معنی by به انگلیسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی by به انگلیسی
معنی by به انگلیسی


فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
معنی by به انگلیسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.


Your browser does not support iframes.

مترادف:  
before
متضاد:  
after
past

1.
It’s five to three.

1. (ساعت) پنج (دقیقه) مانده به سه است. [ساعت 2:55 دقیقه است.]


1.
I have to go to the dentist this morning.

معنی by به انگلیسی

1. من باید امروز صبح به دندان‌پزشکی بروم.

2.
We could go to town on the bus.

2. ما می‌توانیم با اتوبوس به شهر برویم.

3.
We went to California last year.

3. من سال پیش به کالیفرنیا رفتم.

4.
You can walk from here to the station in under ten minutes.

4. تو می‌توانی در ده دقیقه از اینجا تا ایستگاه (پیاده) بروی.


1.
Can you tell me how to get there?

1. می توانید به من بگویید (که) چطور به آنجا برسم؟

2.
He told me to wait.


2. او به من گفت (که) منتظر بمانم.

3.
I don’t know what to do.


3. من نمی دانم (که) چه کار کنم.

4.
I need to eat something first.

4. من اول نیاز دارم (که) غذا بخورم.

5.
It’s not likely to happen.

5. این محتمل نیست (که) اتفاق بیوفتد.

6.
She agreed to help.


6. او قبول کرد (که) کمک کند.


1.
I came to help.


1. من برای کمک کردن آمدم.

2.
thirty to thirty-five people were there.

2. سی تا سی و پنج نفر آنجا بودند.


1.
Be kind to animals.


1. با حیوانات مهربان باشید.


1.
He put his hands to his ears.

1. او دست‎هایش را روی گوش‎هایش گذاشت.

مترادف:  
within

1.
Can you finish the job in two weeks?

1. آیا می توانی تا 2 هفته دیگر کار را تمام کنی؟

2.
Dinner will be ready in ten minutes.

2. شام تا ده دقیقه دیگر آماده می شود.
معنی by به انگلیسی

3.
She could get that essay done in a couple of hours if she really tried.

3. او می توانست آن مقاله را در چند ساعت تمام کند، اگر واقعا تلاش می کرد.


1.
I started working here in 2007.

1. من (در) سال 2007 کار کردن اینجا را شروع کردم.

2.
Life in the 19th century was very different from what it is now.

2. زندگی در قرن 19هم با چیزی که حالا است. خیلی متفاوت بود.

3.
She was a brilliant gymnast in her youth.

3. او در جوانی اش یک ژیمناستیک کار فوق العاده بود.

4.
We’re going to Italy in April.

4. ما (در) آوریل به ایتالیا می رویم.

مترادف:  
inside
متضاد:  
out
outside

1.
He took part in my game.


1. او در بازی من شرکت کرد.

2.
Is Mark still in bed?


2. “مارک” هنوز توی تخت خواب است؟

3.
My daughter’s in the hospital overnight.

3. دختر من امشب در بیمارستان است.

4.
There’s milk in the refrigerator.


4. شیر در یخچال هست.

5.
They live in an old cabin.

5. آنها در یک کلبه قدیمی زندگی می‌کنند.

6.
What’s that in your hand?


6. آن چه چیزی است در دست تو؟


1.
She was dressed in black for the funeral.

1. او برای مراسم ختم، لباس مشکی پوشیده بود.


1.
Jenny was in tears.

1. «جنی» داشت گریه می‌کرد [«جنی»، گریان بود].

2.
Sit in a circle.


2. به حالت [شکل] دایره بنشینید.


1.
They were speaking in French.

1. آن‌ها داشتند به زبان فرانسه صحبت می‌کردند.
معنی by به انگلیسی

2.
Write your name in capital letters.


2. اسمت را با حروف بزرگ بنویس.

مترادف:  
inside
متضاد:  
out
outside

1.
Could you bring the clothes in for me?

1. می توانید لباس‌ها را برایم به داخل بیاورید؟

2.
Cut the pastry into a square and turn in the corners.

2. خمیر شیرینی را به صورت مربع ببر و گوشه‌هایش را به داخل بده.


1.
I stopped by your house, but you weren’t in.

1. به خانه‌ات رفتم [یک سر به خانه‌ات زدم]، اما (در) خانه نبودی.



مترادف:  
fashionable
popular
متضاد:  
old-fashioned
out if style

1.
Exotic pets are the in thing right now.

1. داشتن حیوانات خانگی عجیب و غریب امروزه مد شده است.

2.
Purple is the in color this spring.


2. بنفش امسال بهار رنگ مد است.

متضاد:  
without

1.
a woman with brown eyes


1. یک زن با چشمان قهوه ای

2.
He lives with his grandmother.


2. او با مادربزرگش زندگی میکند.

معنی by به انگلیسی

3.
I was with Sylvia at the time.


3. من آن موقع با “سیلویا” بودم.

4.
I’m going to France with a couple of friends.

4. من قصد دارم به همراه چند تا از دوستانم به فرانسه بروم.

متضاد:  
without

1.
I was shaking with fear.


1. من از ترس می لرزیدم.

مترادف:  
glossary
lexicon
word index

1.
a bilingual dictionary


1. یک واژه نامه دو زبانه

2.
a French-English dictionary

2. یک واژه نامه ی فرانسوی به انگلیسی
معنی by به انگلیسی

3.
To check how a word is spelled, look it up in a dictionary.

3. برای فهمیدن اینکه واژه چطور هجی می شود آن را در واژه نامه نگاه کن.

تفضیلی: more different
عالی: most different, 
مترادف:  
contrasting
disparate
distinct
diverse
متضاد:  
alike
like
same
similar

1.
American English is significantly different from British English.

1. انگلیسی امریکایی به طور قابل توجهی از انگلیسی بریتانیایی متفاوت است.

2.
She wears something different every day.

2. او هر روز چیز متفاوتی می‌پوشد.
معنی by به انگلیسی

3.
That’s totally different than my experience in school.

3. این کاملا با تجربه من در مدرسه متفاوت است.

4.
We’re reading a different book this week.

4. ما این هفته کتاب متفاوتی می‌خوانیم.

گذشته: seemed,
 
گذشته کامل: seemed,
 

مترادف:  
appear
come across as
look

1.
He seems a nice man.


1. او آدم خوبی به نظر می‌رسید.

2.
It seems he is not going to come.

2. به نظر می‌رسد که او نخواهد آمد [به نظر او نمی‌آید].
معنی by به انگلیسی

3.
You seem happy.


3. خوشحال به نظر می‌رسی.

معنی by به انگلیسی
معنی by به انگلیسی
10

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *