه؟ نه نیست .دگه عاشق نمی شم دیگه کسی رو دوست ندارم زندگی برام معمولی معمولی شده بدون عشق بدون دوست داشتن تنهای تنهام تو محل کارم یه پسری هست که مدتیه می فههمم از نگاهش که دلش می خواد رابطه ای با هم داشته باشیم ولی من اونقدر سرد و سرسخت هستم که کسی جرئت نمی کنه طرفم بیاد دست خودم نیست دیگه برام معمولی شده این نگاه ها و این ابراز عشق و دوست داشتن همشون دروغن و تظاهر .نمی دونم شما که می گید اون خانم فراموش کرده و عاشق شما شده شاید به ظاهر اینطور باشه اون هنوز تو دل خودش هر چقدر اون طرف قبلیش بهش بدی کرده باشه دوسش داره و دلش پیشه اونه اگه عشق واقعی داشتن . می دونید وقتی فکر می کنم که به یکی دیگه دل ببندم و شاید تونستم فراموشش کنم می بینم نمی تونم تمام فکر و ذکرم پیش اونه شاید به ظاهر با یکی گرم بگیرم و حرف بزنم ولی توی اون دنبال عشق اول خودم می گردم و دلم پیشه اونه .هیچ وقت نمیشه عشق اولو فراموش کرد هر چقدر هم بد باشه.و بدی کرده باشه.

خوب میدونم که نمیشه عشقو فراموش کرد ، به شما هم نگفتم که فراموش میکنید
ولی گاهی وقتا ادم مجبوره که دل بکنه ، جای دیگه به یکی از دوستان گفتم که تا وقتی ادم عشقش رو کامل از دست نداده ، نمیتونه قیدش رو بزنه و کاملا شما رو دک میکنم ، شما که 5 سال رابطه داشتید الان هم میتونید باهاش صحبت کنید و این حقو دارید که ازش دلیل بخواهید و ایشون هم باید منطقی جواب بدن
ولی اگر واقعا ایشون رفته باشه کاری از دستتون بر نمیاد ، میدونم نمیشه فراموش کرد و انتظار ندارم شما درجا بگید من فراموشش میکنم ، حد اقل دو سال زمان لازم هست تا بخواهید به فکر فراموش کردن بیفتید

مرسی داداشی فکر با حالیه ولی نمیخوام به این راحتیا به دستم بیاره!خیلیا به خاطرم خیلی تلاشا کردن. آدم قدر چیزی رو که سخت تر بدست بیاره بیشتر میدونه!در ضمن عشق من رقیبای پر و پا قرصی داره که هر جوری شده میخوان برتری شونو نشون بدن. نمیخوام از نظر معلومات چیزی از اونا کم داشته باشه نمیخوام کسی بش بگه بالا چشش ابرو! دارم رو اختلافای فرهنگیمون کار میکنم.هر بار که میبینمش یه کتاب بهش میدم.رو آداب معاشرتش کار میکنم و سعی میکنم یه جورایی به خودم نزدیکترش کنم.همه اینا به نفعشه.تازه من عجله ای واسه ازدواج ندارم فعلا کارای مهم تری دارم مثل درس خوندن!چند تا کتاب بهم معرفی کن که خیلی روت تاثیر خوب گذاشته تو هر مبحثی که باشه.داستان یا روانشناسی یا علمی هر چیزی که تو پیشرفتت تاثیر داشته. دادشی خیلی دلم میخواد ببینمت اگه اصفهان اومدی خوشحال میشم لیدر و میزبانت باشم!

سلام آقا اشكان
دلم خيلي گرفته چندروزه پسرخاله ام نامزد كرده خيلي نامرده كه به چشمش نيومدم اون بهم خيانت كرد هيچوقت نميتونم ببخشمش چند روزه كارم شده گريه نميدونم چكار كنم

سلام مارال خانم

اگر دقت کنید اکثر دوستان ، عشق هاشون یا ازدواج کرده یا نامزد ، نمیدونم چه سیستمی شده که هیچ کدوم از دوستایی که به سایت سر میزنن به عشقشون نمیرسن
نکنه مشکل از جانب ما باشه ؟ ولی خوب من فقط همفکری میکنم و کاری نمیکنم که باعث بروز مشکلی بشه
میتونید با سایر دوستاتون که همینجا نظر میدن درد دل کنید
یا بیایید در نظرات همین پستhttp://www.myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy
با بچه ها صحبت کنید تا آرومتر بشید ، میدونم که روحیتون با گریه سازگاری داره ولی اگر بقیه همنوعان خودتونو ببینید که شاید شرایطشون از شما بد تر باشه آروم میشید و به عشق های تازه و زیباتر فکر میکنید

سلام
من دختری هستم 22 ساله با پسری حدود 5 سال دوست بودم البته دوستی معمولی نبود ما به هم قول ازدواج داده بودیم و همه برنامه هامون برای اینده تنظیم کرده بودیم و هیچ مشکلی از لحاظ اخلاقی و رفتاری با هم نداشتم تو بیشتر مسایل با هم تفاهم داشتم اگر هم چیزی بود حلش می کردیم هر دو هم سر کار می ریم و مشکلی از این لحاظ نداریم تا اینکه دو ماه پیش این اقا اومد و گفت که مامانش گفته که خودم باید برات زن انتخاب کنم و یه دختری از فامیلشونو که هم دانشگاهی این اقا هم بود و دوسال هم ازش بزرگتر هست و بهش معرفی کرده و گفته حتما باید با این خانم ازدواج کنی این اقا هم می گه کاری از دستم بر نمی یاد و نمی تونم رو حرف مادرم حرف بزنم میگه قیمت عشق ما گرون تموم میشه و نمی خوام خونوادمو از دست بدم می گه هر چی خونوادم گفتن قبول می کنم الان دو ماه که هیچ خبری ازم نمی گیره زنگ که می زنم جواب سر بالا می ده اصلا دلش نمی خواد منو بینه وقتی می رم پیشش خیلی سرد باهام رفتار می کنه و مثل غریبه شدم براش هر چقدر باهاش حرف زدم و گریه کردم و گفتم پس قولمون این همه دوستیم و عشقمون چی میشه می گه که باید عشق و دوست داشتنمون و تو دلمون سرکوب کنیم نباید ابراز کنیم می گه اگه بگم مامانم منو از همه چی تحریم می کنه میگه نمی خوام خونوادمو از دست بدم منم اینو نمی خواستم گفتم خیلی عاقلانه با مامانت حرف بزن بگو بهش می گه نه اگه بگم بدتر می شه دیگه دارم دیوونه می شم شما که پسری شما که اخلاقای پسرا رو خوب می دونی فکر می کنی به همین راحتی فراموشم کرد و به حرف و انتخاب مادرش تن داد من چی کار کنم پس پس تکلیف من این وسط چیه که این همه مدت بهش دلبستمو عاشقانه دوسش داشتم می دونم اون فراموشم نکرده از نگاهش می فههم که اونم من و می خواد ولی به خاطر مادرش نمی تونه کاری کنه به هر دری زدم ولی درست نشد که نشد به خدا دیگه دارم دیوونه می شم از همه چی عقب افتادم از زندگی کار درس دیگه حوصله ندارم تو عرض این دو ماه به اندازه چند سال شکسته شدم و خورد شدم داغون شدم اونم همینوطور اخه گناه ما چیه اخه چی کار کنیم ؟؟؟ می دونم شما هم هیچ راه حل و هیچ کاری نمی تونید بکنید فقط خدا- نمی دونم چرا اینجا برای شما نوشتم دلم گرفته داغونم دلم می خواد با یکی حرف بزنم ولی نمی تونم این بغض لعنتی نمی زاره .چه کنم چه کنم……………

سلام خانم ….

دقیقا مشابه موضوع شما پیش اومد که مادر یه آقایی دختر خالشو معرفی کرد ، و این اقا هم از عشقش دل کند ، اون خانم هم خیلی ناراحت بود و بعد از چند وقت عاشق خود من شد و دقیقا همسن خود شما هست و پسری هم که میخواست 25 ساله بود
خوب نمیخوام به اون مساله بپردازم که این اقا چرا رفت و کجا رفت ، ولی طبق تجربه ای که خود من کسب کردم ، خانم ها خیلی راحت عاشق کسی دیگه میشن ، میدونم که میگید من 5 سال با خاطر اون زندگی کردم و دوستش داشتم ، ولی احساسات دخترونه طوریه که اگر مردی بهشون بی توجهی کنه راحت فراموشش میکنن، اولش ممکنه سخت باشه اما مطمئنا کم کم فراموشش میکنید با تجربه ی بالا میتونید عشق بهتری رو پیدا کنید و چون سنتون هم بالا نرفته انتخاب هاتون خیلی خیلی میتونه در موفقیت هاتون تاثیر گذار باشه . نگید که نمیتونم فراموشش کنم ، ولی من اگر باشم با یه پسر مامانی اصلا رابطه برقرار نمیکنم چون در آینده هم مشکل ساز میشه

خواهش میکنم ، اگر ایشون با اینترنت و شبکه کار میکنن خیلی راحت میتونن این مدارک رو کسب کنن ، فقط یک سری منابع هست که باید مطالعه بشه یا یک سری کلاس ها ، دقیقا مثل آزمون تافل هست ، یه تقلب هم میتونید بکنید که زود خانوادتون راضی بشه !
چون این ازمون ها اینترنتی برگذار میشه بعضیا یوزر و پسورد میگیرن و بجای شما امتحان میدن ، میدونم که این کار از هر نظر صحیح نیست ، ولی گاهی وقتا برای رسیدن به عشق تقلب شیرینه و بعدا میشه بهش خندید !

سلام داداش اشکان. ممنون از سایتی که معرفی کردی. یه سری آموزشگاه معتبر معرفی کرده بود که یکیشونو میشناسم.مجتمع فنی تهران. تعریفشو از استادم شنیده بودم. کاش بشه یه مدرک معتبر واسه عشقم دست و پا کنم تا واسه دوباره خواستگاری اومدنش مشکلی نداشته باشیم. در ضمن من مطمئنم تو هم اندازه ی عشق من پاک و مهربونی پس نگران نباش خدا کسی رو تو زندگیت میاره که لیاقتتو داشته باشه. واست از صمیم قلب آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری میکنم.زیر سایه آقا صاحب الزمان بهار دلت خزون نبینه. ممنون به خاطر بودنت.

سلام آقااشکان،من یه چیزیازپسرخالم دیدم که دیگه مطمئن شدم اون به من علاقه ای نداره.اون بایه دختری رابطه…داره ومیگه که حتی به خودشم گفته که اونوواسه ازدواج نمیخواد وفقط هدفش دوستیه امابه هرحال اگه اون منودوست داشت این چیزاروبه من نمیفهموند.من فقط یه خواهشی ازشمادارم بگیدچجوری فراموشش کنم؟؟من خیلی وقته که دوسش دارم وحتی یه دفترداشتم که تواون فقط فقط از عشق و علاقم به اون نوشته بودم اما هیچ وقت فکرنمی کردم که همچین آدمی باشه هنوز تو شکم.بااینکه الان خونمونه ومن بایدخوشحال باشم امادارم با این کاراش آتیش می گیرم.توروخدابگیدچطورفراموشش کنم ازبس گریه کردم دیگه چشمام دردگرفتن.آخه چطورکسیوفراموش کنم که هرشب بایادش می خوابیدم..

نگین خانم
خوشحال باشید که اون انقدر خاطر شمارو میخواد که اینارو بهتون گفته ، اگر دوستتون نداشت هیچ وقت اینارو نمیگفت و باعث وابستگی بیشتر شما میشد ، شاید برای ازدواج نخوادتون اما به عنوان دختر خاله دوستتون داره
راستش فراموش کردن عشق زمانی میسر میشه که آدم صد در صد مطمئن باشه عشقش رو از دست داده وگرنه با هیچ معیاری نمیشه عشق رو فراموش کرد و عشق یک خاصیت ابدی هست که همیشه در وجود ادم میمونه
عشق نه گریه داره نه غم ، اگر واقعا دوستش دارید باید خوشحال باشید که پسر خالتونه و همیشه میبیندش ، بدونید که عاشقایی هم هستن که تا آخر عمر حتی یک بار هم نمیتونن عشقشون رو ببینن ، با این حس زندگی کنید و خوشبرخورد باشید باهاش و هیچ وقت نخواهید که عشقتونو تساحب کنید ، همین که الان خونه ی شما هست یه دنیا شور رو باید در دلتون زنده کنه ، میتونید ازین به بعد هم با عشقش بخوابید ، همیشه بدونید اگر با عشقتون به خدا نزدیک بشید ، خود خدا شمارو به عشقتون میرسونه

سلام اشکان جان امیدوارم اسمم و وضعیتی که برات گفتم فراموش نکرده باشی. ببخش که یه مدت به خاطر مشغله زیاد نتونستم به وبلاگ خوبت سر بزنم. اشکان جان کسی که دوسش داشتم داره به خاطرم پیشرفتهای خوبی داشته و حالام حاضر شده به تحصیلاتش ادامه بده. کاش میدونستی که چه قدر خوشحالم!یه چیزی ازش فهمیدم و اون اینه که کاملا مطمئن شدم عشقش نسبت به من کاملا عاری از هوسه پاک پاک! نمیدونی چه حس خوبیه وقتی یه مرد با تمام عشق و بدون هیچ هوسی بهت نگاه کنه!شاید باورت نشه که اون غیر از صورتم به هیچ جای دیگه از بدنم نگاه نمیکنه.یه بار بهش گفتم دوست داری چه اندامی داشته باشم و اون گفت من تو رو دوست دارم با هر شکلی که باشی حتی اگه دست یا پا نداشتی یا زشت ترین دختر دنیا بودی! من از نظر همه ی اطرافیانم دختر زیبا و خوش اندامی هستم اما حرفی که اون به من زد و نظری که اون داره واسم خیلی با ارزشه. داداش گلم یادمه یه بار گفتی لیسانس بین المللی سرور و شبکه رو تو دو سال گرفتی. می خواستم بهم اطلاعات دقیق تری بدی مثل اسم سازمانت و اینکه مدرکش تا چه حد تو ایران معتبره؟( از نظر بازار کار) و این که سازمانی که رفتی تو اصفهانم شعبه داره یا نه؟ اگه نداره یه سازمان معتبر که اینجام شعبه داره بهم معرفی کن. اشکان جان لطف کن پیاممو دقیق بخون و کامل جواب بده. من رو کمکت خیلی حساب کردم.ممنون به خاطر بودنت.

سلام ویانای گرامی

خوشحالم ازینکه زندگی عشقولانه ی شما داره به ثمر میشینه ؛ و امیدوارم که در کنار معشوقتون لحظه های شیرینی رو سپری کنید ، من واقعا لذت میبرم وقتی عاشقایی مثل شمارو میبینم که همدیگرو انقدر قشنگ دوست دارن واقعا عشقای اینجوری کمه و ای کاش که من فقط یه ذره همچین عشقی رو داشتم و به محدثم میدادم تا ازم دوری نکنه و ترکم نکنه ایشالا که خدا حفظتون کنه ، والا من یادم نمیاد گفته باید که لیسانس بین المللی دارم ، اما اگر گفته باشم در باره لیسانس تخصصی شبکه ی ماکروسافت ( ام سی آی تی پی ) هست که مراکز آموزشی در بعضی مناطق ایران ثبت نام میکنن ولی من هنوز آزمون ندادم که قبول بشم ، قبلا این ازمون ها در ایران نبوده ( بخاطر جمهوری اسلامی که همه دنیا باهاش مشکل دارن ) اما به لطف اینترنت ایرانی هم شده ، بستگی داره که دنبال چه مدرکی باشید …
من اطلاع ندارم که در اصفهان چطور هست اما برای اطلاعات بیشتر سایت زیر فکر میکنم مناسب باشهhttp://www.goexam.net/index-c.htm
بحثای عاشقانه رسید به مدارک بین المللی شبکه :))

سلام ببخشید میخاستم بدونم پسرا چه چیز دختر براشون مهمه و خوشگلی براشون مهمه در چهره دختر کدام جزئ صورت برایشان اهمیت دارد(چشم لب بینی ابرو)؟

NAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAA MAN TANHAM

آقا رامین ایشالا از تنهایی در بیای
_________________________
مرجانی ، چشم و بینی اولویت داره

سلام
جوابمو نمی دید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خانم مریم
اگر احساس میکنید طرف مقابلتون جنبه ی مناسبی داره میتونید در رابطه با اینکه با هم باشید سر صحبتو باز کنید تا نظر ایشونو بیشتر بدونید ، لازم نیست بگید عاشقتم ، میتونید بگید ما چقدر میتونیم با هم در ارتباط باشیم ؟ و ازین مسائل تا بیشتر مشخص و روشن بشه براتون که حس ایشون چی هست
اگر دوستتون داشته باشه کاری نمیکنه شما منصرف بشید

سلام
من سمیرام.اخه چی کار کنم که بشناسمش من که بهتون گفتم هیچ دوست و اشنای مشترکی ندارم و اخلاقمم طوری نیست که بخوام خودم برم از این و اون بپرسم نمی دونم دیگه اصلا حوصله نگاهای بی معنی و طولانی شو ندارم خسته شدم دیگه از دستش دلم می خواد اگه چیزی هست بگه چون واقعا با نگاه کردناش داره اعصابمو خورد می کنه خوب من باید چه رفتاری بکنم که این اقا به قول خودش بتونه بیاد جلو و حرفشو بزنه مگه من مسخرشم که هر دفعه یه طور نگام می کنه یه بار از نگاهش می شه فهمید که خیلی خوبه یه بار اونقدر تند و بد نگاه می کنه که انگار من کار بدی کردم اخه من کاری به کارش ندارم الان چند وقته که دیگه اون ساعت رفت و امدمم تغییر دادم و نمی خوام دیگه ببینمش ولی باز یه جوری می شه که سر رام قرار می گیره دیگه نمی دونم چی بگم و چی کار کنم.

سلام سمیرا خانم
بلاخره برای هر هدفی باید یه اقدامی کرد ، اگر شما نمیخوایید کاری کنید باید فراموش کنید و اصلا سر راهش قرار نگیرید
اگر خودش دوست داشته باشه پا پیش میذاره
اما اگر قصد دارید یه حرکتی انجام بدید باید دورادور سر از کارش در بیارید که حد اقل کارشون چی هست و در چه سطحی زندگی میکنن ، هستن کسایی ک هبرای شناختن عشقشون کیلومتر ها مسیرو طی میکنن و گاها مخفیانه شبانه روز برای شناختن عشقشو نتلاش میکنن پس به این آسونی ها هم که فکر میکنید نمیشه عشق رو تصاحب کرد

سلام.تو تالار گفتوگو یه سوال پرسیدم. تو قسمت
meeeee

یه چیزی روتازه فهمیدم اونم اینکه پسرخالم با کمال پررویی به مامانم گفته که به خاطرقراری که با دوست دخترش داره میادبه شهرماالبته اون با مامانم خیلی صمیمی و راحته.باورتون نمیشه الان به خاطراحساسی که بهش دارم دلم میخوادگریه کنم.بااین کاراش باعث میشه که فکرکنم که هیچ حس خاصی به من نداره حتی اگه دوسم داشته باشه من فکرنمی کنم که اون ازاین کاراش به خاطر من دست برداره.من خیلی دوسش دارم ونمیتونم بهش فکرنکنم وازروی شناختی که نسبت به اون دارم به نظرم که درست نیست بهش بفهمونم که دوسش دارم ولی اونم درحال حاضربرای به دست آوردن من کاری نمیکنه.تو روخدابگیدمن چیکارکنم.به نظرشماجنگیدن واسه همچین پسری کاردرستیه؟؟؟؟

خواهش میکنم نگین خانم

ببینید شما خودتون جواب حرف منو گرفتید
اینکه توی خانواده دوست دختر داشتن عادیه موضوع مهمی نیست ، مهم فهموندن نوع دوست دختر داشتنه ، که اونو چقدر بخواد ، ممکنه یه نفر صد تا دوست دختر داشت هباشه اما فقط به عنوان دوست ولی یکی یدونه داشت هباشه و اونو خیلی بخواد ، پسر خاله شما هم کاری رو کرد که من قبلا بهتون گفته بودم
یه جوری به شما فهموند که هدف اصلیش یه دختر دیگه هست تا شما بهش امیدوار نشید ، از نظر من که کار خوبی رو کرد ، و اگر نمیگفت باعث آزار شما میشد ، اما باز هم نمیشه صد در صد نا امید شد چون در نا امیدی هم امید وجود داره ، ولی بهترین رفتار از جانب شما اینه که دور و ورش نباشید و زیاد تهویلش نگیرید تا فکر کنه شما دوستش ندارید ، زمانی ابراز علاقه کنید که مطمئن باشید عاشق دختر دیگه نیست

سلام آقااشکان ،ممنون که جوابمودادین،لازمه بگم که توفامیل ماواسه پسرادوست دخترداشتن یه چیزعادیه وپسرخاله ی من جلوی همه ی دخترای فامیل وبقیه خیلی راحت میگه که دوست دخترداره.اون برای چندروزداره میادخونمون واگه به من گفتش که دوسم داره به نظرشمامن چه برخوردی باهاش داشته باشم وچی بگم؟
خیلی ممنون که منوراهنمایی می کنید…

سلام اقا اشکان ممنون که جواب دادید تو رو خدا کمک کنید خوب میگید من چیکار کنم تا بهش برسم اون خیلی به من نگاه میکنه
ولی جلو نمیاد خوب چراااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببین پریسا خانم ، خواهر گلم
شما اول باید مثل یه خانوم رفتار کنی ، وقتی کسی رو برای ازدواج و عشق در نظر میگیری بید به فکر اونم باشی که چه نیاز هایی داره ، وقتی شما توی کوچه خیابون و کل محله انگشت نما میشی ، همه میدونن که عاشق این آقا شدیو خودش هم میدونه این موضو
نباید انتظار داشته باشی که این آقا به عنوان عشق به شما نگاه کنه ، یه مرد دوست داره یه خانم داشته باشه ، خانمی که قابل اعتماد باشه سنگین باشه و بتونه بهش تکیه کنه ، فقط خانم ها نیستن که به آقایون تکیه میکنن ، مرد ها هم به محبت و درد دل و همدردی با خانمشون نیاز مندن ، این آقا نمیتونه به شما تکیه کنه چرا ؟ بخاطر رفتار هایی که داری ، مگه خودت نمیگی وقتی از جلوی مغازش رد میشی همه بهت اشاره میکنن که نیستش یا هستش … ؟ تو نباید اجازه بدی که کسی بفهمه دوستش داری چه برسه به اینکه اینجور رفتار کنن ، مطمئن باش اینجوری اصلا پیش عشقت مورد اعتماد نیستی ، و اولین چیزی که باید یاد بگیری اینه که سنگین و با شخصیت رفتار کنی ، میدونم با شخصیتو خانم هستی اما اینکه بخوای با ذوق و عطش کاذب رفتار کنی فقط مانع رسیدن به عشقت میشه ، توجه کن که این وسط خدا هم نقش مهمی داره و خیلی وقتا بجای مردم باید عشقتو از خدا بخوای تا بهت انرژی و قدرت لازمو بده تا برای داشتن عشقت بجنگی و تلاش کنی

سلام دوباره
یادم رفت بگم.اون سرش خیلی شلوغه ، درگیر کا پایان نامه هست مثل خودم اما اون کارشناسی ارشد من کارشناسی.وقتی هم جواب میلم رو میده کلی عذرخواهی میکنه و میگه شرمنده ام….
من زیاد دلگیر نمی شم اما بعضی اوقتات….
بعد هم ایمیل های جالب راجب انواع دوستی ها می فرسته مثل دوستی نوح و عیسی و موسی و ابراهیم و… جالبا در کل .من بعضی وقت ها فکر می کنم که بیشتر درد دل می کنه. اما واقعا نمی دونم که دیگه چی کار کنم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

سلام
من مریم هستم.قبلا گفتم که در محیط کاراموزیم با یه آقایی آشنایی پیدا کردم و دیگه نمی بینمش اما تا الان ارتباط ایمیلی داشتیم ولی من بیشتر از اون ایمیل می فرستم البته ایمیل های مفید و جالب اما اونخیلی کمتر طوری که من فکر می کنم اصلا براش اهمیت ندارم و بعضی اوقات دلم می گیره،اون 30 سالشه منم 24 سالمه.آقا اشکان شما به من گفتید من ارتباطمو ادامه دادم اما حالا نمی دونم چی کار کنم!!؟؟؟ بی خیال شم؟؟؟

پس کامنت من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ای خداااااا.به دادم برسین…

سلاااااااام اقا اشکان من رفتارم بچگونه نیست چیکار کنم خوب عاشقم شما برید به وبلاگ من سر بزنید ببینید چی شده من ازتون میخوام که منو راهنمایی کنید تو رو خدا

پریسا خانم
من خارج از وبلاگ هم با خانم های مثل شما آشنایی دارم ، و این نوع رفتار هارو زیاد میبینم ، شما نباید انقدر دوست پسر های قبلیتونو اعلام کنید و نباید هیچ اسمی از پسر ها ببرید ، طوری وانمود کنید که اولین عشقتون هست ، من بخاطر این رفتار شما میگم بچگانه رفتار میکنید .

ای کاش فقط این بود ، شما انقدر رکو راست همه جا اعلام کردید که دوستش دارید ، عشقتون مثل سوژه شده برای هم محلیهاتون و اصلا مثل یه عاشق به شما نگاه نمیکنن ، ، نمیدونید چه اشتباهی دارید میکنید ، اصلا تو دار و فروتن رفتار نمیکنید و با این رفتار های سبک یا بهتر بگم کودکانه باعث میشید اگر هم اون آقا باهاتون باشه فقط ازتون سو استفاده کنه و هیچ اعتمادی به عشق شما نداشته باشه .

سلام،من دختری 17ساله هستم وواقعاباتمام وجودم پسرخالمودوست دارم.نمیدونم که اونم منودوست داره یا نه ولی حدس میزنم که دوسم داره.ما تو یک شهرنیستیم وزیادهمدیگرو نمیبینیم اما من حتی یک روزم نشده که بهش فکرنکنم.احتمال اینکه اون منودوست داشته باشه و ازم خواستگاری کنه خیلی زیاده امانگرانی من از اینه که اون خیلی دوست دخترداشته و داره وفکرکنم بابعضیاشون خیلی صمیمی ونزدیک بوده(راستی اون 21 سالشه).لطفامنوراهنمایی کنید به نظرشمادرسته که دختری مثل من که اصلادوست پسرنداشته باهمچین پسری رابطه برقرارکنه؟؟

سلام
خانم نگین ، اگر پسر خاله شما علنا جلو شما یا به نوعی ، طوری که به گوشتون برسه اعلام میکنن که دوست دختر زیاد دارن ، ممکنه به این دلیل باشه شما امیدوار نباشید بهش
مهمه که چطور با شما رفتار میکنه و چقدر باهم راحت هستید ، اگر صمیم و گرم هستید میتونید به تدریج و خیلی منطقی نظرشونو بخواهید ، توجه کنید که سه چهار سال فرصت دارید برای اعلام این علاقه …

سلام من دنبال عشق میگردم به کسی علاقه ندارم اما دلم میخواد یه عشق واقعی داشته باشم یکی که منو واسه خودم بخواد خیلی تنهام به نظر شما من باید چه کار کنم

سلام
خانم نگار ، اگر متولد 69 هستید فرصت براتون زیاده و میتونید با داشتن اعتماد به نفس مجذوب باشید

سلام من سمیرام. اگه یادتون نرفته چند وقت پیش گفتم که تو محیط کارم از یک اقایی خوشم اومده که ارتباط چشمی با هم داریم.
می خواستم بگم که هیچ تغییری در رفتارامون نکرده فقط نگاه که بعضی اوقات این نگاه طولانی تر میشه به نظر شما من یه بار اگه رو پله ها دیدمش بهش سلام کنم بد میشه؟یعنی پیش خودش در مورد من بد فکر می کنه؟ اخه خسته شدم دلم می خواد زودتر بفهمم چه احساسی نسبت بهم داره چرا فقط نگاه می کنه حتی چند بار هم موقع خونه رفتن توی مسیر پشت سر هم راه می رفتیم ولی اصلا هیچی نگفت فکر می کردم که صدام می کنه و حرفشو می زنه ولی اصلا کاری نکرد نمی دونم چی کار کنم به نظر شما.

سلام سمیرا خانم

بله خاطرم هست ، بهتون گفتم که اگر خیلی دوستش دارید باید بیشتر تلاش کنید تا بشناسیدش نه اینکه دنبال سلام کردن باشید

Slm.19salame,too daneshgah asheghe ye pesariam ke zahere mardonei dare ama aslan be ka30 tavajoh nadare hata pesara.kheili gooshe giro sakete,sare kelas hamash too fekre.be hich 2khtari tavajoh nemikone faghat gozari negah mikone.raftaresham kheili sangino aghelanas.
Nemidonam chetori bahash rabete bargharar konam.roomam nemishe azash jozve begiram.be nazare shoma chikar bayad bokonam?

نکیسای عزیز پاسخ شما در نظرات همین پست اعلام شد.

مي بينم كه پيام ها رو يكي در ميون مي نويسيد. خيلي جالبيد!!!

یکی در میون نیست ، پیام های بی مورد و بی محتوا حذف میشه
شما هم اگر بی احترامی کنید پیام هاتون مثل قبلی حذف خواهد شد

بله. خودمم متوجه شدم. ممنون

مرسی. شرمنده ولی من تو نظرات همین پست چیزی نتونستم پیدا کنم. میشه همینجا صحبت کرد؟
راستی 2.3 ساعت اول خیلی سخت بود
نمیدونم از خوش شانسیمه یا از بی احساسیمه!که فکرش خیلی سریع از ذهنم خارج شد. دیگه ارزشش واسم کم شده.

داخل تالار به فرض همون مطلبی که داشتید میدید ، با عنوان میییی ، میشد زیرش مطلب نوشت
باشه همینجا بگید حالتونو

ولی به نظر من باید خدارو شکر کنید که نشد و میتونید موقعیت های بیشتری رو تجربه کنید

حالا من چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟ تا الان میخواستم دل اونو بدست بیارم. ولی حالا دیگه باید از دلم بیرونش کنم!
چراااااااااا؟؟؟؟ 🙁

سوده خانوم
این که ناراحتی نداره ، باید بگید لیاقت منو نداشته
در ضمن من پاسختونو در نظرات همین پستی سایت دادم ؛ ازین به بعد هم همونجا بجث کنید ، چون نظمش بهتر از اینجا هست

دیگه لازم نیست جوابمو بدین
دارن میرن خواستگاری یه بچه دبیرستانی.
دارم دیوونه میشم:(:(:(:(:(:(
کم……………ک:(:(
ماماااااااااااااااااااانن

جواب بدین دیگه! وقتم کمه. امروز 24آبانه 🙁

راستی قبلا خودش بهم گفته بود که 24 آبان سربازیش تموم میشه. دلم میخواد smsبدم و بهش تبریک بگم.به نظرشما اگه خودمو نگه دارم بهتره؟یا متوجهش کنم که به فکرشم؟ کمکمکنید لطفا.:(

ازش پرسیدم.میگه نمیدونم میخواد چیکار کنه. در حال حاضر با هیچ دختری هم دوست نیست. میشه دقیقا بگید از دوستم چی باید بپرسم؟ مرسی

سلام ببخشید کوروش هستم 15 سالمه و یه چند ماهی هست که چشم یه دخترو گرفته خیلی دوسش دارم ومیخوام باهاش دوست بشم ولی چطوری لطفا کمکم کنید. ببخشید اما لطفا کسی نگه که سنت کمه و بچه برو دنبال درس و مشقت.

با دوستتون صحبت کنید و جزئیات بیشتر رو از ایشون بپرسید
تا متوجه بشید هدف این اقا چی هست

راستی 20 سالمه.و اون23

ازتون خوشم اومد. 1مشکلی هم هست که مدتیه داره آزارم میده.برادر یکی از دوستام شروع کرد به ارتباط برقرار کردن با من. اول حسی بهش نداشتم. ولی کم کم علاقه مند شدم. ولی کم کم رابطش کم شد. تا اینکه بهم گفت:ما اخلاقمون بهم نمیخوره و… تموم. ولی گهگاه میبینمش. رفتار سردی هم نسبت بهم نداره.چیکار کنم دوباره به سمتم بیاد؟ مادر هامون هم خبر داشتند. من دوسش دااااااااااااااااااااااارم:((

سلام
من در محیط کاراموزیم عاشق یه پسری شدم، البته به مرور زمان این اتفاق افتاده،و حالا که دیگه کاراموزیم تمام شده هنوز با ایشان ارتباط ایمیلی داریم گاهی هم برام پیام میده و یا با من چت میکنه وقتی میبینه که تو نت هستم. ایمیل های جالب و علمی می فرسته ام بعضی ایمیلاشم یه جورایی همش مربوط به خانم ها میشه که خیلی خنده دار و جالبا.
ولی من دوست دارم این ارتباط ادامه داشته باشه و این آقا بیشتر تمایل داشته باشه نه اینکه فکر کنه من آویزونشم.
الان نمی دونم واقعا چی کار کنم؟

سلام

خانم مریم ، اگر میخوایید رابطه ی شما پایدار بمونه ، همینطور از ایمیل ها و پیام هاش استفاده کنید و باهاش مخالفت نکنید ، طوری که جذبتون بشه اما زیاد نشون ندید که دوستش دارید ، و به مرور زمان رابطه ی خودتون رو بیشتر و عاشقانه تر کنید

سلام راستش خیلی نه خانواده من کاملا با جریان دوست پسر و این حرفا مخالف بودن البته الانو نمی دونم آیا دیدشون فرق کرده یا نه در کل میشه گفت ارتباط چندانی ندارم الان هم که فقط دانشگاه میرم و میام و سر کار هم نمی رم دیدم بچه هایی رو که دانشگاه هستن و راحت یکی ازشون خوششون میاد اما من نه و خودمم هم اینجوری نیستم که به این منظور حتی بخوام سر صحبت رو با کسی باز کنم البته همونطور که گفتم اصلا منزوی نیستم حتی میشه گفت یه مقدار شیطونم البته نه در حد جلف و سبک بودن طبیعی به خاطر همینه که با خودم میگیم مگه من چمه که هیچکی رو ندارم

سلام
مرسی که جواب می دید و راهنمایی می کنید انشاالله بهم می رسید و مشکلاتتون هم حل میشه.
اخه می دونید گفتم که من و این اقا فقط تو مسیر سرکار اومدن و همون ساختمان که شرکتمون هست همدیگرو می بینیم جای دیگه نمی بینیم اخه من از صبح تا ساعت 2 بعد بعد ازظهر از 4 تا 8 شب سرکارم جای دیگه نمی رم روز جمعه هم خونه هستم خوب کجا برم که ببینمش این اقا هم فقط تو روزای کاری می بینم یعنی باید منتظر بمونم اگه یه بار دیگه نیاد چی؟
مثلا دیگه کارش اینجا تموم بشه چی؟ نمی دونم خودمم نمی دونم چه کنم بیخیال شم؟ توکل به خدا هر چی می خواد بشه بشه بخواد بیاد میاد نیاد هم نمی یاد مگه نه؟
مرسی و بای

سمیرا خانم
اینجوری فقط به کارتون لطمه وارد میکنید ، یکم تحقیق کنید که این آقا کارشون در اونجا چی هست تا ببینیم چی پیش میاد

سلام اشکان خان..امیدوارم موفق باشی.می خوام به عنوان داداش کوچیکترت بهم کمک کنی..یه سوال داشتم.درواقع یه کمک یه راهنمایی.یا بهتره بگم یه راه کار.من 18سالمه.درس میخونم.اشکان من تا حالا دوس دختر نداشتم.وندارم.می خوام بهم بگی که چه جوری یه دختر را به طرف خودم جذب کنم.که از من خوشش بیاد.چی کار کنم که دختره فکر کنه که دوسش دارم.ازش خوشم میاد.می خوام یه کاری کنم که اون کم کم بهم علاقه مند بشه..میدونم این بلاگ مخصوص دختراست.ولی ازت خواهش میکنم کمکم کنی.ممنون میشم ازت.منتظر جوابت هستم داداشی.در ضمن اشکان.اگه می تونی جواب هاتو میل کن واسم.اگه هم نه همین جا بگو.ممنون.خداحافظ

سلام

ببخشید می خواستم بگم امروز بازم من و اون اقا همدیگرو دیددیم سر پله های شرکت وای نمی دونید چقدر نگاه کردنمون طولانی شد ولی هیچ کدوم هیچ حرفی نزدیک اخه چی کار کنم با این نگاه امروزش دیگه نمی تونم فراموشش کنم یا از فکرم خارجش کنم اخه ما که بچه نیستیم نه اون نه من ولی فکر می کنم اونم نمی دونه که چه طوری باید ارتباط برقرار کنه و شمارشو بده اگه میشه یه راهنمایی کنید که خوب یه جوری بشه که شماره بده و هر دو از این بلاتکلیفی راحت بشیم البته من اصلا دختری نیستم که بخوام خودم پا پیش بزارم ولی خوب فکرم و به خودش مشغول کرده الان هم دوباره دیدمش وای نمی دونم چی کار کنم یه کاری کنید چه طوری بهش نزدیک شم چه طوری رابطه برقرار بشه که اون فکر بد نکنه و بزاره بره.
مرسی

سمیرا خانم
شماره دادن که مشکلی رو حل نمیکنه ، این کار برای دختر پسرای 15 ساله هست ، توی راه پله هم مکان مناسبی برای برقراری رابطه نیست ، سعی کنید در مکان بهتری باهاشون برخورد کنید تا بتونید به یه بهانه ای سر صحبت رو باز کنید ، مثلا بگید من شمارو جایی ندیدم ؟ بعد بگید اها توی فلان ساختمون دیدمتون ، شما هم همکارم هستید که من زیاد ندیدمتون یا …؟
با این نوع برخورد میتونید ببینید ایشون چه تمایلی بهتون دارن

سلام روزتون خوش
مطالبی که گذاشتینو خوندم خیلی خوب و مفید بود
من پرستارم و حدود۵سال مشغول کارم تقریبا ۳سال پیش به یکی از رزیدنتامون علاقه مند شدم یعنی ازش خوشم میمومد تا اینکه فهمیدم متاهل هستش دیگه بیخیال شدم الان بعد از ۳سال فهمیدم از همسرش جدا شده خیلی باخودم سبک سنگین کردم به تنها تصمیمی که رسیدم این بود یه مدت باهم دوست باشیم تا کامل بشناسمش ولی نمیدونم چجوری شروع کنم میترسم برم بهش پیشنهاد دوستی بدم رد کنه واقعا درمونده شدم حتی نتونستم درمورد این قضیه با هیچکس حرف بزنم کمکم کنید

سلام مليسا جان، مرسي عزيزم.
شما در چه حالي؟ احساس مي كنم كه شرايط خوبي داري و خوشحال هستي!!! درسته؟
حقيقت اينكه براش يه مشكل كاري پيش اومده كه فكر و ذكرش رو مشغول كرده، از اون مردايي كه كارش واسش مهمه. منتظرم اون مشكلش حل شه تا بعد وقتي فكرش آزاد شد بهش بگم كه پيشنهادشو قبول مي كنم.
راستي بازم يه سؤال؟ من واسه حل اين مشكل كاريش، راه حلي دارم كه كلاً مشكلش حل مي شه. به نظرتون بهش كمك كنم (البته بگم ايشون زير منت پدرش هم نمي ره واسه كمك چه برسه به دوست دخترش)!!! با اين شرايط به نظرتون كمكش كنم يا بذارم خودش با مشكلش دست و پنجه نرم كنه؟

سلام اقا اشکان ممنون که جوابمو دادی ولی اگه من میخواستم فراموشش کنم تو این چند ماه فراموشش میکردم ولی من عاشقشم هیچ موقع فراموشش نمیکنم ازتون کمک میخوام تو رو خدا کمکم کنید که پس چرا اینطوری به من نگاه میکنه ولی شماره نمیده کسی که از کسی بدش بیاد انقدر نگاش نمیکنه؟
راهنماییم کنید که چجوری بهش برسم
منتظره جوابتونم ممنون

پریسا خانم
شما خیلی بچه بازی در میارید ، خیلی رک بهتون میگم که اول رفتارتون رو کنترل کنید و مثل یه خانم عاقل رفتار کنید
اینو میگم چون خیلی راحت در مورد دوست پسر های قبلیتون حرف میزنید ، شاید همه این خانم هایی که اینجا میان دوست پسر داشتن قبلا ولی دلیل نمیشه در مورد این مسائل یاد اوری بشه
شما هدفتون اینه که اعتماد به نفستون رو نشون بدید ، اما آیا در مقابل کسی که دوستش دارید هم همین اعتماد به نفس رو دارید ؟ قطعا ندارید ، پس یکم رفتارتونو از دختر بودن به سمت خانم بودن تغییر بدید

salam salam in chand vaght dast rasi be internet nadashtam shohre joon karet dorost shood nanaz?

سلام حرفش که افتاده اما مادرم همیشه میگه هر کسی جفت خودشو داره و به موقعش تو هم با یکی آشنا میشی میدونین شرایط من اینجوریه که خانواده پدری و مادری من در شهرستان هستند و فقط خانواده خودم در تهرانیم البته اصلا من اینجا به دنیا اومدم به هر حال میشه گفت ارتباط آنچنانی نداریم در نظر فامیل هم یه دختر خوب و … شناخته شده ام اما کسی تو فامیل نیست پس نمیشه رو این مساله حساب کرد اما واقعا حس بدی دارم از خودم می پرسم که چرا وقتی من چیزیم نیست چرا تا حالا یه مورد هم پیش نیومده نمی دونم چیکار باید بکنم؟

سحر خانم شرایط و روابط اجتماعی شما چطور هست ؟ چقدر با آقایون در ارتباط هستید ؟

سلام
اخه الان نزدیک به یک ماه و نیمه که اینطوری هستیم و فقط همدیگرو نگاه می کنیک تا چقدر باید زمان ببره اگه تو این مدت من بهش وابسته بشم چی ولی اون هرگز نیاد چی. اصلا شاید اون نگاه کردنش همین جوری باشه چی؟ اخه چی کار کنم خیلی ازش خوشم اومده ولی هیچ راهی ندارم برای ارتباط برقرار کردن نمی دونم می ترسم یعنی فقط راهش گذر زمان هست؟احساس می کنم خیلی مغروره خیلی همون نگاهش با غروره و با تعجب نمی دونم چه از نگاش بفهمم….

سمیرا خانم
یک ماهو نیم که خیلی کمه حد اقل یک سال زمان باید بدید و فکرشو هم زیاد نکنید زمان یا شمارو آگاه میکنه یا به اون آقا میرسونه

اگه میشه به وبلاگمم سر بزنید یا اونجا راهنماییم کنید
چون ادرس ایمیل واسه خودم نیست
منتظرتونم ممنون

سلام پریسا خانم
اقتضای سنتون هست ، دختر ها در بیشتر موارد این نوع عشق رو فراموش میکنن ، به وبلاگتون اومدم و از نوشته هاتون قیاسی از سایر موارد مشابه ایجاد کردم که نتیجه ی اون ، چیزی بود که خدمتتون عرض کردم
در هفته های آتی خواهید دید ، که یک شب از ایشون بدتون میاد و یک شب دوستش دارید ، این فرایند انقدر تکرار میشه تا نسبت به ایشون بی حس باشید

سلام من چند ماهی هست که عاشق یه پسره شدم که طرف بازار محلمون فروشندس من واقعا عاشقشم خیلی نگاه میکنه ولی شماره نمیده امارشم گرفتم اصلا پسره هوس بازی نیست
رابطه چشم تو چشم داریم اینم بگم که خونشون چند تا کوچه با ما فاصله داره هر روز از تو کوچمون رد میشه تورو خدا کمکم کنید که چیکار کنم عاشقم شه بهم شماره بده

یادم رفت بگم اخه من چه طوری بشناسمش کسی رو ندارم که برام امار بگیره ازش بعد اینکه اصلا نه اسمش و می دونم نه این کار ازم بر می یاد که خودم برم دنبالش و یه کاری کنم شما پیشنهادی ندارید؟

سمیرا خانم ، شما باید زمان بدید ، هیچ چیزی بجز زمان نمیتونه مشکل شما رو حل کنه ، چون در حال هیچ روزنه ای برای رابطه بین شما وجود نداره

سلام و مرسی که جواب دادید.
ولی می دونید من عاشق ظاهرش نشدم یعنی فکر می کنم که خیلی پسر خوبی باشه چون تو این مدت هیچ رفتار بدی ازش ندیدم و اینطور که معلومه بازاریاب هستش و از صبح تا شب ساعت 8 کار می کنه می دونید یه حسی بهم می گه که پسر خوبیه و اون هم یه جورایی از طرز نگاه کردنش فهمیدم که می خواد رابطه ای داشته باشیم ولی نمی دونم چرا فک می کنم که اینطور فکر می کنه که من به پیشنهادش جواب منفی می دم نمی دونم چی کار کنم من زیاد بهش فکر نمی کنم ولی خوب دلم می خواد که باهاش اشنا بشم. حالا به نظر شما چی کار کنم بهتره؟

سلام دختری 26 ساله هستم و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم الان کسی تو زندگیم نیست اما خیالی دلم میخواد با یکی از بچه های دانشگاهمون یا هرکی دیگه آشنا بشم البته نخندید هنوز آدمش معلوم نیست فقط دلم میخواد واقعا با یکی باشم همیشه نگرانم با اینکه دختر زشتی هم نیستم اما تا حالا یک خواستگار هم نداشتم نمیدونم چمه که هیچکی انگار از من خوشش نمیاد منزوی هم نیستم اما نمیدونم چیکار باید بکنم افسرده شدم چکار باید بکنم؟

سلام سحر خانم

توی شرایط شما بیشتر خانواده ها پا پیش میذارن تا افراد مناسب رو معرفی کنن ، تحصیلاتتون رو هم که به حد کمال رسوندید و مشکلی باقی نیست تا بحال خانواده در این باره تصمیم و قضاوتی انجام ندادن ؟

be mamal hagh midam.khodam dokhtaram ama midunam chi keshide az daste dokhtara.vaghean baziashun bishuran.ama bazi pesara ham bishurtarano ta beheshun begi duset daram jav migiradeshun.be pesar migan begi duset daram sare karet mizaran.in kara yani chi???? dust dashtan faghat haghe pesaras?? ye dokhtar haghe entekhab nadare?? yani dust dashtane dokhtara enghad biarzesh shode??? bazi dokhtara ham az shuro maze dar miaran ye kario.har ruz ba yeki mibinishun.ina masalan madaraye farda an??? vaaay be hale bachehaye in adama.che pesaresh che dokhtaresh.bijanbe ke migan ine.
mamal jan hagh dari
nazareto manam ghabul daram. 🙁

bebakhshid man tahala ba pesari barkhorde harfi o az nazdik nadashtam,vase ine enghad soal miporsam

توانایی یعنی کارهایی که از پیش مطمئنید که قادر به انجامش هستید
خواهش میکنم ، داخل نظرات همین پست میتونید بیشتر بحث کنید

tavanaee yani chi??che tavanaee i?

سلام اشکان جان وقعا خسته نباشی.بابا تو چی می کشی از دست اینا.من دانشجوی ترم 7ام نرم افزارم.ترمای اول خیلی ذوق داشتم ولی اینقد این دخترا بیشعورا که از همشون توی این این 7ترم زده شد.کلا رفتاراشون مثله گربه تا بهت نیاز دارن میچسبن بهت ولی بعدش مثل سگ گازت میگیرن.یارو خودش میاد اول میفته به دستو پات که من عاشقتمو اینجوریو فلان بعد واست تاقچه بالا میزاره.آخه آدم سالم اینجوری.اینه که میگم بیشعورا.جوابشونو نده اینا خودشون خیلی پدر سوخته تر ازین حرفان.

سلام ممل جان

به شما حق میدم که در باره خانم ها اینطور قضاوت کنید ، در نگاه اول میگیم همه دختر ها همینطور هستن ، اما در مرحله اول یه دختر فکر میکنه که اون پسری که دوست داره واقعا همونیه که میتونه براش زندگی بسازه ، اما بعد از برقراری رابطه ، وقتی مشکلات اون آقا رو میبینه کم کم سرد میشه ، و دنبال یه آقای بهتر میره ، ولی به نظر من اینکه ادم خودش یه موضوعی رو تجربه کنه به نفعش هست ، چون هر چقدر ما این مساله رو توضیح بدیم هر کسی کار خودش رو میکنه و به حرف دلش توجه میکنه

rasti man aslan ba ishun barkhorde harfi nadashtam.faghat ba negah bahash harf zadam.aslan nashode ke hata salamesham konam.chon hamuntor ke goftam zaheri maghrur dare.maghrur hast ama sar be zir ham hast! yani face tu face be kasi negah nemikone.chand bari ham ke be man negah karde zir cheshmi bude.nemikham az dast bedamesh.hamuntor ke goftam daneshgah nemiad.faghat badazohra miad ketabkhune daneshgah dars mikhune.

خانم آریانا
بهتره شما یه سری توانایی از خودتون نشون بدید ، و قبلش تحقیق کنید که ایشون در چه مواردی توانایی دارن ، و از طریق این جور مسائل با ایشون رابطه برقرار کنید ، اینکه مستقیما بهش حرفی بزنید ، ممکنه کار ساز نباشه ،شاید ایشون از روی ظاهر کسی تصمیم نگیره ، اما در کل این مساله به خودتون بستگی داره ، اصولا هیچ دختری مستقیم به یه آقا ابراز علاقه نمیکنه

az tarighe dustam jazbesh konam yani chejuri?? chikar konam?? dustam az khodam kam ru taran va hes mikonam tu in rabete (in ke man jedi jedi az ye pesari khosham umade ke pezeshki ham mikhune) hesadat mikonan.chon masalan migam alan tu mohavate daneshgah didamesh migan : ah hala didish ke didish che tohfeie o azin harfa ya inke narahat mishano migan inhame pesare tu daneshgah gir dadi be in chera…hes mikonam narahatan azin mozu va komaki be man nemikonan.faghat in pesari ke goftam behem komak karde.ye duste vagheie.az juno del behem komak kard te kasio ke dust daram ro peyda konam.az tarighe dustam chejuri mitunam jazbesh konam??

yani naram bahash dar morede in khosh umadan sohbat konam??albate inam begam ke ishun mahe pish pedareshuno az dast dadan.hala halaha nemishe nazdik besham behesh.akhe be in adame be zaher maghrur chejuri mishe nazdik shod??inam begam ke tu daneshgah aslan nadidam ba ye dokhtar sohbati kone ya pishe 1dokhtar vaysade bashe be harf zadan ya hata harf nazadan.nemidunam…ya kasi azash khoshesh nemiad ya inke un ziadi maghrure.age bekham beram ba khodesh darmorede inke azash khosham umade harf bezanam chejuri va ba che lahni begam behtar javab mide???

مليسا جان از شما بابت همفكريت خيلي ممنونم.
منم فكر مي كنم بهترين كار همين باشه. ولي احتياج به مشورت داشتم.
اميدوارم به شما هم فردا حسابي خوش بگذره!
ما رو هم بي خبر نذار…

alan rabetamon kheyli khobe omidvaram behtar az inam beshe farda mikhaym hamdigaro bebinim badaz 2 hafte nemidonid ke cheghad khoshhalam

salam shohre joon harfe deleto bezan bego kheyli dosesh dary mano behzad ghablan 1 bar ba ham dost shodim sare 1 mozoiy tamom kardim yani rabetamon kamtar az 1 hafte bishtar tol nakeshid vaghti raft dige daghon shodam taze fahmidam cheghad dosesh daram badaz 8mah z zadam behesh hame chizo behesh goftam alan 6 mahe ke 2bare rabete darim va az in ke kenare kasi ke dosesh darm hastam kheyli khoshhalam to ham zood tar boro behesh bego age dir koni emkan dare be 1ki dige del bebande azizam

شمارو خداآقااشکان جوابموبدید کمکم کنید هریک ساعت به یک ساعت میام به وبلایگت راهنماییم کن

سلام مریم تنها

تمام روانپزشکان و متخصصین و مشاورین خانواده بر این عقیده هستند که فاصله بین طلاق تا ازدواج بعدی باید 2 سال باشه ، من وارد سایر مسائل نمیشم ، ولی پیشنهاد میکنم که صبرکنید 3-4 سال از قضیه طلاقتون بگذره بعد به فکر ازدواج مجدد باشید ، تا احساساتتون یکپارچه سازی شده باشه

سلام اشکان جان!اسم من خدیجه است ولی دوستام مریم صدام میکنن براهمیین مریم تنهام من اهل درد دل نیستم بیشتر شنونده درد دلهام تاگوینده تویه شرکت کارمیکنم از سایتووبلایگ چیزی نمیدونم دیپلم حسابداریم ولی کامپیوتر ندارم با بهترین نمره از دانگاه قبول شدم بافکرای پوچ وقدیمی خانوادم ادامه ندادم الآنم توشرکت منشیم وتایپیست شانسی به وبلایگ شماآمدم.
من بابام5ساله که سکته کرده وخانه نشینه حدوداً4سال پیش(راستی من21سالمه)پسرخاله زنداداش کوچک ازم خواستگاری کردخواستگارای زیادی داشتمودارم ولی نمیدانم چه شد که شد یک روز که در سر جلسه امتحان بودم که مدیرم مدرسه صدام که خان فلانی به دفتر رفتم دیدم مادرموباپسرخاله زنداداشم که مامانم بااینکه میدانست علاقه ای بهش ندارم گفت برووسایلتوبردار بیابریم آزمایش ترسیدم ترسموخانم دینیمون دیدوگفت آزمایش ازدواج تاخودکلاس گریه کردم وتاخودآزمایشگاه ولی کسی اشکامونمیدیدحتی مادرم خلاصه نامزدشدیم درسم بهانه بود کهکمتر ببینمش ودنبال بهانه برابهم زدن تااینکه بهانه راخودش طراحی کردوبازن بددیدمش پاهاموتویه کفش کردموطلاق 5/1سال طول کشید آخرگرفتم طلاقموبعداون پسراسرکامیذاشتم تاچندوقت پیش بایک پسرآشناشدم شرایطموقبول کردوقبول داره ولی چندتادوستاش میگن ازروزاول که شما2تابدردهم نمیخوریدازسطح خانواده وغیره…ولی خودش نمیدونم وبایک پسرم سرکلکل کردن آشناشدم رفتم پرروروببینم که اون عاشقم شدوبه کل خانوادش گفته میخوام1روفراموش کنم ولی دوسش دارم چه کنم و2منودوس داره.ازچندنفرمشورت غیرمستقیم گرفتم گفتن بااونی باش کهدوستت داره ولی دلموچیکارکنم1بارپارودلم گذاشتم شماکمکم کنید لططططططططططططططططططفاًمنتظرم

من هنوز منتظر جواب هستم

با سلام
من دختری 20ساله هستم که به مدت8 ماه است که با پسری 20ساله دوست شده ام ومن با ایشان همدیگر را به شدت دوست داریم در واقع عاشق هم هستیم ورابطه ای بسیار عمیق داریم هر روز باهم هستیم باهم صحبت میکنیم و رابطه سکس هم داریم وایشان شدیدا نسبت به من تعصب دارد اما ایشان فقط به عنوان دوست مرا میخواهد البته از روز اول قصد ازدواج نداشتیم اما در این مدت عاشق هم شدیم این آقا به شدت از خانواده ترس دارد وبه حرف برادران خود اهمیت زیادی میدهد وضمنا ما با هم همکار هستیم لطفا با این تفاسیر مرا راهنمایی کنیدکه چگونه نظرش را به ازدواج جلب کنم.

من چگونه با شما صحبت کنم

سلام.من سمیرا22 سالمه وتوی محل کارم از پسری خوشم اومده که تقریبا فک می کنم همس یا شادی 1 سال بزرگتر از من باشه البته اون اقا تو محل کار من نیست بلکه بقل شرکت ما یه چشم پزشکی هست که این اقا اونجا کار می کنه و ما همیشه ساعت های رفت و آمدمون یکی هست و گاهی اوقات توی مسیر راه و گاهی اوقات روی پله ها همدیگرو می بینیم اولا بهش توجه ای نداشتم ولی چند وقته که هم اون هم من با هم تماس چشمی داریم و حتی چند بار هم این نگاه کردن خیلی طولانی شد که من یه حسی نسبت بهش پیدا کردم جوری که هر روز توی ساعت رفت امدو جوری تنظیم می کنم که ببینمش الان حدود 1 ماه هست که اینطوری ولی هیچ حرفی به میون نیومده اصلا نمی دونم چی کار کنم و معنی نگاه کردنش چیه ولی خودم احساس می کنم بهش وابسته شدم و یه جورایی هر روز منتظرشم لطفا راهنمایی کنید چطوری بهش نزدیک بشم و اینکه بفهمه من اون می خوام.
مرسی

سلام سمیرا خانم

اگر سعی کنید بهشون فکر نکنید خیلی خوبتره تا به دنبال برقراری رابطه باشید چون سن شما اقتضا میکنه این جور عاشق بشید و نباید به این نوع عشق پایبند باشید مگر اینکه اون آقا رو بهتر بشناسید و عاشق ظاهرش نباشید

salam.khubin.dafe avalame umadam inja.ama komak mikham azatun.
1sale ke daneshju shodam o alanam 20 salame.az terme aval az ye pesari khosham umad ke badan fahmidam pezeshki mikhune o senesham az man balatare.man alan terme 3 hastamo ishun terme 8.kheyli maghrur neshun mide tu zaher.ama batenesho nemidunam.alan 3 terme ke faghat negahesh kardam.gahi ba mexe 3-4 saniyei negaham karde ama manie negahesho nafahmidam.in term fahmidam ke dige kam kam karesh az daneshgah tamum shode o faghat bimarestan mire baraye kelasash.daram az dast midamesh.ba komake ye pesare dige ke bahash adi va mese dustaye dokhtaram dustam tunestam taghriban peydash konam.ama nemiduna beram mostaghim bahash sohbat konam ya na.nemidunam karam be nazaresh zeshte ya dark mikone mano.yebar umad komakam kone ke koli howl shod o dast pache.nemidunam in howl shodano dast pachegi che ma’ni e midad.nemidunam az negaham tu in 3 term fahmide ya na.ye tore khasi negaham mikone.nemigam ashegham shode ama hes mikonam ke shak dare ke manam ke dusesh daram ya na.in dusti ke goftam pesar hast mige beram bahash sohbat konam ru dar ru.shoma migi man che konam??? mishe javabamo be E_Mailam bedin???????

سلام آریانا

برای برقراری رابطه باید بیشتر در تلاش باشید و سعی کنید کم کم بهشون نزدیک بشید ، با گفتنتون ممکنه ایشون جواب منفیبه شما بده حتی علارقم میل باطنی ، پس توسط سایر دوستاتون جذبش کنید و باهاش خوش برخورد باشیدتا از شما خوششون بیاد

من يكي رو ميخواستم اونم منودر واقع دوست داشتنمون2طرفه بود حتي قراربود باهم ازدواج كنيم حتي اين برام ثابت شده بود ولي آقا الان ميگه نميخوامت وازيه دختر شادوشداب يه افسرده رواني ساخته آخه ميدونين حرف زدن مشكلي نداره اون دست دادنم ولب به لبم بيشتر آزارم ميده.
به من گفته بود كه به كسي نگم دوسم داره ولي من گفتم فكر كنم ميخواد ديگه من به كسي چيزي نگم نظر شما چيه؟

فكر مي كردم اين وبلاگ، يه وبلاگ دوجانبه است.
فكر مي كردم اينجا همه با هم همفكري مي كنن براي حل مشكلاشون
ولي دريغ كه اشتباه كردم…!!!

دوستاي عزيز من هنوز چشم انتظار راهنماييتون هستم.

سلام. من به مدت 2 سالهبا یه پسر در ارتباط هستم نمیدونم میشه اسمشو گذاشت ارتباط یا نه . من 3 ماه ازش خبر دارم 3 ماه ندارم . احساس میکنم که هر وقت تنها می شه بر می گرده . همش فکر می کنم در مدتی که ازش خبر ندارم با یه نفر دیگه در تماسه . چند وقت جوابه زنگاشو نمی دادم ولی انقدر اس یا زنگ میزد و اصرار میکرد میدادم جوابشو . هر وقتم که زنگ میزنه قربون صدقه میره و میگه دلم برات تنگ شده بود . ولی من نمیتونم باور کنم. وقتی این حرفو میزنه احساس میکنم که الان فقط به وجود یه دختر نیاز داره که نیازشو براورده کنه. چند بار بهم گفت که من دوس دارم با کسی که در ارتباط هستم از همه لحاظ با هم در ارتباط باشیم . ولی من نمیتونم تا قبل از ازدواج جسممو تقدیم کسی بکنم که نمدونم فردا شریک زندگیم می شه یا نه. جالب تر از این که وقتی اوایل ازش خبری نداشتم بهش زنگ می زدم جوابه منو نمی داد . واقعا نمیدنم باهاش چی کار کنم. بد بختی خیلی دوسشم دارم .

سلام آیلار عزیز

دقیقا ایشون هر وقت به شسما نیاز جسمی داره لش هوای شمارو میکنه ، اگر عشق یه نیاز باشه ، نیاز معنوی هست نه یک نیاز جسمی ، ایشون هیچ جور نباید توجیه کنن که دوست دارن با عشقشون رابطه جسمی داشته باشن و شما هم هرگز برای عشق رابطه ی جسمی برقرار نکنید و بگید اگر دوستم داری به حرفم گوش کن
دل بستن به پسری که شمارو برای نیاز جسمی بخواد کار نادرستی هست

mige man ghanon daram dishab mikhastim joda beshim vali nashod

ملیسا خانم عجول نباشید و فرصت بدید تا زمان شما دوتارو دیفراگمنت کنه

سلام آقا اشكان
يك هفته با پسر خاله ام قطع رابطه كردم اما اون بعضي شبا اس ام اس ميداد ولي من تحويلش نميگرفتم اس احوالپرسي و اينكه دلم تنگ شده ما5شنبه ها مي رفتيم براي درس خوندن بيرون اين هفته ام ازم خواست برم منم رفتم اما حرف خاصي نزد به نظر خودم اگه از من بدش ميومد يا اصلا براش مهم نبودم براي هميشه قيدمو ميزد شما مي گيد قصدش چيه و اينكه چطوري نظرشو در مورد ازدواج تغيير بدم؟ ممنون

مارال خانم
ممکنه ایشون یه مقدار طبعیاتشون بهم ریخته باشه ، کمی فرصت بدید ، بی محلی نکنید و خونگرم برخورد کنید اما بهش فرصت بدید تا کمی فکر کنه

سلام… انقدر ريز نوشتي که نه من و نه هيچ کدوم از دوستام حوصله نکرديم بخونيمش.. خوش باشي

سلام مليسا جان. بابت همفكريت ممنونم. چرا منم دوستش دارم. يعني تازه فهميدم اوايل رابطه زياد جدي بهش نگاه نمي كردم واسه همين پيشنهادشو رد كردم. ولي الان كه بيشتر شناختمش مي بينم دوستش دارم و مي خوامش واسه زندگيم. به نظرتون همينو بهش بگم خوبه؟ بگم كه اوايل معمولي بودي ولي الان دوستت دارم؟ يا حرفاي بهتري مي شه گفت؟ اگه حرفاي بهتري هست راهنماييم كنيد. مرسي

salam shohre khanom hame arezoshone be eshgheshon beresan to mage dostesh nadari?in dafe khodet pa jolo bezar behesh bego ke dost dary marde zendegit bashe age doset nadash pishnahad nemidad

man mikham ashgham bashe hamon jor ke man hastam on har kar ke gofte man kardam vali tavagho ziad dare masalan mige ta man ejaze nadadam to nabaiad bery biron hamisham sare in mozo dava darim akhe har chi on goft ke man nabaid begam chashm hamishe ke nabaiad harf harf on bashe

ملیسا خانم ، چند وقت تحولیش نگیر تا به خودش بیاد ، پسرا تا ضد حال اساسی نخورن دست ازین کارا ور نمیدارن که بدون اجازه من بیرون نرو و فلان …

خوشحال مي شم بچه هاي ديگه هم نظراتي بهم بگم. مرسي

شما میتونید بگید برای گفتن جواب چنین موضوع مهمی نیاز به زمان بیشتری دارید تا فکر نکنن دوستش ندارید ، اگر این فکرو کردن زیاد لوسش نکنید تا به خودش بیاد

به نظرت كه پسر هستي، من تو اين برهه زماني مي تونم كمكي بهش بكنم؟ اگه مي تونم كمكش كنم بايد چي كار كنم؟

مرسي اشكان خان. ولي موضوع اينه كه اون از دستم به شدت ناراحته! چون ازم توقع نداشته كه جواب منفي بدم… يه جورايي كلاً بي خيال آينده شده و همش حرفاي مأيوس كننده مي زنه!
بچه ها خواهش مي كنم هر كدومتون مي تونيد كمكم كنيد. بهم بگيد به اين قضيه احساس مثبت داريد يا منفي! به نظر من حس هاي مثبت و منفي خيلي مؤثرند و لطفاً هر كدومتون هر جور كه مي تونيد باهام همفكري كنيد كه چجوري به آينده اميدوارش كنم كه دوباره حرف ازدواج رو بزنه!
راستي اسمش رضاست فردا هم تولد امامشه (امام رضا) واسه جفتمون دعا كنيد بيشتر واسه اون تا با هم دوباره به آرامش برسيم

شهره خانم
هیچ پسر عاشقی با شنیدن یک جواب منفی عشقش رو رها نمیکنه
اگر عاشقتون باشه بر میگرده صد در صد

سلام من يه دختر خانم 25 ساله هستم. بابام يكي از دو تا مغازه اش رو به من سپرده كه اداره كنم (كه البته كار خيلي سخته)!!! 1 سال پيش با كسي دوست شدم. 5-4 ماه بعدش پيشنهاد ازدواج داد. من قبول نكردم. الآن پشيمون شدم. به نظر شما بهترين تصميم چيه؟ (ايشون مي گه دوستي اي كه آخرش ازدواج نباشه رو نمي خواد). اينم بگم كه ما همه جوره همسطح هستيم.

سلام / شهره خانم
شما میتونید وارد نظرات همین پستی سایت بشید در لینک زیرhttp://www.myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy
و با عضویت در تالار سوالات خودتون رو مطرح کنید
و یا همینجا سوال بپرسید

در رابطه با سوالتون هم
میتونید با یکی از بزرگتراتون یا دوستان متاهلتون مشورت کنید در باره ایشون و اگر صلاح میدونن که رابطه داشته باشید بهشون جواب خنثی بدید یعنی بگید که باید فرام رو بکنم و اگر واقعا میتونی ازدواج کنی با بزرگتر ها صحبت کنی تا برنامه های لازم رو ترتیب بدن

salam agha ashkan mikham dar morede in harfaiy ke mizanam komakam konin mano behzad 5 mahe ke ba ham rabete darim az in ke on dostam dare kamelan motmaenam vali on nemikhad ashegh beshe chon nemikhad zarbe bokhore man mikham ta abad kenaram bashe chon asheghesham on mige mano to hamdigaro dost darim khoda khodesh age bekhad maro be ham miresone vali man mikham behem pishnahad bede chikar konam

سلام / ملیسا خانم

شما باید با مهربونی برخورد کنید و انتظاری ازشون نداشته باشید با کمی و ها کاستی هاشون بسازید و اگر کژتابی ای ازشون میبینید تحمل کنید و به فال نیک بگیرید و بهش ابراز علاقه کنید تا خود به خود جذب شما بشه ، هیچ وقت چیزی رو اصرار نکنید و وا به میلش رفتار کنید تا کلافه نشه ازتون مطمئنا با این اوصاف خبر خوشی بهتون میرسه

salam man 7 mahe ba yeki dost shodam .behem sabet karde ke dostam dare ama hanozmotmaen nistam. chon khianat ziad didm plz rahnamaeeim kon.

سلام / ملیکا
اصولا وقتی پسری عاشق یک دختر میشه بهش خیانت نمیکنه
شما بگید که چطور در عرض 7 ماه بهتون ثابت شده ایشون عاشقتون هست

سلام ممنون از راهنماییتون… واقعا وبلاگتون عالیه…

سلام آقا اشكان ديشب بهم اس ام اس احوالپرسي داد وگفت ميخواستم حاله دوستمو بپرسم من زياد محل نذاشتم اونم ديگه نداد ميتونم به برگشتش اميدوار باشم؟

سلام مارال جان
زیاد روش حساب نکنید ممکنه این اس ام اس فقط حالت دوستانه داشته باشه

با سلام…درسته میگن رابطه ی جنسی با دوست پسرمون باعث میشه که خیلی زود از هم خسته بشن و باعث جداییشون بشه؟؟؟؟؟؟ اصلا سکس با دوست پسر درسته یا نه؟؟؟ممنون

سلام ، اگر با کسی که دوستش دارید و دوستتون داره رابطه جنسی داشته باشید بله ، این رابطه باعث از بین رفتن عشق میشه
شاید یه وقت دو نفر از رو نیاز رابطه جنسی داشته باشن ؛ اگر یک بار باشه مشکلی پیش نمیاد ولی اگر از دو بار بیشتر بشه ، اون رابطه تمومه …

سلام آقا اشكان خيلي دلم گرفته نميدونم اونم به فكرمن هست يا نه نميدونم چكار كنم ولي احساس ميكنم كارم درست بوده كه ازش جداشدم اگرچه اون مخالف بود ولي من معتقدم اگه بخواد بر ميگرده آيا درست فكر ميكنم؟آقا اشكان توروخدا به همه بگيد دعا كنند كه برگرده چون من عاشقه شم تو رو خدا دعا كنيد

مارال خانم
نباید بهش بی احترامی کنید ، اما بی توجهی کنید از نوعی که به خودش بیاد اگر به خودش نیومد بذارید سرش به سنگ بخوره

سلام.خوبید؟من توی یه ماه پیش ازتون کمک خواستم و خیلی ممنون که کمکم کردید.راستش خواستم شمارو هم تو شادیم شریک کنم.باامیر حسین(همون دوست پسرم)قراره نامزد کنیم و من خیلی خوشحالم.امیدوارم شمام مثل من به عشقتون برسید.بازم ممنون!

به به به ؛ به سلامتی مریم خانم
خوشحالم که نازد شدنتون رو میبینم ایشالا سال های سال با خوشحالی کنار هم زندگی کنید
بازم به ما سر بزنید خوشحال میشیم

من یه سوال داشتم از کسی خوشم اومده بعد طرف مقابلمم از دوستم خوشش اومده باید چیکار کنیم که اون طرف به سمت خودم بکشونم.لطفا جواب منو به ایمیلم بفرستید متشکرم

باید بدونید که دوستتون هم از اون خوشش اومده یا خیر

سلام دو روز بهش نه اس ام اس دادم ونه تماس گرفتم بعد از دو روز كه تماس گرفتم ازش پرسيدم چرا ازم خبري نگرفتي گفت باشي هستم نباشي نيستم من منت كسيو نميكشم آقا اشكان اگه منو دوست داشت اين حرفو نميزد ديگه نميدونم چكار كنم ميخوام بزارمش كنار ميگن اگه ازش دور باشم بهتره اينجوري فرصت انتخاب داره نميخوام وسيله سرگرميش باشم

بهترین کارو میکنید

سلام امروزفهميدم هيج علاقه اي بهم نداره برام دعا كنيد فراموشش كنم

سلام / خدا بد نده چرا چی شده ؟

ممنون باید خیلی فکر کنیم چون جدایی برامون غیره ممکن شده.بای

ممنون كه بهم كمك كرديد بازم باهاتون مشورت خواهم كرددرضمن مارابطه ي سكسم داشتيم البته به اصرار اون ولي بعد از رابطه خواستگاري كرد والانم حاضرنيست از هم جدا بشيم وهيچوقت حرف جدايي نميزنه ووقتي منم حرف جدايي رو ميزنم ناراحت ميشه الان گفتم چند روز از هم بيخبر باشيم تا ببينم اون عكس العملي نشون ميده يا نه بنظرتون به خاطر سكسه؟البته خودش ميگه تو دخترخاله من هستي و من تو رو ميشناسم اين كاره نيستي

ببنید ، ایدئولوژی من اینه که رابطه جنسی قبل از ازدواج عشقو از بین میبره
البته اکثر عاشقا میگن که خوبه و اشکالی نداره و اگر با هم نباشیم با کی باشیم ، اینو خوب درک میکنم ولی وقتی از هم جدا مشن میفهمن که حرف من یعنی چی …
البته به این معنی نیست که همیشه با این کار عشق کور میشه اما حد المقدور خودتونو کنترل کنید خیلی بهتره ، بذارید همیشه اگر میخواهید شکست بخورید یه شکست عشقی نه یه شکست جسمیو عاطفی
شما خیلی بیقراری میکنید ، اگر بیشتر حساسیت نشون بدید بر ضررتون هست ، باید نرمال باشید تا طرفتون رو تحث تسلط بگیرید با این اوصاف اون شمارو تحت تسلط میگیره و شما هیچ اختیاری ندارید

سلام اشکان جان ممنون از دلگرمی خوبی که بهم دادی.من همیشه کاملا فرد مقابلم رو از همه لحاظ میسنجم و در موردش شناخت پیدا میکنم بعد تصمیم میگیرم که باش رابطه برقرار کنم یا نه. که این کار به خاطر هوش بالایی که خدای مهربونم در مورد شناخت افراد بهم داده واسم کار ساده ایه مخصوصا در مورد آقایون توی هر سنی که باشن ولی تا قبل از این مورد هیچ مردی این احساسو در من ایجادنکرده بود که میتونم با خیال راحت بهش تکیه کنم چون ایمان واقعی چیزیه که افرادو قوی میکنه و به اطرافیانشون این حسو القا میکنه که میتونن بهش اعتماد کنن و این چیزیه که هر آدمی نمیتونه بش دست پیدا کنه.حالا که من چنین آدمی رو تو زندگیم دارم نمیخوام از دستش بدم و تمام تلاشمو واسه پیشرفتش میکنم.
دوست عزیزم شما خیلی از هم سن و سالای خودت پخته تر و آگاه تری قدر روح مهربون و پاکتو بدون. خیلی اصیل و باغیرتی اونقدر که داری به همه دخترای خوب کشورمون بزرگوارانه کمک میکنی تا اشتباه نکنن و انتخاب خوبی داشته باشن. مطمئن باش خدا دوستت داره وبه خاطر کمکی که به بنده هاش میکنی روز به روز موفق ترت میکنه.با ایمان به کارت ادامه بده!
همیشه شاداب و موفق باشی.
راستی کسی که باهاش رابطه دارم استعداد و علاقه زیادی به زبان انگلیسی داره راهنماییم کن چه طور تو مسیر درست قرارش بدم.
بازم ممنون!

سلام ویانای عزیز
از لطف شما تشکر میکنم
همیشه اینو بدونید که با قدرت عشق میشه به هر چیزی رسید ، فقط اگر دیدی کمی سست شده بیخیالش نشید ، از همین ابتدا راهتونو پیدا کنید .

بازم سلام شما خيلي مهربونيد كه با دقت جواب سوالمو ميديد من هربار كه خواستم ازش جداشم يه جوري نذاشت و سعي ميكنه خودشو اونجوري كنه كه من ميخوام به نظر شما اگه من كلا رابطه مو قطع كنم بهتره يا اينكه بهش ادامه بدم تا وابسته بشه؟ميشه بگيد چطوري ميشه يه پسرو وابسته كرد ممنون از لطف شما

در جواب مارال
باید بگم که به احتمال خیلی قوی ایشون یه دختری رو بیشتر از شما دوست داره و اگر ازون دختر نا امید بشه شما میتونید با کمی درک و مهربونی دلش رو بدست بیارید

سلام
ببخشید مدرک شما چیه وچند سالتون که میتونین به راحتی در باره عشق وعاشقی مطلب بنویسین لطفا فکر کنین در مورد این کارتون
مرسی

در پاسخ به پری
مدرک من پیشدانشگاهی ریاضی هست و متولد 1370 هستم ، اگر نارحت هستید لطفا سوال نپرسید
همواره موفق باشید

چرا وقتی رابطه برقرار میکنم انواع فکرهای منفی بسراغم میاد اولنش آیا با واقعا منو دوست داره ؟ و اگه دیر زنگ بزنه فورا به این نتیجه میرسم که حتما با کس دیگه ای آشنا شده و واقعا عذاب میکشم و بعد هم رابطه را بهم می زنم یا اون خسته میشه و بهم می زنه

mishe ta conectam, j ro bedin?bazam thx

slm. vaghtetun bekheir. mdunam ke az ruye mailam mano mishnacn.
ye soale takhasosie takhasosi azatoon daram,k motmaenam javabetoon b darde kheilia khahd khord…
chetor bayad pesara ro be tarafe khodemoon jazb konim???manzooram ine k chetor unaro asheghe khodmoon konim va ye kari konim k teshneye ijade ertebat ba ma bashan?age zaheremun khub bashe va vase slm kardan ham ziad tahvileshun nagerefte bashim chetor?shoma age jaye man budin,chear mkardin k be estelah pesar kosh beshin dar halike zahere khubi ham dashte bashin???????? bayad chekar konim k una ro hatman ashegh konim va ye kari konim k tu khateratesh bedune ma natoone zendegi kone,ba in hal khodemun asheghesh nashim??

az tarafi chetor mitoonim hole unio begirim ke be eshghet va be dustie 1 maho 10 ruzetun be bahaneye maskhare(tafavote farhange 2 khanevade!!!!!!!)posht karde,va bad befahmi dus dokhtare jadid ekhtiar karde faghat be in dalil k hata nazashti behet dast bezane(hata vase dast dadan),?????????? ? ? .. . .

chera marda inghadr namardan va zud be hme chi poshte pa mizanan????????akhe kheili sakhte ke tu ovje deltangit vase tamum shodane rabete ,befahmi tarafet ba yeki dg tarhe dusti rikhte va bahanehaye alaki vase tamum kardane rabetash ba to avorde?????? ;,( chetori hale in adame namardo ro be badtarin shekl bayad begirim?tu barkhorde bahash bayad chekar konam az unja ke hamkelasime???
kolan chetor mitunim pesara ro be samte khodemun bekeshim??
age mishe j tak take soalamo mofasal behem bedin.vaghean mamnoonam. shabetun be kheir

در جواب ساناز
برای بدست آوردن دل یک پسر راه های زیادی هست
اولین مساله اینه که اون آقا از قیافه و ظاهر شما خوشش بیاد ، هیچ وقت تینت و سیرت و درستکاری پیشتر از ظاهر نیست ، پس اول باید به دل یه نفر از نظر ظاهری بشینید ، دومین موضوع اینه که مغرور و سربه هوا نباشید ، مردها از خانم های خاکی خوششون میاد ، خانم هایی که با همه خوشبرخورد و سنگین هستن و عفت خودشون رو حفظ میکن ، همیشه جدی هستن و از شوخی و صحبت کردن بیمی ندارن ، مهربون هستن و سر قولشون هستن بجز اون آقا به کس دیگه نگاه نمیکنن ، جویای دانش و تجربه هستن ، برای اون آقا هر کاری که از دستشون بر بیاد بکنن بدون منت
یه مرد صد در صد عاشق چنین خانمی خواهد شد ، در صورتی که ابتدا ظاهرش به دل بشینه و اگر میخواهید بدونید ظاهرتون به دل یه آقا نشسته میتونید از تمایل اون به ابراز علاقه و رابطه این موضوع رو درک کنید ، اگر یه اقا به زور جوابتون رو میده یا بد خلقی میکنه و این احساس به شما دست میده که فقط شما دنبالش هستید سعی کنید وابسته نشید و بهش فکر نکنید .

در مورد سوال دوم شما ، اگر یه آقا این رفتارو با شما داره ، بهترین و مخرب ترین ضربه بهش این هست که اصلا تحویلش نگیرید ، اکثر خانم ها در این مواقع با اس ام اس های مکرر تلفن و غیره سعی میکنن بزور آقا رو جذب یا بلعکس بطور مداوم بگن تو بدی خیانت کاری ازت بدم میاد و این صحبت ها … باید بگم که این موضوع بیشتر به اون آقا حال میده و بهترین کار اینه که اصلا جوابش رو ندید ، انتقام گرفتن کاریه که ازتون بر نمیاد پس خودتونو خراب نکنید و همینطور که هست بیخیالش بشید تا فکر کنه اصلا براتون اهمیتی نداشته ، مثل دیگران باهاش برخورد کنید و اعتماد به نفس بالا داشته باشید تا بتونید خودتون رو کنترل کنید

در مورد سوال سوم شما ، به این دلیل که مکانیزم دفاعی بدن و عقل انسان در مواقع شک و تردید بصورت ناخود آگاه این فرمان هارو به مغز میده تا افکار منفی داشته باشیم

سلام ممنون از فضای دوستانه ای که ایجاد کردین.من 21 سالمه تو چند ماه اخیر خواستگار با موقعیت اجتماعی بالا زیاد داشتم اما نمیدونم چرا بعد از شکست عاطفی ای که تو یه عشق یه طرفه خوردم نمیتونم احساس عاطفی عمیقی به پسری داشته باشم!1)چه طور روحمو به شادابی قبل برگردونم؟ حالا بین همه ی این خواستگارها یه کسی از طبقه ی متوسط جامعه توجهمو جلب کرده و مدتیه با اون رابطه برقرار کردم من و اون قبل از این که همو ببینیم با هم صحبت میکردیم و اون شدیدا عاشق روحیات من شد و منم از تفاوت رفتاری خوبی که اون با پسرای دیگه داشت خوشم اومد و قبل از اینکه اونو ببینم و اصلا تصوری از چهره اش داشته باشم تو خواب دیدمش و کسی که تو خواب دیدم دقیقا خود او بود و این اونو واسم جذابتر کرداون تا حالا به خاطرم پیشرفتهای زیادی کرده ولی حاضر نمیه علیرغم هوش بالایی که داره تحصیلاتشو ادامه بده و تحصیلات بالا واسه من یه معیار مهمه.چه کار کنم که این خواستمو مثل بقیه خواسته هام براورده کنه آخه اگر اون این ملاکو نداشته باشه من و خونوادم نمیتونیم اونو بپذیریم!

در جواب ویانا

ببینید دوست عزیز هیچ وقت برای شروع پیشرفت دیر نیست و اگر کسی شما رو دوست داره و شما هم دوستش دارید میبایست کمکش کنید
مطمئن باشید اگر دوستتون داشته باشه دست از تلاش و پیشرفت ور نخواهد داشت ، شما فقط خواسته هاتونو بهش بگید ، میدونم که خواسته هاتون فضایی نیست و در حد یه انسان با تحصیلات خوب قبول دارید پس میتونید ازش بخواهید که کارهایی که میگید رو انجام بده و اگر دیدی داره شروع میکنه به انجام دادنشون دستشو بگیرید شاید یه وقتایی سرد بشه اما فکر نکنید کارو ول کرده با سوال کردن و جویای احوالش بودن میتونید باعث انگیزه بشید براشون و نگران این نباشید که نمیتونه کسی باشه که شما میخواهید ، اول از همه به درستکاری و متانت ایشون پی ببرید و اگر از نظر انسانیت و رفتار مورد تاییدتون بود نگران تحصیلات نباشید چون گرفتن تحصیلات کار دشواری نیست

در مسائل عاشقانه اگر کسی واقعا دوستتون داره شک نکنید هر کاری که بتونه براتون انجام میده

همواره موفق باشید

راسته که میگن رابطه جنسی علاقه رو بیشتر میکنه؟البته بین 2 نفر که همدیگرو دوست دارن!!!!!؟؟

در جواب ملیسا

نخیر رابطه جنسی به هیچ وجه عشق رو زیاد نمیکنه و به صورت عجیب و باور نکردنی عشق رو از بین میبره ، البته بیشتر برای آقایون اگر با مردی رابطه جنسی داشته باشید و بعد از مدتی شمارو ترک کنه یا باهاتون دعوا کنه و عبی باشه دلیلش فقط رابطه جنسی بوده و مقصر خودتون هستید و باید قید اون آدم رو بزنید .

سلام ممنون كه جوابمو داديد ولي من مطمئن نيستم اون واقعا منو دوست داره يا نه چطوري ميتونم اينو بفهمم درضمن اون در مدت دوستي با من چندتا خواستگاري رفت ميشه منو راهنمايي كنيد تا دوست داشتنشو بفهمم كه حقيقي هست يا نه درضمن اون چندبار در ميان حرفاش گفته كه اگه دوست ادم تكراري بشه براي ازدواج مناسب نيست ادامه رابطه من اين امكان داره كه من براش تكراري بشم يا نه؟

جواب مارال

اگر حس میکنید که تمایلش نسبت به شما کم هست بدونید که قصد ازدواج با شما رو نداره
شاید دوست داشته باشه باهاتون باشه اما نه برای ازدواج ، اصولا پسر ها تو این سن کمتر حرف از ازدواج میزنن اما اگر بزنن خیلی جدی هست ، اگر بخوان واقعا خودشون بهتون اعلام میکنن وگرنه شما زیاد خودتون رو سبک نکنید جلوش و سنگین برخورد کنید

slm.thx a lot.
sorry k dobare mozahem misham. ye khahesh daram azatoon. shanidam k hamkelasiam be in veblag sar mizanan. azatoon khahesh mikonam soale man va j pishnahadie khodetoon ro az ruye safheye asli pak konin.azatun khahesh mikonam ta dir nashode in karo bokonin.thx

جواب ستاره

سوال و پاسخ شما غیر فعال شد .

سلام
من مارال 21 سالمه سريه شكست عشقي مجبور شدم ازپسرخاله ام خواهش كنم كمكم كنه و او كاملا از جريان باخبربود و قرار شد مدتي را با هم دوست باشيم اين دوستي باعث شد من به او علاقه مند شوم او نيز به من علاقه دارد وقتي درمورد ازدواج صحبت كرديم اوگفت نميخواد از فاميل زن بگيره ولي بخاطر اينكه نشون بده دوستم داره به خانواده اش گفت منو ميخواد ولي اونا بخاطر اينكه دختر خاله ديگم عروسشون بود مخالفت كردند به طوريكه خواهرش با من تماس گرفت واز من خواست ادامه ندم واز اون به بعد گفت از فاميل زن نميخواد قبلا نيز عشقايي تو زندگيش بودند كه شكست خورده سواله من اينه اگه به رابطه ام ادامه بدم امكان داره نظرش تغيير كنه؟بهم ميگه دوستت دارم به عنوان دوست اما من دارم دلبسته اش ميشم چندبارخواستم كنارش بزارم اما نمي تونم به نظر شما چكار كنم نظرش عوض شه؟اصلا ادامه دادن اين رابطه به صلاحه ؟ درضمن اون 25 ساله شه و از تير ماه 89 اين رابطه شروع شدبه نظرشما اون واقعا منو دوست داره؟

در جواب مارال

شما از قبل فامیل بودید و همدیگرو میشناختید و قاعدتا مشکلات خانوادگی براتون پیش نخواهد اومد و اگر مشکلی باشه در همین ابتدای کار هست ، شما خیلی زود این تصمیم رو گرفتید وباید صبر کنید کمی زمان سپری بشه ، اگر واقعا همدیگرو دوست دارید با هم صحبت کنید و به هم قول بدید که برای همدیگه مقابل خانواده هاتون ایستادگی میکنید ، این حرفای کلیشه ای که به فامیل دختر یا پسر نمیدیم هم بی منطقه و خانواده هاتون عجولانه قضاوت میکنن البته اگر مشکلات غیر قابل حل وجود نداشته باشه
چون فامیل هستید میتونید خیلی راحت برای هم صبر کنید و همدیگرو هم ببینید ، خیلی رابطه ی خوبیه و سعی کنید که از دستش ندید

سلام من دختری 17 سالم که مدت 5ماه با پسری رابطه دارم
و واقعا همدیگرو دوست داریم و زیادی به هم وابسته شدیم
رابطه جنسی هم داشتیم البته کاملا 2 طرفه بوده میخوام بدونم اگه 1 زمان از هم جدا شدیم برامون مشکلی پیش میاد؟؟؟

سلام / ملیسا

رابطه جنسی هم عوارض جسمی داره هم عوارض روحی ، البته بین زنو شوهر این عوارض وجود نداره ، اگر شما فارغ از عوارض جسمی هستید یعنی به خودتون اسیب نرسونده باشید ، برای مردی که در آینده باهاش رابطه دارید مشکل ساز خواهید شد ، یعنی اون از شما انظاراتی داره که شما به دلیل اینکه قبلا رابطه جنسی داشتید و از نظر روحی عشقتون کمرنگ شده نمیتونید نیاز عاطفی و عشقی اون فرد رو برطرف کنید .
در واقع رابطه جنسی برای یه خانم عشق و محبت اون رو کم میکنه یا کلا از بین میبره و اثرات مخربی روی خودش و فرد مورد نظرش ایجاد میکنه

پس چرا جواب منو ندادين؟

khahesh mikonam j ro hatman vasam mail konin.thx

tora khoda begin chikar konam?????????man dane6juye sale panje darusaziam. zahere khubi daram.az terme yk hkastegaram ziad budan k aksaran ham az bachehaye daneshkade hastan.vali man b hich kodum tavajoei nadashtam chon vaghean ghasde edame tahcl daram. ta hnke chand vaghte pish az tarafe uni bazdide karkhune dashtim.moghe bargashtan,tuye otobus ba yeki az hamkelasiaye pesaram davam shod.tu in 4 sal faghat ye bar bahash harf zadae budam,uanam sare jozveye kelas,dar hade chand kalame.ruze dava ham ghasdesh zaye kardane man bud.ta hnke chand ruze bad,telamo gir avordo vase ozr khahi behem z zad. bad az un chand vaghti be ham s zadim.ta inke behem pishnahade dusti dad.hodude yek maho nim ba ham dust budim va chand bar birun raftim .avayel ehsasamo makhfi mkardam vali kam kam vaghti did manam ye juraei azash khosham miad va khodesh dare behem vabaste mishe,behem goft k behtare tamumesh konim ta vabastetar nashodim,akhe khodemun ro gul nazanim chon farhangaye 2 khunevade kheili motefavete,ma bayad unaro ham b gheir az khodemun bebinim va ehsasi barkhord nakonim…harfash manteghi bud vali vase man k avalin bari bud k varede ye rabeteye jedi mishodam kheili sakht tamum shod.bad az un jeloye khodamo nemitunestam begiramo gaho biga behesh s mizadam k ya g j nemidad ya zayam mikard.mishnakhtamesh va motmaen budam in karo mikone k azash badam biad ta darke haghighat vasam rahat beshe. hala k chand vaghti az un moghe mgzare,ham dusesh daram va ham mikham k hersesho dar biaram kfekr nakone vasam mohem bude.eibe man ine k nemitunam jeloye khodamo vase sms zadan begira. faght ye khahesh daram azatoon,behem begin chekar konam k b pam biofte?????????????/tora khoda bgin chikar konam??????? rasti zahere hkubi dare.un bacheye sarie va man shiraz.behem komak konin k bargarde.ghol midam inbar k bargarde bi tafavot besham nesbat behesh ta fek nakone dusesh daram.khahesh mikonam pishnahadetoon ro hatman vasam mail konin,akhe faghat vaght mikonam mailamo chek konam. ye donya mamnoon

سلام / ستاره

باید خدمت شما بگم که بیشتر پسر ها وقتی از دختری دور میشن به انین خاطر هست که علاقه و عشقشون نسبت به اون خانم کم شده ….
شاید گاها با خانم صحبت کنن اما چیزی که هست اینه که عشقی نسبت بهشون ندارن ، به احتمال خیلی زیاد این آقا علاقه و عشقشون نسبت به شما تموم شده و عمده ترین علت هم میتونه وجود دختر دیگری در زندگیشون باشه …

همه اینها احتمالاتی هستن که خیلی خیلی نزدیک به واقعیت هستن ، در واقع اگر آقا خانمی رو دوست داشته باشه سعی میکنه در مقابل خانواده ایستادگی کنه و در اصل منطقی ترین تصمیم تصمیم عشق آدم هست ، در صورتی که مطمئن باشن با کنار گذاشتن مشکلات دیگه به مشکلی جدید برخورد نمیکنن
مناسبترین برخورد از جانب شما این هست که ابتدا چند وقت مثلا دو ماه هیچ تماس و پیامی با ایشون نداشته باشید ، و بعد از اون سعی کنید غیر مستقیم باهاش برخورد یا تماس داشته باشید تا ببینید عکس العمل ایشون چی هست ، اگر کماکان نسبت به شما ابراز وفاداری ( ممکنه ابراز علاقه کنه اما وفاداری نه ) نکنن باید از فکرشون بیرون بیایید در غیر این صورت میتونید امیدوار باشید
فقط به دنبال این باشید که بفهمید پای دختر دیگری وسط هست یا خیر

سلام
حدود 2ترم است که در دانشگاه از پسری که 2ترم از خودم بالاتر است خوشم میاد
تمام طول روز بهش فکر میکنم
احساس میکنم که اونم از من خوشش میاد
ولی به نظر شما من باید چی کار کنم که اونم به من پیشنهاد بده؟؟؟؟

سلام
چرا احساس میکنید از شما خوشش میاد ؟
رابطه ی شما در چه حدی هست ؟

salam man 2khtari 17 sale hastam va ta hododi maghror man az tarighe 2stanam ba 1 pesare 19 sale ashna shodam hala man nesbat be on pesar ehsasati peida kardam va 2st daram bahesh ertebati dar had yek rabeteye ejtemaei dashte basham be nazare shoma chi kar mitunam konam?

سلام
روابط اجتماعی بستگی به شرایط و نیاز آدم داره و شما هر وقت که لازم باشه میتونید رابطه اجتماعی با ایشون برقرار کنید
اما اگر حس میکنید که دارید عاشقشون میشید قبل ازینکه احساستون ریشه پیدا کنه سعی کنید جوانب و مشکلات رو در نظر بگیرید و بعد به فکر گسترش رابطه باشید

salam man hodod 2 sale ke pesari ro dost daramvagti ham ke man sevom ebtedayi bodam ba hashon bazi mikardm chand bar ham rahaye asheg kardano emtehan kardam khodesham jalbesh kardam vali az on moge ke madreseha baz shodan dige kam mibinamesh hata ehsas daram ke dige mesl gabl nist ehsas mikonam dare az man dor mishe chi kar konam ke betonam kari konam ke mano dost dashte bashe

خانم ایکس
لطفا سن و سال خودتون و اون آقا رو عنوان کنید
و بگید که چقدر بهم نزدیک هستید ، در حد همسایه و فامیل یا غیره ؟

سلام خسته نباشيدمرسي از مطالب زيباتون . يه سوال داشتم چرا آقايون اولش مهربونن بعد چند وقت كه ميفهمن بهشون علاقمند شديم ناز مي كنند چكار بايد كرد كه يه نفر كه باهاش يك سال و نيم دوستيم نسبت بهمون سرد نشه يا تكراري نشيم ايا بايد بهش بي تفاوتي كرد كمتر تل زد منو اين مشكلو دارم الانم اصلا حال خوبي ندارم لطفا كمكم كنيد ؟؟؟

در پاسخ به نیوشا
باید بگم ، شما هستید که باید فرد مورد نظرتون رو بشناسید و کنترلش کنید ، وقتی یه مرد نسبت به شما بی تفاوتی نشون میده به این معنا هست که شما نتونستید اون رو راضی کنید و از شما یه سری انتظارات داره که گاها ممکنه این انتظارات غیر منطقی باشه اگر شما احساساتش رو درک کنید و اون طور که اون توقع داره باشید مشکلتون حل خواهد شد

اگر میشه هر چی پرسیدم از میل جواب بدین اگر دوست نداشتین سوالامو جواب بدین یا حوصله مو نداشتین بهم بگین من عادت دارم فقط با میل خودم باشه تو این صفحه دوست ندارم

میل فرستادم جواب بدین تومیل جواب بدین لطفا

ایمیل بدید اشکالی نداره
اونجا جواب میدم

در صفحه ایمیل من گزینه offlineوگزینه های که گذاشتین نیست فقطyahooوmy yahoo داره

دوست عزیز جوابتونو داخل ایمیل دادم

اگر جوابمو نمیدین بگین برم بمیرم $$$$$$$$$$$$

اگرمیتونید جواب بدید من از انتظار بدم میاد

بهتون چند تا ایمیل دادم منتظر جواب بودم ولی جوابمو ندادین میشه جواب بدین آخه دیگه دارم از تنهای دیوونه میشم

من نمیدونم با فردی که سر راهم قرار میگیره چه رفتاری باید داشته باشم؟! یا چگونه میشود مرد ناجور را با مردی که قصد ازدواج داره رو تشخیص داد؟!
ضمنا با توجه به اینکه شما میگین تا جایی که میشه به طرفتون نگید”دوستت دارم” چطور باید دل یه پسر را به دست آورد؟!

باید بگم بهتون که
بدست اوردن دل یا دل دادن ، حساب دو دو تا چهار تا نیست که به این راحتی ها بشه اونو گرفت یا داد ، آدم باید برای رسیدن به عشقش زجر بکشه ، البته بعضی عشقا هم آسون بدست میان ولی در بیشتر موارد برای رسیدن به عشق باید سختی کشید ، خیلی ها هم طاقت سختی کشیدن ندارن و اونو ول میکنن ، دخترا باید فروتن باشن و پسر ها باید برای رسیدن اقدام کنن ، دختر ها هم اگر میخوان کسی رو بدست بیارن باید امیال مرد رو کشف کنن و خودشون رو در دلش جا کنن ، اگر قصد دارید به یه دوستت دارم و چند کلمه حرف دل کسی رو بدست بیارید پیشنهاد میکنم خودتونو کوچیک نکنید
برای بدست اوردن باید جنگید ، اگر هم کسی شما رو میخواد باهاش بجنگید تا یه نفر شکست بخوره ، اگر شما شکست بخورید توی این جنگ یعنی عاشقش شدید اگر اون شکست بخوره یعنی عاشق شما نبوده ….

ma eshghemuun penhani nabuuud khanevade hamoon dar jaryan hastan o buuudan az avale aval duuustie khanevadedi ama khaharesh …………. delam gerefte http://www.shivaaar.blogfa.com hame chi ro neveshtam aval fekr kardam vaghean tanham gozashte o khiyaaanat ama badessh fahmidam hame chi r khaharesh sakhte o nazashte eshgham ba man dar tamas bashe

با سلام
من 21 سال دارم و از شخصیت پسری خوشم آمده که اگر با توجه به حرفهای شما دچار اشتباه نشده باشم انسان بسیار افتاده و مودبی است و رابطه ی بسیار سردی با دختر ها دارد. او هم همسن من است و الان 3 سال است که با هم همکلاسی هستیم.
برای نزدیکتر شدن به او تنها کاری که تواانسته ام انجام دهم این است که گاهی سلامش کنم. خودم فرد بسیار خجالتی ای هستم و از اینکه بخواهم خودم کاری کنم که او به سمتم بیاید احساس عذاب وجدان میکنم.
میشه لطفا کمکم کنید که چطوری میتونم کاری کنم که خودش به سمتم بیاید و چگونه باید با او برخورد کنم؟

سلام
در جواب مرجان

باید بگم که ، اول از هم هباید با خجالتتون کنار بیاید و اگر واقعا ایشون رو دوست دارید کم کم رابطتون رو باهاشو نبیشتر کنید ، حواستون هم باشه که از حد اعتدال خارج نشید اگر ایشون به شما تمایل داشت هباشن خودشون هم رفته رفته با شما گرم و صمیمی خواهند شد

پس منو ببخشین و از راهنمایی هاتون واقععععععععععععععععا ممنونم

بازم اگه سوالی براتون پیش اومده میتونید بپرسید سوده ی عزیز

من دختره 19 ساله ای هستم.حدود 4ماه هست که عاشق پسر همسایمون شدم که باهاش دوستم.21 سالشه و خیلی مهربونو مغروره.دل کندن ازش واسم محاله.نمیدونم چه قدر دوسم داره.اگه میشه کمکم کنید.

خانم مریم
چه کمکی از دست ما بر میاد ؟
اگر باهاشون دوست هستید مشکلتون چی هست ؟
اگر در ابراز علاقه مشکل دارید ، سعی کنید غیر مستقیم ابراز علاقه کنید ، نه اینکه مستقیم بگید عاشقتم ، با رفتار و کردار طوری وانمود کنید که خیلی دوستش دارید اما هرگز نگید که من عاشقتم

من از دستتون خخخخخخخخخخیلی نا راحتم چون جوابم رو ندادین

سلام آقا اشکان خوبین؟ نمیدونم چرا اینارو به شما میگم عروسی دیدمش نمیدونید وقتی دیدمش چقد ذوق کرده بودم ولی برعکس اون انگار نه انگار من خیلی نگاش کردم البته نه طوری که متوجه بشه ولی اون فقط دوبار برگشت منو نگاه کرد البته مطمین نیستم که دقیقا منو نگا
دوروز پیش تو کرد یا کس دیگه رو دیگه اگه یکمم امیدوار بودم همونم از بین رفتبا بی توجهی اون بهم ثابت شد کهاصلا تو فکر من نیست اگه اون منو دوست داشت حتما یه عکس العملی از خودش نشون میداد دیگه درسته؟ولی هر چی فکر میکنم دلیل کارهای قبلنش رو نمیفهمم آخه چرا پسری که سرش به کاره خودشو و با ذدخترا کاری نداره هر وقت منو میدید اون کارا رو انجام میداد البته اونجوری بچه مثبتم نیستا ولی کلا سر سنگینه آخه چرا یه دفعه باید انقد اخلاقش تغییر کنه. چیکار کنم که فراموشش کنمو راحت بشم ازین عذاب کشیدن ولی من میگم شاید یه مدت از قصد اونه کارا رو واس جلب توجه انجام میداده آخه پسرا کلا ازین کارا زیاد انجام میدن بدون اینکه دلیلی داشته باشن باور کنید جدای کاراش من قبلا که میدیدمش کاملا احساس میکردم که وقتی منو میبینه یجوری میشه بعد اونشب که دیدمش دیگه کلا نا امید شدم
خسسسسسسسسسسسسسسته شدم

خانوم نسیم
شم اباید بپذیرید که ایشون دوستتون ندارن ، همه دختر ها فکر میکنن کسی که دوستش دارن خیلی سرسنگین هستو با هیچ دختری نیست ، حتی اگر هم صد تا دوست خانوم داشته باشه میگن این پسر خیلی سرسنگینه ، و این یه حس بین تمام دختر ها هست
حالا بر عکس ،وقتی اون پسر مال خودشون باشه و و هیچ دختری هم دورش نباشه بهش مشکوک میشن که این آقا با یه خانم رابطه داره …
ما همه این هارو به چشم دیدم و تجربه کردیم ، دلکندن کار خیلی آسونیه ، میتونید به کسی دیگه دل ببندید ، اینو به شما قول میدم ، اگر درست دل بکنید حتی دو روز اول هم براتون سخت نیست ، شک نکنید به این موضوع ، شاید بعضی ها بگن که دلکندن اولش سخت هبعد عادت میشه ولی من میگم اگر به یکی دیگه دل ببندید راحت از ایشون دل میکنید ، اصلا هم فکر نکنید که بدون ایشون زندگی نابوده و فلان … شما قدرت مندید و باید از قدرتی که خد ابهتون داده استفاده کنید و دیگران رو به خودتون جذب کنید نه اینکه جذب و دلباخته ی دیگران بشید ، تا حالا اشتباه کردید ، ازین پس اشتباه نکنید

agha ashkan kheyli kheyli mamnun k javabe soalamo dadid.merc.

kheyli mamnun ,dar morede soalam aya barangikhtane hesadat karsaze?manzuretun az khoshk budan chie daghighan? ba tavajoh b inke akharesh kheyli bad ba ham harf zade bashimo khob man nemitunam mehrabun basham chon ehsas mikonam kuchik misham, ye soale dge: aya b ye pesar bayad begi k doosesh dari?

پاسخ شما در بهترین شرایط همونی بود که ارائه دادم
در مورد گفتن دوست داشتن هم تا حد امکان نباید گفته بشه

salam man ye 2khtare 19 sale hastam 6 mah pish ba ye pesare 22 sale ashna shodam ta 2 mah kheyli ebraze alaghe mikard harkari mitunest vasam mikard ama yeho sard shod ta jayi k dg rabetamun b ham khord, vali man dus nadashtam b ham bokhore vali tori vanemud kardam k vasam mohem nis, vali hanuz dusesh daram! aya 2roste k man dusesh dashte basham? aya momkene bargarde? aya man bayad kari bokonam vase inke 2bare ba ham rabete dashte bashim?

سلام ، مورد بتسا و سمیرای گرامی مشابه هم هست و من در یک جا پاسخ هر دو رو میگم

همیشه باید توجه کنید که اگر پسری از شما فاصله میگیره ، دوست نداره زیاد طرفش برید ، این میتونه دائمی یا موقتی باشه ، گاها تحت شرایطی قرار میگیرن که نمیتونن با شما رابطه داشته باشن ، این شرایط میتونه وجود فرد دیگری باشه که هیچ وقت به طور قطع به منزله ی فراموش کردن شما نیست و یه حس زودگذر هست ، اگر زیاد بهش اصرار و خواهش کنید بیشتر ازتون زده میشه ،سعی کنید بیشتر از اصرار و خواهش ، محبت و مهربانی داشته باشید تا دلش رو مجدد به دست بیارید ، طوری باشید که به وجودتون احساس نیاز کنه ، اگر خیلی خشک باشید و فقط اون برای خودتون بخواهید قطعا سرد خواهد شد ، پس همیشه سعی کنید طوری باشید که نیازمند شما باشه ، اگر احساس میکنید که هیچ حسی به شما نداره باید کناره گیری کنید از برقراقری رابطه چون هر قدر بیشتر بهش نزدیک بشید بیشتر ازتون دور خواهد شد ، بگذارید تا زمان مشکل شما رو رفع کنه .

سلام ،من مهسا۱۵ساله هستم راستش داخل اینستاگرام با ی پسری دوس شدم ،دوسم ک نع فقط حرف میزدیم راستش من خیلی سوتی فراوون میدم واسه اونم تعریف میکردم میخندید قبلا دوتا دوس دختر داشته ک دوتاشون تو مدرسه ما هستن ی چنتا دخترم داخله کلاسمونه ک عکسشونو میزارنو اینا از این بدش میاد خلاصه ی ی ماه کمتری باهاش حرف میزدم ،بعد بهش نگفته بودم توی چه مدرسه ایی هستم موقعی ک فهمید سرد شد رفت بعدش دوباره برگشت،همشهری خودمه ،منم بهش خیلی عادت کردم،راستش خانواده ما با داشتن دوس پسر به شدت مخالفن خیلی ،اون با من حرف میزنه اعتماد به نفس اصلا نداره همش به شوخی میگه تو باید زن من بشی یا مثلا بچت چی باشه بعدشم میگه اصن این بحثا یعنی چی ،راستش داش اشکان خودمم دیگه گیج شدم ی چند روزی متوجه شدم قرص میخوره ،ازش ک پرسیدم گف برا گذشتمه و اینا گف به خاطره حمله عصبی کع بهم میاد،بهم گف کمکش کنم کع فکرشو منحرف کنم زیاد به مسایل فکر نکنه عاخه ذهنش درگیر میشه ،تاحالا باهاش قرار نذاشتم راستش میترسم چون اولین باره میخوام بای پسر قرار بزارم بنظرتون چیکار کنم بخدا دیگه نمیکشممم ادامه بدم یا نه ؟؟

سلام
توی پسرا خصوصیتی وجود داره که بخوان از محبت دختر سو استفاده کنن ، بعضی پسرا بیشتر بعضیا کمتر و بعضی هم منطقی هستن ( یعنی مرد شدن و دنبال این بچه بازیا نیستن )
پسری که میگه من قرص میخورم یا سیگار میکشم یا مشروب میخورم و … به قول خودمون یکم جوگیر شده و فکر میکنه بزرگ شده ، وقتی میبینی یه پسر تیریپ لشو لوش بر میداره نباید دلت براش بسوزه ، اتفاقا باید بگی اه اه جم کن خودتو ، من باید به تو تکیه کنم یا تو به من ؟
به زبون ساده تر پسرایی که اینجور رفتار میکنن دنبال مامان میگردن نه دنبال دوست دختر یا همسر .
حالا من از تو می پرسم که دقیقا میخوای به چی اون تکیه کنی که ازش خوشت اومده ؟

دختر 19 ساله ای هستم که به تازگی با پسری دوست شدم و از ابتدا خودم برای این دوستی اقدام کردم چون شرایطشو میدونم و خیلی هم بهش علاقه داشتم…
باگذشت زمان وابسنگیم به اون خیلی بیشتر شده اما میترسم بهش ابراز علاقه شدیدی داشته باشم چون اگه یه طرفه باشه باعث به هم خوردن رابطمون بشه و بدتر دلشو بزنم!
او هم اوایل خیلی ابراز علاقه میکرد و مدام با هم بودیم اما حالا با بهانه کردن کار و درس و… این عشق خیلی کم رنگتر شده!:(
لطفا منو راهنمایی کنید که چطوری باهاش رفتار کنم تا دوستیمون همیشه پایدار بمونه؟!

khub bud mr.ashkan.man ashege pesare hamsaye shodam az senne 13 salegi va alan 17 sal daram .barainke jalbe tavajjoh konam chikar konam???????????????????????????????????????????????????????????????????????????????dar aemn pesare 4 az man bozorg tare.

در پاسخ طلا خانم
بهتره شما یک رابطه خانوادگی ایجاد کنید ، مثلا با مادرشون یا خواهرشون دوست بشید یا مادرتون با مادرشون رابطه داشت هباشن تا از اون طریق بتونید به ایشون نزدیکتر بشید ، هر گز به دنبال دوستی پنهانی نباشید تا به خواستتون برسید

چرا جواب نمیدین؟ چراااااااااااااااااااااااااااااا؟

سوده ی عزیز
جواب شما رو همون ابتدا اعلام کردم ،، اگر چند پست به عقب برگردید جوابی که بهتون گفتمو میتونید بخونید

ولی چرا شما جواب سوال های منو ندادین

سوده ی عزیز
هم شما خیلی کوچک هستید هم ایشون ، و اصلا نباید مخفیانه با هم رابطه داشت هباشید ، رابطه های اینچنینی از نظر خانواده ها جدی نیستن و اگر با مادرتون در میان بذارید خیلی خوب میتونن هوای شمارو داشته باشن ، شما توی بد ترین سن برای عاشق شدن قرار دارید و اصلا درست نیست که خودتونو درگیر این مسائل کنید چون احساساتتون خیلی پاک و ساده هست و خیلی زود ممکنه بشکنید و در اینده خیلی تاثیرات بدی میتونه روی شما داشته باشه

خواهش می کنم زودتر جوابم رو بدین

مرسی از این که جوابم ررو دادین من 15 سال واو 18 سال دارد نمی تونم باهاش رابطه برقرار کنم چون می ترسم خانواده هابه این موضوع پی به ببرند بگین چکار کنم که اون رو جذب خود کنم و چگونه بفههمم که او از من خوشش میاید و چه تیپ دختر رو دوست دارد؟

مرسی از این که جوابم ررو دادین من 15 سال واو 18 سال دارد نمی تونم باهاش رابطه برقرار کنم چون می ترسم خانواده هابه این موضوع پی به ببرند بگی چکار کنم که اون رو جذب خود کنم و چگونه بفههمم که او از من خوشش میاید و چه تیپ دختر رو دوست دارد؟

من خیلی وقتی است که عاشق پسر فامیل شده ام و خیلی دوستش دارم که میتونم فقط با او ازدواج و کس دیگری رو نمی تونم دوست داشته باشم کمکم کنید که بفهمم ایا او هم مرا دوست دارد یا نه چند وقتی هست که با هم تماس مگیریم اما ثحبتی از دوستی نمی کند چکار کنم لطفا مرا راهنمایی بفرمایید

سلام سوده
اگر شما به صحبت کردن به ایشون ادامه بدید ایشون رو جذب خودتون میکنید ناخواسته …
اگر تمایلی نداشته باشن صحبت نمیکنن ، در صورتی که شما اصرار به صحبت نداشته باشید ، گاهی ممکنه ایشو نبخاطر رودرواسی با شما صحبت کنن پس حواستون به این مساله باشه

در ضمن باید بیشتر توضیح بدید و سنو سالتون رو هم بگید

مطالبتون واقعا عالللللللللللللی بود

سلام مطالبتون جالب بود اما من به نمی دونم چرا وقتی رابطه برقرار میکنم انواع فکرهای منفی بسراغم میاد اولنش آیا با واقعا منو دوست داره ؟ و اگه دیر زنگ بزنه فورا به این نتیجه میرسم که حتما با کس دیگه ای آشنا شده و واقعا عذاب میکشم و بعد هم رابطه را بهم می زنم یا اون خسته میشه و بهم می زنه

kheli ali bod

سلام
مطلبتون خیلی خوب بود و آموزنده.
اگر ممکن است ایمیل خود را بفرمائید برای اینکه چند تا سوال می خواستم بپرسم ازتون

سلام خيلي خوب بود ولي جذاب تر باشه خيلي بهتره عكسهاي آموزشي زناشویی هم بذار براي آقايون و خانوما

بازم ممنون موفق باشي از وبلاگم ديدن كردي حتما نظرتونو بذارين

باميد ديدار

بازم سلام من یه کتابی دارم میخونم به نام رازهایی در مورد مردان که خیلی از اشتباهاتمو توی این کتاب دارم پیدا میکنم و تازه فهمیدم رفتار من توی رابطه ای که داشتم اشتباه بوده ولی کاری که کردم یعنی اس ام اسی که با دلخوری زدم درست بوده برای اینکه میدون رو به اونم باید بدم که خودشو نشون بده،ولی تمام ترسم از این ریسک اینکه دیگه نخواد برگرده،توی این کتاب گفته باید این ریسک و بکنید و تمام بار زندگی و احساسی رو روی دوش خودتون نزارید،این کتابو داداشم بهم معرفی کرده و خیلی به من داره کمک میکنه اما فقط در صورتی که طرفم برگرده میتونم بقیه دستوراتشو اجرا کنم برام دعا کنید یه دلم میگه بر میگرده یه دلم میگه بر نمیگرده،حیرون موندم

ایشالا که هر چی زود تر مشکلتون حل بشه
این شبا فرصت مناسبیه برای بیشتر نزدیک شدن به خدا

ممنونم که آرومم میکنید،ولی از حرفی که بهش زدم پشیمون شدم احساس میکنم زود قضاوت کردمو از چشمش افتادم جز اینکه گریه کنمو از خدا بخوام که اگه مال منه برگرده کاری نمیتونم بکنم چون نمیتونم بهش اس ام اس بدم که اشتباه کردم اونوقت دیگه حرف من در آینده هیچ ارزشی نداره و دیگه به حرفم گوش نمیده،خیلی حالم بده خیلی احساس بدی دارم،اگه ازش خبری نشه نمیتونم باورکنم که همه حرفای عاشقانه اش که با اطمینان بهم میزد دروغ بوده،اون خیلی با جدیت به من میگفت که واقعا منو میخواد

ممنون آقا اشکان که بهم جواب دادین، اون به من گفت که با مادرش صحبت کرده و مادرش هم مخالفتی با آشنایی ما نداره ولی دلیل رفتارش واسه خودمم مبهمه،خودم فکر میکنم دردو دلایی که کردم محبت هایی که کردم ،کاری کردم که اون خودشو خیلی بالا بگیره و ازم سرد بشه،میدونم مقصر خودم بودم که زیادی تحویلش گرفتم ولی فقط امیدوارم اگه واقعا منو دوست داشته برگرده تا منم با سیاست و منطق باهاش باشم،اگر هم دوست نداشته و اینا همش یه بازی بوده باشه که هیچ وقت نمیبخشمش،و مطمئنم که چوبشو میخوره چون من واقعا از ته قلبم دوسش داشتم

میدونم ، خیلی درد بزرگیه که عشق آدم ازش دور باشه
آدم باید طوری باشه و رفتار کنه که عشقش قدرشو بدونه ، و صادقانه آغوشش رو باز نگه داره ، گلایه و کینه و نبخشیدن فقط به خودمون لطمه وارد میکنه .
مثل خدا بخشنده باشید تا خدا کمکتون کنه

سلام آقا شکان هیچ خبری ازش نشد ازش دارم دیوونه میشم الان حتما داره فکر میکنه تقصیر منه تورو خدا بگین چیکار کنم؟حتی هیچی نگفت از اس ام اس خدافظی م،من واقعا دوسش دارم نمیخوام از دستش بدم،فقط میخواستم بدونم چقدر دوسم داره و پام وای میسته

سلام

در جواب لیلا خانم :
ببینید ، شما نباید اصرار کنید ، پسر ها وقتی میبینن دختر داره بال بال میزنه بیشتر وسوسه میشن که دخترو به سمت خودشون بکشن ، اگر از صمیم دل دوست داشته باشن جواب میدن ، شاید این آقا یه مشکل جدی داشته باشه و نتونه با شما رابطه داشته باشه ، و از روی اجبار باعث ناراحتی شما میشه ، من دقیقا نمونه مشابه شما رو همین الان دارم برای کی از دوستانم میبینم ، اون پسری که با من دوست هست بخاطر اصرار خانواده برای ازدواج با دختر خالش مجبور شد دختری که دوست داره رو فراموش کنه و اون دختر هم در جواب میگه اگه واقعا دوستم داشتی به پام میموندی نه که با دختر خالت ازدواج کنی ، اما اون پسر میگه من واقعا هیچ راه دیگه ای نداشتم ، لیلا خانم ممکنه این آقا چنین مشکلاتی داشت هباشه که واقعا نتونه با شما باشه ، اگر متوجه شدید که عمدا داره شما رو اذیت میکنه بهتره که حتی یه اس ام اس هم بهش ندید ، چون چنین ادمی ارزش دوست داشتن رو نداره و باید کسی رو دوست داشته باشد که لیاقت شما و دل کوچیکتون رو داشته باشه . شما با ناراحتی و دلخوری باهاش حرف نزنید ، بهتره بگید من کاری نکردم که بخوای اینطور باهام رفتار کنی ، من هم دیگه مزاحمت نمیشم .
اگر واقعا شما رو بخواد بر میگرده ، وقتی هم که برگشت شما نباید خیلی سریع بپذیرید ، و باید دلیل این کارهاشو ازش بپرسید …

سلام اقا اشکان
ممننون که جواب میدین وقتی یکی جواب آدمو میده ها آدم احساس سبکی میکنه شاید گفتنش آسون باشه که با کارای روزمره بهش فکر نکنم ولی یاد اون یه چیزیه که همش تو ذهنمه و بدونه این خودم بخوام همش تو یادم هست خصوصا تو ماه رمضون سعی میکنم کمتر بهش فک کنم که اگر بتونم فراموشش کنم جز تو این ماه نمیشه
میگید صبوری؟به نظرتون 3 سال وصبوری کافی نیس؟اونم واس کسی که ازت خبر نداره؟به نظرم هر پسری اگه واقعا کسی رو دوست داشته باشه بعد این همه مدت میگه ولی اون…
ولی از یه طرفم هیچ دلیلی واس کارای غیر عادیش پیدا نمیکنم

در جواب نسیم خانم

به نظر من شما ، باید یک سری ملاک ها رو برای همسر آیندتون در نظر بگیرید که این آقا فارغ از اونها باشه ، فقط در این صورت میتونید خیلی راحت فراموش کنید
یعنی انتظاراتی داشت هباشید که این آقا اونهارو نتونه محیا کنه ، منظورم از بعد مادی نیست ، بلکه استعداد ها و توانایی های فردی که ممکنه در فرد دیگری باشه انتظارات کوتاه و ساده که میتونید اون انتظارات رو در خواستگار هایی که در آینده دارید پیدا کنید ، اون طور که من از تاریخ تولد شما در ایمیلتون میبینم ، شما تازه ابتدای راه هستید و بزودی افراد زیادی برای خواستگاریتون میان ، اگر خودتون رو دربند یک نفر کنید مطمئن باشید خیلی از کیس های مناسب رو از دست میدید ، چون هر قدر هم خوب باشن به دلتون نمیشینن ، اما اگر دلتون رو خالی کنید میتونید انتخاب های مناسب و منطقی تری داشته باشید .
قاعدتا یه دختر بیشتر از ظاهر ، عاشق مردونگی و استقامت یه مرد میشه ، پس اگر یه فرد که واقعا لایق شما باشه ، وارد زندگیتون بشه میتونید خیلی آسوده بهش تکیه کنید ، سعی نکنید بخاطر تنهایی دلبسته و عاشق باشید ، میدونم که عشق به این راحتی ها قابل توجیه و درک نیست ، ولی گاهی وقتا هم آدم از عشق خسته میشه ، فکر میکنم شما بعد از این مدت بتونید اون رو فراموش کنید ، اگر یک ماه از عاشق شدنتون میگذشت من این حرفو بهتون نمیگفتم ، ولی عشق یه خاصیتی داره که آدم اگر بهش نرسه میتونه فراموشش کنه .
البته این بستگی به دل شما داره ، من اعتقادم این هست که اگر آدم واقعا تلاش کنه به عشقش میرسه ، میدون مبرای یه دختر خیلی سخت تر از یه پسر هست تا به عشقش برسه ولی خدا این قدرتو به شما دختر ها داده که بتونید عشقتون رو راحت تر از یه پسر فراموش کنید

ممنون آقا شکان ولی امروز وقتی خودش گفته بود همدیگرو میبینیم ولی وقتی ازش پرسیدم میخوای همدیگرو ببینیم هیچ جوابی نداد و هر چی هم زنگ زدم گوشی رو بر نداشت بعدش دیدم که توی نت آنه اونجا هم پی ام دادم ولی باز جواب نداد،منم بهش گفتم که نمیبخشمش که باهام بازی کرد وگفتم که دیگه نمیخوام ببینمش،هنوزم هیچی نگفته،اینقدر اذیت شدم که بابامم فهمید گفت که اگه واقعا منو دوست داشته باشه دست از سرم بر نمیداره،ولی هیچ خبری هنوز ازش نیست

ولی آقا اشکان اون یه کم علاقه اش احساس میکنم کم شده،حرفایی که میزنه نمیدونم راست یا نه،حتی واسه بیرون اومدن هم همش بهونه میاره همش من باید بگم بیا بیرون ولی بازم بهونه میاره یا ماه رمضونه این جوریه؟ ،نمیدونم واقعا اونم به مامانش گفته یا اونم همش حرف؟من معمولا همه چیزو به مامانم میگم تو رابطه قبلیم هم مامانم میدونست و من اونجور ضربه خوردم،به نظرتون باید رابطه مو کم کنم؟

خوب بعضی پسرا تو ماه رمضون احساس میکنن که رابطه با نامحرم درست نیست
خوب این هم بستگی به اعتقادات طرف داره ،
همیشه عجولانه تصمیم گرفتن وقضاوت کردن به ضرر آدم تموم میشه ، بعد ماه رمضون سعی کنید جدی تر موضوع رو پیگیری کنید با کمکت خانواده هاتون

سلام اقا اشکان خوبین؟نماز روزتون قبول باشه.از عشقتون چه خبر؟امیدوارم هر چه زودتر به هم برسین.
میخواسم بپرسم به نظر شما اینکه من اون آقا رو که گفته بودم نگاش کنم بهتره یا نه بیخیال از کنارش رد شم؟

سلام نسیم جان
ممنون ، عبادات شما هم ایشالا مورد قبول واقع باشه
من در کل مخالف دل شکستن هستم ، اگر قرار بود با فراموش کردن دل کسی رو بشسکنید ،من پیشنهادم راه های دیگه بود که به خودتون و ایشون لطمه ای وارد نشه .
ولی وقتی ایشون خبر ندارن، فراموش کردن فقط روی شما تاثیر میزاره ، شما صبوری کنید و الان تصمیم نگیرید .
عشق یه خاصیتی داره که رفته رفته باید فراموشش کرد ، البته منظورم عشق یک سویه هست ، شک نکنید که اگر به کارای روزمره برسید و زیاد بهش فکر نکنید ، کم کم بدون احساس ناراحتی و درد فراموشش میکنید ، یه وقت هم دیدی که خدا خواست و به هم رسیدید ، اون موقع چه بهتر ، اینطوری نه نگران از دست دادنش هستید و نه نگران به دست آوردنش

سلام ممنون از سایتتون،من 24 سالمه که با یک پسری توی نت آشنا شدم،من اولش اصلا نمیخواستم که با اون دوست بشم چون قبلش تازه یه ضزبه عاطفی از یه پسره دیگه خورده بودم،ولی اون همش بهم اصرار میکرد که بهش اعتماد کنم و میگفت که مطمئن باش پشیمنونت نمیکنم من اولش قبول نمیکردم تا اینکه با اصرار اون بالاخره قبول کردم اولش اصلا اعتماد نداشتم بهش چون فکر میکردم اینم مثل قبلیه،ولی با حرفاشو رفتاراش تصمیم گرفتم بهش اعتماد کنم و منم به اون ابراز علاقه کنم،و از همون اولم گفت که واسه ازدواج منو میخواد نه هوس،الان 1ماه که از دوستیمون میگذره من بهش خیلی توجه نشون میدم و خیلی دردو دل کردم باهاش ولی احساس میکنم مثل اوایل دیگه بهم توجه نمیکنه،خودش میگه اشتباه میکنم ولی به من اصلا زنگ نمیزنه خیلی به ندرت و با اصرار من فقط چند بار زنگ زده و همش میگه سرم شلوغه تو شرکت ولی قبلا اس ام اس میداد ولی الان اونم کم شده،من خیلی میترسم،همش بهم میگه این کارو میکنم اون کارو میکنم هفته ای 2-3 بار همدیگرو سعی میکنم ببینیم ولی هیچ اتفاقی نمیفته،احساس میکنم فقط در حد حرفه دیگه نمیدونم به حرفاش اعتماد کنم یا نه؟میگه اهل نماز و روزه است ولی وقتی حرف میزنه و بهش عمل نمیکنه احساس میکنم همش دروغه،من حتی شماره خونشونم هنوز ندارم من میترسم دوباره ضربه بخورم من قضیه رو به مامانم گفتم اونم میگه که گفته و میگه قراره توی این ماه رمضون مامانمو از نزدیک ببینی ولی من نمیدونم راست میگه یا نه؟اون 2سال از من بزرگتره و توی یه شرکت کار میکنه و مهندس کامپیوتره و من دانشجو ام و هم رشته ایم ،تورو خدا راهنماییم کنید،آخه من خیلی حساسم و احساس میکنم از توجه زیادی که بهش دارم یا زیاد زنگ زدنم یا دردو دل کردنم باعث شدم علاقه اش به من کم بشه تورو خدا بگین چیکار کنم؟دیگه نمیتونم یه ضربه دیگرو تحمل کنم

سلام لیلا
شما که بهترین کارو کردید و به مادرتون اطلاع دادی ، ایشون هم قصد دارن همین کارو انجام بدن ، مطمئن باشید بهترین مشاور و بهترین حامی در مورد ازدواج خانواده و سرپرست هست ، اگه مادر ایشون هم بدونن و با مادر شما صحبت کنن ، صد در صد خیلی از مشکلات و افکار شما از بین میره و خیلی بهتر میتونید تصمیم بگیرید و از کمک خانواده هم بهره مند میشید ، حتی اگه شما هم به هم نرسید ، چون به خانوادتون اطلاع دادی ، هیچ ضربه ای بهتون وارد نمیشه ، چون هنوز تا اون حد وابسته نیستید که جدایی بخواد بهتون ضربه وارد کنه ، و اینو بدونید ضربه ای که یه پسر از جدایی میخوره خیلی دردناک تر از ضربه ای هست که دختر میخوره ، پس انتظار عاطفه ازشون نداشته باشید چون اگه یه پسر شما رو بخواد تا جایی که میتونه احساساتش رو دریغ نمیکنه و لازم به یادآوری نیست

سلام من یک دختر 30 ساله ام از خانواده ای تحصیلکرده و اصیل و به قول دوستان باکلاس ….. و همین باعث شده در انتخاب همسر تردید داشته و مشکل پسند باشم خداییش فرد موردنظرم و ایده الم نیامده ولی دلم میخواد با پسری که در سطح خودماست زندگی کنم تا دچار مشکلی نشیم یکی را هم در نظر دارم ولی بخاطر شرایط و اداب و خانواده نمیتونم بهش بگم
شما راهنمایی کنید چکار کنم ؟؟؟

سلام
این آقایی که شما میشناسید ، چه نسبتی باهاتون دارن و چقدر همدیگرو میبینید ؟”

yeruz baham birun raftimo baham ashna shodim

شما الان فقط باید سعی کنید که وابسته ی ایشون نشید و اجازه بدید خودشون برای بدست آوردنتون اقدام کنن
توجه کنید که فرصت های زیادی میتونید به دست بیارید و درگیر کردن خودتون با مسائل عاطفی به این صورت دور از صلاح هست

salam,khubin?man dokhtari 19 sale hastam,k az tarighe dustpesare yeki az dustam ba ye pesar ashna shodam.rastesh nemidunam dusam dare ya na vali un yebar be monasebate eyd vasam kado kharide,vali ebraze alaghe ta hala nakarde vali kheyli baham samimi shodim va taghriban harruz baham ertebate smsi darim va kheyli az harfasham ba man mizaneo dardedel mikone,vali jeloye dustash baham untori barkhord nemikone,adame be nesbat shukhiam has,nemitunam befahmam behem alaghe dare ya na,mishe rahnamaeim bokonin?

سلام مهسا خانوم
ابتدا باید بفرمایید که چطور دوست پسر دوست شما این آقا رو به شما معرفی کردن ؟
این خیلی مهمه که از چه منشاعی با هم آشنا شدید

سلام.خوبيد؟من دختر 18ساله اي هستم که مدت 5ماه است از پسرهمسايه مان خوشم ميايد سنشو نميدونم فکر ميکنم يک يا دو سال از من بزرگتر باشدالبته هيچ ارتباطي با هم نداريم ولي يک بار اتفاقي همديگرو ديديم البته فقط از طريق ارتباط چشمي.اصلا نميتونم فراموشش کنم و احساس ميکنم اونم به من علاق داره.ولي جلو نمياد.من تاحالا از اين گونه روابط نداشتم ولي نميتونم بش فکر نکنم بايد چکار کنم به نظر شما

سلام سحر خانم

من نمیدونم چطور شمارو راهنمایی کنم ، ابتدا هدفتون رو مشخص کنید ، میخواید این آقا رو فراموش کنید یا اینکه بهشون نزدیک بشید ؟
دوست دارید من چه کمکی در این زمینه بهتون کنم ؟
قبل از اینکهخ بخواید دلبستگی پیدا کنید ، ببینید خانوادشون چطور هستن و اصلیتشون چی هست ، آیا به خانواده شما میخورن یا نه

اره راست ميگيد حالا هر چي به صلاحم باشه.ولي بگما اتفاقا من ظاهرم عين باطنمه.اصلا اهل ارايش و اين طور چيزام نيستم خيلي خيلي سادم.

خيلي خيلي ممنون.چه وبلاگ خوبي داريد اصلا فكر نمي كردم جوابمو انقدر زود بديد

عشق میلاد به شما ارامش قبل از طوفانه و عشق اون آقا به شما طوفان قبل از آرامش
عشقی که توام با عطش فراوان باشه گذریه و رنگ هوس داره ، هیچ وقت به کسی که با یک نگاه عاشق میشه نباید اعتماد کرد ، چون صد در صد با کوچکترین خدشه عشقش فروکش میکنه ، درسته که اون عشق پر سر و صدا شمارو تحت تاثیر میزاره ، و خیلی براتون جذاب و شگفت انگیز هست ، همه دختر ها دوست دارن که یکی دیوانه وار عاشقشون باشه اما اینو هم باید بدونید که اون عشق حالت بچه گانه داره …

مرسي اقا اشكان خيلي خوشحال شدم جوابمو داديد.حرفاتونو كامل قبول دارم اما اينطوري كه شما فكر مي كنيد نيست.اين پسر وسطاي ترم اول دانشگام بود كه با يك نگاه عاشق من شد اما هيچي به من نگفت اما انقدر تعادلش از دست داد همون لظه,كه من متوجه شدم.از همون موقع فقط منو زير نظر گرفت حتي خيلي مواقع پنهاني مثلا با يه پسر كه صحبت مي كردم يه دفعه اي مي ديدم كنارم وايستاده.تا اينكه بعد امتحاناي ترم 2 بدون اينكه بفهمم شمارمو از كجا گير اورده به من اس ام اس داد و گفت عاشقم شده و مي خواد باهم اشنا شيم منم كه گفتم نه و ديگه به من اس ام اس نده به من گفت باشه اما اينو بدون كه تو مال مني و من بالاخره رامت ميكنم.اره اقا اشكان اون حتي قسم خورد و فقط گفت به اميد ديدار.اينم بگما تو ترم 2 سعي كرد به من نزديك شه اما من انقدر جدي برخورد مي كردم كه اصلا جرات نمي كرد چيزي بگه.منظورم از اين حرفام اين بود كه كلي در مورد من تحقيق كرد بعد پيشنهاد داد.مي دونيد اقا اشكان ميلاد(هون كه 5/5 سال با هميم)خيلي پسر اروميه هميشه تو رابطمون حرف حرفه من بوده اما واقعا تو اين چند سال ازم مراقبت كرد باورتون نميشه سال كنكورم انقدر به من رسيد و ملاحظمو كرد كه من تونستم مهندسي اونم سراسري قبول شم هميشه با ارامشي كه داره منو اروم مي كنه هميشه منو به بهترين جاها مي بره گرون ترين هديه ها رو برام مي خره حتي به من ميگه من مجبورت نميكنه كه با من ازدواج كني اما من هميشه مراقبتم چه باشم باهات چه نباشم.ميدونيد مشكل من اينه من در يك زمان نميتونم و اصلا عفت و حياي دخترانم نمي زاره كه با 2 تا پسر باشم.نمي دونم اخرش چي ميشه.واسم دعا كنيد.اقا اشكان من اونقدر جذب رفتاراي اين پسر شدم كه مي ترسم باهاش رابطه برقرار كنم گرچه مي دونم خيانت بزرگي در حق ميلاد ميكنم.

ممنونم.

اقا اشكان راستش وقتي اين پسر بهم گفت عاشقمه و ميخواد باهم اشنا شيم من بهش جواب منفي دادم و اون به من گفت” باشه دوست نشو اما اينو بدون كه تو مال مني ” اما مشكل من اينجاست كه من از 5 سال پيش با يه پسر دوست شدم اون موقع من خيلي بچه بودم اما الان كه 5 سال ميگذره اون پسر هر روز از قبل دوسم داره راستش اون الان واسه خودش كسي شده 25 سالشه و وضع ماليش عاليه و بهم ميگه كه همه ي اينارو مديون توام.منتظره درسم تموم شه و بياد خواستگاري.اما با اين عشقي كه اين پسر تو دانشگاه به من نشون ميده من دودل شدم.من چيكار كنم؟اخه اين پسر تو دانشگاه واقعا مي خواد منو.اما ….كمكم كنيد

سلام الناز خانم
اول باید بهتون بگم که ، پسری که واقعا عاشق دختر باشه خودشو بهش میرسونه …
شاید پسری هم باشه که بگه برات مییمرم همه جونمو میذارم اگه بری خودمو میکشم من دیوونتم عاشقتم و این صحبت ها
ولی اگه شما یکم دوری کنید ، نسبت بهتون سرد میشه و حتی ممکنه همیشه لعنت بفرسته ! پس شما از بی اعتنایی حراس نداشته باشید ، چه به آقای شماره یک چه به آقای شماره دو
سعی کنید عاشق عشق یک آقا باشید ، نه عاشق شرایط اون آقا . اگه دیدی واقعا بخاطرتون پا فشاری میکنه و حتی بعد چند سال باز هم احساسش نسبت به شما عاشقانه هست میتونید روش حساب کنید

مطمئن باشید یکی از این دو آقا کنار خواهند کشید ، و من بنا به تجربه به شما میگم مردی که خیلی بهتون اصرار میکنه که باهاتون باشه و دیوانه وار عاشقتونه همیشه جا میزنه و فراموشتون میکنه ، اما مردی که با تومانینه رفتار میکنه و براتون صبورانه انتظار میکشه لایق شما خواهد بود

سلام.مرسي از مطالبتون.من 20 سالمه.راستش تو دانشگاه يه پسري بد جوري عاشقم شده.واقعا من احساس مي كنم اين عشق.خيلي خيلي رو من غيرتيه.تحمل اينكه من به يه پسر سلامم بدم نداره.به من گفت كه عاشقم شده اما من خيلي دختر مغروريم و همون جا بش گفتم منو فراموش كنه.راستش منم از همون اول عاشقش شدم اما روم نميشه ابراز علاقش قبول كنم.چطوري باهاش برخورد كنم.راستش منم خيلي عاشقش شدم؟؟؟

سلامت باشید
مارو هم بی خبر نزارید از اتفاقاتی که میفته ، هر کمکی هم ازمو نبر بیاد دریغ نمیکنیم

ممنون از همه چیز
التماس دعا

حق با شماست حالا میگید من چیکار کنم؟موقعیت اجتماعی اینجا و رابطه منو اون طوری نیس که من بخوام بهش نزدیک شم و الا حتما اینکارو میکردم نمیدونم چیکار کنم نمیدونم اصن نگاهش کنم یا نه باور کنید سخته شما پسرید و راحت حرفتونو به دختر مورد علاقتون میگید اما من چی هیچکاری نمیتونم بکنم کاری از دستم بر نمیاد

به هر حال برای نزدیک شدن به هر کسی ،‌باید یک قدمی برداشته بشه و اگه هیچ اقدامی صورت نگیره قاعدتا نمیشه رابطه ای رو تشکیل داد
فقط قدم هاتون رو طوری بر ندارید که اون بفهمه شما عاشقش هستید

به نظر من عالی بود مختصر ومفید ممنون

اینم بگم که کارای اون تا سه ماهه پیش ادامه داشت ولی الان بی تفاوته خیلی اوقات از بقل هم رد میشدیم و حتی نمیتونستم نگاهش کنم حتی شده عین کسایی که اصن نمیشناسمش یا ندیدمش از بقلش رد بشم البته اینجوری بهتر بود چون فک میکرد من ندیدمش و اکثر اوقات خلاصه خودشو یجور بهم نشون میداد انقد دوروبرم راه میرفت تا بفهمه نگاهش کردم
اصن شایدم من از کاراش اینجوری برداشت میکردم
باورم نمیشه باید فراموشش کنم
التماس دعاااااااااااااااااااااااااااااااااا

شما نباید نا امید بشید و با نا امیدی بهش نگاه کنید
اگر واقعا عاشق کسی باشید مطمئن باشید که راهتونو پیدا میکنید و میتونید بهش نزدیک بشید ، چاشنی کار کمی صبر هست ، حافظ میگه: که عشق آسان نمود اول سپس افتاد مشکل ها ، عاشق شدن راحته اما بدست اوردنش کلی مشکل و سختی داره و عشقی که به راحتی به دست بیاد اصلا لذت بخش نیست ، برای عشق باید تلاش کرد شما از دیگران درس بگیرید و فکر نکنید هر کسی با یه چشمک یا تلفن میتونه دلبری کنه ، حتما باید جنگید و از جون مایه گذاشت چرا که عشق آدم تمام هستو نیستش هست و به این راحتیا بدست نخواهد اومد

سلام
ممنون از راهنماییتون ولی فک کنم من باید بی خیاله این قضیه بشم آخه موقعیت اینجا و اطرافمون طوری نیست که من بخوام باهاش رابطه برقرار کنم و دوستانه مشترکی هم نداریم که بخوام از طریق اونها رابطه برقرار کنم ما همدیگرو میشناسیم آشناهاشم میشناسم نه اینکه باهاشون دوست باشم و هیچ جور نمیتونم بهش نزدیک بشم فک کنم این کارا بی فایده ست اگه اون منو دوست داشت بعد این همه مدت جلو میومد و بهم میگفت بنابراین منو دوست نداره
دعام کنید تا بتونم فراموشش کنم هر چند تا الان هزار بار تا حالا سعی کردم و هر بار نشد خصوصا زمانایی که ببینمش اون تو حرفاش گفت که 1ساله دختری رو دوست داره در صورتی که کارهای غیر عادی اون و نزدیک مدرسه م اومدنش واس نزدیکه سه ساله پیشه فقط دعام کنید

وای چرا برنمیگردیییییییییییییییییییییییییییییییین؟

سلام

شما نباید بی گدار به آب بزنید ، اصلا درست نیست که دختر به پسر ابراز علاقه کنه البته اینطور که بره مستقیم بگه ، من عرض کردم خدمت شما کم کم باید رابطه برقرار کنید نه رابطه ی عاشقانه ، یک رابطه سالم دوستانه تا از نزدیک با رفتار های اون آقا آشنا بشید در این صورت چون نسبت بهشون شناخت دارید میتونید خیلی راحت حرفاتون رو بهشون بگید .
فکر تلفن زدن و این برنامه ها رو نکنید چون درست نیست ، شما فقط باید آهسته و پیوسته باهاشون رابطه برقرار کنید تا بشناسیدشون ، و هیچ وقت صحبت عشق و عاشقی باهاشون نکنید ، برای رابطه برقرار کردن هم میتونید از دوستای مشترکتون استفاده کنید و از طریق اونها رو در رو با اون پسر صحبت کنید ، اصلا درست نیست که بطور ناشناس وارد عمل بشید چون صد در صد ایشون به شما بی اعتماد میشن و مهمترین ملاک در رابطه دو طرفه اعتماد هست

چرا جواب نمیدین من منتظرممممممممممممممم

ببخشيد من خونه نيستم
الان اينجا يه شهر ديگس ،‌ خيلي زود تا برگردمجوابتونو اماده ميكنم دوست عزيز

سلام
ممنون که کمکم میکنید ولی آخه اگه من خودمو بهش معرفی کنم و بگم دوسش دارم اگه اون کس دیکه ای رو دوست داشته باشه آبروی من میره حالا خودم هیچی چون دوسش دارم مهم نیست ولی خونوادم چی خیلی میترسم میگم اگه بشه راهنماییم کنید که وقتی بهش زنگ زدم چی بهش بگم که بفهمم تو دلش چه خبره بدونه اینکه خودمو معرفی کنم اخه احساس میکنم اون چون من میشناسمش فک میکنه که من دارم دست میندازمش یا میخواممچشو بگیرم من تو این 3 سال همیشه به اون فک میکردم و یه خواستگار خیلی خوبمم بخاطر اون رد کردم دیگه خسته شدم ازین بلا تکلیفی به نظرتون بهتر نیست به عنوان یه شخص غریبه بهش زنگ بزنم ولی اون پسر خوبیه فک نکنم به همین راحتی با یه غریبه حرف بزنه اگه اونسری باهام کلی حرف زدیمو اسمس دادیم فقط میخواست بدونه من کی ام و چیا ازش میدونم بازم ممنون

اینو نگفتم که تو خیابون میبینمش بعضی اوقات با دوستایی هستش که منو میشناسن بعضیاوقاتم نمیشناسمشون تو مراسمم که تمام محلمون با خونواده هامون هستن اون تو صحبتاش چیزایی در مورد کسی که دوست داره گفت بعضی هاش بهم میخورد بعضی هام نه معلوم نیس کدومو راست گفته

بیشتر پسر هایی که اهل نماز و روزه و مسجد و این برنامه ها هستن قابل اعتماد هستن ، و میشه در مورد دوستی باهاشون صحبت کرد و خیالتون راحت باشه که ایشون هم به قول معروف جنبه شنیدنشو داشته باشه .
البته هیچ وقت در ابتدا نباید مستقیم بگید که دوستش دارید ، ولی میتونید از طریق تلفن خودتونو معرفی کنید و و ببینیدش ، اگه هم به همراه دوستان مشترکتون یه رابطه ی سنگین باهاشون ایجاد کنید ، حالت اکیپ میتونه موثر باشه ولی همیشه این احتمال رو بدید که او فرد دیگری رو دوست داره و طوری رفتار کنید که احساستون خیلی عمیق بروز نکنه و حالت دوستی معمولی داشته باشه تا به تدریج بهش نزدیک بشید و بفهمید که حرف دلش چی هست . سعی کنید عفیف و مورد اعتماد تر جلوه بدید خودتون رو تا با اعتماد به نفس بیشتری بتونید بهشون نزدیک بشید .
ما هم هر کمکی از دستمون بر بیاد براتون انجام میدیم ، و دعا میکنیم که هم شما و هم تمام عاشقای دنیا به عشقای پاکشون برسن

دوران ابتدایی با هم به مدرسه میرفتیم همسن من هستش الان خونه مون پیش هم نیست اصولا به طور اتفاقی همدیگرو میبینیم یبار با دوستم به خونشون زنگ زدیم و اون شمارش رو داد ولی اون نفهمید که من کی هستمفقط میدونست که من میشناسمش الانم دیگه بهم زنگ نمیزنیم اونبار که زنگ زدم گفت یکی رو دوست داره که بهش نگفته خونه بابابزرگش نزدیک خونه ماست پدر و مادرش فوت شدن و یه خواهر داره با بابازرگش تو یه خونه دیگشون زندگی میکنه قبلا که زیاد میدیدمش خودش میومد سمت مدرسه من دانشجو هستش من اصولا داخل شهر تو خیابون میبینمش به جز زمانایی که مراسمی مثل محرم باشه که در مسجد ببینمش با اکثر پسرهای همسایمون دوسته چون خیلی سمت خونه ما میاد

سلام من دختری 19 ساله هستم حدود 3 ساله که پسری رو دوست دارم اوایلبهش بی توجه بودم ولی اون کارایی میکرد که توجه منو جلب کرد تا اینکه واقعا بهش علاقه مند شدم ما زمان بچگی با هم همبازی بودیم و الان هیچ ارتبطی حتی در حد سلام باهم نداریم من همیشه به طور اتفاقی میبینمش و در طول این مدت با هم ارتباط چشمی داشتیم قبلا خیلی امیدوار بودم ولی الان خیلی بیتفاوت شده و مدت زمان اینکه همدیگرو میبینیم طولانی تر شده من برای جذبش باید چیکار کنم قبلا خیلی بیشتر نگاهم میکرد و اصولا با دیدنم غکس العمل نشون میداد خوااااااااااااااهش میکنم کمکم کنید اینم بگم که شماره موبایلشو گیر اوردم

سلام
در پاسخ به نسیم باید بگم که شما سن و سال اون آقا رو بفرمایید
در کودکی آیا همسایه بودید ؟ الان چطور ؟
ابتدا باید ببینید که ایشون با خانم یا خانم های دیگری رابطه دارن یا خیر
شمارشون رو از چه کسی گرفتید ، در چه رشته و چه نوع دانشگاهی یا مدرسه ای تحصیل میکنند یا کردن
وضعیت خانوادگی مثل خواهر برادر و مادر پدرشون چطور هست ، آیا برادر و خواهر هم دارید یا خیر ؟
چقدر با پسر های اطراف مثل همسایه ها رابطه دارن و در محلی که شما میبینیدش چه افرادی هستن ، اینو ازین جهت میگم که اونها مبادا مزاحمت و آزار و اذیت براتون ایجاد کنن

وبلاگ شما عاليه ولي داشتن رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج خوب نيست.

سلام.من 21 سالمه حدود 9ماهه که با یکی ازبچه های دانشگاه آشنا شدم واو ازمن خواستگاری کرده چند بار امتحانش کردم وبه این نتیجه سیدم واقعا عاشقمه 5ماهه که با هم رابطه داریم اما به علت سختگیری خانواذه نمیتونیم ازدواج کنیم با مادر وخخواهرم حرف زدم اما چون فعلا درس میخونه و کار نداره واز یه شهر دیگس زیاد مایل نیستن حتی خواهرم وشوهر اونو دیدن اما زیاد راضی نیستند اما ما همو دوست داریم وبا همیم.ترس من از باهم بودنمون و زیاد شدن وابستگیمونه نمیدونم اشتباه میکنم یا نه؟اما فکر میکنم میتونیم خوشبخت باشیم.

سلام

ایشالا که خیره ، برای عشق واقعی باید پافشاری کرد ، این قدرت عشقه که دیگرانو راضی میکنه نه شرایط فعلی
اگه بتونید عشقتونو ثابت کنید خانواده ها هم به شما اعتماد میکنند
اونها نگران شما هستند که با شما مخالفت میکنن ، حق هم دارن اما شما میتونید با عشقتون راضیشون کنید

سلام ممکنه منو راهنمایی کنید 5ماهه به پسریکه طلا فروشی داره علاقه مند شدم وقتی بیرون می رم اونو می بینم وبا هم تماس چشمی برقرار می کنیم دارم از عشقش دیوونه میشم
تو رو خدا راهنماییم کنید چه جوری باهاش رابطه برقرار کنم؟؟

اگه امکان داره بیشتر توضیح بدید که ، چطور هر روز میبینیدش ؟
آیا مغازه ایشون نزدیک منزل شما هست یا مورد دیگه ای ؟ چقدر با ایشون صحبت کردید و چقدر چشم تو چشم شدید ؟

man az ertebat ba pesara dg halam beham mikhore hich pesari hich dokhtario vase khodesh dust ndare hame faghat vase estefade dust mishan dust dashtano eshgh tu ghesehast!!!

نه دوست عزیز ، اسنطور هم که شما فکر میکنید نیست ، شما خودتون باعث میشید که یک پسر از دوستیتون سو استفاده کنه ، اگه شما هم وظایف و هنجار های دوستی رو خوب شناسایی کنید هیچ وقت شکست نمیخورید که همه مرد هارو مقصر در شکستتون ببینید

chera hamishe dokhtara negarane az dast dadane dustpesarshunan vali pesara vasashun mohem nist?chera dokhtara hamash be in fekr mikonan ke tarafashun duseshun dare ya na amma pesara ahmiat nemidan?

در مورد سوال دوم شما ، اینطور نیست که همیشه دخترا نگران عشقون باشن ، عاشقا نگران عشقشون هستن و دخترو پسر نداره ، پسری که بی تفاوت باشه عاشق نیست و دروغ میگه

chetori motevajeh beshim tarafemun vaghean dusemun dare ya dare film bazi mikone?

سلام نسرین گرامی
بهترین راه برای شناخت عشق واقعی یک پسر صبر هست ، اگه شما 1 سال هم به یه پسر که عاشقتونه نگاه نکنید بعد یک سال بازم دوستتون داره ، ساده ترین و بهترین راه اینه که ببینید حاضره براتون صبر کنه یا نه بی محلی کنید بهش ولی برای مدت محدود مثلا چند ماه … بعد میتونید به عشقش اعتماد کنید

سلام امیدوارم همیشه موفق و شاد باشید
من دختری هستم 35ساله به مردی علاقه مند شده ام که بسیار
مغرور است چگونه می توانم بر او تاثیر بگذارم
فکر میکنم حدود 7سال از من بزرگتر باشد
ممنون

در رابطه با ارکیده ی گرامی
سلام دوست گرامی

اولین نکته برای شما این هست که قبلا با کسی رابطه ای داشتید یا خیر آقای مقابل شما چطور ؟
بستگی به موقعیت شما داره ، آیا همسایه هستید ، همکار هستید ، از اقوام هستید و …
در هر شرایط توضیح خاص خودش رو میطلبه که اگه بیشتر در مورد خودتون و نوع شناختتون توضیح ارائه بفرمایید راحت تر میتونیم کمکتون کنیم
خیلی خوبه سوالاتون رو در بخش گفتگو درج کنیدhttp://www.myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy

ba salam
man dokhtari hastam 24 sale ke ba pesari 30 sale be modete 1 sal dos shodeam.hamdigaro chan bari bishtar nadidim.vali har roz az tarighe telfone ba ham dar ertebatim.man be shedat dar in 1 sal be in agha del baste shodam.rabeteye dos dashtanemon 2 tarafast.ama faghat ye ertebate amighe ghalbiye.yani rabeteye eshghi nist.hala in agha ghasde raftan be kharej az keshvar ro dare v asan malom nist ke chan sale dige barmigarde.in ghaziye be man kheili feshar avorde.albate ma az aval dar in mored sohbat karde bodim.yani bande etela dashtam ke dostam gharar nist braye hamishe kenaram bashe.vali man dige alan nemitonam in ghaziyaro ghabol konam.v az tarafi nemitonam in agharo be zor kenare khodam negah daram.vaghean mondam che kar konam.ehsas mikonam daram afsordegi migiram.khaheshan age mitonin ba nazaraton komakam konid…………..

سلام دوست گرامی
چرا به بخش گفتگو مراجعه نکردید ؟ اونجا خیلی بهتر میتونیم کمکتون کنیم .
ولی خوشبختانه سن شما کم هست و این نکته برای شما خطرناک نیست درسته سنتون کمه اما قدرتون هم برای پذیرفتن حقیقت بالا هست
خودتون هم قبول دارید که عاشق نیستید و حس وابستگی دارید ، یه جورایی از مکانیزم عشق و هوس آگاهی دارید که اینو میگید و من شما رو تحسین میکنم .
اینو بدونید که اگر واقعا عاشق کسی نباشید خیلی ساده میتونید فراموشش کنید ، اگر از یک انسان سیگاری ، سیگار رو بگیرن دیوانه میشه اما به تدریج ترک میکنه ، اینجور رابطه ها هم مثل یک دلبستگی سطحی هست . که اولش دشواره و با گذشت زمان همه چیز درست میشه و براتون جنبه ی تجربه داره . البته چون خودتون گفتید عاشق نیستید این رو عرض کردم
بازم منتظر شما هستیم تا صحبت هاتونو کامل تر عنوان کنید

سلام دوست گرامی
شما نیز میتوانید با ورود به نظرات همین پست سوالات خودتون را مطرح نمایید .

اما بنده همین جا کمی مشورت میکنم با شما .

خوشبختانه سن شما ایجاب میکنه که بتونید خیلی ساده با مشکلات عاشقانه کنار بیایید و عاقلانه تر از قبل تصمیم بگیرید ، ایشون هم همانند شما از آب و گل درومده ، اول اطمینان حاصل کنید که ایشون واقعا از تینت بالایی برخوردار باشن که خدایی نکرده با احساسات شما بازی نکنن ، اگر اطمینان دارید که فرد خوب و منطقی ای هست میتونید خیلی راحت در مورد ازدواج باهاشون صحبت کنید و بگید که دوستش دارید ، از ابراز علاقه ترس نداشته باشید و از او بخواهید که نظر قطعی خودشون رو در باره شما بگوید .
اگر ترس دارید که از این حرف شما سو استفاده کنه یا اینکه موجب آب رو ریزی بشه کم کم رابطتون رو کمرنگ کنید تا ببینید که به شما تمایل دارن اگر احساس کردید به شما تمایل داره میتونید با مهر و صداقت خودتون رو فرد ایده آلی براشون خطاب کنید

و از احساسات دختر خالشون هم نسبت بهش باخبر باشید تا اینکه او بیشتر از شما به این آقا ابراز نکنن

من دختری هستم 30ساله که با پسری 27 ساله دوست شدم از طریق دانشگاه من خیلی به اوئ علاقمند هستم در حقیقت میشه گفت عاشق او ، ولی او فقط من را دوست دارد و قلباً عاشق دختر خاله خود هست به من هم گفته که قصد ازدواج را ندارد ولی من دل کندن از اون برام سخته می خواستم اگر که میشود من را راهنمائی فرمائید که چگونه این کار را انجام بدهم با سپاس از شما .

سلام دوست گرامی
لطفا با کلیک روی لینک زیر به انجمن وارد بشید و اونجا سوال مطرح کنیدhttp://www.myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy
چرا که نیاز به بحث هست و در این مکان نمیتوان به بحث پرداخت

شما ه مباید در مورد شرایط و موقعیت خودتون و اون اقا بفرمایید تا بتونیم راهنماییتون کنیم

همواره موفق باشید

چگونه میتوانیم مادخترها یه بسر رابرای ازدواج به طرف خود جذب کنیم

سلام
میشه من وراهنمایی کنید من یه دختر 21 ساله هستم که 6 ماه به یه پسر که در مبایل فروشی سر راه دانشگامون هست علاقه مند شدم فکر کردم با ندیدنش این علاقه هم کم می شه اما بیشتر شد چه کار کنم؟

خوب بود ولی بیشتر تلاش کن

خوب از نظر من ، تنها نکته مهم این هست که خانم به آقا اعتماد کامل داشته باشه ، اگر اعتماد نباشه ، هیچ چیزی نمیتونه آینده ی خوبی رو رقم بزنه این متن هم برای آشنایی با اعتماد به یه پسر نوشتم ، سایر مسائل که تو هم اشاره کردی صحیح هستن اما به نظرم به حساسیت اعتماد نیستن

shayad bazi vaghta meleka ro nashe be rahatie chizi k to tasavore tarsim kard nemidonam ,man k mese to balad nistam begam ama dar ye hade kocholo shayad zamani k gozashte mishe sharayeto taghiir bede manzoram be sepordane faghat be sarnevesht nist ye khastan,ba ye time k gozashte mishe dar har sorat alllii bod,mamnoon azizedelam kheili ziiba neveshtii.

سلام من دختر 21ساله هستم نزدیک به سه ماه بسری رو دوست دارم و هر لحظه بهش فکر میکنم .رابطه من و اون کمتر از دوهفته بود و اونم رابطه کلامی .اما اون به م گفت تو یه دختر نجیب و باک هستی نمیخام با من باشی خراب بشی .بعدشم ترکم کردو هر کاری کردم نخاست با من حرف بزنه .در ضمن اشناییمون از چهره و قیافه من تعریف کرد اما نمیدونم چرا ترکم کرد من عاشقشم چیکار کنم فراموشش کنم کمکم کنید

من بای پسری دوس شدم خیلی هم دیگه رودوس داریم امانمیدونم چطوری ب خانوادم بگممیترسم بگم دعوام کنن ک بای پسری رابطه دارم پسره همه چیوب خانوادش گفته من چججوری بگم تروخداکمک کنید

سلام
لازم نیست شما به خانوادت بگی ، وظیفه ایشون هست که اقدام کنن ، اقدام هم باید با واسطه انجام بشهنه انفرادی

ووای اقا اشکان چرا جواب نمیدین پس:( من به کمک احتیاج دارممممممممممممممممممممممممممممم

سلام اقااشکان میشه بگیدوقتی یه نفرباتعجب بهت خیره میشه یعنی چی؟الان چندساله که همین طوریه ولی حرفی نمیزنه باهمه هم این طوری نیست.لطفابهم جواب بدیدخیلی رفتارش گیج کننده است.

رها جان
این یعنی اون یه پسر شفت و شل هست ، پسر باید قدرت حرف زدن داشته باشه ، حتی اگه این نگاه از روی عشق باشه ، عشق پخمه هیچ ارزشی نداره

سلام من یه دختر 17 ساله هستم که سه ساله عاشق پسر عمم شدم!ایم رابطرو خودم شروع کردم یه مدت خیلی بهش اس ام میدادم اس ام اس های عاشقانه و …اما هیچوقت ازش نخواستم باهام دوست شه بعد یه مدت خودش بهم پیشنهاد داد و من هم قبول کردم.یه مدت که گذشت بهم پیشنهاد سکس داد من عاشقش بودم هم عاشق هم بچه سال برای اینکه از دستش ندم گفتم باشه قبوله اما از اونجایی که یکم عقل تو کلم بود زدم زیر همه چیزو باهاش بهم زدم.ازش متنفر شدم چون داشت از سادگیم سواستفاده میکرد دیگه حتی جواب سلامشم بزور میدادم خیلی به پرو پام میپیچید میگفت عاشقتم دوست دارم هر چی تو بخوای هر رابطه ای که تو بگی منم دلم ازش پر بود تصمیم گرفتم به بازی بگیرمش باهاش دوست شدم یکم که بهم وابسته شد باهاش بهم زدم چون بازم دلش سکس میخواست.ناگفته نماند که هم پولداره هم خوشگل و با دخترای زیادی تاحالا رابطه داشته!یکم که گذشت منم عاشفش شدم از اولم بودم ولی به خاطر غرورم که یه زمانی از بین برده بودتش نمیخواستم این عشقو بروی خودم بیارم.من خیلی ذیتش کردم هیچوقت تن به هیچکدوم از خواسته هاش ندادم اما اون هنوزم میگه دوسم داره میگه تو پاکی و من واسه پاک بودنته که میخوامت…!راستی 23 سالشه.چندشبه پیش دوباره به عشقش اعتراف کرد اما این دفعه مثل همیشه نبود میگفت یه احساس پاک بهت دارمو نمیخوام با سکس خرابش کنم چند روزی میشه که باهم دوست شدیم.من خیلی پسر دورمه اما از همشون به خاطرش گذشتم..اما میترسم اون منو فقط واسه دوستی بخوادو به سن ازدواج که رسید ولم کنه…لطفا کمکم کنی…خیلی میترسم:(

سلام روشا
تنها چیزی که میتونه ثابت کنه اون عاشق تو هست اینه که این موضوع رو توی خانواده مطرح کنه ، پدراتون با هم برادر هستن پس خیلی راحت با این موضوع کنار میان ، تو نباید بترسی ازینکه یه وقت بفهمن با هم رابطه داشتید اون هم همینطور ، اگر راضی شد این موضوع رو توی خانواده مطرح کنه یعنی دوستت داره ، اگر به این قضیه به هر نحوی تن نداد مطمئن باش که داره دروغ میگه .

ممنونم ببخشید دیگه من خیلی عجولم
میشه بگین چرا حرف دلش رو نمیتونه بگه بهم هر وقت بهم میرسه نمیتونه حرفی بزنه چرا به نظر شما فکر کنم شما بهتر میتونید بگید چرا

چرا میگین اگر رابطه ای رو شروع کنیم به مشکلات زیادی برمی خوریم
یعنی دوسم نداره از روی هوس هست این حسش
تو قلبش جایی ندارم

الناز جان من اگه دو روز نباشم که جواب بدم شما باید اینجوری کنی ؟
به هر حال شما باید رفتارت متعادل باشه ، نه خیلی احساساتی باشی که اون به چشم یه عاشق نکاهت کنه و نه خیلی سرد که تصور کنه ازش بدت میاد ، باهاش خوب باش تا احساس خوبی از صحبت کردن باهات داشته باشه ، هر زمان که تونستی رابطه برقرار کنی در مورد شرایط و زندگی صحبت کنید تا بفهمی اون چی میخواد و آیای اصلا میتونید باهم باشید یا نه

من به سولایی که پرسیده میشه آیا پسر ها اینجور هستن و آیا دختر ها اینجور نمیتونم پاسخ بدم چون این نوع جواب دادن ها فقط جنبه احساسی داره و منطقی نیست ، هر کسی یه نوع برخورد و روش داره

سلام
بازم که جواب ندادید

باز که جواب ندادید
یک سوال دیگه داشتم راسته که میگن پسرها زودتر همه چیز رو فراموش میکنن مثل ما دخترها نیستن که تا مدتها همراهمون میشه یا شما پسرها هم یادتون میمونه
شرمنده که خیلی مزاحمتون میشم ووقتتون رو میگیرم
ببخشید

یعنی میگین احساس من به درک…چطور خواهرانه بهش نزدیک بشم یا خواهرانه واکنش بدم خواهش میکنم زودتر جواب بدید خواهش میکنم….

یادم رفت بگم فکر کنم خانواده مذهبی وبااعتقادی باشن چون آموزشگاه پدر ومادرش رو دیدم اینو بهتون نگفتم ایشون کارآموز بودن اونجا….ازطرز پوشش خودش هم معلومه که ….وهمچنین از طرز رفتارش بابام چیکار کنم بدجوری گیرکردم..اصلا نمیدونم چی شد که اینقدر تو دلم جاشد….

چه عجب جواب دادید…..ممنونم
یعنی چطور خواهرانه میشه منظورتون رو واضح بگید
یعنی چه تحمل دیدن اساس عاشقانه رو نداره چرا نداره حالا تازه من میخوام با رفتارم بفهمونم که دوستش دارم….آخه من چیکار کنم که بفهمه دوستش دارم..دیگه نمیاد جلو که بخوام براش در مورد سن وسالم بگم یا…فقط نگاهم میکنه…نمیدونم میترسه یا خجالت میکشه چون اصلا بهم حرفی نمیزنه چرا اینطوری هست شما پسرید بهتر میتونید بگید چرا این رفتار رو داره..6یا7باری که اومده جلو بهم حرفی نمیزنه که فقط میاد پیشم وایمیسته اینقدر بهم زوم میکنه که خجالت میکشم نگاهش کنم نمیدونم چرا اینطوریه به نظر شما چرا نمیتونه حرف دلش رو بزنه ها چرا….این خواهرانه یعنی چی ها…. خواهش میکنم زودتر جواب بدید
این رو هم بگید که چطور میتونم بهش بفهمونم که دوسش دارم بگید..خواهش میکنم…

چرا نظرتونو نمیدین ؟ گذشته ازارش میده درسته اقا اشکان

راستی من چطور بهش با رفتارم بفهمونم که خیلی دوسش دارم اون فکر میکنه اصلا دوسش ندارم

سلام
النازجان چقدر عجولی شما ، الان تو 28 سالته و اون 20 سالشه ؟
اگر اینجوره ، صرف نظر از احساس تو باید به احساس اون توجه کرد ، توی سنی هست که احساسی تصمیم میگیره و ممکنه اگر باهم رابطه ای رو شروع کنید به مشکلات زیادی برخورد کنید و ممکنه که از دلش فاصله بگیری
اما اگر فکر میکنی این ازون احساسای رویایی هست و تا همیشه باقی میمونه به احساسش واکنش نشون بده اما واکنشی خواهرانه ، احساست رو تا مدتی سرکوب کن و خواهرانه برخورد کن تا بتونی خوب تر بشناسیش ، تنها راهی که میتونی پیش بری همین هست ، چون حتما این پسر جنبه و تحمل دیدن احساس عاشقانه از تو رو نداره ؛ قبل از هر اقدامی هم در مورد سنو سال و شرایط زندگیت براش بگو و از اوضاع اون هم با خبر شو
این کارارو که کردی ، بهم بگو چی پیش اومد تا بهتر بتونم راهنماییت کنم

ایوای شما کجایید که جواب نمیدید

خیلی خوووووووب بود

پس چی شد چرا جواب نمیدید خواهش میکنم زودتر جواب بدید با اینکه مسافرتیم چک میکنم زود زود که ببینم چی گفتید

این رو هم بهتون نگفتم تقریبا هر روز میرم دیدنش منتها طوری وانمود میکنم که اومدیم پیادهروی وفلان یعنی اینکه نفهمه واسه خاطر اون رفتم چون خیلی ازش خجالت میکشم چون خیلی دوستش دارم اینقدر که نمیتونم وصف کنم……
تو رو خدا هر چه زودتر بهم جواب بدید راهنماییم کنید تا حالا هیچ کس اینقدر تو دلم جا نشده بود هیچ کس نه تو محل کارم نه تو دانشگاه
نمیدونم چیکار کنم
باور نمیکنید از سال گذشته تا حالا نمیتونم درسی بخونم همش فکرم پی اونه
منتظرم جواب بدید

با سلام
دختری 28ساله هستم حدود 9ماه است با پسری در مل کارم آشنا شدم
البته ارتباط چشمی اوایل محل نمیذاشتم ولی بعدها اوضاع فرق کرد منتها من دیگه سرکار نرفتم چون نخواستم ببینه منو تا وابستم نشه چون 20ساش بود ولی بعدها خودم بدجوری دلتنگش شدم وخوشبختانه خونشون هم به خونه ما نزدیکه اینو موقعی که از کلاس برمیگشتم فهمیدم تو تاکسی به هم برخوردیم حدود6یا7بارجلو اومده برای رابطه داشتن منتها من …..اون نمیدونه من ازش بزرگم ولی من چون میدونم ازم کوچیکه نمیتونم بهش نزدیک بشم نمیدونم چیکار کنم ولی خیلی دوستش دارم ودر واقع میخوام باهاش ازدواج کنم ولی اون نمیدونم چه تصمیمی داره خواش میکنم زوده زود بهم جواب بدین خواهش میکنم تو رو خدا

Rastesh azizam hagh ba toe na kamelan vali khob to 2khtari to sharayete sakht feshare rohi bishtari behet miad harchi bashe harchiam ghavi o mohkam bashi bazivaghta 2khtara nemitonan ba 1 masaeeli kenar bian fk mikonam inaro bhsh bgi khob bashe o haghighatam injori gofti

دوستان خواهشا اگر بحثی دارید توی انجمن گفتگو انجام بدید نه نو کامنت ها

بهم گفت چرا ولم کردی گفتم شراط اجازه نمیداد گفت حالا که ولم کردی شرایطتت خوب شد مونده بودم چی بگمج براش حرفی نداشتم میخاست ببین یادم هست یا نه دید نه انگار خیلی سرد شدم

نمیدونم چرا اینکارو کردم ولی ته دلم یکم سوخت به حال خودم که چرا باید دو تا ادم از پس هم بر نیان من اون موقع خیلی شرایط بدی داشتم الان اوضاعم بهتر شده به نسبت قبل شاید چون برا اولین بار بود وارد بازار کار میشدم شایدم نباید احساسمو باهاش در میون میزاشتم ولی از این کار پشیمون نیستم پسر خوبیه یا لاقل حتی اگه بدم باش به من بدی نکرده همیشه بهم احترام گذاشته ی بار سرش دادم زدم فقط سکوت کرد

اون قبل اون قضیه خیلی بهم کمک میکرد حتی تموم بار شرکت بدون فاکتور بهم میداد بدون هیچ امضایی فقط ی سفته بود اونم انقضاش گذشته بود

من تو شرکتش کار میکردم به خاطر یه سو تفاهم اومدم بیرون بدش بخاطر مسایل کاری مجبور شدم دوباره باهاش ارتباط برقرار کنم بد دو ماه اینا میشد بدش اون دوباره بهم پیشنهاد کار داد گفت بیا پیشمون کار کن منم یکم فکر کردم بدش بهش زنگیدم قرار گذاشتم تو شرکت باهاش حرف زدم خیلی معمولی بدش دیگه شروع کردم به کار که ی دفه ی آقایی که همکار دیگه ام بودش منو پیش مشتری ها خراب میکرد هرچی بذر کاشتم همه رو برای خودش درو میکرد من تحمل میکردم تا جایی که ی روز ی مشتری ز زد و کلی ناراضی بود و مشتری ثابتم بود کلی سفارش میداد دیگه قاطی کردم ز زدم بهش گفتم این آقا اینکارو کرد چون دایی همکارم بود نمیتونستن حرفی بزنن بخاطر این قضیه خیلی دلسرد شده بودم و بهش گفتم دیگه نمیام اونم همش بهانه میاورد برام اندازه یک ماه اینا شایدم بیشتر براش کار نمیکردم لج کرده بودم کاری از دستش برنمامد ولی خوب نمیدونم شاید شراط نداش بچه بازی در اوردم دیگه ی روز اس دادم بهش خیلی تند گفتم مدارک شرکتو میارم بگیر تسویه کن برام اونم اینکارو نکرد کلی منو دوند میخواست بگه نرو فقط بهانه میاوردمن نیستم تا اخرش با دعوا امدم بیرون هر وقت برای همون کارمیرفتم جایی استخدام شم احساس گناه میکردم

Mage chikar kardi? Ink bidalil 6mah velesh kardi?

اتنا جان
من تموم این حرفا رو بهش گفتم بهش گفتم که خوشبختی به حساب بانکی نیست و آدما بخاطر پول با هم نمیحرفن من خودم سرکار میرم و اتفاقا اون باعث شد که ادامه بدم و رو پای خودم وایسم .خودمم تو شرایط های بد بودم حتی بعضی اوقات انقد کم میاوردم که بیا و ببین بعضی اوقات گریم میگرفت خودم از شرکتش خرید میکردم اون هیچوقت نمیفهمید ولی خیلی بهش بد کردم خیلییییییییییییییی

Gharibe b nazare man bayad sabet koni to sakhtia kenareshi o vase khodshmikhay na poul

ب نظرتون از چیزی رنج میبره که برخودش این شکلیه

اوکی . من همش باهاش بد بودم حتی وقتی که دوباره اومد سمتم انقدر با هم جرو بحث کرد که چرا بهش توجه ندارم اگه توجه نمیکنم یعنی با کسی هستم که بهش توجه نمیکنم نمیدونم وقتی بهش توجه میکنم میگه ی چیز میگه توجه نمیکنم ی چیز دیگه میگه احساس میکنم خیلی سر درگم ن مدامم میگه اگه ی چیز کم باشه تو چیکار میکنی ولم میکنی

Man 1 daftar kharidam k harvaght delam vasash tang mishe to on daftar bahash harf mizanam nemidonam yerozi miad o man on daftaro midam k bkhone

salam,man 25salame ba pesari 2sal doostam ke az man 2sal kochaktare hamdigaro doost darim vali az lahaze mazhab tahsilat,farhang,sen motefavetim,doost pesaram be shedat mosere vase ezdevaj vali man mitarsam bahash ezdevaj konam chon fek mikonam eshgh vase pesare 23 sale havase va zood gozar,kheyli behem alaghe dare vali man behesh etemad nemikonam,az 18,19salegi sare kar rafte va mostaghele,man 2salo nime pish namzad dashtam va bad az 4mah azash joda shodam be khaste khodam,doost pesaram dar jariyane namzade ghablim pesar khalam hast,nemidoonam chi kar konam khanevadam entekhabo be ohde khodam gozashtan va pesaro taeed mikonan,lotfan rahnamaeem konid

عاطفه
بیشتر ازینکه عشق رو روی کاغذ به تصویر بکشی و قلبت رو درگیر معادلات و اما و اگر ها کنی ، با عقلت تصمیم بگیر ، اگر قدرت اداره کردن زندگی رو داره و احساس می کنی واقعا دوستت داره بهش فرصت بده ، نمیگم همین الان تصمیم بگیر ، میتونی یک سال رفتار و اخلاقش رو محک بزنی و باهاش باشی ، اون موقع بهتر میتونی تصمیم بگیری

Delam kheili grfte hanuz hicho hich khabari azash nashode,bayad faramushesh konam ya montazer bmonam? Omidi hast?

Agha ashkan shoma ba rahnamaiiaton kheili b kasai mese man k niaz b komak daran rohie midin az tahe delam az khoda mikham khoshbakht beshid

atena
تو باید صبور باشی ، صبر آدمو قوی می کنه و هر کسی این اراده رو نداره ، مواظب قلبت باش ، خاطراتی که مینویسی ممکنه بعدا دلتو به درد بیاره

خودشوخیلی کوچیک میدون و فکر میکنه اگه بهم حرفی بزن من صددرصد ردش میکنم از اول تا اخر حرفاش این که اگه من ی روزی ورشکست شدم ولم میکنی میری اگه ی روز حسابم خالی باش ولش میکنم یا نه منم بهش گفتم ادم ی اشتباه رو دو بار تکرار نمیکنه

غریبه
شوخی کردم ، جدی نگیر
نباید خودتو سرزنش کنی ، اگر دوستت داشته باشه انقدر به پات میشینه تا راضیت کنه ، هیچ وقت نباید از روی ترحم با یه مرد برخورد کنی ، چون این مانع پیشرفتش می شه ، همین که با خودت کنار اومدی کافیه ، اگر تونست خودشو مطابق شرایط عوض کنه تصمیم با توئه اگر هم نتونست یعنی لایق نبوده

هیچ علاقه ای دیگه بهش نداشتم که ولش کردم ولی وقتی دوباره اس داد از اینکه باهاش بحرفم ناراحت نشدم فقط میخاستم محبت هایش را جبران کنم اونم هیچوقت نخواست سرکارم بزاره که ایجوری میگین از اینکه اینکارو کردم پشیمون نیستم چون همکارمو میشناسم شرکتش از وقتی که من اومدم بیرون ورشکست شد حالا هم از نظر مالی خیلی زیر فشار من دیگه هیچ علاقه ای بهش ندارم ولی دلم براش میسوزه همین یعنی خریت کردم که بهش اس دادم هان !!!!!!!

همش احساس گناه میکنم چون اون خیلی بهم محبت میکرد و هوامو داشت تو شرکت حتی واس عروسی خواهرش از من نظرم خواست که کجا برگزار کن منم نظر دادم و اونم اجراش کرد

با عرض معذرت خیلی خری !
منظورمو خوب رسوندم ؟ حالا میخوای چکار کنی ؟

گفت چرا ولم کردی بد باهام حرفید در مورد همه چی بدش بهم گفت تو اعتماد و خراب کردی بهم گفت محبت بهت نیومد اصلا

ی مدتی تویی یه شرکتی مشغول بودم به ی دلایلی اومدم بیرون بدش رابطه مو با همکارم شروع شد اون بهم اس میداد از خط شرکتش منم با خط خودم بخط خودش اس میدادم دیگه طاقت نیاوردم و ابراز علاقه کردم بهش با چند تا اس متنی عاشقانه همین بدش این قضیه ی سال ادامه داش تا اینکه دیگه خودم خسته شدم ولش کردم اون اومد سمتم بد شش ماه با ی خط دیگه اول کلی قربون صدقم رفت بدش خوش معرفی کرد

من به یه پسری اس دادم گفتم دوست دارم یه سال تموم از خط شرکتش بهم اس داد منم به خط خودش اس میدادم خیلی دوستش داشتم اخ خیلی مهربون بود باهام من هرچی اس میدادم حتی باهاش میحرفیدم ولی اون حتی ج نمیداد فقط از خط شرکتش بهم اس میدادهمش احساس گناه میکردم که چرا انقد بد باهاش رفتار کردم اخ خیلی بد از شرکتش اومده بودم بیرون و این قضیه منو ازار میداد یه چیزای بینمون بحث شد فقطم در مورد مسائل مالی و آینده بود اخرش به این نتیجه رسیدیم که به درد هم نمیخوریم منم با حسرت تمام گفتم باش بای ولی واقعا و با تمام وجودم احساس گناه میکنم و هر کسی هم بهم پیشنهاد میده نمیتونم قبول کنم کمک کنید لطفا الان یه مدتی میشه که باهم در ازتباط نیستسیم

غریبه واضح تر توضیح بده انگار نوشته هات نصفه و نیمه هست

آقا اشکان من دوسش دارم و میخوامش تورو خدا ای حرفارو نزنید ی کاری بگین انجام بدم اونم دوسم داشته باشه من عاشقشم شب روز کارم شده گریه کردن اون میگه دوست دارم اما…تورو خدا بگین باید چیکار کنم ک اونم عاشقم شه من الان چند ماهه ک واقعا دوسش دارم

هیچ وفت نمیشه به عشق یه پسر 19 ساله ای که با تمام وجود دختری رو میخواد امیدوار بود ، چه برسه پسری با همچین احساسی ، من بیشتر از موهای سرت رابطه هایی مثل رابطه ی شما دو نفر رو دیدم .
دخترایی بودن که تو همین سایت اومدن بعد چند سال سرنوشتشون رو تعریف کردن ، چرا امید الکی بهت بدم ؟ با خوندن نوشته های قبل میتونی بفهمی که اگر راهی وجود داشته باشه من از گفتنش دریغ نمیکنم ، پس با توجه به سن و سالتون و این نوع رفتار ، اگر بخوای برای عشقت دستو پا بزنی آینده ی خودتو خراب کردی .
میدونم که دوستش داری اما اگر به همین روش ادامه بدی نه تنها بهش نمیرسی بلکه خودتو هم درگیر مسائلی می کنی که زندگیتو خراب میکنه . پسرای خوب خیلی زیاد هستن و زمان زیادی هم داری ، تو کم کم وارد جامعه میشی و موقعیت هایی نصیبت میشه که این مورد برات خنده داره .
هرگز خودتو بخاطر احساسی که به ضررت تموم میشه خراب نکن ، تو نمیتونی به زور کسی رو داشته باشی ، اگر پسری تورو بخواد بخاطرت جونشم میده نه اینکه باعث استرس و نگرانیت بشه و بخوای دنبالش بدوی …

سلام چرا جواب نمیدین من منتظرم ای روزا خیلی اوضام خرابه

سلام من 16 سالمه با ی پسر 19 ساله دوستم من ی مدت باهاش بودم فهمیدم از رو لج و لج بازی باهام دوس شده باهاش تموم کردم دوباره بعد جند ماه بهم پیشنهاد داد و گفت من دیگه مث قبل نیستم و بهت خیانت نمیکنم منم چون دوسش داشتم باش دوس شدم الان حدود دو ماهه با همیم اولای رابطمون خیلی باهام خوب بود اما الان سرد شده مثلا تا خودم اس ندم اس نمیده یا مث اون موقع از کلمه های عاشقانه استفاده نمیکنه من باید چیکار کنم ک اونم دوسم داشته باشه؟؟؟؟؟؟تورو خدا راهنماییم کنین من الالن ب خاطر این موضوع دچار افسردگی و مشکلات عصبی شدم زیر نظر دکتر اعصابم

آرزو
تو نمیتونی با این پسر بمونی ، قععا این آقا پسر مزه ی دخترای دیگه ای رو هم میچشه که این جور رفتارا ازش سر میزنه
تو خیلی خیلی خیلی کم بخوای صبر کنی 4 سال هست تا بشه 20 سالت اون هم مثل تو سنش کم هست ، پس نباید به این رابطه به چشم عشق و عاشقی نگاه کنی و فقط به چشم یک دوستی بهش نگاه کن

سلام اقااشکان به نظرشماامکان داره که پسرعموم ازمن متنفرباشه یااصلاازمن خوشش نیادوفقط چون فامیل هستیم بهم احترام میذاره؟

رها
همه چیز احتمال داره

rastesh vaghti man behesh sms midam baham garm barkhord mikone vali khob ehtiatam mikone hatman tu raftaresh
pas be nazaretun hamin ke man gahi oghat az tarighe sms bahash dar tamas bashm khube ???????
rasti man 6 mordad daram vase kari miram tehran ehtemalan mibinamesh

صدف
تو با آرامش پیش برو و امیدت به خدا باشه ، اگر آرامشتو حفظ کنی خدا هم کمکت میکنه

اون فکر می کرد من محصلم درحالی که دانشجو بودم.آخه یه بار پرسید تو مدرسه ….من فکر کردم شاید بخواد بدونه که من دانشجو هستم یا …شاید منو خیلی ساده دیده و از ساده بودنم خوشش اومده؟؟؟احساس میکنم آدم مغروری هم هست.با این تفاصیل بنظر شما این آقا اصلا حسی بمن داشته یا نه؟؟

سارا
همونجور که از اول گفتم احتمالش خیلی کمه که بخواد با تو باشه ، و نباید خیلی تحت تاثیر احساساتت قرار بگیری ، شاید بخواد با تو بازی کنه و احساسات رو تحت تاثیر بذاره ، این خصوصیت توی همه آقایون هست که وقتی میبینن دختری بهشون تمایل داره ازشون سوئ استفاده میکنن فپس مهمترین کار برای تو اینه که نذاری مغرور بشه و فکر کنه تو ازش خوشت اومده

پسری که گفتم پسرعمومه.منظورتون اینه که وقتی نگاه میکنه یعنی دوسم داره؟پس چراتاالان چیزی نگفته؟حتی همین الان هم که همدیگرمیبینیم اتفاق خاصی نمی افته.البته پسرعموم کم حرفه وباهیچ کس زیادحرف نمیزنه.ولی مثلاوقتی که خانوادگی میریم بیرون میادکنارم میشینه سرسفره حواسش بهم هست.نمیدونم به نظرشمااینامیتونه دلیل علاقه باشه؟اینم بگم که کلا توخانواده ما بین دختروپسرای فامیل انچنان صمیمیتی وجودندارداینوبه این خاطرگفتم که بتونیدبهتربهم جواب بدید.منم تایه حدی مذهبی هستم.

رها
تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که با مهربونی باهاش برخورد کنی تا بتونه راحت تر حرفشو بهت بگه ، اگر دوستت داشته باشه حرفشو میزنه اما تو هم باید راه بدی و نذاری فکر کنه اگر حرفی بهت بزنه براش گرون تموم میشه و بقیه میفهمن و خجالت میکشه …

Vaaaaaaaaaaaay kheili khoshhalam kardi 2nya ro bm dadi ishalah vaghti omad hatman avalin kari k mikonam miam inja o bht migam

Torokhoda zodtar jvb bhm bdin kheilu kalafam makhsosan ink emroz havasam nabod dastam raft ro shomarash vasash miss oftad hala fk mikone amdan inkaro kardam ah ah ah

مگه فرقی میکنه.شما فکر کنید بله خوشگل هستم(تعریف از خود نباشه).احساس میکم با سوالاتم شما رو عصبانی میکم!اگه آره بگید که من دیگه هیچی نگم؟؟؟؟

سارا
نه اینجور فکر نکن ، اینکه اون جذب چه خصوصیتی از تو شده باشه هم مهمه چون حتما دخترای دیگه ای رو هم دیده ، پس تو باید یه خصوصیتی داشته باشی که خوشش بیاد ، برای همین پرسیدم ازت

man az ehsasam motmaenam vali nazare uno nemidunam
be nazare shoma ke pesarin dalil inke kamel o khub j smsamo mide mide faghat mitune in bashe ke familim???

صدف
به این فکر کن که چون فامیل هستین نمیتونه احساسشوئ خوب بیان کنه و میترسه که باهات گرم باشه

Man mitonam arameshamo hefz konam faghat shoma k pesarin o behtar pesararo mishnasin bhm bgin b samtam barmigarde?hala age shodw 2mah dg

اتنا
احتمالش زیاده که برگرده اما خبرشو بهم بده تا بگم باید چکار کنی

Behem goft to dokhtare khobi nisti goftam dalilet chie k ino migi goft mohem nist goftam vase man moheme bayad bdonam chera behem tohmat mizani ama hich dalili behem nagoft v

من جوابتو توی اولین نظر دادم ، یا یه چیزی ازت دیده که اینجوری شده یا واقعا مشکل داره .
البته اگر واقعا عاشقت بوده باشه نباید اینجوری کنه و سعی میکنه قانعت کنه که کارت اشتباه بوده ، باید صبور باشی تا یکم ذهنش آماده بشه و بتونه با فکر بهت جواب بده نه با احساس ، حد اقل 20 روز دیگه صبر کن و آرمش خودت رو حفظ کن

Agha ashkan khahesh mikonam rahnamaiim konin

Yani faramosham karde k 1 hafte nayomade? B kase dg vaghean fk mikone?

Yani dg vaghean az cheshmesh oftadam o dosam nadare?
Yani faramosham karde k 1 hafte nayomade? B kase dg vaghean fk mikone?

Na bkhoda man hamash mikhastam delesho bdast biaram harchi bhm harf mizad hamash mikhastam aromsh konam vali bi gayde bod.alan 1 hafteas azash khabar nadaram b nazaretun barmigarde?

Man vaghean dosesh daram hamishe bm migoft hichki mese to mano dos nadare ama akhatin bar goft eshghet kashki bod,agha ashkan barmigarde b nazaretun? Man adame saboriam b nazaretun chikar konam?

Man zahere kheili jazabo khobi am daram to daneshgah tahala chandta khastegar dashtam k ykishon chon kheili moshtagh bod hame dar jaryan bodan hata in hamkekasim k man dosesh daram.hamishe kheili azam tarif mikard hata migoft khoda k toro b in zibaee afatide dg ma khak bar saremone ama vaghti raft goft to aslan ziba o jazabo lavand nisti goft harbar k mididamet gham 2nya ro delam mineshadte

آتنا
قطعا تو یه حرفی زدی یا یه رفتاری داشتی که این پسر تحت تاثیر قرارگرفته و این حرفاش از روی لجاجت هست
ممکنه چیزی هم نگفته باشی اما تورو با کسی دیده باشه و فکر بدی کرده
اگر بی دلیل این اتفاق افتاده مطمئن باش که دچار اختلالات روانی و احساسی هست و یه دختر شیطون صفت چشمشو کور کرده .

Salam man 22 salame az pesare hamkelasim to unim khosham miad ama on b man tavajoh nadare man b bahonei ketab bahash ertebat bargharar kardam o rabetamon asheghane shod o ebraz alaghehay shadide 2tarafe dashtim va hata bose toy 4 mah vali on haftei pish goft k harchi bm gofte dorogh bode hich hesi az aval bm nadsshte hata gholaii k vase ezdvaj dade dorogh bode o faghat b fkre havas bode bagoft k az 1nafar dhg khoshesh miad bad az in harfa dg 1ghadam b tarafesh naraftam ama hanyz na omid nistam b nazareton agha ashkan vaghean hamechi dorogh bode o tamum s

akhe in ertebat faghat az tarafe mane
man sms midam unam shayad faghat chon familim az ruye ehteram j mide
mishe yekam bishtar rahnamayim konid????
be khoda man az raftaresh ya harfash hichi motevajeh nemisham
chejur rabeteyi bahash bargharar konam ??
age injur rabeteharo balad budam tu in hame sal jazbesh karde budam
man kheyli dusesh daram

صدف
باید صبور باشی ، در ضمن پیش خودت بررسی کن که اصلا بدرد هم می خورید یا اینکه یه احساس زودگذر توی قلبت هست

agha ashkan hala ke man sms dadam va unam harfe khasi nazad ke befahmam dusam dare ya bayad chi kar konam??? bazam sabar konam, 6 sal sabr karadn kafi nis??
age yeho beshnavam dare ezdevaj mikone chi dg unmoghe kari az dastam barnemiad??

صدف جان من نگفتم یه اس ام اس بده ، گفتم ازین طریق باهاش در ارتباط باش ، اگر عاشقت هم باشه هیچ وقت توی دو تا اس ام اس عنوان نمیکنه چه برسه به این شرایط

سلام ببخشیدمیشه بگیددلیل زیادنگاه کردن یه نفرچی میتونه باشه؟البته این ادم ادم چشم پاکیه.واین طوری نیست که به همه زیادنگاه کنه.

رها
پسر های چشم پاک اگر از کسی خوششون بیاد نگاهش نمی کنن تا مبادا اون دختر تصور منفی پیدا کنه
اگر تصور منفی پیدا کنی خیلی به نفعته

سلام من 15سالمه به یه پسری علاقه مند شدم نمیدونم اون ازمن خوشش میاد یانه چطور بهش ابراز علاقه کنم خواهشا کمکم کنید

کوثر
شما خیلی بچه هستی و نباید قاطی این مسائل بشی ، اما من کاری ندارم …
باید بگی پسری که دوسش داری چند سالشه و عاشق چه خصوصیتی ازش شدی

سلام من اسمم کوثره 15سالمه به یه پسری علاقه مند شدم فکر میکنم بدون اون نمیتونم فقط چند باری دیدمش ولی اون هیچ عکس العملی نداره فقط نگام میکنه نمیدونم چطور بهش ابراز علاقه کنم ازاونجایی که سه سال هم عاشق یه پسر دیگه بودم واونم همین عکس العمل روداشت خیلی میترسم به زور تونستم فراموشکنم نمیخواهم دوباره با شکست روبرو شم درضمن من هیچ اطلاعاتی ازش نمی دونم خواهشا کمکم کنید

یه چیزی یادم رفت بگم اون درحال حاضر دانشجو هستش و هنوز تخصص نگرفته.

سلام مرسی از جوابتون.اون تو یه بیمارستان دولتی کار می کنه.اصلا پولی نمیگیره.یه چیز دیگه اینکه من همیشه همراه مادرم رفتم اونجا.و تنها نبودم که بخواد چیزی بگه.بعد هم اینکه من اصلا نمی دونم که اون نامزدی چیزی داره یا نه.بنظر شما ممکنه رفتارای من ایرادی داشته باشه که باعث شده رفتارای اون عوض بشه؟؟

سارا
تو چه خصوصیتی در خودت میبیینی که حس میکنی این آقا جذیت شده ؟ خوشگل هستی ؟ جذاب حرف می زنی ، خوشتیپ هستی ؟
من که ندیدم و نمیشناسمت اما اگر خصوصیت خاصی داری بهتره بگی

سلام افااشکان خوبید؟من رها هستم که گفتم پسرعموم خیلی دوست دارم من خیلی سعی میکنم بادخترعموم صمیمی بشم ولی اون یجوری رفتارمیکنه که انگاردوست نداره خیلی صمیمی بشه.پسرعموم هم که الان نیست.پس من چیکارکنم؟یه سوال دیگه این که اگه مثلاپسرعموم یه وقت دیدم چطوررفتارکنم طوری که بفهمه یانه خیلی مغرورباشم؟اگه میشه یه راهکارم بهم بدیدکه بفهمم اصلابه من فک میکنه اخه من هرشب خوابشومیبینم.

رها باید با آرامش پیش بری و انتظار زیادی از دختر عموت نداشته باشی جز دوستی …
اصلا نباید مغرور و خشک جلوه کنی ، تو این جور موارد باید خیلی هم مهربون و خوش اخلاق باشی تا حس کنه دوسش داری ، غرور و تکبر هیچ وقت باعث جذب هیچ کسی نمیشه و این یه تصور اشتباهی هست که توی ذهن خیلی از بچه ها وجود داره

یه با به هزار زحمت و کلی تماس با بیمارستانی که کار میکنه تونستم باهاش صحبت کنم.اون نفهمید منم و خواست شمارشو بهم بده که برای مراجعه برم جلوی در اتاق عمل پیشش چون گفت درمانگاه نمیره ولی من بازم شمارشو نگرفتم چون نمیخواستم به دوستی برسه کارم.اونم تعجب کرد و ناراحت شد…ولی الان پشیمونم بنظرت چیکار کنم؟؟؟هرکاری میکنم نمیتونم از فکرش بیام بیرون.شاید اون فقط از ظاهر من خوشش اومده و به قول تو از روی عادت پزشکی خوش برخورد بوده ولی منو به خودش علاقه مند کرد.خواهش میکنم راهنماییم کن؟؟جواب بده دیگه؟

سلام
سارا خانوم منم گرفتارم و گاهی وقتا ممکنه مشغله کاریم نذاره چند روز بیام سایت پس اگر دیر جواب میدم صبور باشین
من هم اگر مشتری ای داشته باشم و بره جای دیگه طبیعتا ناراحت می شم ، این کار شما باعث شده ایشون فکر کنه که کارش ایرادی داشته یا … برای همین ناراحت شده ، باید خیلی صبور باشی و اجازه بدی خودش جلو بیاد ، اگر ازت خوشش اومده باشه رایگان ویزیت میکنه یا پای بحث و صحبت رو پیش میکشه فقط باید صبور باشی

شایدم حرف تو درست باشه ولی من جسارت این کاری که گفتیو ندارم.

باجوابی که شمادادیدمن عذاب وجدان گرفتم.چون هیچ وقت دوست نداشتم کسی ازدستم ناراحت بشه قبول دارم که اشتباه کردم ولی شمابگیدتواین دوره وزمونه مگه میشه به کسی اعتمادکردتازه پسری که میگه قصدم ازدواجه توزرددرمیاد وای به حال اون کسی که دیگه خودش
بانهایت پررویی میگه من قصدم دوستیه.من باید میفهمیدم که راست میگه یانه

آتوسا بهتره که قوی باشی و به هر مساله ای فکر نکنی ، موقعیت خوب و زیادی در آینده برات اتفاق می افته که باید بیشتر به امید آینده باشی تا حسرت یا ترس از گذشته

از راهنماییت واقعا ممنونم.یه سوال دیگه اگه واقعا به من حسی نداشت پس چرا از دست من ناراحت بود توی ویزیت بعدی. البته من بعد از چند ماه رفتم اونجا و اتفاقی دیدمش.چونکه ناراحت بود گفت پیش کی عمل کردی برو به خودش نشون بده.

البته من ازاین کارلذت نمیبردم.فقط میخاستم ببینم طرفم چطورادمیه.چون میگفت من قصدم دوستیه ومن یگبار اون بایه دختردیدم.
همین

نه ، تو فاصله بگیر اتفاقی برات نمی افته

یعنی دراینده نمیگه من با این ادم دوست بودم؟منظورم به شوهرایندمه

سلام من یه دختر 21ساله هستم و مدت 2ساله که عاشق یک پزشک شدم البته این حس من بخاطر رفتارا و نگاههای اون بود اوایل منو میدید لبخند میزد و خیلی نگاهم میکرد و ازم خواست برای ویزیت بعدی دوباره برم پیش خودش ولی من نرفتم و بعد چند ماه که دیدمش از دستم ناراحت بود.بنظر شما بااین حسمچیکار کنم درضمن اون حدود28یا29سالشه؟؟؟؟؟

سلام سارا
این رفتار ها میتونه از هر پزشکی سر بزنه و تو نباید تصور کنی که لبخند ها یا رفتار های اینچنینی یک پزشک می تونه نشون از عشق باشه ، قطعا اگر این آقا حسی رو که تو ازش انتظار داری رو میداشت ، نمیگفت ویزیت بعدی بیا پیش من ، بلکه تورو به یه رستوران یا یه قرار دعوت می کرد . پزشک ها قسم نامه های مخصوصی دارن که همشون به اون قسم ها پایبند هستن ، اینکه یک پزشک توی محیط کار بخواد احساساتش رو در جریان قرار بده خلاف قسم نامه های پزشکی هست و ایشون هم قطعا چنین کاری نمیکنه ، بیشتر پزشک های جوان با روی خوش و لبخند و محبت با بیماراشون برخورد می کنن و تو نباید دچار این اشتباه بشی
اینکه خودت دوستش داری بحث دیگه ای هست و اگر خودت جسارتش رو داری میتونی به یک شام دعوتش کنی .

سلام من دختری هستم که تا الان که 22سالمه باهیچ پسری دوست نبودم.دوتادلیل هم برا این کارم داشتم یکی اینکه به هیچ پسری اعتمادنداشتم ودومی اینکه همیشه ازاین موضوع میترسیدم که اگه دراینده ازدواج کردم ودوست پسرم وشوهرم باهم روبروبشن من بایدچکارکنم.چندمدت پیش یکی ازهمکلاسی هام که درسش هم خیلی خوب بودبه من پیشنهاد دوستی دادولی من قبول نکردم ولی بهش گفتم باهات دوست نمیشم ولی هروقت سوال داشتم ازت سوال درسی میپرسم.اونم قبول کرد.واقعادرسش خوب بودویکی ازاستاداهمش ازش تعریف میکرد.اون به سوالای من جواب میدادولی درهمین حین بیکارنمیموندوابراز علاقه میکردولی من مدام بهش یاداوری میکردم که رابطم باهاش فقط همکلاسی گونه است.فقط از روی کنجکاوی ازش پرسیدم که راست گفتی که دوسم داری؟ولی بعدبهش گفتم که من یه نفردیگرودوست دارم ودیگه هم بهش پیام ندادم چون خیلی گیرمیداد.حالاشمابه من بگید باوجوداینکه من هیچ منظوری نداشتم این مقدار ارتباط با این اقا برای زندگی من دراینده مشکلی ایجاد میکنه؟باورکنیدشباازناراحتی خوابم نمیبره.

سلام آتوسا
هیچ وقت نباید بخاطر گذشته آینده رو تغییر داد ، این گذشته هم چندان بد نبوده که بخوای عذاب بکشی ، اشکالت این بوده که به رفتارای این پسر جوری پاسخ دادی که اون رو تحت تاثیر قرار بدی و قطعا خودت هم ازین واکنش ها لذت می بردی و یه جورایی ناخواسته اونو درگیر خودت کردی . حالا هم نباید به گذشته فکر کنی و بذاری زمان بگذره

salam agha ashkan ruze namazatun ghabul
belakhare behesh sms dadam ensafan khub javabamo dad albate harfaye adi va ruzmare zadim vali kheyli khoshhalam
az rahnamayiatun manunam

salam.midonid kolan man shnse nadaram.to kole omremmon ashegh ye pesar shodeem oonam tebghe goftehaye khodesh adam khobi nabood.ajab roozegari shode

سلام
من17سالمه و4سله که پسری علاقمند شدم که 20سالشه و ایشون هم به من ابراز علاقه کرده ولی متاسفانه گاهی با دوری از من و غرورش باعث رنجش من میشه من بارها سعی کردم که فراموشش کنم ولی نتونستم! لطفا بهم بگید من باید چکار کنم؟؟؟؟ ممنون

مهسا ؛ شما دو تا سنتون کمه و اگر اشتباه راهنماییتون کنم ممکنه ضربه بخورید ، بهتره توی نظرات همین پست سوالتو بپرسی و بیشتر توضیح بدی تا بتونم جوابی که کمکت کنه رو بدم

اخه ما اصلا به هم اس نمیدیم فقط عیدا یانهایتا تابستون هاهمدیگرمی بینیم همین.باتوجه به شناختی هم که ازش دارم فک میکنم اگه اس ندم بهترباشه.راه دیگه ای وجودنداره که منوفراموش نکنه؟البته به توصیه شماگوش کردم وباخواهرش دوباره دارم صمیمی میشم.خیلی ممنون که راهکارهای خوب به ما نشون میدید.

رها ؛ به هیچ چیز فکر نکن و همین رابطه رو با خواهرش ادامه بده تا صمیمی بشید ، فرض کن صمیمی نشی و با پسر داییت هم ازدواج کنی ، اون موقع رابطه ی خواهر شوهر و زن داداش خیلی پیچیده میشه ، پس این راهو ادامه بده ، اما سعی کن فعلا وابستگیت زیاد نشه که اگر این قضصیه خوب نشد ضربه نخوری

salam khubin??
man har kari mikonam khodam razi konam ke be pesar dayim sms bedam nemitunam
hamash hes mikonam mano nemikhad
fek konam dg kheyli vasvas peyda kardam yani chon motmaenam gf dare in juri fek mikonam
komakam konid toro khoda

صدف ؛ خیلی از پسر ها دوست دختر دارن اما دلیل نمیشه که گزینه ای برای ازدواج باشن ، پس این مورد رو ملاک قرار نده

س منم عسلم ۱۶ سالمه

سلام اقا اشکان من رهاهستم که گفتم پسرعموم دوس دارم.جدیدافهمیدم که پسرعموم رفته یه شهردورازشهرماکه کارکنه.باوجوداینکه اون موقع هم زیادنمی دیدمش ولی الان واقعااحساس دلتنگی میکنم.ازطرفی هم میترسم پسرعموم تواون شهربه یه نفرعلاقمندبشه به نظرشمامن چیکارکنم؟خیلی نگرانم.

سلام رها
میتونی به بهانه تبریک کار جدید یا احوالپرسی اس ام اس بدی و ببینی چه جوابی میده ، همیشه هم نباید منفی بود

سلام اقا اشکان خوبی؟من علی هستم چرا به سوالم جواب ندادی؟توروخدابگوچیکارکنم امیدی هست که دوسم داشته باشه؟باوجوداینکه میگه مثل داداشمی؟باورکن تاحالادختری بااین همه متانت ندیدم.

علی آقا اگه دقت کنی یکم بالاتر جواب سوال شمارو هم دادم ، باید بگی چند سالتونه و کجا باهم آشنا شدید ، بهتره این بحثو توی نظرات همین پست مطرح کنی

سلام
کاش میشد زوتر منو راهنمایی میکردید. ممنون میشم

خانوم a اگر واقعا هدفتون ازدواجه میتونین تماس بگیرین و اجازه بدین که ایشون یه قرار ملاقات توی مکان عمومی ترتیب بدن ، بعد ازون کمی تحقیق کنید که زندگیشون تو چه سطحی هست و بعد از شناخت ازش بخواید که برای خواستگاری مراجعه کنه ، مواردی مثل ازدواج قبلی ، مشکل اخلاقی ، سطح خانوادگی پایین ، پدر و مادر بد خلق ، فامیل های مشکل دار و … مشکلاتیه که معمولا تو اینجور رابطه ها وجود داره که باید خیلی حواستون به این موارد باشه

سلام
من دختری 28 ساله مجرد هستم که حدود یکسال است فوق لیسانسم تموم شده و جویای کارم .ولی خب هنوز پیدا نکردم از طرفی قصد ادامه تحصیل هم دارم که تازمانی که شاغل نشم نمیتونم به دکتری فک کنم از طرفی باید به فکر ازدواج باشم شاید الان ک فارغ از کار و تحصیلم بهترین زمان برای ازدواج باشد اما متاسفانه هنوز کیس مناسبی پیدا نکردم
چن وقتی است برای سرگرمی به چت روم های عمومی سرمیزنم یه نفر تو این چت روم بهم پیشنهاد ازدواج داد که 29 ساله فوق لیانس و کارمند هست
و میگفت که تا کنون هیچی رابطه عاطفی نداشته
ازلحاظ خانوادگی پدرش معلم هست پدرمنم معلمه و میشه گفت تقریبا مثل همیم
حس کردم شخصیت نزدیکی به من داره
بهم شماره تلفن داد ولی من تماس نگرفتم
الان به نظر شما چکارکنم
من خ رو این مسائل حساسم و نمیدونم چکارکنم
اهل دوستی و وقت تلف کنی نیستم
اون اقا هم همینو گفت
به نظرشما اگه با اون اقا تماس بگیرم مشکلی برام پیش نمیاد؟

vaghan mamnunam az komaketun
akhe hes mikonam age man faghat sms bedam va unam faght javabamo bede engari khodamo kuchik karadm shayad faghat chon familim ehteramo negah midare va javab mide man az raftaresh chizi nemifahmam??????????
un joz un daste pesarayi ke jambash balast ba inke in hame sale midune behesh alaghe daram vali hich vaght joloye kasi chizi nagofte ke aberuye mano bebare

ازوقتی که یادم میاد پسرعموم دوست داشتم ولی هیچ وقت بهش چیزی نگفتم چون فک میکردم اگه اونم همچین حسی به من داشته باشه اول اون پیشنهاد بده رابطش هم باهام عادیه ولی خیلی زیاد نگام میکنه وبا تعجب هم بهم نگاه میکنه هیچ وقت نفهمیدم دلیل نگاهای متعجبانش چیه؟اینم بگم که فقط چندسال پیش که رفتم خونشون موندم چون هم باخواهرش صمیمی بودم هم اونا تویه شهردیگه بودندباهام خیلی خوب وصمیمی رفتار میکردبه نظرشما چطوربفهمم دوسم داره یانه؟ازطرف خواهرش نمیتونم چون دیگه مثل قبل باهم صمیمی نیستیم.راستی من 22سالمه واون26.طرفم هم مغرورودرون گرا.ببخشید طولانی شد.

خوش اومدی رها ، مشکل شما هم دقیقا مثل صدف هست ، برای عشق باید زمان صرف کرد ، باید ارزش گذاشت ، اگر واقعا دوسش داری و فکر میکنی که اون هم میتونه تو رو بخواد ، اولین کاری که باید کنی رابطت رو با دختر عموت خوب کن تا رابطه خونوادگی صمیمی تری داشته باشی و طبعا” بهتر میتونی با پسر عموت در ارتباط باشی ، مشکل تو با دختر عموت تاثیر زیادی توی سرد شدن و عدم انگیزه پسر عموت نسبت به تو داره .

khaharesh goft ma kheyli dar in moreda ba ham harf nemizanim
harchi azash porsidam kasi ro dus dare ya na goft man nemidunam
dar surati ke midunam gf dare, albate man dg esrar nakardam
man ye mahe pish be in agha sms dadam unam khub javabamo dad
hala doroste bazam man sms bedam?????
dar che mored bahash harf bezanam????

صدف عزیز من نمیدونم ایشون چه اخلاقی داره ، طبیعتا اشکالی نداره اگر بهش sms بدی ولی در صورتی که جنبشو داشته باشه و برات دردسر سازی نکنه ، چون پسر داییت هست فکر نکنم ایراد خاصی داشته باشه ، به هر حال هیچ کس با آبرو و احساس دختر عمش بازی نمیکنه و شاید بتونه با متانت برخورد کنه ، احتیاط کن و امیدت به خدا باشه

سلام من همونی هستم که گفتم درمقابل پیشنهادم گفته مثل داداشمی هرچی حرف عاشقانه بهش میزنم روش اثر نمیذاره تازه عصبانی هم میشه میگه من فقط ازت سوال درسی میپرسیدم وهیچ منظوردیگه هی نداشتم شایدهم حق با اون باشه توکلاس با هیچ پسری حرف نمیزداخرین بار هم گفت من پسرعموم دوست دارم چیکار کنم

سلام اقا اشکان اگه دختری درمقابل پیشنهاد دوستی بگه توبرام مثل داداشمی درضمن رفتار دخترخانم هم خیلی متین باشه یعنی ازدخترایی که باپسر دوست نمیشن میشه بگی دقیقا منظورش چیه؟درضمن فقط ازم سوال درسی میپرسیدهمین

علی ؛ معمولا اگر سنو سالش زیر 20 سال باشه هیچ منظوری نداره و فقط تورو مثل داداش میبینه ، اما اگه بالای بیست سال باشه معمولا میتونی روش حساب کنی که رابطت فراتر ازین بره
توجه کن که گفتم معمولا ، نگفتم 100% اینطوره

vala nemitunam vared safehe marbut be khodam besham mige barge peyda nashod
rastesh be khaharesh goftam mige man chi behesh begam
hes mikonam nemikhad dekhalat kone tu karaye baradaresh
manam dg kheyli esrar nakardam
har vaght tunestid va saretun khalvat shod rahnamayim konid???

صدف ، سعی کن صبوریتو حفظ کنی ، اینجوری که میگی خواهرش تمایلی نداره در این مورد حرف بزنه و ممکنه بیشتر باعث اذیتت بشه ، دیگه هم بهش نگو که فکر کنه تو دیوونه اون هستی ، یکم سر صحبتو با این آقا باز کن اما اجازه بده خودش بحثشو پیش بکشه و هرگز نگو که دوستش داری چون اگر نتونین باهم باشید در آینده اصلا صورت خوشی نداره این مساله

javabamo hamin ja nemidid agha ashkan???

vala nemitunam dg vared talar besham baz nemishe safash
be khaharesh nagoftam boro gheire mostaghim nazaresho bepors goftam be nazaret man bayad chi kar konam ??? aya baradaret kasi ro dus dare???
goft man dar jaryan karash nistam nemidunam goft shoma khodetun bayad baham harf bezanid
vali man khodam motmaenam gf dare

khaharesh mige behtare khodetun baham sohbat konid
shoma ba nazaresh moafeghid?????????

توی تالار بیشتر توضیح بده ، نکنه خواهرش سنگ بندازه جلو پاتون ، ممکنه خودش خوشش نیاد

خسته شدمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.همین

چرا امیدی نباشه ؟ فکر نمیکنم کار اشتباهی باشه اما باید بیشتر توضیح بدی که تو انجمن این کارو بکن

manam avala kheyli sabur nabudam vase hamin ye bar asabani shod va goft dg sms nade
vali alan behtar mitunam ehsasatamo kontorol konam
kheyli beham sms nemidim akarin bar bad az nazdik 1 sal man sms dadam vali khub javabamo dad

rasti un tehran zendegi mikone va man ye shahr dg
tu in salha mostaghim va gheire mostaghim behem fahmunde ke kasi ro dus nadare
man hich vaght azash naporsidam mano dus dari ya na

سلام
صدف عزیز تو ازون آدمای صبوری هستی که من همیشه به بچه ها توصیه می کنم مثل تو باشن ، ازت می خوام که توی نظرات همین پست عضو بشی و اونجا بحثو بیشتر باز کنی تا بهتر بتونیم کمکت کنیم
نظرات همین پست: http://myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy

salam,man 6 sale pish be yeki az pesaraye familemun ebraz alaghe kardam un 21 va man 19 sal dashtam, vali chon kham budam va chegunegie jazb pesara ro balad nabudam hamash behesh migoftam duset daram, unam chizi nemigoft va beham sms midadim ta inke goft behem sms nade dg manam nadadm bad 1 sal dobare khodesh s dad manam j dadam sali yeki 2bar beham s midim akharin bar behesh s dadam va ahvalporsi kardam unam kheyli khub j dad hodude 2sale dg tu smsam nagoftam duset daram, man bf nadaram vali un az hamun 6 sale pish hamishe gf mokhtalef dashte albate alana kheyli boruz nemide dare. rasti ma tu ye shahr zendegi nemikonim man dg tasmim gereftam faghat sabr konam , omidi hast?

آقا اشکان اگه میشه زودتر جواب بدین واقعا به یه راه حل احتیاج دارم

سلام مرسی از سایتتون من یه مشکلی دارم اگه میشه کمکم کنید من عاشق یه پسری هستم ونمیدونم اون منو دوس داره یا نه البته اون مغروره وشاید به خاطر همین غرورشه منم میترسم عشقمو اعتراف کنم اون پسم بزنه ومضحکه عامو خاص بشم و خودمو کوچیک کنم تورو خدا کمکم کنید…

حانیه خانوم شما هم داخل نظرات همین پست یک بحث باز کن چون ممکنه که بحث طولانی باشه

محمدامین : داخل نظرات همین پست بحثو ادامه بده

نفس : جواب شمارم توی تالار دادم

سلام :جوابمو نمیدین آفا اشکان

khob agha askan nemishe javabe maram inja bedin akhe man raftam unja ham ozv shodam soalamam porsidam vali shoma jvabamo nadadin .un shakhsi ke man migam yesal dige mikhad az shahre ma shayadam az iran bere ,manam nemikham tori beshe e dar ayande kash begam l ,nemikhamam asla gururam leh beshe mikham befahme dusesh daram vali mostagim behesh nagam,mikham bedunam chejuri befahmam dusam ?dare be nazaret az yeki az dus dokhtaraye ejtemaish beporsam

سلام خسته نباشید من دلم داره میترکه باور کنین فقط چشم و امیدم بخداست و تا زمانی که پسر مورد علاقم مجرده امیدوارم ولی…. خاهشا جواب منم بدید دارم میمیرم
من یکسال بود که عاشق یه پسری بودم که ترم بالایی بود و فقط کارورزی شو میومد بیمارستان و اونجا چندبار دیدمش چند ماه دنبال شمارش بودم تا بلاخره گیرش آوردم و گفتم که دوسش دارم ایشون هم خیلی منطقی برخورد کرد ولی گفت که 4ماه با یه خانمی دوسته و گفت اگه زودتر من بهش میگفتم قضیه فرق میکرد
الان قرار شده حداقل چند وقت یه بار حالشو بپرسم و گفت مشکلی نداره از نظر اون
با این وجود من دیونشم نمیتونم دس بردارم
تورو خدا بگید چطور عاشق من بشه خاهش میکنم

سلام / شما چند سالته مهتاب خانم ؟ خیلی داری حساس و کودکانه برخورد میکنی
ایشون چند سالشه ؟

به هر حال در ادامه به مشکلای جدی تری برخورد میکنید ، باید درسو دانشگاهتون در اولویت باشه و عجول نباشید

من همه جوره پاش میمونم ولی ما وقتی باهم دعوامون میشه و اون از من ناراحت میشه،باهام قهرمیکنه،غرورمون کاری میکنه ک ب عشق هم شک میکنیم

سلام خوبید!؟من ۱۷سالمه و دوسال پیش با پسری دوست شدم ک دوستیمون حدود۱سال طول کشید،اون آقا ۲سال از من بزرگتر بود و چون ما از بچگی همو میشناختیم اون منو از همون بچگی دوست داشت،جوری ک وقتی دوست بودیم همیشه حرف حرفه من بود اما من اصولا دختره احساسی نیستم و از ابراز علاقه خیلی بدم میاد بنابراین هیچوقت دوسش نداشتم و فقط واسه سرگرمی بود.من خیلی راحت اونو کنار گذاشتم و اونم ی مدت افسردگی گرفت اما من دیگه نتونستم با کسی دوست بشم چون حالو حوصله نداشتم تقریبا بی احساسه بی احساس شده بودم سرده سرد،تا اینکه ویچت که میرفتم تصمیم گرفتم پسرارو اذیت کنم و سرکار بذارم،اما این وسطا یکی از من خوشش اومد و خواست باهاش دوست بشم،بالاخره بعد از دوماه اصرار کردنش قبول کردم،حدود دوسال از من بزرگتره و الان که ۹ ماهه باهم دوستیم حاضره جونشم برام بده،منم دوسش دارم و اون همونیه ک میخوام.اما از یه چیزی میترسم واسه همینم هیچوقت عاشق نمیشم اونم اینه که اگه یجوری مجبور بشیم از هم جدا بشیم چی؟اونم همش به همینا فکر میکنه واسه همینم هستش که بیشتر اوقات هردومون عصبی هستیم میدونم بخاطر کم بودن سنمون هست چون اون هنوز دانشگاه و سربازی و کارش مونده و راه درازی در پیش داره،کمکم‌کنید ک بهترین تکیه گاهش باشم مرسی کلیییی

سلام.من 20 سالمه توی دانشگاهمون از یه پسری خوشم میاد که قبلا استادم بود ,اون دانشجوی ارشد هست قبلا باهاش صمیمی بودم ولی وقتی با sms تولدشو تبریک گفتم و اون هم جوابمو نداد,از اون موقع باهاش خیلی سرد هستم و فقط درحد سلام,ولی اون اصلا به روی خودشم نمیاره , وبزرگ تری مشکلی که دارم نمیدونم دوست دختر داره یا نه ,میشه راهنماییم کنین چجوری نطرشو به خودم جلب کنم؟

باسلام ببخشید که وارد سایت دخترها شدم راستش من یه دختر رو دوس دارم ونمیتونم با هاش حرف بزنم تقریبا یک سال ازمن کم سن داره و نمیدونم که اون هم منو دوست داره یا نه و میترسم که خواستگار بیاد و در این موقع من بدبخت میشم/////////////////لطفا کمک کنید آقا اشکان ودخترها

سلام
اگر بیشتر جستجو کنی میبینی که این سایت دختر ها نیست ، این مطلبی که زیرش کامنت گذاشتی مال دختر ها هست
باید بگی چند سالتون هست که تو چه مقطع تحصیلی هستین ، برای گفتگو بهتره از انجمن های گفتگو استفاده کنی myawards.ir/how-to-start-relationship-with-a-boy

راستی یادم رفت بگم قصد ازدواج داره ونسبت به من متعهده و بخاطر من جلو همه وایستاده

سلام
من دختری 24ساله هستم 1ساله باپسری هستم که عاشق من هستش ولی یه سری مشکلات داریم که اون مال شهری دیگست و من مال جای دیگه تو این یکسال فقط یک هفته پیش هم بودیم من دختر شدید احساسی هستم و بابت چیزهایی که واقعا رنجم میده شدیدا عصبی میشم من هم اوایل واقعا دوسش داشتم اون دانشجو هستش سربازی نرفته کارم نداره و بهتره بگم رابطه ای هم با هیچ دختری به جز من نداشته و از هر حرف و کاری خوشش نمیاد و اصلا دوست نداره دختر خودش و با پسر مقایسه کنه.من تنها نیازم تو این رابطه از نظر عاطفی تامین شدنه اما اون حتی بلد نیست که باید چیکار بکنه هرچی واسش توضیح میدم مثلا میگم ما که از هم دوریم بیا وب بدیم همو ببینیم اما میگه نه خطرناکه یا میخنده میگه این کارا از من و تو گذشته.خیلی پسر ساده ایه هروقت من از خونه بیرون میرم دلشورهاش شورو میشه.بهتره بگم اون هیجانیکه من تو یه رابطه ی عشقی دارم و میخوام رو اون نداره خیلی قدیمی فکر میکنه اما ساده دل و مهربونه اهل نماز روزهم هست و متدینه اما از بس رابطه شکلش تکراری شده باعث شده که من سرد شدم هیچ حسی تو خودم حس نمیکنمو الان 2 روزه از هم جدا شدیم ولی مطمانم که بدون من نمیتونه و دوباره این رابطه شروع میشه و یه چیز دیگه که وقتی من شبی رو با ناراحتی میخوابم اون تا صبح فکرش خراب میشه و بیدار میمونه من سرنماز خیلی گریه میکنم. اما وضعیت روحیم خیلی بد شده سرد از تمام دنیا شدم.نمیتونمم با اینکه سردم دلش و بشکنم آدمی هستم اگه از کسی سرد بشم اما چون بهش تعهد دارم تا آخر عمر پیشش میمونم.ما هر دو هم سنیم اما من چند ماه بزرگترم بهم بگید باید چیکار کنم.خیلی حالم بده ممنون از سایت خوبتون ببخشید سرتون و به در آوردم

من 23 سالمه وایشون 24 سالشون. خیلی ایشونو زیر نظر داشتم از نظر اعتقادی ودرسی وخونوادگی واخلاقی میدونم به هم میخوریم.در واقع خیلی شیفته شخصیتشون شدم.پارسال کنکور ارشد باهم قبول شدیم ایشون رفتن تهران وترم2 ارشدن امامن دوباره کنکور دادم وتهران قبول میشم .ی دانشگاه خیلی بهتر ازایشون.لطفا راهنماییم کنید.حتی 1 سالی که از فارغ التحصیل شدنم میگذره احساسم همونیه که بالا گفتم.ممنون میشم کمکم کنین.

سلام .من امروز ازطریق یکی از دوستام شماره تلفن ی پسر همکلاسی دوره لیسانسمو پیداکردم.به نظرم پسر خیلی خوبیه.برای انتخاب رشته ارشد میخواستم بهش زنگ بزنمو ازش راهنمایی بخوام.دستام سرد ویخ شدن وبه نفس نفس افتاده بودم.بلاخره بهش زنگ زدم وچون رتبه ارشدم خوب شده بود خیلی بهم تبریک گفت ودر ادامه گفت منو یادش نمیاد!!!!!!منم سوالامو پرسیدم وقطع کردم.اگه بخوام نظر این آقارو به خودم جلب کنم باید چه کارکنم؟من دختر خوب ودرس خون وسر به زیری تو دانشگاه بودم شاید به خاطر همین منو یادش نیس اما درس و واحدای زیادی باهم داشتم ایشون 87 بودن ومن88 ای.لطفا راهنماییم کنیداز طریق ایمیل.خیلی به کمکتون احتیاج دارم.ممنون

سلام اقااشکان …. من در حال حاضر دانشجوی ترم 2 رشته شیمی کاربردی هستم و پسری که دوسش دارم ترم 6 همین رشته هستن . من وسطای ترم یک در کتابخونه و یا هر جای دیگه متوجه نگاه متفاوت ایشون شدم که باعث جلب توجه من شد و منم از اون موقع ایشونو دوست دارم و تماس چشمی من و اون بسیار زیاده . اما ما اصلا ربطی به هم نداریم و نمیدونم که چطور باهاش ارتباط برقرار کنم و اشنا شم یا چطور کاری کنم اون پا پیش بذاره ….. من فقط از چند تا ترم بالایی دختر راجبش پرسیدم……

اره همینطوره توی این رابطه ای که ما داریم بیشتر حرف اخر رو من میزنم البته در صورتی تایید میکنه که حرفم منطقی باشه اگه منطقی نباشه باید با دلیل قانعش کنم و از این بابت خوشحالم که سرسری از حرفام نمیگذره و روش فکر میکنه,اصلا دلیل پایداری رابطه مون همبن بوده

یعنی مشکلی نیست که اون اقا پسر هم سن من هست؟خیلی بیشتر از سنش میفهمه و درک بالایی داره واقعا بعضی وقتا تعجب میکنم از این همه اطلاعاتی که داره !

سن و سال نمیتونه نشون دهنده پیامد های رابطه باشه ، درک دو طرفه مهمترین موضوع هست که فعلا بین شما مشترکه ، اگر قدرت کنترل کردنش رو داشته باشید ، سن هر دوی شما اینجور ایجاب میکنه که تغییر نظر بدید و نسبت به همدیگه سرد بشید ، یا تو یا این آقا پسر ، اگر بتونی مدیریت قوی ای روی رابطت داشته باشی میتونید باهم بمونید ، اما باید بدور از روابط جسمی باشید تا حریم احساسیتون شکسته نشه و کشش درونیتون پایدار باشه

سلام من یه دختر 17 ساله هستم ک تا الان افراد زیادی تو زندگیم بودن و چند بااار شکست های بدی از طرفشون خوردم.من 2 سال و نیم که با یه پسر هم سن خودم دوستم و چند بار خیلی جدی باهاش ب هم زدم حتی بخاطر یه نفر دیگه اما الان 1 ساله که من با هیچکس نبودم و بعد چند ماه این پسر باز اومد سراغم الانم میگه من نمیتونم ب دختری جز تو فکر کنم منم واااقعا دوسش دارم چون توی رابطه مون خیلی باهام مهربون بوده خیلی کمکم کرده و از لحاظ مادی هم کاملا تامینه و پسر خیلی سر و سنگینی هستش الان واقعا نمیدونم باید چیکار کنم من که نمیتونم خودمو گول بزنم …واقعا همدیگرو دوس داریم اگه میشه راهنماییم کنید.ممنونم

سلام eli
بهتره رابطه ی سنگین و دورادوری داشته باشی و زمان بدی تا تجربه های بیشتری کسب کنی و کسی هم که دوست داری بتونه بهتر تصمیم بگیره

سلام من نگار هستم22سالمه از یه پسر خوشم امده 4ساله با همیم زلی چون خیلی دروغ گفته و بعدش به من راستشو گفته دیگه باورش ندارم جداشدم ولی اصلا نمیتونم از فگرش در بیام حتی با اینکه آبانماهی هستش ازش خوشم نمیاد ولییییییییییییییییی نمیتونم فراموشش کنم کمکم کنید.

سلام نگار
سعی کن به قشنگی ها ی زیادی فکر کنی و با افراد بیشتری در تامل باشی ، با این اوصفا میتونی به غم و اندوهت غلبه کنی و با مدیریت زمان با این مشکل مقابل بشی

سلام آقا اشکان خسته نباشید خیلی وب خوبی دارید من تازه آشنا شدم ازتون خواهش می کنم تو رو قرآن کمکم کنید دارم دیوونه میشم ،راسستش من تو دانشگاه به یه آقا پسری خیلی علاقه مند شدم و دارم واقعا می سوزم اما دوست دارم اون خودش علاقه مند بشه و بیاد بگه نه من حالا این هفته ام که هفته آخر دانشگامه دارم دیوونه میشم هر چی دنبال راه حل میگردم فکری به ذهنم نمی رسه خواب و خوراک ندارم،با اینکه پسر سرسنگین و متین و خوبیه احساس می کنم همه دنبالشن ،خواهش می کنم همین امروز جوابمو بدین،اگه بره دیگه نمی بینمش ،خواهش می کنم زود جوابمو بدین.تورو به همین ماه عزیز

پس اگه میشه جواب منو اینجا بدین

من یک سال پیش با یک دختر اشنا شدم رابطه ای خوبی داشتیم بعد از 7 ماه گفت از یکی از دوستای من خوشش اومده و من تریپ معرفت گذاشتکم و با هم دوستشون کردم و اونا هم منو با یه دختر خوشگل و خاص که همه تو ارزوشون بود دوست شدم 5 ماه گذشته از رابطمون ولی دیگه مثل سابق نیستیم چطور می تونم دوباره دلشو بدست بیارم کمکم کنید

سلام اقا اشکان وب خیلی خوبی دارید.موفق باشید
من 21 سالمه و الان نزدیک به یه ساله که نسبت به دوست برادرم که 29 سالشه حسی پیدا کردم و فکر می کنم اونم نسبت به من حسی داره ولی نمی تونه بیاد حرفشو بزنه.الان موندم که چی کار کنم ایا خودم پا پیش بذارم یا نه؟
ممنون می شم اگه کمکم کنید

سلام من دختر 12ساله هستم من ازقبلا عاشق پسر عمه شدم ولی ان نمی داند که من ان را دوستش دارم ولی حس میکنم من ان را فراموش کردم پسر عموم یعنی رفتار ان به من خیلی خوبه ولی من تا الان پسر عمه را دوست دارم

خیلی تابلو دروغ میگویی ! شما در کلاس های انشا قطعا نمره های ضعیفی میگرفته است !

سلام.آقا اشکان.من یه دختر18سالم ک به پسر هم محله ایمون علاقه مند شدم راستش من اول نسبت بهش بی تفاوت بودم ولی اون رفتارایی میکرد که حس کردم بهم علاقه داره.منم ناخوداگاه بهش علاقمند شدم.الانم که دانشگام اصن به خاطر اون پسرای دیگه محل نمیدم.بعدشم الان که ازش دور شدم حس میکنم بیشتر دوسش دارم وقتیم اونو باپسرای دیگه مقایسش میکنم مبینم که از همه سره دوس دارم باهاش زندگی کنم.ولی نظر اونو نمیدونم.اینم بگم که در برارش خیلی مغرورم و تا حالا نذاشتم بفهمه که دوسش دارم هر کاریم میکرد که نظر منو جلب کنه خودمو میزدم اون راه.اون دختریم نیستم که برم دوست بشم و ازاین حرفا ولی دیگه نمیتونم دوس دارم بهش نشون بدم که دوسش دارم چجوری این کارو کنم؟؟؟؟؟؟

سلام سایتتون عاااالیه!من 19 سالمه.تا حالا از این که عشقی تو زندگیم نبوده ناراحت نبودم اما کم کم دارم احساس میکنم حتما یه چیزی یه ایرادی داره که هیشکی ازم خوشش نمیاد.خواستگار دارم اما تا حالا نشده پسری ازم خوشش بیاد از یه پسری تو دانشگاه خوشم میاد اما یه وقتایی حس میکنم دارم کار اشتباهی میکنم و حق ندارم حسی به کسی داشته باشم شاید بگین این اقتضای سنمه و این حرفا اما دارم به کل اعتماد به نفسمو از دست میدم!!!!!!

Slm, webloget aalie, tabrik
Man y 20salame o daneshjuye terme 3e omraanam, alan hudude 4mahe k ba y pesare 24sale k vase arshade bargh mikhune f shodam, dustimunam vase ashnaee o b ghasde ezd bude , yani man ghabul nemikardam k f sham I un koli esrar dasht k age akhlaghemun b ham bokhore akharesh ezd e dg!!! Kheiliam talash kard k razim kone
Man ta Hala ba 2nafare dg ham budam ama in ghazie ro makhfi kardam, yani mitunam befahmam y pesare vaghean dusam dare ya vase zaheram, ya movgheiiyatam mano mikhad ya havase
Mitunam alaghasho kamel hes konam, vali ghazie ine k ma y chand bari moasheghe dashtim, man tahala az in kara nakarde budam, az un moghe kheili vabastetar shodim, har ruz hamdg ro mibinim, sms baziyaye shabune, tel, y juraee engar darim baham zendegi mikonim
Ashkan khan b nazare shoma in moasheghe*sex nabudeha, mitune baes she k dg mano vase zendegi nakhad? Mrc az rahnamaeeii k gharare bokoni

torokhoda alan javabamo bedid chon man bayad beram alomam nis key on sham

slm dokhtari 18 sale hastam az vaghti yadam miad asheghe pesar khalam shodam avayel enghad behem bi mahali mikard ke fahmidam ziad azam khoshesh nemiad ama harchi bozorgtar shodam raftaresh baham behtar shod ta 1 sale pish yeki az dostane khanevadegimon raf behesh gof k man dosesh daram az on be bad raftaresh taghir kard kheyli behtar shod mehrabontar shod gheyrai tar shod hala beham sms ham midim va to sms ham kheyli beham nazdikim az vaghtiam k fahmide ta alan 2 bar baghalam karde
lotfan behem begin be nazareton hesesh behem chie dosam dare vagheei
lotfan zod javabamo bedid chon man nemitonam zad be internet vasl sham

سلام
طبیعیه که شمارو دوست داره ، اما اگه میخوای بدونی چطور و چقدر دوستت داره بهتره که مستقیم با خودش صحبت کنی تا حرفاشو بهت بگه

سلام . من الان يک هفته است که بايکي دوس شدم .يک ماه بود که دنبالش بودم .فقط من نه همه ي دختراي محلمون دنبالش بودن چون خيلي قيافهي نازي داره. همش ميخان اونو از من بگيرن . چي کار کنم که فقط با من باشه به کسه ديگه اي فکر نکنه؟؟
اگه جوابو به ايميلم بفرستيد ممنون ميشم!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشکان مهین فلاح | نویسنده و محقق

تعدادی از مردها طی تحقیقاتی اظهار داشته اند که دوست دارند چطور ” دوست داشته شوند“ شما عاشق شده اید، در خواب و خوراک و همه ساعات و دقایق خود مرد خود را احساس می کنید. در ظاهر مردتان هم چنین حسی دارد، چه تضمینی وجود دارد که رابطه تان به همین ترتیب پیش رود؟ با ابراز عشق؟ ولی چگونه فقط با کلمات و بوسه های عاشقانه یا با عمل خود نشان می دهید که برایش احترام قائلید؟

 1 – ”من دوست دارم دوست دخترم قبل از هر چیز برایم یک دوست باشد“ جیسون،16ساله

صادق باشد و در عین حال دوست داشتنی، به من توجه کند و در عین حال زندگی را آسان بگیرد، شوخ طبع و در عین حال در هنگام لزوم گوش شنوا و سنگ صبور.

2 – ”دوست دارم دوست دخترم به من یک حس خاص القا کند“ P.K18 ساله

بفهیمد که مردتان چطور آدمیست ، خود را با او همراه کنید، فکر می کند خیلی بامزه است؟ به حرفهایش بخندید. یک مرتبه جنی می شود؟ با او کنار بیائید. چیزی برای او درست کنید، تی شرت با رنگ مورد علاقه اش برایش بخرید. به او کارت پستال بدهید مثل یک دوست واقعی. نه اینکه هر روز به او یک دنیا هدیه بدهید اینطوری هم او را بد عادت می کنید. فقط به او بفهمانید که او را به خاطر آنچه که هست دوست دارید.چگونه با یک پسر برخورد کنیم

 3 – ”نمیخواهم همیشه دنبالم باشد“ دنی،18ساله

اگر کسی رادوست دارید، او را آزاد بگذارید، حاضر بودن در همه لحظات ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. به زندگی خود برسید، همانطور که خودتان دوست دارید آزاد باشید طرف مقابل شما هم دوست دارد آزاد باشد. همانطور زندگی کنید که قبل از عاشق شدن زندگی می کردید، شاید روش زندگی قبلی شما او را به شما علاقمند کرده باشد. به خاطرداشته باشید عشق به معنی سپری کردن اوقات با یکدیگر نیست.

 4 – ”من عاشق تحول هستم“ فلیپ 17 ساله

او را غافلگیرکنید، یک مهمانی ترتیب دهید، در ظاهرتان تفاوتی ایجاد کنید برای او پر ماجرا باشید . هیجان زدگی خودرا به طرف مقابل ابراز کنید.

 5 – ” وقتی قرار می گذارم می خواهم او را ببینیم نه اینکه برایش فیلم بازی کنم“مارک 19 ساله

اگر کسی قرار است مرد زندگیتان شود همه قرار ها از اهمیت برخوردار است. به تماشای فیلم بروید با هم قدم بزنید از دوستتان در مورد مسائلی که به آنها علاقمند است سوال کنید. اگر هم علاقه ای به این کار ندارید بگذارید او علاقه داشته باشد. شما به کارهای خود بپردازید.

6 – ”دوست ندارم همیشه با دخترها به بهترین نحو رفتار کنم.“ جویی،14ساله

خودتان باشید تا او هم خودش باشد. فراموش کنید او دوست دارد شما چه باشید، فقط خودتان باشید. بگذارید بعضی از اوقات بدون آرایش شما را ببینید . به این ترتیب او هم در کنارتان راحت تر خواهد بود.

7 – ”دوست دارم ، دوست دخترم به من احترام بگذارد“، وینتر 17 ساله

به نقش طلایی عشق توجه کنید: هیچ وقت با طرف مقابلتان آنگونه رفتارنکنید که دوست ندارید با شما آنگونه رفتار کنند. در حضور دوستانتان به او بی احترامی نکنید، به او اعتماد به نفس دهید و پشت سر او صحبت نکنید.

8 – ”دختری می خواهم که مرا درک کند“ جانی، 16 ساله

وقتی صحبت می کند به او گوش کنید. نه فقط با گوش هایتان بلکه از صمیم قلب. با او صحبت کنید. نه فقط با زبانتان بلکه از صمیم قلبتان.

9 – ”دخترهای باهوش هم در نوع خود مشکلات بزرگی هستند“. کوین 16 ساله

برای بزرگ جلوه دادن دوستتان خود را کوچک جلوه ندهید. چیزهایی که بلدید به او یاد دهید ولی نه در قالب یک انسان خود بین. با همفکری همه کارها را پیش برید، با هم همراه باشید و همیشه به یاد داشته باشید که می توانید از این راه خودتان هم پیشرفت کنید.

10 – ”هیچ چیز بدتر از یک دوست دختر دروغگو نیست“ اریک 15 ساله

همیشه سعی کنید قابل اعتماد باشید. اگر قرار می گذارید یا قولی می دهید به آن عمل کنید. اگر نمی توانید خود ر ا مسوول بدانید که به دوستتان خبر دهید. وقتی می گوئید با او تماس خواهید گرفت،حتماً تماس بگیرید. پسرها از انتظار متنفرند. سعی کنید در روابطتان همواره فرد قابل اطمینانی باشید.

11 – ”دوست دارم احساس کنم دوستم به من وابسته است“ تئو 17 ساله

این به معنای از دست دادن استقلال نیست . شما هیچ وقت به دوست خود نیازمند و محتاج نخواهید شد. وقتی به تصمیم گیری نیاز دارید به او هم مراجعه کنید. هیچ چیز برای یک مرد بهتر از این نیست که فکر کند در موقع نیاز به کسی که دوستش دارد کمک کرده است.

12 – ”دوست دارم وقتی از دوست دخترم دورم، دلش برایم تنگ شود“ اندرو،18ساله

آسان گرفتن همیشه هم لازم نیست. به او بگوئید که وقتی از او دور بودید به او فکر می کردید. آرزوی سلامتی او را می کردید خواهید فهمید که او هم به فکر شما بوده است. در همان موقع و به چیزی مشابه آنچه شما می اندیشید فکر می کرده است.

13 – ”دوست دارم دوستم به من اعتماد داشته باشد“ چارلی 16 ساله

گذشته را به یاد آورید تا برای آینده دلگرمی داشته باشید. به رویاها و آرزوهای او گوش کنید و او را در رسیدن به آرزوهایش کمک کنید. وقتی به خواسته هایش می رسد به او توجه کنید. تشویقش کنید. اگر مشغله شما بسیار زیاد است به او بفهمانید که واقعاً وقت ندارید و همیشه همراه او هستید و در موقع مناسب جبران خواهید کرد.

14 – ”من از مشاجره و داد و فریاد بیزارم، یک رابطه آرام می خواهم“ دیوید، 17 ساله

مشاجرات را تمام کنید در این صورت هر دو برنده خواهید بود. به جای داد و فریاد سعی کنید علت اختلاف سلیقه تان را دریابید. اگر فکر میکنید اشتباه از شما بوده عذر خواهی کنید. و به موضوع خاتمه دهید. اگر هم اشتباه از او بود عذر او را بپذیرید. او را ببخشید. اگر از کرده خود اظهار تاسف کرد دیگر نیازی به عصبانیت نیست مداوم اشتباهات او را به او گوش زد نکنید.

15 – ”دوست دارم من را همانطور که هستم بپذیرد”

او یک پسر است نه یک تکه سنگ. پشت همه علایق و خواسته های او چیزی نهفته است . سعی نکنید علایق او را تغییر دهید او را به مرد دلخواه خود تبدیل کنید. او یک پروژه نیست که شما روی آن کار کنید. او همین است که هست،اگر می خواهید اش بسیار خوب وگرنه کسی دیگری را پیدا کنید.

16 – ”من به دنبال دختری هستم که به ظاهر خود اهمیت دهد“. جف 17 ساله

به خود برسید، به روحتان و جسمتان . هر کاری می توانید انجام دهید تا زیبایی های وجودتان بارزتر شوند. ولی همه وقتتان را جلوی آینه نگذارید!

17 – ”دوست دارم دوست دخترم با دوستانم کنار بیاید“، تونی ، 15 ساله

به دوستان او هم شانسی بدهید. بگذارید شما را بشناسند. او را مجبور نکنید دوستان قدیمی اش (چه دختر و چه پسر) را کنار بگذارد . اگر نمی توانید خوب صحبت کنید، اصلاً صحبت نکنید. اگر مایل نیستید به جمع آنها بپیوندید به او اجازه گذراندن اوقات را با دوستانش بدهید.

18 – ” دوست دارم وقتی به من نگاه می کند، عشقش را احساس کنم“ بنیامین 18 ساله

به چشمان دوستتان عمیق بنگیرید، در مهمانی ها در خانه و همه جا. به او بنگرید و لبخند بزنید.

19 – ”دوست دارم احساس کنم برای دوستم واقعاً عزیز هستم“ نیسون، 16 ساله

به تلاش او برای محبت به خودتان پاسخ مثبت دهید، اگر کاری برایتان انجام میدهد، حتی اگر نتیجه دلخواه شما را به همراه ندارد، ازتلاش او تشکر کنید. هیچ چیز بدتر از این نیست که در نتیجه زحمات به انسان گفته شود” من اصلاً از این چیزها خوشم نمی آید“ او را به خاطر اینکه فکر شما را نمی خواند سرزنش نکنید. از او به خاطر نکات مثبت شخصیتی اش قدردانی کنید.

20 – ”می خواهم در زمان سختی هم، همراه من باشد“

چگونه با یک پسر برخورد کنیم

زندگی همیشه سرشار از خوشی نیست، شما باید در زمان های سختی هم یار او باشید. اگر مشکل او جدی است در حل آن به دوست خودکمک کنید. به یاد داشته باشید که کسی که در مشکلات غوطه ور است نمی تواند یک ارتباط عاشقانه برقرار کند. شما باید مثل یک دوست واقعی ولی طوری که خود دچار مشکل نشوید به او کمک کنید.

21 – ”عشق نباید حتماً عمیق باشد، یک دختر باید توانایی برقراری رابطه معمولی را هم داشته باشد“ کنی،15ساله

زندگی راآسان بگیرید. اگر او را با هدایای زیادی غافلگیر می کردید، بس کنید. راه های دیگی هم برای نشان دادن علاقه وجود دارد.

22 – ” از دختران حسود خوشم نمی آید“ رابی 16 ساله

اگر فکر می کنید که هر بار که دوستتان به دختری نگاه می کند منظوری دارد و با اخم و ترشرویی با او برخورد کنید، در اشتباه هستید. این حس حسادت نشان می دهد که شما به او اعتماد ندارید. 23 – ” من یک دختر تک می خواهم“ تد ،17ساله

خودتان را در وجود خودتان بارزتر کنید. سعی نکنید مثل دوستانتان رفتار کنید یا از آنها تقلید کنید. نگرش های و عقاید خود را پرورش دهید. علاقه داشتن به دوستتان به تنهایی کافی نیست او هم باید به شما علاقه مند شود.

24 -” خانواده من کمی عجیب هستند، ولی دوست دارم دوست دخترم هم مثل آنها عجیب باشد“ فرانک 15 ساله

درباره خانواده اش جویا شوید، خانواده افراد بیشترین تاثیر را روی آنها دارند. درباره آنها با احترام صحبت کنید.

25 – ”دوست دارم ، دوست دخترم همواره به من بگوید که مرا دوست دارد“ جیسون 18 ساله

اگر واقعاً او را دوست دارید، به او بگویید. نگران نباشید که او اول به شما نگفته است که دوستتان دارد شاید منتظر است شما اول بگویید.

می خواهید بدانید که آیا او هم دوستتان دارد یا نه؟ بهترین راه این است که به او بگویید که دوستش دارید.

  ***  چهار روش حیرت انگیز جذب کردن دیگران   ***

مهارت جذب افراد در دنیای امروز یکی از توانایی های مهم است. به طور حتم همه ما به حمایت و همراهی دیگران نیاز داریم تا به اهداف خود دست یابیم.

توصیه های مفیدی برای تأثیر گذاشتن بر افراد بیان میشود.

1- مهربان و صمیمی باشید:

برای اینکه روز خوبی داشته باشید لبخند بزنید. تحسین واقعی و صادقانه برای روحیه دادن به افراد ارزش بالایی دارد. به آنها ثابت کنید که هر جا احتیاج به کمک دارند ، حضور دارید ، بدین ترتیب به طور حتم افراد مورد نظر پذیرای شما خواهند شد.

2- برای آن ها دلایل قانع کننده فراهم کنید:

به آن ها توضیح دهید که چگونه عقاید و پیشنهاد های شما می تواند بهترین روش برای اجرا کردن باشد.

نمونه های عینی و انکار ناپدیر را به آن ها نشان دهید و کار خود را با دیگر رقابت کننده ها مقایسه نمایید.

حتما توضیح دهید که همه گفته های شما درست و واقعی است تا اعتبار خوبی داشته باشید.

3- احتیاجات و خواسته های آن ها را بدانید:

افراد ، خود مرکز هستند و اول از همه به سعادت و موفقیت خود می اندیشند، اگر ثابت کنید که پیشنهاد شما سود بیشتری برای آن ها دارد ، به طور حتم پذیرای شما هستند.

اگر علایق و انتظاراتشان را بدانید اشتیاق آن ها بیشتر میشود تا به طرف شما بیایند . علاوه بر آن اعتماد و احترام دو جانبه بر قرار می شود.

4- وارد دنیای آن ها شوید:

با در نظر گرفتن دیدگاه ها و نظرات شخصی آن ها شرایط را درک نمایید. علایق شخصی خود را کنار بگذارید و تمام فکر خود را متمرکز آن ها کنید. تصور کنید اگر به جای آن ها بودید چه کاری انجام می دادید؟ و یا این که عقیده شما چه بود؟ سپس کار درست را که به سود آن هاست انجام دهید. رفتار مورد نظر را کپی نمایید ؛ به طرز صحبت کردن و حتی فکر کردن او دقت کنید، اگر در هنگام تفکر با دستانش پیشانی خود را میمالد شما هم این کار را انجام دهید، اگر آرام صحبت می کند ، مانند خودش رفتار نمایید.

در حقیقت شما مانند یک آینه عمل میکنید ؛ با این کار افراد به طور ناخودآگاه با شما احساس راحتی بیشتری می کنند چرا که خودشان را در شما میبینند ، به عبارت دیگر رفتار خود را در شما مشاهده میکنند. البته با دقت کامل رفتار کنید. طوری که متوجه نشوند از آن ها کپی میکنید شاید این کار به نظر فرد مورد نظر مسخره کردن باشد و دیدگاهش نسبت به شما منفی شود.

همیشه به خاطر داشته باشید که مهمترین عامل برای جذب کردن دیگران این نیست که چقدر به آن ها نزدیک هستید و یا این که کار های چشمگیری انجام می دهید ، اگر رفتار شما برای آن ها رضایت بخش نباشد مسلما موفق نبودید.

 

چگونه با یک پسر برخورد کنیم

کتاب زوج مناسب … هم از جذابیت زیادی برخوردار است و هم برای دختران جوان کاربرد فراوانی دارد . قسمت هایی از این کتاب را در زیر می خوانید .

آیا متوجه شدی که هرچی بیشتر آرایش می کنی ، موهایت را رنگ می کنی و زیر ابرویت را باریک می کنی بیشتر جلب توجه می کنی ؟ البته پسرهایی که متوجه ات می شوند قصد زندگی با تو را ندارند و به درد زندگی هم نمی خورند . در ضمن هر چی بیشتر صورتت را دست کاری کنی زودتر آن را خراب می کنی . یادت باشه ، تو این صورت را یک عمر احتیاج داری ، پسرهایی هم که تازیگی ها موهایشان را بلند می کنند و به ریشهایشان مدل می دهند خوب جلب توجه می کنند .

پسرها وقتی دور هم جمع اند شوخ طبع می شوند و مسخره بازیشان گل می کند . سعی کن در چنین شرایطی حتی اگر یکی از آن ها را هم می شناسی سر حرف را با او باز نکنی . چون یا شروع به مسخره بازی می کنند یا از خجالت پشت گوشهایشان قرمز می شود .

ولی زیر نظر رفتن وشناسایی روابطشان بین یکدیگر کار اشتباهی نیست . مخصوصاً اگر پسری را پسندیدی و برای دوستهایت تعریف کردی مطمئن باش که آن ها با ادا و اطوارشان کار را خراب می کنند . آخرسرش هم برای دست انداختنت دائم از تو می پرسند . پس چی شد ؟ چرا جور نشد ؟ در ضمن اسمت هم بد در می ره ، آش نخورده و دهان سوخته . دوستانت هم اگر هم ازدواج کرده اند یا نامزد دارند ، دلیل بر این نیست که تو هم حتماً باید برای خودت کسی را دست وپا کنی!

عشق با عجله و زورکی مثل سیگار و اعتیاد می ماند . ناخواسته گریبانگیرت شده و شاید تا آخر عمر رهایت نکند . عاشق دلباخته تو روزی بدون این که به فکرش باشی جلوی پایت سبز خواهند شد .

در خیابان ها اتومبیل های شیکی پیدا می شه . پسرهای خوش تیپی هم پشت آن نشسته اند . اگر دعوت به سوار شدنت کردند یادت باشه . اگر یک بار سوار شدی عادتت میشه . چیزی که راحت به دست میاد ، راحت از دست می ره و اتفاقات ناگواری که تعریف می شه در همین کوچه و خیابان ها رخ می ده . پسرهای زیادی هستند که از شماره تلفنشان کارت ویزیت می سازند که نشانه باکلاسی نیست .

در ضمن پشت تلفن آدم داستان های زیاید می تونه تعریف بکنه . خلاصه که می خواهم بگویم اگر از پسری خوشت آمد لطفا همان اول ببین که آیا تصورش را می کنی و روزی با این مرد زندگی کنی ؟

وگرنه تکلیفت را سریع با او مشخص کن و سرکارش نگذار چون که : زن ها ومردهای زیادی در این دنیا هستند که همیشه فکر می کنند اگر آن زمان آن اشتباه را نمی کردیم امروز سرنوشتمان این نمی شد که داریم .

درضمن در دوران نامزدی دو نکته را همیشه در نظر داشته باش و به او هم یادآور شو :

همه جا پول خرج کنند وکسی روی حرفشان نیاید اما چیزی که مشخصه این است که دخترهای امروزی مادرهای سابق نیستند . الحق که برابری در روابط هم خیلی قشنگتره و از لحاظ تحصیلات باید حداقل هم سطح تر باشد . نه این که من به قابلیت های او اعتماد ندارم . این تویی که پایین تر از خودت را قبول نداری ، اگر هم داری و روزی به همسری خودت چنین شخصی را پذیرفتی کافیست که یک بار تیکه ای در این مورد بیندازی مطمئن باش که هیچ وقت این تیکه از یادش نمی ره .

●در روز خواستگاری لباس رسمی بپوش که خیلی زرق وبرق نداشته باشه . وقت را قبلا با هم تعیین کنید تا اتفاق ناگواری نیفتد ! اگر می خواهی در حین چای آوردن دستت نلرزد سعی کن خودت باشی بدون هیچ گونه تزویر و ریایی . خجالت و رودربایستی هم اشتباه است . اینجا بالاخره تصمیم راجع به زندگی ات گرفته می شود . می دانم که دوست داری بهترین مراسم ازدواج را داشته باشی . والدینتان هم همین طور . این یک واقعه ای است که فقط یک بار در زندگی رخ می دهد . ولی در جامعه ای که مشکلات اقتصادی بالایی داره برای یک خاطره به یاد ماندنی و یک آلبوم عکس نباید دست کمی زیر تیغ قرض و فشار برود .

●به اندازه بود ، باید نمود شما برای اثبات چیزی به دوست و فامیل با هم ازدواج نمی نید . سال اول ازدواج سال مهمیه . در این سال روابط واقعیتان مشخص می شود جمله ای که در این سال در هر صورت غلطه . حالا که زن و شوهر شده ایم . انگار به علت ازدواج ، رابطه تان عوض شده . در ضمن برای بچه دار شدن هم دست نگه دار ، تا بنیه مالیتان قوی تر شود.


بازگشت به
سایت


 

 

 

چگونه با یک پسر برخورد کنیم

متاسفانه صفحه مورد
نظر در سایت یافت نشد ،


 

ممکن است نشانی آن
تغییر کرده باشد شما میتوانید عنوان مدنظر را از طریق قسمت ذیل در
لیست محتویات سایت جستجو کنید

 

 



 


 


جستوی  پیشرفته  مطلب مدنظر :



 

 

 

 


تماس با ما : 

روابط عمومی و پشتیبانی پایگاه
اطلاع رسانی تنظیم خانواده


تلفن:0311-7810980  
ایمیل: info@tanzimekhanevadeh.ir

قانون های طلایی رفتار با دوست پسر

 

قانون طلایی دهم

هرگز با تحكم و قدرت با پسرها گفتگو نكنيد.شيوه
هاي ديگر را ياد بگيريد:

چگونه با یک پسر برخورد کنیم

پسرها به هيچوجه تحمل دخترهاي قوي را ندارند
. البته آنها دخترهاي قوي

را مي خواهند ، اما براي باركشي، پول درآوردن، جمع كردن خانه
زندگي

وخلاصه جمع و جور كردن پسرها ،. اما همين 
دخترهاي قوي و توانا  ، در

مقابل مردها
بايد سر تعظيم فرو بياورند و با نازناز و پيش پيش حرف بزنند و با

عزيزم و جانم رفتار
كنند!!! اگر دختربخت برگشته اي اشتباها جلوي پسري از

دهانش كلماتي خارج شود كه حتي
كمي رنگ و بوي تحكم داشته باشد ،

ناگهان به عنوان دختري مردنما، بي ادب، پرخاشگر، عصباني
و بد اخلاق

شناخته مي شود وهمان پسر در باره اش مي گويد: اه اه عجب دختر

فمنيست بددهني!!!…

 

 

 

قانون طلایی نهم

هرگز از دخترهاي ديگر جلوي دوست پسرتان
بد نگوييد:

وقتي جلوي پسرها از دخترهاي ديگر بدگويي
مي كنيد، حتي اگر منظور بدي

نداشته باشيد ، پسرها اين فكرها را مي كنند:

يا گمان مي كنند بشدت دوست داشتني هستند
و شما داريد به اين وسيله

آنها را نسبت به دخترهاي ديگر بدبين مي كنيد تا در دام خود
نگهشان داريد! يا

گمان مي كنند شما آدم حسودي هستيد و تازه بعدش شما را به همه ي

دخترهاي
دنيا تعميم مي دهند و مي گويند همه ي دخترها حسودند! يا گمان

مي كنند دختر مورد نظر
دختر خيلي خوبي است و شما با بدگويي از او مي

خواهيد كاري كنيد كه رقيب را از ميدان
به در كنيد و خودتان را به او قالب

كنيد! يا گمان مي كنند  شما آدم بدجنسي هستيد و پشت سرتان به ديگران

مي
گويد: دختر بدي نيست اما كمي بدجنس است!!! در هر حالت شما

محكوميد. پس مراقب باشيد.

 

 

قانون طلایی هشتم

 

با پسري رابطه جنسي كامل برقرار نكنيد:

همه ي آمال و آرزوي پسرها در رابطه با دخترها
در يك چيز خلاصه مي شود: 3کس

اوج خواسته و مطلوب يك پسر اين است كه با
دختر رابطه جنسي برقرار

كند. اين براي او به معناي نوعي تسلط، برد و البته آرامش است.
پسرها تاچگونه با یک پسر برخورد کنیم

موقعي كه به اين خواسته نرسيده اند دورتان مي گردند و برايتان هر كاري

مي
كنند. حتي شاعر مي شوند و برايتان شعر مي خوانند و هديه هاي ناز

مي خرند. خودشان هم
ناز و مهربان مي شوند اما چه فايده؟ به محض اين

كه دستشان به بدن شما رسيد همه چيز
تغيير مي كند. ناگهان “دكتر جكيل

” ناپديد و “مستر هايد”  نمايان مي شود. ديگر آن پسران ناز و دوست

داشتني
و مهربان نيستند (مگر آنكه دوباره نياز جنسي شان عود كند) ديگر

حال و حوصله شما را
ندارند و برايتان وقت نمي گذارند. ديگر شما برايشان

جذاب و جالب نيستيد ، ديگر كوچولوي
ناز آنها نيستيد، ديگر لبخندتان زيباترين

لبخند دنيا و چشم هايتان عميق ترين اقيانوس
دنيا نيست! همه چيز با دو

سه بار رابطه جنسي تغيير مي كند. انگار رابطه جنسي، هميشه
به ضرر

دخترهاست. براي همين هم مي گويم تشنه را سيراب نكنيد چون ناگهان

همه آمال و
آرزوهاي ديگرش پديدار مي شود و شما را رها مي كند. ناگهان

يادش مي آيد كه چقدر خانواده
اش را دوست دارد ! چقدر دلش مي خواهد

برود كانادا! چقدر دوست دارد با دوست پسرهايش
برود كوه و استخر!  و

چقدر دوست دارد دخترهاي
ديگر را هم تجربه كند چون هنوز جوان است!!!

رابطه جنسي كامل كه  ديگر وحشتناك است. دخترها دراين توهم اند كه با

برقرار كردن رابطه كامل، همه چيز خود را در اختيار گذاشته اند و عشق خود

را اثبات كرده
اند اما پسرها گمان مي كنند كه دختر اين كار را صرفا براي

نيازهاي خودش انجام داده
و نتوانسته جلوي خود را بگيرد و از دسته

دخترهاي بی hot است يا شايد هم زيادي open است يا خانواده اش بند و

بارند . حتي ممكن است در ظاهر  موضوع را روشنفكرانه بررسي  كنند و

بگويند خودت نياز داشتي ، من تو را مجبور
نكردم  يا : اين چيزا مهم نيست.

اما در عمل
اين چيزا برايشان خيلي هم مهم است. چون براي ازدواج مي

روند سراغ همان دخترهايي كه
هنوز اين چيزا را دارند! آن پسرهايي هم  كه

با شما مي مانند به خاطر اين است كه احساس گناه مي كنند و مي خواهند

وجدانشان راحت
باشد. البته اين دسته هم چون عمر خود را تلف شده مي

بينند دير يا زود سراغ زنها و دخترهاي
ديگر مي روند تا هيجانات جواني را احيا

كنند!

 

 

قانون طلایی هفتم

اگر دوست پسرتان به شما گفت که متفاوت ترین
دختر زندگیش هستید، مطمئن باشید به بقیه هم این حرف را زده و خواهد زد:

قبلا اين قانون فقط به دخترهاي نواجوان
12 تا 17 سال گفته مي شد! اما

حالا به لطف زودباورتر شدن دخترها، به همه سنين آموزش
داده مي شود!!

اين كه تمجيدهاي دوست پسرهايشان را خيلي جدي نگيرند و گول حرف

هاي قشنگ
و گوگولي آنها را نخورند!!!

خودتان را گول نزنيد چرا نمي خواهيد باور
كنيد، حتي  يك پسرهم وجود ندارد

که شما را
درک کند.

 

 

 

قانون طلایی ششم

هرگز قبل از اين كه حرف ازدواج بين تان
باشد ،در باره ازدواج كلمه اي نگوييد:

اين قانون ، يكي از طلايي ترين قانون ها
در رابطه دختر و پسر است. اين را

باور كنيد كه دوستي در ذهن پسرها هيچ ربطي به ازدواج
ندارد! يك لحظه

خود را به جاي پسرها بگذاريد. مثلا به جاي يك پسر 22 ساله يا حتي
28

ساله كه مي خواهد با يك دختر دوست شود. فكر مي كنيد انگيزه او براي

دوستي چيست؟

1.پز دادن به پسرهاي ديگر

    2.امتحان كردن خود (كه ببينند عرضه پيدا
كردن دوست دختر دارند؟)

    3.افزايش اعتماد به نفس

    4.وقت گذراني و خوش گذراني

   5. عشق و حال (داشتن رابطه جنسي يا نيمه جنسي)
مجاني

    6.يادگيري رفتار و رابطه با زن ها (بيرون
آمدن از بي تجربگي و دست و پا چلفتي بودن)

    7.داشتن كسي كه با او در مهماني ها ظاهر شود

 8.گاهي هم مقاصر مالي

9…   

اما انگيزه دخترها چيست؟ بيشتر دخترها در يك فضاي رمانتيك و

عاشقانه
بدنبال كسي مي گردند كه شريك زندگي و همسر آنها باشد. آنها از

اين كه همسر آينده شان
را با خواستگاري و به شكل سنتي و بدون شناخت

، انتخاب كنند منزجرند. دوستي با پسر را
روشي موثر و عاقلانه براي

شناخت و عاشق شدن ميدانند اما به محض آنكه صحبت  ازدواج يا تصور

همسر شدن يا خواستگاري يا … پيش
بيايد ناگهان دوستي از اين رو به آن رو

مي شود. ناگهان زنگ خطر مغز پسرها به صدا در
مي آيد و در گلويشان

احساس خفگي مي كنند! قفسه سينه شان تنگ مي شود و كمرشان در

زير
بار احساس آويزان شدن دوست دخترشان خم مي شود! در اين حالت يا

بدنبال راه فرار مي گردند
و يا رك و راست به دوست دخترشان تذكر آيين نامه

اي مي دهند كه از اول شرط كرده اند
كه قصد ازدواج ندارند! از احساساتي

بودن دختر ها و زير پا گذاشتن شرط و شروط توسط آنها
گله مي كنند و پيش

دوست پسرهايشان مي گويند امان از دست اين دخترهاي آويزون ضعيف !
و

البته ناگهان يادشان مي افتد كه دخترهاي ديگر را امتحان كنند ! ديگر جواب

تلفن و ،sms  ها ي دوست دخترشان را نمي دهند يا از هر
راهي كه بتوانند

فرار مي كنند… اگر بر فرض محال دوست پسري پيدا كرديد كه از شما

خواستگاري
كرد ، كاملا به او شك كنيد . حتي مي توانيد مطمئن باشيد كه

شما خيلي خيلي خيلي از او
سر هستيد و او از شما خيلي پايين تر است.

اين احتمال هم هست كه در حال لجبازي با كسي
باشند مثلا در حال لجبازي

با پدر يا مادر يا … 
وگرنه تقريبا همه پسرها براي ازدواج ترجيح مي دهند

سراغ دختر آفتاب مهتاب نديده
بروند! دختري كه دست نيافتني باشد ، جديد

باشد! مادرشان او را تاييد كند، بتوانند عيب
هايشان را از او پنهان كنند و پيش

او مثل يك شاهزاده به نظر برسند!شعار ناگفته پسرها
اين است: دوست

دختر يك اسباب بازي موقت است. براي زندگي دائم بايد بدنبال زن زندگي

بود!!!

 

 

 

قانون طلایی  پنجم

هرگز به پسري پيشنهاد دوستي ندهيد:

اين روزها بعضي دخترها خودشان را خيلي روشنفكر
مي دانند. آنها گمان

مي كنند بين دختر و پسر فرقي نيست و آنها هم حق دارند از بين پسرها

حق انتخاب داشته باشند و هميشه نقش انتخاب شونده را بازي نكنند. به

نظر من درست مي
گويند منتها مشكل اين جاست كه طرف مقابل آنها چنين

نظري ندارد. يعني پسرهاي دور و بر
، از آن سنخ پسرهاي عهد دقيانوس

هستند كه فقط زبانشان روشنفكر شده و دلشان هنوز مانند
پدرجد

پدربزرگهاي ماست! وقتي دختري به سمت پسري ميرود  و پيشنهاد دوستي

يا شماره تلفن يا خلاصه نخ هاي
واضح مي دهد هميشه يك اتفاق مي افتد.

البته پسر به ظاهر با آغوش باز نخ را مي گيرد
اما آن را براي هميشه بعنوان

نخ دست دوم در صندوقچه نگه مي دارد.

او جلوي دوستان پسرش پز ميدهد كه دخترها
به او توجه دارند و او را دوست

دارند و برايش سرو دست مي شكنند و چنين دختري را به
دوستان و

اطرافيانش نشان ميدهد و پز ميدهد . اما همين. فقط همين، پيشقدم شدن

در پيشنهاد
دوستي با يك پسر، يعني صادر كردن حكم بي ارزشي و بي

احترامي و ضايع شدن دختر براي هميشه
نزد آن پسر. چنين دختري در نظر

پسر سهل الوصول و دست يافتني جلوه مي كند . اصطلاحي
كه براي ياد

كردن از آنها بين پسر ها رد و بدل مي شود اين است: “از اين دخترها
كه

همه جا ريخته ” اين دخترها حتي اگر در دهان پسر عسل بگذارند ، اگر برايش

جانفشاني
و فداكاري كنند و حتي اگر خودشان را براي آن پسر بكشند،  باز

هم در صندوقچه باقي ميمانند. چشم پسر هميشه
به دنبال دخترهاي ديگر

است. بدنبال دخترهاي دست نيافتني كه به كسي نخ نميدهند و همه

پسرها در آرزوي آنها هستند و لابد از آسمان پايين افتاده اند. همان دخترهايي

كه بر
خلاف دخترهاي پيشقدم، در نظر پسرها به درد ازدواج مي خورند و زن

زندگي اند! اصلا مهم
نيست كه آنها دوست دخترهاي پسرهاي ديگر بوده

باشند . اصلا مهم نيست هيچ حرف مشتركي
بين آنها وجود نداشته باشد.

مهم اين است كه ظاهرا آنها ، به كسي نخ نميدهند!!! دختر
هاي پيشقدم تا

آخر رابطه، درجه دو و بدهكار شناخته مي شوند. چون قدمي به جلو

گذاشته
اند بايد هميشه به دل پسر راه بيايند، بايد كارهايش را از كارهاي

خانه تا كارهاي بانكي
و خريد و … انجام دهند. بايد در مواقع لازم در دسترس

باشند! ، بايد حتي اگر لازم
شود خرج آقا پسر را بدهند! بالاخره خودشان

خواسته اند وارد رابطه با چنين نوگل شازده
اي بشوند. پس بايد تبعاتش را

بپذيرند.

 

 

قانون طلايي چهارم: هرگز در رابطه اي كه با  يك پسرداريد اولين هديه را شما ندهيد:

اين هم از عجايب است كه اين روزها دخترها
هداياي گران قيمت و لوكس

مي خرند و به دوست پسرهايشان به هر بهانه اي تقديم مي كنند!  اين کار،

كه ظاهرا نوعي كادو دادن و در باطن نوعي
باج دادن است، بيشتر مخصوص

دخترهاي بدون اعتماد به نفس است. دخترهايي كه عقده خود كم
بيني

دارند و عزت نفس شان پايين است. خصوصا اگر اين هديه ، اولين هديه و

كادو در دوستي
آنها باشد. اگر دختري هستيد كه مي خواهيد براي دوست

پسرتان كادو بخريد قبل از خريد
چند سوال اساسي از خود بپرسيد: 1- چرا

مي خواهم براي او كادو بخرم؟ انگيزه اصلي ام
از اين كار چيست؟ 2- آيا بدون

كادو خريدن نمي توانم به هدف خود برسم؟ 3- آيا او تا
به حال به من كادو

داده است؟ 4- آيا با اين كار مي خواهم خودم را در دل او بيشتر جا
كنم؟ 5-

آيا راه بهتري براي اين كار وجود ندارد؟ 6- آيا علاقه او به من با رد و بدل

ماديات بيشتر مي شود؟ آيا او مادي است و راه بهتري براي بدست آوردن دل

او وجود ندارد؟
اين كار من براي او چه معنا و مفهومي دارد

البته تعداد اين قبيل سوالها خيلي زياد
است. خودتان را گول نزنيد و به جاي

باج دادن ، سعي كنيد در روابط ، خودتان باشيد  اگر شما را همينطوري كه

هستيد نپذيرند با كوهي از
رشوه و باج دادن هم نمي توانيد در روابط خود

موفق باشيد.

 

 

 

 

قانون طلایی سوم

هرگز با پسرهای سن پایین دوست نشوید!

بعضي از دخترها خيال مي كنند پسرهاي سن
پايين ساده تر و مهربان تر و از

نظر جنسي قوي تر و بامزه ترند. اما همه اين ها گمان
و وهم است.

پسرهاي سن پايين در دوستي ، اغلب تنها يك هدف را دنبال مي كنند:

3کس! آنها
شما را تبديل مي كنند به موش هاي آزمايشگاهي تا با شما

تمرين كنند و روي شما آزمايش
كنند.

تمرین 3کس هاي كامل يا ناكامل، تمرين مشاجره
با دختر ها يا محبت به

دخترها يا … بعضي از آنها هم شما را به جاي “مادر”
ها یشان مي گذارند و

آويزانتان مي شوند تا محبت هاي داشته يا نداشته شان را تكرار يا
جبران

كنند . آنها به هيچ وجه قصد ازدواج ندارند و در روابطشان چنين چيزي را دنبال

نمي كنند. اگر هم روزي ديديد دم از ازدواج مي زنند بدانيد يا برايتان دام مي

گذارند
و يا از آن بچه مذهبي هاي  هستند كه البته چند
سال بعد از اين كه

خرشان پل گذشت يادشان مي افتد كه جواني نكرده اند و آنوقت ميروند

سراغ دخترهايي كه جواني كردن را به يادشان بياورند. شايد هم منظورشان

از ازدواج همان
ازدواج موقت است. قالبي كه آنها براي  شرعي
كردن هوس

هاي زودگذر خود در عين نداشتن احساس گناه ، پيشنهاد مي كنند.

 
پسرهاي سن پايين حتي محبت كردن هم بلد نيستند و البته اسم همه

ناكارامدي هايشان
را مي گذارند: بي تجربگي! هر نوازشي براي آنها منجر به

سكس ميشود و هر محبتي ، وظيفه
شما تلقي ميشود! اكثر آنها هميشه بو

ميدهند. در زندگي شان خبري از مسواك و ادكلن نيست.
خلاصه وقتتان را

بيهوده تلف نكنيد. نگذاريد ابزار دست يادگيري و تمرين پسرهايي شويد
كه

بزودي شما را رها مي كنند تا با دخترهايي بپرند كه ناشي گري هاي آنها ر ا

نديده
اند.

 

 

 

قانون طلايي دوم: هرگز به پسري پيشنهاد
ازدواج ندهيد:

دخترهايي كه مي خواهند براي هميشه  در بايگاني حسي و عقلي پسرها

خاك بخورند مي توانند
به آنها پيشنهاد  ازدواج بدهند.  به محض آنكه پيشنهاد

ازدواج از دهن دختري خارج شد
ناگهان پسربشدت باد مي كند. او احساس

برتري مي كند و بعدش هم خيال مي كند موجود مزاحمي  به گردنش آويزان

شده  و بايد هر طور شده او را از گردن خود دور كند. اصلا
مهم نيست كه

شما پولدارتر ، زيباتر، باهوش تر ، تحصيل كرده تر ، موفق تر ، خانواده
دار تر

يا …تر از او باشيد. حتي مهم نيست او دهاتي،  زشت ، بي سواد ، بي

فرهنگ يا … باشد. به هر حال
اين پيشنهاد به او ثابت مي كند شما ترشيده و

درمانده و بي كلاسيد و او با شما فرسنگ
ها  فاصله عمودي دارد  و بايد از

آسمان هفتم به شما نگاه كند و با شما حرف
بزند! گول حرفهاي روشنفكر

مابانه پسرها را نخوريد . حتي اگر آنها بظاهر خود را روشنفكر
و

(روشنفكر)open-minded نشان دهند و بگويند زمانه عوض شده و دختر
ها

هم مي توانند به خواستگاري بروند و … اصلا باور نكنيد. پسرها بر خلاف

دخترها هميشه
سنتي مي مانند . سنتي ماندن به نفع آنهاست و منافعشان

را تامين مي كند. بنابراين به
راحتي آنرا كنار نمي گذارند.آنها هم يك قانون

ناگفته دارند:  “دختري را بگير كه به تو محل نمي گذارد”.
شايد باورتان نشود

اما پسرها براي زن گرفتن ، از دوست دختر هاي خود فراري اند. آنها
دختر

هايي را مي پسندند كه آنها را تحويل نمي گيرند ، ناز مي كنند، دماغشان

بالاست،
و خلاصه دست نيافتني به نظر مي آيند.دوست دخترها سرگرمي

اند و كتاب هاي خوانده شده
و تكراري اند، هيجان انگيز نيستند و به درد

ازدواج نمي خورند. براي زن گرفتن ، بايد
رفت سراغ دخترهاي جديد. از دل

اين موضوع قانون دوم رفتار با پسرها هم استخراج مي شود:

 

قانون طلايي اول: 

اگر شما در رفتار با دوست پسرهايتان به
قوانين جديدي رسيده ايد و دوست

داريد آنها را به دخترهاي ديگر بگوييد قوانين تان را
به ایمیلم بفرستيد تا آنها را

به مجموعه قانون ها اضافه كنم و به اسم خودتان در اين
وبلاگ در قانون

اول  آپ كنم.

 

مطالب داغ

Sorry. No data so far.

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

مقصود از روایاتی که می‌گویند کودک تا هفت سال سرور و آقاست، چیست؟ چگونه با یک پسر برخورد کنیم

چگونه مهریه پس از مرگ همسر به خانواده اش ارث نرسد

چگونه شوهر مناسب پیدا کنیم

طلاق توافقی چیست

جمع احترام به پدر و مادر خودم و شوهر

وظیفه همسران چیست؟

اگر مادر خواستگار بد باشد آیا ازدواج صحیح است

دليل خواستگارى پسر

مطالب تصادفی احکام:

مستحبات و مکروهات دستشویی رفتن

شستن صورت در وضو

ربا بین پدر بزرگ و نوه

عادت وقتيه با بيشتر از ده روز

تر بودن سر هنگام مسح در حال احرام‏

وظایف مرد در خانواده

حکم امتحان کردن افراد در شغل های انتظامی و امنیتی

راه هاي اثبات جرم

توصیه برای مطالعه شما:

كيفيت نماز سلمان در ماه رجب

آثار نماز جماعت که کمتر شنیده اید

دیدگاه جامعه شناس شهیر فرانسوی درباره تاثیر عمیق شیعه در جوامع دیگر با وجود در اقلیت بودن/پاسخ سید حسن نصرالله به…

نحوه جبران گناهان گذشته پس از توبه چگونه است

نقش رسانه ها و سینما در شستشوی مغزی جامعه و جا انداختن جنگ های بی پایان

چرایی و اثرات نزول تدریجى قرآن چیست؟

کارهایی که در حمام نباید انجام داد

ارزش انفاق و صدقه در راه خدا

 

 

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

چگونه با یک پسر برخورد کنیم
چگونه با یک پسر برخورد کنیم
10

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *