نویسنده ی قابوس نامه

نویسنده ی قابوس نامه
نویسنده ی قابوس نامه

Qabus-nama or Qabus-nameh (variations: Qabusnamah, Qabousnameh, Ghabousnameh, or Ghaboosnameh, in Persian: کاووس‌نامه or قابوس‌نامه, “Book of Kavus”), Mirror of Princes,[1] is a major work of Persian literature, from the eleventh century (c. 1080 AD).

It was written by Keikavus,[2] the Ziyarid ruler of parts of Tabaristan, and was dedicated to his son Gilanshah.

The belles-lettres was written in 44 chapters and outlines princely education, manners, and conduct in ethical didactic prose.

The Turkish version was then translated into German by Heinrich Friedrich von Diez as Buch des Kabus in 1811, and a source of inspiration for Goethe’s West-östlicher Diwan as he was in contact with von Diez.[citation needed]

The text was translated directly from Persian into English by Reuben Levy with the title: A Mirror for Princes in 1951. French, Japanese, Russian, Arabic, and Georgian (1978) language translations also followed.[citation needed]
نویسنده ی قابوس نامه

This work is mentioned several times in Louis L’Amour’s The Walking Drum as well as in Tariq Ali’s “The Stone Woman”.


This article about a manuscript is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.

This article about a book on ethics is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.

Qabus-nama or Qabus-nameh (variations: Qabusnamah, Qabousnameh, Ghabousnameh, or Ghaboosnameh, in Persian: کاووس‌نامه or قابوس‌نامه, “Book of Kavus”), Mirror of Princes,[1] is a major work of Persian literature, from the eleventh century (c. 1080 AD).

It was written by Keikavus,[2] the Ziyarid ruler of parts of Tabaristan, and was dedicated to his son Gilanshah.

The belles-lettres was written in 44 chapters and outlines princely education, manners, and conduct in ethical didactic prose.

The Turkish version was then translated into German by Heinrich Friedrich von Diez as Buch des Kabus in 1811, and a source of inspiration for Goethe’s West-östlicher Diwan as he was in contact with von Diez.[citation needed]

The text was translated directly from Persian into English by Reuben Levy with the title: A Mirror for Princes in 1951. French, Japanese, Russian, Arabic, and Georgian (1978) language translations also followed.[citation needed]
نویسنده ی قابوس نامه

This work is mentioned several times in Louis L’Amour’s The Walking Drum as well as in Tariq Ali’s “The Stone Woman”.


This article about a manuscript is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.

This article about a book on ethics is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید


فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن

نصیحت‌نامه مشهور به قابوس‌نامه کتابی به زبان فارسی از قرن پنجم هجری است که تألیف امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر زیاری است. تألیف این کتاب به سال ۴۷۵ هجری قمری است. قابوس‌نامه کتابی اندرزنامه است و مطالب آن به صورت نصیحت و پند بیان می‌شوند.

نویسندهٔ قابوس‌نامه، عنصرالمعالی کیکاووس، از امیرزادگان دودمان زیاریان بود. او این کتاب را برای فرزندش گیلانشاه، در قالب ۴۴ فصل و یک مقدمه نوشت؛ به این قصد که اگر پسرش پس از او حکومت را حفظ کند یا به رتق و فتق کارهای دیگر بپردازد، بداند چگونه وظایف خود را انجام دهد. کیکاووس همچنین بدین شکل به تربیت فرزند، رسوم لشکرکشی، مملکت‌داری، آداب اجتماعی و دانش و فنون متداول آن دوره پرداخته‌است. گرچه مخاطب اثر، گیلانشاه است ولی کیکاووس در مقدمه توضیح داده‌است که دیگران هم می‌توانند از این اثر استفاده کنند و نویسنده کوشیده‌است کتاب همهٔ انسان‌ها را دربرگیرد.
نویسنده ی قابوس نامه

قابوس‌نامه یکی از نخستین اندرزنامه‌ها به فارسی دری و یکی از شاخص‌ترین آن‌هاست. پنج نسخهٔ خطی از قابوس‌نامه شناخته شده‌است که دارای اختلاف‌هایی در انشا هستند. این کتاب متنی ساده و نزدیک به فارسی معیار امروزی دارد و اندرزها، ضرب‌المثل‌ها، حکایت‌ها و شعرها در سراسر آن درهم آمیخته‌اند. گرچه بیشتر قابوس‌نامه به نثر ساده نوشته شده‌است، در میانهٔ آن رباعیاتی نیز آمده‌است که اکثراً از خود کیکاووس هستند، ولی این اشعار از کیفیت کمتری نسبت به نثر او برخوردارند. در این کتاب از زبان عربی به‌طور محدودی استفاده شده‌است و نویسنده تنها برای اصطلاحات فنی و خاص از این زبان بهره برده‌است. تنها یک بیت به عربی و یک بیت به زبان طبری در کتاب دیده می‌شود.

در دوران معاصر نسخه‌های مختلفی از قابوس‌نامه در ایران به چاپ رسید. نخستین بار رضاقلی‌خان هدایت یک نسخهٔ چاپ سنگی از آن را در دوران قاجار منتشر کرد. پس از آن، نسخه‌هایی به تصحیح و مقدمهٔ سعید نفیسی و غلامحسین یوسفی نیز منتشر شدند. قابوس‌نامه به زبان‌های مختلفی ترجمه شده‌است. نخستین ترجمه‌ها به زبان‌های ترک‌تبار، از جمله ترکی عثمانی و تاتاری بود و بعدها برگردان‌هایی به آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی، روسی، عربی، گرجی، ازبکی و آذری انتشار یافت.

قابوس‌نامه کتابی در رستهٔ ادبیات تعلیمی است؛ این گونه کتاب‌ها در ادبیات فارسی پیشینهٔ بلندی دارند و بخش گسترده‌ای از کتاب‌های ادبی جهت آموزش و تربیت نوشته می‌شدند.[۱] نگارش اندرزنامه‌های پهلوی در ایران پیش از اسلام سنتی رایج بود. گرچه اصل اکثر اندرزنامه‌های پهلوی پیش از ورود اسلام و به صورت تدریجی از بین رفتند، ولی مطالبشان در سه سدهٔ نخست هجری به زبان عربی ترجمه شد. علاوه بر این، زبان پهلوی هم تا قرن‌های چهارم و پنجم هجری همچنان رواج داشت و سنت اندرزنامه‌نویسی اینچنین به نسل‌های بعدی انتقال می‌یافت. اندرزنامه‌ها در قرن پنجم هجری به آثار فارسی نیز راه یافتند؛ البته آموزه‌های اخلاقی برآمده از دوران قدیم بنا بر مقتضیات دین اسلام دچار تحول شدند.[۲] نثر فارسی هم در قرن پنجم، معاصر با دوران غزنویان، شاهد تغییراتی تدریجی بود. نثر مرسل آن سادگی بیش از حد خود را از دست داد و جملات طولانی‌تر و دارای اطناب شدند. به آثار این دوره، ادبیات بینابینی یا تکوینی می‌گویند.[۳]

نیمهٔ نخست قرن پنجم هجری دوره‌ای بود که دانشمندان و ادیبان بسیاری در ایران سر برآوردند و این در حالی بود که جنگ‌های زیادی در این عصر میان دودمان‌های گوناگون درمی‌گرفت.[۴] سلجوقیان با شورش علیه خلافت عباسی باعث ایجاد ترس در جامعه شده بودند و آل بویه به دوران افول خود نزدیک بودند و جنگ‌های مسلمانان و مسیحیان به وقوع می‌پیوست. در چنین شرایطی دولت‌های مختلف با یکدیگر درگیر شده و بی‌نظمی شدیدی در ولایات اسلامی به وجود آمده بود.[۵] نویسندهٔ کتاب قابوس‌نامه، عنصرالمعالی کیکاووس زیاری، خود وارث یکی از این دودمان‌های محلی به نام زیاریان بود که دوران زوالش را طی می‌کرد.[۶] زیاریان از جمله خاندان‌هایی بودند که به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تعلق خاطر داشتند.[۷] شهر گرگان (گنبد کاووس کنونی که پایتخت زیاریان بود) در سده‌های چهارم تا ششم هجری دوران اوج شکوه خود را می‌گذراند و عالمان بزرگی همچون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و امام محمد غزالی به این شهر رفت و آمد داشتند.[۸] یکی از آثار تعلیمی قابل مقایسه با قابوس‌نامه، کتاب مرزبان‌نامه است که پدربزرگ مادری کیکاووس (مرزبان بن رستم) نوشت. در این کتاب برادری به برادرش آموزش و اندرز می‌دهد و بر پیوندهای خانوادگی و احترام متقابل تأکید می‌شود.[۹][۱۰]

کیکاووس زیاری با چنین سبقه‌ای، با توجه به این که به زبان پهلوی تسلط داشت و از اندرزنامه‌های پیش از اسلام تأثیر پذیرفت، قابوس‌نامه را تألیف نمود که یکی از نخستین نمونه‌های اندرزنامه به فارسی دری و در عین حال، یکی از شاخص‌ترین آن‌هاست.[۱۱][۱۲] او قصد نداشت اندرزنامهٔ شخصیت‌های بزرگ پیش از خود را بازنویسی کند و گویا از نویسندگان عرب هم شناختی نداشت ولی از منابعی که در اختیار داشت، در جای جای قابوس‌نامه استفاده کرده‌است تا آن‌ها را با تجربیات زندگی خود درآمیخته و به سبک ویژه‌ای دست یابد.[۱۳]

ادیبان و شاعران فارسی‌زبان توجه ویژه‌ای به مسئلهٔ اخلاق داشتند و کمتر کتاب منثور و منظومی در ادبیات فارسی بدون نکات اخلاقی پیدا می‌شود؛ چنان‌که دانش‌پژوه تعداد ۱۴۶ کتاب اخلاق فارسی را فهرست کرده‌است.[۱۴] کیکاووس، علاوه بر اندرزنامه‌های پهلوی، تحت تأثیر شاعران دورهٔ اسلامی پیش از خود، همچون فردوسی، رودکی، ابوشکور، بدیع و شهید بلخی بوده‌است.[۱۵]

نصیحت‌نامه عنوان دیگر کتاب قابوس‌نامه است.[۱۶] سعید نفیسی در تصحیح خود نام اصلی کتاب را نصیحت‌نامه دانسته‌است.[۱۷] عبدالمجید بدوی می‌گوید این نام برگرفته از قسمت پایانی مقدمهٔ کتاب است که نوشته‌است «و پس بدان ای پسر که این نصیحت‌نامه و این کتاب مبارک شریف را بر چهل و چهار باب نهادم…»؛ احتمال دارد این عبارت توسط نسخه‌برداران اضافه شده‌باشد.[۱۸]

کتاب همچنین با نام‌های دیگری اعم از اندرزنامه، پندنامه و نصیحة الملوک هم خوانده شده‌است. خود مؤلف در توصیف کتابش از عبارت «کتاب پندها» نام برده‌است. با این حال نام قابوس‌نامه به عنوان اصلی این کتاب بدل شده‌است.[۱۹]

«قابوس» واژه‌ای معرب است که شکل فارسی آن «کاووس» یا «کاوس» می‌باشد. قابوس نام پدربزرگ کیکاووس، نویسندهٔ کتاب، است که چهارمین امیر از دودمان زیاریان بوده‌است. برخی نویسندگان، همانند رضاقلی‌خان هدایت و عبدالمجید بدوی، قابوس را نام عربی‌شدهٔ کیکاووس و نام دیگر کیکاووس را «قابوس دوم» دانسته‌اند و نام کتاب را منسوب به خود او می‌دانند.[۲۰][۲۱] دستهٔ دیگری از نویسندگان، همچون ریچارد فرای، معتقدند به خاطر شهرت زیاد قابوس بن وشمگیر (پدربزرگ کیکاووس)، این کتاب را «کاپوس‌نامه» و عربی‌شدهٔ آن، قابوس‌نامه، خوانده‌اند.[۲۲]

قابوس‌نامه مشتمل بر ۴۴ باب و یک مقدمه است. پس از آوردن مقدمه‌ای دربارهٔ انگیزهٔ نویسنده از نگارش کتاب، در دو فصل ابتدایی مطابق با عرف اسلام، به توحید خدا، خلقت جهان و نبوت می‌پردازد. در فصل ۳ و ۴ به اهمیت ارکان دین اسلام، به ویژه نماز و روزه و حج، اشاره می‌کند. فصل ۵ در مورد اصول کلی اخلاقی، مانند احترام به والدین است. فصل ۶ دربارهٔ کسب مهارت‌ها (هنرها) است و نویسنده به آموختن این گونه شایستگی‌ها، حتی برای افراد اصیل، توصیه می‌کند. فصل ۷ و ۸ بحثی در مورد لزوم کسب مهارت‌های کلامی آغاز می‌شود و به دنبال آن یک سلسله گفتاوردهایی می‌آید که نویسنده مدعی است به پهلوی بر دیوارهای مقبرهٔ انوشیروان ساسانی نوشته بودند. موضوع فصل‌های ۹ تا ۱۹، جنبه‌های مختلف زندگی شخصی است؛ مانند مزایای جوانی، آداب رفتار اجتماعی (مانند آداب سفره و افراط در نوشیدن شراب)، تفریحاتی همچون شطرنج و تخته نرد، قمار و شوخی کردن، عشق و لذت رابطه جنسی با پسران و زنان، حمام آب گرم، خوابیدن و استراحت کردن، بازی کردن و چوگان. سپس در فصل ۲۰ در مورد جنگ سخن می‌راند و در فصل‌های ۲۵–۲۱ به زندگی اقتصادی، به ویژه انباشت ثروت، ادارهٔ خانواده، و خرید برده و اسب توجه می‌کند. در فصل‌ها ۲۶ و ۲۷، این توصیه‌های شخصی با بحث در مورد ازدواج و تربیت فرزندان تکمیل می‌شود. فصل ۲۸ و ۲۹ به نحوهٔ دوست‌یابی و نحوهٔ برخورد با دشمنان پرداخته و در فصل ۳۰ از عفو و مجازات حرف می‌زند. سپس در فصل‌های ۳۱ تا ۳۶ مهمترین جنبه‌های زندگی بررسی می‌شوند: امور مذهبی، بازرگانی، طبابت، طالع‌بینی و ریاضیات، صنعتگری، شاعری، نوازندگی و خنیاگری. در فصول ۳۷ تا ۴۲ از دربار و نحوهٔ خدمت کردن به شاهان می‌گوید و وظایف منشی، وزیر، فرمانده نظامی و در نهایت خود حاکم را برمی‌شمارد. این بررسی ابتدا با فصل ۴۳ در مورد دامداری و صنعتگری و سپس در فصل ۴۴، با بیان آرمان‌های بنیادین جوانمردی و فتوت به پایان می‌رسد.[۲۳]

عنصرالمعالی در مقدمهٔ قابوس‌نامه، هدف اصلی نگارش کتاب را پند و اندرز به فرزندش دانسته و می‌گوید که خودش هم واقف بر این هست که جوانان معمولاً به توصیه‌های بزرگترها توجه نمی‌کنند، اما اضافه می‌کند که حتی اگر پسر خودش به سخنان او گوش ندهد، ممکن است این اثر برای دیگران مفید باشد. در مقدمه، همچنین به تبار سلطنتی این خانواده تأکید شده‌است که با شجره‌نامه‌ای اساطیری به تعدادی از اجدادش که حاکمان محلی بودند و پادشاهان ساسانی بازمی‌گردد. این محتوا می‌توانست برای گیلانشاه ارزشمند باشد تا اگر به فرمانروایی رسید یا اگر مجبور بود به دنبال شغل درخور دیگری بگردد، از آن بهره جوید.[۲۴] دوفوشه‌کور معتقد است کیکاووس همانند غزالی، سنایی و نظامی، سخت کوشید که اثرش به شکلی آرمانی، همهٔ انسان‌ها را دربرگیرد؛ هرچند که تنها مخاطبش مهم‌ترین افراد جامعه بودند.[۲۵] سعید نفیسی مهمترین ویژگی قابوس‌نامه را «صراحت بیان و صدق لهجهٔ عنصرالمعالی» می‌داند و معتقد است کیکاووس هر چه در این اثر گفته را خود باور داشته‌است.[۲۶] لوئیس مالو این کتاب را به یک وصیت‌نامه ادیبانه تشبیه می‌کند.[۲۷]

عنصرالمعالی کیکاووس تجربهٔ بسیاری در سفرها و همنشینی با سلاطین زمانه داشت و با هر فن و حرفه و طبقه‌ای آشنایی بود. همچنین کتاب‌های بسیاری مطالعه کرده بود و اطلاعات زیادی دربارهٔ جامعه و فرهنگ کسب کرده بود. او گرچه به حکومتی با وسعت آنچه اجدادش داشتند، دست نیافت؛ لیکن از تمامی امرای این خاندان اثر فرهنگی چشم‌گیرتری دارد. کتاب قابوس‌نامه یکی از فصیح‌ترین کتاب‌های ادبی فارسی و فرهنگ‌نامهٔ کاملی در باب زندگی شاهان و مردمان ایران در قرن پنجم هجری است. در هر یک از چهل و چهار باب قابوس‌نامه دربارهٔ حرفه‌ای یا مسائل خاصی در مورد زندگی صحبت می‌شود که نشانگر دانش بالای نویسنده و آگاهی او از محیط زندگی و جامعه‌اش می‌باشد.[۲۸][۲۹]

قابوس‌نامه تصویر بسیار کاملی از جامعهٔ ایران در قرون میانه ارائه می‌دهد که از دیدگاه یک اشراف‌زاده که درک دقیقی از مسائل مربوط به زندگی رعایا دارد، بیان می‌شود. در فصل‌های چهل و چهارگانهٔ کتاب به طیف وسیعی از موضوعات پرداخته شده‌است که نشان می‌دهد چه در انجام کارهای شخصی و چه در انجام کارها و مشاغل مختلف، چگونه باید در دنیا، زندگی خوب، شریف و مفیدی داشت و خود را برای آخرت آماده کرد.[۳۰] ملک‌الشعرای بهار قابوس‌نامه را «مجموعهٔ تمدن اسلامی پیش از مغول» نامیده‌است.[۳۱][۳۲] این کتاب نه تنها فرهنگ سیاسی و درباری دوران نویسنده را به روشنی توصیف کرده، بلکه فرهنگ محیط اجتماعی گسترده‌تری که نویسنده به واسطهٔ مشاغل مختلف و سفرهای گسترده‌اش با آن‌ها آشنا شده‌بود را هم تشریح کرده‌است.[۳۳]

سید جلال موسوی، استادیار زبان و ادبیات فارسی، در مقایسهٔ قابوس‌نامه با اندرزنامه‌های معاصرش، همچون نصیحه‌الملوک اثر غزالی و سیاست‌نامه اثر خواجه نظام‌الملک، معتقد است قابوس‌نامه علی‌رغم توصیه‌های مذهبی که در آن وجود دارد، کمتر صبغهٔ اسلامی دارد و در حالی که دیگر آثار قرن پنجم توجه ویژه‌ای به مسائل مذهبی داشتند، کیکاووس حتی در بخشی از کتابش توصیه‌ای مخالف دستور شرع دارد. همچنین مؤلف در قابوس‌نامه ترجیح داده‌است به جای نقل گفتار پیشوایان دینی، بیشتر به سخنان مشاهیر غیر اسلامی استناد ورزد. موسوی همچنین می‌گوید: «منظور عنصرالمعالی از نگارش قابوس‌نامه، پروردن انسان سالک، رو به خدا رونده و آرمانی نیست تا کتاب او رنگ عرفان و تصوف گیرد بلکه او در واقعیت، میدان عمل و تجربه زندگی می‌کند و قصد دارد دقایق ملک‌داری و مسائلی نظیر معاملهٔ حاکم با خلایق و منش شاهان صاحب‌نسب را به فرزند بالقوه حاکمش تعلیم دهد.»[۳۴] کلیفورد ادموند باسورث می‌گوید که کیکاووس در این کتاب به حاکمان اندرز می‌دهد و از تکلیف آن‌ها در برابر خداوند و لزوم رفتار اخلاقی صحبت می‌کند، اما در واقع مصلحت را عملی‌ترین مبنای حکومت می‌داند.[۳۵] آن گونه که جمال‌زاده گفته‌است، به‌استثنای چهار باب اول که در باب حکمت و معرفت است، سایر باب‌ها در آداب زندگانی است و مؤلف در هر باب از ابواب زندگی، از «فزونی گهر در آموختن» گرفته تا «آیین شراب خوردن» و «مزاح کردن و نرد و شطرنج باختن»، پندهای حکیمانه‌ای آورده‌است که سرتاسر بر اساس علم و تجربه و ژرف‌بینی استوارند، نه مثل اغلب کتاب‌های اخلاقی فارسی دیگر، زاییدهٔ عقاید و نظریات مذهبی که چه بسا پذیرفتن آن و به کار گرفتن بدان برای جوانان مشکل و غیرمقدور می‌باشد.[۳۶] در مقایسه با مرزبان‌نامه که تأکید ویژه‌ای بر پرهیزکاری دارد، کیکاووس فصولی جداگانه برای آیین شراب‌خواری، تخته نرد و عشق‌بازی نوشته‌است.[۳۷]

دی‌بروین با اشاره به توجه خاص کیکاووس به جوانمردی و درویشی در فصل آخر کتاب، واپسین باب را نشان‌دهندهٔ قرابت او با اندیشه‌های صوفیانه زمانه‌اش می‌داند.[۳۸] لوئیس مالو در دانشنامه اسلام می‌گوید مطالب این کتاب در سه دستهٔ اخلاق فردی، اجتماعی و سیاسی می‌گنجند که می‌توان آن را به سه شکل فلسفه عملی (یعنی اخلاق)، اقتصاد و سیاست مطابقت داد. اینچنین می‌گوید فصل‌های ۱ تا ۷ که توحید، نبوت، قدردانی و اطاعت، روابط با والدین، پرورش موفقیت‌ها و گفتار را پوشش می‌دهند، مربوط به اخلاق فردی هستند. سپس فصل هشتم، یک فصل انتقالی بین بخش اول و دوم است که ۵۸ اصل را به تصویر می‌کشد که بر روی دیوار مقبرهٔ انوشیروان عادل حک شده‌بود. مجدداً در فصل‌های ۹ تا ۳۰ به قوانین رفتار اجتماعی می‌پردازد که با صحبت از جوانی، آداب غذا خوردن، نوشیدن شراب، مهمان‌نوازی، شوخی، تخته نرد و شطرنج، عشق، لذت، حمام کردن، خواب و استراحت، شکار، چوگان، جنگ، کسب ثروت و حفظ امانت، خرید برده، خانه، املاک و اسب، ازدواج، تربیت فرزند، انتخاب دوست و توجه به دشمنان، مجازات و بخشش، می‌گذرد. در فصل‌های ۳۱ تا ۴۳ زندگی حرفه‌ای همچون شاگردی، حقوقدانی، معلمی، بازرگانی، پزشکی، نجوم و هندسه، شاعری و موسیقی‌دانی، خدمت درباری، ندیمگی، منشی‌گیری و وزارت، فرماندهی ارتش، زراعت و پیشه‌وری آموزش داده می‌شود. سپس در چهل و چهارمین و آخرین فصل که خارج از این ساختار سه‌بخشی است، کتاب به نقطه اوج خود می‌رسد و این فصل طولانی به جوانمردی اختصاص دارد، ویژگی‌ای که کیکاووس آن را مبتنی بر «خرد، راستی و مردی» ترسیم می‌کند.[۳۹] ابوالفضل فضلی اندیشه‌های عنصرالمعالی در قابوس‌نامه را این گونه دسته‌بندی کرده‌است:

متن کتاب قابوس‌نامه ساده و روان است و نویسنده از حشو و سخن زائد در آن دوری جسته؛ از سجع و تصنع پیراسته و در عوض، به ایجاز و سلاست آراسته‌است.[۴۱] نحوهٔ بیان کتاب صریح و بدون زینت بلاغی یا استفاده از عبارات متوازن است. اگرچه نویسنده عموماً کلامی بسیار ساده دارد که همگان بهرهٔ لازم را ببرند، اما گاهی اوقات اصطلاحات فنی رایج در موضوعات مورد توصیف خود را هم معرفی می‌کند؛ مثلاً فهرست بیماری‌های اسب (در فصل ۲۵، «اندر اسب و چهار بای خریدن») یا اصطلاحات موزون و بلاغی (در فصل ۳۵، «اندر رسم شاعری و آیین آن»).[۴۲] سبک نگارش کتاب به شکل معمول نوشته‌های قرن‌های چهارم و پنجم هجری قمری و به سبک بلعمی و بیهقی است.[۴۳] نثر قرن پنجم گرچه ادامه‌دهندهٔ راه نثر مرسل یا ساده است، ولی قابوس‌نامه همچون تاریخ بیهقی و سیاست‌نامه، به نثری بینابینی تعلق دارد که در آن اطناب بیشتری وجود دارد و به سادگی آثار قرن چهارم نیست.[۴۴] جلال موسوی در مقام مقایسه، قابوس‌نامه را ساده‌تر از دیگر آثار تعلیمی فارسی، همچون ترجمه‌های فارسی کلیله و دمنه و مرزبان‌نامه وراوینی، که دارای متونی فنی و پیچیده هستند، می‌داند و از نظر سادگی و کوتاهی جملات، قابوس‌نامه را بیشتر به اندرزنامه‌های پیش از اسلام مشابه دانسته‌است.[۴۵] لیکن کتاب‌های نثر بینابینی، همچون قابوس‌نامه در قرن پنجم، خود از عوامل و مقدمات ایجاد سبک فنی بودند که کتاب‌هایی چون کلیله و دمنه را در قرن ششم هجری خلق کرد.[۴۶] غلامحسین یوسفی در تحسین ظرافت و بی‌پالودگی این اثر، کیکاووس را با القابی همچون «امیر دبیر»، «دبیر امیر» و «امیر روشن‌ضمیر» خوانده‌است.[۴۷]

قابوس‌نامه خیلی کمتر از دیگر کتاب‌های آن دوره، مثلاً تاریخ بیهقی، تحت‌تأثیر زبان عربی است و اقتباسی از ادبیات عربی در آن دیده نمی‌شود. واژگان عربی به کار رفته در کتاب بیشتر اصطلاحات علمی، دینی، فلسفی و ادبی است که نویسنده ناگریز به استفاده از آن‌ها بوده‌است، یا لغاتی است که در آن دوره میان اهل علم و فضل رواج داشته‌است.[۴۸][۴۹] به طور کلی، استفاده از کلمات عربی معتدل است.[۵۰] آن گونه که دی‌بروین در ایرانیکا می‌گوید، هیچ آیه‌ای به عربی تضمین نشده‌است، اما مؤلف علاقهٔ زیادی به ضرب‌المثل‌ها اعم از عربی و فارسی داشته‌است.[۵۱] لوئیس مالو در دانشنامهٔ اسلام می‌گوید عنصرالمعالی تعداد کمی آیه و حدیث در کتابش آورده‌است. کیکاووس برخلاف تفسیرهای آن روزگار، عبارت «اولی الامر» در قرآن را به معنای «والدین» تفسیر کرده‌است و می‌گوید که چنین چیزی را در یک تفسیر خوانده‌است.[۵۲] تعداد ضرب‌المثل‌های قابوس‌نامه در مقایسه با آثار مشابه بسیار زیاد است و در حدود ۲۴۰ ضرب‌المثل و عبارت قصار در این کتاب وجود دارد که بخشی از آن‌ها برگرفته از آثار پیش از اسلام است.[۵۳]

زبان کتاب به فارسی معیار امروزی نزدیک است؛ اگرچه تعدادی از واژگان باستانی را در خود حفظ کرده‌است.[۵۴] متن کتاب در مقایسه با فارسی معیار امروزی تفاوت‌هایی دارد. به‌طور مثال در دستور زبان افعال ماضی، فعل‌های ماضی مستمر، ماضی ابعد و ماضی ابعد مستمر در این اثر وجود ندارد و از این لحاظ تنوع و تکثر کمتری از زبان فارسی امروزی دارد. اما در مقابل فعل‌های ماضی استمراری در این کتاب به چهار شکل آمده‌اند: با پیشوند «می»، با پیشوند «همی»، با پسوند «ی» و با پیشوند «همی» و پسوند «ی».[۵۵] همچنین در منفی کردن فعل‌ها، ساختمان فعل، وجه، نمود، افعال شبه معین، حذف فعل، تغییر شخص فعل و جهت فعل تفاوت‌هایی میان نثر قرن پنجمی قابوس‌نامه و فارسی امروزی وجود دارد.[۵۶]

نسخه‌های خطی که از این اثر باقی مانده‌اند، رگه‌هایی از تغییرات متنی متأخر را نشان می‌دهند که ارزش کتاب به‌عنوان منبعی برای تحقیقات زبان‌شناختی تاریخی را محدود می‌کند.[۵۷] تفاوت در نثر نسخه‌های خطی موجود آنقدر زیاد است که احتمال می‌رود متن اصلی قابوس‌نامه به زبان طبری بوده‌باشد و این نسخه‌های خطی ترجمه‌هایی مختلف از آن اثر به فارسی باشند.[۵۸]

کیکاووس در قابوس‌نامه ۵۱ حکایت از ادیبان معروف نقل کرده‌است.[۵۹] در این میان ۴۱ حکایت با ذکر نام نویسنده نقل شده‌است و ۱۰ حکایت بدون نام نویسنده آورده شدند. همچنین ۵ حکایت هم اثر خود کیکاووس است.[۶۰] اکثر حکایت‌ها از فیلسوفان یونانی (افلاطون و سقراط)، پادشاهان ایرانی، خلفا و دیگر شخصیت‌های تاریخ اسلام، مانند صاحب بن عباد (وزیر آل بویه) است. در میان این حکایت‌ها، داستان‌هایی که به حاکمان غزنوی اشاره دارد از آن حیث که کیکاووس شخصاً با آن‌ها در تماس بود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند.[۶۱][۶۲]

تمامی حکایت‌ها در ۲۴ باب آمده‌اند و دیگر قسمت‌های کتاب خالی از داستان است. اکثر حکایات، واقعی و تاریخی هستند و شخصیت‌های آن در دنیای آن روزگار افرادی مؤثر بودند یا کسانی هستند که در افسانه‌ها و بینش زمانه نقش داشتند. حکایت‌ها دارای بار اخلاقی و حکمی بوده‌اند و تعداد کمی از حکایت‌ها افسانه به نظر می‌رسند. تمامی داستان‌ها با توجه به موضوع آن باب از کتاب در میان دیگر مطالب جای گرفته‌است. حکایت‌ها خالی از مبالغه هستند و جنبهٔ واقعی زندگی را مجسم می‌سازند.[۶۳] این حکایت‌ها نوعی از مثل‌گویی یا پارابل هستند.[۶۴] مهمترین عناصرشان دقت در تصویرسازی و توانایی در محاورات و زیرکی شخصیت‌ها است. هر حکایتی دارای یک هدف آشکار است یا گرهی داستانی در پایان آن حل می‌شود. کیکاووس بخشی از عقاید و افکار خود را در قالب سخنان شخصیت‌های داستانی آورده و مهارت خوبی در قصه‌نویسی داشته‌است.[۶۵]

شعرهایی از ابوسعید ابوالخیر، ابوشکور بلخی، ابوسلیک گرگانی، عسجدی، فرخی و قمری جرجانی در میان کتاب نقل شده‌اند.[۶۶] همچنین یک بیت به عربی، یازده بیت بدون ذکر صاحب شعر و ۳۱ بیت از خود کیکاووس در کتاب وجود دارد.[۶۷] احتمالاً تمامی بیت‌های مذکور از رباعیات خود کیکاووس هستند. کیکاووس یکی از نخستین نویسندگانی است که شعرهایی را در میان نثر آورده‌است و پس از آن دیگر نویسندگان همچون حمیدالدین بلخی و سعدی، چنین شیوه‌ای را تکرار کردند.[۶۸] او این رباعی‌ها را به شکل پاسخی مرتبط با متون هر بخش آورده‌است.[۶۹]

عنصرالمعالی شعری هم به زبان طبری (مازندرانی) در این کتاب دارد که به گویش متداول گرگان قدیم است.[۷۰] این شعر طبری در فصل بیستم کتاب قرار دارد و پس از آن مؤلف ترجمه‌ای هم به فارسی دری آورده‌است تا برای همگان قابل فهم باشد.[۷۱]

شعرهای فارسی کیکاووس در برابر نثر او کیفیت چندانی ندارند و از درجه‌ای متوسط هستند.[۷۲]

تعداد نسخه‌های خطی قابوس نامه که در حال حاضر شناخته شده‌اند، بسیار محدود است. قدیمی‌ترین نسخهٔ خطی که در سال ۶۲۴ هجری (۱۲۲۷ میلادی) نوشته شده‌است، متعلق به مجموعهٔ فاتح کتابخانهٔ سلیمانیهٔ استانبول است که مجتبی مینوی نخستین بار آن را یافت. نسخه‌های کهن دیگر در کتابخانهٔ دانشگاه لیدن، کتابخانهٔ بریتانیا، کتابخانهٔ ملی فرانسه و کتابخانهٔ ملک تهران نگهداری می‌شوند. در حدود سال ۱۹۵۰ میلادی یک نسخهٔ خطی مصور از قابوس‌نامه کشف شد که حاوی کلماتی ظاهراً نزدیک به فارسی میانه بود ولی این نسخه، جعلی تشخیص داده شد.[۷۳] به ترتیب قدمت، نسخهٔ استانبول در ۶۲۴ یا ۶۲۵، نسخهٔ لیدن در ۷۱۹، نسخهٔ تهران در ۷۵۰، نسخهٔ لندن در ۸۶۱ و نسخهٔ پاریس در ۸۷۹ هجری قمری کتابت شده‌اند.[۷۴]

علی‌رغم این که مضمون و ترتیب باب‌های نسخه‌های موجود قابوس‌نامه یکسان است، ولی متن‌ها متفاوت هستند. عبدالمجید بدوی با توجه به تفاوت‌هایی که در نسخ موجود وجود دارد، این احتمال را مطرح کرد که اصل کتاب قابوس‌نامه به زبان طبری بوده باشد و بنا بر سلیقهٔ مترجمان مختلفی که این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده‌اند، اختلاف‌هایی در آن به وجود آمده‌است.[۷۵]

نسخهٔ چاپ سنگی رضاقلی‌خان هدایت که در ۱۲۸۵ هجری برابر ۱۸۶۸ میلادی در تهران چاپ شد، به نقل از روبن لوی یک متن «بازاری» بود، اما به گفتهٔ ژیلبر لازار این نسخه‌ها همچنان ارزشمند هستند. این متن چاپ اولیه باقی ماند و پس از آن چندین بار در تهران و بمبئی مبنای تجدید چاپ قرار گرفت. همچنین نسخهٔ چاپ سنگی دیگری توسط محمد خلیل الرحمن در سال ۱۳۳۴ هجری برابر ۱۹۱۶ میلادی، در بمبئی تهیه شد. سعید نفیسی در سال ۱۹۴۳ میلادی، نسخه‌ای چاپی را از روی نسخهٔ خطی کتابخانهٔ ملک منتشر کرد و از متن آن خلاصه‌ای را برای استفادهٔ دانش‌آموزان برگزید. نسخه‌ای که روبن لوی منتشر کرد، به دلیل استفادهٔ التقاطی از قرائت‌های مختلف مورد انتقاد قرار گرفت. به استناد دانشنامه ایرانیکا، نسخه‌ای که غلامحسین یوسفی از روی نسخهٔ خطی استانبول تصحیح و چاپ کرد، بهترین نسخهٔ موجود در حال حاضر است.[۷۶] یوسفی در تصحیح خود، بنا بر روش علمی و انتقادی، نسخهٔ کتابخانهٔ استانبول را اصل قرار داد و با استفاده از هر پنج نسخهٔ خطی کتاب، مقایسه‌ها و استنباط‌های خود از تفاوت‌های موجود را در تعلیقات آورد.[۷۷]

قابوس‌نامه چندین بار به زبان‌های ترکی ترجمه شده‌است. قدیمی‌ترین نسخه از ترجمه‌های ترکی این کتاب که در حال حاضر شناخته شده‌است، متعلق به قرن چهاردهم میلادی است[۷۸] که مصطفی شیخ‌اوغلو در زمان سلطنت گرمیان در آناتولی، به زبان ترکی قدیم آناتولی برگرداند و نسخه‌ای از آن امروزه در کتابخانه و اسناد ملی مصر نگهداری می‌شود.[۷۹] در سال ۸۳۵ هجری یا ۱۴۳۱ میلادی، به دستور سلطان مراد دوم عثمانی، شخصی به نام مرجمک ترجمهٔ جدیدی به زبان ترکی عثمانی انجام داد. ترجمه‌ای متأخر به ترکی هم توسط نظم‌زاده مصطفی در سال ۱۱۱۷ هجری برابر ۱۷۰۵ میلادی، تهیه شد. همچنین نسخه‌ای به زبان ترکی تاتاری توسط عبدالقیوم بن عبدالناصر در ۱۳۰۰ هجری برابر ۱۸۸۲ میلادی، در شهر کازان چاپ شد. علاوه بر این، ترجمه‌ای به ترکی ازبکی توسط محمدرضا اوگاهی در سال ۱۹۹۴ میلادی، در تاشکند[۸۰] و ترجمه‌ای به ترکی آذری در سال ۲۰۱۴، توسط بنیاد حیدر علی‌اف منتشر شده‌است.[۸۱]

در کشورهای غربی، نخستین ترجمه به زبان آلمانی را هاینریش فردریش فون دیز در سال ۱۸۱۱ میلادی، با مقدمه‌ای مبسوط منتشر کرد. این کتاب بر اساس ترجمه‌های ترکی عثمانی بود و شهرت یافت؛ زیرا یوهان ولفگانگ فون گوته از آن الهام گرفت و به عنوان منبعی برای یادداشت‌هایش در دیوان غربی–شرقی استفاده کرد. در سال ۱۸۸۶ میلادی، الف کوری اولین ترجمه را به زبان فرانسوی از متن فارسی که رضاقلی‌خان هدایت منتشر کرده بود، انجام داد. پس از آن قابوس‌نامه به زبان‌های اروپایی دیگری نیز راه یافت. پی بی واچا (۱۹۱۶) و روبن لوی (۱۹۵۱) آن را به انگلیسی ترجمه کردند. سیف‌الدین نجم‌آبادی و ولفگانگ کنات (۱۹۸۸) نسخهٔ آلمانی دیگری چاپ کردند. ریکاردو زیپولی (۱۹۹۰) به ایتالیایی برگردانی نوشت و او.س. لِبدوا ترجمه‌ای به زبان روسی (کازان، ۱۸۸۶) را بر اساس ترجمهٔ تاتاری نوشت و بعدها، یوگنی برتلس (مسکو، ۱۹۵۳، ۱۹۵۸) هم نسخهٔ روسی متفاوتی چاپ کرد. امین عبدالمجید بدوی در ۱۹۵۸ میلادی برگردانی به زبان عربی نوشت و امیران لومتادزه (تفلیس، ۱۹۷۸) هم قابوس‌نامه را به زبان گرجی ترجمه نمود.[۸۲]

همان‌گونه که از تعداد زیاد نسخه‌های خطی باقی‌مانده می‌توان حدس زد، قابوس‌نامه از محبوبیت خوبی برخوردار بود. داستان‌های مشابه قابوس‌نامه در حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه اثر سنایی غزنوی در قرن ششم و جوامع الحکایات و لوامع الروایات اثر محمد عوفی در قرن هفتم آمده‌است. ترجمه‌های ترکی این کتاب پیش و پس از دوران عثمانی موجب شد سبکی از کتاب‌های ادبیات ترکی به نام «نصیحت‌نامه» شکل گیرد. در ادبیات غرب نیز گوته، شاعر آلمانی، در کتاب دیوان غربی–شرقی تحت‌تأثیر قابوس‌نامه قرار گرفته‌است.[۸۳]

کاربرد ساخت‌های هم‌پایه در کتاب‌های فارسی قرن پنجم، همچون قابوس‌نامه، سرمشقی برای نویسندگان بعد از آن بود تا با طولانی کردن جملات و ایجاد اطناب بیشتر در کلام، در سدهٔ ششم هجری به نثر فنی فارسی دست یابند. نصرالله منشی با الگوگیری از سبک کیکاووس، از ساخت‌های هم‌پایه بهره برد تا نقش زیباشناسی آن را در ساختار کلامش به کار گیرد و نثر را به مرز شعر نزدیک کند.[۸۴] از سوی دیگر، حمیدالدین بلخی و سعدی شیرازی نیز با الگو گرفتن از عنصرالمعالی کیکاووس، ابیاتی را در میان حکایات و پندهای خود گنجاندند.[۸۵] علاوه بر این، گلستان سعدی در مضامین و محتوا نیز تحت‌تأثیر قابوس‌نامه بوده‌است.[۸۶]

جمال‌زاده معتقد است که قابوس‌نامه از حیث لفظ و معنی از جمله گرانبهاترین کتاب‌های ادبیات فارسی است. کیکاووس زیاری این کتاب را در نصیحت به پسر خود گیلانشاه به رشته تحریر درآورده است.[۸۷]
تقی بینش دربارهٔ محتوای کتاب می‌گوید: «…اشکال مقدری که به این کتاب‌ها وارد می‌شود، این است که چون قواعد اخلاقی قراردادی و تابع زمان و مکان هستند، به تدریج ارزش خود را یا به کلی از دست می‌دهند یا کم‌ارزش می‌شوند؛ به خصوص اگر جنبهٔ منطقی آن‌ها ضعیف شود و به صورت آداب و سنن دربیاید، چنان‌که در بیشتر کتاب‌های اخلاق فارسی هست.»[۸۸]
بیشتر آموزه‌های قابوس‌نامه برای تعلیم پسران نوشته شده‌است ولی گاه اشاره‌ای به آموزش دختران هم دارد.[۸۹] در میان داستان‌هایی که نقل شده، تنها در پنج حکایت زنانی آزاد حضور دارند که شامل «شهربانو دختر پادشاه عجم» و «پیرزن ملک‌زاده» بیوهٔ فخرالدوله و مادر مجدالدوله، هستند. در کل، صورت زنان بسیار ضعیف و دورادور رسم شده‌است.[۹۰]

جاماسپی فرگرد ۱۶ •


ویکی‌نبشتهDownloads-icon


Downloads-icon


قابوس‌نامهDownloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


۵۳Downloads-icon


۵۴Downloads-icon


۵۵Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


مقدمه رضاقلی‌خان هدایت بر قابوس‌نامهDownloads-icon


نصیحت نامه (قابوس نامه)Downloads-icon


«مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»Downloads-icon


در میان متونDownloads-icon

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید


فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن


عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس زیاری (۴۱۲–۴۸۰ هجری قمری) از امیرزادگان دودمان زیاریان و نویسندهٔ کتاب قابوس‌نامه بود. تبار کیکاووس از خاندانی است که در نواحی طبرستان و گرگان سال‌ها حکومت و امارت داشتند؛ اما در به حکومت رسیدن خود او تردید وجود دارد. کیکاووس بیشتر عمر خود را به عنوان ندیم، در خدمت سلاطین معاصر گذراند. او در رکاب سلطان مودود و ابوالسوار شاوور در جنگ‌هایی علیه نامسلمانان هندوستان و ماورای قفقاز شرکت کرد و سرانجام یکی از این جنگ‌ها، در گرجستان، موجب درگذشت او گردید.

کیکاووس بیش از هر چیز، به خاطر نگارش پندنامه‌ای به زبان فارسی شناخته می‌شود که برای نصیحت پسر و جانشینش، گیلانشاه زیاری، به رشتهٔ تحریر درآورد. این پندنامه، قابوس‌نامه نامیده می‌شود. قابوس‌نامه کتاب مهمی در ادبیات فارسی برشمرده می‌شود که در چهل و چهار باب، پر از حکایت‌های گوناگون عبرت‌دهنده است و با متنی ساده و نزدیک به فارسی معیار امروزی نوشته شده‌است.
نویسنده ی قابوس نامه

بیشتر اطلاعاتی که از زندگی کیکاووس بن اسکندر وجود دارد، برگرفته از اثر خود او، قابوس‌نامه، است و غیر از آن، آثار بسیار محدودی دربارهٔ او وجود دارد که جسته و گریخته به زندگیش پرداخته باشند. منابع ذیل مهمترینِ این موارد هستند:

یک قرن پیش از آن که کیکاووس در ۴۱۲ هجری (۱۰۲۱ میلادی) به دنیا بیاید، مرداویج پسر زیار (سردار دیلمی) در کرانه‌های خزر در طبرستان، حکومت مستقل زیاریان را بنیان نهاده‌بود. این دودمان در نیمه اول قرن پنجم هجری (سده یازدهم میلادی) به پایان کار خود رسید. امیران زیاری ابتدا ناگزیر به قبول تابعیت و خراجگزاری از سلطان محمود غزنوی شدند و در سال ۴۳۳ هجری توسط سلجوقیان قلمرو آنان تسخیر شد.[۸]

اسکندر بن قابوس (پدر کیکاووس) از امیرزادگانی است که احتمالاً در دربار سلطان محمود می‌زیست. مورخان معاصر دربارهٔ حکومت یافتن اسکندر اختلاف نظر دارند و موافقان نظریهٔ حکومت او، از جمله به قابوس‌نامه استناد می‌کنند که کیکاووس در آن، پدرش را «امیر» خوانده‌است.[۹][۱۰]کیکاووس و پسرش گیلانشاه، آخرین اعضای خاندان زیاری هستند که در تاریخ شناخته‌شده‌اند؛ اما مشخص نیست که آیا آن‌ها همچنان امارتی هرچند کوچک، در کوهستان‌های البرز داشتند یا خیر.[۱۱]

کیکاووس بن اسکندر یکی از واپسین امیرزادگان دودمان زیاریان است. بنا بر آنچه از نوشته‌های خودش حفظ شده‌است، او در حدود سال ۴۱۲ هجری به دنیا آمده‌است؛ چنان‌که در ۴۷۵ هجری که کتاب قابوس‌نامه را می‌نوشت، در سن ۶۳ سالگی بود.[۱۲] کیکاووس حاصل ازدواج اسکندر بن قابوس زیاری و دختر مرزبان بن رستم باوندی بود.[۱۳] نام کیکاووس مشابه نام پدربزرگش، قابوس، است و احتمالاً قابوس حالت عربی‌شده از همین نام است؛ لذا برخی منابع او را قابوس دوم نیز نامیده‌اند.[۱۴]

کیکاووس سال‌های زیادی را در سفر و دور از وطن خود، ظاهراً به عنوان یک نجیب‌زادهٔ تبعیدی گذراند.[۱۵] جوانی خود را در دربار غزنویان پشت سر گذاشت و هشت سال در غزنه ندیم سلطان مودود بن محمود بود و در دربار سلطان مودود، با یکی از دختران سلطان محمود وصلت کرد.[۱۶][۱۷] گیلانشاه پسر کیکاووس حاصل ازدواج او با دختر سلطان محمود بوده‌است[۱۸] که در زمان نگارش کتاب قابوس‌نامه، نزد پدر نبود و در جای دیگری می‌زیست.[۱۹]

آن گونه که خود کیکاووس نوشته‌است، در تمام عمرش مشغول تحصیل دانش و هنر بود و در جوانی علی‌رغم هوسرانی و خوشگذرانی، در کسب علم کوتاهی نمی‌کرد.[۲۰] او در پنجاه سالگی از نوشیدن شراب توبه کرد و به سفر حج رهسپار شد؛ این سفر حج احتمالاً در زمان خلافت القائم بامرالله بوده باشد.[۲۱] او در قسمتی از کتابش به حمله‌ی راهزنان به کاروانی که در آن بوده، در حوالی موصل، اشاره کرده‌است.[۲۲] در بازگشت به گنجه رفت و ندیم دربار امیر ابوالسوار شاوور بن فضل شدادی شد و در آنجا به نقل داستان‌ها و حکایات سرگرم‌کننده می‌پرداخت. پس از آن، چندین بار برای جنگ و جهاد به هندوستان رفت، که احتمالاً بایستی در دوران سلطنت سلطان مسعود یا سلطان مودود بوده باشد.[۲۳] کیکاووس در لشکرکشی‌ها به مرزهای خارجی جهان اسلام، هم در شبه‌قاره هند و هم در ماوراء قفقاز شرکت کرد.[۲۴] او خود را در کتابش با لقب «مولا امیرالمؤمنین» معرفی کرده‌است.[۲۵]

بنا بر دانشنامه اسلام، کیکاووس در سال ۴۴۱ هجری (برابر با ۱۰۴۹–۵۰ میلادی) بر تخت امارت زیاری نشست و این امارت، هرچند محدود و تابع سلاطین سلجوقی، تا پایان عمر کیکاووس وجود داشت و به گیلانشاه ارث رسید و پس از آن توسط اسماعیلیان الموت منقرض گردید.[۲۶][۲۷] ظهیرالدین مرعشی در تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مدت سلطنت کیکاووس را ۲۱ سال ثبت کرده‌است.[۲۸]

اطلاعات چندانی از کیکاووس پس از سال ۴۷۵ هجری وجود ندارد. گرچه تاریخ درگذشت او مشخص نیست، ابن اسفندیار سال ۴۶۲ هجری را زمان مرگ او گزارش کرده‌است که با تاریخ پایان نگارش کتاب که ۴۷۵ ذکر شده‌است، همخوانی ندارد؛ بنابراین احتمالاً کیکاووس کتابش را در ۴۵۷ هجری به پایان رساند و این عدد به اشتباه ثبت شده‌است[۲۹][۳۰] یا منابع سال مرگ او را به اشتباه را گزارش کرده‌اند.[۳۱] مسعود سعد سلمان، شاعر فارسی‌زبان، امیر کیکاووس را از درباریان شیرزاد بن مسعود، نایب‌الملک غزنویان هند در لاهور، ذکر کرده‌است. اگر این اشاره به نویسنده قابوس‌نامه را بپذیریم، کیکاووس حداقل تا دههٔ آخر قرن پنجم هجری می‌زیسته‌است.[۳۲]

جنبهٔ ادبی شخصیت کیکاووس زیاری از جنبهٔ سیاسی او مهم‌تر و قوی‌تر بود.[۳۳] او که پس از ۲۱ سال امیری درگذشت، کتاب قابوس‌نامه را که از حیث لفظ و معنی از جمله گرانبهاترین کتاب‌های ادبیات فارسی است، در نصیحت به پسر خود گیلانشاه به رشته تحریر درآورده است.[۳۴] کیکاووس در مقدمهٔ کتاب هدف اصلی نگارش آن را پند و اندرز به فرزندش بیان کرده‌است.[۳۵] باسورث می‌گوید که کیکاووس در این کتاب به حاکمان اندرز می‌دهد و از تکلیف آن‌ها در برابر خداوند و لزوم رفتار اخلاقی صحبت می‌کند، اما در واقع مصلحت را عملی‌ترین مبنای حکومت می‌داند.[۳۶] غلامحسین یوسفی در تحسین ظرافت و بی‌پالودگی این اثر، کیکاووس را با القابی همچون «امیر دبیر»، «دبیر امیر» و «امیر روشن‌ضمیر» خوانده‌است.[۳۷]

کیکاووس در اثر سفرها و همنشینی با سلاطین زمانه تجربهٔ بسیاری اندوخت و با هر فن و حرفه و طبقه‌ای آشنایی داشت. همچنین کتاب‌های بسیاری مطالعه کرده بود و اطلاعات زیادی دربارهٔ جامعه و فرهنگ کسب کرده بود. قابوس‌نامه دارای چهل و چهار باب و یک مقدمه است و در هر یک از این ابواب دربارهٔ حرفه‌ای یا مسائل خاصی در مورد زندگی صحبت می‌شود.[۳۸][۳۳] کیکاووس پیش از نگارش کتاب، خود چندین موقعیت گوناگون را در زندگی تجربه کرده بود؛ از عنوان‌های شاهزاده و امیر گرفته تا موقعیت رعیت، درباری و سرباز. او سپس با توجه به ماهیت مخاطره‌آمیز بر تخت نشستن پسرش، در نصیحت‌نامه‌ای که به او نوشت، نه تنها سفارش‌هایی دربارهٔ چگونگی سلطنت می‌آموزد، بلکه فرزندش را برای کارهای مختلف دیگری آماده می‌کند.[۳۹] قابوس‌نامه تصویر بسیار کاملی از جامعهٔ ایران در قرون میانه ارائه می‌دهد که از دیدگاه یک اشراف‌زاده که درک دقیقی از مسائل مربوط به زندگی رعایا دارد، بیان می‌شود. در فصل‌های چهل و چهارگانهٔ کتاب به طیف وسیعی از موضوعات پرداخته شده‌است که نشان می‌دهد چه در انجام کارهای شخصی و چه در انجام کارها و مشاغل مختلف، چگونه باید در دنیا، زندگی خوب، شریف و مفیدی داشت و خود را برای آخرت آماده کرد.[۴۰]

«…و اگر شاعر باشی، جهد کن تا سخن تو سهل و ممتنع باشد و بپرهیز از سخن غامض. و چیزی که تو دانی و دیگران را به شرح آن حاجت باشد مگوی؛ که شعر از بهر مردمان گویند، نه از بهر خویش.»

_قابوس‌نامه

متن کتاب ساده و روان است و نویسنده از حشو و سخن زائد در آن دوری جسته؛ از سجع و تصنع پیراسته و در عوض، به ایجاز و سلاست آراسته‌است.[۴۱] زبان کتاب به فارسی معیار امروزی نزدیک است؛ اگرچه تعدادی از واژگان باستانی را در خود حفظ کرده‌است. استفاده از کلمات عربی معتدل است و نحوهٔ بیان آن صریح و بدون زینت بلاغی یا استفاده از عبارات متوازن است. اگرچه نویسنده عموماً کلامی بسیار ساده دارد که همگان بهره لازم را ببرند، اما گاهی اصطلاحات فنی رایج در موضوعات مورد توصیف خود را هم معرفی می‌کند؛ مثلاً فهرست بیماری‌های اسب (در فصل ۲۵) یا اصطلاحات موزون و بلاغی (در فصل ۳۵). نسخه‌های خطی که از این اثر باقی مانده‌اند، رگه‌هایی از تغییرات متنی متأخر را نشان می‌دهند که ارزش کتاب به‌عنوان منبعی برای تحقیقات زبان‌شناختی تاریخی را محدود می‌کند.[۴۲]
کیکاووس در قابوس‌نامه شعری به زبان طبری (مازندرانی) نیز سروده‌است که در قرن چهارم گویش متداول در گرگان قدیم بوده‌است.[۴۳] کیکاووس در یک مورد پس از آوردن رباعی که به طبری سروده‌بود، ترجمه‌ای فارسی از آن را هم آورده‌است.[۴۴] این احتمال نیز وجود دارد که نسخهٔ اصلی کتاب در ابتدا به طبری بوده باشد و در سده‌های بعدی به فارسی ترجمه شده باشد. .[۴۵]



مرداویج •
وشمگیر •
بیستون •
قابوس •
منوچهر •
باکالیجار (غاصب)•
انوشیروان •
دارا •
كيکاووس •
گیلانشاه

جاماسپی فرگرد ۱۶ •


متن منابعDownloads-icon

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید

ادبیات تعلیمی به آن دسته از آثار ادبی اطلاق می‌شود که محتوای آنها آموزه‌های اخلاقی، اجتماعی یا علمی است و به هدف تعلیم و تربیت آفریده می‌شوند. تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغه‌های بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آن‌ها در زندگی انسان‌ها برای رسیدن به این هدف بوده است. به تدریج با پیدایش و تکامل ادبیات و تقسیم آن به انواع مختلف بسیاری از ادیبان بر آن شدند تا با درآمیختن ادب و آموزه‌های پرورشی راه را برای رسیدن به این امر هموار کنند و بدین ترتیب ادب تعلیمی شکل گرفت؛ بنابراین منظور از ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که نیک‌بختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او می‌داند و خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان می‌کند.[۱]

اثر تعلیمی می تواند به صورت داستان یا حکایت در قالب شعر و نثر بهره گرفت به این گون اثار ادبی ادبیات تعلیمی می گویند.

که موضوع های ان می تواند حکمت؛اخلاقی؛دانشی باشد. که این موضوع ها می تواند به صورت تخیلی یا ادبی باشد.

برخی از اثار طنز ادبی هستند.

نویسنده ی قابوس نامه

که بیشتر ادبیات تعلیمی در کتاب های ادبیات کودک و نوجوان بهره می گیرند.

از شاهکار ادبی: قابوس نامه؛کلیله و دمنه؛گلستان؛بوستان؛مثنوی و معنوی.

نمونه ای نثر تعلیمی کتاب مینوی خرد « بهشت اندیشه » است، این کتاب یک مقدمه و شصتو دو پرسش پاسخ دارد که دانا میپرسد و مینوی خرد« روح عقل » جواب میدهد.

نمونه ای از پرسش :

دانا پرسید از مینوی خر که مردم چند نوع اند؟

مینوی خرد پاسخ داد که مردم سه نوع اند:یکی مردم، یکی نیمه مردم و یکی دیو. مردم آن باشد که به آفریدگاری اورمزد و نابودکنندگی اهرمن وبودن رستاخیزی و تن پسین و نیز نیکی و بدی دیگری که در گیتی و مینو است بی گمان« باشد »

نیم مردم آن باشد که گیتی و مینو را به پست خود کند بنابر خرد خویش و خودرأیانه، گاهی کار نیک و گاهی به کام اهرمن از او سر بزند.

نیم دیو آن است که به جز این که نام مردمی و مردم زادگی دارد، به هر کار و کردار به دیو دوپا شبیه است. نه گیتی شناسد و نه مینو. نه کار نیک شناسد و نه گناه. نه بهشت شناسد نه دوزخ و حتی به آمار روان نیز نیندیشد.



محمود درگاهی، «فصل اول»، در بیشه اندیشه‌ها (گلبرگها)، اصفهان: پرهام، ص. ۲۰، شابک ۹۶۴-۶۹۹۸-۱۰-۰

این یک مقالهٔ خرد ادبیات است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید

پندنامه یا اندرزنامه در ادب فارسی، به مجموعه‌ای از سفارش‌ها و نصیحت‌ها گفته می‌شود که در کتابی مدون شده باشد. پندنامه صورت نخستینِ کتابهای اخلاقی در زبان فارسی است.

«پند» در نوشته‌های زرتشتی به زبان پهلوی تا سده سوم، واژه‌ای بسیار رایج است و معنی «اندرز» یا «نصیحت» دارد. آنچه از ادبیات اندرزی از پهلوی به عربی و فارسی راه یافته بسیار است.‌ این متون مجموعه عبارات عبرت‌آموز مؤثری است که با رشد و گسترش ادبیات، اندکی بعد در نثر، ضمن حکایات و در شعر، در مواقع مناسب جای گرفته‌است. در ادبیات فارسی پندنامه‌ها به نوع بسیار کهنی از ادبِ تعلیمی تعلّق دارد. پند یا نصیحت واحد اولیه‌ای است که به کمک آن مجموعه پندنامه پدید می آید.

از اواخر قرن پنجم، تدوین رساله‌های اخلاقی موسوم به «پندنامه» آغاز شد که همگی ریشه در اخلاقیات اندرزنامه‌های‌ ایران باستان داشتند. شناسایی منابع بی‌واسطه اخلاقی نهفته در پندنامه‌های فارسی کاری دشوار و بلکه ناممکن است. دراین متون علاوه بر اخلاقیات رایج در ادبیات پهلوی، نشانه‌هایی از افکار یونانی و اسکندرانی و رومی قابل ردیابی است. با این حال تعلیمات اخلاقی‌این متون به‌طور بارز متأثر از تعلیمات اسلامی به نظر می‌رسد چنانکه بسیاری از پندهای آن‌ها با اندرزهای قرآن و احادیث مطابقت دارد.

یکی از پندنامه‌های منظوم و مشهور در ادب فارسی پندنامه عطار یا به‌عبارت دقیق‌تر پندنامهٔ منسوب به عطار نیشابوری است.‌ این گونه منظومه‌های اخلاقی که تعالیم و مضامین قرآن و حدیث در آن‌ها فراوان است، خاصّه از روزگار نظامی گنجه‌ای سرمشق تقلید و نوآفرینی‌های ادبی بوده‌اند که یکی از نمونه‌های بارز آن خردنامه اسکندری عبدالرحمان جامی است.
نویسنده ی قابوس نامه

سنّت پندنامه‌نویسی و توجه به پندنامه‌ها در دوره‌های متأخّر نیز ادامه داشته‌است و پندنامه یحیویه حسنعلی خان امیرنظام گروسی از این دسته است.

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید


فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن

زبان فارسی نو یا گویش دری که امروزه آن را فارسی دری یا پارسی درباری نیز می‌نامند، نامی است که واپسین گویش تاریخی و گویش امروزین زبان پارسی گفته می‌شود و کاربرد آن از سدهٔ دهم میلادی به بعد به‌طور گسترده در نوشته‌های عربی (همچون استخری، ص۳۱۴؛ مقدسی، ص۳۳۵؛ ابن حوقل، ص۴۹۰) و نوشته‌های پارسی تصدیق شده‌است.[۱۳]
در منابع دوران اسلامی، نام زبان پارسی را «پارسی دری» نیز نوشته‌اند و تمامی آن‌ها نشان می‌دهد که «پارسی دری» یک نوع گویش از زبان پارسی است. این زبان به‌عنوان پارسی نو، که معمولاً در دورهٔ اسلامی با عنوان پارسی دری از آن یاد شده ادامهٔ زبان پارسی میانه که زبان رسمی و ادبی ایران ساسانی بوده‌است. پارسی میانه نیز ادامهٔ زبان پارسی هخامنشیان بوده‌است. وضعیتی متفاوت از باقی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی دوران باستان چون زبان اوستایی و زبان سغدی و زبان‌های ایرانی امروزی چون زبان کردی و زبان پشتو و دیگر گویش‌های ایرانی دارد. زبان‌های پارسی میانه و پارسی نو در سه حوزهٔ نفوذ تاریخی‌شان، در واقع یک زبان هستند که ریشهٔ آن از مردم و سرزمین پارس بوده و امروزه به سبب ویژگی‌ها و تفاوت‌های گفتاری قدری تمایز یافته‌اند، به‌طوری‌که هنوز غالب شدن آن بر مناطق جنوب‌غربی و شرقی ایران قابل تشخیص هست[۱۴][۱۵][۱۶] در ادبیات فارسی نو این گویش از پارسی و گویش‌وران آن را گاهی تاجیک نامیده‌اند. زبان فارسی دری دگرگون شده زبان پارسی میانه (پهلوی) که ابتدا در پارس سپس در سیستان سپس در خراسان و سپس در بخشی از آسیای میانه(تا منطقه‌ی ماوراءالنهر مانند ازبکستان و تاجیکستان) و غرب آسیا گسترش یافت[۱۷]

دری صفت زبان پارسی است و به زبان فاخر و ادبی یا کتابی گفته می‌شد که در سراسر ایران و خراسان رواج داشته‌است. با وجود اصرار برخی بر جدایی گویش دری از زبان پارسی، هیچ نشانی که دلالت بر وجود دو زبان یا دو گونهٔ زبانی متفاوت به نام پارسی و دری بکند در تاریخ زبان پارسی و در زبانشناسی دیده نشده‌است.

در متون تاریخی، واژگانی مانند پهلوی، فهلوی، پهلوانی، فارسی، پارسی و دری به‌جای یکدیگر به‌کار رفته‌اند. باید دانست که مفهوم و چیستیِ زبانی که این واژگان به آن اطلاق شده دچار تحول بوده‌است. دو واژهٔ پهلوی و پهلوانی در نوشته‌های نخستین به زبان پارتی اطلاق می‌شده‌اند که در طول زمان به فارسی میانه اطلاق شده‌اند. هماهنگ با این تحول، واژهٔ فارسی و پارسی نیز در ابتدا به فارسی میانه اطلاق می‌شده‌اند اما در طول زمان با آنچه زبان دری نامیده می‌شد، یکسان دانسته‌شده‌اند.[۱۸] البته این به معنای عدمِ ارتباطِ زبان‌شناسانهٔ فارسی نو با فارسی میانه نیست. فارسی نو اساساً بر گویش‌های جنوب غربی ایران (مانند فارسی میانه) استوار است که به دلیل گستردگی، با گویش‌های دیگری مانند پارتی و سغدی و … یا همچنین با عربی و تُرکی نیز آمیزش داشته است.[۱۹]
نویسنده ی قابوس نامه

نخستین اشاره‌ها به واژهٔ دری در آثار ابن مقفع، حمزه اصفهانی، ابن ندیم و یاقوت حموی دیده می‌شوند. این اشارات دربارهٔ گویش منطقه پارس در دوره پایانی شاهنشاهی ساسانیان بوده‌اند. بنابر گزارش ابن مقفع، پارسی، زبان موبدان و دانشمندان و اهالی پارس بوده‌است و منظور، پارسی میانه بوده که براساس سنت ادبی به پهلوی نیز شهرت یافته‌بوده. دری، زبان شهرهای مدائن، دادگاه سلطنتی ساسانیان و دربار تیسفون ساسانیان بوده‌است. در میان مردم خراسان، گویش مردم بلخ، غالب بوده‌است. دری در بخش‌های شرقی امپراتوری ساسانیان یعنی خراسان رواج داشته تا جایی که در دوره ساسانیان تدریجا زبان پارسی به زبان پارتی پیوند خورده و هیچ گویشی بجز پارسی در خراسان باقی نمانده‌است. بدین ترییب دری یک شکل از زبان پارسی که گویش معمول پارس بوده، می‌باشد.[۲۰][۲۱]بنابر گزارش مقدسی، دری، گویش صاحب منصبانِ بخارا بوده‌است. پژوهشگران بر این باورند که دری زبان رسمی و اداری و دیوانی شاهنشاهی ساسانی بوده و توسط صاحب منصبان ساسانی در شرق ایران گسترش یافته و به زبان صاحب منصبانِ خراسان قدیم تبدیل شده‌است. آثار ابن مقفع نشان‌گر گسترش دری به سوی شرق بوده‌است.[۲۲]
پس از تازش عرب‌ها تا زمان یعقوب لیث، زبان رسمی حکمرانانی که بر ایران‌زمین حکومت می‌کردند، زبان عربی بود. در این دوران سختگیری‌های فراوانی از سوی حکمرانان برای به‌کار بردن زبان پارسی وجود داشت. یعقوب لیث نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به‌عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.[۲۳]

دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان پارسی» آورده‌است:.mw-parser-output .templatequote{overflow:hidden;margin:1em 0;padding:0 40px}.mw-parser-output .templatequote .templatequotecite{line-height:1.5em;text-align:right;padding-right:1.6em;margin-top:0}

«در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تأسیس کرد و زبان پارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تاکنون ادامه دارد.»

در زبان فارسی از هر دو عنوان «پارسی» و «دری» و گاه «پارسی دری» برای زبان فارسی امروزی استفاده می‌کنند. در ادبیات پارسی هم واژهٔ پارسی و دری را به یک معنا به‌کار برده‌اند. برای نمونه، بیت معروف از ناصر خسرو قبادیانی، که مداحی شعرا و اشعار عنصری در وصف سلطان محمود غزنوی را نکوهش می‌کند:[۲۴]

و در جای دیگر به دو دیوان خود به دو زبان پارسی و تازی اشاره می‌کند:

محمد ابن هندوشاه تبریزی در واژه‌نامهٔ فارسیِ خود با نام صحاح‌الفرس می‌نویسد: «دَری که همان زبان پارسی است.»[۲۵]

ابن سینا در مقدمهٔ دانشنامه علایی خود می‌نویسد: «زندگانیش دراز باد و بخت پیروز، پادشاهیش برافزون. آمد به من بنده و خادم درگاه وی، که یافته امان در خدمت وی. همهٔ کام‌های خویش، از ایمنی و بزرگی و شکوه و کفایت و پرداختن به علم و نزدیک داشتن، که باید مر خادمانِ مجلس وی را کتابی تصنیف کنیم به پارسی دری.»[۲۶]

قاضی بیضاوی، تاریخ‌نویس زمان ایلخانیان در مقدمهٔ کتاب تاریخش می‌نویسد: «این کتاب را از تواریخ معتبر فراهم آوردم نظام التواریخ نام کردم چه در آن سلسله حکام و ملوک ایران که طول آن از فرات است تا جیحون، از دیار عرب تا حدود خجند چنان که یادکرده می‌آید… و به زبان فارسی ساختم تا فواید آن عام‌تر باشد.»[۲۷][۲۸]

حافظ می‌سراید:

همچنین در جایی دیگر:

باز هم درجایی دیگر:

حکیم مَیسَری در دیباچهٔ کتاب دانشنامهٔ پزشکی خود، تصمیم می‌گیرد که پارسی بنویسند و نه تازی؛ و این اشعار را در این مورد سروده‌است:

بنابر نظر المقدسی و المسعودی، پارسی دری یک نوع از پارسی است. المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کرده‌است و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) می‌شمرد و در رابطه با این ناحیه می‌نویسد: «زبان این اقالیم هشتگانهٔ ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آن‌ها دری و بعضی لهجات پیچیده و همهٔ آن‌ها پارسی خوانده می‌شوند».[۲۹]

عرفی شیرازی زبان شعرش را فارسی می‌داند:

ابو الحسن مسعودی در التنبیه و الاشراف می‌نویسد: «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایت‌های خراسان و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایت‌ها پیوسته‌است، همهٔ این ولایت‌ها یک مملکت بود، پادشاه‌اش یکی بود و زبان‌اش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می‌نویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبان‌های پارسی.».[۳۰]

شیخ بهایی، شعرِ «این سخن شیر است در پستان جان» از عارف رومی را، فارسی دانسته.[۱۵]

در شاهنامه، نام این زبان «پارسی دری» نوشته شده‌است (و خوانش «پارسی» و «دری» اشتباه است). (این بخش مربوط به اشعار رودکی و ترجمهٔ کلیله و دمنه است که به یک زبان انجام شده‌است. هر چند آن بیت را می‌توان تأکید بیشتر دانست زیرا بنابر اسناد فوق، دری یک نوع از پارسی هست که از پارسی میانه در خراسان تحول یافت)[۳۱]

جاحظ در البیان و تبیان می‌نویسد:

فصیح‌ترینِ ایرانیان (فُرس) اهالی فارس هستند و بهترین‌ها در آسانیِ گفتار و فهم، مردم مَرو هستند و فصیح‌ترینشان به فارسی دری سخن می‌گوید و اهالی اهواز که به پهلوی (فارسی میانه) سخن می‌گویند.[۱۶][۳۲]

دیگر اشاره‌ها به نام فارسی یا پارسی:

سنایی:

مولوی:

مولوی در مجالس سبعه هنگامی که حدیث امام علی را به فارسی ترجمه می‌کند، ترجمه‌اش را ترجمهٔ پارسی می‌خواند.[۱۹]

فرزند مولوی (سلطان ولد):

باز فرزند مولوی:

شمس تبریزی نیز در مقالات می‌گوید:

زبان پارسی را چه شده‌است؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمده‌است و در تازی نیامده‌است.

عطار نیشابوری:

سعدی:

امیرعلیشیر نوایی:

ناصرالدین‌شاه قاجار پیرامون ماجرای مراسمِ سلام تخت مرمر در عید قربان خاطره‌ای می‌نویسد که:

حرف زدیم با جهان‌سوزمیرزا دیدیم ترکی جواب می‌دهد. ما فارسی می‌گفتیم او ترکی جواب می‌داد.[۳۳]

شمارِ واژگان مربوطه در نوشته‌های فارسی بدین شکل است. این فهرست قابل گسترش می‌باشد.

منابع[۳۴][۳۵]

پیرامون نامیدن دری باید گفت که پیش از صفت پارسی، نظم و نثر دری گفته شده‌است؛ بدین معنی که دری یک شیوهٔ ادبی نظمی و نثری بوده‌باشد. مسعود سعد سلمان، خاقانی، نظامی، حافظ و اقبال لاهوری از نظم یا نثر دری و طرز گفتار دری یاد کرده‌اند و نه از زبان دری.
نویسنده ی قابوس نامه

در نگارش‌های رسمی دولتی افغانستان از زبان پارسی با نام زبان دری یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی می‌شناسند.[نیازمند منبع] نام محلی این زبان از پارسی در سال ۱۹۶۴ میلادی و در جهت جداسازی ظاهری پارسیان افغانستان، تاجیک‌های جغرافیای شوروی و ایران از پارسی به دری رسماً تغییر داده شده‌است که به معنی «زبان درباری» می‌باشد.[۳۶] پارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند.
در برآورد جدیدی که در سال ۲۰۱۷ سازمان سیا به صورت پیمایشی انجام داده‌است و از شهروندان دو زبان اول را مورد پرسش قرار داده‌است، زبان پارسی به عنوان زبان مادری و زبان رابط مورد استفاده ۷۷ درصد مردم معرفی شده‌است. همچنین زبان پشتو ۴۸ درصد، زبان ازبکی ۱۱ درصد، زبان انگلیسی ۶ درصد، زبان ترکمنی ۳ درصد، زبان اردو ۳ درصد، زبان پشه ای ۱ درصد، زبان نورستانی ۱ درصد، زبان عربی ۱ درصد و زبان بلوچی ۱ درصد اعلام شده‌است. طبیعی است که مجموع درصدهای ذکر شده از ۱۰۰ بیش تر می‌باشد زیرا مناطق زیادی در افغانستان دو زبانه هستند

گویش بهدینان که به دری زرتشتی یا گبری نیز مشهور است زبان ویژه زرتشتیان ایران است که این اقلیت در استان‌های یزد و کرمان به‌آن سخن می‌گویند. زبان دری یک زبان هندوایرانی است و از شاخه زبان‌های ایرانی شمال‌غربی به‌شمار می‌رود. این زبان با زبان‌های مرکزی ایرانی و سورانی نزدیکی دارد.[۳۷][۳۸]

این مقاله شامل بخش‌هایی به قلم محمدتقی بهار (درگذشته در ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰) است. حقوق معنوی آن بخش‌ها برای محمدتقی بهار محفوظ است.

جاماسپی فرگرد ۱۶ •


[۲]Downloads-icon


[۳]Downloads-icon


[۴]Downloads-icon


[۶]Downloads-icon


[۷]Downloads-icon


[۸]Downloads-icon


[۹]Downloads-icon

یوسفی، غلامحسین (مصحح)

قابوس نامه اثر عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن وشمگير بن زيار از شاهزادگان خاندان زيارى است. اين خانواده در قرن چهارم و پنجم هجرى در شمال ايران بخصوص در گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمستان و رويان و رى حكمروايى داشته‌اند. كتاب در باب اخلاق و سياست به زبان فارسى نگارش يافته است.

نویسنده اين كتاب را براى فرزندش گيلان‌شاه نوشته و در آن از آداب اجتماعى، تربيت فرزند و آداب مملكت‌دارى سخن گفته است. او خواسته است با تأليف كتاب، حاصل تجربيات خود را در اختيار فرزندش بگذارد و او را راهنمايى كند و مسائل مختلف زندگانى و هنرها و پيشه‌هاى گوناگون آن زمان را بدو بياموزد.

كتاب مشتمل بر پيشگفتار، مقدمه مصحح، متن كتاب و تعليقات است كه متن كتاب در چهل و چهار باب تدوين شده است. شيوه نگارشى عنصر المعالى در اين كتاب بدين صورت است كه در هر باب ابتدا خطاب به پسر خود به تعريف موضوع مورد نظر مى‌پردازد و سپس براى توضيح بيشتر مطلب حكاياتى نقل مى‌كند.

كتاب از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب مى‌آيد و شامل موضوعات بسيار متنوعى چون رسوم لشكركشى، مملكت دارى، دانش و فنون متداول، آيينهاى معمولى زندگى، طرز غذاخوردن و همچنين مسائل اجتماعى و تربيتى مثل عشق ورزيدن، دوست گزيدن و فرزند پروردن و خلاصه علومى چون طب نجوم و شاعرى مى‌باشد.
نویسنده ی قابوس نامه

روش انشاى اين كتاب شيوه نثر مُرسَل معمول قرنهاى چهارم و پنجم هجرى قمرى است و نشان دهنده دامنده‌ى وسيع اطلاعات نویسنده مى‌باشد.

اولين باب كتاب در شناختن ايزد تعالى است كه متنى چنين دارد:

«آگاه باش اى پسر كه هيچ چيز نيست از بودنى و نابودنى و شايد بود كه آن شناخته مردم نگشت چنانكه اوست، جز آفريدگار جلّ جلاله كه شناخت را درو راه نيست و جزو همه شناخته گشت چه شناسنده خداى آنگه باشى كه ناشناس شوى و…».نكته‌هاى عبرت‌آموز او و نثر شيوا و ساده و روان و مؤثر نویسنده به قدرى قابل ملاحظه و ستودنى است كه در كنار آن ضعف او در كار شعر و شاعرى از خاطر فراموش مى‌شود. تنوّع موضوع ابواب كتاب و فوائد فراوانى كه از مطالعه آنها، بخصوص از نظر تحقيق در اوضاع و احوال اجتماعى، سياسى، اقتصادى، دينى، علمى و ادبى آن عصر، حاصل مى‌گردد اهمّيت كتاب را تا حدّى بالا مى‌برد كه بايد با شادروان ملك الشعراى بهار همداستان شد و آن را «مجموعه تمدن اسلامى پيش از مغول» ناميد.

دليل روشن ارزش معانى و لطف شيوه بيان قابوس‌نامه توجه و اقبالى است كه در طى قرنها از طرف فارسى‌زبانان و فارسى‌خوانان نصيب اين كتاب شده است چندان كه سنائى غزنوى در حديقة الحقيقه- كه نظم آن را در سال 525ق به پايان رسانيده- حكايتى از قابوس‌نامه را عيناً به نظم درآورده است و از آن پس محمد عوفى در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، و قاضى احمد غفّارى در نگارستان، و محمد حبله رودى در جامع التمثيل، و فزونى استرآبادى در كتاب بحيره، و نظامى گنجوى در خسرو و شيرين، و بسيارى ديگر مطالبى از آن نقل كرده‌اند كه گاه با ذكر مأخذ است و گاه اگر چه از قابوس‌نامه يادى نكرده‌اند معلوم است كه از آن بهره برده‌اند.

غلامحسين يوسفى مصحح كتاب، تعليقاتى بر كتاب زده كه به ترتيب صفحات و سطور در انتهاى اثر آمده است. در اين بخش سعى شده علاوه بر توضيح اسامى خاص و آيات و احاديث و امثال و اشعار، در باب كلمات يا تركيباتى كه از جهاتى قابل ملاحظه است به اختصار توضيحى داده شود. گاهى براى احتراز از تفصيل كلام، بعضى مآخذ در باب موضوع مورد نظر ذكر شده كه غرض استقصاى تام و بيان همه مآخذ مربوط نبوده است.

برخى نكته‌ها درباره تصحيح متن نيز در تعليقات مذكور آمده است و معدودى ديگر از اين قبيل در جدول «تصحيحات و اضافات» در پايان كتاب افزوده شده است.فهرست مندرجات در ابتداى اثر و فهرستى از لغات و تركيبات كتاب با ذكر شماره صفحه در آخر كتاب تنظيم شده است. از آن پس فهارس آيات و اخبار و جملات و اشعار عربى، اشعار فارسى، امثال و حكم فارسى و اعلام قرار دارد و نيز براى آن كه هر بار كه در تعليقات نام كتابى آمده مشخصات چاپ آن تكرار نگردد فهرستى از مآخذى كه از آنها استفاده شده در پايان كتاب فراهم آمده است.

مصحح براى تصحيح كتاب، نسخه كتابخانه فاتح را- كه قديمى‌ترين نسخه‌ها و معتبرترين آنهاست- اساس كار خود قرار داده است و سعى كرده است كه جز در موارد بسيار ضرورى تغييرى در آن داده نشود.

مقدمه و متن كتاب



كتاب النصيحة المعروف باسم قابوس نامه

یوسفی، غلامحسین (مصحح)

قابوس نامه اثر عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن وشمگير بن زيار از شاهزادگان خاندان زيارى است. اين خانواده در قرن چهارم و پنجم هجرى در شمال ايران بخصوص در گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمستان و رويان و رى حكمروايى داشته‌اند. كتاب در باب اخلاق و سياست به زبان فارسى نگارش يافته است.

نویسنده اين كتاب را براى فرزندش گيلان‌شاه نوشته و در آن از آداب اجتماعى، تربيت فرزند و آداب مملكت‌دارى سخن گفته است. او خواسته است با تأليف كتاب، حاصل تجربيات خود را در اختيار فرزندش بگذارد و او را راهنمايى كند و مسائل مختلف زندگانى و هنرها و پيشه‌هاى گوناگون آن زمان را بدو بياموزد.

كتاب مشتمل بر پيشگفتار، مقدمه مصحح، متن كتاب و تعليقات است كه متن كتاب در چهل و چهار باب تدوين شده است. شيوه نگارشى عنصر المعالى در اين كتاب بدين صورت است كه در هر باب ابتدا خطاب به پسر خود به تعريف موضوع مورد نظر مى‌پردازد و سپس براى توضيح بيشتر مطلب حكاياتى نقل مى‌كند.

كتاب از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب مى‌آيد و شامل موضوعات بسيار متنوعى چون رسوم لشكركشى، مملكت دارى، دانش و فنون متداول، آيينهاى معمولى زندگى، طرز غذاخوردن و همچنين مسائل اجتماعى و تربيتى مثل عشق ورزيدن، دوست گزيدن و فرزند پروردن و خلاصه علومى چون طب نجوم و شاعرى مى‌باشد.
نویسنده ی قابوس نامه

روش انشاى اين كتاب شيوه نثر مُرسَل معمول قرنهاى چهارم و پنجم هجرى قمرى است و نشان دهنده دامنده‌ى وسيع اطلاعات نویسنده مى‌باشد.

اولين باب كتاب در شناختن ايزد تعالى است كه متنى چنين دارد:

«آگاه باش اى پسر كه هيچ چيز نيست از بودنى و نابودنى و شايد بود كه آن شناخته مردم نگشت چنانكه اوست، جز آفريدگار جلّ جلاله كه شناخت را درو راه نيست و جزو همه شناخته گشت چه شناسنده خداى آنگه باشى كه ناشناس شوى و…».نكته‌هاى عبرت‌آموز او و نثر شيوا و ساده و روان و مؤثر نویسنده به قدرى قابل ملاحظه و ستودنى است كه در كنار آن ضعف او در كار شعر و شاعرى از خاطر فراموش مى‌شود. تنوّع موضوع ابواب كتاب و فوائد فراوانى كه از مطالعه آنها، بخصوص از نظر تحقيق در اوضاع و احوال اجتماعى، سياسى، اقتصادى، دينى، علمى و ادبى آن عصر، حاصل مى‌گردد اهمّيت كتاب را تا حدّى بالا مى‌برد كه بايد با شادروان ملك الشعراى بهار همداستان شد و آن را «مجموعه تمدن اسلامى پيش از مغول» ناميد.

دليل روشن ارزش معانى و لطف شيوه بيان قابوس‌نامه توجه و اقبالى است كه در طى قرنها از طرف فارسى‌زبانان و فارسى‌خوانان نصيب اين كتاب شده است چندان كه سنائى غزنوى در حديقة الحقيقه- كه نظم آن را در سال 525ق به پايان رسانيده- حكايتى از قابوس‌نامه را عيناً به نظم درآورده است و از آن پس محمد عوفى در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، و قاضى احمد غفّارى در نگارستان، و محمد حبله رودى در جامع التمثيل، و فزونى استرآبادى در كتاب بحيره، و نظامى گنجوى در خسرو و شيرين، و بسيارى ديگر مطالبى از آن نقل كرده‌اند كه گاه با ذكر مأخذ است و گاه اگر چه از قابوس‌نامه يادى نكرده‌اند معلوم است كه از آن بهره برده‌اند.

غلامحسين يوسفى مصحح كتاب، تعليقاتى بر كتاب زده كه به ترتيب صفحات و سطور در انتهاى اثر آمده است. در اين بخش سعى شده علاوه بر توضيح اسامى خاص و آيات و احاديث و امثال و اشعار، در باب كلمات يا تركيباتى كه از جهاتى قابل ملاحظه است به اختصار توضيحى داده شود. گاهى براى احتراز از تفصيل كلام، بعضى مآخذ در باب موضوع مورد نظر ذكر شده كه غرض استقصاى تام و بيان همه مآخذ مربوط نبوده است.

برخى نكته‌ها درباره تصحيح متن نيز در تعليقات مذكور آمده است و معدودى ديگر از اين قبيل در جدول «تصحيحات و اضافات» در پايان كتاب افزوده شده است.فهرست مندرجات در ابتداى اثر و فهرستى از لغات و تركيبات كتاب با ذكر شماره صفحه در آخر كتاب تنظيم شده است. از آن پس فهارس آيات و اخبار و جملات و اشعار عربى، اشعار فارسى، امثال و حكم فارسى و اعلام قرار دارد و نيز براى آن كه هر بار كه در تعليقات نام كتابى آمده مشخصات چاپ آن تكرار نگردد فهرستى از مآخذى كه از آنها استفاده شده در پايان كتاب فراهم آمده است.

مصحح براى تصحيح كتاب، نسخه كتابخانه فاتح را- كه قديمى‌ترين نسخه‌ها و معتبرترين آنهاست- اساس كار خود قرار داده است و سعى كرده است كه جز در موارد بسيار ضرورى تغييرى در آن داده نشود.

مقدمه و متن كتاب



كتاب النصيحة المعروف باسم قابوس نامه

یوسفی، غلامحسین (مصحح)

قابوس نامه اثر عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن وشمگير بن زيار از شاهزادگان خاندان زيارى است. اين خانواده در قرن چهارم و پنجم هجرى در شمال ايران بخصوص در گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمستان و رويان و رى حكمروايى داشته‌اند. كتاب در باب اخلاق و سياست به زبان فارسى نگارش يافته است.

نویسنده اين كتاب را براى فرزندش گيلان‌شاه نوشته و در آن از آداب اجتماعى، تربيت فرزند و آداب مملكت‌دارى سخن گفته است. او خواسته است با تأليف كتاب، حاصل تجربيات خود را در اختيار فرزندش بگذارد و او را راهنمايى كند و مسائل مختلف زندگانى و هنرها و پيشه‌هاى گوناگون آن زمان را بدو بياموزد.

كتاب مشتمل بر پيشگفتار، مقدمه مصحح، متن كتاب و تعليقات است كه متن كتاب در چهل و چهار باب تدوين شده است. شيوه نگارشى عنصر المعالى در اين كتاب بدين صورت است كه در هر باب ابتدا خطاب به پسر خود به تعريف موضوع مورد نظر مى‌پردازد و سپس براى توضيح بيشتر مطلب حكاياتى نقل مى‌كند.

كتاب از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب مى‌آيد و شامل موضوعات بسيار متنوعى چون رسوم لشكركشى، مملكت دارى، دانش و فنون متداول، آيينهاى معمولى زندگى، طرز غذاخوردن و همچنين مسائل اجتماعى و تربيتى مثل عشق ورزيدن، دوست گزيدن و فرزند پروردن و خلاصه علومى چون طب نجوم و شاعرى مى‌باشد.
نویسنده ی قابوس نامه

روش انشاى اين كتاب شيوه نثر مُرسَل معمول قرنهاى چهارم و پنجم هجرى قمرى است و نشان دهنده دامنده‌ى وسيع اطلاعات نویسنده مى‌باشد.

اولين باب كتاب در شناختن ايزد تعالى است كه متنى چنين دارد:

«آگاه باش اى پسر كه هيچ چيز نيست از بودنى و نابودنى و شايد بود كه آن شناخته مردم نگشت چنانكه اوست، جز آفريدگار جلّ جلاله كه شناخت را درو راه نيست و جزو همه شناخته گشت چه شناسنده خداى آنگه باشى كه ناشناس شوى و…».نكته‌هاى عبرت‌آموز او و نثر شيوا و ساده و روان و مؤثر نویسنده به قدرى قابل ملاحظه و ستودنى است كه در كنار آن ضعف او در كار شعر و شاعرى از خاطر فراموش مى‌شود. تنوّع موضوع ابواب كتاب و فوائد فراوانى كه از مطالعه آنها، بخصوص از نظر تحقيق در اوضاع و احوال اجتماعى، سياسى، اقتصادى، دينى، علمى و ادبى آن عصر، حاصل مى‌گردد اهمّيت كتاب را تا حدّى بالا مى‌برد كه بايد با شادروان ملك الشعراى بهار همداستان شد و آن را «مجموعه تمدن اسلامى پيش از مغول» ناميد.

دليل روشن ارزش معانى و لطف شيوه بيان قابوس‌نامه توجه و اقبالى است كه در طى قرنها از طرف فارسى‌زبانان و فارسى‌خوانان نصيب اين كتاب شده است چندان كه سنائى غزنوى در حديقة الحقيقه- كه نظم آن را در سال 525ق به پايان رسانيده- حكايتى از قابوس‌نامه را عيناً به نظم درآورده است و از آن پس محمد عوفى در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، و قاضى احمد غفّارى در نگارستان، و محمد حبله رودى در جامع التمثيل، و فزونى استرآبادى در كتاب بحيره، و نظامى گنجوى در خسرو و شيرين، و بسيارى ديگر مطالبى از آن نقل كرده‌اند كه گاه با ذكر مأخذ است و گاه اگر چه از قابوس‌نامه يادى نكرده‌اند معلوم است كه از آن بهره برده‌اند.

غلامحسين يوسفى مصحح كتاب، تعليقاتى بر كتاب زده كه به ترتيب صفحات و سطور در انتهاى اثر آمده است. در اين بخش سعى شده علاوه بر توضيح اسامى خاص و آيات و احاديث و امثال و اشعار، در باب كلمات يا تركيباتى كه از جهاتى قابل ملاحظه است به اختصار توضيحى داده شود. گاهى براى احتراز از تفصيل كلام، بعضى مآخذ در باب موضوع مورد نظر ذكر شده كه غرض استقصاى تام و بيان همه مآخذ مربوط نبوده است.

برخى نكته‌ها درباره تصحيح متن نيز در تعليقات مذكور آمده است و معدودى ديگر از اين قبيل در جدول «تصحيحات و اضافات» در پايان كتاب افزوده شده است.فهرست مندرجات در ابتداى اثر و فهرستى از لغات و تركيبات كتاب با ذكر شماره صفحه در آخر كتاب تنظيم شده است. از آن پس فهارس آيات و اخبار و جملات و اشعار عربى، اشعار فارسى، امثال و حكم فارسى و اعلام قرار دارد و نيز براى آن كه هر بار كه در تعليقات نام كتابى آمده مشخصات چاپ آن تكرار نگردد فهرستى از مآخذى كه از آنها استفاده شده در پايان كتاب فراهم آمده است.

مصحح براى تصحيح كتاب، نسخه كتابخانه فاتح را- كه قديمى‌ترين نسخه‌ها و معتبرترين آنهاست- اساس كار خود قرار داده است و سعى كرده است كه جز در موارد بسيار ضرورى تغييرى در آن داده نشود.

مقدمه و متن كتاب



كتاب النصيحة المعروف باسم قابوس نامه



{{ successMsg }}

{{ errorMsg }}

دوست خوبم!برای نگهداری سابقه خریدتان، نیاز به شماره موبایل (یا ایمیل) شما داریم.نویسنده ی قابوس نامه

لطفا کدی که به {{ identity }} ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد

{{ receive_code }}

را از طریق شماره

{{ identity }}

به شماره

100078000

ارسال کنید.

منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور انتخاب کنید.

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد

{{ receive_code }}

را از طریق شماره

{{ identity }}

به شماره

100078000

ارسال کنید.

منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

برای حساب خود رمز عبور جدید انتخاب کنید.

برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.

برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.

{{ total }} مورد پیدا کردم!

نمونه سوال50,000 +

محتوای آموزشی30,000 +

پرسش و پاسخ20,000 +

آزمون آنلاین5,000 +

درسنامه آموزشی 1,500 +

مدرسه یاب130,000 +

پربازدیدها:

#{{ tag.title }}

با سپاس! گزارش شما ثبت شد.

نمونه سوال

محتوای آموزشی

آزمون آنلاین

پرسش و پاسخ

درسنامه آموزشی

مدرسه یاب

معلم خصوصی

نویسنده کتاب‌های «قابوس نامه» و «سیاست نامه» در کدام گزینه آمده است؟

عنصرالمعالی کیکاووس – خواجه نظام الملک توسی

2 ) 

خواجه نظام الملک توسی – امام محمد غزالی

3 ) 

خواجه نظام الملک توسی – عنصرالمعالی کیکاووس

4 ) 

ملا ادهم عزلتی خلخالی – خواجه نظام الملک توسی

تحلیل ویدئویی برای این تست ثبت نشده است!

نویسنده ی قابوس نامه

آزمون دلخواهتو بساز

آزمون آنلاین

10 تست

آزمون تستی درس 13 فارسی ششم دبستان | عمر گران مایه

آزمون آنلاین

20 تست

آزمون نوبت اول فارسی ششم ابتدائی | درس 1 تا 8

آزمون آنلاین

15 تست

آزمون فارسی پایه ششم | فصل 2: دانایی و هوشیاری

3 صفحه

نمونه سوالات تستی استاندارد فارسي ششم با کلید آزمون | فصل7: فرهنگ و هنر

2 صفحه

کاربرگ و تمرین فارسی و نگارش کلاس ششم دبستان | ستایش و درس 1: معرفت آفریدگار

رایـــــگان

2 صفحه

آزمون نوبت اول املای فارسی ششم دبستان فرهادیان (2) مشکین شهر | دی 94

3 صفحه

ارزشیابی مستمر فارسی ششم دبستان سید قطب گزن سیب و سوران | فصل 6: علم و عمل

2 صفحه

کاربرگ و تمرین فارسی و نگارش کلاس ششم دبستان | درس 16: آداب مطالعه

2 صفحه

نمونه درس آزاد فارسی ششم ابتدائی | موضوع: ادواردو آنیلی

رایـــــگان

2 صفحه

آزمون پیش نوبت دوم املای فارسی ششم ابتدایی | اردیبهشت 95

رایـــــگان

1 صفحه

نمونه کاربرگ املای خوشه‌ای فارسی ششم ابتدائی

5 صفحه

آزمون نوبت دوم فارسی ششم دبستان فرتاج | اردیبهشت 1400

رایـــــگان

2 صفحه

آزمون مدادکاغذی فارسی کلاس ششم دبستان | درس 4 تا 6



{{ successMsg }}

{{ errorMsg }}

دوست خوبم!برای نگهداری سابقه خریدتان، نیاز به شماره موبایل (یا ایمیل) شما داریم.نویسنده ی قابوس نامه

لطفا کدی که به {{ identity }} ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد

{{ receive_code }}

را از طریق شماره

{{ identity }}

به شماره

100078000

ارسال کنید.

منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور انتخاب کنید.

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد

{{ receive_code }}

را از طریق شماره

{{ identity }}

به شماره

100078000

ارسال کنید.

منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

برای حساب خود رمز عبور جدید انتخاب کنید.

برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.

برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.

{{ total }} مورد پیدا کردم!

نمونه سوال50,000 +

محتوای آموزشی30,000 +

پرسش و پاسخ20,000 +

آزمون آنلاین5,000 +

درسنامه آموزشی 1,500 +

مدرسه یاب130,000 +

پربازدیدها:

#{{ tag.title }}

با سپاس! گزارش شما ثبت شد.

نمونه سوال

محتوای آموزشی

آزمون آنلاین

پرسش و پاسخ

درسنامه آموزشی

مدرسه یاب

معلم خصوصی

نام نویسندگان کتاب‌های (قابوس نامه، مرزبان نامه، اخلاق ناصری) به ترتیب عبارت اند از ………

1 ) 

میبدی، عنصرالمعالی، خواجه عبدالله انصاری 

2 ) 

 خواجه نصیرالدین توسی، عنصر المعالی، نصرالله منشی

3 ) 

 وراوینی، میبدی، ناصر خسرو   

عنصرالمعالی، وراوینی، خواجه نصیرالدین توسی 

نویسنده ی قابوس نامه

کتاب قابوس نامه اثر عنصرالمعالی کیکاووس است. کتاب مرزبان نامه اثر سعدالدین وراوینی است. کتاب اخلاق ناصری اثر خواجه نصیر الدین توسی است.با این وجود گزینه چهار درست است.

تحلیل ویدئویی برای این تست ثبت نشده است!

آزمون دلخواهتو بساز

آزمون آنلاین

15 تست

آزمون آنلاین فصل سوم کتاب فارسی نهم

آزمون آنلاین

10 تست

آزمون تستی فارسی پایه نهم | درس 2: عجایب صنع خدای تعالی و شعر پرواز

آزمون آنلاین

20 تست

آزمون شبیه ساز مدارس نمونه دولتی و تیز هوشان | شماره 2

3 صفحه

آزمون نوبت دوم ادبیات فارسی نهم مدرسه صهبای صفا | اردیبهشت 1397

3 صفحه

آزمون نوبت دوم فارسی نهم مدرسه امین جم | خرداد 1399

رایـــــگان

1 صفحه

امتحان نوبت دوم املای فارسی نهم هماهنگ استان زنجان | خرداد 1401

2 صفحه

نمونه سوال امتحانی نوبت دوم قرائت فارسی نهم

رایـــــگان

3 صفحه

متن امتحانات ترم اول املای فارسی نهم مدارس سرای دانش | دی 97

6 صفحه

سوالات آزمون نوبت دوم فارسی نهم هماهنگ شهرستان‌های تهران | خرداد 1401

رایـــــگان

5 صفحه

امتحان هماهنگ استانی املا و انشا فارسی پایه نهم نوبت شهریور ماه 97 | استان اصفهان

3 صفحه

سوالات آزمون نوبت دوم فارسی نهم هماهنگ استان آذربایجان غربی | خرداد 1401

رایـــــگان

1 صفحه

آزمون نوبت دوم املای فارسی نهم هماهنگ استان سیستان و بلوچستان | خرداد 1401

رایـــــگان

5 صفحه

آزمون نوبت اول ادبیات فارسی پایه نهم | دی 94


ویکی‌نبشتهDownloads-icon


Downloads-icon


قابوس‌نامهDownloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


۵۳Downloads-icon


۵۴Downloads-icon


۵۵Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


مقدمه رضاقلی‌خان هدایت بر قابوس‌نامهDownloads-icon


نصیحت نامه (قابوس نامه)Downloads-icon


«مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»Downloads-icon


در میان متونDownloads-icon


متن منابعDownloads-icon


[۲]Downloads-icon


[۳]Downloads-icon


[۴]Downloads-icon


[۶]Downloads-icon


[۷]Downloads-icon


[۸]Downloads-icon


[۹]Downloads-icon


ویکی‌نبشتهDownloads-icon


Downloads-icon


قابوس‌نامهDownloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


۵۳Downloads-icon


۵۴Downloads-icon


۵۵Downloads-icon


Downloads-icon


Downloads-icon


مقدمه رضاقلی‌خان هدایت بر قابوس‌نامهDownloads-icon


نصیحت نامه (قابوس نامه)Downloads-icon


«مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»Downloads-icon


در میان متونDownloads-icon


متن منابعDownloads-icon


[۲]Downloads-icon


[۳]Downloads-icon


[۴]Downloads-icon


[۶]Downloads-icon


[۷]Downloads-icon


[۸]Downloads-icon


[۹]Downloads-icon

قابوس نامه اثر کیست فارسی نهم را از سایت هاب گرام دریافت کنید.

جهد کن تا پیر شدی به یک موضع قرار گیری ، که در پیری سفر کردن از خرد نیست ، خاصه کسی که توانا نباشد ، که پیری دشمن است و ناتوانی دشمن دیگر ، پس با دو دشمن سفر کردن نه از دانایی باشد .
اما به اضطرار اگر سفری افتد و از خانه ی خود دور افتی و ایزد تعالی در در آن سفر بر تو رحمت کند و در آن غربت و سفر نیکویی پدید آید بهتر از آن که در حضر بوده باشد ، هرگز آرزوی خانه مکن و همانجا که کار خود را بینی قرار گیر .

(این سطور از کتاب قابوسنامه اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر گلچین شده است)

منبع مطلب : boookworm.ir

نویسنده ی قابوس نامه

مدیر محترم سایت boookworm.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

مریم موسوی : عنصر المعا لی کیکاوس

مریم : عنصر المعالی کیکاوس

کیکاووس البته این جواب رو برای پایه شیشم میگم

قابوس نامه اثر

عنصر المعالی کیکاووس است

حرف خاصی ندارم

عنصر المعا لی کیکاوس

عنصر المعالی کیکاوس

عنصر المعالی

اصلا نفهمیدم 😁😁😏

عنصر المعالی

عنصرالمعانی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن و ستمگر بن زیاد

کتاب قابوس نامه از عنصرالمعانی کیکاوس

عنصر العمالی کیکاووس

قابوس نامه ازکیست فارسی نهم

عنصر المعالی

عنصر المعالی

نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

این مطالب توسط ربات جمع آوری شده است در صورت نارضایتی به ما اطلاع دهید تا
محتوای مطلب شما را حذف کنیم.

معرفی قابوس نامهقابوس‌نامه، کتابی است در اخلاق، تالیف عنصرالمعالی کیکاوس‌بن اسکندربن قابوس‌بن وشمگیربن زیار و تالیف آن به سال(۴۷۵ قمری) است ولی دکتر عبدالمجید بدوی به‌دلایلی سال تألیف آن را میان سالهای (۴۵۷ – ۴۶۲)هجری قمری یاد می‌کند.این کتاب مکرر به‌طبع رسیده، از جمله در ایران هفت‌بار منتشر شده که چاپ پنجم توسط استاد سعید نفیسی به‌سال(۱۳۱۲ خورشیدی) طبع و چاپ ششم به‌اهتمام دکتر عبدالمجید بدوی در تهران به سال (۱۳۳۵ خورشیدی) انتشار یافته و همچنین در انگلستان جزو انتشارات اوقاف گیب به‌اهتمام «روبن لوی» به سال (۱۹۵۱) منتشر شده و نیز چندبار در هند انتشار یافته‌است.

نام قابوس‌نامه از نام مؤلف که در تواریخ به‌نام قابوس دوم معروف است، گرفته‌اند. وی این کتاب را به‌نام فرزندش گیلانشاه، در ۴۴ فصل نوشته، به‌این قصد که اگر وی پس از او حکومت را حفظ کند یا به‌رتق و فتق کارهای دیگر بپردازد، بداند چگونه وظایف خود را انجام دهد، و همچنین به‌منظور تربیت فرزند، رسوم لشکرکشی، مملکت داری، آداب اجتماعی و دانش و فنون متداول را مورد بحث قرار داده‌است. روش انشای این کتاب شیوه نثر مرسل معمول ِ قرنهای چهارم و پنجم هجری قمری است.معرّفیقابوس نامه اثر امير عنصر المعالی کيکاووس بن اسکندر بن قابوس وشمگير است. وی از امرای خاندان زياری است. اين کتاب را برای پسرش گيلانشاه نوشته است و گويا قصدش اين بوده که فرزند خود را از علوم و فنون و آداب و عادات مختلف آن زمان آگاه سازد. اين کتاب شامل چهل وچهار باب است. شيوه عنصر المعالی در اين کتاب به اين صورت است؛در هر باب، ابتدا خطاب به پسر خود به تعريف موضوع مورد نظر می پردازد و سپس برای توضيح بيشتر مطلب حکاياتی نقل می کند . اين کتاب در سال 475 نوشته شده است و از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب می آيد و شامل موضوعات بسيار متنوعی چون آيينهای معمولی زندگی،طرز غذاخوردن و همچنين مسايل اجتماعی و تر بيتی مثل عشق ورزيدن،دوست گزيدن و فرزند پرودن و خلاصه علومی چون طب نجوم و شاعری می باشد.و نشان دهنده دامنده ی وسيع اطلاعات نويسنده می باشد . درس «هنر و سخن» از باب ششم قابوس نامه انتخاب شده است.

حكايتي از كتاب قابوس نامه ، تأليف عنصر المعالي كيكاووس بن اسكندر . . ((به شهر مرو در زئي (خياط) بود بر در دروازه گورستان دكان داشت و كوزه اي در ميخي آويخته بود و هوس آن داشتي كه هر جنازه اي كه از آن شهر بيرون بردندي، وي سنگي اندر آن كوزه افكندي، و هر ماهي حساب آن سنگها بكردي كه چند كس را بردند و باز كوزه تهي كردي و سنگ همي در افكندي تا ماهي ديگر، تا روزگار برآمد، از قضا درزي بمرد، مردي به طلب درزي آمد و خبر مرگ درزي نداشت، در دوكانش بسته بود، همسايه را پرسيد كه: اين درزي كجاست كه حاضر نيست؟ همسايه گفت: درزي نيز در كوزه افتاد.))

امانت داري

(حكايتي ديگر از كتاب قابوس نامه) مردي به سحرگاه از خانه بيرون رفت تا به گرمابه رود، به راه اندر دوستي از آن خويش را ديد. گفت: موافقت كني تا به گرمابه شويم؟ گفت: تا در گرمابه با تو همراهي كنم لكن اندر گرمابه نتوانم آمدن كه شغلي دارم، و تا نزديك گرمابه بيامد، به سر دوراهي رسيد، بي آنكه اين مرد را خبر دهد بازگشت و به راه ديگر برفت. اتفاق را طراري از پس اين مرد مي رفت به طرّاري خويش. اين مرد بازنگريد، طرار را ديد و هنوز تاريك بود پنداشت كه آن دوست وي است. صد دينار در آستين داشت بر دستارچه بسته، از آستين بيرون كرد و بدين طرار داد و گفت: اي برادر اين امانت است بتو، چون من از گرمابه بيرون آيم به من بازدهي. طرار زر از وي بستد و آنجا مقام كرد تا وي از گرمايه بيرون آمد، روز روشن شده بود، جامه بپوشيد و راست همي رفت، طرار وي را بازخواند و گفت اي جوانمرد؛ زر خويش بازستان، و پس برنویسنده ی قابوس نامه

و كه امروز از شغل خويش فروماندم ازين نگاهدشتن امانت تو، مرد گفت: اين زر چيست و توچه مردي؟ گفت من مردي طرارم، تو اين زر به من دادي. گفت: اگر تو طراري چرا زر من نبردي؟ طرار گفت: اگر به صناعت خويش بردمي، اگر هزار دينار بودي از تو يك جو نه انديشيدمي، و نه باز دادمي، و لكن تو به زنهار (امانت) به من دادي، زينهار دار نبايد كه زينهار خوار باشد كه امانت بردن جوانمردي نيست.

اصول عشق ورزیدن از قابوس نامهبدان ای پسر، تا کسی لطیف طبع نبُوَد عاشق نشود، از آنچه عشق از لطافت طبع خیزد و هرچه از لطافت خیزد، بی شک لطیف بُوَد. چون لطیف بُوَد، ناچاره در طبع لطیف آویز. نبینی که جوانان بیشتر عاشق شوند از پیران؟!از آنکه طبع جوانان لطیف تر بُوَد از طبع پیران و نیز هیچ غلیظ طبع و گران جان عاشق نشود. از آنکه این علتی است که خفیف روحان را بیشتر افتد.اما تو جهد کن تا عاشق نشوی؛ اگر گرانی و اگر لطیف، از عاشقی بپرهیز، که عاشقی بلاست، خاصه به هنگام مفلسی؛ که هر مفلسی که عاشقی ورزد، معاینه در خون خویش سعی کرده باشد، خاصه پیر باشد، که پیر را جز به سیم، غرض حاصل نشود…

پس اگر به اتفاق، تو را وقتی به روزگار با کسی وقت خوش گردد، تو معیِن دلِ خود مباش و پیوسته طبع را عشق باختن میاموز؛ که این نه کارخردمندان باشد؛ از آنچه مردم در عشق، یا در وصال باشد یا فراق. بدان که یک ساله راحت وصال به یک ساعته رنج فراق نه ارزد، که سرتاسر عاشقی زنج است و درد دل و محنت…پس خویشتن را نگاه دار و از عاشقی پرهیز کن، که بی خودان از عاشقی پرهیز نتوانند کردن؛ از آنچه ممکن نگردد که به یک دیدار کسی بر کسی عاشق نشود. نخست چشم بیند آنگه دل پسندد. چون دل را پسند افتاد، طبع بدو مایل شود. چون طبع مایل گشت، آنگاه دل مقتاضی دیدار او باشد… پس چون در حدیث آمدی، سخنی گفتی و جوابی شنیدی، خر رفت و رسن برد! پس از آن اگر خواهی که خویشتن را نگاه داری، نتوانی؛ که کار از دست تو در گذشته بُوَد. هر چه روز بُوَد عشق تو بر زیادت ُبوَد، به ضرورت تو را متابع دل می باید بُوَد.

اما اگر به دیدار اول خویشتن نگاه داری، چون دل تقاضا کند، خِرد را بر دل موَکل کنی، تا بیش نام وی نبرد و خویشتن به چیزی دیگر مشغول همی داری و چشم از دیدارِ وی بربندی، که همه ی رنج یک هفته بُوَد، بیش یاد نیاید؛ زود خویشتن را از بلا بتوانی رهانیدن و لیکن این چنین کردن نه کار هر کسی باشد، مردی باید با عقلی که این علت را مداوا توانَد کردن…

اما دوستی دیگر است و عاشقی دیگر. در عاشقی کس را وقت خوش نَبُوَد و بدان که در دوستی، مردم همیشه با وقتی خوش ُبوَد و در عاشقی دایم اندر محنت بُوَد. اگر به جوانی عشق ورزی آخر عذری بُوَد. هر کس بنگرد و بداند، معذور دارد؛ گوید که جوان است. جهد کن تا به پیری عاشق نشوی، که پیر را هیچ عذری نباشد. چنان که از مردم عام باشی، کار آسان تر بُوَد. پس اگر از پادشاه باشی و پیر باشی، زینهار تا از این معنی اندیشه نکنی… تا در طریق سیاست و حشمت خلل راه نیابد.

اکنون، ای پسر، هرچند که این قصه بگفتم، اگر تو را اتفاقِ عشق اوفتد، دانم که بر قولِ من کار نکنی… اما اگر کسی را دوست داری، باری کسی را دوست دار که به دوستی ارزد. معشوق، خود بَطلیموس و افلاطون نباشد و لکن باید که اندک مایه خِردی دارد و نیز دانم که یوسفِ یعقوب نباشد، اما چنان باید که حلاوتی و ملاحتی باشد وی را، تا زبانِ مردم بسته باشد و عذر مقبول دارند، که مردم را از عیب کردن و عیب جستنِ یک دیگر چاره نباشد.اثر قابوس نامه بر اشعار گوته

در قرن نوزدهم میلادی که هنرمندان اروپایی از فلسفۀ خشک «اصالت عقل» روی گردان شده به مکتب احساساتی رمانتیسم پناه برده بودند، مفر دلخواه خود را در منابع ادبی و عرفانی مشرق زمین پیدا کردند و علاوه بر مطالعۀ سفرنامه‏های پیشین و مسافرت به شرق، پاره‏ای از کتب مذهبی، عرفانی و ادبی فارسی، هندی، عربی و غیره را به زبانهای اروپایی برگرداندند. یکی از کتابهایی که در این تاریخ به زبان آلمانی ترجمه شد، قابوسنامه بود که سخت مورد توجه ادیب بزرگ آلمانی «گوته» قرار گرفت و وی در اشعار خود بارها از مضامین این کتاب به طور مستقیم و غیرمستقیم سود جست و بدین ترتیب نه تنها خوانندگان اشعار خود را با حکمت و ادب مشرق زمین آشنا کرد، بلکه هنرمندان هم‏عصر خود را نیز به مطالعۀ این گونه آثار منظوم و منثور تشویق و ترغیب نمود.

با مطالعۀ اشعار گوته و مطابقت مضامین آن با مطالب قابوسنامه در می‏یابیم که منبع الهام او در سرودن پاره‏ای از قطعات دیوانش ترجمۀ آلمانی این کتاب ارزشمند بوده است.

مقدمهقابوسنامه که به نامهای نصیحت‏نامه، اندرزنامه و پندنامه نیز شهرت دارد[1] به جهت فراگیر بودن مضامین و تسلط مؤلف آن بر فرهنگ و تمدن اسلامی پیش از مغول از زمان تألیف به بعد بارها توسط بزرگان ادب فارسی مورد اقتباس قرار گرفت و نه تنها مطالب و مضامین بلکه شیوۀ دلنشین و مرسل آن نیز در ادبیات فارسی جایگاه ویژه‏ای را اشغال کرده است. از قرنها پیش ادبای دیگر کشورها نیز به ارزش والای این کتاب وقوف یافته و به ترجمۀ آن همت گماشته‏اند. نخستین‏بار مترجم گمنامی قبل از قرن نهم هجری اقدام به ترجمۀ قابوسنامه به زبان ترکی کرد و سپس در قرن نهم هجری مرجمک احمدبن‏الیاس به فرمان سلطان مراد دوم پادشاه عثمانی مجدداً این کتاب را به ترکی برگرداند .در سال 1117 هجری نظمی‏زاده مرتضی به دستور حسن پاشا حاکم بغداد روایت جدیدی از قابوسنامه به زبان ترکی نوشت و از آن تاریخ به بعد بارها ترجمۀ ترکی قابوسنامه به چاپ رسیده است.

در سال 1811 میلادی ترجمۀ آلمانی این کتاب که ظاهراً براساس ترجمه‏های ترکی تنظیم شده بود، تحت عنوان «کتاب کابوس یا تعالیم کیکاووس پادشاه ایرانی برای پسرش گیلانشاه» در برلین به چاپ رسید .مترجم این کتاب «دیتس» که در میان سالهای 1784 تا 1790 میلادی در قسطنطنیه به سر می‏برد، سفیر و وزیر مختار پادشاه آلمان در امپراتوری عثمانی بود. وی بنا به قول «ریو» یک نسخه از ترجمۀ ترکی مرجمک احمدبن‏الیاس و دو نسخه از ترجمه ترکی نظمی‏زاده مرتضی را در اختیار داشت و کتاب خود را با توجه به همین سه ترجمه تنظیم کرده بود.

دیتس مدتی پس از انتشار ترجمۀ خود یک نسخه از آن را برای هنرمند بزرگ آن عصر گوته فرستاد و همین امر موجبات یک سلسله نامه‏نگاری میان آن دو را فراهم آورد. به طوری که از مضمون این نامه‏ها که از بیستم مه سال 1815 تا سیزدهم نوامبر سال 1816 میلادی ادامه داشته است، بر می‏آید گوته سخت تحت تأثیر قابوسنامه قرار گرفته و مطالعۀ این کتاب پرارزش را به دوستان خود نیز توصیه کرده است .گوته از سالها قبل با ادبیات مشرق زمین آشنا شده بود و قصد داشت یک

سلسله از اشعار خود را که کاملاً از حال و هوای شرقی برخوردار بود تحت عنوان دیوان شرقی-غربی منتشر سازد. چاپ این دیوان در سال 1819 میلادی در دوازده فصل تحقق یافت و اشعار آن مورد توجه شعرا و نویسندگان هم عصر گوته قرار گرفت. مضامین این اشعار از قرآن کریم، معلقات، امثال و حکم ملل مشرق زمین و آثار شاعران و نویسندگان ایرانی، هندی و عرب سرچشمه گرفته است. در این میان سهم ادبای ایرانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی، نظامی، جامی و غیره بیش از دیگران است و خود گوته بارها هم در متن اشعار و هم در توضیحاتی که خود شخصاً بر دیوانش نوشته، به این امر اعتراف کرده است .یکی از آثار ادبی فارسی که در اشعار این دیوان مورد استفاده قرار گرفته همین قابوسنامه است که به طور قطع حداقل در شش مورد نظر شاعر بزرگ آلمانی را به خود جلب کرده است:

1- در فصل تفکیر‏نامۀ دیوان یک مورد2- در فصل حکمت‏نامۀ دیوان چهار مورد 3- در فصل ساقی نامۀ دیوان یک مورددر فصول مغنی‌نامه، حافظ‌نامه، عشق‌نامه، رنج‌نامه، تیمور‌نامه و پارسی‌نامه مطلقاً از قابوسنامه اقتباس نشده و در بخش «قطعات بازمانده» و «اضافات» نیز هیچگونه تأثیری از این کتاب به چشم نمی‏خورد. در خصوص پنج مورد مشکوک در فصول تفکیرنامه، زلیخانامه، ساقی‏نامه، مثل‏نامه و خلدنامه در پایان این مقاله سخن خواهد رفت. بدین ترتیب در مجموع قطعات دیوان که بالغ بر 293 قطعه می‏شود، حداقل شش‌بار بدون شک مضامین نغز قابوسنامه مورد اقتباس گوته قرار‏گرفته و به زمان آمار می‏توان گفت که 04/2 درصد از اشعار این دیوان که خود شاعر نام «الدیوان الشرقی للمؤلف الغربی» بر آن نهاده، تحت تأثیر این کتاب ارزشمند سروده شده است.

اینک با توجه به آنچه گذشت، با سیری در دیوان گوته موارد شش‏گانۀ اقتباس از قابوسنامه را مورد بررسی قرار می‏دهیم: 1- گوته در بیت آخر یکی از قطعات تفکیرنامه تحت عنوان «تقدیم به شاه شجاع و نظایر او» که بین ژانویه تا مه سال 1815 میلادی سروده است، چنین می‏گوید: وی در این قطعه که فکر اصلی آن از حافظ گرفته شده، ممدوح خود «کارل اگوست» را چنین مورد ستایش قرار می‏دهد: عمرت دراز و ملکت جاویدان باد .بنابرقول «ماکس ریشنر» شاعر این شیوۀ دعایی را از قابوسنامه اقتباس کرده است. این گونه دعاهای خیر در متون منظوم و منثور فارسی به وفور دیده می‏شود و بالطبع در قابوسنامه نیز به صورتهای گوناگون به چشم می‏خورد: زندگانی امیرالمؤمنین دراز باد، بقایش باد، بقای خداوند باد و غیره.

2- در فصل حکمت‏نامه اولین ردپای قابوسنامه را می‏توان در این تک بیت یافت:شجاع‏الدین شفا این بیت را چنین به فارسی ترجمه کرده است: اگر حسد در پی آن است که خویشتن را به چنگ و دندان بدرد، او را در نیت خیر خود آزاد گذار[20]. این بیت اشارۀ مستقیمی به عبارتی در باب بیست و نهم قابوسنامه دارد که آمده است: جهدکن در کار حاسدان خویش از بنمودن بدیشان از چیزهایی که ایشان را بدان خشم آید تا همی گدازند و بر بدسگالان خویش بدسگال باش ولکن با افزونی جویان مچخ و تغافل کن اندر کار ایشان که آن افزونی جستن خود ایشان را افگند که همواره سبوی از آب درست نیاید.

ما رایگان واست سرچ میکنیم .فقط کافیه موضوع و شماره موبایلت را در کادر ثبت موضوع ، وارد کنی و تمام . ما لیستی از بهترین عناوین که مرتبط با موضوع شماست را در واتس اپ تقدیمتون میکنیم.

مگ ایرانز یک سایت خدماتی اینترنتی محسوب می شود که روزانه مقالات و پاورپوینت های زیادی را جمع آوری ، تهیه و در دسترس دانشجویان ، دانش‌آموزان و محققین قرار می‌دهد . گروه مگ ایرانز در سال 1390 زمانی که هنوز کسب و کارها حالت سنتی داشتند و کافی نت ها به صورت حضوری در سطح شهر فعالیت می‌کردند با ایده کافی نت آنلاین راه اندازی شد . طرح اولیه این شرکت در ابتدا با ایده و تلاش دو دانشجوی خلاق راه اندازی گشت . سپس در سال دوم راه اندازی ، پس از مستقر شدن در دفتر کاری مجهز و استخدام چند نیروی ماهر ،توانستند در طول 5 سال به اهداف خود یعنی 1- رضایت و اعتبارحداکثری در بین کاربران اینترنتی 2- گرد اوری بانکی جامع از مقالات ( 60 هزار مقاله و پاورپوینت فارسی وقابل ویرایش ) 3- همکاری با بیش از 100 کافینت در سطح ایران ، دست پیدا کنند و این راه همچنان ادامه دارد . . .

https://civilica.com/doc/173158/

اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.

مقالات فوق بر اساس داده کاوی مقالات مطالعه شده توسط پژوهشگران محاسبه شده است.

مقالات فوق اخیرا در حوزه مرتبط با این مقاله به سیویلیکا افزوده شده اند.

COI مخفف عبارت CIVILICA Object Identifier به معنی شناسه سیویلیکا برای اسناد است. COI کدی است که مطابق محل انتشار، به مقالات کنفرانسها و ژورنالهای داخل کشور به هنگام نمایه سازی بر روی پایگاه استنادی سیویلیکا اختصاص می یابد.نویسنده ی قابوس نامه

کد COI به مفهوم کد ملی اسناد نمایه شده در سیویلیکا است و کدی یکتا و ثابت است و به همین دلیل همواره قابلیت استناد و پیگیری دارد.

راهنمای پژوهشگران و دانشجویان

راهنمای دبیرخانه کنفرانسها و مجلات

برخی از دانشگاههای عضو

برخی از سازمانهای عضو

دفتر مرکزی انتشارات بوم سازه (سیویلیکا): تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بین خیابان کارگر و بزرگراه چمران، کوچه پروانه، پلاک ۴، ساختمان چمران، طبقه ۴، واحد ۳۱

تلفن: ۸۸۰۰۸۰۴۴ ، ۸۸۳۳۵۴۵۰ ، ۸۸۳۳۵۴۵۱ ، ۸۸۳۳۵۴۵۲ – کد پستی: ۱۴۳۹۹۱۴۱۵۳

تمامی خدمات پایگاه سیویلیکا ، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است

نویسنده ی قابوس نامه
نویسنده ی قابوس نامه
0


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *