صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بازی تاج و تخت (به انگلیسی: A Game of Thrones) نخستین کتاب از مجموعه رمان فانتزی حماسی ترانه یخ و آتش، اثر نویسنده آمریکایی جرج آر. آر. مارتین است. این کتاب برای نخستین بار در ۶ اوت ۱۹۹۶ منتشر شد. این رمان در سال ۱۹۹۷ برنده جایزه لوکاس شد[۱] و همچنین در سال ۱۹۹۸ نامزد دریافت جایزه نبولا[۲] و در سال ۱۹۹۷ نامزد دریافت جایزه جهان فانتزی نیز شد.[۱] رمان کوتاه خون و اژدها، برگرفته از بخش دنریس تارگریان این کتاب نیز برنده بهترین رمان کوتاه در جایزه هوگو شد. در ژانویه ۲۰۱۱ این رمان توسط نیویورک تایمز به عنوان رمانی پر فروش معرفی شد[۳] و در ژوئیه همان سال به رتبه نخست این فهرست رسید.[۴]
این رمان از دیدگاه شیوه روایت داستانهای مختلفی را روایت میکند که از جمله آنها خطوط داستانی سرزمین وستروس، دیوار شمالی و خط داستانی تارگریان میباشد. از داستان این رمان چندین محصول جانبی از جمله کارت بازی، تخته بازی و بازی نقشآفرینی ایجاد شدهاست. همچنین داستان این رمان پایه داستانی فصل اول مجموعه تلویزیونی بازی تاج و تخت محصول شبکه اچبیاو میباشد که پخش آن از ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ شروع شد.[۵]
داستان بازی تخت و تاج، سه خط داستانی را بهطور همزمان روایت میکند.
نويسنده ي گيم اف ترونز
در ابتدای داستان، ادارد استارک (ند)، لرد وینترفل به نمایندگی از هفت پادشاهی یک سرباز فراری از نایت واچ (نگهبانی شب) را در حضور پسرانش محکوم و اعدام میکند. در راه بازگشت به وینترفل پسران ادارد شش توله گرگ را مییابند که به نشان از پنج فرزند و یک فرزند نامشروع او تصمیم به نگهداری از آنان میکنند. (گرگ، نشان خانوادگی قلمرو استارکها میباشد) در ادامه با مرگ لرد جان آرین مشاور سابق پادشاه (دست پادشاه، بالاترین مشاور نزدیک به شاه)، پادشاه رابرت براتیون برای ملاقات با ادارد به وینترفل میآید. به دلیل اعتمادی که پادشاه به عنوان یک دوست و متحد قدیمی به ادارد دارد از او میخواهد تا عنوان مشاور پادشاه را بپذیرد. ادارد بر خلاف میلش این پیشنهاد را میپذیرد و در همان زمان زن او بانو کاتلین استارک از او میخواهد در مورد مرگ مشاور سابق، جان آرین تحقیق کند. خواهر کاتلین که بیوه جان آرین میباشد در نامهای مخفیانه به او اطلاع میدهد که شوهرش بر اثر توطئهای سیاسی و به دست زن پادشاه، ملکه سرسی و خانواده قدرتمند او (خاندان لنیسترها) مسموم و کشته شدهاست.
پیش از آنکه استارکها برای رفتن به سرزمین پادشاهی به سمت جنوب حرکت کنند، پسر جوان ادارد، بران استارک شاهد رابطه جنسی ملکه سرسی و برادرش جیمی لنیستر میشود و به همین دلیل جیمی برای حفظ این راز او را از بالای برج به پایین پرتاب میکند. بران بر خلاف احتمال زنده میماند ولی به کما میرود. در زمان بهبودی او یک قاتل برای کشتن او تلاش میکند که با تلاش مادرش کاتلین و گرگش که قاتل را میکشد او زنده میماند. کتلین در مییابد که شوهرش در سرزمین پادشاهی با خطر روبرو است. او به صورت ناشناس با کشتی برای هشدار به سوی شوهرش سفر میکند و در این مدت پسر بزرگش راب استارک را به عنوان جانشین و لرد وینترفل جایگزین میکند. کمی پس از رفتن کاتلین، بران از کما بیرون میآید در حالی که فلج شده و هیچ خاطرهای از سقوطش از برج ندارد. او نام گرگش را سامر انتخاب میکند. او در وینترفل به همراه برادر بزرگش راب و برادر کوچکش ریکون میماند.
در همین زمان لرد ادارد به همراه دخترانش سانسا و آریا به سمت سرزمین پادشاهی (پایتخت) در حرکت است. سانسا یازده ساله به عنوان نامزد پسر دوازده ساله شاه رابرت، ولیعهد جفری انتخاب شدهاست.
در زمان رسیدن کاتلین به سرزمین پادشاهی او دیدار مخفیانهای با پیتر بیلیش، معروف به انگشت کوچک، که از دوستان کودکی و دلباخته او بوده که اکنون به عنوان خزانهدار در سرزمین پادشاهی است، انجام میدهد. او خنجری را که قاتلی سعی داشت با آن بران را بکشد، متعلق به تیریون لنیستر، برادر کوتوله سرسی و جیمی میداند. در راه برگشت کاتلین به وینترفل او با تیریون مواجه میشود که از دیوار شمالی برمیگردد و او را اسیر میکند. او مسیرش را به سمت ایری جایی که خواهرش بانو لیزا آرین به عنوان بانوی دره بر آن حکمرانی میکند، تغییر میدهد. لیزا لنیسترها را به دلیل قتل شوهرش جان مقصر میداند و دستور قتل تیریون را میدهد. اما تیریون درخواست محاکمه از طریق مبارزه را میدهد و آزادیاش را پس از پیروزی مزدور استخدامی او، برون، در دوئل بدست میآورد. به تلافی ربودن تیریون، پدر او لرد تیوین لنیستر اعلام جنگ میکند. پسر او جیمی نیز که به تازگی در پایتخت با ادارد استارک مبارزه نموده و تعدادی از همراهانش را کشته و او را زخمی نموده بود به پدرش میپیوندد.
ادارد همچون جان آرین درمییابد که ورثه قانونی تخت و تاج در واقع فرزندان جیمی لنیستر و خواهرش ملکه میباشند. او این موضوع را با ملکه سرسی در میان میگذارد و به او شانس فرار میدهد پیش از آنکه حقیقت را به پادشاه رابرت بگوید. اما در این بین شاه رابرت در شکار جراحت سختی برمیدارد و به این دلیل ادارد نمیتواند در بستر مرگ پادشاه حقیقت را دربارهٔ کودکان همسرش با او درمیان گذارد. زمانی که رابرت در بستر مرگ است، برادر جوان او رنلی به ادارد پیشنهاد میدهد که پیش از آنکه لنیسترها حرکتی کنند، با استفاده از نیروهای دو خاندان شبانه ملکه سرسی و فرزندانش را دستگیر و کنترل حکومت را در اختیار گیرند. ادارد اما از این خواسته امتناع میکند. رنلی نیز به همراه گارد سلطنتی براتیون پایتخت را ترک میکند. ادارد از انگشت کوچک (بیلیش) میخواهد که توسط نیروهای گارد ملکه سرسی را بازداشت کند، اما او خیانت میکند و در نتیجه ادارد دستگیر میشود، تمام یارانش کشته میشوند و دخترش سانسا نیز بدست لنیسترها میافتد. اما آریا به کمک مربی شمشیر بازیاش از قصر فرار میکند.
در حالی که ادارد زندانی شدهاست، پسر بزرگ سرسی و جیمی، جفری به عنوان وارث رابرت و پادشاه هفت سرزمین بر تخت مینشیند راستین سوگند یاد کند و بر اساس قرارداری با ملکه سرسی به عنوان سربازی عادی به نگهبانان شب بپیوندند. ادارد نیز در دید عموم اعتراف به خیانت میکند، اما جفری بر خلاف پیشنهاد و تقاضای مادر و شورای مشاورانش دستور سربریدن ادارد را میدهد. لرد ادارد در برابر چشمان دخترانش سانسا و آریا اعدام میشود. آریا نیز بدست یکی از دوستان پدرش در نگهبانان شب میافتد.
با رسیدن خبر دستگیری ادارد، جنگی داخلی در سراسر هفت پادشاهی آغاز میشود. راب، لرد جدید وینترفل لشکری از شمالیها را آماده و به همراه کاتلین برای نجات پدر و خواهرانش به سمت سرزمین پادشاهی حرکت میکند.
دیوار شمالی جائیست که قلعه سیاه در آن قرار دارد و قلعه توسط «نگهبانان شب» یا کلاغها نگهبانی میشود. آن طرف قلعه سرزمین یخزدهٔ وحشیهاست. در ادامه داستان جان استارک فرزند نامشروع «ند استارک» در شمال دیوار توسط وحشیها اسیر میشود. مردمان آزاد او را به پیش منس ریدر و ارتش او میبرد. جان متوجه میشود که وحشیها ارتشی بیش از صدهزار نفر دارد و میخواهد به دیوار حمله کند.
جان تسلیم منس ریدر میشود و با دختری وحشی رابطه برقرار میکند که این بر خلاف قسمی است که خورده بود.
مدتی بعد نگهبانان شب متوجه میشود که وحشیها شاید دیوار را تهدید کند اما وایت واکرها کل هفت اقلیم را تهدید میکند. وایت واکرها موجوداتی قدرتمند هستند که ارتشی بزرگ هم دارند. اطلاعات زیادی دربارهٔ آنها وجود ندارد ولی سَـم دوستِ جان یکی از آنها را کشتهاست.
در ادامه بعد از حمله وحشیها تعدادی از نگهبانان شب که حداکثر تعدادشان چند صد تاست کشته میشود. بعد از اولین روز جنگ استانیس براتیون به وحشیها حمله میکند و آنها را شکست میدهد. او برای فتح وینترفل به کمک وحشیها نیاز داد.
جان اسنو فرمانده نایت واچ میشود و …
دوتراکی ها افراد بسیار قدرتمند که با اسبهایشان کل شرق باعث ایجان وحشت شدهاند با داشتن یک کال (فردی که از همه در گروه قدرتمندتر است و شاه آنها است).
کال دروگو آخرین کال زنده و قدرتمند بود که برادر دنریس تارگریان برای همدستی با کال خواهرش را برای ازدواج با کال مجبور میکند رابطه این ۲فرد بهبود میابد و برادر دنریس پریشان از این شرایط زیرا قصد او از این ازدواج این بود که کال با ارتش قدرتمند خود به وستروس لشکرکشی کند تا او به حق پدریاش برسد همزمان با عروسی دنریس با دروگو فردی به نام سر جورا مونت از وستروس که به عنوان جاسوس برای خدمت به دنریس آمدهاست ۳تخم اژدها برای تبریک عروسی دنریس به او هدیه میکند بعد از باردار شدن دنریس در شهر دوتراک دنریس و کال دروگو پیمان برای حمله به وستروس میبندند و همزمان با این واقعه برادر دنریس به داخل مجلس می آید «در دوتراک حمل صلاح ممنوع است» چون برادر دنریس شمشیر میکشد باعث خشمه دوتراکیها میشود و کال دروگو با ذوب کردن کمربند طلایی خود و ریختن او بر سر برادر دنریس باعث مرگ او میشود
پس از چندین ماه هنگامی که دوتراکیها به یک روستا حمله میکنند دنریس مانع از کشته شدن بعضی از زنها میشود و آنها را به خدمت خود میگیرد اما یکی از افراد دوتراکی از این حرکت ناخوش ایند میشود و برای اعتراض به پیش دروگو میرود پس از درگیر شدن آن دو و زخم شدن بدن دروگو توسط شمشیره زهراگین دنریس از یکی از زنانی که به خدمت گرفته بود کمک طلب میکند و آن زن با جادو کردن دروگو او را برای همیشه ساکت و بی حرکت میکند دنریس از این حرکت خشمگین شده و زن دروگو را در یک گودال آتشین میاندازد «دوتراکیها افراد مرده را میسوزاندند»
و خود نیز به همراه تخمهای اژدها به داخل آتش میرود پس از خاموش شدن آتش دنریس به همراه ۳ اژدها از خاکسترها بیرون می آید «تارگریانها توسط آتش سوخته نمیشوند» و سپس برای کسب وستروس برای تشکیل ارتش اقدام میکند و در این راه چالشهای بسیاری طلب او را میکنند…
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بازی تاجوتخت (انگلیسی: Game of Thrones) مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام فانتزی است که بهدست دیوید بنیاف و دی. بی. وایس برای شبکهٔ اچبیاو ساخته شدهاست. بازی تاجوتخت اقتباسی از مجموعهٔ فانتزی ترانه یخ و آتش نوشتهٔ جرج آر. آر. مارتین است که نخستین رمان آن بازی تاجوتخت است. این مجموعه در پادشاهی متحده، کانادا، کرواسی، ایسلند، مالت، مراکش و اسپانیا فیلمبرداری شد. بازی تاجوتخت در ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ از طریق اچبیاو در ایالات متحده به نمایش درآمد و در ۱۹ مهٔ ۲۰۱۹ متشکل از ۷۳ قسمت در هشت فصل به پایان رسید.
داستان بازی تاجوتخت در قارههای تخیلی وستروس و اسوس، در نزدیکی پایان یک تابستان ۱۰ ساله اتفاق میافتد و چندین خط داستانی را دنبال میکند. اولین داستان به جنگ بین خانوادههای اشرافی برای به دست آوردن تخت آهنین[و ۱] پادشاهی هفت اقلیم[و ۲] مربوط میشود. دومین خط داستانی، نزدیک بودن زمستانی طولانی و یورش موجوداتی افسانهای از شمال را شرح میدهد و سومین خط داستانی مجموعه، تلاش فرزندان شاه مخلوع، برای بازپسگیری تاجوتخت است. این مجموعه از طریق شخصیتهایی که اخلاقیات مبهمی دارند، حول مسائلی چون طبقات اجتماعی، مذهب، وفاداری، فساد، جنگ داخلی و مجازات میگردد.[۵]
بازی تاجوتخت رکورددار شمار بیننده در شبکهٔ اچبیاو است و در کشورهای مختلف طرفداران زیادی دارد. با وجود استفاده از برهنگی و خشونت (از جمله خشونت جنسی) که انتقاداتی را به این مجموعه وارد آورده، منتقدین نظرات مثبتی در زمینهٔ بازیگری، شخصیتهای پیچیده، داستان، گستره و عوامل فنی این مجموعه داشتهاند. فصل آخر بهدلیل مدت زمان کاهشیافته و داستان با واکنشهای شدیدی مواجه شد و بسیاری آن را پایانی مایوسکننده میدانستند. بازی تاجوتخت نامزد و برندهٔ جوایز مختلفی شده که از میان آنها میتوان به ۵۹ جایزهٔ امی ساعات پربیننده از جمله بهترین سریال درام برای ۲۰۱۵، ۲۰۱۶، ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ اشاره کرد. دیگر افتخارات این مجموعه شامل نامزدی پنج جایزهٔ گلدن گلوب بهترین مجموعه تلویزیونی – درام میشود. بسیاری از منتقدان و نشریات از بازی تاجوتخت بهعنوان یکی از بهترین مجموعههای تلویزیونی تمام ادوار یاد کردهاند.
نويسنده ي گيم اف ترونز
این مجموعه روایتکنندهٔ نسبی داستانهای مجموعه رمان ترانه یخ و آتش است[۶] که داستان آن در قلمرو خیالی وستروس میگذرد. بازی تاجوتخت، راوی تاریخچهٔ نبرد خشونتبار بین دودمانهای اشرافی در آن سرزمین است که برای به دست آوردن تخت آهنین[و ۱] تلاش میکنند. با پیشرفت مجموعه مدعیان و تهدیدهای جدیدی در سرزمینهای یخی شمالی و قارهٔ شرقی اسوس پدیدار میشوند.[۷] این داستانها در سه روند اصلی بهصورت همزمان پیش میروند.
داستان زمانی آغاز میشود که تمامی هفت اقلیم در اتحاد به سر میبرند. تابستانی طولانی وستروس را دربر گرفته و انتظار میرود که بهزودی پایان یابد. اما با مرگ دستِ شاه (دستیار و مشاور اعظم) اوضاع بهسرعت تغییر میکند؛ شاه رابرت براتیون که پادشاهی را با یک انقلاب از تارگرینها گرفتهاست، از دوست و همرزم قدیمی خود، ند استارک، نگهبان شمال، درخواست میکند تا مقام دستِ شاه را بپذیرد. اوضاع نابهسامان کشور و احتمالِ کشته شدن دستِ شاه پیشین ند استارک را مجبور به پذیرفتن این منصب میکند. او برای آغاز کار، سرزمین اجدادی خود، وینترفل، را ترک کرده و به کینگز لندینگ، پایتختِ هفت اقلیم، میرود.[۸]
دیوارِ واقعشده در شمالِ وستروس، یک مانع ساخته شده از سنگ، یخ و جادوست که ۴۸۰ کیلومتر طول،[۹] بین ۲۱۰ تا ۲۷۰ متر ارتفاع[۱۰] و در بخش فوقانی حدود ۱۰ متر پهنا دارد[۱۱] و شمال وستروس را از سرزمین یخزده وحشیها جدا میکند. نگهبانان این دیوار به نگهبان شب معروف هستند که در هنگام عضویت، قسم میخورند که تا پایان زندگیشان به دیوار خدمت کرده و هیچ دارایی مادی نداشته و هرگز ازدواج نکنند. در آغاز داستان گروهی از نگهبانان شب که در حال گشت زدن در شمال دیوار هستند، با وایت واکرها مواجه میشوند. گونهای باستانی از موجودات جادویی که گمان بر این است که قرنها پیش از بین رفتهاند. تمامی گروه نگهبانان شب بهجز یکنفر در مقابله با آنان کشته میشوند. اما کسی در آنسوی دیوار حرف او مبنی بر بازگشت وایت واکرها را باور نمیکند.[۸]
در همان زمان در شهر پنتوس در قاره اسوس که در شرق وستروس واقع شدهاست، ویسریس تارگرین، پسر شاه دیوانه، در تلاش است تا تخت پادشاهی را پس بگیرد. در همین راه، او خواهر خود، دنریس تارگرین را به عقد کال دروگو رئیس قوم وحشی دوتراکی درمیآورد تا بتواند از ارتش او برای شکست پایتخت استفاده کند.[۸]
برخی از شخصیتها و داستانهای مجموعه برگرفته از دورههای مختلف تاریخ اروپا هستند.[۱۲] جنگ رزها (۸۵–۱۴۵۵ میلادی)[۱۳] در انگلستان بین خاندانهای لنکستر[و ۳] و یورک[و ۴] از موارد الهامبخش داستان بوده که در این مجموعه منعکسکنندهٔ نبرد خاندان لنیستر[و ۵] و استارک[و ۶] است. سرزمین وستروس با قلعهها و شوالیههایش نمادی از دوران اولیه قرون وسطی در اروپای غربی را به نمایش میگذارد. برای مثال شخصیت سرسی[و ۷] برگرفته از ایزابلا ملکه فرانسه (۱۲۹۵–۱۳۵۸ میلادی) است.[۱۲] مجموعه از ترکیبی از واقعیتها همچون، دیوار هادریان، سقوط روم و افسانه آتلانتیس (والریا باستانی)، آتش یونانی بیزانسیها (وایلدفایر)، حماسه ایسلندی عصر وایکینگها (آیرونبورنها) و ایل مغول (دوتراکیها) است که با نشانههایی از جنگ صد ساله (۱۳۳۷–۱۴۵۳ میلادی) و رنسانس ایتالیایی (۱۴۰۰–۱۵۰۰ میلادی) نیز الهام گرفتهاست. محبوبیت داستان مدیون مهارت مارتین در ترکیب این عناصر ناهمگون در یک اصل یکپارچه است که آنها را در جایگاه یک تاریخ جایگزین برای بیننده قرار میدهد.[۱۲]
«سوپرانوز در سرزمین میانی» عبارتی بود که دیوید بنیاف یکی از خالقان سریال، به شوخی آن را در مورد بازی تاجوتخت به کار برد که اشاره به ترکیب فضای سیاه و پر از توطئه و عناصر فانتزی و خیالی در این سریال دارد.[۱۴] مطالعهای در سال ۲۰۱۲ میلادی، این مجموعه را در رتبهٔ دوم ۴۰ سریال درام اخیر آمریکا بر اساس مرگ در هر قسمت قرار داد. این مجموعه بهطور متوسط در هر قسمت ۱۴ مرگ را به نمایش میگذارد.[۱۵]
همانند رمانی که داستان از آن برگرفته شده، مجموعهٔ تلویزیونی بازی تاجوتخت نیز تعداد بسیار زیادی شخصیت دارد. احتمال داده میشود که این مجموعه دارای بیشترین بازیگر در بین مجموعههای تلویزیونی است.[۱۶]
در زمان تولید فصل سوم این مجموعه، نام ۲۵۷ نفر بهعنوان بازیگر ثبت شد.[۱۷] در ادامه تعدادی از شخصیتهای اصلی داستان معرفی میشوند که نام آنها به عنوان بازیگر اصلی در تیتراژ ذکر شدهاست.[۱۸]
لُرد اِدارد ند استارک[و ۸] (شان بین) بزرگ خاندان استارک[و ۶] است که اعضای خانوادهاش در بیشتر قسمتهای داستان حضور دارند. او و همسرش کتلین تالی[و ۹] (میشل فرلی) پنج فرزند دارند: راب[و ۱۰] (ریچارد مدن) فرزند بزرگ خانواده، سانسا[و ۱۱] (سوفی ترنر) دختری زیبا، آریا[و ۱۲] (میسی ویلیامز) دختری بازیگوش، برن[و ۱۳] (ایزاک همپستد رایت) پسری ماجراجو و ریکن[و ۱۴] (آرت پارکینسون) کوچکترین فرزند آنهاست. گروگان و نگهبان ند استارک، تیان گریجوی[و ۱۵] (آلفی آلن) نیز تا پیش از مواجهه با رمزی اسنو[و ۱۶] دیوانه (ایوان ریان) در کنار استارکها زندگی میکرد. همسر راب، تالیسا مگیر[و ۱۷] (اونا چاپلین) شفابخش است. آریا نیز با شاگرد آهنگری به نام گندری[و ۱۸] (جو دمپسی) رابطهای دوستانه دارد. پسر حرامزادهٔ ند، جان اسنو[و ۱۹] (کیت هرینگتون) و دوستش سَـموِل تارلی[و ۲۰] (جان بردلی-وست) زیر نظر فرمانده جور مورمنت[و ۲۱] (جیمز کازمو) در نگهبانان شب[و ۲۲] خدمت میکنند. ایگریت[و ۲۳] (رز لزلی) مو قرمز، یکی از بربرهایی[و ۲۴] که توسط تورموند جاینتسبین[و ۲۵] (کریستوفر هیویو) رهبری میشوند، دختر مورد علاقهٔ جان است. سمول نیز به دختر وحشی دیگری به نام گیلی[و ۲۶] (هانا موری) علاقهمند است. زنی قد بلند و جنگجو به نام برین تارث[و ۲۷](گوئندولین کریستی) نیز در خدمت کتلین است.
در حالی که دوست قدیمیِ نِد، پادشاه رابرت براتیون[و ۲۸] (مارک ادی) یک زندگی مشترک بدون عشق با ملکه سرسی لنیستر[و ۲۹] (لینا هیدی) را دنبال میکند، ملکهٔ او با برادر دوقلویش جیمی لنیستر[و ۳۰] (نیکولای کاستر-والدو)، ملقب به شاهکش،[و ۳۱] رابطهٔ عاشقانهٔ پنهانی دارد. سرسی از برادر کوچک خود تیریون لنیستر[و ۳۲] (پیتر دینکلیج) که یک کوتولهٔ باهوش است، بیزار است. تیریون معشوقهای به نام شی[و ۳۳] (سیبل ککیلی) و محافظی به نام بران (جروم فلین)[و ۳۴] دارد. پدر فوقالعاده ثروتمند سرسی، لُرد تایوین لنیستر[و ۳۵] (چارلز دنس) و پسر بزرگ او جافری ظالم،[و ۳۶] (جک گلیسون) توسط جنگجوی صورت-زخمی به نام سندور کلگین[و ۳۷] (روری مککین) ملقب به سگ شکاری[و ۳۸] محافظت میشوند.
شورای کوچک مشاورین پادشاه شامل خزانهدار حیلهگر، لرد پیتر بیلیش[و ۳۹] (آیدان گیلن) ملقب به لیتلفینگر[و ۴۰] و خواجهٔ خبرچین لرد واریس[و ۴۱] (کنلت هیل) میشود. برادر شاه رابرت، استنیس براتیون[و ۴۲] (استیون دیلین) نیز راهبه ملیساندر[و ۴۳] (کاریس فن هاوتن) و قاچاقچی سابق، سِر داووس سیورث[و ۴۴] (لیام کانینگهام)، را برای مشاوره در خدمت دارد. خاندان ثروتمند تایرل[و ۴۵] توسط مارجری تایرل[و ۴۶] (ناتالی دورمر)، یک دختر جاهطلب در دربار، به نمایش درمیآیند.
در آنسوی دریای باریک[و ۴۷] فرزندان تبعید شدهٔ شاه گذشته (که به رهبری رابرت براتیون سقوط کرد) با نامهای ویسریس[و ۴۸] (هری لوید) و دنریس تارگرین[و ۴۹] (امیلیا کلارک) برای ادامهٔ زندگی خود در تلاش هستند. دنریس به همسری کال دروگو[و ۵۰] (جیسون موموآ)، رهبر قوم چادرنشین دوتراکی[و ۵۱] در میآید. مشاور دنریس، سِر جورا مورمنت[و ۵۲] (ایان گلن) نیز یک تبعیدی است.
پیتر دینکلیج (تیریون لنیستر)
لینا هیدی (سرسی لنیستر)
نیکلای کاستر والدو (سر جیمی لنیستر)
امیلیا کلارک (دنریس تارگرین)
کیت هرینگتون (جان اسنو)
سوفی ترنر (سانسا استارک)
میسی ویلیامز (آریا استارک)
ایان گلن (سر جورا مورمنت)
آلفی آلن (تیان گریجوی)
دیوید بنیاف در سال ۲۰۰۶ بعد از اینکه اولین جلد از سری رمانهای جرج مارتین، بازی تاجوتخت را خواند، ایدهٔ تولید یک مجموعهٔ تلویزیونی برگرفتهشده از کتاب را پیش خود مطرح کرد. او با هیجان بسیار برای مطرح کردن این ایده با دی. بی. وایس تماس گرفت و وایس «کتاب ۱۰۰۰ صفحهای را شاید فقط در ۳۶ ساعت خواند!».[۱۹] آنها طرح اولیه خود را با موفقیت به شبکهٔ اچبیاو ارائه دادند و موفق شدند رضایت جرج مارتین (که خودش یک فیلمنامهنویس قدیمی بود) را در یک ملاقات ۵ ساعته در یک رستوران جلب کنند. بنیاف به یاد میآورد که با پاسخ به سؤال «چه کسی مادر جان اسنو است؟» موفق شدند رضایت او را بدست بیاورند.
تولید مجموعه از ژانویه سال ۲۰۰۷ آغاز شد.[۲۰] شبکهٔ اچبیاو بعد از اینکه حقوق تولید مجموعهٔ تلویزیونی برای کتابها را بهدستآورد، بنیاف و وایس را برای نویسندگی و تهیهکنندگی مجموعه که قرار بود در هر فصل یک کتاب را به تصویر بکشد، به استخدام درآورد.[۲۰] در ابتدا قرار بود که بنیاف و وایس بهتنهایی نویسندگی تمامی قسمتها را بر عهده داشته باشند، در حالی که جرج مارتین بعد از پیوستن به تهیهکنندگان، به عرصهٔ نویسندگی مجموعه نیز وارد شد.[۲۰][۲۱] بعدها جین اسپنسون[و ۵۳] و بریان کاگمن، هرکدام با نوشتن فیلمنامهٔ یک قسمت در فصل اول به جمع نویسندگان افزوده شدند.[۷]
دو پیشنویس از قسمت آزمایشی که توسط بنیاف و وایس نوشته شدهبود، در ماه اوت سال ۲۰۰۷[۲۲] و ماه جون سال ۲۰۰۸ میلادی[۲۳] آماده شدند. اچبیاو با اینکه از هر دو نسخه راضی بود،[۲۳][۲۴] تا ماه نوامبر سال ۲۰۰۸ قسمت آزمایشی را سفارش نداد.[۲۵] اعتصاب نویسندگان آمریکا در سال ۲۰۰۷–۲۰۰۸ احتمالاً در این تأخیر تأثیر داشتهاست.[۲۴]
بودجهٔ مجموعهٔ بازی تاجوتخت با هزینهٔ ساخت مجموعهٔ تلویزیونی روم مقایسه میشود.[۲۶] براساس گزارشها ساخت قسمت آزمایشی بین ۵ تا ۱۰ میلیون دلار[۲۷] و ساخت کل فصل اول بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار آمریکا برای شبکهٔ اچبیاو هزینه داشتهاست.[۲۸] بودجهٔ تولید فصل دوم این مجموعه ۱۵٪ افزایش پیدا کرد تا بتواند مهمترین نبرد در «جنگ پنج پادشاه»[و ۵۴] یعنی نبرد بلکواتر را به تصویر بکشد.[۲۹] قسمت بلکواتر از فصل دوم، ۸ میلیون دلار و بقیه قسمتها بهطور میانگین ۶ میلیون دلار بودجه را به خود اختصاص دادند. این مقدار بودجه دو تا سه برابر بودجهٔ تولید هر قسمتِ سریالهای شبکههای کابلی و معمولی است.[۳۰]
سازندگان این مجموعه دیوید بنیاف و دی. بی. وایس قصد دارند تا در صورت توافق شبکهٔ اچبیاو حق ساخت مجموعه تلویزیونی تمامی قسمتهای رمان تکمیل نشدهٔ ترانه یخ و آتش را بخرند. از فصل ششم، سریال از رمانهای منتشرشده جلو زد و بر پایهٔ خلاصه نوشتههای مارتین و محتوای جدید ساخته شد.[۳۱] در آوریل ۲۰۱۶، سازندگان سریال اعلام کردند که برنامهٔ آنها این است که ۱۳ قسمت دیگر تولید کنند، هفت قسمت برای فصل هفتم و شش قسمت برای فصل هشتم.[۳۲] همان ماه سریال برای فصل هفتم با هفت قسمت تمدید شد.[۳۳][۳۴]
تا اواسط سال ۲۰۱۷، ۸ فصل از این مجموعه سفارش دادهشده و ۷ فصل آن بهطور کامل فیلمبرداری و پخش شدهاست. این مجموعه بهطور متوسط هر صفحهٔ کتاب را به ۴۸ ثانیه فیلم تبدیل کردهاست.[۳۵]
فصلهای ۱ و ۲ این مجموعه هر کدام بر اساس یک جلد از رمان ساخته شدند. برای فصلهای بعدی سازندگان بازی تاجوتخت، این مجموعه را به جای برداشت جلد به جلد، بهعنوان برداشتی کلی از رمان ترانه یخ و آتش تولید کردند.[۵۳] این عمل دست سازندگان را برای استفاده از قسمتهای مختلف داستان که در زمانهای متفاوتی اتفاق میافتادند، در مجموعهٔ تلویزیونی باز گذاشت.[۵۴]
شش فصل اول که تا کنون ساخته شدهاند، هر کدام دارای ۱۰ قسمت هستند اما فصل هفتم سریال دارای ۷ اپیزود است.[۵۵] زمان پخش بیشتر قسمتهای فصل اول و دوم سریال ۵۲ دقیقه است، در حالی که تعداد زیادی از قسمتهای فصل سوم ۵۶ یا ۵۷ دقیقهای هستند. قسمت اول و قسمتهای آخر فصل دوم، سوم و چهارم مدت زمانی بیش از یک ساعت دارند.[۵۶] قسمت آخر فصل هفتم با عنوان اژدها و گرگ با مدت زمان ۸۱ دقیقه طولانیترین اپیزود در کل سریال محسوب میشود.[۵۷]
تیتراژ بازی تاجوتخت توسط استودیوی تولید الاستیک[و ۵۵] برای شبکهٔ اچبیاو ساخته شدهاست. مدیر نوآوری آنگوس وال و همکارانش موفق به دریافت جایزهٔ امی برای بهترین تیتراژ اصلی برای این مجموعه در سال ۲۰۱۱ شدند.[۵۸] این تیتراژ یک نقشهٔ سه بعدی از دنیای خیالی داستان را در نمای داخل یک کره که توسط یک خورشید (که خودش درون یک اسطرلاب قرار دارد) روشن میشود، به تصویر میکشد. در حالی که دوربین بر روی زمین حرکت میکند تا به مناطقی برسد که اتفاقات این قسمت داستان در آنها رخ میدهند، چرخ دندههایی با مکانیزم پیچیده ساختمانها و سازههای شهر را از زمین بیرون آورده و سر هم میکنند. همزمان بههمراه پخش موسیقی ابتدای فیلم، نام بازیگران اصلی و دستاندرکاران مهم نمایان میشود. این تیتراژ بعد از حدود ۱ و نیم دقیقه با نوشتن عنوان مجموعه، نویسندگان و کارگردان به پایان میرسد.[۵۹] موسیقی تیتراژ توسط رامین جوادی ساخته شدهاست.
فیلمبرداریهای اولیه فصل اول مجموعه در تاریخ ۲۶ ژوئیه سال ۲۰۱۰ آغاز شد.[۷] مکان اصلی فیلمبرداری استودیوی پینتهال در شهر بلفاست در شمال ایرلند بود.[۶۰] صحنههای فضای بیرونی نیز در شمال ایرلند در تپههای شنی کوههای مورن (بهعنوان وائس دوتراک[و ۵۶])، کسل وارد[و ۵۷] (بهعنوان وینترفل[و ۵۸])، زمینهای اطراف سینتفیلد[و ۵۹] (بهعنوان جنگل گادزوود در وینترفل[و ۶۰])، پارک جنگلی تولیمور (برای صحنههای بیرونی)، کارنکسل[و ۶۱] (صحنهٔ اعدام)، معدن سنگ ماگهرامورن[و ۶۲] (بهعنوان کسل بلک[و ۶۳]) و قلعهٔ شین[و ۶۴] (بهعنوان زمینهای مسابقه) فیلمبرداری شدند.[۶۱] از دون کسل در استیرلینگ اسکاتلند در قسمت آزمایشی اصلی برای نمای بیرونی و داخلی وینترفل استفاده شد.[۶۲] تهیهکنندگان در ابتدا تصمیم گرفتند تا تمامی مجموعه را در اسکاتلند فیلمبرداری کنند، اما کمکم شمال ایرلند را به دلیل فضای کافی برای استودیو ترجیح دادند.[۶۳]
فیلمبرداری قسمتهایی که در فصل اول در جنوب اتفاق میافتادند پس از جابهجایی از کشور مراکش در قسمت آزمایشی، در کشور مالت انجام شد.[۷] شهر ایمدینا[و ۶۵] برای برداشت صحنههای کینگز لندینگ انتخاب شد. همچنین فیلمبرداری در قلعهٔ مانوئل (برای سپت بیلور[و ۶۶])، جزیره غودش (برای سرزمینهای دوتراکیها)، قصر سنآنتون،[و ۶۷] قلعه ریکاسولی،[و ۶۸] قلعه سنتآنجلو[و ۶۹] و صومعه سنتدومنیک[و ۷۰] (همهٔ این مکانها برای صحنههای داخل رد کیپ[و ۷۱]) نیز صورت گرفت.[۶۱]
برای برداشت صحنههای جنوبی فصل دوم از کشور مالت به کرواسی نقل مکان شد. جایی که شهر دوبروونیک و مناطق اطراف آن اجازه میداد تا در صحنههای بیرونی یک شهر ساحلی با دیوار مستحکم را به تصویر کشید. از دیوارهای شهر دوبروونیک و قلعه لوریهناتس برای کینگز لندینگ[و ۷۲] و رد کیپ[و ۷۱] استفاده، و از جزیره لوکروم،[و ۷۳] صومعه سنتدومنیک[و ۷۴] در جزیرهٔ تروگیر، قصر رکتور[و ۷۵] در دوبروونیک و معدن سنگ دوباک[۶۴] که در شرق آن قرار دارد برای صحنههای شهر کارث[و ۷۶] استفاده شد. فیلمبرداری صحنههای شمال دیوار نیز در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ در ایسلند صورت گرفت.[۶۱]
مکان فیلمبرداری فصل سوم به دوبروونیک در کرواسی بازگشت. از دیوارهای شهر دوبروونیک، قلعه لوریهناتس و مکانهای اطراف برای صحنههای کینگز لندینگ و رد کیپ استفاده شد. ترستنو آربورتوم[و ۷۷] نیز بهعنوان یک مکان جدید برای باغ درون کینگز لندینگ که تایرلها از آن استفاده میکنند، به لوکیشنها افزوده شد. فصل سوم به مراکش (که در قسمت آزمایشی از آن استفاده شده بود) نقل مکان کرد و با استفاده از مکانهای شهر صویره صحنههای دنریس در اسوس را به تصویر کشید.[۶۵] برای تولید این فصل ۳ گروه (به نامهای اژدها، گرگ و کلاغ) بهصورت همزمان کار فیلمبرداری را انجام میدادند. همچنین ۶ تیم کارگردانی، ۲۵۷ بازیگر و ۷۰۳ دستاندرکار آنها را یاری میکردند.[۱۷] یکی از صحنهها که در آن یک خرس واقعی به اسم بارت کوچولو وجود داشت نیز در شهر لس آنجلس فیلمبرداری شد.[۶۶]
فیلمبرداری فصل چهارم در دوبروونیک ادامه پیدا کرد و چندین لوکیشن دیگر مانند قصر دیوکلشن[و ۷۸] و قلعه کلیس[و ۷۹] در اسپلیت نیز به مکانهای فیلمبرداری افزوده شدند.[۶۷] فیلمبرداری این فصل ۱۳۶ روز به طول انجامید و در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ به پایان رسید.[۶۸]
کار فیلمبرداری فصل پنجم مجموعه از ماه ژوئیه سال ۲۰۱۴ آغاز و در ماه دسامبر همان سال به پایان رسید.[۶۹] فیلمبرداری این فصل در کشور کرواسی ادامه پیدا کرده و کشور اسپانیا نیز به مکانهای فیلمبرداری افزوده شد. لوکیشنهای کشور کرواسی همچنان از شهر دوبروونیک و مناطق اطراف آن انتخاب شده و مکانهای جدیدی مانند ایموتسکی[و ۸۰] نیز به مجموعهٔ لوکیشنها افزوده شدند.[۷۰] فیلمبرداری در کشور اسپانیا نیز در اطراف ایالت اندلس و در مکانهایی مانند قصر سویا صورت گرفت.[۷۱]
نويسنده ي گيم اف ترونز
شخصیتهای زادهٔ وستروس در بازی تاجوتخت به زبان انگلیسی بریتانیایی و معمولاً (و نه همیشه) بر اساس لهجهٔ قسمتی از انگلستان که از نظر جغرافیایی معادل محل تولد شخص در وستروس است، سخن میگویند. برای مثال ادارد استارک، بهعنوان نگهبان شمال،[و ۸۱] به لهجهٔ شمال انگلستان (لهجهٔ یورکی) و لرد تایوین لنیستر که اهل جنوب وستروس است، به لهجهٔ جنوبی انگلستان صحبت میکنند. شخصیتهایی که در خارج از وستروس هستند نیز عموماً (و نه همیشه) با لهجهٔ خارجی انگلیسی بازی میشوند.[۷۲]
با اینکه زبان انگلیسی زبان رایج در وستروس است، تولیدکنندگان به کمک دیوید پترسون[و ۸۲] زبانشناس زبانهای دوتراکی و والیریان[و ۸۳] را بهعنوان زبانهای ساختگی براساس تعداد کمی از کلماتی که در کتاب جورج مارتین وجود داشت، بهوجود آوردهاند.[۷۳] جملات دوتراکی یا والیریان در این مجموعه با زیرنویس انگلیسی پخش میشوند. بیبیسی پیشبینی میکند که این زبانها از طریق پخش این مجموعهٔ تلویزیونی بیش از زبانهای ویلزی، ایرلندی و گیلیک اسکاتلندی به گوش مردم دنیا رسیدهاست.[۷۴]
مجموعهٔ تلویزیونی بازی تاجوتخت توسط شبکه اچبیاو در کشور آمریکا پخش میشود. پخش این سریال در دیگر کشورها از طریق شبکههای همکار اچبیاو یا شبکههای پولی دیگر معمولاً بهصورت همزمان با آمریکا یا با چند هفته تأخیر انجام میگیرد. پخش این سریال در کشور چین از طریق شبکهٔ سیسیتیوی از آغاز سال ۲۰۱۴ شروع شدهاست. نسخهٔ پخششده توسط سیسیتیوی بهصورت گستردهای صحنههای سکس و خشونت را سانسور میکند. این عمل موجب اعتراض بینندگان چینی بهویژه به ناهماهنگی صحنههای پخششده در این نسخه از مجموعه شدهاست.[۷۵]
پخش کنندگان مجموعهٔ تلویزیونی بازی تاجوتخت شامل شبکههای زیر میشوند:[۷۶]
ده قسمت فصل اول مجموعهٔ بازی تاجوتخت در تاریخ ۶ مارس سال ۲۰۱۲ میلادی در قالب دیویدی و دیسک بلو-ری در یک مجموعهٔ جعبهای منتشر شدند. این مجموعهها دارای پیشزمینههای اضافی و موارد پشت صحنه هستند اما از آنجایی که تمامی صحنههای فیلمبرداری شده در نسخهٔ پخش تلویزیونی مورد استفاده قرار گرفته بودند، هیچ صحنهٔ اضافی نسبت به نسخهٔ پخششده در تلویزیون ندارند.[۷۷] این مجموعه در هفتهٔ اول انتشار به تعداد ۳۵۰٬۰۰۰ نسخه به فروش رسید که رکورد بیشترین فروش در طول یک هفته برای مجموعههای تلویزیونی شبکهٔ اچبیاو است. بازی تاجوتخت رکورد تعداد خرید آنلاین از وبگاه فروشگاه اچبیاو را نیز در دست دارد.[۷۸] در نوامبر سال ۲۰۱۲ نیز یک نسخهٔ ویژه از مجموعه جعبهای برای «جمعکنندگان» مجموعه نیز عرضه شد که علاوه بر دیویدی و بلوری حاوی یک تخم اژدهای کوچک مصنوعی و قسمت اول فصل دوم بود.[۷۹]
مجموعهٔ جعبهای دیویدی و دیسک بلو-ری به همراه نسخهٔ آنلاین برای خرید فصل دوم از ۱۹ فوریه سال ۲۰۱۳ در دسترس قرار گرفت.[۸۰] تعداد فروش روز اول این مجموعه با فروش ۲۴۱٬۰۰۰ نسخهٔ جعبهای و ۳۵۵٬۰۰۰ قسمت دریافت شده آنلاین، مجدداً رکورد فروش شبکهٔ اچبیاو را شکست.[۸۱]
فصل سوم سریال همزمان با پخش در آمریکا، برای خرید آنلاین در فروشگاه آیتیونز قرار گرفت. نسخهٔ آیتیونز فقط از کشور استرالیا قابل تهیه است.[۸۲]
بازی تاجوتخت در وسعت بسیار زیادی بهصورت غیرقانونی کپی میگردد. به جز محبوبیت زیاد این مجموعه، گمان میرود دلایلی مانند تأخیر در پخش در خارج از آمریکا[۸۳] و هزینهٔ زیاد سرویسهای خارج از آمریکا به نقض قوانین حق تکثیر این مجموعه دامن زدهاست. به گفتهٔ وبسایت اشتراکگذاری تورنتفریک[و ۸۴] هزینه در داخل آمریکا بین ۱۵ تا ۲۵ دلار در ماه است (هزینهٔ اشتراک ماهیانهٔ سرویس)، در حالیکه هزینهٔ سرویس تلویزیونی فقط برای بازی تاجوتخت در انگلستان برای هر قسمت ۲۶ پوند و در استرالیا برای هر قسمت ۵۲ دلار استرالیا است.[۸۴]
وبسایت تورینتفریک مجموعهٔ بازی تاجوتخت را دارای بیشترین کپی غیرقانونی در میان مجموعههای تلویزیونی در سالهای ۲۰۱۲،[۸۵] ۲۰۱۳[۸۶] و[۸۷] ۲۰۱۴ اعلام کردهاست. یکی از قسمتهای این مجموعه در سال ۲۰۱۲ بیش از ۴٬۲۸۰٬۰۰۰ بار در شبکهٔ بیتتورنت دریافت شد! آماری که تقریباً برابر تعداد بینندگان قانونی است.[۸۸][۸۹] آمار دریافت غیرقانونی در کشور استرالیا بسیار بالا بودهاست.[۹۰] تا جایی که سفیر آمریکا در استرالیا، جف بلیچ،[و ۸۵] طی یک بیانیهٔ عمومی کپی غیرمجاز این مجموعه در سال ۲۰۱۳ را محکوم کرد.[۹۱][۹۲] یک کپی از قسمت اول فصل سوم این مجموعه، رکورد بیشترین به اشتراکگذاری همزمان در شبکهٔ بیتتورنت در طول تاریخ را با ۱۶۰٬۰۰۰ به اشتراکگذار و بیش از ۱ میلیون دریافت در دست دارد.[۹۳] قسمت آخر فصل چهارم سریال در ۱۲ ساعت حدود ۱٫۵ میلیون بار از طریق شبکه بیتتورینت دریافت شد که رکورد جدیدی برای دریافت غیرقانونی است.[۹۴]
در اوایل اوت ۲۰۱۷ و زمانی که فصل هفتم سریال تازه پخشش را شروع کرده بود گروهی هکر ناشناس به شبکه اچبیاو حمله کرده و ۱٫۵ ترابایت اطلاعات این شبکه را به سرقت بردند که ظاهراً شامل فیلمنامه و اپیزودهایی از مجموعه بازی تاجوتخت نیز بودهاست. بعد از گذشت یک روز هکرها نسخه بیکیفیتی از اپیزود چهارم فصل هفتم را که «غنائم جنگ» نام دارد دو روز پیش از موعد پخش بر روی اینترنت به اشتراک گذاشتند که بازخوردهای بسیار زیادی داشت. همچنین تعداد بسیار بالایی دانلود از این قسمت گزارش شد.[۹۵] هکرها از مدیران شبکه اچبیاو درخواست باج کردند و اعلام کردند که اگر این شبکه پرداخت پول را قبول نکند اطلاعات دیگری را نیز که در اختیار دارند بر روی اینترنت پخش خواهند کردند. شبکه اچبیاو اما اعلام کرد که هیچ هزینهای را به هکرها پرداخت نخواهد کرد.[۹۶] نکته قابل توجه این است که با وجود انتشار زودتر از موعد اپیزود چهارم، این اپیزود در روز پخش اصلی بیش از ۱۰ میلیون نفر بیننده داشت و موفق شد عنوان پرمخاطبترین اپیزود سریال را به خود اختصاص دهد.[۹۷][۹۸] همچنین این اپیزود نقدهای بسیار مثبتی از سوی منتقدین و تماشاگران دریافت کرد و با نمره ۹٫۹/۱۰ تبدیل به یکی از تحسین شدهترین اپیزودهای کل سریال در سایت آی ام دی بی شدهاست.[۹۷] با این حال اما حواشی سریال ادامه پیدا کرد. حدود یک هفته قبل از پخش قسمت ششم با نام «آنسوی دیوار» این اپیزود ناگهان بر سطح اینترنت پخش شد. ابتدا گمان میرفت که باز هکرها این کار را کرده باشند اما مدیران اچبیاو اعلام کردند که این اپیزود به اشتباه از طرف کشور اسپانیا پخش شدهاست و آنها تحقیقات خود را برای کشف بروز این اتفاق آغاز کردهاند. اپیزود ششم نیز به صورت گستردهای دانلود شد و بازخوردهای جالبی از سوی تماشاگران نسبت به آن منتشر شد.[۹۹]
ناظران مختلف شامل کارگردان مجموعه، دیوید پترارکا[و ۸۶] و مدیرعامل شرکت تایم وارنر، جفری بیکز اذعان داشتهاند که کپی غیرقانونی در انتظارات این مجموعه خللی ایجاد نکردهاست.[۱۰۰][۱۰۱] به گفتهٔ آنان سود مجموعه از موج ایجاد شده توسط سریال و تفسیرهای صورت گرفته بهدست آمدهاست و کپیهای غیرقانونی نتوانسته از تعداد افرادی که قانوناً سریال را تهیه میکردهاند، کم کند.[۱۰۱]
از ۲۳ ژانویه سال ۲۰۱۵، دو قسمت آخر فصل ۴ در ۱۵۰ تئاتر آیمکس در سراسر آمریکا پخش میشود. بازی تاجوتخت اولین مجموعهٔ تلویزیونی است که به این شکل پخش میشود.[۱۰۲] مجموعه در روز افتتاح موفق به فروش ۶۸۶٬۰۰۰ دلاری شد و انتظار میرود که در طول هفته اول ۲ میلیون دلار، فروش کند.[۱۰۳]
موسیقی متن این مجموعه توسط رامین جوادی ساخته شدهاست. موسیقی متن فصل اول که حدوداً ده هفته قبل از پخش قسمت اول سریال آماده شد،[۱۰۴] در ماه ژوئن سال ۲۰۱۱ توسط ناشر آمریکایی وارز سرابند[و ۸۷] منتشر شد.[۱۰۵] آلبوم موسیقیهای متن فصلهای بعدی نیز بههمراه آثاری از گروههایی همچون نشنال، هلد استدی[و ۸۸] و سگو رش منتشر شد. موسیقی اصلی تیتراژ مجموعه نیز به دفعات بازخوانی شدهاست.[۱۰۶]
ثرونکست: راهنمای رسمی بازی تاجوتخت[و ۸۹] مجموعه پادکستی است که توسط کوینک[و ۹۰] تولید و توسط جیوف لوید مجریگری شدهاست. این پادکست بر روی وبسایت شبکهٔ اسکای آتلانتیک و فروشگاه آیتیونز کشور انگلستان موجود بود.[۱۰۷] شبکهٔ اچبیاو در سال ۲۰۱۴ یک آلبوم رایگان از ترانههای رپ در مورد بازی تاجوتخت را با عنوان تخت را بگیر[و ۹۱] منتشر کرد.[۱۰۸]
در ۲۷ سپتامبر سال ۲۰۱۲ کتابی همراه با عنوان درون بازی تاجوتخت اچبیاو[و ۹۲] توسط یکی از نویسندگان خود مجموعه، بریان کاگمن، منتشر شد.[۱۰۹] در این کتاب ۱۹۲ صفحهای نویسنده به کمک هنر مفهومی و تصاویری از پشت صحنه، نحوهٔ تولید دو فصل اول سریال را در کنار شخصیتها و خانوادههای مهم داستان بررسی میکند.[۱۱۰]
شبکهٔ اچبیاو اجازه تولید و فروش بسیاری از وسایل مربوط به مجموعهٔ بازی تاجوتخت را صادر کردهاست. این محصولات شامل بازیهای ویدئویی مختلف، زره و سلاحهای کپی، جواهرات، عروسک بابلهد[و ۹۳] شرکت فونکو، آبجوهای شرکت امگانگ و پوشاک مختلف میشود.[۱۱۱] اشیای گرانقیمتی مانند ساعت مچی اولیسه ناردین به قیمت ۱۰٬۵۰۰ دلار[۱۱۲] و تخت آهنین از جنس رزین به قیمت ۳۰٬۰۰۰ دلار نیز در میان این کالاها وجود دارند.[۱۱۳]
در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نیز تعدادی نمایشگاه سیار از لباسها، زرهها و سلاحهای مجموعه در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا برپاشده و میشود.[۱۱۴]
مجموعهٔ بازی تاجوتخت الهامبخش کارها و محصولات دیگری نیز بودهاست. برای مثال چهار بازی ویدئویی براساس مجموعهٔ تلویزیونی و کتاب تولید شده یا در حال تولیدند. در این میان بازی استراتژیک رایانهای «بر فراز بازی تاجوتخت»[و ۹۴] الهام ویژهای از مجموعهٔ تلویزیونی میگیرد و شخصیتهای و مکانهای جدید را بلافاصله بعد از نمایش در مجموعهٔ تلویزیونی وارد بازی میکند.[۱۱۵]
در پاییز سال ۲۰۱۲ سری لباسهای مُدِ برند هلموت لنگ برگرفته از بازی تاجوتخت بود.[۱۱۶][۱۱۷] در ماه مارس همان سال انتشارات وایلی-بلکول کتابی را با عنوان «بازی تاجوتخت و فلسفه: زخمهای منطقی عمیقتر از شمشیر»[و ۹۵] منتشر کرد.[۱۱۸] این کتاب که در بخش فرهنگ عامه و فلسفه این انتشارات قرار گرفت، توسط هنری جیکوبی[و ۹۶] و ویلیام ایروین[و ۹۷] ویرایش شدهاست. هدف کتاب نشان دادن و بررسی مسائل فلسفی است که با پخش این مجموعه و موارد مرتبط با آن، بهوجود آمده و مطرح شدهاست.[۱۱۹]
تصاویر روی جلد مجله مَد در ماه آوریل سال ۲۰۱۳ نیز برگفته از بازی تاجوتخت بود.[۱۲۰]
بازی تاجوتخت از مجموعههایی است که حتی پیش از پخش قسمت اول، هواداران خود را در انتظار نگاه داشتهبود.[۱۲۱][۱۲۲] از همان زمان این پروژه تبدیل به یک موفقیت تجاری و یک اثر مورد علاقهٔ منتقدان تبدیل شد. به گفتهٔ روزنامهٔ گاردین، تا سال ۲۰۱۴ این مجموعهٔ تلویزیونی «بزرگترین مجموعه درام» در تلویزیون است و مجموعهایست که «بیش از همه در موردش صحبت میشود».[۱۲۳]
نظرات منتقدین برای چهار فصل این مجموعه که تا کنون پخش شدهاند، مثبت ارزیابی میشود. هر چهار فصل در تعدادی از فهرستهای بهترینهای رسانههای آمریکایی مانند واشینگتن پست (در سال ۲۰۱۱)، مجله تایم (در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲) و هالیوود ریپورتر (در سال ۲۰۱۲) قرار گرفتند.[۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲]
فصل دوم تا چهارم این سریال که در وبسایت متاکریتیک امتیازاتی بالای ۸۰ کسب کردند، در میان عنوانهایی با سطح «تحسین جهانی» در این وبسایت قرار گرفتهاند. در سال ۲۰۱۳ انجمن نویسندگان آمریکا بازی تاجوتخت را در مکان ۴۰ام فهرست «۱۰۱ مجموعهٔ تلویزیونی برتر نوشته شده تاریخ» قرار داد.[۱۴۳]
عملکرد بازیگران فراوان بریتانیایی و ایرلندی مجموعه، که بیشتر بازیگران را تشکیل میدهند، بارها مورد تحسین قرار گرفتهاست. بازی پیتر دینکلیج، بازیگر آمریکایی، که با ادای نقش تیریون لنیستر به صورت «جذاب، با ویژگیهای اخلاقی دوپهلو و خودآگاه»[۱۴۴] موفق شد جایزهٔ امی و گلدن گلاب را از آن خود کند، بسیار به چشم میآید. تا جایی که لسآنجلس تایمز نوشت «بازی تاجوتخت تا حد زیادی مدیون پیتر دینکلیج است»[۱۴۵] و حتی پیش از آن، در فصل دوم، نیز شخصیت او در مرکز توجه در میان شخصیتهای مجموعه قرار داشت[۱۴۶] و از او بهعنوان دزد صحنه یاد شد.[۱۴۶] چندین منتقد نیز عملکرد بازیگران زن[۱۴۵] و کودک مجموعه را تحسین کردهاند.[۱۴۷] میسی ویلیامز ۱۴ ساله که برای اولین کار بازیگری خود، در فصل اول در نقش آریا استارک ایفای نقش کرد، به خاطر بازی زیبا در مقابل چارلز دنس (تایوین لنیستر) در فصل دوم مورد ستایش بسیاری واقع شد.[۱۴۸]
در بررسی فصل اول مجموعه بازی تاجوتخت، منتقدین به هزینهٔ بالای تولید، دنیای قابل باور و شخصیتهای پرطرفدار اشاره کردهاند.[۱۴۹] مجله ورایتی نوشت «احتمالاً هیچ سریالی به شبکهاش بیشتر از بازی تاجوتخت به اچبیاو سود نمیرساند. مجموعهای که توسط شبکهای با بینندگان ولخرج ساخته و بعد از پخش تنها یک فصل به پدیدهای جهانی تبدیل شدهاست. ساخت این داستان خیالی پیچیده قماری بود که به خوبی بهای خود را پرداخت.»[۱۵۰]
فصل دوم نیز نظرات مثبت بسیاری از منتقدین را از آن خود کرد. مجله انترتینمنت ویکلی صفتهای «واضح، زنده و به زبان ساده سرگرمکننده» را به داستانگویی این فصل نسبت داد.[۱۵۱] مجله هالیوود ریپورتر با اشاره به اینکه این مجموعه «گزینه بسیار خوبی برای یکی از بهترین مجموعههای تلویزیون» شدن است، گفت جاذبهٔ زیاد این سریال آن را تبدیل به تنها سریالی در این ژانر میکند که میتوان آن را بهراحتی با مجموعههایی مانند مد من یا بریکینگ بد مقایسه کرد.[۱۵۲] در این میان نیویورک تایمز عدم پیچیدگی شخصیتها و تعداد گیجکننده آنها را، در کنار داستان پرپیچ و خم مجموعه مورد انتقاد قرار داد.[۱۵۳]
فصل سوم مجموعه نیز مورد پسند منتقدین واقع شد. جذابیت فوقالعاده، شخصیتهای محبوب و افزایش تعداد شخصیتها از مواردی بود که در این فصل مورد توجه منتقدین قرار گرفت.[۱۵۴][۱۵۵] به گفتهٔ واشینگتنپست، فصلی «هوشمندانه، طاقتفرسا و بسیار جالب» که با هیچیک از مجموعههای تلویزیونی فعلی قابل مقایسه نیست.[۱۵۵] نیویورک پست با اشاره به کم شدن تعداد صحنههای جنسی، از به نمایش درآمدن بیشتر صحنههای اکشن و افزایش پیچیدگی داستان استقبال کرد.[۱۵۶] در میان منتقدین بار دیگر نیویورکتایمز با اشاره به داستانهای پیچیدهٔ فراوان، دیالوگهای بسیار زیاد و شخصیتهایی که «تنها برای ما داستان تعریف میکنند»، مجموعه را مورد انتقاد قرار داد.[۱۵۷]
بهترین بازخورد منتقدین در میان فصلهای پخششدهٔ مجموعه را فصل چهارم به خود اختصاص دادهاست. معرفی شخصیتهای جدید و عمیقتر شدن شخصیتهای قدیمی سریال در کنار روند روبهجلوی داستان توجه رسانههای مختلف را به خود جلب کرد.[۱۵۸][۱۵۹] تعدادی از منتقدین لقب «بهترین مجموعهٔ تلویزیونی» را به فصل چهارم بازی تاجوتخت دادند.[۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲] روش تعریف داستان و روند مجموعه با جملاتی مانند «داستان نمیتوانست از این بیشتر شگفتآور باشد»[۱۶۳] و «تعریف داستان به سطح جدیدی از اطمینان رسیدهاست»[۱۵۸] مورد پسند واقع شد.[۱۶۲] پیچیدگی داستان و صحنههای جنسی نیز از مواردی بودند که مورد انتقاد منتقدین قرار گرفتند.[۱۶۴]
برخلاف محبوبیت این مجموعه در زمینههای دیگر در میان منتقدین، بازی تاجوتخت بارها به دلیل استفادهٔ فراوان از برهنگی زنان، خشونت، شکنجه، خشونت جنسی ضد زنان و نحوهٔ نمایش این موارد مورد انتقاد قرار گرفتهاست.
میزان استفاده از ارتباط جنسی و برهنگی، بهویژه در صحنههایی که وابستگی فراوانی به روند داستان ندارند، نکتهٔ منفیِ اصلی بسیاری از منتقدین فصل اول و دوم است. استیون دیلین، بازیگر سریال که در نقش استنیس براتیون بازی میکند، استفاده فراوان مجموعه از برهنگی را با «فیلمهای پورن دهه هفتاد آلمان» مقایسه میکند.[۱۶۵] چارلی اندرز[و ۹۸] از منتقدین وبگاه آیاو۹ میگوید در حالی که فصل اول مجموعه مملو از سکسپوزیشن است، فصل دوم بدون ارائه اطلاعات زیادی در مورد داستان، بر روی ارتباط جنسی ناخوشایند، استثماری و ضد انسانی تمرکز دارد.[۱۶۶] آنا هولمز،[و ۹۹] منتقد واشینگتن پست اعتقاد دارد که صحنههای برهنگی تنها برای لذت مردان دگرجنسگرا ساخته شدهاست؛ صحنههایی در محیط قرون وسطایِ مصنوعی، با زنانی که موهای اطراف اندام جنسی را از ته تراشیدهاند، برای دیگر بینندگان منحرفکننده است.[۱۶۷] در همین راستا مائورین ریان،[و ۱۰۰] منتقد هافینگتن پست با اشاره به اینکه بازی تاجوتخت بیشتر زنان برهنه را نشان میدهد تا مردان، اعتقاد دارد که نمایش «پستانهای برهنه بهصورت تصادفی» تمامی تلاشهای احتمالی سریال برای نمایش ظلم به زنان در یک جامعه فئودال را زیر سؤال میبرد.[۱۶۸] برنامهٔ پخش زنده شنبه شب در یک تقلید تمسخرآمیز از این جنبهٔ مجموعه، اقدام به تهیهٔ برنامهای کرد که در آن یک پسر سیزدهساله بهعنوان مشاور یک مجموعه، تلاش داشت تا تنها دغدغهاش که نمایش بیشترین پستان برهنه در ثانیه بود را به نمایش بگذارد.[۱۶۶][۱۶۹]
فصل سوم مجموعه که در آن شخصیت تئون گریجوی در طول سریال مورد شکنجه واقع میشود و در نهایت اخته میگردد نیز، بهدلیل استفاده و نمایش شکنجه مورد نقد منتقدین واقع شدهاست.[۱۷۰] مدلین دیویس[و ۱۰۱] در وبسایت جزبل نوشت «غیرطبیعی نیست اگر مجموعهٔ بازی تاجوتخت به پورنِ خشونتآمیز بودن متهم شود. خشونت بیاحساس و ابزارگرایانه در کنار سکس خشن و ابزارگرایانه به نمایش گذاشته شدهاست.» با این حال او اشاره میکند که بهجز لذتگرایی و شکنجهٔ تئون گریجوی در فصل سوم، نمایش دیگر خشونتها به هدف روایت داستان صورت گرفتهاست.[۱۷۱]
در قسمت شکنندهٔ زنجیرها در فصل چهارم، صحنهای که در آن جیمی لنیستر به خواهر خود سرسی تجاوز میکند، بحثهای فراوانی دربارهٔ نمایش خشونت جنسی ضد زنان توسط مجموعه را به راه انداختهاست. به گفتهٔ نیویورک تایمز، اینکه الکس گریوز،[و ۱۰۲] کارگردان این قسمت، در نوشتههای خود بهطور ضمنی اعلام داشته که متوجه نشده که این صحنه، صحنهٔ تجاوز است، خشم بسیاری را برافروخته.[۱۷۲] در همین راستا سونیا سارایا،[و ۱۰۳] از نویسندگان ای. وی. کلاب، اعتقاد دارد که نمایش این صحنه و صحنهٔ ارتباط جنسی کال دریگو و دنریس در فصل اول (که هر دو در کتاب با رضایت طرفین اتفاق میافتند) به صورت صحنههای تجاوز، بهنظر میرسد به دلیل «سوء استفاده از هیجان و شوک» در بیننده باشد.[۱۷۳] مجله تایم نوشت منتقدین از این میترسند که «صحنههای تجاوز بهقدری در سریال فراگیر شوند که دیگر مانند صدای پیشزمینه باشند: یک اتفاق عادی و بدون شوک».[۱۷۲] جرج آر. آر. مارتین در پاسخ به این انتقادات گفت که تجاوز و خشونت جنسی در جنگها بسیار فراوان هستند و حذف این صحنهها از مجموعهٔ تلویزیونی یکی از مهمترین موضوعهای کتاب او را کمرنگ خواهد کرد: اینکه «ترس اصلی در تاریخ انسانها از اُرکها و لردهای سیاه نیست، بلکه از خود انسانهاست.»[۱۷۲]
فصل اول سریال بازی تاجوتخت بهطور متوسط ۲٫۵ میلیون بیننده برای پخش اولش که یکشنبه شبها از شبکهٔ اچبیاو صورت میگرفت، داشت. با در نظر گرفتن بینندگان تکرار پخش این مجموعه بهطور متوسط ۹٫۳ میلیون بیننده برای آن اعلام میشود.[۱۷۴] برای فصل دوم، این مجموعه توانست ۱۱٫۶ میلیون نفر بیننده برای خود داشته باشد.[۱۷۵] فصل سوم با افزایش مجدد بینندگان مواجه شد و توانست عدد ۱۴٫۲ میلیون نفر را بهعنوان رکورد دومین مجموعهٔ پربینندهٔ اچبیاو،[۱۷۶] بعد از سوپرانوز، برای خود ثبت کند.[۱۷۷] با شروع پخش فصل چهارم، شبکهٔ اچبیاو اعلام کرد که تعداد متوسط بینندگان این مجموعه به ۱۸٫۴ میلیون نفر رسیده و از نظر تعداد بیننده از مجموعهٔ سوپرانوز نیز پیشی گرفتهاست. بهاینترتیب بازی تاجوتخت در حال حاضر پربینندهترین مجموعهٔ تلویزیونی شبکهٔ اچبیاو در طول تاریخ این شبکه است.[۱۷۸]
برخلاف پیشبینی روزنامهنگاران که اعلام میکردند بینندگان مرد مجموعهٔ بازی تاجوتخت بسیار بیشتر از زنان هستند، دادههای شرکت آمریکایی تحقیقات رسانهای نیلسن در سال ۲۰۱۳ نشان داد که بینندگان این مجموعه بسیار کمتر از دیگر مجموعههای تلویزیونی از نظر جنسی متفاوت هستند. به گفتهٔ این شرکت ۴۲٪ از بینندگان بازی تاجوتخت را زنان تشکیل میدهند.[۱۷۹]
نمودار زیر تعداد بینندگان پخش اول هر قسمت (بدون احتساب تکرارها) را به میلیون نفر نشان میدهد:
فصل:
۱ (۲۰۱۱)
۲ (۲۰۱۲)
۳ ( ۲۰۱۳)
۴ (۲۰۱۴)
۵ (۲۰۱۴)
۶ (۲۰۱۵)
۷ (۲۰۱۷)
۸ (۲۰۱۹)
اولین فصل مجموعهٔ بازی تاجوتخت برای ۱۳ جایزهٔ امی از جمله جایزهٔ مجموعهٔ دارم فوقالعاده نامزد شد. این فصل ۲ جایزهٔ بازیگر مکمل فوقالعاده در سریال دارم و طراحی تیراژ فوقالعاده را از آن خود کرد. پیتر دینکلیج، که در نقش تیریون لنیستر بازی میکند، در امی، گلدن گلوب، اسکریم و جایزهٔ ستلایت بهعنوان بهترین بازیگر نقش مکمل معرفی شد. فصل دوم سریال در سال ۲۰۱۲ نیز توانست ۶ جایزه در بخش هنرهای خلاقانهٔ جایزهٔ امی بهدست بیاورد.
ACADEMY OF TELEVISION ARTS & SCIENCES 63rd ANNUAL PRIMETIME EMMY AWARDS
Complete 64th Primetime Creative Arts Emmys Winners
ACADEMY OF TELEVISION ARTS & SCIENCES 63rd ANNUAL PRIMETIME EMMY AWARDS
Complete 64th Primetime Creative Arts Emmys Winners
باشعوری
فرهنگ و هنر, فیلم
3 دیدگاه
آشنایی با داستان سریال گیم اف ترونز
سریال گیم اف ترونز را می توان گفت جزو پر مخاطب ترین سریال ها دانست که به سبک خیال پردازی حماسی در دل مخاطبین جا افتاده است. سریال بازی تاج و تخت به کارگردانی دیوید بنیاف خلق شده که در واقع اگر به خاطر داشته باشید، وی کارگردان فیم تروآ بوده است.
لازم به ذکر است، داستان سریال گیم اف ترونز برگرفته از رمان جذاب و حماسی ترانه یخ و آتش بوده که توسط جرج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) نویسنده و نمایش نامه نویس آمریکایی به چاپ رسیده است.
نويسنده ي گيم اف ترونز
همچنین طبق آماری که از شبکه HBO منتشر شده است، قسمت اول فصل هفتم که «دراگوناستون» (Dragonestone) نام دارد، بیشترین بازدید را در بین تمام قسمت های این سریال تا به امروز داشته است. رکورد قبلی دست قسمت پایانی فصل ششم بود که ۸.۸۹ میلیون بیننده داشت.
داستان سریال گیم اف ترونز را می توان جزو یکی از برترین داستان های انگیزشی دانست که در واقع شما در این سریال ارتباط هیجان انگیزی را تجربه خواهید کرد. باشعوری تلاش کرده است تا ۸ فصل داستان سریال گیم اف ترونز را برای شما عزیزان به ارمغان آورد پس با ما همراه باشید تا خلاصه تمامی فصل ها را برای شما تداعی کنیم.
داستان فصل اول سریال Game of Thrones – برگرفته از رمان بازی تاج و تخت، اولین کتاب از سری رمان های ترانه یخ و آتش
داستان سریال گیم اف ترونز در واقع از شهری به نام وینترفل شروع شده که در ابتدا شما با خانواده ی استارک آشنا خواهید شد. Eddard Stark که حاکم شهر وینترفل بوده که دارای ۴ فرزند با نام های Sansa ،Arya، Robb و Bran می باشد و ۲ شخصیت دیگر هم با نام های Jon Snow و theon greyjoy را به فرزند خواندگی قبول کرده بود.
داستان سریال گیم اف ترونز از آن جایی شروع می شود که رابرت براتیون، پادشاه هفت قلمرو در پی از دست دادن Jon Arryn به شمال سفر میکند و از ادارد استارک دوست قدیمی خودش درخواست میکند که به عنوان دست راست پادشاه جای خالی Jon Arryn را برایش پر کند.
ادارد استارک ابتدا درخواست رابرت را رد میکند ولی بعد شایعههایی میشنود که Jon Arryn درواقع به مرگ طبیعی نمرده و کشته شده است بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد که با درخواست پادشاه موافقت کند و دربارهی قتل احتمالی تحقیق بیشتری انجام دهد.
در همین حین در سرزمینهای شرقیِ Essos، فرزندان تبعید شدهی تارگارین پادشاه قبلی که توسط رابرت همه چیزشان را از دست دادهاند در حال نقشه کشیدن برای بازگشت به Westeros و باز پس گرفتن تخت آهنین(تخت پادشاه هفت قلمرو) هستند.
ویسریس تارگرین برای بازگشت به Westeros حاضر میشود عروسی دنریس تارگرین خواهر کوچکترش را با کال دروگو رئیس ۴۰ هزار سرباز دوتراکی ترتیب دهد تا در عوض بتواند از سربازان او برای حمله به هفت قلمرو استفاده کند.
و در نهایت در شمالی ترین نقطهی هفت قلمرو برادران قسم خوردهی محافظ دیوار قرار دارند، یک دیوار چند صد کیلومتری یخی که هزاران سال است از هفت قلمرو در برابر خطرات خارجی دفاع میکند.
و شایعاتی وجود دارد که خارج دیوار وایت واکرها موجوداتی که مرده متحرک هستند وجود دارند و قصد دارند زمستان ابدی را وارد هفت قلمرو کنند.
در ادامه و تا پایان فصل اول و آغاز فصل دوم رابرت براتیون پادشاه هفت قلمرو کشته میشود و ادارد استارک که قصد دخالت در امور سرسی و پادشاه جدید یعنی فرزند نفرت انگیزه سرسی را دارد به دستور پادشاه گردن زده میشود تا خیانتهای پشت پرده لو نروند.
اولین سکانس تلخ داستان سریال گیم اف ترونز
از طرف دیگر فرزندان ادارد استارک که در ادامه نقشی کلیدی خواهند داشت هر کدام به سمتی کشیده میشوند، راب پسر بزرگ ادارد پادشاه شمال میشود، جان اسنو به سربازان محافظ دیوار میپیوندد، آریا از پایتخت فرار میکند و سانسا که از همه جا بیخبر است به عنوان گروگان به دست لنیسترها میافتد.
و در شرق هم دنریس بعد از نزدیک شدن به کال دروگو در رابطهی عاشقانه قرار میگیرد و برادرش که قصد سو استفاده از دنریس برای رسیدن به تخت آهنین داشت را به کمک کال دروگو میکشد و تبدیل به ملکه ی دوتراکی ها میشود.
اما کال دروگو بر اثر عفونت یک خراش ساده کشته میشود و دنریس با چند تخم اژدها که هدیه هستند تنها میماند در سکانس پایانی فصل هم دنریس وارد آتش میشود و به عنوان یک تارگرین واقعی در آتش نمیسوزد همچنین اژدها های او نیز از تخم خارج میشوند.
داستان فصل دوم سریال بازی تاج و تخت – برگرفته از رمان نبرد پادشاهان، دومین کتاب از سری رمان های ترانه یخ و آتش
فصل دوم داستان سریال گیم اف ترونز در دنیای سریال چند ماه به طول میانجامد، پادشاه هفت قلمرو و فرمانروای شمال که حالا رابرت استارک است با هم درگیر جنگ بر سر استقلال طلبیه شمال هستند.
رابرت تصمیم میگیرد که سرزمین Ironborn را که سرزمینی مستقل است قبل از لنیسترها با خودش متحد کند و به این منظور بهترین دوست خود تئون گریجوی را به سوی پدرش روانه میکند.
در همین حین جافری به پشتوانهی خانواده قدرتمند لنیستر بر روی تخت آهنین نشسته ولی عمویش Renly ادعای پادشاهی میکند و خانوادهی تایرل هم پشتیبان Renly هستند و ارتش Renly هم بسیار بزرگتر است، در همین حین تیریون لنیستر به پایتخت برمیگردد تا امور را به دست بگیرد اما با خواهرش که اکنون ملکه هم شده و دل خوشی از او ندارد مواجه میشود.
از سوی دیگر استَنیس براتیون برادر بزرگتر Renly و برادر کوچکتر شاهِ قبلی رابرت براتیون، هم ادعای فرمانروایی میکند، استنیس به جنگاوری و بی رحمی نسبت به دشمنهایش معروف است و هرکاری میکند تا اتفاقی که بنظرش درست است رخ دهد حتی اگر به همه آسیب برساند، در کنار استنیس جادوگری از شرق به نام ملیساندرا حضور دارد که به او مشاوره میدهد و اعتقاد دارد که استنیس پادشاه حقیق هفت قلمرو است و البته (سر داووس) دست راست استنیس، مردی با شرافت و با تجربه جنگی که خیلی هم با جادوگر آبش در یک جوب نمیرود.
اما در اعماق شرق دنریس تارگرین ۳ اژدها از تخم درآورده که تنها اژدها های باقی مانده در دنیا هستند و ثابت کرده که آتش هم بر او اثری ندارد و خود را سوزانده نشده مینامد، اژدها های او حتما در آینده بزرگ و قدرتمند خواهند شد ولی در حال حاضر بسیار کوچک و آسیب پذیرند و دنریس باید از آنها نگه داری کند، دنریس و همراهان اندکش باید از سرزمین wasteland عبور کنند و حمایت دیگران را برای ادعای فرمانروایی دنریس جذب کنند.
و در نهایت در شمالیترین نقطهی هفت قلمرو سربازان دیوار برای تحقیقات بیشتر دربارهی شایعات مختلف از دیوار عبور کرده و در عمق شمال بر روی تپه ها و کوه ها به حرکت ادامه میدهند که با وحشیهای خارج دیوار روبرو شده و طی اتفاقاتی از هم جدا میشوند و اینجا برای اولین بار بعضی از سربازان دیوار وایت واکر ها را از نزدیک میبینند، جان اسنو هم توسط وحشی های خارج دیوار دستگیر میشود و پیش رئیس شان برده میشود.
داستان فصل سوم سریال گیم آف ترونز – برگرفته از نیمه اول رمان طوفان شمشیرها، سومین کتاب از سری رمان های ترانه یخ و آتش
پاییز در حال پایان است و چیزی به زمستان نمانده، مردم باید خود را برای سرما و یخبندان آماده کنند ولی هفت قلمرو وستروس بجای آماده شدن برای زمستان درگیر جنگهای داخلی شده اند.
Renly که شانس زیادی برای پادشاه شدن داشت با کشته شدنش توسط ملیساندرایِ جادوگر باعث شد که متحدانش به سمت جافری کشیده شوند و جافری یک پیروزی بزرگ در راه ثبات قدرتش با هم پیمان شدن با خاندان تایرل به دست آورد.
و البته پایتخت با کمک تیریون ( پسر کوتوله ی تایوین لنیستر) توانست در مقابل استنیس هم پیروز شود تا جایگاه جافری پسر نفرت انگیز سرسی را از همیشه محکم تر شود و اکنون جافری و البته پدر بزرگ قدرتمندش تایوین بزرگترین ارتش وستروس را در اختیار دارند.
در سوی دیگر راب استارک به یک جنگجوی فوقالعاده تبدیل شده و در همهی جنگ های پیش رویش تابحال پیروز میدان بوده ولی او قولش را برای ازدواج با یکی از دختران خاندان Frey زیر پا گذاشته و اکنون خاندان فری دل خوشی از او ندارند و از طرفی هم زادگاه خودش یعنی شمال را از دست داده و اکنون شمال در اشغال Ironborn است.
استنیس هم بعد از شکست در یک جنگ بزرگ به خاطر هوش تیریون لنیستر حالا تعداد زیادی از سپاهش را از دست داده ولی هنوز کارش تمام نشده و اکنون در حال بازسازی سپاه باقی ماندهاش در سرزمین Dragonstone است، از آنجا که در حقیقت جافری پسر رابرت براتیون پادشاه قبلی نیست اکنون استنیس به عنوان تنها بازمانده و وارث واقعی تاج و تخت سایهی سنگینی بر روی پادشاهی جافری انداخته.
نويسنده ي گيم اف ترونز
سمت دیگر داستان برن استارک قرار دارد که به همراه چند نفر که تازه با آنها آشنا شده و از او مراقبت میکنند از سرزمینهای یخ زده عبور میکند و در حال نزدیک شدن به دیوار است، آریا در پی رسیدن به برادرش راب استارک و مادرش است، Brienne of Tarth که شوالیه ای زن و نیرومند است در راه رساندن جیمی لنیستر به خانهاش از میان سرزمینهای جنگی متعدد است و در این راه در یک رابطهی عاطفی با جیمی هم قرار گرفته و در نهایت تئون گریجوی که به خاندان استارک پشت کرد و در Winterfel به آنها خیانت کرد حال در دستان رمزی بولتون قرار گرفته و تقاص کارهایش را پس میدهد.
تیریون که پدرش از کودکی با او مشکل داشته به دادگاهی نا عادلانه کشیده میشود و سانسا هم به اجبار همسر جافری میشود تا از جان خود دفاع کند.
در سرزمینهای شرقی دنریس تارگرین شهرت زیادی دست و پا کرده و اژدها هایش هم کمی بزرگتر شدهاند اما او هنوز هم نیاز به سپاهی بزرگتر دارد تا به هفت قلمرو حمله کند و ممکن است بتواند سپاه مورد نظرش را در سرزمین «ساحل بردهها» که در مسیر حرکتش قرار دارد پیدا کند.
و در نهایت خارج دیوار در شمال وایت واکرها حرکت خود را آغاز کردهاند و در مسیر رسیدن به دیوار هستند ، جان اسنو هم که میداند دفاع از دیوار کار سادهای نیست تصمیم دارد تا از نقشههای رئیس وحشیها Mance Rayder با خبر شود شاید بتواند از او برای دفاع استفاده کند یا از او کمک بگیرد.
داستان فصل چهارم سریال گیم اف ترونز – اقتباسی از نیمه دوم کتاب طوفان شمشیرها به همراه بخشهایی از کتابهای ضیافتی برای کلاغها و رقصی با اژدهایان
داستان سریال گیم اف ترونز در فصل چهارم بسیار تلخ تز از آنی است که فکرش را می کنید، به طوری که یک لحظه تصمیم به تماشا نکردن سریال می کنید. پادشاه شمال راب استارک با خیانت متحدان خودش در کنار همسرش، مادرش و همهی سپاه شمال در سکانسی که از آن به عنوان عروسی خونین (Red Wedding) یاد میشود کشته شدند و در حال حاضر چیزی هفت قلمرو را از سمت شمال تهدید نمیکند چرا که بزرگترین دشمن شمالی آنها کشته شده.
پادشاه کم سن و سال و نفرت انگیز با پشتوانهی تایوین لنیستر در نبرد با استنیس پیروز شده و وستروس جنوبی هم در دست پادشاه هفت قلمرو و قدرت واقعیِ تخت آهنین یعنی تایوین لنیستر قرار گرفته، در ازای خیانتی که به نفع پادشاه انجام شد تایوین قدرت را در شمال به دست بولتونها سپرده.
با وجود اینکه اکثر هفت قلمرو زیر سایهی قدرت لنیسترها قرار دارد ولی هنوز دو خاندان هستند که لنیسترها آنها را فراموش کرده بودند، خاندانهای گریجوی و براتیون در حالی که رمزی بولتون پسر حرام زادهی Roose Bolton هنوز هم تئون گریجوی را به عنوان گروگان در دست دارد و او را شکنجه میکند پدر تئون او را به چشم یک مرده میبیند و برایش فرقی نمیکند که چه بلایی سر پسرش بیاید.
استنیس با وجود اینکه در محاصره قرار دارد از تسلیم شدن سر باز میزند و هنوز هم به مشاورههای ملیساندرا امیدوار است و فکر میکند که را رسیدن به تخت آهنین پیروی از جادوگر است.
لنیسترها برای متحد شدن با خاندان تایرل تصمیم دارند که ترتیب ازدواج مارجری تایرل با جافری را بدهند و در حال حاضر هم تایرل ها کمک زیادی به لنیسترها برای پیروزی در جنگ کردهاند، لنیسترها هر روز بیشتر به تایرل وابسطه میشوند و یک عروسی اشرافی بین مارجری و جافری میتواند تقسیم کننده قدرت در پایتخت باشد.
از طرفی خاندان دورن که دل خوشی از لنیسترها هم به خاطر کشته شدن الیا مارتل ندارند نمایندهی خود یعنی Prince Oberyn برادر الیا را به همراه چند تن دیگر به پایتخت فرستادهاند و Prince Oberyn لحظه شماری میکند تا برای انتقام از لنیسترها حرکتی انجام دهد.
و اما بزرگترین تهدید برای هفت قلمرو یعنی دنریس تارگارین هر روز در حال قدرت گرفتن است او در حال حاضر نه تنها سه اژدهای در حال شد دارد که اکنون به اندازه کافی برای جنگ بزرگ شدهاند بلکه ۸ هزار سرباز زبده و کار کشته هم به دست آورده و اکنون در حال باز کردن راه خودش از میان ساحل بردههاست.
دنریس که در طول مسیرش همیشه با برده داری مخالفت کرده حالا وارد بزرگترین مرکز برده داری دنیا شده و میخواهد این سرزمین را قبل از عبورش اصلاح کند ولی اینبار دشمنانش از همیشه آمادهتر هستند چرا که آوازهی او قبل از خودش به ساحل بردگان رسیده.
در شمالیترین نقطه هفت قلمرو به دور از همهی سیاست های بیمعنای داخلی تنها مانع بین وایت واکرها و هفت قلمرو دیوار و سربازان Night’s Watch هستند که قدرت آنچنانی هم ندارند و بدتر از آن وحشیها که از نزدیک شدن وایت واکرها با خبر شدهاند به رهبری Mance Rayder قصد دارند که مسیر خودشان را به سمت داخل دیوار باز کنند چرا که میدانند اگر وایت واکرها سر برسند بیرون از دیوار دیگر جایی برای زندگی وجود ندارد.
داستان فصل پنجم Game of Thrones – برگرفته از ضیافتی برای کلاغها و رقصی با اژدهایان رمانهای چهارم و پنجم سری ترانه یخ و آتش
درست وقتی قرار بود که همهی جنگها به پایان برسد و وستروس رنگ آرامش ببیند تایوین لنیستر توسط پسرش تیریون کشته شد و جافری هم که به عنوان پادشاه بر تخت آهنین نشسته بود در مراسم عروسیاش با مارجری با استفاده از سم به قتل رسید و برادر کوچکترش تامن جانشین او شد و سرسی هم جانشین پدرش به عنوان عضو ارشد خانوادهی لنیستر شد.
با کشته شدن جافری و تایوین لنیستر و با وجود سن کمی که تامن دارد در حال حاضر سرسی پادشاه واقعی هفت قلمرو است و قدرت واقعی پایتخت به حساب میآید.
در حالی که حتی جایگاه جافری و تایوین هم خیلی به عنوان فرمانروایان بر حق مستحکم نبود حالا با کشته شده شدن آنها و جانشینی سرسی تعداد جنگها افزایش یافته و بانک جهانی که طلب زیادی از لنیسترها دارد در کمکهای جدید به این خاندان کمی دچار شک شده و لنیستر با دستپاچگی تمام سعی خود را میکنند تا بتوانند کمی از بدهی را پرداخت کنند تا اعتماد بانک جهانی را برای تامین مخارج این خاندان دوباره جذب کنند.
اوضاع بین سرسی و مارجری خیلی خوب نیست و از طرف دیگر با کم شدن قدرت لنیسترها خاندان تایرل دیگر تمایلی برای نقش بازی کردن و ادای آدمهای مودب را درآوردن ندارند و به صورت علنی خواستار قدرت بیشتر و پستهای مهم در پایتخت هستند، هرچند لنیسترها در خارج از پایتخت پیروزیهایی داشتهاند اما همهی این پیروزیها به کمک تایرلها بوده و حالا با کشته شدن نیمی از سپاهشان به دست راب استارک و بدهی سنگینی که به بانک آهنین دارند مجبور هستند که پستهای مهم را در اختیار تایرلها بگذارند و با ازدواج مارجری با تام موافقت کنند و رسما مارجری را به ملکه هفت قلمرو تبدیل کنند.
شورای کوچک پایتخت هم که قدرت زیادی داشت از هم پاشیده و با رفتن تیریون از پایتخت، جدا شدن پیتر بیلیش (انگشت کوچیکه)، کشته شدنه تایوین و جدا شدن واریس از شورا سرسی تک و تنها بدون اطلاعات، بدون ارتش و بدون استراتژی مانده و باید یک تنه در مقابل همهی فشارها مقاومت کند.
در حال حاضر تنها سرزمینهای دست نخورده و خاندانهایی که تمام ارتش و امکانات خودشان را در اختیار دارند سرزمینهای Vale و Dorne هستند که به ترتیب توسط خاندانهای Arryn و Martell اداره میشوند و تمام خاندانهای بزرگ دیگر بجز این دو یا از بین رفتهاند یا نیمی از ارتش و امکاناتشان را از دست دادهاند با این اوضاع جناحی که یکی از این دو خاندان انتخاب کنند میتواند در آینده سیاسی وستروس تاثیر فراوانی داشته باشد و Dorne ها که بعد از کشته شدن Prince Oberyn یکبار دیگر با لنیسترها به مشکل خوردهاند میخواهند بر ضد لنیسرها وارد جنگ بشوند.
در شمالی ترین نقطه وستروس و نزدیک دیوارها استنیس همهی تلاش خودش را میکند که با تصرف شمال یکبار دیگر فرصتی برای پادشاه شدن پیدا کند و حاضر میشود که دختر خودش را در آتش بسوزاند اما او سرانجام در جنگی بزرگ در مقابل جان اسنو و متحدان جدیدش یعنی وحشیها شکست میخورد و کشته میشود.
آن سوی مرزها در شرق دنریس موفق شده با بردهداری تا حد زیادی مبارزه کند ولی به نظر میرسد نگه داشتن جایگاه به عنوان فرمانده شهر از فتح کردن این شهر بسیار سختتر است و دنریس با مشکلات فراوانی از سوی اربابان دست و پنجه نرم میکند، تیریون هم که بعد از فرار از پایتخت و کشتن پدرش جایی برای رفتن نداشت تصمیم گرفت که به دنریس بپیوندد و او حالا در کنار دنریس به عنوان مشاور خدمت میکند و اخبار قدرت دنریس اینبار جدیتر از همیشه وارد هفت قلمرو شده و همه میدانند که تنها بازماندهی خاندان تارگرین در راه باز پسگیری هفت قلمرو است و سه اژدهای زنده همراه خود دارد که اکنون هر سه بالغ شدهاند.
داستان فصل ششم بازی تاج و تخت – اقتباسی از رمان های ترانه یخ و آتش
وستروس برای یک شب طولانی دیگر بعد از صدها سال آماده میشود و وایت واکرها به همراه لشکری از مردگان حرکت خود را به سمت دیوار آغاز کردهاند.
سرسی به یک گروه مذهبی با رهبری شخصی به نام گنجشک اعظم کمک کرد که قدرت را به دست بگیرد تا بتواند ازین طریق به خاندان تایرل که بعضی از آنها روابط نامشروعی داشتند ضربه بزند اما این کار گریبان گیر خود سرسی که با برادرش رابطه داشت هم شد و گنجشک اعظم بعد از قدرت گرفتن سرسی را دستگیر کرد و عریان در شهر چرخاند، با وجود اینکه سرسی همه چیزش را از دست داده و در زندان زیر شکنجه قرار دارد ولی هنوز به آینده خود و خاندانش ایمان دارد.
در شمال سانسا و تئون گریجوی که در چنگال رمزی بولتون بودند و هر دوی آنها ازین بابت رنج میبردند تصمیم گرفتند از روی دیوار بلند وینترفل پایین بپرند و خوشبختانه ازین اتفاق جون سالم به در بردند و توانستند از دست رمزی بولتون هم فرار کنند، بعد از فرار سانسا حالا قدرت بولتونها برای نگه داشتن وینترفل بسیار کم شده و برای جلب نظر بقیه خاندانهای شمال کار سختی در پیش دارند.
در سرزمین Dorne الاریا همسر شاهزادهی Dorne که در پایتخت توسط کوه کشته شد با مسموم کردن و کشتن دختر سرسی تصمیم داشت تا جنگی میان دو خاندان به راه اندازد و پادشاه دورن Doran Martell را به جنگ برای گرفتن تخت آهنین راضی کند.
در سرزمینهای شرقی دنریس که قدرت را به دست گرفته بود ولی نتوانست شهر را نگه دارد و اربابان شهر که از منع برده داری بسیار عصبی بودند بالاخره قدرت را در شهر به دست گرفتند و بعد از یک مبارزه خونین دنریس را مجبور به فرار بر روی یکی از آزدهایانش کردند، دنریس که هنوز قدرت کنترل زیادی روی اژدهایش نداشت نتوانست او را کنترل کند و اژدها او را به سمت سرزمین دوتراکیها برد و در آنجا رهایش کرد دنریس توسط سربازان دوتراکی محاصره شد و به خانهای که همهی کالیسیهای بیوه نگه داری میشدند برده شد.
و اما در شمال جان اسنو که به فرمانده سربازان دیوار تبدیل شده بود برای مبارزه با وایت واکرها مجبور شد که با وحشیهای خارج دیوار وارد پیمان شود و به آنها اجازه ورود در ازای مبارزه بر علیه وایت واکرها داد اما خیلی از سربازان داخلی ازین قضیه ناراضی بودند و جان اسنو را در یک شب تاریک از دفترش بیرون کشیدند و با چندین ضربه چاقو به قتل رساندند.
جان اسنو درست قبل از کشته شدند ساموئل تارلی را به شهر Citadel فرستاد تا بتواند با استاد شدن جای خالی Maester Aemon را پر کند و راهی برای کشتن وایت واکرها پیدا کند، ساموئل دختری به نام گیلی که مدتها با او در رابطهی عاشقانه بود را نیز همراه خود برد و ترجیح داد که او را در دیوار تنها نگذارد.
برن با کلاغ سه چشم دیدار کرده و حالا درحال پرورش بیشتر قدرتهایش است او که دیگر توانایی راه رفتن ندارد حالا به گفتهی کلاغ سه چشم میتواند پرواز کند.
داستان فصل هفتم گیم آف ترونز – اقتباسی از رمان باد های زمستان، ششمین جلد از مجموعه کتاب های ترانه یخ و آتش
از آنجایی که آریا با مردی آشنا شده بود که به نظر عجیب و غریب می آمد، وی در طی راهش به سرزمین آن مرد سفر کرده و خودش را به معبدی می رساند که به خدایان چندین چهره معروف می باشند. آریا در آن معبد به تمرین های سر سختی می پردازد که در واقع در این مسیر رنج های بسیاری را تحمل می کند و در آخر توانسته است با تکنیک های چندین چهره آشنا بشود.
داستان از آنجایی شروع میشود که آریا استارک با کشتن والدر فری انتقام خون برادر و مادرش را میگیرد و یک نفر دیگر از لیست مرگ او کم میشود؛ او که به سمت پایتخت میرفت تا سرسی را هم از لیست حذف کند، متوجه میشود که جان اسنو شاه شمال شده و از تصمیم خود منصرف میشود و به خانهاش در وینترفل بر میگردد.
سرسی که از قدرت ارتش دنریس و اژدهایانش با خبر بود به دانشمندِ دربارش دستور تهیه سلاحی برای کشتن اژدها میدهد و یورون گریجوی و خاندان تارلی هم به ارتش او میپیوندند تا با قدرت به مصاف دنریس تارگرین برود.
از سوی دیگر، دنریس و یارانش در دراگون استون استقرار بافتهاند. ارتش دریایی دنریس به فرماندهی یارا گریجوی و الیا مارتل که میخواستند پایتخت هفت قلمرو را محاصره کنند از یورون گریجوی شکست خوردند و در نهایت یارا به اسارت عمویش در میآید و تئون که نمیتواند خواهرش را نجات از دست یورون گریجوی فرار میکند و الیا مارتل و دخترانش هم به قتل میرسند.
از سوی دیگر جیمی لنیستر که با ارتشش به سمت قلعه تایرل حمله کرده بود موفق به فتح قلعه میشود و اولنا تایرل را هم قتل میرساند در حالی که اولنا تایرل به قتل جافری، پسر سرسی اعتراف میکند؛ سپس با غنایم از آنجا راهی پایتخت میشود.
سم تارلی در مطالعاتش در سیتادل متوجه میشود که درگون استون معدنی از شیشه اژدها دارد و جان را از این موضوع مطلع میکند. جان که میداند تنها سلاح برای از بین بردن وایت واکرها، شیشه اژدها است، فرماندهی شمال را به سانسا میسپارد و راهی درگون استون میشود. او پس از صحبت با دنریس و تیریون این اجازه را میگیرد که شیشهها را از آنجا استخراج کند.
دنریس که از دو شکست خود بسیار ناراحت بود، علیرغم مخالفت تیریون با اژدهایش و دوتراکی به ارتش لنیسترها که به سمت کینگزلندینگ با غنایم در حال حرکت بود حمله میکند و آنها را به آتش میکشد. جیمی لنیستر به کمک برون، یار دیرینش فرار میکند و تارلیها هم که تسلیم دنریس نمیشوند در آتش سوزانده میشوند.
تیریون لنیستر مخفیانه وارد پایتخت و قلعه سرسی میشود تا با جیمی صحبت کند. او به جیمی میگوید که سرسی را قانع کند که با دنریس بر سر صلح موقت تا شکست دادن کامل وایت واکرها موافقت کند اما آنها میدانند که سرسی به این راحتی قانع نخواهد شد به همین دلیل جان اسنو برای اثبات وجود وایت واکرها تصمیم میگیرد با گروهی به آن سوی دیوار برود و یکی از مردگان را با خود به پایتخت بیاورد تا همه را قانع کند که این خطر چقدر جدی است.
سرانجام جان اسنو و گروهش در راهشان به آنسوی دیوار پس از درگیر شدن با گروه کوچکی از مردگان یکی از آنها را میگیرند، اما در همان موقع گروه بزرگی از مردگان به سمت آنها هجوم میآورند و جان اسنو به جندری، حرامزاده رابرت باراتیون که همراه آنها بود، میگوید که با سرعت به سمت دیوار برگردد و از دنریس کمک بگیرد.
جان اسنو و گروهش در محاصره ارتش مردگان قرار میگیرند. پس از مدتی در حالی که مردگان به سمت آنها هجوم آورده بودند، ناگهان دنریس و دو اژدهایش به کمک جان آمدند اما در همین حال پادشاه شب نیزهای به سمت اژدها پرتاب میکند و یکی از اژدهاهای دنریس کشته میشود و دنریس سوار بر اژدهای دیگر خود آنجا را ترک میکند؛ اما جان اسنو از آنها فاصله دارد و نمیتواند سوار اژدها شود، او که تقریبا محاصره شده بود عمویش به یاریاش میآید و او را سوار بر اسبی میکند تا به سمت دیوار بازگرداند.
سرسی که با ملاقات دنریس و جان اسنو موافقت کرده بود به درگون پیت میآید و با دنریس و جان دیدار میکند و همه آنها مرد مردهای که جان از آنسوی دیوار آورده بود را میبینند و سرسی به ظاهر با صلح موقت موافقت میکند.
جان و دنریس و ارتشش به سمت شمال میروند. جیمی لنیستر هم بر خلاف خواسته سرسی راهی نبرد با وایت واکرها میشود و در سکانسی که تیریون مشغول قانع کردن سرسی به صلح موقت است متوجه میشویم که سرسی فرزند دیگری در راه دارد و حامله است.
لرد بیلیش (انگشت کوچیکه) که در پی دسیسهای برای تفرقه انداختن بین آریا و سانسا بود، توطئهاش توسط آنها خنثی میشود و آریا در حضور همه، با خنجری گلوی او را میبرد. برن برای سم که از سیتادل به وینترفل آمده بود، بازگو میکند که جان فرزند لیانا استارک و ریگار تارگرین است و اسم حقیقی او، اگون تارگرین است.
فص هشتم که داستان های غم انگیزی را برای تماشاگران ایجاد کرده بود و وحشت خاصی را در دل مخاطبان ایجاد کرده بود (خودم به شخصه از ترس نمیتونستم نفس بکشم… نگم براتون) داستان فصل هشتم به این گونه شروع می شود که پادشاه شب، یکی از اژدهای دنریس رو با نیزه ی خودش کشت تا از قدرت دنریس کم کنه، اما بیشتر تماشاگران فکر می کردند که ای وای من.. اژدهای بیچاره به هلاکت رسید…. نکته جالبش اینجا بود که پس خارج شدن دنریس و جان اسنو از میدان جنگ با لشکر سیاهی، پادشاه شب به سراغ لاشه اژدها رفته و با قدرت خودش تونست اونو مثل خودش به چشم آبی تبدیل کنه و سوار بر اژدها شد و قدرت خودش رو تقویت کرد..
تا اینجای داستان بسیاری از مخاطبین دچار وحشت شدند که پادشاه شب، اژدهای دنریس رو برای خودش برداشت…. اما در ادامه داستان باید بگم که جنگ فکری پیش اومد سر اینکه آیا دنریس به شهر وستروس حمله می کند یا خیر؟؟ از طرف دیگر نیز هنوز کسی نمی داند که دنریس عمه جان اسنو بوده و جان متوجه این قضیه شده که وارث بر حق تاج و تخت هفت پادشاهی می باشد که البته دنریس سعی داره تا جان به کسی نگه و بزاره خودش روی تخت آهنین بشینه (دنریس از اینکه جان وارث بوده بسیار خشمگین می باشد اما از طرف دیگه، عاشق جان اسنو می باشد)
از طرف دیگر جان اسنو دنبال معدن شیشه اژدها می باشد تا از آنها برای کشتن وایت واکر ها استفاده کند.که دقیقا معدن آن در زیر قلعه دراگون ساتون می باشد و به همین خاطر از دنریس اجازه می گیرد تا بتواند آن شیشه ها را از آنجا استخراج کند..
دنریس تارگرین در فصل هشتم به اوج قدرت خود می رسد، به طوری که ۲ اژدهای بالغ و غول پیکر دارد و ارتش آنسالید ها را را در اختیار دارد… از طرفی دیگر، دنریس می خواهد که تیریون لنیستر را به عنوان دست و مشاور خود برگزیند که البته تیریون هم قبول می کند و در تمامی استراتژی ها و جنگ ها به ملکه دنریس مشاوره می دهد.
سانسا بعد از رد شدن از اون همه مشکلات و سختی ها بالاخره با کمک جان اسنو، رمزی بولتون و ارتش او را نابود کردند که البته جان اسنو با ارتشی که از شمال به دست آورده بود (البته بهتره بگم، متحد شده بود و برای زنده ماندن می جنگیدند) اینم بگم که در زمان جنگ استارک ها با ارتش بولتون، چیزی نمانده بود تا جان و ارتشش نابود شوند اما جالبی قضیه اینجا بوده که انگشت کوچیکه با ارتش خواهرزاده کتلین استارک، توانسته بود به موقع به کمک جان اسنو برسد و …..
سانسا بعد از برد در جنگ، رئیس قلعه وینترفل شده است و حالا باید با مشکل بعدی رو به رو شوند که وایت واکر ها در راه رسیدن به وینترفل می باشند (این فصل برایتان به حد کافی اسپویل شده است اما واقعا دلم نمیاد جنگ وایت واکر و استارک ها رو تعریف کنم و پیشنهاد میکنم حتما خودتون تماشا کنید)
در آخر نیز دنریس به دلیل اینکه سرسی لنیستر در بالای دژ دفاعی قلعه وستروس، میساندی را به اسارت گرفت و به بدترین شکل ممکن او را جلوی دید دنریس، سلاخی می کند و همین امر باعث خشم بیشتر دنریس می شود و با ارتش خود به وستروس حمله می کند و تمامی شهر را با اژدهای خود به آتش میکشد (بررسی به آتش کشیدن شهر به دست سرسی: سرسی از قبل به همه گفت بوده که تارگرین ها با اژدهایی که دارند می توانند شهر را به آتش بکشند از همون اول اعتقاد داشت که این قوم برای مردم وحشت می آورد)
این ماجرایی که از فصل هشتم برای شما عزیزان نوشتم، به صورت خلاصه بوده اما از آنجایی که بهتر است این فیلم را خودتان تماشا کنید، بهتره که قسمت آخر فصل هشتم رو براتون اسپویل نکم چرا که در قسمت آخر گیم اف ترونز، اتفاق های سورپرایز کننده ای میوفته که باید خودتون نگاه کنید تا لذت فیلم از بین نرود…
آهنگ تیتراژ سریال بازی تاج و تخت توسط استودیوی تولید الاستیک برای شبکه اچبیاو ساخته شدهاست. مدیر نوآوری آنگوس وال و همکارانش موفق به دریافت جایزه امی برای بهترین تیتراژ اصلی برای این مجموعه در سال ۲۰۱۱ شدند. این تیتراژ یک نقشهٔ سهبعدی از دنیای خیالی داستان را در نمای داخل یک کره که توسط یک خورشید (که خودش درون یک اسطرلاب قرار دارد) روشن میشود، به تصویر میکشد.
برچسبGame of Thrones بازی تاج و تخت ترانه یخ و آتش داستان فصل اول سریال Game of Thrones داستان فصل پنجم Game of Thrones داستان فصل چهارم سریال گیم اف ترونز داستان فصل دوم سریال بازی تاج و تخت داستان فصل سوم سریال گیم آف ترونز داستان فصل ششم بازی تاج و تخت داستان فصل هشتم گیم اف ترونز داستان فصل هفتم گیم آف ترونز گیم اف ترونز
مهر ۲۸, ۱۳۹۸
مهر ۲۵, ۱۳۹۸
مرداد ۲۹, ۱۳۹۸
مرداد ۱۵, ۱۳۹۸
مرداد ۱۴, ۱۳۹۸
تیر ۳۱, ۱۳۹۸
کتاب خودت را به فنا نده به انگلیسی UNFUCK YOURSELF اولین اثر از نویسنده ای …
کامل و عالی👏👏👏فصل ۸ رو هم بزار
سلام خدمت شما دوست عزیز
چشم حتما فصل ۸ هم منتشر می کنیم
سلام دوست عزیز 🤚
به روز رسانی شد 😉
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وبسایت
5
+
یک
=
.hide-if-no-js {
display: none !important;
}
دیوید بنیف و دی.بی.وایس، کارگردانان سریال بزرگ بازی تاج و تخت، هفته گذشته اعلام کردند که تصمیم دارند تا این سریال را پس از هشت فصل به پایان برسانند و در حالی که شبکه اچ بی او(HBO) برنامهای برای ساخت مجموعه فرعی / پیشدرآمدی از این سریال ندارد، جورج آر.آر مارتین، نویسنده سریال و کتاب بازی تاج و تخت، نظرش را در مورد مجموعههای فرعی احتمالی که میتوان ساخت، بیان کرده است.
جورج آر آر مارتین، نویسنده کتاب Game of Thrones در صحبت با سایت اینترتینمت ویکلی (Entertainment Weekly) گفت که بهترین گزینهها برای شبکه تلویزونی اچبی او، ساخت فیلمهای اقتباسی از سری رمانهای کوتاه دانک و اِگ (Dunk & Egg) است. این سری کتاب داستان سر دانکن و اربابش را دنبال میکند، شخصیتی که در نهایت پایههای سلطنتش در وستروس را بنا میکند. اتفاقات این سری رمان در همان دنیای رمان نغعه آتش و یخ اما ۹۰ سال قبل تر از آن روایت میشود.
مارتین در صحبتهایش اشاره کرد که به نظرش سری Hedge Knight به خاطر روند آرام و اکشن منظمتر آن، گزینه فوقالعادهای برای ادامه داستان نغمه آتش و یخ به شمار میرود.
مارتین همچنین افزود با وجود آن که هیچ صحبتی میان او و شبکه در مورد آینده سریال صورت نگرفته، HBO نسبت به این موضوع علاقه نشان داده است. در حال حاضر همچنان دو سال تا پایان سریال بازی تاج و تخت باقی مانده است، بنابراین زمان زیادی برای صحبت و تصمیمگیری وجود دارد.
نويسنده ي گيم اف ترونز
فصل ششم سریال بازی تاج و تخت از ۵ اردیبهشت به روی آنتن خواهد رفت.
نظر شما کاربران زومجی در مورد ساخت سریال پیشدرآمدی برای این سریال چیست؟
منبع: Polygon
یکی از بحث برانگیزترین بحثهای سریال و کتاب بازی تاج و تخت (Game Of Thrones) مرگ شخصیتهای اصلی آن است. نویسنده کتاب میگوید نکشتن شخصیتهای اصلی و بجای آن کشتن شخصیتهای فرعی فریب دادن مخاطب است. در ادامه با زومجی همراه باشید.
جرج آر. آر. مارتین، نویسنده مجموعه کتابهایی فانتزی Game of Thrones که سریال محبوب شبکه HBO بر اساس آنها ساخته شده، میگوید دلیل اصلی او برای کشتن بسیاری از شخصیتهای دوست داشتنی داستان این است که هرچیزی به غیر از آن فریب دادن مخاطب است.
در مصاحبه با Galaxy’s Edge، مارتین بیان میکند که او به عنوان نویسنده تعهد دارد که حقیقت را بگویید و حقیقت این است که مرگ برای تمامی افراد وجود دارد و فقط مختص شخصیتهای فرعی و کماهمیت نیست. او همچنین اشاره کرد آن دسته از نویسندگانی که فقط شخصیتهای فرعی را میکشند، هم خود و هم مخاطب را فریب میدهند:
ما همه این داستانها را میلیونها بار خواندهایم که یک دسته از قهرمانها در مجموعهای همراه با بهترین دوستان خود به یک ماجراجویی میروند و در این مسیر ماجراهای شگفت انگیزی را تجربه میکنند که مو بر تن آدم سیخ میشود، اما هیچ یک از آنها نمیمیرند و تنها شخصیتهای اضافه در آن میمیرند.
نويسنده ي گيم اف ترونز
مارتین که بخاطر کشتن برخی از بزرگترین شخصیتهای مجموعه خود شهرت دارد، آن را یک الگوی رفتاری واقعی میداند، این باعث میشود بخاطر تصمیمهای بحث برانگیز خود هیچگاه عذرخواهی نکند. او اضافه میکند که یک «بچه دوست داشتنی» یا یک «قهرمان خوش تیپ» بودن تضمینی برای زنده ماندن نیست.
مارتین اضافه میکند که تمام شخصیتهایی را که خلق کرده دوست دارد و روشی برای رویارویی با مرگ غیرقابل اجتناب آنها پیدا کرده است:
مایلم تصور کنم من آنها را نمیکشم. چون سایر شخصیتها آنها را میکشند. من خودم را بابت این همه سرزنش تغییر نمیدهم.
مارتین درحال حاضر بر روی کتاب ششم از مجموعه نغمه یخ و آتش (A Song of Ice and Fire) کار میکند، اما برخی از طرفداران بهخاطر تاخیرهای طولانی انتشار کتاب ششم خسته شدهاند. چرا که برای نخستین بار اتفاقات سریال از کتاب پیشی گرفتهاند و مارتین به همین دلیل بابت فاش شدن یک سری از بخشهای داستان کتاب در سریال از طرفداران عذرخواهی کرده است.
منبع: Polygon
در اینبخش با بهترین بازیگران سریال بازی تاج و تخت آشنا می شویم و نکاتی جالب و خواندنی در مورد انها رابه شـما میگوییم. اگر از بینندگان این سریال دیدنی باشید حتما برای تان جالب اسـت بدانید این بازیگران چگونه بـه نقش هاي خود رسیده اند ودر دنیای واقعی چگونه زندگی میکنند، فصل آخر بازی تاج و تخت اسـت و بازیگران حرف هاي زیادی برای گفتن دارند، با مجله پارس ناز همراه باشید.
برگشت بـه تاریخچه ي بازیگری هر بازیگر همیشه بهترین روش برای یافتن نکاتی تاریک یا مبهم در مورد او بوده اسـت. برای مثال، چارلز دنس کـه دراین سریال نقش بـه یاد ماندنی تایون لنیستر را بازی می کند در نخستین نقش دوران حرفه اي خود درسال 1981 در فیلم «تنها برای چشمان تـو»، نقشی کوتاه و حاشیه اي داشت. وی دراین فیلم نقش یک شخصیت شرور بنام کلاوس را در یکی از صحنه هاي فیلم بازی کرد.
نويسنده ي گيم اف ترونز
لنا هیدی بازیگر نسبتاً سرشناسی بود کـه دراین سریال نقش سرسی لنیستر رابه زیبایی هر چـه تمام تر ایفا می کند. وی علاقه ي فراوانی بـه تتو کردن دارد و این موضوع باعث شده کـه تتوهای بسیاری روی بدن خود داشته باشد.
اما در سریال «بازی تاج و تخت» این تتوها با استفاده از برنامه هاي کامپیوتری حذف شده اند. علاوه بر اینکـه وی تتوهای زیادی روی بدن خود دارد و بیشترشان نقش گل ها یا پرندگان هستند وی گفته کـه از تتو کردن نیز لذت میبرد زیرا اینکار آرامش خاصی بـه او می دهد.
همانگونه کـه ممکن اسـت از اسم او حدس زده باشید، اونا چاپلین کـه دراین فیلم نقش همسر راب استارک با نام تالیسا میگیر را بازی می کرد نوه ي چارلی چاپلین بزرگ اسـت.
از طرف دیگر یوجین اونیل، نمایشنامه نویس برجسته ي آمریکایی نیز از طرف دیگر پدربزرگ او بـه شمار میآید زیرا چارلی چاپلین درسال 1943 با دختر یوجین اونیل ازدواج کرد. داشتن چنین شجره نامه ي پرباری برای اونا چاپلین یک مزیت بـه شمار میآید.
رُز لزلی، بازیگر نقش دوست داشتنی ییگریت وحشی کـه یکی از دردناک ترین صحنه هاي سریال «بازی تاج و تخت» مربوط بـه مرگ او بود، برخلاف داستان سریال در دنیای واقعی در قصر لیلکی هد در آبردین شایر اسکاتلند بدنیا آمده و بزرگ شده اسـت.
این قصر از قرن پانزدهم میلادی خانه ي اجدادی خاندان لزلی بوده اسـت. قصر لیکلی هد هفت اتاق خواب، یک سالن بزرگ، یک سالن نقاشی و یک اتاق پذیرایی با دیوارهای تزیین شده با صفحات چوبی دارد. پس ییگرت در دنیای واقعی برخلاف داستان سریال یک نجیب زاده اسـت.
سوفی ترنر بازیگر نقش سانسا استارک در سریال «بازی تاج و تخت» از سن 3 سالگی وارد دنیای بازیگری شده اسـت و یکی از نخستین فعالیت هاي او در حوزه ي سینما بازی در نقش مترسک در فیلم «جادوگر شهر اُز» «Wizard of Oz» بود. پس سانسا با دنیای فانتزی چندان بیگانه نیست.
جروم فلین کـه دراین سریال نقش یک جنکجوی شوخ و بددهن اما دوست داشتنی و واقع گرا بنام برَن را بازی می کند در گذشته در دنیای موسیقی و خوانندگی فعالیت داشته اسـت.
وی همراه با رابسون گرین کـه هردو در سریال تلویزیونی بریتانیایی «سرباز سرباز» «Soldier Soldier» حضور داشتند چندین آلبوم ضبط کرده بودند و یکی از موزیک هاي آنان درسال 1995 با عنوان «ملودی رها شده» «Unchained Melody» در صدر جدول فروش موسیقی بریتانیا قرار گرفت.
هری لوید بازیگر نقش ویسریس تارگرین، برادر دینریس تارگرین، از نوادگان چارلز دیکنز، نویسنده ي افسانه هاي بریتانیا اسـت. وی در سریالی با عنوان «آرزوهای بزرگ» «Great Expectations» کـه درسال 2011 از شبکه ي بی بی سی و بر اساس یکی از رمان هاي چارلز دیکنز بهمین نام ساخته شد حضور داشت.
هری لوید درسال 1999 در فیلم دیگری نیز با نام «دیوید کاپرفیلد»کـه آن هم بر اساس رمانی از پدربزرگش ساخته شده بود بازی کرده اسـت.
بی شک پیتر دینکلیج در نقش تیریون لنیستر یکی از ستارگان بی چون و چرای سریال «بازی تاج و تخت» و از محبوب ترین شخصیت هاي سریال اسـت.
علاوه بر اینکـه وی یک کوتوله اسـت نکته ي جالب دیگر در مورد او این اسـت کـه دینکلیج از سن 16 سالگی بـه گیاهخواری روی آورده اسـت. علاوه بر این وی با یک موسسه ي حفاظت از حیوانات در ایالات متحده با نام «Farm Sanctuary» نیز همکاری می کند.
فکر میکنید شخصیت جوجن رید کـه در سریال «بازی تاج و تخت» برای مدتی همراه برن استارک در سفر بودو جان خود رابه خاطر دفاع از او از دست داد چند سال سن دارد.
شاید باور کردنی نباشد اما این بازیگر کـه توماس برودی سنگستر نام دارد 25 ساله اسـت. وی قبلاً نیز در فیلم «عشق واقعی» «Love Actually» در نقش یک نوجوان بازی کرده اسـت. جالب اینکـه وی نسبت خانوادگی نزدیکی نیز با هیو گرانت بازیگر سرشناس هالیوود دارد.
امیلیا کلارک بازیگر نقش دوست داشتنی و محوری دینریس تارگرین بعد از بازی دراین سریال بـه شهرت فراوانی رسیده اسـت. اگر عکس هاي او قبل از بازی دراین سریال را دیده باشید درمی یابید کـه مو هاي او اصلاً بلوند نیستند.
مو هاي زیبایی کـه وی در سریال دارد در واقع کلاه گیسی اسـت کـه بـه گفته ي خودش هر صبح میپوشد و پوشیدن آن بـه وی کمک می کند کـه بیشتر در نقشش فرو برود.
نويسنده ي گيم اف ترونز
در چند سالی کـه این سریال پخش می شود با شخصیتهاي اصلی آن انس زیادی گرفتیم و برای مصیبتهایي کـه بر سر خاندان استارک آمد غصهها خوردیم، گاهی اوقات نیز دلمان از لنیسترها حسابی خون میشد و می خواستیم سر بـه تن بعضی ازآنها نباشد. اما از آنجایی کـه هر آغازی دراین دنیا پایانی هم دارد، بـه انتهای سریال بازی تاج و تخت نزدیک میشویم و آخرین فصل از این سریال جذاب درسال آینده قرار اسـت روی آنتن برود.
اما جالب اسـت بدانید چیزهاي از هنرپیشههاي این سریال میدانیم کـه مطمئن هستیم از وجود آنها بیخبر هستید. با این حساب نزدیکشدن فصل پایانی سریال بازیهاي تاج و تخت رابه فال نیک می گیریم ودر ادامه برای شـما از چیزهایي خواهیم گفت کـه نظر شـما را در خصوص بازیگران سریال بازی تاج و تخت تغییر می دهد.
امیلیا کلارک قبل از اینکـه در سریال بازی تاج و تخت حاضر شود و نقش طوفانزاد، مادر اژدها و شکننده زنجیرها را بازی کند. هنرپیشه چندان معروفی نبود و پیش ازآن نقش فرعی در چند سریال بر عهده داشت. این هنرپیشه بریتانیایی اصول اخلاقی خاص خودش را داشت و بـه این اصول هم پایبند بود.
همین موارد باعث شده بود تا قبل از بازیهاي تاج و تخت، صحنه غیراخلاقی از امیلیا کلارک شاهد نباشیم. پایبندی امیلیا بـه اخلاق و عرف اجتماع ادامه پیدا کرد تا بـه او پیشنهاد بازی در نقش دنریس تارگرین داده شد. این پیشنهاد بـه اندازهاي وسوسهبرانگیز بود کـه امیلیا کلارک حاضر شد بـه تمام اصول اخلاقی کـه بـه آنها پایبند بود پشتپا بزند ودر سریال بازی تاج و تخت ایفای نقش کند.
امیلیا کلارک در خصوص بازی دراین سریال و ایفای نقش صحنههاي غیر اخلاقی بـه رسانههاي خبری گفت: بـه اندازهاي در اجرای نقش دنریس تارگین مصمم بودو میخواست این نقش بـه بهترین نحو ممکن اجرا شود کـه حتی اجازه نداد برای بعضی از صحنههاي این سریال از بازیگر بدلکار کمک گرفته شود و ترجیح داد تا اخلاق را زیر پا بگذارد و بازی تمامی قسمتها را شخصاً بر عهده بگیرد.
بیشتر هواداران، لینا هدی رابا سریال بازی تاج و تخت میشناسند. دراین بین اگر تمامی قسمتهاي این سریال را لحظه بـه لحظه دنبال کرده باشید حتما خاطرتان هست کـه در آخرین قسمت از فصل پنجم این سریال، لینا هدی در نقش سرسی لنیستر وادار شد در بین مردم عریان راه برود و آبروی ملکه لنیسترها بـه باد فنا رفت.
در حین اینکـه سرسی لنیستر در بین مردم راه میرفت و دشنام میشنید، راهبهاي هم فریاد شرم سر میداد تا آبروی برای سرسی باقی نماند. از قرار معلوم لینا هدی در حین فیلم برداری این قسمت باردار بودو کارگردان برای اینکـه حاملگی او مشخص نشود، بجای حضور لیندا هدی واقعی در فیلم برداری این صحنه از بازیگر بدلکاری با نام ربکا ون کلیو «Rebecca Van Cleave» استفاده کردند.
مدتی بعد از کـه این قسمت از سریال پخش شد، لینا هدی در گفتگواي با اینترتینمنت ویکلی «Entertainment Weekly» گفت، بازی در چنین صحنه حساسی برای او بسیار دشوار بودو از آنجایی کـه بارداری نیز بـه شرایط او اضافه شده بود، بـه هیچوجه امکان حضور مستقیم در چنین صحنهاي را نداشت، بهمین دلیل از بازیگر بدل کمک گرفته شد.
اگر ازآن دسته تماشاچیان تیزبینی هستید کـه هیچ چیزی را دریک سریال از قلم نمی اندازند حتما دقت داشتهاید کـه جروم فلین، بازیگر نقش بران در هیچ کدام از قسمتهاي سریال بازی تاج و تخت صحبت مستقیمی با سرسی لنیستر نداشت و کمتر پیش آمد کـه این دو بازیگر حتی نگاهشان هم بـه یک دیگر بیافتد.
جالب اینجاست این اتفاق در حالی صورت گرفت کـه بران بـه برادران سرسی کمکهاي زیادی کرد و رابطه نزدیکی با خاندان لنیسترها داشت. اما هیچ دیالوگ مستقیمی میان سرسی و بران دراین سریال رد و بدل نشد. ظاهرا چنین اتفاقی بیدلیل نیست و ریشهاي در رابطه گذشته جروم فلین و لینا هدی دارد.
آن گونه کـه پیداست این دو هنرپیشه هرگز دریک صحنه درکنار هم حضور پیدا نمی کند چرا کـه لینا هدی و جروم فلین سالها پیش باهم ارتباط داشتند و رابطه آنها ختم بـهخیر نشد و با مشکلات زیادی از هم جدا شدند. از قرار معلوم رابطه میان جرمی و لینا بـه اندازهاي شکر آب اسـت کـه در تمامی چندین سال ساخت سریال، این هنرپیشهها حتی دریک اتاق هم درکنار هم حاضر نشدند.
هر زمان کـه یکی ازآنها در قسمتی حضور داشت، نفر دیگر آن مکان را ترک میکرد. تنها جاییکه این دو هنرپیشه را دریک صحنه دراین سریال دیدیم بـه فصل سوم باز میگردد کـه این صحنه نیز گفتگوی بسیار کوتاهی بودو پس ازآن هرگز سرسی و بران درکنار هم در بازی تاج و تخت حضور پیدا نکردند.
انصافاً باید اعتراف کرد سریال بازی تاج و تخت سرشار از اتفاقهاي غیرمنتظره بودو زمانی کـه قسمتهاي اول این سریال را میدیدیم کسی باورش نمی شود چـه سرگذشتی در انتظار شخصیتهاي این سریال اسـت. اما دراین بین کاملاً مشخص بود دنریس تارگرین و جان اسنو، آیندهاي روشن را دراین سریال در پیشرو دارند.
دنریس و جان هردو دراین سریال سختیهاي زیادی تحمل کردند ودر بیشتر مواقع از یک دیگر دور بودند تا اینکـه در نهایت در فصل هفتم شاهد رویارویی مادر اژدها و جان اسنو بودیم. از آنجایی کـه هردو بازیگر از ابتدای سریال حضور داشتند رابطهاي دوستانه میان کیت هرینگتون و امیلیا کلارک ایجاد شده بودو رفاقت این دو در زندگی واقعی باعث شد تا رویارویی و عشق و عاشقی آنها در سریال برای هردو بازیگر دشوار باشد.
در همین زمینه کیت هرینگتون بـه پایگاه خبری وَنیتی فِیر «Vanity Fair»، گفت: امیلیا کلارک را حدود شش سال بود کـه میشناخت و با یک دیگر دوستان خوبی شده بودند، از طرف دیگر امیلیا دوست نزدیک رز لزلی، همسر کیت هرینگتون بودو تمامی این موارد باعث شده بود تا عشق آنها تنها بـه سریال ختم شود ودر دنیای واقعی، برای یک دیگر دوستان صمیمی باقی بمانند.
الکساندر صدیق بازیگر انگلیسی سودانی اسـت کـه تا کنون فیلمهاي مختلفی از او دیدهایم ودر سریال بازی تاج و تخت نیز نقش دُران مارتل را برعهده داشت. الکساندر صدیق هنرپیشه خوبی اسـت و انصافاً هم باید گفت: نقش دران مارتل را بیعیب و نقص اجرا کرد و حتی فکرش را نمیکردیم این هنرپیشه پس از حضور در چند قسمت، بـه سرعت از سر راه برداشته شود.
جالب اینجاست کـه حتی الکساندر صدیق هم فکر نمی کرد کـه قرار اسـت بـه این زودی نقشاش در بازی تاج و تخت خاتمه پیدا کند، جالبتر اینکـه عوامل سازنده این سریال با الکساندر صدیق برای بازی در نقش دران مارتل جهت ۴ فصل قرار داد بسته بودند، اما همان طور کـه در سریال دیدید، دران مارتل زودتر از چیزی کـه فکرش را میکردیم با بیرحمی تمام بـه قتل رسید.
دراین بین گفته می شود از آنجایی کـه دران مارتل و خاندان او در کتابهاي این مجموعه نقش مهمی داشتند و شعار آنها نیز» سرکوب نشده، سر خم نکرده، شکسته نشده» بود. هوادارن فکر می کردند دران مارتل نقش پررنگتری در سریال هم داشته باشد و سازندگان بازی تاج و تخت کـه سابقه درخشانی در از بین بردن ناگهانی شخصیتها دارند، برای غافلگیری هواداران ترجیح دادند تا دران مارتل را قربانی کنند.
اگر این سریال را از ابتدا دیده باشید حتما بخاطر دارید زمانی کـه سوفی ترنر در نقش سانسا استارک در فصل اول بازی تاج و تخت حضور پیدا کرد تنها ۱۳ سال داشت و دختربچهاي بیش نبود. خوشبختانه سوفی ترنر بـهرغم سن و سال بسیار کم توانست بـهخوبی از عهده اجرای نقش سنگین سانسا بر آید و سازندگان سریال و تماشاچیان را راضی نگه داشت.
این روزها سوفی ترنر بواسطه بازی دراین سریال اسم و رسم خوبی برای خودش دست و پا کرده اسـت و شاهد حضور او در فیلم پرطرفدار «مردان ایکس ققنوس تاریک» نیز هستیم. در سریال بازی تاج و تخت هم امید زیادی بـه او داریم و آرزو می کنیم بـهخوبی بتواند از عهده مدیریت خاندان استارک برآید.
طرفداران بازی تاج و تخت بـهخوبی میدانند کـه هیچکدام از اعضای خاندان استارک روی خوش ندیدند و بعضی ازآنها کشته شدند و بعضی دیگر نیز مشکلات زیادی را تحمل کردند. دراین بین انصافاً باید گفت: آریا استارک کـه نقش وی را میسی ویلیامز بازی می کند، یکی از باارادهترین فرزندان ند استارک بودو بـهرغم اینکـه با مشکلات زیادی روبهرو شد بازهم خم بـه ابرو نیاورد و بـه مبارزه ادامه داد.
آریا توانست بـه داخل لنیسترها نیز نفوذ کند و نیش خودش رابه این خاندان بزند. آریا بیشتر این دستاوردها را مدیون اراده قوی خودش اسـت، اما از حق نباید گذشت کـه هاند کـه نقش وی را روری مککین دراین سریال بازی می کند، کمکهاي زیادی بـه آریا استارک کرد و بـهرغم اینکـه آریا وی را در لیست افرادی کـه باید بکشد قرار داده بود بازهم این دو شخصیت بارها درکنار هم قرار گرفتند و آریا کمکهاي زیادی از هاند دریافت کرد.
جالب اینجاست کـه این رابطه نزدیک میان میسی ویلیامز و روری مککین تنها در سریال وجود نداشت و این دوبازیگر در صحنه فیلم برداری نیز دوستان خوبی برای هم هستند. در همین زمینه روری مککین در گفتوگواي با روینگ استون مدعی شد کـه بی شک میسی ویلیامز هوش بیشتری نسبت بـه او دارد ودر بیشتر صحنههاي فیلم برداری، این میسی ویلیامز بود کـه بـه روری مککین برای بهتر بازی کردن کمک می کرد.
روری مککین در ادامه صحبت هاي خود اعتراف کرد کـه آدم دست و پا چلفتی اسـت و میسی ویلیامز تعداد زیادی از اشتباههاي وی را در فیلمبردای جبران میکند. رودی بـه قسمتهاي زیادی از این سریال اشاره کرد کـه دیالوگهایش را فراموش میکرد و این میسی ولیامز بود کـه دیالوگها بخاطر او میآورد. با این حساب می توان گفت: از آنجایی کـه خصومتها و رفاقتهاي آریا استارک و هاند هنوز بـه اتمام نرسیده، امیدواریم در آخرین فصل بازی تاج و تخت بازهم ماجراهاي جالبی را از این دو شخصیت ببینیم.
جالب اسـت بدانید این هنرپیشه ۴۹ ساله، سابقه درخشانی در سینما و تلویزیون دارد و بیشتر از ۳۰ اثر بلند سینمایی را در کارنامه او مشاهده می کنیم. پیتر دینکلیج بـهرغم قد کوتاهی کـه دارد، مرد بسیار موفقی در زندگی و کارش شناخته می شود ودر سریال بازی تاج و تخت نیز نقش تیریون لنیستر را بازی میکرد کـه بدلیل قد کوتاهش بارها مورد تحقیر و خشم سایرین قرار گرفته بود.
شوخطبعی و ذکاوت تیریون لنیستر وی را بـه یکی از زیرکترین شخصیتهاي بازی تاج و تخت تبدیل کرد و بـهرغم اینکـه در کتاب و فیلمنامه این سریال تأکید زیادی بـه ذکاوت و هوشمندی تیریون شده بود، شخص پیتر دینکلیج نیز اصرار زیادی داشت تا تیریون هرگز دستمایه بزرگان وستروس نشود و نقش یک کوتوله بیدست و پا را دراین سریال بازی نکند.
در همین راستا پیتر دینکلیج در گفتوگواي با گاردین گفت: ایفای نقش در سریال بازی تاج و تخت را تنها بـه این دلیل قبول کرده بود کـه شخصیت تیریون لنیستر شخصیتی بود کـه ظاهر جسمانیاش، شخصیت وی را تعریف نمیکرد و این اراده و خواست تیریون بود کـه وی را از بسیاری دیگر از چهرههاي سرشناس این مجموعه بالاتر قرار میداد.
وی در ادامه صحبتهاي خود گفت: مـن عاشق کتابهاي ارباب حلقهها هستم، اما دراین کتابها کوتولهها بـهعنوان مخلوقاتی بـهغیر از انسانها بـه تصویر کشیده شده اند ودر واقع کوتوله ها دراین داستانها، انسان نیستند. اما در زندگی واقعی کوتولهها وجود دارند.
مـن بـهعنوان یک کوتوله از این نکته خوشحالم کـه برای یکبار هم کـه شده، جی. آر. آر مارتین در مجموعه کتابهاي خود کوتولهها را مخلوقاتی جدای انسانها بـه تصویر نکشید و وجود کوتولهها را درکنار انسانها نمایش داد. پیتر دینکلیج دراین گفتوگو تأکید کرد پیشنهاد بازی در نقشهاي کلیشهاي برای کوتولهها را هرگز قبول نمیکند.
علیه تقدیر یاسر نوروزی: محمدحسن شهسواری یکی از نویسندگان و منتقدانی است که در کنار مطالعه و نقد آثار ادبیات داستانی معاصر، همواره ادبیات روز جهان را هم دنبال میکند. به ویژه شناختی که از سینما دارد باعث شد سراغ او بروم تا دربارهی…
بهروایتِ آسیا ابتهاج
ترجمهی فارسی جستاری تلخ و درخشان از اسماعیل فصیح
نویسندهای که بهجای شخصیت خیالی داستانش بازداشت و محاکمه شد
از «چو ایران نباشد تن من مباد / برین بوم و بر زنده یک تن مباد» تا…
نويسنده ي گيم اف ترونز
دانلود رایگان برای داخل ایران و خرید آنلاین برای دیگران
آرمان ریاحی: کتاب «از قیطریه تا اورنجکانتی» خوشخوان و همهفهم است، ولی خواندنش ابداً آسان نیست و خواننده را خوشحال نمیکند. بیشتر زنهار میدهد از فانی بودن لحظات.
یکی از این کتابهای تازهمنتشرشده در آلمان در ۱۵۰ سالگی پروست شامل ۲۹ نامه است؛ سه نامه به دندانپزشک همسایه و ۲۶ نامه به همسر دندانپزشک.
آقای حنیف در این یادداشت که در «جهان کتاب» منتشر شده، به نقد مفصل و منفی کامران سپهران بر کتاب «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» پاسخ داده است.
«در پیرنگ میخوانیم، مینویسیم، که نمردهایم ما، زندهایم ما.»
محمدرضا اصلانی در كتابی با عنوان «بهرام صادقی» به زندگی اين نويسندهی پيشرو پرداخته و این یادداشت مروری است بر اين كتاب.
روان راهنما |
پیوند موی طبیعی |
پیوند ابرو |
پیوند مژه |
درمان ریزش مو |
فروش مواد پلی پروپیلن |
فروش مواد پایپ گرید |
فروش مواد پلی اتیلن |
فروش مواد اولیه پلاستیک |
گلونی |
کاشت مو |
خرید آنتی ویروس |
لوازم خانگی |
بازنشر بدون لینک ممنوع است [email protected] تماس
Developed by Boom AtelierHosted by Zagrio
درود بر انسانیت
بازی تاج و تخت یک مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام فانتزی است که توسط دیوید بنیاف و دی. بی. وایس برای شبکهٔ اچبیاو ساخته شدهاست. این مجموعه اقتباسی از ترانه یخ و آتش، مجموعهای از رمانهای فانتزی نوشتهٔ جرج آر. آر. مارتین است که نخستین رمان آن بازی تاجوتخت میباشد. فیلمبرداری این نمایش در پادشاهی متحده، کانادا، کرواسی، ایسلند، مالت، مراکش، و اسپانیا انجام شد. بازی تاجوتخت در ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ برای نخستینبار در ایالات متحده از طریق اچبیاو به نمایش درآمد و در ۱۹ مه ۲۰۱۹ با ۷۳ قسمت در هشت فصل پخششده، به پایان رسید. بازی تاجوتخت رکورددار تعداد بیننده در شبکه اچبیاو است و در کشورهای مختلف طرفداران زیادی دارد. با وجود استفاده از برهنگی، خشونت و خشونت جنسی که انتقاداتی را به این مجموعه وارد آورده، منتقدین نظرات مثبت فراوانی در مورد این سریال داشتهاند. این سریال تا کنون نامزد و برندهٔ بسیاری از جوایز شدهاست که از میان آنها میتوان به نامزدی جایزه امی بهترین سریال درام برای هر چهار فصل پخش شدهٔ آن، یک نامزدی جایزه گلدن گلوب برای بهترین سریال تلویزیونی درام و نامزدی جایزهٔ هوگو برای بهترین نمایش درام اشاره کرد. پیتر دینکلیج نیز برای بازی در نقش تیریون لنیستر موفق به دریافت سه جایزهٔ امی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و یک جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شدهاست. پیش درآمد این مجموعه تحت عنوان خانه اژدها در سال ۲۰۲۲ به روی آنتن خواهد رفت.
داستان سریال: هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد…
شما همچنین میتوانید این سریال را به صورت رایگان و آنلاین(با اینترنت نیم بها) در لینک زیر تماشا کنید:
منابع: ویکی پدیا، ملوفیلم
نويسنده ي گيم اف ترونز
درود بر انسانیت
پست های مرتبط:
درود بر انسانیت
مطلبی دیگر از این نویسنده
مطلبی دیگر در همین موضوع
افزایش بازدید بر اساس علاقهمندیهای شما
0
دیدگاهتان را بنویسید