معنی you’re به فارسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی you're به فارسی
معنی you’re به فارسی




– از املای لغت خود اطمینان حاصل نمایید.

– شکل ساده‌ی فعل را بدون وند‌ها وارد نمایید.

مترادف:  
at this place
متضاد:  
there

1.
Come

here

I

have

something

to

show

you
.

1. بیا اینجا – من چیزی دارم که به تو نشان دهم.

2.
Come

here!


2. بیا اینجا!

معنی you’re به فارسی

3.
Does

Jane

live

near

here
?

3. آیا “جین” نزدیک اینجا زندگی می‌کند؟

4.
I’ve

lived

here

for

about

two

years
.

4. من برای تقریبا دو سال اینجا زندگی کردم.

5.
It

says

here

that

she

was

born

in

1984
.

5. اینجا گفته که او در 1984 متولد شده است.

6.
The

river

is

only

a

mile

from

here
.

6. رودخانه تنها یک مایل از اینجا (دور) است.


1.
“I

can’t

find

my

keys
.
Oh
,
here

they

are
.

1. “من نمی توانم کلیدهایم را پیدا کنم. اوه، ایناهاشن”

2.
Here’s

a

present

for

you
.


2. این هم از جایزه شما.


1.
Are

you

two

ready
?


1. شما دوتا حاضر هستید؟

2.
You

look

nice

today
.


2. تو امروز قشنگ به نظر میرسی.

معنی you’re به فارسی

3.
You

painted

that

yourself
?
You

smart

girl!

3. تو این رو کشیدی؟ تو دختر باهوش (هستی)!


1.
you

can

buy

stamps

at

a

post

office
.

1. آدم می‎تواند از اداره پست تمبر بخرد.


1.
He

saw

you

in

the

house
.


1. او تو را در خانه دید.

2.
I

love

you
.


2. من تو را دوست دارم.

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

مترادف:  
keep
own
possess

1.
Do

you

have

time

to

finish

the

report

today
?

1. امروز وقت داری تا گزارش را تمام کنی؟

2.
He

had

a

pen

in

his

hand
.


2. او خودکاری در دست داشت.

معنی you’re به فارسی

3.
He

has

blue

eyes
.


3. او چشمانی آبی دارد.

4.
He’s

got

a

degree

in

journalism
.


4. او مدرک خبرنگاری دارد.

5.
I

had

a

meeting

this

morning
.


5. امروز صبح جلسه داشتم.

6.
I

have

something

on

my

mind
.

6. چیزی در ذهنم دارم (دارم به چیزی فکر می کنم).

7.
She

has

a

lot

of

experience
.


7. او تجربه زیادی دارد.

8.
They

have

a

big

house
.


8. آنها یک خانه بزرگ دارند.

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

1.
Have

you

seen

Jake
?


1. آیا “جیک” را دیده ای؟

2.
He

hasn’t

visited

us

yet
.

2. او هنوز به ملاقات ما نیامده است.

3.
I’ve

met

his

wife

before
.


3. من قبلا همسرش را دیده ام.

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

مترادف:  
drink
eat

1.
I

had

a

turkey

sandwich

for

lunch
.

1. من برای نهار ساندویچ بوقلمون خوردم.

2.
Let’s

have

a

coffee
.


2. بیا قهوه بنوشیم.

3.
What

time

do

you

have

breakfast
?


3. چه زمانی صبحانه می‌خوری؟

4.
When

are

we

having

dinner
?

4. کی قرار است شام بخوریم [چه زمانی شام می‌خوریم]؟

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

مترادف:  
must
should

1.
Do

we

have

to

finish

this

today
?

1. آیا باید این را امروز تمام کنیم؟

2.
I’ve

got

to

buy

some

new

shoes
.


2. من باید کفش های جدید بخرم.

3.
They’ve

had

to

change

their

plans
.

3. آنها مجبور بودند برنامه هایشان را تغییر دهند.
معنی you’re به فارسی

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

1.
He

had

an

accident
.

1. او یک تصادف داشت [او تصادف کرد].

2.
I

had

a

swim

to

cool

down
.


2. شنا کردم تا خنک شوم.

3.
Jill

and

I

had

a

fight
.


3. من و “جیل” دعوا کردیم.

گذشته: had,
 
گذشته کامل: had,
 

مترادف:  
be afflicted by
be suffering from

1.
Have

you

ever

had

measles
?

1. آیا تا به حال سرخک داشته‌ای [گرفته‌ای]؟

2.
I’ve

got

a

cold
.


2. من سرما خورده‌ام.

معنی you're به فارسی
معنی you’re به فارسی
10

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *