چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

خواص دارویی و گیاهی

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم
چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

پورتال جوانان ایرانی

 

۱. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور می‌کنید نمی‌توانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوق‌العاده‌ای را با هم گذرانده‌اید و بخش مهمی از قلبتان را به او داده‌اید. حالا که تصمیم گرفته‌اید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعی‌اش را ببینید.

• اگر به شما دروغ می‌گوید یا فریبتان می‌دهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمی‌آید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگی‌تان را پیش ببرید.

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

• همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمی‌توانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز می‌توانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیده‌اش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.

۲. درک کنید که آدم‌های دیگری هم هستند–فقط شما نمی‌بینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشته‌اید که شما را به نقطه‌ای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمی‌بینید. فراموش کردن سخت‌ترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.

• همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامه‌مان پیش می‌رود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگی‌شان با آدم‌های زیادی رابطه عاشقانه برقرار می‌کنند.

۳. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرف‌مقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشته‌اید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمی‌دانسته است که شما چقدر عاشقش بوده‌اید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوست‌داشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.

• اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشته‌اید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح می‌دهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟

۴. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفته‌اید و هیچ جوابی دریافت نکرده‌اید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است. 

• با یک فرد بی‌طرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌تان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بی‌طرف سبک‌ترتان می‌کند و کمک می‌کند زودتر فراموش کنید.

۱. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث می‌شود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.

• با محلی‌ها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایده‌ای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلی‌ها معاشرت کنید، به داستان‌هایشان گوش دهید و خوش بگذرانید.

۲. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانواده‌تان در هر شرایطی در دسترس شما هستند – از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی می‌کنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانواده‌تان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.

۳. همه یادگاری‌های رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکس‌ها، یادداشت‌ها، فیلم‌ها، هدیه‌ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می‌شود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحت‌کننده‌ای است اما روحیه‌تان را بهتر خواهد کرد.

۴. همانطور که غصه می‌خورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلی‌ها تصمیم می‌گیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصله‌اش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته‌ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده‌اید که توانستید آن را فراموش کنید.

• چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی می‌بودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.

۶. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماه‌ها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدم‌های زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.

• خیلی‌ها تصور می‌کنند که اگر وارد رابطه‌های سرسری شوند کمک می‌کند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدم‌های جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطه‌هایی نشوید چون ارزشش را ندارد.

• از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دل‌شکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.

نکات

 

• کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگی‌تان تبدیل نکنید.

• وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی‌گذراند تلف نکنید.

• اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

• یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او می‌اندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا می‌توانید از آن استفاده کنید.

• اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهی‌اوقات احساس ناراحتی و گریه باعث می‌شود حالتان بهتر شود.

• زمان بهترین دارو است.

• به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگی‌تان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.

• تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام‌های قبلی‌تان را چک نکنید.

برچسب ها : چطوری فراموش کنمشکست عشقیطرد شدنعشق یکطرفهفراموش کردن عشقمردمان

۵ خرداد, ۱۳۸۷

۵ خرداد, ۱۳۸۷

۵ خرداد, ۱۳۸۷

بعد از سه سال و نیم که از آشناییمون میگذشت بعد از اون همه خاطرات خوب و تکرار نشدنی که با هم داشتیم بعد از اون همه لحظه لحظه های فوق العاده وقتی خانواده اش بهش فشار اوردند که یا ما یا اون ، گذاشت رفت و دیگه نه جواب تلفنم رو داد نه حتی وقتی تو خیابون میدیدمش بهم نگاه میکرد . میدونم برای اون هم خیلی سخت بود ولی برای من ترک کردن اون غیرممکن بود .
بعد از رقتنش همه چی تغییر کرد همه دخترهای خیابون رو شکل اون میدیدم ، حتی میتونم بگم تا سر حد جنون شاید پیش رفتم .
چند مرتبه دیدمش تو خیابون به راحتی روش رو برگردوند و راهش رو کج کرد چطور ممکن بود ؟ اون مهسایی که من میشناختم با اون همه عشق بره ؟؟؟ چند با به سرم زد برم جلو با خودش و خانوادش صحبت کنم ولی گفتم وقتی حتی حاظر نیست من رو ببینه برای چی تلاش کنم برای چی مبارزه کنم.
الان دو سال از این جریان میگذره ولی عشقش هنوز کم نشده و حتی دیگه نمیتونم به راحتی به کسی فکر کنم و شخص دیگه ای رو وارد قلبم کنم . چقدر سخته .

مقاله عالی ومفیدی بود
سپاس

من حالم بده

بعد دو سال
ی روز دیگه نخاستم و رفت ازدواج کرد
یهویی دیگه نخاستم کسی ک چهارشنبه پیشم بود و التماس میکرد بمونم
جمعه رفت خواستگاری و دوشنبه نامزدی
من چیو هضم کنمو و چیو فراموش…..
برام دعا کنید

الان حالت بهتره؟

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

دختر خوب درسته سخته ولی شاید اون لیاقتتو نداشته هرچی قسمت باشه حتما یکی بهتر از اون گیرت میا

بعد از ده سال انتظار برگشت.حتا ازم خواستگاری کرد.به من دنیا رو داده بودن.اما بهش جواب رد دادم.هنوزم نمیدونم چرا.شاید چون ترسیدم که ادم ده سال پیش نباشه.به فاصله دو سه ماه بعد از پیشنهادش به من ازدواج کرد.و حالا من احساس میکنم با دست خودم زندگی ای که میتونست و باید مال من باشه رو با دست خودم تقدیم یکی دیکه کردم.لعنت به من

برام خیلی سخته فراموشش کنم بیشتر اوقات با هم بودیم هر جا که فکر کنی رفتیم با هم بودیم تو هر موقع شب روز تو تل تو دانشگاه هر جا خودش گفت که نمیخوامت دیگه هیچ کسو دوست ندارم. منم فقط میخوام فراموشش کنم فقط وفقط میخوام فراموشش کنم نه میخوام انتقام بگیرم نه میخوام بهش صدمه بزنم فقط میخوام از ذهنم بره انگار من اونو نمیشناسم

من بهد از ۷سال باهم بودن اخرش گفتم که خیلی دوستت دارم و رفت نامرد به برادرش گفن و………………………

من ب خدا اعتماد دارم.اول این ک شکر پنهون کاریشو رو کرد.دوم مطمئنم بهترشو بهم میده.خدا یا خودت کمک کن از دلم بره

سلام
عزیزانی که درد عشق دارند رو نمی دونم چی بگم اما اونایی که هنوز وارد عشق و عاشقی نشدن، توصیه ام بهشون اینه که رابطه تون با خدا رو تقویت کنید، نمازاتونو اول وقت بخونید، در چارچوب خانواده وارد زندگی معشوقتون بشید وگرنه عدم این کار بدترین ضربه مهلک را به شما میزنه، خصوصا خانمهای محترم.
احساسات خانمها بشدت تغییر ناپذیره همینجوری که توی نظرات میشه فهمید. هیچ دختری نیست که وقتی از همسرش دوستت دارم بشنوه و در عمل ببینه، دیگه یادش بره…
هستند پسرهایی هم که اینطور باشند ولی باز هم اقایون می تونن خودشونو بازیابی کنن…
عدم درک اطرافیان، عدم محبت، عدم عمل به حرف، عدم اعتقاد به انچه که میگن، عدم حمایت، عدم عمل به موقع، عدم داشتن علم، عدم رسیدگی، با من کاری کرد که چهار سال از اولین روزامون میگذره اما سه ساله که تو خودمم و هیچ چیزی حالمو خوب نمی کنه. انگار جامون عوض شده! اون همیشه حالش بد بود و با عشق من جون گرفت، من حالشو تغییر دادم، دیگه اشکاش جاری نشد دیگه نمی رفت توی دستشویی دور از چشم بقیه گریه کنه، با اومدن من خوب شد…
اما حالا می بینم من دور از بقیه میرم جایی گریه کنم، فقط زیارت کربلا و مشهد و قم و هویزه و شلمچه حالمو خوب می کنه، از همه چیز دوری می کنم…حتی فکر اینکه ۱۴تا بچه می خواستیم…
اره انگار سعید دیگه مُرده هم برا تو هم برا خودش…
دورانی که بشدت تو فشار اقتصادی بودم کنارم بودی هیچوقت نمی خواستی دل بکنی ولی چه میشه کرد با خانواده هایی که درک ندارن؟
چه کنم وقتی خودی و غریبه اینقدر بهم فشار اوردند که فکرم کار نمی کرد و بهت گفتم برو؟
همش چوب دوری از معنویت رو می خورم چون تو اون برهه کلا خدا رو فراموش کردم…
حیف شد حیف شد حیف شد.
خدا را شکر می کنم الان خوشبختی. خدا کنه مثل این خانمایی که اینجا نظر دادن دلت گیر من نباشه به خدا راضیم
ولی دارم برا خاطر خودم میسوزم که لیاقتتو نداشتم
خیلی با مرام بودی
خیلی گل بودی
مثل تو کجا هست دیگه؟ نه! نیست مطمئنم
تو تنها کسی هستی که صداقت منو توی دوست داشتن درک کردی و هیچوقت فکر نکردی دروغ میگم یا مسخره می کنم
اما دیگه دستمون به دست هم نمیرسه…
اینقدر اومدم حرم اقا امام رضا اما اونجا به خودم میگم برا چی دیگه می خوای ببینیش؟ وقتی ناموس کسی دیگه است چیو می خوای ببینی؟ می خوای بگی دوستش داری؟ اقا امام رضا راضی هستن از این کار؟ و بر می گردم به…
نمی دونم محاله که اینو خودت بخونی اما نوشتم که باشد برای دلخوشی خودم…
داستان اقای پدری که برای ز بهشت بود اما با ناکامی تموم شد
اقای پدری که می خواست خودش و اطرافیانشو به بهشت ببره…
اقای پدری که تو زیر زمینشون زندونیه و کله ها قسمت ز شد…
اقای پدری که ارزوی عمو شدن داشت اما بخاطر این داستان ریخت بهم و حتی یادش نمیاد چجوری عمو شد
اقای پدر عقده ای
اقای پدر تنها
اقای پدری که خون دل خورد از دست دوستا و همکاراش…

برات ارزوی خوشبختی دارم
منو ببخش
نمی دونم من چی داشتم چی توی من دیدی که گفتی به اونی که زنم بشه حسادت می کنی….شاید هم برا همینه دیگه دل به ازدواج نمی دم…
نمی خوام ذره ای خدشه به زندگیت وارد بشه
بچه هاتم از قول من ببوسشون چون خیلی نازن @}؛-
یا علی یا زینب

بدترين شكنجه عاشق شدنه….درد بي درمون يعني همين،خدا نكنه عاشق يه ادم سنگ بي احساس بشي
كاش نبود
كاش عشقي وجود نداشت
اين دوره هرچي لاشي تر باشي بيشتر ميخوانت
دوره ماها و تك پر بودن و عاشق بودن سر امده
هرچي بهش اهمين بدي بدتره
بيشتر خوردت ميكنن
بيشتر رهات ميكنن
كاش ميشد ماهاهم مثل باقي بوديم
هر روز و هر هفته و هر ماه يكي تجربه كنيم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وبسایت

دنبال کردن

روشهای موفقیت

احساسات خود را کنترل کنید

۲۳ خرداد, ۱۳۸۷

ازدواج و خانواده

کششهای میان فردی

۲۹ اردیبهشت, ۱۳۸۷

روشهای موفقیت

۸ روش برای القاء مثبت گرایی

۲۲ خرداد, ۱۳۸۷

مد و مسائل زندگی

فعالیت زیاد در شبکه‌های اجتماعی باعث افسردگی میشود

۱۸ آبان, ۱۳۹۵

روشهای موفقیت

محل کار خود را سازماندهی کنید

۲۲ خرداد, ۱۳۸۷

چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

بررسی خودارضایی از نقطه نظر علمی

تنفر از والدین: چرا برخی فرزندان از والدین خود متنفر میشوند؟

وقتی مردی شما را بخواهد…

عشق یکطرفه: کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟

بیشتر

مد و مسائل زندگی

چطور استرس ناشی از کمال‌گرایی را کاهش دهیم

۲۰ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

پنج روش ست کردن لباس آقایان برای مهمانی‌های رسمی

۱۹ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

۱۱ روش عالی برای تقویت ناخن و افزایش زیبایی آن

۱۹ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

نقش دولت ها در رشد اقتصادی

۷ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مهربانی و صداقت: آیا می‌توان یکی را به‌تنهایی داشت؟

۱ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

پیامدهای سرنوشت‌باوری (تقدیرگرایی)

۲۳ مهر, ۱۳۹۷

ازدواج و خانواده

چطور رابطه‌تان را با کسی که به شما آسیب زده بازسازی کنید

۲۱ مهر, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

۱۱ روش نگهداری و تمیز کردن محصولات چرمی

۱۸ مهر, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

۱۰ هدیه ویژه آقایان برای روزهای خاص و مناسبت‌های مختلف

۱۸ مهر, ۱۳۹۷

دسته‌بندی نشده / مد و مسائل زندگی

کدام کیف مردانه برای کدام موقعیت مناسب است؟

۱۸ مهر, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

چرا خانم‌ها روی ظاهرشان بیش از حد حساس‌اند

۱۴ مهر, ۱۳۹۷

ازدواج و خانواده

چرا رابطه‌ی جنسی وابستگی می‌آورد؟

۱ مهر, ۱۳۹۷

سلامتی و بهداشت

تاثیر استرس بر سیستم‌ایمنی بدن

۲۵ شهریور, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

خودگویی منفی و تاثیرات آن

۱۳ شهریور, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

چرا نباید دنبال انتقام گرفتن باشید

۱۱ شهریور, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

چرا باید زندگی شخصی‌تان را شخصی نگه دارید

۳ شهریور, ۱۳۹۷

سلامتی و بهداشت

۴۵ نکته‌ی عالی برای سلامتی

۲۹ مرداد, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

روشهای صرفه جویی در آب برای شستن ظرف‌ها

۲۹ مرداد, ۱۳۹۷

سلامتی و بهداشت

۹ روش مؤثر برای داشتن خوابی آرام و لذت بخش در شب

۲۸ مرداد, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

راهنمای انتخاب لباس زنانه بر اساس فرم بدن

۲۸ مرداد, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

پیامدهای سرنوشت‌باوری (تقدیرگرایی)

۲۳ مهر, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مهربانی و صداقت: آیا می‌توان یکی را به‌تنهایی داشت؟

۱ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

نقش دولت ها در رشد اقتصادی

۷ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

۱۱ روش عالی برای تقویت ناخن و افزایش زیبایی آن

۱۹ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

پنج روش ست کردن لباس آقایان برای مهمانی‌های رسمی

۱۹ آبان, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

چطور استرس ناشی از کمال‌گرایی را کاهش دهیم

۲۰ آبان, ۱۳۹۷

کلیه حقوق سایت برای مردمان محفوظ است . استفاده غیر تجاری مطلب همراه با ذکر منبع و لینک مجاز می باشد.

هرکسی در طول زندگیش حداقل یکبار عاشق خواهد شد و اگر عشقی یکطرفه باشد با عمق درد آشنا میشود.

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ «غرورم را شکستم، همه‌جوره کنارش بودم، همه‌جوره محبتم را به‌اش ابراز کردم، همه کاری براش کردم که بفهمه دوستش دارم، اما اون با من چی کار کرد؟»

حتماً در طول زندگی خود و اطرافیانتان جملاتی از این دست را شنیده‌اید و با کسانی روبه‌رو شده‌اید که عشق و علاقهٔ یک‌طرفه نسبت به کسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند و این علاقهٔ یک‌طرفه و بی‌نتیجه تا جایی پیش می‌رود که زندگی روزانه و کار و فعالیت آن‌ها دچار مشکل می‌شود؛ اما این دوست‌داشتن یک‌طرفه چه مزایا و معایبی می‌تواند برای شخص داشته باشد؟ و چه کمکی می‌توان به این افراد کرد؟

رنج دوست‌داشتن کسی که علاقه‌ای به شما ندارد، واقعاً مشکل است و توأم با احساس ناامیدی و افسردگی است و زمانی که فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که شما می‌خواهید، این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند.

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

بیشتر آدم‌ها با امید این‌که روزی بتوانند به هر قیمتی به وصال محبوب برسند روزگار می‌گذرانند؛ اما در حقیقت این امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و آن‌ها دچار احساس ناکامی در زندگی می‌‌شوند.

عشق واقعی زمانی است که دو طرف از نظر احساسی و ذهنی همهٔ احساساتشان را با هم شریک باشند. این عشق معمولاً نشانه‌های زیر را دارد:

اگر فردی شما را دوست داشته باشد، به نیازها و علایق شما توجه زیادی نشان می‌دهد، دوست دارد بداند که شما چه علایقی دارید و از چه چیزهایی بدتان می‌آید.

وقتی یک نفر به کارهای شخصی و موفقیت و شادی فرد دیگر خیلی علاقه نشان می‌دهد، یعنی آن فرد را دوست دارد، در شادی‌های او سهیم است و او را دوست دارد. کسانی که یکدیگر را دوست دارند از موفقیت و شادی هم خوشحال می‌شوند.

فردی که به شما علاقه‌مند باشد در زمانی که شما شرایط سختی را تجربه می‌کنید، آسایش و آرامش شما را فراهم می‌کند. کسانی که یکدیگر را دوست دارند در بدترین و بهترین شرایط زندگی در کنار یکدیگر هستند و از هم حمایت می‌کنند.

اگر فردی صبورانه به شما کمک می‌کند که مشکلات شخصی خود را حل کنید و تا حد ممکن پشتیبان شماست، آن فرد به شما علاقه دارد.

اگر فردی به راستی به شما علاقه داشته باشد، دوست دارد زمانی را هر چند کوتاه با شما سپری کند. برای باهم بودن لازم نیست دلیل و یا برنامه‌ای وجود داشته باشد، کسانی که یکدیگر را دوست دارند از صرف بودن با هم لذت می‌برند.

عشق یک‌طرفه عشقی است که میل به معشوق، امری ذهنی است. یعنی عاشق در افکار و پیش‌فرض‌هایش باور دارد که معشوقش به او علاقه‌مند است و او از احساسات معشوقش بی‌اطلاع است. روان‌شناسان این حالت را بیش از آن‌که عشق بنامند، آن را نوعی مشکل می‌دانند.

در برخی موارد اشخاصی هستند که به شدت کسی را دوست دارند و تصور می‌کنند که آن شخص نیز آن‌ها را دوست دارد، اما این‌ها تنها پروردهٔ خیالات اوست زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

این حالت نوعی بیماری است و حالت عادی و معمولی نیست، زیرا در حالت عادی اگر کسی به شخص دیگر علاقه‌مند شود ولی بداند که عشق و علاقه‌اش یک‌طرفه است، بی‌شک از آن عشق دست برمی‌دارد. ولی زمانی که شخص دچار «عشق بیمارگون» باشد، از این عشق یک‌طرفه دست برنمی‌دارد و اگر میل عاشق پس از اجابت‌نشدن خواسته‌اش دوباره مطرح شود، ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.

زمانی که عاشق به معشوقش می‌رسد همه چیز ختم به خیر می‌شود، اما اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است با به‌وجود آمدن خشم، عشق به تنفر منجر شود.

این افراد همواره با تصورات ذهنی‌شان زندگی می‌کنند و معتقدند که دیگران هستند که نمی‌خواهند او به معشوقش برسد. چنین فردی خیال می‌کند معشوقش او را دوست دارد و مخالفت‌های دیگران مانع وصال اوست.

در این بیماری فرد به‌شدت افسرده می‌شود، البته مقصود این نیست که همهٔ عشق‌ها این‌گونه است، بلکه منظور برخی از این عشق‌هاست که ما آن را به‌عنوان عشق بی‌وصال و یا عشق یک‌طرفه می‌نامیم.

اگر کسی را با تمام وجود دوست داشته‌اید ولی پاسخی در قبال این دوست‌داشتن او دریافت نکرده‌اید و هنوز نتوانسته‌اید با احساسات خود کنار بیایید، گذشتن از پنج مرحلهٔ زیر می‌تواند به شما در فراموش‌کردن او کمک کند.

در ابتدا ممکن است فراموش‌کردن محبوب‌تان باورنکردنی به نظر برسد.شوکه‌شدن، بی‌‌حسی و کرختی بعد از مواجه‌شدن با این واقعیت که شخص مقابل‌تان علاقه‌ای به شما ندارد، احساسات طبیعی هستند که در این زمان تجربه می‌کنید.

پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر می‌شود.

این مرحله سخت‌ترین مرحله برای مدیریت‌کردن خودتان است. وقتی که از مرحلهٔ انکار واقعیت عبور می‌کنید و شرایط را همان‌طور که هستند می‌پذیرید، عصبانیت ایجاد می‌شود.

در این مرحله فرد حمایت کسی را نمی‌پذیرید و هرگونه کمکی را رد می‌کند. فرد می‌خواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سؤالی که افراد در این مرحله از خود می‌پرسند این است که «چرا من؟» «چرا او مرا رها کرد؟»

این مرحله، ادامهٔ مرحلهٔ عصبانیت و خشمگین‌شدن است. چانه‌زنی تقریباً همیشه گفت‌و‌گویی با همهٔ قدرت است، فرد تمام تلاشش را می‌کند تا در مقابل رفتن شخص محبوب بایستد و به هر نحوی و با هر وسیله‌ای او را برگرداند.

مرحلهٔ چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموش‌کردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوان‌کننده برای همهٔ عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد موردعلاقهٔ خود را می‌‌پذیرد و کاملاً دچار ناامیدی می‌شود، در واقع در این مرحله قرار می‌گیرد.

خیلی مهم است که متوجه تفاوت بین غمگینی طبیعی ناشی از فقدان و افسردگی بالینی (این نوع افسردگی نیاز به درمان دارد) بشویم. احساساتی مانند ناامیدی و پوچی و احساساتی مانند کناره‌گیری و غمگینی شدید در طول این مرحله طبیعی هستند.

پذیرش، آخرین مرحلهٔ فراموش‌کردن است. این مرحله‌ای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. در این مرحله فرد با خودش آشتی می‌کند و خودش را آماده می‌کند تا با آرامش از آن عبور کند و با فرد مورد علاقه‌اش در صلح قرار گیرد.

او که در مرحلهٔ خشم از دست معشوق عصبانی بود، حالا با او در صلح است و می‌پذیرد که معشوق رفته است و به مرور زمان به زندگی عادی برمی‌گردد.

مگه میشه فراموش کرد چشاشو نگاشو خنده هاشو مسخره بازیاشو عطرتنشو ک چن روز رو لباسم میمونه ولی نخاست منو پسم زد نخاست که باشه نخاست که کمکش کنم خیلی اذیتم کرد ولی هنوز باهمه بدیاش میخامش نخاد منو ولی من میخامش

من ک بریدم از این زندگی..خیلی سختمه بخوامشو .اون منو نخواد..منی ک به خاطرش قیده همه کسمو زدم..

این راه هایی که اینجا نوشتید فقط به درد خودتون میخوره آدم تا بیاد کسیو فراموش کنه که کل دنیاش مال اون بوده نابود میشه پیر میشه جونش میره عمرش میره تک تک لحظه هاشو درد میکشی با آهنگای غمگین زجر میکشی دیگه هیچی حالتو خوب نمیکنه وبدتر ازهمه اونی که ولت کرد کوچکترین عذابی نمیکشه اونی که برای عشق پاکت وصداقت و نجابتت ارزشی قائل نبود خدالعنتش کنه فقط امیدوارم عاشق کسی بشه وطرف ولش کنه تا مثل من دردکشیدنو تجربه کنه امیدوارم تموم ثانیه های زندگیش با عذاب بگذره من که نمیتونم انتقام بگیرم امیدوارم اگه خدایی هست اون انتقام منو بگیره این همه برا یه نفر التماس کن اشک بریز همه جوره بگو دوستت دارم بد تر ازاینا طرف خودش یه زمانی به زور اومد تو زندگیم وحالام که میبینه من وابستم میخواد بره لعنت به کسی که به وابستگی بخنده کسیو عاشق کنه پاش نمونه لعنت بهش

تو یه کلاس ثبت نام کردم که کلاس مخلوط بود عاشق پسری شدم که دوسال از خودم بزرگ بود اول اصلا نمی دونم چی شد عاشق شدم یک ماه گذشت چشمامو باز کردم دیدم عاشقشم فکر کنم اونم بهم حسی داشت نمی دونم. کلاس تموم شد دوماه گذشت اما هنوزم عاشقشم واقعا دوسش دارم اما نمی تونم فراموشش کنم خوابشو می بینم کلا از زندگی بریدم ارزو و هدفی ندارم اما جلو همه یه لبخند مصنوعی میزنم که کسی متوجه نشه. من الان ۱۴ سالم عاشق شدم با خدا قهرم . عاشق شدم بدجور

فراموش کردن عشق ساده نیست منتا اگر میشه فراموشش کنی بهتر است در سن و سال که هستی متوجه درس هایت باش

والا من هنوز عشق و هوس و نفهمیدم وقتی به یکی میرسم ازش سرد میشم ولی وقتی بهش نمیرسم عاشقشم

خودم نمیدونم داستانمو از کجا شروع کنم .اوایل که میرفتم پیشش میومد و پیشم میشِست..ولی جدیذا یه یک ماهی شده که وقتی میرم اونجا اون با دوستاش فورا از اونجا میره..واقعا نمیدونم داستان چیه………….

رفیق داستان منم مثل توهست

با عرض سلام
در جواب دوست عزیزم باید بگم که این خودش یه شگرده که اول به کسی محبت کنی بعد اینکه عاشقش کردی یه مدتی ولش کنی تا اون بیاد دنبالت .حربه ی کاملا زیرکانه ای هستش

انقد سرتونو بکوبید به دیوار خودزنی کنید مشت بزنید به درو دیوار کسایی که رو مخن رو تا حد مرگ بزنید اقده هاتونو یه جوری خالی کنید درست میشه من امتحان کردم جواب داد

عشق یکطرفه مثل راه رفتن روی یه پل شکستس هرچی جلوتر بری به شکست نزدیک تر میشی و راه برگشت نداری فقط از اولش نباید تو ذهنت بزرگش کنی و این راه رو ادامه بدی
هر مردی اگه بفهمه عاشقشی مغرور و بی خود میشه.بسپارید به خدا و خودتون رو مشغول کارهای دیگه کنید تا فراموش بشه.

نمیتونی فراموش کنی ولی بری بهش بگی مغرور میشه چنان لهت میکنه نتونی پا شی من۱۱سال پیش تو دانشگاه عاشق پسری شدم قبلش باهام خیلی رفتار عجیبی داشت همه دوستام میگفتن دوست داره از نگاهش معلوم ولی وقتی فهمید عاشقم گفت از دروغ نامزد داره همه جه جار زد با افتخار فلانی برام میمیره هنوز نتونستم لحظه ای فراموشش کنم دوسش دارم

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

واقعا حرفت رو متوجه میشم منم بهش گفتم که عاشقشم گذاشت رفت تازه خیلی هم بهم بی احترامی کرد حتا مسخره هم شدم ولی با این حال هنوز دوسش دارم

منم با الهام موافقم.ولی اخه نمیتونی فراموشش کنی یه پسر مثل دختر نیست من ۱۱سال پیش تو دانشگاه عاشق پسری شدم بهش زنگ میزدم ازم خواست بشناسه رفتم جلو بعدش همون زمان دروغ تحویلم داد وهمه جا جار زد فلانی برام میمیره با ابروم بازی کرد ولی هنوزم با این وجود عاشقشم دوست دارم عیسی ق

من همه این راه هارو رفتم.حتی با هم مثل یه دوست معمولی شدیم ولی باز فراموشش نکردم و باز دوباره شرع شد.به خاطر دوستم نمیتونم کاری کنم.چون اون عاشقشه

عشق مسخرس در همه ی حالات

عاشق نشدی که بفهمی

من پسرم وباپسری عاشق هم بودیم البته من 7 سال ازش بزرگتر بودم من22 اون 15 اما دشمنامون از حسادت به پدر مادرمون گفتن ومارواز هم جداکردند ودیدم سختی فراق راحتتر وبهتر از رفتن ابروی اونه وبخاطر اون ازش دس کشیدم وحالام پشیمون نیستم چون این کارمم بخاطر اونه وبعدا که بزرگ بشه خودش متوجه خواهدشد پس در عشق یکطفه هم میتونید بخاطر طرف مقابلتون ازش دس بکشید واگه عاشق واقعی بودیدبگید چون اون منو نمیخاد منم بخاطر خواسته اون ازش التماس نمیکنم تا مبادا فکرش مختل بشه.عشق همیشه زیباست فقط باید یکم واقعیاتم باهاش بکارببرین…

منم. درگیر یک عشقم ک هیچ تفسیری ندارم. فقط مات و مبهوتم.
ک بودش خوبه یا نبودش

سایت بسیار پر محتوا و به روزی دارید.با سپاس

من خودم عاشقم اون اصلا متوجه رفتارم نشد ماه ها بهش علاقه داشتم وقتی میدیدم خوشحاله منم خوشحال میشدم روزی که میدیدم ناراحته دوست دارم بغلش کنم ..ولی طاقت نیوردم بهش گفتم …ولی اون بهم گفت من مثل خواهر خودش میدونه … من اصلا به ازدواج فکرنمیکنم چون از نظر فکر و عقاید خانوادگی باهم اختلاف داریم …ولی کاش با حرفاش بهم بیحرمتی نمیکرد خیلی دلم ازش گرفته جواب محبت با بی حرمتی میده

درست منم اونجوری شدم ولی بر عکسش من پسرم

فراموش کردن عشقی ک از اول یه طرفه بود خیلس راحته،چون تو همه جوانب رو در نظر میگیری،ممکنه اون دوست نداشته باشه،ممکنه با کسی دیگه باشه،ممکنه… و خودتو برای هرممکنی اماده میکنی تا اگه پیش اومد زیاد اذیت نشی
ولی فراموش کردن عشقی ک اول دوطرفه بود مسلن ولی بعدا یه طرفه شد یه بحث جداس
کسی ک به گفته خودش عاشقانه دوست داشت ب جز تو نمیتونست کسی دیگه رو دوس داشته باشه… و هزار حرف های مزخرف و عاشقانه دیگه یهو بزاره و بره… با کسی دیگه باشه،غرورتو له کنه،نمیشه هضمش کرد کنار اومدن باهاش سخت یا حتی محاله،افسرده ک سهله ادمو مریض میکنه هم جسمی هم روحی
نباید درگیر عشقای امروزی شد چون اللن هیشکی ب خاطر خود طرف باهاش نیس اخرشم ب جدایی میکشه… و نمیشه اسم همچین چیزیو عشق گذاش

من یه دختر رو خیلی دوست داشتم اما نمیدونم اونم منو دوست داشت یا نه بعد از چند روزی که گذشت می خواستم برم پیشش شماره بدم فردای آن روز رفیقم از پشت بهم خنجر زد و همون موقع شماره خودش رو به دختره داد حالا من خیلی از دسته رفیقم و دختره ناراحتم بنظرتون چی کار کنم خیلی تو ذهنم پیش اومده که برم رابطشون رو بهم بزنم نمیتونم ببینم که اون دونفر با هم هستن لطفا کمکم کنید خیلی به کمکتون نیاز دارم ممنون اگه کسی نظری داره و راه حلی داره که من این دختره رو از ذهنم بندازم بیرون بیاد آیدی تل فقط کمک کنید ازتون خواهش میکنم خیلی دختره تو ذهنم هستش هیچ جوره نمیتونم بندازمش بیرون

خیلی سادس

من با عشقم سه سال يكجاي بودم اما حالي من را ترك كرد من هم هيچ وقت همرايش يكجاي نميشم اما خيلي دوستش دارم نميدانم چي كتر كنم كه فراموشش كنم

عشق حتی اگر هم یک طرفه باشه زیباست

واقعا درسته…
عشق زیباترین کلمه ای هست که نمیشه توصیف اش کرد

از کودکے عاشق کسے شدم که هیچوقت نمیتونم فراموشش کنم اون الان نامزد داره اما من هنوز دوسش دارم کلان عاشق شدن یعنے دل بستن به دنیاے پوچ..وب ســــایت جالبے ندارید هیچکدوم از راه هاے پیشنهادیتون سازگار نیست بنظرم در کل مطالب جدید و بهتری بزارید

من نه عشق یک طرفه گرفتم نه دوطرفه
من عاشق یکی از فامیل هام شدم دارم میمیرم همه فکرم شده اون خیلی سخته
در ضمن ب خاطر غروری ک دارم قدمی بر نداشتم ک بهش بگم دوسش دارم نموتنم به یه پسر این طور ابراز علاقه کنم همش خیا ل میبافم که اون میاد حتما سمتم کل روز حواسم به اونه با خیالام دارم دیگه زجر میکشم ل

ببین غرورتو له کن و برو حستو بهش بگو…وگرنه بعدا پشیمون میشی…برادرانه دارم میگم‌ بهت…غرورتو بشکون…

من دقیقا عین تو بودم عشق توی فامیل و بخاطر غرورم یکی از دوستام بهس گفت اون تازه اومد جلو و منو بازی داد عاشق ترم کرد وگفت بسپارش دست تقدیر تا علاقه و حس پوچ یک طرفت بیشتر نشده ب هر دری بزن تا فراموش کنی

منم مثل تو نتونستم غرورم رو بشکنم پشیمونم خیلی هم پشیمونم چون هنوز عاشقشم دیگه ارزو و هدف ندارم هیچی ندارم نمی دونم می تونم مثل قبلا بشم یا نه بهت پیشنهاد می کنم برو اروم اروم بهش بگو قبول نکرد با غرور برگرد

برو ولی بهت بی احترامی میکنه

خیلی سخته ، من نمیتونم با این گامها فراموشش کنم!!!!!!!!!!




همیشه بعد از پایان یک رابطه، طرفین چند هفته یا برخی مواقع ممکن است چندین ماه حال و روز خوبی نداشته باشند. فراموش کردن یک رابطه با یکی از دوستان صمیمی خود معمولا کار سختی می باشد که در این چگونگی میخواهیم نکاتی را به شما بگوییم که چگونه می توانید راحت تر یک نفر را فراموش کنید تا در ادامه زندگی دچار مشکل نشوید و سختی نکشید.

1قطع تماس فیزیکی : شما هیچوقت نمی توانید یک نفر را که بعضی وقتا یا هر روز می بینید را فراموش کنید. همچنین شنیدن فعالیت های آن نیز باعث می شود آن را نتوانید فراموش کنید پس سعی کنید که دیگر او را بعد از قطع رابطه خود نبینید.

2حذف کردن شخص از زندگی مجازی : اگر هنوز شماره شخص مورد نظر خود را دارید آن را پاک کنید یا جزوء دوستان مجازی شما هست، دیگر قطع رابطه کنید.

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

3از بین بردن چیزهایی که شما را یاد او میندازد : اگر شخصی را که دارید فراموش می کنید در خانه شما وسایل دارد که به شما کادویی داده است بهتر است آنها را در یک کیفت جمع کرده و از یکی از دوستان خود بخواهید آن را برای شما نگه دارد که آنها رو دور بریزید.

1نزارید فکر انتقام گرفتن شما را اذیتت کند. همیشه بعد از خارج شدن از یک رابطه به این فکر می کنن که چگونه می شود از او انتقام گرفت که بعدا احساس پشیمانی کند. بهتر این است هیچوقت فکر انتقام گرفتن نباشید زیرا باعث می شود که خودتان اذیت شوید.

2تنظیم یک وقت برای بیان احساسات : اگر شما هر کاری می کنید که فراموش کنید و هنوز نمی توانید آن را فراموش کنید، یک وقت را مشخص کرده ( حدودا یک ساعت ) و احساسات خود را روی کاغذ بنویسید.

3خود را مشغول کاری کنید : اگر نمیخواهید راجب شخصی فکر کنید، خودتات را مشغول کنید. برای مثال کتاب بخوانید یا کار کنید، یا سرتان را مشغول یک پروژه کنید، که فکر شما را درگیر کند و باعث شود به کسی دیگر فکر نکنید.

4به موزیک های احساسی گوش ندهید : سعی خود را کنید که به آهنگهای غمگین و عاشقانه گوش نکنید و از فیلم هایی که ژانر درام و عاشقانه دارند دوری کنید تا بعد یک مدت.

1غذا خوب بخورید و ورزش کنید : اگر اهل غذای بیرون و فست فودی هستید، بهتر است آن را کنار بگذارید و برای خود یک غذا درست کنید که علاوه بر اینکه باعث می شود سرگرم شوید، یک غذای سالم نیز میل می کنید. همچین هروز یک وقتی را برای ورزش در نظر بگیرید. برای مثال روزی ۳۰ دقیقه پیدا روی کنید.

2رفتن به بیرون با دوستان یا فامیل : یکی از بهترین راههایی که دیگر به رابطه خود با کسی که میخواهید فراموش کنید، فکر نکنید رفتن پیش دوستان و آشنایان می باشد. زیرا هنگامی که با آنها بیرون باشید هم شاد و هم دوستان شوخی و سرگرمی های گوناگون باعث می شوند به چیزی فکر نکنید و فقط خوش بگذرانید.

3ببخشید و فراموش کنید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشته‌اید که شما را به نقطه‌ای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمی‌بینید. فراموش کردن سخت‌ترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید. سعی کنید خوش‌بین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم» فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود می‌شناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوش‌بین بودم کمکتان می‌کند زودتر فراموش کنید.

۱- به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگی‌تان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.

۲- اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهی اوقات احساس ناراحتی و گریه باعث می‌شود حالتان بهتر شود.

۳- اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

۴- زمان بهترین دارو است.

۵- کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.

ممنون از مطلب خوبتون من سه ماهه که درگیر همین قضیه ام

ای کاش منم مثل شما مرد بودم

یعنی فک میکنی اگه مرد باشی همه چی برات راحت تر میگذرع؟چرا شما زنا فک میکنین همه چی برا ما مردا راحت نمیفهمم

چون ارتباط های پیچیده تری دارین….

کاش میشد فراموش کرد???

چه جالب اسم منم یلداست و هنوزم نتونستم فراموشش کنم هه شاید به قول خودش کلا اشتباه باشه دوس داشتنم شاید… دوست دارم ماه خاص من

من بیست ساله که فراموشش نکردم، بعد از این که هم دیگه رو گم کردیم به طور اتفاقی، حالا پیداش کردم، دوتا بچه داره. ۹ماهه گریه ام بند نمیاد. دو کشور جدا..

وقتي نظره شمارو خوندم ي حسي بهم گف ك منم مث شما ميشم …… هم اسمم نداس هم معشوق منم خارج كشوره خدا نكنه عاقبتم مث عاقبت شما بشه

چی فکر می کنی و چی می شی عمری که با یک حس حدر می ره … از بهترین سالهای زندگی …. از جوانی و لذت از دنیا همه چی رو از دست می دیم …. . دیگه حتی خودمونم خودمونو نمی شناسیم …. .

?

یه دنیا ممنون .ایده های جالبی بود .اما نمیشه هر کاری که مبکنم نمیتون مفراموش کنم

چند وقته حالم بده نمیتونم کناربیام

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

ن میتونم بنویسم ن میتونم اروم بمونم.. حالم خیلی بده. خدا خودش ب همه کسایی ک میخان کسیو فراموش کنن کمک کنه.

برو دنبال فلسفه. راه های بالا اصلا کارساز نیست چون آدم نمیتونه خودشو گول بزنه.ناخودآگاه میفهمه که این کارا برای فراموشیه و بدتر اونو همیشه جلوی چشمتون نگه میداره.

واقعیت رو گفتین … سخته خیییییییییییییییلی سخت

من از سال ۹۲عاشقم.یه بار دل زدم به دریا بهش گفتم اولش رد کرد بعد یکم قرار شد با هم دوست بشیم بعدم منو ول کرد من خیلی اذیت شدم تا الانم نتوستم فرامو ش کنم بد شانسی عشقم فامیله برای همین خیلی برام سخته

دقیقا فامیل رونمیشه فراموش کرد چون میبینیش

اصلا ربطی به فامیل بودن ونبودن نداره اگه فامیل باشه میبینیش نمیتونی فراموش کنی اگه هم فامیل نباشه به خاطر این ک نگرانشی وبه این فکرمیکنی ک الان داره چیکارمیکنه اصلا بعد من باکسی دوست شده ازاین حرفا بازنمیتونی فراموشش کنی

سلام همسر من فامیلمه یه دختر هشت ساله هم دارم حالا شما بگین چطور میتونم کسی که نه سال باهاش زندگی کردمو فراموش کنم هم بینمون بچه هست هم فامیلیم خدا به کسایی که با من هم دردن رحم کنه چون میدونم چی میکشن من خیلی دوستش دارم ول انگار اون دیگه منو دوست نداره گذاشته رفته???

من چی بگم که با طرف تو یه کلاسیم.درضمن الان با رفیقمه?

بمیرم برات فک میکردم وضع من بده

منم همکارم بود بعد رفت با دوست صمیمیم داشت دوست میشد که فهمیدم

من با دروغ شروع کردم به خودم گفتم یه رابطه کوتاه مددته ولی رابطمون طولانی شد و دروغ های من هم بیشتر از قبل…حالا من وابسته اون شدم… چیکار کنم؟

يه جورايي بستگي به سنتون و دروغايي كه بش گفتي داره…الان دقيقا باهاش دوستي؟به نظرم اگه فهميدي دوستش داري،بهش راستشو بگو و خودت اگه با دروغ بري جلو اذيت ميشي اگه دروغات كوچيك بوده،كه حل ميشه اگه بزرگ،بايد حتما بهش بگي…فك كنم تو هم مثه من بعد از دروغ دچارعذاب وجدان ميشي….اگه هم مشكلت اينه كه اگه بفهمه چقد دوستش داري ولت ميكنه يا نه،بهتره كه حقيقتو اعتراف كني البته لوس بازي نبايد در بياري(دخترا از اين جور پسرا حتي اگه پسره اعتراف كنه دوستش داره ،خوششون نمياد)اما با يه لحني هم بگو كه بفهمه جريانو…اميد وارم هر جا هستي موفق باشي ماجرات خيلي نظرمو جلب كرد

من ۴سال است که ازدواج کردم ولی هنوز بعد از این مدت طولانی عشق قدیمی خودم را فراموش نکردم. هر روز هر لحظه بهش فکر میکنم.واقعا اذیتم کمکم کنید??????

وای خدا من عاشق یه نفرم که از طریق یه نفر دیگه بهم فهمون دوسم داره ولی هیچ اقدامی نمیکنه هر وقت هم منو میبینه میشه یه تیکه یخ جواب سلامم به زور میده من چقد لحظه شماری میکنم ببینمش ولی اون با این رفتاراش کاری میکنه که ناراحت شم خواستگار خوبم زیاد دارم نمیدونم چطور فراموشش کنم لطفا کمکم کنید

تو دیوونه ای زندگیتو بساز همه این حسا حسایه هیجانیه . از کجا معلوم با همه این رفتار و نداره . خیلی غم انگیز که خودتو ، زندگیتو بر پایه یه علاقه ای که نمیدونی راسته یا دروغ ساختی .بهتره به خودت بیای

اگر واقعا بدونی اون تو رو دوست نداره حالت بدتر میشه . بخدا این خوبه .سختی ک تو این مدت میکشی یواش یواش تو رو از اون دور میکنه و این خوبه.حتما حتما خودتو با یه هنر یا چیزی مثل کتاب ،تحصیل مشغول کن . برات ارزو میکنم کسی توی زندگیت بیاد که از تمام وجودش تورو دوست داره و برات ارزش قائله .ایمان داشته باش که اون روز میرسه و تو خوش بخت میشی و حتی فکرشم نمیکنی چطور مشغول خوشبختی هستی و فراموشش کردی .خوش بخت باشی

شاید اون کسیکه پیامو بهت رسونده الکی گفته باشه…اونوقت چی؟

این اتفاق برای من سالها پیش افتاد از هم جداشیم دوباره اومد اما حالا میفهمیم یه حس بچه گانه بوده عشقی در کار نبود خودتونو مضحکه نکنید عشق فقط باید تو اخلاق و ازدواج باشه وسلام

من یه پسرم که عاشق یه پسر دیگه شده بودم.غریزه ی جنسی زیادی دارم خیلیم عاشقشم .ولی میدونم که این کارگناهه ولی نمیتونم فراموشش کنم.چطوری شهوتمو کم کنم؟

راستش قضیه من فرق داره من خودم تصمیم دارم رابطمو کات کنم..بخاطر شرایطی ک دارم نمیتونم ادامه بدم ولی مشکل اینجاس ماخیلی بهم وابسته شدیم..راستش ظاهرش با سلیقه من خیلی فرق داره ولی حرفاش من و بدجور دلبسته کرده فک میکنم نتونم فراموشش کنم?

خیلی شبیه من هستی

آخی طفلی..:)

همینجوری شوعر کمه اینام واسه ما همجنسگرا میشن:|||

چند سالته؟

سلام من هم این مشکل شما روداشتم ولی با خودم کنار اومدم که دیگه فایده ای نداره چون این طور دوست داشتن ها دوامی نداره وباید قطع رابطه کنی

سلام.من ۲۴سالمه و از ۹سال پیش پسرداییم عاشقمه و ۴سال پیش اومد خاستگاری.با اینکه خیلی پسرخوبی بود ولی ظاهرش برای من هیچ جذابیتی نداشت برای همین ردش کردم بعد مدتی ی دوستی ساده بینمون شکل گرفت و اون کم کم وابستگیش بیشتر میشد ولی برای من حسی بوجود نمیومد..برام همه کار میکرد هیچ بدی ازش ندیدم ولی دست خودم نبود قیافش بدلم نمینشست..بعد از یه سال باهاش بهم زدم ضربه خیلی بدی خورد من نمیدونستم این رابطه باعث میشه دوست داشتنش هزاربرابر بشه و اینقد اذیت بشه ولی متاسفانه این گناه در حقش کردم…سه سال از بهنرین سالای عمرم رو تقاص پس دادم همون کاری که با اون کردم با خودم شد..سه سال از زندگیم با کابوس و گریه و عذاب گذروندم و تقاص پسرداییم خدا ازم گرفت..دوستان دنیا خیلی کوچیکه .فک نکنید کسی ک ول میکنه میره همه چیز همینطوری تموم میشه.دل شکستن بدترین گناه دنیاست و حتما هم خدا جوابش میده.بعد از این همه عذاب ک کشیدم رفتم از ته دلم ازش طلب بخشش کردم منو بخشید امیدوارم خدا هم منو ببخشه.

☹☹☹☹☹می تونم فقط سکوت کنم???

سلام من هم پسر دایی کسی بودم ک واقعا دوسش داشتم . حالا ازدواج کرده .انشالله تا ۹ ماه دیگه بچش بدنیا میاد . براش ارزوی خوش بختی میکنم . انشالله خدا تقاص هیچ بدی ک انسان میکنه رو از ادم نگیره و طرف مقابل براش بهتر بیاد و انقدر خوش بخت بشه که حتی به ذهنش خطور نکنه همچین کسی رو دوست داشت !!!!

سلام منم چند ساله پیش یکی از فامیلامون چون خیلی پسر خوبی بود بهش علاقه مند شدم.ولی چون خانوادم بهم میگفتن فاصله سنیمون زیاده منم قبول نمیکردم. خودم رفتم علاقمو بهش گفتم ولی اون بهم گفت که هیچ علاقه ای بهم نداره. منم اون موقع شکستم ولی بعد از چند ماه بالاخره موفق شدم فراموشش کنم که دقیقا بعد از یه هفته فراموش کردنش دختر خاله هام گفتن عروسیشه.خیلی خبر خوبی بود که بتونم خودمو امتحان کنم تا ببینم واقعا تونستم فراموشش کنم یا نه.اتفاقا هیچ حس بدی در من به وجود نیومد و شب عروسیش وقتی با همسرش اومد سر میز ما تعجب کرد که من هیچ حس بدی بهم دست نداده و از ته دلم براش آرزو کردم که خوشبخت باشه

واقعا فقط خدا باید کمکمون کنه. من همه راهارو امتحان کردم. ولی نمیشه ? انگار زندگی بی معنی میشه برا ادم. حس میکنم افسرده شدم. شبی نیس که با گریه نخوابم. میدونم ارزششو نداره ولی دست خودم نیس. ? دعا کنیم برای هم…

ببین میتونی به این فکر کنی که اون در حقت بدی کرده و تو میتونی این جوابو بهش بدی که کلا نابود بشه اونم چیه؟اینه که خودتو دختری با قدرت نشون بدی که اون بفهمه برات مهم نبوده چون خودتم میگی میدونم ارزششو نداره،پس خودتو با قدرت نشون بده

ببين بنظر من بايد اووونقد خودتو دوست داشته باشي كه بدوني هيچ چيز و هيچ كس ارزش اينو نداره كه خودتو ناراحت كني و افسرده. بعد از اين مرحله كه به درجه اي برسي ك عاشق خودت باشي و به خودت اهميت بدي متوجه ميشي كه ناخوداگاه همه تورو دوست دارن . حتي اون كسي ك به عنوان شريك وارد زندگيت ميشه . اگر احساس ميكني نياز به كمك داري از كانال استاد معصومه تيموري استفاده كن . بنام زندگي هوشمند .

کاشکی همه همین روحیه رو داشتن آفرین به شما که اینقدر خانوم قویی هستین من که والا با اینکه با یه نگاه عاشق شدم که مدتی هم ازش میگذره نمیتونم نگاهاشو فراموش کنم شما که دیگه هیچی

من با یه پسر بیشتراز۷سال رابطه داشتم از مسافرت داخلوخارج وبیرون رفتن گرفته تا زندگی خصوصی.چندباریم برای ازدواج اقدام کردیم اما خانواده ها مخالفت کردن.الانم برگشته میگه همه دوستام از رابطه ما خبر دارن و میتونن بفهمن رابطه مون درچه حده جلوی بقیه انگشت نما میشه با ذهنش نمیتونه کنار بیادو ما باید جدا بشیم چون بیشتر ادامه بدیم بیشترضربه میخوریم.و من باید همه چیو فراموش کنم و من نمیتونم اصلا.جای جای شهر و خونم اونو یاد من میاره.کجابرم که یادگاراو خاطراتش نباشه؟؟ سختی من اینه که هنوز در گیرو دار تموم کردنیم که یه خواستگار خوب برا من اومده که من نمیتونم بهش فکر کنم و بخاطر عشق قبلیم نمیتونم دوستش داشته باشم.وحتی ازش متنفرم.از یه طرف میترسم بره وبعدا پشیمون بشم و ازطرفیم الان واقعا امادگیشو ندارم.چیکار کنم؟؟؟

عزيزم شما اول خودتو پيدا كن چون گم كردي خودتو بعد فكر ازدواج باش ادمايي كه ميرن همون بهتر كه با پاي خودشون برن و عذاب وجدان برا اونا باشه ن شما براي بهتر كردن زندگيت ميتوني وارد كانال زندگي هوشمند استاد معصومه تيموري بشيد

عزیزم من چند سال پیش همین اتفاق واسم افتاد و به خواستگارم جواب رد دادم به امید بهتر شدن حالم و شاید اونی که دوسش داشتم برگرده اما زهی خیال باطل. فقط موقعیتمو از دست دادم و بعد ها فقط افسوس خوردم بخاطر یه بی لیاقت یه موقعیت خوبم پرید تو کم کم با این خواستگارت صحبت کن و خودتو درگیر این کن و ازش فرصت طولانی بخواه واسه شناخت بهتر. ان شاالله بهترینها واست پیش بیاد

سلام،من ۹ سال که بخاطر یک دختر فقط نفسم ندادم،بهترین روزهای زندگیم باهاش گذروندم،رابطه بین ما خیلی فراتر از دوست داشتن و عاشق بودن بود.تا یک ماه پیش اولین و اخرین خواستگار ایشون بودم.مخالفت خواهرش اجازه نداد که ما به هم برسیم.تا اینکه یک خواستگار جدید پیدا شد و دیشب هم عقد کردند،همیشه واسش ارزوی بهترینهارو میکردم،و فکر میکنم به بهترین رسیده ولی چطوری میشه این شخص و این خواطرات و فراموش کرد،جواب دلمو چی بدم؟

مطمئن باش خدا همه رو نيگا ميكنه…اگه واقعا پسر خوبي باشي زود زود وقتي از شر افكار منجمدت خلاص شدي،يه دختر كه لياقت عشقتو داشته باشه واست ميفرسته…دوس داري خاطرشو فراموش كني؟فقط بت بگم كه برا فراموشي درگير يه دختره نشو چون هرچقد كه بيشتر دوس داري اونو فراموش كني،بيشتر رابطتت با اون يكي محكم ميشه و به يه جا ميرسي ميبيني عجب كاري كردي،حالا بايد چيكار كني؟

بازم شما خوبید من خیلی بهش علاقه دارم خیلی درگیرشم ولی اصلا نمیتونم بهش بگم همکلاسیمه هروقت میومد سلام بده یا ارتباط برقرار کنه مثل یخ خشک میشدم یه بار شنیدم به یکی گفت ازش بدم میاد خودشیفته اس ولی هیچی نمیدونه از دل من خودمم نمیفهمم باهمه میتونم ارتباط داشته باشم ولی باونی که عاشقشم نه دارم میمیرم نمیشه فراموشش کنم قلبم درد میکنه حالم خیلی بده درسامم ضعیف شده ای خدا یامنو بکش یا فکرشو ازسرم بیرون کن

خب برو بهش بگو دوست دارم حتی اگه مسخره ات کرد واست مهم نباشد چون تو دوسش داری تو که دوسش داری باید بهش بگی چون پشیمون میشی حتی اگه از تو هم بدش بیاد عیبی نداره چون تو احساست رو بهش گفتی خودت رو خالی کردی به نظرت بهتر نیست تا اینکه عشقت تو دلت بمونه

اینارو امتحان کردم نمیشه هنوز رابطه رو تمومش نکردم قبلش این راهنمایی هارو انجام دادم ولی نشد با اینکه هنوز کاملا رابطه تموم نشده ولی دارم روانی میشم زندگیم بهم خورده ما ۴ سال باهم بودیم یعنی یجور زن و شوهر هر روز باهم بودیم بخدا از زندگی ساقط شدم هر آهنگ و فیلم حرفی میشنوم یادش میوفتم

اگه میدونید رابطتون اخر خوبی نداره سریع قطعش کنین من فک میکردم با مرور زمان درست میشه اما نشد الانم اون با یکی دیگس و منم که زندگیمو باختم

سلام من یه دختر ۶۹هستم شاغلم سال ۹۲ اولین بار بود که شیطونیم گرفت خواستم یه پسرو سرکار بزارم و متاسفانه همکارم بود از تلفن عمومی زنگ میزدم دو سه ساعت حرف میزدم هم لحجمو عوض کرده بودم و لحن حرف زدنمو اصلا نمیتونست بفهمه منم سه ماه هر روز زنگ میزدم فقط و فقط از رو شیطنت ولی دروغ چرا بگم این سه ماه که حرف زدم و با شخصیتش اشنا شدم احساس میکردم ادم دوس داشتنیه اون پسره هم فقط بخاطر اینکه بفهمه من کی هستم فقط با من حرف میزد ولی گاهی میگفت احساس میکنم با علایق من خیلی جور درمیای تا اینکه خودمو لو دادم وقتی فهمید منم دعوا کردیم دو روز زنگ نزدم بهش باهام تماس گرفت یه بهونه کاری پیش اورد تا ملاقاتی داشته باشیم دوباره رابطه ی تلفنی ما شروع شد و یواش یواش به دوستی تبدیل شد بعد از شش ماه ملاقاتمون زیاد شد و بعد از یک سال با هم زندگی میکردیم و نهایتش سال ۹۴ ازدواج کردیم شوهرمو خیلی دوس دارم مرد جذابیه ولی کاش ازدواج نمیکردیم و کاش ای کاش دوست میموندیم وقتی ازدواج میکنی همه چیز عوض میشه چشم هم چشمی شروع میشه خانواده ها مسخره بازی درمیارن و ….. من الان شهریور ۹۷ دقیقا میشه سه سال که عقد کردیم ولی نتونستیم عروسی بگیریم و جهاز بخریم همه میگن جهاز چی میخری کی عروسی میکنی کجا تالار میگیری کدوم ارایشگاه میری کدوم منطقه خونه میگیرین کی بچه میارین و ….. دیوانمون کردن هم من افسرده شدم هم همسر مهربونم طوری که خودمو فقط سرزنش میکنم که نباید باهاش ازدواج میکردم تا اینجوری افسرده نشه فقط میخام طلاق بگیرم و خودمو بکشم تا عشقم دیگه اذیت نشه اگه قرار باشه جدا بشیم باید خودکشی کنم چون نمیتونم فراموشش کنم عاشقشم بند بند وجودم وابسته وجود مهربونشه

دوسش داری؟ پس تحمل کن سختی هارو بخاطر خودت ن، بخاطر عشقت فکر نکن اون حالش خوبه اون بهت نیاز داره وجود تو براش الهام بخشه تنهاش نذار. بعدشم زندگی پر از مشکلاته با عشقت که باشی خیلی لذت بخشه شبا که میخوابی و میدونی عشقت کنارته لذتی داره که من با کل دنیا عوضش نمیکنم

دوست عزیز ب سنت نمیخوره اینقد ناز نازی باشی هر راهی مشکلات خودشو داره ادم باید جنبه و تحمل داشته باشه جنبه واسه راحتیاش تحمل واسه سختیاش

سلام منم تقریبا ۲ سالو نیمه ک با پسر عمه ام صحبت میکنم اوایل دیوانم بود اما منو گذاشت کنار و رفت پی یه آدم دیگه…انا دوباره برگشت من قبولش نکردم…یعد ۳ ماه باز با هم ارتباط داشتیم تا اینکه با هام سرد شد و همش میگفت برو و فلان.. الانم بعد ۹ ماه باز آشتی کردیم اما اون سربازه و تقریبا ۱۶ روزه هیچ خبزی ازش نیست نمیدونم بزارمش ونار و دیگه بهش فک نکنم یا بمونم…آخه اون نمیفهمه و یه دختر موقعیتهاصو داره ب خاطر اون از دست میده و حتا حالمو نمیپرسه

عزیزم اینکه طرف هردفعه میاد و شما قبولش میکنی کار اشتباهیه!اون هر سری نمیگم حتما ولی بهتر از شما پیدا میکنه میره و ترسی نداره چون میدونه اگه اون طرف ولش کنه بازم شمایی هستید که کنارش باشه. غرور ی دختر مهمترین واجباتشه که به نظرم هیچوقت نباید بخاطر همچین آدمایی(البته ببخشیدا)خورد بشه!به نظرم شما قبولش نکنی خیلی بهتره تا اینک قبولش کنی و ندونی با چند نفر شریکی

من توی مدرسه یه دختری رو دوست داشتم که روانیش بودم اسمش مونا بود هرشب براش گریه میکردم نمیدونم چرا اما حاضر بودم همه چیمو واسش بدم فقط یه دوست داشتم که منو درک میکرد که اونم بی معرفت بود من با مونا رابطه ی خیلی خوبی برقرار کردم اما همکلاسی هام رفتن پیش مونا و درباره ی من چیزای بدی گفتن و من از چشمش افتادم مونا چون سال سوم بود و من سال اول نمیتونستیم رابطه ی خوبی داشته باشیم امروز روز آخر مدرسه بود یه عکس گرفتیم اما آون حتی به من نگاهم نکرد زندگیم به خاطرش خراب شد اما نمیتونم فراموشش کنم. تا حالا یک انسان رو انقد دوس نداشتم خواهش میکنم به من بگید چی کار کنم دارم دیوونه میشم از همه بد تر این بود که همه منو مسخره میکردن و من تنها بودم دوستم که منو درک میکرد همیشه به من دروغ میگفت اون عاشق یه دختر دیگه بود که دوست صمیمی مونا بود. درسته که من دخترم اونم دختره و یکم عجیبه اما من واقعا دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم

دلم خیلی گرفته…. شش سال از بهترین سالهای عمرمو به پای کسی ریختم که برای عشق و احساس من ارزشی قایل نشد.با اینکه الان نزدیک چهل سالمه اما عشق برام هیجان یه دختر بیست ساله رو داشت و تجربه اول… از گریه پر هستم. خودم تصمیم گرفتم کات کنم و تازه فهمیدم رابطه ما فقط برای من رابطه بوده و برای اون یه زنگ تفریح… دو نفر از دوستای مشترکمون چیزهایی گفتم که واقعی و صادقانه بود و باور دارم اما عجبم از دلبستگی احمقانه. همش میگفت تو ترسو هستی و باید رابطه داشته باشیم و تا شش ماه پیش که بلاخره من یه ارتباط کامل داشتم و حالا دلم برای اعتمادم، برای عشقم و برای احساسم می سوزه… نمیدونم باید چیکار کنم که آروم بمونم برام دعا کنید؛ عشق سن و سال نداره و جنونه…

عاشق هر چیز و کسی میشین بشین ما اونی که شوهر داره نه رابطه فقط و فقط یه طرفس و بسیار زشت و زننده خدا به هیچ بنده ایش نده همچین عشقی رو که به من داد تو سن ۱۹ سالگی باید دوبار خودکشی کنم که از دستم راحت بشه و بخاطر من چشماش خیس نشه تنها راه این مسیر مرگ منه و بدونین دفه سوم دفه اخره من خیلی دوستش دارم حیف حیف شوهر داره راهی برای رسیدنم نیست و راهی برای فراموشی چون فامیله و همیشه جلو چشم دفه بعد خدا کنه که برم بهشت ???????

حتمااااااااااااااااااا میری بهشت شک نکن……هه

اما من همه چیزمو از دست دادم..همه مردا پست و کثیفن.بیزارم از تمام ادمایی ک انسانیتو نفهمیدن و فقط ب خودشون بالیدن

من با توجه به کامنت هایی که دیدم فهمیدم دخترا خیلی شکننده و ضعیفن و با توجه به وضعیت الان جامعه، تو زمینه های مختلف میشه گفت اکثرشون تحت فشار بدی هستن. فقط میتونم آرزو کنم این احساسات کمرنگ تر باشه چون واقعا اذیت کنندست

با یه پسر ترک. استانبولی اشنا شدم اوایل خیلی ازش بدم میومد تا این ک اومد کنارم خوش و بش کرد چون مرتبه بلندی تو دانشگاه داشت همه دخترا واسش ضعف میرفتن. از اون به بعد خودم یه چیزایی حس کردم اما نمیدونم شاید خبلب واسم زود بود تا اینکه بعد از ۱/۵سال باهم چت کردیم خیلی رابطمون خوب شد گفت دوسم داره نمیخواد دلمو بشکنه ولی امروز رفت واسه همیشه

سلام.من چهار سال پیش عاشق یه پسر شدم.بعد از یه چند ماهی اومد بهم پیشنهاد دوستی دادمنم قبول نکردم و گفتم که برای مسخره بازی این کارا رو میکنه.فرداش دوباره اومد بهم گفت دوباره منم قبول نکردم.ولی چند روز بعدش اومد گفت که من واقعا عاشقتمو دوست دارم من هم که دوسش داشتم و از خدا خواسته گفتم باشه فقط شرط داره که هیچکسی خبردار نشه.اما هم دوستای من و هم دوستای اون فهمیدن.من واقعا دوستش داشتم و فکر میکردم اونم همینطوره .اون از من شماره میخواست منم بهش نمیدادم چون اصلا به هیچ کدوم از اونا اعتماد نداشتم .بعد از چهار سال یکی از دوستاش که باهاش جنگ داشت اومد همه ی قزیه رو به بابام گفت .بابام هم دیوونه شد و رفت دنبال پسره البته قبلا یه چند باری هم که دور من دیده بودش بهش گفته بود اما این بار رفت با خودش کامل صحبت کرد و کلا اوضاع ریخت به هم .من فکر میکنم دوستم داشته اما الان دیگه همچین فکری نمیکنم هر موقع هم که رو در رو میشیم اول یه سیری نگا همدیگه میکنیم بعدم راهمون رو میگیریم و میریم.من واقعا هنوزم دوستش دارم.نمیدونم چیکار کنم که دلخوریش از من برطرف بشه ولی دیگه به خودم قول دادم که دیگه نگاه هیچکدوم از پسرا نکنم.

توسط یک نفر دیگر و بصورت غیر مستقیم؛ تاثر خود را از وضعیت پیش آمده معلوم می کنی و بعد با احتیاط منتظر نتیجه و به تبع آن تصمیم می گیری. به هر حال نباید بهش نزدیک بشوی که نتیجه بد و احتمالاً انتقامی ازش می گیری.

روش ها فوق العاده هستن منم تونستم از زندگیم بیرون کنم کسی رو که میخواستم فراموش کنم عالی بود مخصوصا اون بخش مجازی که همیشه چنتا عکس یادگاری نگهمیداریم از هم یا صداش . پاک کردنشون خیلی سخته شاید لحظه ای بعد هم به شدت پشیمان بشید ولی فراموشی هم قیمتی داره…

سلام عزیزم ببین من وقتی سیزده یا چهارده سالم بود عاشق یه دختر شدم .میفهمم چی میگه .الان حدودا ده ساله از اون قضیه میگذره اما هنوزم یادش میوفتم گاهی چون عشق اولم بود.وضعیت منم مثل تو بود اون منو دوست نداشت ولی من سه تا چهار سال عاشقش بودم براش میمردم .به خاطرش چه کارها که نکردم تو مدرسه رسوای عالم شده بودم .همه سرزنشم میکردن میگفتن تو دختری عاشق دختر شدی .ولی دست خودم نبود .تا اینکه از مدرسمون رفت و من مجبور شدم فراموشش کنم .طول کشید اما اون داغی حرارتش رفت .تو هم باید سعی کنی مدرستو عوض کنی یا ازش دور شی . تا دور نشی فراموش نمیکنی عزیزم

میفهمم واقعا سخته منم تو مدرسه رسوا شدم همه یه جوری نگام میکردن خیلی سخت بود و روح و روان من خیلی بد شده میدونم خیلی عجیبه اما هر کسی تو زندگیش دردی داره من دست خودم نبود بازم با اون همه بلایی که سرم اوورد من بازم دوسش دارم و از منی که انسان شادی بودم یه انسان سرد و پوکر مونده من خیلی عذاب کشیدم سعی کنید قبل از اینکه از کسی خوشتون بیاد ببینید اون میتونه با شما بمونه یا نه لطفا همه ی انسان های اطرافتون رو درک کنید ??

پارسا اون دخترو تونستي كامل فراموش كني؟يعني پاك كردن عكس و شمارش به آدم كمك ميكنه اينقد؟

واقعا عالی و بسیار مفید

سلام پسری هفده ساله هستم الان یک ساله دلبسته یک دختر از خودم چهار پنج سال بزرگ تر شدم هرکار میکنم از فکرش بیرون بیام بهش فکر نکنم نمیشه خودم میدونم اصن انداره و حد من نیست ولی دل لامصب دس بردار نیس کسی میتونه راهنماییم کنه؟

دوستان عزیز همه این مشکلات روحی که گریبانگیر هممون شده به خاطر حس وابستگی هست که در ما به وجود میاد..دلیل بوجود آمدن این حس وابستگی هم به خاطر اینه که ما همیشه از طرف مقابل انتظار بیش از حد داریم..ببینید عزیزان من..هیچ کس بدهکار ما نیست..قرار نیست افراد دورو برمون مطابق میل ما رفتار کنن..اینو قبول کنید که هر کس علائقی داره و دوست داره سمت علائقش بره..و هر طور که دلش میخواد زندگی کنه..ما به اجبار نمیتونیم در کسی نسبت به خودمون علاقه ایجاد کنیم..پس خواهشا تمومش کنین..هر کی شمارو دوست نداشت شما هم راحتش بزارین..فقط همین

نظر شما صحیح ولی عشق به دلیل امواج مغض ماست بهزار یه جور دیگه بگم مغض ما همواره داره امواجی رو میفرسته و امواجی رو هم میگیره مغض ما همیشه دوست داره امواجی که با او همخونی دارنو پیشه خودش نگه داره برای همین هر موقع عاشق کسی میشیم مغض ما اون امواجو گرفته و حس وابستگی دقیقا همینه که مغض میخواد اون امواجو پیش خودش نگه داره

گاهي به جنون ميرسه ادم…خيلي سمته ببيني ساده گذشت

سلام من توی مدرسمون یه دختر بود که از من یک سال کوچیک تر و با هیکلی خوش فرمی که داشت گویی زن متاهله است من از قبل اونو میشناختم اون میومد پارک من هم برادر کوچیکو میبردم تا بازی کنه هروز پسرای پارک بخاطر اون دعوا میکردن چون اون زیبا بود و زندگی ثرتمندانه داشتن و هم اخلاق خوبی داشت و هم زرنگ بود و بچها دورش جمع میشدن نمیدونم چرا ولی خیلی حسودیم میشه و هروز به او فکر میکنم من هم سعی میکنم مثل اون باشم ولی ضعف بی توانی وجودمو گرفته

مریم جان اون دختره احمقو ولش کن با اعتماد به نفس باش . سعی کن در آینده یه شغل خوب داشته باشی منم مثل تو به یه دختر که خیلی خوشکل بود حسودی میکردم ولی بعدش گفتم به درک اون در زندیگی به جایی نمیرسه پس الان فقط به فک درسمم توو هم همین کارو بکن

سلام من ۲۴ سالمه عاشق یه دختری شدم که از هر نظری همه ی اون چیزی بود که من میخواستم اخلاقاش رفتاراش قیافش تیپش همه و همه چیزش انگاری میدونست یا یه کسی بهش گفته بود که چیکار کنه که من عاشقش بشم انقدر دوسش داشتم که حاظرم بودم دیگه تو صورت هیچ دختری حتی نگاه نکنم فقط حالمو اون میدونس خوب کنه مشکل فقط این بود که از روز اولی که باهاش دوست شدم هی اسم پسر عمشو جلوم میورد هی میفگت اگ فلان کنم گیر میده بهم اگ بی سار کنم فلان میکنه اخرش بخاطر همون پسر عمش بعداز ۳ ماه تموم کردیم گفت که میترسم اون یه موقع بفمهمه والا اینکه اینجوری بهم گفت ولی من فک میکنم زیادی بهش گفتم دوستت دارم زیادی بهش گفتم دوستت دارم زیادی بهش گیر دادم که منو ول کرد هر کاری میکنم فراموشش کنم نمیونم شمارشم پاک کردم ولی حفظم چیکار کنم نمیتوم کسو دوس داشته باشم خیلی تحقیرم کرد ولییی نمیتونم فراموشش کنم با دوستاممم که میرم بیرون اخر تو فکرشمممم نمیتونم از مخمم بکنمش بیرون فکر این که یه موقعه با یه پسر دیگه ببینمش دیونم میکنه دوس دارم بهش زنگ بزنم با این که تو بلاک لیستشم دوسشششششش دارم خیلی ولی تحقیرمم میکنه از خودم بدم میاد وقتی تحقیررر میشمممم ولی بازم نمیتونم اونو فراموشش کنم دوستتت دارممم بمیرم

🙁 به دختره حسوديم شد اما ، فراموشي هم سخته اما بايد كنار اومد با جريان مشكلا نه؟

سلام پویا جان اسم من حمید ا این جیمیل منه یه پیام بدهاونجا چت کنیمHghanei76@gmail.com منم شکست عشقی خوردم ولی مال تو یچی دیگس منم نمیتونم فراموشش کنم چون تو شهر ما دیگه دختر به اون محجوبی و پاکیزگی پیدا نمیشه خلاسه که تک بود نمیدونم چی شد ۲ سال با هم خوب بودیم چه قول و قرارا که باهم گزاشته بودیم چه درد دلا که کرده بودیم به من قول داده بود تنهام نزاره تا اینکه از طرف دبیرستان رفتم مهد ، به هش قول دادم براش یه کادویی میارم که به ظریح خورده باشه … وقتی برگشتم یه گردن بند و یه انگشتر طلا تو دستش دیدم با اینکه باباش خیلی ائضاع خوبی نداشت اون طلا ها رو دیدم اولا یه حدسایی زدم ولی چند روز بعد با هام حرف هم نمیزد تا اینکه کارت جشن عقدشو برام فرستاد

نابود شدم تو کوچه هایی راه میرفتم و فک میکردم که تو پایین ترین جای شهر ما بود و خطرناک نمیدونستم چیکار کنم تا اینکه به فکرم زد یه کاری کنم که همیشه احساس پشیمونی کنه از اینکه اینطوری زده منو زمین رفتم به جشن عقدش کادو رو (که یه انگشتر عقیق بود) کادو پیچ کردم و کزاشتم رو میز روش با رمزی که ۲ سال با هم چت میکردیم نوشتم (این همون خنجریه که ردی تو قلبم بیا برا خودت ، آرزو میکنم انقدر بری بالا که دیگه مجبور نشی منو ببینی آرزوی خشبختی ابدی دارم برات خداهافظ تا ابد اون حمید قبلی مرد از این به بعد منو آقای قانعی صدا بزن) و رفتم ،رفتم تا دیگه مجبور نباشه منو ببینه تا یک لحضه از شوهرش قافل نشه ، رفتم ، رفتم تا با خیال راحت زندگی کنه

یکی از معانی عشق خیانته و به اولین کسی که خیانت می کنی خود خودت هست یعنی خودت رو نادیده میگری و خودت رو برای عشقت فنا می کنی نه اینکه خودت رو به خاطر عشقت رشد و پرورش می دی. وقتی عاشق کسی میشی اول باید خودت رو فراموش کنی و کنار بذاری می دونی چرا نمیشه عاشق خداوند شد چون خداوند تو رو از همه بیشتر دوس داره و نمی خواد که خودتو فراموش کنی و می خواد که به خودت اهمیت بدی هر چقدر بیشتر به خودت اهمیت بدی عشقت کمرنگتر و خیانتت به خودت کمتر میشه و توجهت به نعماتی که خداوند به تو داده بیشتر میشه ولی اگر افسار گسیخته دنبال عشق بری همه چیزتو از دست می دی پس باید اول خودتو کنترل کنی بعد اون چیزی که می خوایی رو بدست بیاری و اونقدر روش تسلط داشته باشی که بتونی عشقت و خواستت رو اونطور که می خوای بهش نشون بدی نه اونطور که شرایط و دیگران برای تو و اون ترسیم می کنن.پس اول افسار عشقت رو در دست بگیر تا بتونی در موقعیتهای خاص عشقت رو اونطور که در دست داری به نمایش بگذاری نه اونطور که از دستت فرار می کند و دائم به دنبالش هستی سراسیمه و سرکش و بی هدف و بدون کنترل و غیرقابل بهره بری و استفاده.

منم عاشق شدم و هرلحظه دارم عذاب ميكشم به هيچ وجه نميتونم بهش فكر نكنم شبا خواب ندارم. كارم شده فقط و فقط گريه…. چيكار كنم فراموشش كنم

پویا>> فکر میکنم تو ۱۴ سال یا همون حدودا باشی منم تو اون سن بودم چنین رفتاری داشتم و دقیقا تو سایتی هم صحبت کرده بودم و منم سنم بیشتر گفته بودم الان واقعا ۲۴ سالمه و دغدغه های کار و زندگی خیلی بیشتر از اون موقع داره روم فشار میاره. خودتو با چیزی سرگرم کن میتونه فیلم باشه میتونه ورزش باشه هرچزی فقط غیر دو چیز ۱- مواد و خلاف ۲- یه دختر دیگه حمید>> داداش داری آرزو میکنی از شوهرش غافل نشه بعد میری گند میزنی تو عروسیش؟ باید موقعیت دختر هم درک کنی اونا مثل پسرا ازاد نیستن تا هر تصمیمی بگیرن و اونوطر که حدس میزنم تو و اون هم فردی نسبتا مذهبی هستین که اوضاع براش بدتر میکنه (ولی دوست شدن با جنس مخالف کلا خلاف شرعه ها) میگفتم اگه مورد مناسبی پیدا بشه دخترا نمیتونن جلو خانوادشون وایسن که چی من یه پسر دیگرو دیدم و میشناسم و میخوامش این دعوای درازی میشه و یه حقیقت دیگه پسر، اون پول داشت میدونی نداشتن پول تا حالا چقدر به من ضربه زده و اینکه نمیخوام هر پولی داشته باشم همون دختره که داشتم ازش به پویا میگفتم یکی از دلایلی که به هیچ جایی نرسید بی پولی و نداشتن اینده خوبی برای من بود اگه تو همونی بودی که از جذب امواج حرف زدی: نه داداش عشق نتیجه تکامله، موجوداتی که نر و ماده از فرزندشون نگهداری میکنن حداقل تا وقتی اون توله روی پای خودش وایسه با هم میمونن از اونجایی که زمان نگهداری بچه انسان بالاس چیزی برای نگهداشتن خونواده به وجود اومد که به خاطر داشتن خرد و عقل ما تاثیر غرایز کمتر و پیچیده تر شده و اختراعی مثل اجتماع و چیزهایی مثل اخلاق روی ما تاثیر میذاره این سایت چه تیترایی گذاشته الان همه بچه ها این چیزارو میفهمن یکی دو تا پسر ۱۷ سالرو دیدم خیلی با ما و رفیقام فرق داشتن. شایدم من جوونی نکردم

سلام.خیلی اتفاقی این سایت رو دیدم و کامنتاتون رو خوندم. اگه واقعا این طوری میگین عاشق هم دیگه هستین چرا با هم دوست میشین.آقا پسرا عاشق شدین تصمیم قاطعانه بگیرید و برین خواستگاری اگه دوستون داشته باشه با همه چیز کنار میاد. دختر خانما. اونی که عاشقتون اگه راست میگه بیاد خواستگاریتون.نه اینکه باهاتون دوست شه و بعد یه مدت همه احساسات شما رو ندید بگیره و بذاره بره. شما هم بهتر از من می دونید این چیزایی که میگید عشق واقعی نیست.عشق واقعی اونه که از کنارش راحت رد نشی و به هر قیمتی شده مال خودت کنی. آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری برا همه دارم.

سلام. یه سوال دارم ازتون پسری توسن بیست و شش سالگی و دارای تحصیلات بالاست. برای اشنایی یه بار به خونه دختر اومده و قرار اشنایی گذاشتن.تو دوران اشنایی پسر ادعای عاشقی میکرده که عاشق شده و بدون این که دختر راضی باشه هی دست به دختر میزده و تکرار میکرده کارشو و میگفته زنمی و برای منی. دختر به هیچ وجه راضی نبوده و گریه هم از عداب وجدان میکرده وبهش میگفته. البته دست زدن در حد کم و از رولباس.در حالی که تو اشنایی بودن و هر لحطه امکان قطع ارتباط بوده و دختر دوست نداشته گناه کنه.

این پسر یعنی واقعا عاشق بوده و برای چی به حرف دختر گوش نمبکرده و دست میزده. واقعا نمیتونسته کنترل کنه چرا عشق و با این کارش خراب میکرده خواهشا پسرا جواب بدن بهم که این میتونسته عشق واقعی باشه؟

سلام چه جوری فراموش کنم پسری که ادعا میکرد عاشقم شده اومد برای اشنایی خونه و رابطه اشنایی شروع شد. بیست وشش سالش بود و تحصیل کرده. تو دوران اشنایی دست میزد از رو لباس و هر چی ناراحت میشدم وگریه میکردم از عداب وجدان. میگفت تو زنمی و برای همیم. کارشو تکرار میکرد. واقعا عاشق بوده؟ پسرا لطفا جواب بدین همچین پسری عاشق بوده پس چرا کنترل نداشت

باسلام به خدمت شما عرض کنم نه عاشق نبوده یه هوس بوده

نه ناشناس جان موضوع پیپیده تر از ایناس نیاز جنسی بین پسرا (منم پسرم) بیشتر روی تصمیماتشون تاثیر داره خیلی اوقات از روی شهوت از یه دختر خوششون میاد(اینجا من از دخترا سردرنمیارم) و با عشق قاتی میشه مخصوصا با این جامعه درهمی که داریم بوده پسرایی که بعد از رفع نیاز جنسیشون عشق از سرشون پریده از اونطرف هم نیاز و جذبه جنسی یکی از اساسی ترین پارامتر ها برای عاشق شدنه از اونجایی که دختره از اینکار خوشش نمیاد ادامه اینکار فقط منجر به مشکلات بیشتری میشه در اینجا بهتره اون دختر صراحاتا و جدی نظرشو بگه (قبل از شروع کار چون وقتی حس شهوت بیاد جلو نمیذاره ذهن درست کار کنه) دروه نامزدی و اشنایی که خونواده خبر داشته باشن و تو این مدت دوتاشون همدیگرو بشناسن و اگه میخوان ازدواج کنن چند جلسه مشاوره خانواده برن

من عشق یه طرفه دارم که میدونم اصلا و ابدا بهش نمیرسم و وقتی به این فکر میکنم که دیگه بهش نمیرسم دیوونه میشم چیکار کنم که اونو فراموش کنم؟ بچه ها خواهشا بگید من خیلی حالم بده تمام صحبت هامو با گریه براتون نوشتم:(

در دل خود به عشقت بگو تو که رفتی ولی من به خواسته هایم میرسم حتی اگر تو نباشی و روی یک تکه کاغذ بنویس : تو که رفتی و کاغذ را در لیوان آب حل کن و آب را بیرون بریز و دل از آن آب بکش.

خب مشکل من اینه که خواسته من فقط و فقط به دست آوردن اونه که نشد و مطمئنم نمیشه من واقعا حالم بده و هرشب خواب عروسیشو میبینم و هر روز با گریه از خواب بیدار میشم.گاهی شبا چون نخوابم و خواب عروسیشو نبینم،نمیخوابم

چجوری دلت میاد ک اینجوری خودتو اذیت کنی؟؟؟

من واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی خودمو زجر میدم البته دست خودم نیست به خدا پیر شدم هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم خیلی تحت فشارم خدایا خودت کمکم کن!

سلام،من دختری قد بلند،جذاب با تحصیلات بالا هستم،طوری ک توی فامیل کسی نیست ک ازم خاستگار ی نکنه،ولی من از کسی خوشم نیومده وو ب دلم ننشسته ،تا اینکه چت با کسی اشنا شدم از روی سرگرمیی،وابستش شدم ولی اون سرد برخورد. میکنه،مث . .. پشیمونم مییخام کات کنم من ک همه سر و دست میشکونن واسم تا الان دست از پا خطا نکردم بیخود واسه هیجان خودمو درگیر رابطه چت کردم افسردع شدم،ولی ب خودم و خدام ایمان دارم تنهام نمیزاره و از پسش برمیام،

من یه پسر ۱۸ ساله‌ام. از یه ماه پیش با یه دختر ۲۱ تو مجازی آشنا شدم، شده بود که با دخترای دیگه صحبت های سطحی بکنم اما… من عاشق این دختر شدم، راستش اولش من رغبت زیادی نداشتم و همش اون بهم میگفت سن یه رقمه، اما بعد یه ماه آشنایی بهش گفتم ازت خوشم میاد و فکرم درگیرته اما بعدش بهم گفت برو پی کنکورت و درسات و اینکه سنم از تو بیشتره، نمیدونم میخواد منو دَک کنه یا واقعا به فکر درس منه. برای اولین بار تو عمرم عشقو دارم تجربه میکنم، خیلی دارم اذیت میشم، البته میدونم آخرش به ازدواج نمیرسه، اما هیچ دختری مثل این دختر نیست… خیلی باهم شباهت داریم… همه چیمون درسته فقط کاش سنه منم ۲۱ بود. عشق خیلی بده… همش به فکر اونم، احساس میکنم بهم هیچ حسی نداره…

اینو بدون مجازی مجازیه هیچ حقیقتی توش وجود نداره بخصوص عشق.

چیزایی که گفتین من همه رو انجام دادم ولی بازم نمیتونم همش بهش فکر میکنم اعتماد ب نفسم خیلی اومده پایین به این فک میکنم مگ چی کم داشتم منک همه جوره باش بودم چرا بم گف دیگ دوست ندارم دیگ حسی بت ندارم؟این حرفاش خیلی رو مخمه خیلی

من پنج سال ب پاي يكي موندم هي ميكفت اول خواهر بزرگم بايد ازدواج كنه خواهر بزرگش فوت شد بعد گفت داداش بزرگم بايد ازدواج كنه اونم بعده سه سال ازدواج كرد الان هي بهش ميگم پس جي شد.ديگه كي سرراهته خيلي راحت ميگه من مشكل دارم نميتونم بيام جلو…بهمين راحتي عمرمو گرفت.امروز براي هميشه فراموشش كردم … زندكي براي من جريان داره و نبايد بخاطر يه ادم خودمو نابود كنم.دوستاي خوبم درسته ادم اذيت ميشه ولي هيچوقت زندكيتونو وقف كسي ك ارزششو نداره و براي ب دست اوردن شما تلاشي نميكنه نكنيد.براي كسي تب كنيد ك براتون بميره

اینایی ک شماه میگین اصن عشق نیس فقط نیازه. عشق ی چیزه دیگه س. کسیکه عاشق بشه مثه خورشید طلوع میکنه نه اینکه به زمین بیوفته و از همه دنیا بریده بشه. منم مثه شماها بودم ولی خداروشکر با وجود خدا و شوهر عزیزم الان خوب خوبم.

سلام کسی که بخواد تحت هر شرایطی میمونه پس بیخیال ادمهایی که رفتن بشید اونا با رفتنشون جارو برای ادمهای بهتر باز کردند با نفرات جرید آشنا بشید تلاش کنید موفق تر بشید تا وقتی دیدن بسوزن بعد همه مثل هم هستن این توهم ماست که با بقیه فرق دارن پول که نداشته باشی تمومه

سلااااااام به همگی دوست دارم به همتون کمک کنم اما فقط ۱۷سالمه و از طرفی این موضوع برای منم اتفاق افتاده و راستش خیلی عذابم داده .الان که دارم اینو مینویسم اون چشمای سبز لعنتیش جلو چشممه….اما خب چه میشه کرد؟همیشه اونطوری نمیشه که ما میخوایم من زیاد اهل نظر دادن و اینا نیستم اما گفتم بد نیست که منم بگم که یه نفرو خیلی دوست داشتم و دارمم هنوز و امروز اومدم تو این سایت که ببینم چطور میشه فراموش کرد؟ اون پسری که من دوسش دارم یه سال از خودم بزرگتره بحث کنکور اینا رو بماند که چقدر هردومونو اذییت کرد بگذریم اما من میخوام بگم که از ۱۰سالگی این ادمو دوسش دارم یعنی هفت ساله که دوسش دارم اما خونه هامون تو دو تا شهر دیگن و فقط تو مناسبتا و تعطیلی ها میبینیم همو من دیدم نمیتونم اینجوری ادامه بدم که عید امسال دلو زدم به دریا و همچیو بهش گفتم بهش گفتم که خیلی خیلی خیلی زیاد دوسش دارم اما اون هیچ جوابی به من نداد!!حتی ازش خواهش کردم اگه منو نمیخواد بگه بهم اما باز هیچی نگفت.چهار ماهه که باهم در ارتباطیم و کلا ۱۰۰تا پیامم ندادیم به هم منظورم اینه که فقط یه احوالپرسی ساده با هم دیگه داریم و من احساس میکنم که دیگه دوست ندارم بهش پیام بدم چون نمیتونن احساساتمو بیان کنن از طرفی پیام دادن هیچ فایده ای نداره فقط باعث میشه من براش به روزمرگی برسم و احساس میکنم براش هیچ ارزشی نداشتم و این مدت همش بخاطر حس ترحمش نسبت به من باهام حرف زده و هیچ علاقه نداره به من همینطور متوجه شدم که ادم منزوی ایه یعنی از قبلم میدونستم اما خب چ میشه کرد؟ اون احساس میکنه من بچم و احساساتم زودگذره اما من جدا نمیتونم ب کسی جز اون فکر کنم .احساس میکنم نمیفهممش.واقعا نمیتونم اونو فراموش کنم مگه میشه کسی که هفت سال دوسش داشتم رو سریع فراموش کنم؟ از کاربرا خواهش میکنم که اگه میتونن بهم کمک کنن و اینکه بهشون پیشنهاد میکنم اگه دخترن هیچوقت به کسی که دوسش دارن اعتراف نکنن بزارن اول طرف مقابلشون بگه من اینکارو از ترس اینکه یه وقت عاشق کسی نشه و حواسش باشه که یکی اینجا تو تهران دوسش داره که الان ارزو میکنم اینکارو نمیکردم احساس پوچی میکنم . احساس میکنم تحقیر شدم و از اینکه نمیدونم داره به چی فکر میکنه دیووونه میشم به نظرتون کارم درست بوده؟؟؟؟؟ نمیتونم خودمو بدون اون تصور کنم اما هیچکس بدون ایراد نیست به سری چیزا رو دربازسش دوست ندارم زیاد حرف زدم دیگه ……خیلی مراقب خودتون باشید و بدونید با ارزش تر از خودتون کس دیگه ای نیست شما بهترینید 🙂

باعرض سلام خدمت دوستان گلم من ۱۰ ماهه با پسری اشنا شدم و برا اینکه بیاد خواستگاری میگه ازاقوامم فوت شده ونمیتونست بیاد پدرمادرش زنگ زدن اما باشماره خودش باهم درارتباطیم اما فقط درحد زنگ زدن درروز اهل پیام دادن نیست خیلی میترسم موندم چکارکنم چندبارم بیشتر همو ندیدیم وبارها خواستم جوابش کنم و دعوامونم شده اما باز میگه دوسم داره اما درطول روز صدبارم زنگ بزنم یا پیام ندم جواب نمیده مگه اینکه خودش زنگ بزنه یا تنها باشه و این موضوع خیلی عصبیم میکنه کمکم کنید باید چکارکنم؟

اون زن داره حتماااااااااااااااااااااا

من قراره ب دلایلی محل کارموعوض کنم خیلی وابسته دوستام وهمکارام شدم ازاونجاکه اومدم بیرون ی تیکه ازقلبمواونجاجاگذاشتم دیگه زندگی برام هیچ معنایی نداره خسته ام خسته فقط همین

راستش منم همسن خودتم دختر…يه دختر خوشگل به عقيده ي خيليا هستم..منم بعضي اوقات هي حس ميكنم عه داره كم كم از فلاني خوشم مياد اما يه هفته يا يه ماه بعد نظرم عوض ميشه،الان ديگه كاملا ميدونم كه من تو اين سن عاشق نميشم.در مورد تو ، احساست هيج جوره تغيير نميكنه؟ كه از طرف بدت بياد؟ اخه ميدوني،دوست داشتن يه نفر خيلي خوبه اما ،ميخواي فراموشش كني نه؟اما حس ميكني انگار داري يه بخش از وجودتو فراموش ميكني؟ يه جورايي براي اينكه خودت حالت خوب شه بايد فراموشش كني.تو زندگيت ميتونه خوب شه حالت ميتونه خوب شه اگه خودت بخواي،بابا رو پاي خودت وايسا،من نميدونم چرا ولي حس ميكنم كه ميتوني از پس فراموش كردن كسي كه تو رو اونقد كه شايستته شايستت نيستو دوست نداره بر بياي و اميد وارم كه حال خودتو خوب كني ..يه چيزي بگم شايد پسره دوست داره،شايدم نه ،با توجه به شرايطت بهترين تصميمو بگير اميد وارم بتوني شاد شاد شي تا چن وقت ديگه:))) راستش من دقيقا پيشنهادي نميتونم بدم فقط اينكه احتمالا جاي تو بودم سعي ميكردم اونو فراموش كنم شايد به خاطر اينه كه تا حالا از كسي خوشم نيومده..اگه تو فكري چجوري بايد فراموشش كني يه چن تا چيز شايد بتونم بت بگم كه كمكت كنه،حالااگه قسمت شد و اين پي امو ديدي ،ب اين ايميل ،پي ام بده چت كنيم اگرم نشد قسمت،اميدوارم خودت بتوني با موفقيت مشكلاتو حل كني و هرجا كه هستي زود زود خوشحال شي و از ته دل بخندي …ايميلم:shakiba4553@gmail.com

وایی خیلی عجیبه ، کلی عاشق دل باخته ، واقعا خیلی عجیبه.. من به شخصه تو سن ۲۲ سالگی به این نتیجه رسیدم که واقعا رل و دوس پسر دوس دختر بازی کاملا اشتباهه باید صبر کنین تا پسرا به سن بالای ۲۶ دخترا هم به سن بالای ۲۳ برسن بعد اگه موقعیت جور گفت ازدواج کنند ، دختر خانوم های عزیز به هر چی پیشنهاد رابطه جنسی تو دوران آشنایی جواب نه بدین ، تا هم اصالت خانم بودن و هم پاکیزه بودنتون ثابت شه ، هیچ پسری حاظر به ازدواج با دختری که رابطه جنسی داره تو دوران اشنایی داره نیست ، واقعا میگم اشتباهه این دوستی با جنس مخالف هم انرژی رو ازتون میگیره هم وقت و هزینه و طمع زندگی رو ، همیشه هم باید تو استرس باشین که الان طرفتون داره چیکار میکنه با کیا میگرده ، واقعا یه رابطه به این همه ناراحتی ارزش نداره ، صبر کنین تا سن ازدواج برسین و بعد با تصمیم عاقلانه به سوی خوشبختی قدم بردارین…امیدوارم بتونم کمک کنم به یه سری از دوستانی که تصمیم به دوستی هستن یا تو دوران اشنایی با جنس مخالفشون هستند…

سلام من ی پسر۲۳ ساله هستم منم ی سال پیش دقیقا همین موقع ها ی دختر اومدتو زندگیم با اینکه میدونستم نامزدداره بازم قبول کردم باهاش باشم اونم بخاطر تنهایی خودم ک الان پشیمونم کاش هیچوقت قبول نمیکردم تا اینکه ی ماه پیش ازدواج کرد و با ازدواجش داغون شدم کارم شده بود گریه کردن و غصه کردن تا اینکه بعد ۳هفته از ازدواجش باخودم گفتم این اگه منو ی ذره هم دوس داشت نمیرفت زن یکی دیگه نمیشد(چون زمانی ک نامزدداشت بهم گفت بخاطر ت قید اونو میزنم حتی مادرشم میدونست منو دوس داره ولی این وسط نمیدونم چیشد ک منو ول کرد و زیرتموم حرفاش زد داغون شدم ولی هنوز سرپام)اون اواخر با رفتارش تحقیرم میکرد ولی من چون دپسش داشتم ب دل نمیگرفتم دیگه تصمیم گرفتم با هیچ دختری نرم و منتظر ی عشق واقعی باشم دوستان این نوع دوستی ها آخرش جداییه حتی منیکه قصدم ازدواج بود سرم کلاه رفت وای بحال کسیکه دیگه فقط هدفش دوستی بوده

منم خیلی وقته با یه اقایی دوستم اون اوایل که دوس شدیم نگف خوانواده سنتیه عروسی خواهرش که برد منو بعنوان اینکه زن دوستشم کف بگم که بعد از دو روز کفت خانوادم فهمیدن دوستیم باهم و راضی به ازدواجمون نیستن من ازون موقع دارم عذاب میکشم و نمیتونم کسی دیگه رو انتخاب کنم خیلی الان عوض شده از انتخابش حمایت نمیکنه بااینکه میگف عاشقمه ولی متاسفانه ثابت نکرد

چیز واضح اینه که دختر ها نمیتونن عشقشون رو فراموش کنن پس بیخودی دنبال هر پسری نرید

خیلی سخته نمیتونم فراموشش کنم ???????

ی از این رابطه هیچ کس خبر نداره داره وجودمو میسوزونه به خاطر همین مجبورم اینجا یه سری حرفارو برا اولین بار به اشتراک بزارم باشد ک شاید اروم بشم .یه دختر ۲۱ سالم قبلا پسر داییمووو خیلی دوس داشتم ولی اصلا تا الان بهش نگفتم چون میدونم مناسب هم نیستیم بخاطر همین تصمیم گرفتم یکیو وارد زندگیم کنم که الکی بیهوده به کسی ک ازدواج باهاش غیر ممکنه رو فراموش کنم نمیدونم چرا از پسرا بدم میاد همش فک میکنم حرفاشون دروغه و فقط ادمو برا هوس میخان (که همینجوره متاسفانه)همیشه با خودم میگفتم قبل ازدواج با هیشکی حتی دوست هم نمیشم که به خودم و آیندم خیانت نکنم و خدا هم کمکم کنه یه عشق پاک نصیبم بشه اما وقتی دانشجو شدم وقتی میدیدم دوستام دوس پسر دارن و اینا منم وسوسه شدم همش میگفتن خیلی پاستوریزه ای و اینا منم نمیتونستم با حرفام قانعشون کنم ک دوس پسر بدرد نمیخوره خیلی موردا از سن ۱۸ سالگیم بهم پیشنهاد میشد ولی از وابسته شدن میترسیدم تا اینکه ترم ۳ شیطون گولم زد نمیدونم خدا میخاست امتحانم کنه نمیدونم یکی اومد تو زندگیم با اصرار خیلی زیاد که حتی چهرشم دوس نداشتم همش میگفت من با بقیه فرق دارمو بهت خیانت نمیکنم(همینایی ک میگن ما از اوناش نیستیم از هموناش بدترن) من به خودم همیشه میگفتم این فقط یه رابطه ساده هس و من به عنوان همسر نمیپزیرمش اما یه چیزایی بینمون اتفاق افتاد دروغای قشنگش باعث شد منم دوسش داشته باشم ولی رفتاراش جوری بود ک مورد پسند من نبود بعد ۸ ماه دوستی فهمیدم بدردم نمیخوره ه باهاش کات کردم بعدش خیلی اصرار میکرد هر روز تو فکرم بود و به خودم میگفتم این فرد مناسب تو نیست و لیاقتم بیشتر ایناست ولی هر بار با یه دروغ جدید تر و قشنگ تر دوباره بر میگشت و من احمق باز بهش فرصت میدادم بلکه درست شه این ادم لاشی بدجوری بااحساستم بازی کرد ۶ ماهه کات کردیم برا اینکه بهش فک نکنم انفالوش کردم شمارشو حذف کردم ولی چن شب پیش اتفاقی یه استوری دیدم ک شب جشن عروسیش هس انگاری آب یخ ریختن رو تنم دلم آتیش گرفت خیلی حالم بده خیلی هر کاری میکنم اشکم بند نمیاد یه ریز دارم اشک میریزم از خواب بیدار میشم چشم باز میکنم اشک میریزم نمیدونم چرا با اینکه میدونم در حقم بد کرد ظلم کرد ولی باز میاد تو ذهنمو خاطراتشو مرور میکنم چشامو با اشک داغون میکنم حقم نبود یه ادم لاشی وارد زندگیم بشه دیگه نمیتونم به هیچکی فکر کنم اصلااا میدونم اگه ببخشمش راحت میشم ولی دلم راضی نمیشه بدجوری شکسته خیلی بد قلبم هزار تیکست کاراش یادم نمیره از اینکه دیگه نمیتونم حرفای درونم بهش بگم که بگم چقد لاشی و لجنی عذاب میکشم میدونم یکی از بهترین راهای فراموشی بخشیدنه ولی نمیتونم خداااایاااا کمکم کن دلم نمیخاد تو ذهنم کسی باشه خدایااا ارومم کن خدایا اونم باید حسی ک من دارمو تجربه کنه خدایاااااا واقعا بعضی پسرا خیلی آشغالن هووووففف کاش حرفامو میتونستم ب یکی بگم اروم شم

منم فراموشش میکنم ولی باز برمیگرده باخودم میگم اگه برگشت دیگه طرفش نمیرم ولی برمیگرده قبول میکنم و عذابامو فراموش میکنم نمیدونم چیکارکنم

کاش هیچ وقت درگیر احساسات نمیشدممم):

سلام, من ی دختر ۱۷سالم یه نفرو خیلی دوسش داشتم, ب طور مجازی با هم اشنا شده بودیم سه سال باهم ارتباط داشتیم اوایل همدیگرو خاهر برادر صدا میکردیم,,, ولی بعد از گزشت ی مدت فهمیدم که عاشقش شدم, من خیلی دوسش دارم خیلی زیاد,,, اون۲۶سالشه حتی شهرامونم با هم فرق میکنه, بهش اعتراف کردم ک دوسش دارم ب عنوان ی عشق ولی اون بهم گفت لیاقت تو خیلی بیشتر از یکی مثل منه, میگف شرایط ما بهم نمیخوره میگف بابات هیچوق تو رو ب من نمیده,,, ولی من میدونستم اینا فقط بهونس دوست داشتن اون واقعی نبود, اون ی بار بهم خیانت کرده با ی دختره دیگه حرف میزد هیلی عذاب کشیدم خیلی زیاد,,, ولی بازم بخشیدمش, بازم التماسش کردم ک ترکم نکنه, ۲۶روز پیش با هم دعوامون شد خیلی تحقیرم کرد طوری حرف میزد ک فهمیدم منو نمیخاد فهمیدم تو زندگیش اضافی ام, اون شب خیلی احساس بدی کردم احساس بی ارزشی کردم, خیلی راحت رابطشو باهام تموم کرد, بهش گفتم سه سال رابطمونو ب همین راحتی تموم میکنی گف اره,,, بهش گفتم بهم وابسته نشدی گف نه, رابطشو باهام تموم کرد….الان۲۶روز میگزره هر روز واسم سخت تر از دیروز میگزره هر روز گریه میکنم کاری ب جز این ندارم هر شبو با فکر اون میخابم,,, من ی دختر خیلی شادی بودم, خیلی پر انرژی بودم ولی اون با رفتنش تموم شادی هامو ازم گرفت هیچوقت نمیبخشمش, خیلی دارم عذاب میکشم امیدی برای زندگی کردن ندارم,,,, من باید چیکار کنم بچه ها؟,,, لطفا کمکم کنین

سحر خدا خیلی دوست داره که اون رفته اینو خوب بدون به نفع خودته یه عنوان یه پسر که همجنسامو میشناسم و تجربم بیشتره بهت گفتم بیخیالش شو مگه چقد سخته اخه با یکی دیگه دوست شو ولی نه واسه ازدواج تا فراموشش کنی اون فقط ازت سوءاستفاده میکرد کسی که اینقد ازت بزرگتره به نظر من فکرتو درگیر عشق عاشقی نکن اگه میخوای ادم موفق و شادی باشی نه افسرده. این تنهایو به فال نیک بگیر زندگی اینقد کوتاهه که ارزش نداره لحظه های خوبتو واسه یکی دیگه هدر بدی خیلی راحت میتونی با یه کار کوچیک از زندگی لذت ببری دیدن یه فیلم… حتی خوش باش

اینکه اون تورا رها کرده خواست خدا بوده میدونی چرا اینو میگم چون خودم بهش اعتقاد دارم چون سرخودم امده …ما ۷سال باهم بودیم رابطمون هم خیلی خوب به نظر میومد واسه همدیگه دلتنگ میشدیم باهم بیرون میرفتیم و خلاصه خوش بودیم ازم قول ازدواج گرفته بود واسه همین موضوع را با خانواده ام درمیون گذاشته بودم…خلاصه بگم همه چیز عادی بود اما هروقت که لازم بود به مراسم رسمی ازدواج فکر کنه یهو استپ میزد یه دفعه واسه یه مدتی ازم دور میشد احساس میکردم ناراحتش کردم اما حرفی نمیزد کم کم فهمیدم داره سبک سنگین میکنه آره اون واسه خودش بازم دنبال موقعیت بود. فهمیدی چی شد همه عاشق نمیشن یکی را که خیلی خوبه را نشون میکنن درواقع اونو تو آب نمک میذارن و میرن بازم میگردن ببینن بهتر هم هست یا نه اصلا به روی خودشونم نمیارن هیچ ایرادی هم ازت نمیتونن بگیرن اما چون ذاتا آدم هیضی هم هستن چشمشون همه جا میگرده تا اگه شخص بهتری هم بود ازدست ندن به اینجور آدما چه پسر چه دخترش نباید دل بست. درحالی که یه طرف عاشق میشه و طرف دیگه میترسه که نکنه ضرر کنه. اما بگم الان دوساله ازدواج کردم با کسی که خدا واسم درنظر گرفت خیلی هم دوستم داره و عاشقم شده. تو هم عاقل شو و توکلت به خدا باشه.

سحر توهم تنهایی منم بیا باهم دوست شیم من۱۶ سالمه لطفا اگه دوست داری مایلی بامن دوست شو هم تو ازاین حال و هوا در بیای هم من از تنهایی لطفا ?

واقعا مطلب خوبی بود ???

ای کاش منم میتونستم عشقمو فراموش کنم ۴ ساله همو دوست داریم بعد از اینکه پدر و مادرش فهمیدند خانه ما هم از شانس خوبمان از انجا رفت اما بعضی وقت ها تلفنی با هم حرف میزدیم تا اینکه یک روز توانستم برم پیشش همو بیینیم و صحبت کنیم بعد یک روز که پیام میدادیم مامانش فهمید و به من پیام داد که اگر ببینمت و فلان منم همه چیرو بهش گفتم اولش کمی دلش سوخت فکر کرد ولی بعد مثل همه ی مادران به من فحش داد و مرا بلاک کرد حالا هیچ خبری نشانی ندارم ?

من ۱ ساله عاشق همجنس خودم شدم اوایل خیلی رابطه خوب و دوستداشتنی داشتیم اما الان حتی بزور به هم دیگه سلام میکنیم…من هر کاری براش میکردم و عاشقانه دوستش داشتم اما متاسفانه حسودی بعضیا باعث شد از هم دور و دورتر بشیم .این نیست که بگم دیگه بهم علاقه ای نداره اتفاقا دوسم داره اما من دیگه امیدی برای ادامه دادن این رابطه ندارم و نمیدونم باید طرفم رو فراموش کنم یا بهش بفهمونم چقدر بهش علاقه دارم واقعا سردرگمم و نمیتونم از کسی کمک بخوام

همیشه فک میکردم خونسرد بودنم چقد بده و جدی بودن چقد خوبه که همه چیو جدی بگیری نه بیخیال باشی تا خودش جلو بره حالا هرجور با خوندن پیامای شما به خودم امید وار شدم خخخخ دو بار عاشق شدم و هیچ وقت دیگه حتی به هیچ دختری که باهاش بودم وابسته هم نشدم دفعه اول تو خدمت بودم ازدواج کرد هرچند کم کاری از منم بود ولی خب کاری نمیتونستم بکنم. دفعه دوم سر یه جمله که گفت دیگه اس نده و ندادم خخخخ اونم نداد جفتمون مغرور خخخخ به نظرم الان بهتر شده و بهتر میتونم به ازدواج فک کنم تازه رفته یه کوچولو سختمه ولی نه اونقد که شما میگین البته فک نکنین کم دوسش داشتم ولی بهتر همیشه برام سخت بود اینکه با کسی دیگه ازدواج کنم و اون واسش چی میشه و چطوری میتونه تحمل کنه اخه ازم دوره. به هرحال بیخیال باشین باو گور بابای قبلی پیش به سوی بعدی

زندگی نمایشی است که هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد! پس آواز بخوان، اشک بریز، بخند و با تمام وجود زندگی کن قبل از آنکه نمایش تو بدون هیچ تشویقی به پایان برسد!

✍ #چارلی_چاپلینمحم

بای نفر بودم سه سال بعدرفت بایکی دیگ خیلی سخت برم خیلی

منم دو ساله درگیر ناراحتیامم و هیچ ب هیچی

سخته عاشق کسی باشین و بهش نرسین من عاشق یه نفرم که هر روز هم‌میبینمش یقین هم دارم بهش نمیرسم چون دو سال ازم بزرگ تره سخته فراموششم نمیتونم بکنم

سلام😭😭😭😭من ۱۷سالمه مدتی تو یه گروه بودم ،متاسفانه بطور ناخواسته عاشق مدیرگروه که۲۳سالش بودو از یه شهر دیگه بود شدم و بعد مدتی از حسم بهش گفتم فردای اونشب اومد و بهم گفت میخای باهام باشی ؟گفت من رابطه ای مثل دختر پسرای الان نمیخام اگه میخای باهام باشی تا تهش باش اگه نه هم که متاسفم من اهلش نیستم،منم قبول کردم همچی خوب بود البته یکم بد دل بود به ارایشم به حجابم به همچیم گیر میداد منم طبق خواسته ی اون شدم همونی ک دوست داشت ،،خونواده ها هم فهمیدن مامانش میخواست چن روز بعد واسه خواستگاری تماس بگیره با مامانم تا اینکه یه اتفاقی افتاد ک نمیشه توضیح بدم چون خیلی طولانیه اون دچار سوتفاهم شد و بهم تهمت زد وازم خاست از زندگیش برم بیرون هرچی بهش گفتم اشتباه میکنی فقط گفت برو نبینمت 😭😭😢😢 خیلی دوسش دارممم 😢 ولی اون خیلی راحت منو گذاشت کناربهم تهمت زد التماس هامو واسه موندنش ندیده گرفت دیشب همیچو تموم کرد😭دیگم ازش خبری نیست دلم داره میترکه همش دلم میخاد زنگ بزنم بهش و التماسش کنم برگرده😭😭😭😭😭 بدون اون نمیشههههه نمیتونننننننم دلم میخاد بمیرم کمکم کنید😭😭😭😭😭

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وبسایت

سلام. شما همه مراحل رو انجام دادید؟…

سلام من هار دوم وصل کردم اما داخل کنترل پنل viewby روپیدا نک…

سلام من یه مدتیه یجا مشغول به کار شدم یکی از مراجعه کننده ها…

چه جالب اسم منم یلداست و هنوزم نتونستم فراموشش کنم هه شاید ب…

سلام. باید مارک مادربرد رو بگی که چیه…

سلام. شما همه مراحل رو انجام دادید؟…

سلام من هار دوم وصل کردم اما داخل کنترل پنل viewby روپیدا نک…

سلام من یه مدتیه یجا مشغول به کار شدم یکی از مراجعه کننده ها…

چه جالب اسم منم یلداست و هنوزم نتونستم فراموشش کنم هه شاید ب…

سلام. باید مارک مادربرد رو بگی که چیه…

یکی از رایج ترین مشکلاتی که از ما سوال کرده اید ، فراموش کردن کسی است که عاشقانه دوستش داشتید و اکنون حضور ندارد.از آنجاییکه دانش قدرت نامحدود حامی شماست ، در این مقاله قصد داریم ، دو نکته را به شما گوشزد کنیم که باعث خواهند شد بتوانید کسی را که به شدت عاشقش بودید و واقعا دوستش داشتید ، به سادگی از یاد ببرید.اگر به خوبی به این نکات گوش کنید ، حداکثر در ۳ روز میتوانید فرد مذکور را تماما از ذهن خود خارج کنید.اگرچه دلایل بسیاری وجود دارند که باعث میشوند نتوانید نبود کسی که مدتها عاشقش بودید را فراموش کنید.اما دو دلیل اصلی و ریشه ایی وجود دارد که با رعایت این دو مساله ، خواهید دید که به سادگی میتوانید فرد مذکور را فراموش کنید.

ما عاشق افرادی میشویم که معیارهای ضمیر ناخودآگاه ما را داشته باشند.به این معیارها ، نقشه ی عشق گفته میشود.چیزی که اکثر افراد نمیدانند ، این است که ما ، عاشق کسی خواهیم شد که حدود ۷۰ یا ۸۰ درصد از معیارهای ما را داشته باشد.این مساله ، بدین معناست که چیزی به نام یک فرد خارق العاده و متقاوت ، وجود ندارد.

اگر شما عاشق کسی بوده اید ، علت این بوده که او ۷۰ درصد معیارهای ضمیر ناخودآگاه شما را داشته است.به همین علت ، اگر شما کسی را ببینید که ۷۵ درصد این معیارها را داشته باشد ، شما حتی او را بیشتر از نفر اول دوست خواهید داشت !

با عرض معذرت ، اما باید گفت که شما توسط رسانه ها و رمان های عشقی ، احمق فرض شده اید.چیزی که در فیلمها وجود دارد ، ضمیر ناخودآگاه شما را برنامه ریزی کرده و درحال حاضر فکر میکنید که او ، با همه متفاوت است و تا ابد عاشقش خواهید بود.فقط کافیست اندکی صبر کنید و به نکاتی که گفتیم عمل کنید ، به زودی به حس بدی که پس از پایان رابطه داشتید ، خواهید خندید !

داشتن حتی ۱ درصد امید ، باعث خواهد شد که هرگز نتوانید از حس بد خود نجات پیدا کنید.امید داشتن به برگشت فرد ، میتواند مانع اصلی برای فراموش کردن کسی که دوستش دارید، باشد.

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

چرا ما مرگ عزیزانمان را پس از مدتی میپذیریم اما رفتن کسی که عاشقانه دوستش داشتیم را نمیپذیریم ؟ باید گفت : به این علت که وقتی کسی میمیرد ، ما امید خود را برای بازگرداندن او به زندگی ، کاملا از دست میدهیم و از دست دادن امید ، علت اصلی این است که بتوانیم چیزی که رخ داده است را بپذیریم.

پس از رفتن کسی که دوستش داشتید ، یک درصد امیدی که در ذهن شما برای برگشتن او وجود دارد ، علت اصلی این است که حس بدی دارید و نمیتوانید چیزی که رخ داده است را بپذیرید.

این ، ۱ درصد امید باقیمانده برای برگشتن فرد مذکور است که باعث شده است به آهنگهای غمگین گوش کنید ، خاطره های خود را در ذهن مرور کنید ، منتظر تماس او باشید یا به مکانهایی بروید که قبلا باهم رفته بودید.

امید را ، تماما و تا ابد بکشید ، گوش دادن به موسیقی های ناراحت کننده و مرور خاطرات را متوقف کنید.شماره ی فرد مذکور را پاک کنید و به زودی خواهید دید که توانستید فرد مذکور را تا ابد فراموش کنید.معمولا اگر به خوبی به این نکات توجه کنید ، حداکثر در ۳ روز ، فرد مذکور را تا ابد فراموش خواهید کرد.

هوشیار و آگاه باشید ! عیبهای فرد مقابل را ببینید.اگر کسی رهایتان کرده و رفته است ، این یک عیب شخصیتی بسیار بزرگ در فرد مقابل است.اصولا مهمترین چیز در یک رابطه این است که دو نفر تحت هر شرایطی ، کنار هم بمانند.در غیر اینصورت ، همواره هزاران بهانه وجود دارد که هر لحظه رابطه را تمام کرد.اگر کسی رابطه را رها کرده و به یکباره میرود ، به سادگی از آن نگذرید ! این یک عیب بزرگ شخصیتی در اوست !

در برخی نگرشها مدام گفته میشود که بگذرید ، فرد مذکور را ببخشید و…اما بحث اینجاست :

تا زمانی که قبول نکنید فرد مربوطه ، اشتباهی کرده و سطح شخصیتی پایینی دارد ، نمیتوانید از او دل بکنید ! شما باید آگاهانه ببینید که فرد مذکور چه نقاط ضعفی دارد و چه بر سر شما آورده است.در غیر اینصورت ، دوری از او باعث آزار شما خواهد شد و فراموش کردنش برای شما سخت خواهد بود.

با خواندن این کتاب خواهید توانست از استرسهای ناشی از شکست عشقی و سختی های آن رها شده و به سرعت ، محددا به سمت مسیر زندگی خود بازگردید.

تنها شاه کلیدی که همه ی مشکلات روانشناسی شما را برطرف خواهد کرد

قيمت : ۲۹,۹۹۹ تومان

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird verarbeitet…

Wird geladen…

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم

Wird verarbeitet…

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird verarbeitet…

Wird geladen…

Wird geladen…

کانال یوتیوبی آلبالو در جهت سرگرم کردن شما عزیزان راه اندازی شده است.امیدواریم که مطالب جالب و سرگرم کننده باشد.اگر پیشنهاد و یا انتقادی نسبت به مطالب هست حتما مارا آگاه بفرمایید.-~-~~-~~~-~~-~-Please watch: “چگونه با فردی که نمی شناسیم ارتباط برقرار کنیم ؟” https://www.youtube.com/watch?v=bfeTi…-~-~~-~~~-~~-~-******************************اپلیکیشن موبایلی که به راه رفتن و دویدن شما پول میده و جایزه میده و کاملا تست شدهاز این لینک داونلود کنید⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓⇓https://goo.gl/CyY6k6

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird geladen…

Wird verarbeitet…

Playlists werden geladen…

چه جوری عشق خود را فراموش کنیم
چه جوری عشق خود را فراموش کنیم
10


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *