معنی خوب به انگلیسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی خوب به انگلیسی
معنی خوب به انگلیسی



ثبت‌نام نکرده‌اید؟ ثبت‌نام کنید و از امکانات کامل فست‌دیکشنری از جمله مترجم متن استفاده نمایید. تفاوت دیکشنری و مترجم چیست؟

تفضیلی: better
عالی: best, 
مترادف:  
fine
great
nice
متضاد:  
awful
bad

1.
“How are you, Amelia?” “I’m good, thanks!”

1. “حالت چطوره “آملیا”؟” “من خوبم، ممنون!”

2.
“I’m coming on Saturday.” “Oh, good!”

2. “من روز شنبه می آیم.” “اوه، (چه) خوب!”
معنی خوب به انگلیسی

3.
a good book


3. یک کتاب خوب

4.
Did you have a good time at the party?

4. آیا در مهمانی اوقات خوبی داشتی؟

5.
Fresh fruit and vegetables are good for you.

5. میوه تازه و سبزیجات برایت خوب [مفید] هستند.

6.
Kate’s a good cook.


6. “کیت” آشپز خوبی است.

7.
She speaks good French.


7. او فرانسه را خوب حرف می زند.

8.
She’s very good at geography.


8. او خیلی در جغرافیا خوب است.

9.
The food at this restaurant is very good.

9. غذا در این رستوران خیلی خوب است.

10.
This is a good place for a picnic.

10. این (جا) مکان خوبی [مناسبی] برای پیک‌نیک است.

تفضیلی: better
عالی: best, 
مترادف:  
moral
respectable
right
virtuous
متضاد:  
bad
corrupt
dishonest

1.
A good deed


1. عملی پسندیده


1.
Can you speak into my good ear?

1. آیا می شود در گوش سالمم حرف بزنی؟


1.
We had a good laugh about it afterwards.

1. ما راجع به آن بعدا حسابی خنده کردیم.

2.
You’ll feel better after a good sleep.

2. بعد از یک خواب جانانه حالت بهتر خواهد شد.

مترادف:  
adequate
useful
متضاد:  
bad
harmful

1.
Even a small donation can do a lot of good.

1. حتی اهدایی (بخششی) کوچک نیز می تواند سودمند باشد.


1.
They know the difference between good and bad.

1. آن‌ها تفاوت [فرق] خیر و شر [خوب و بد] را می‌دانند.

تفضیلی: less
عالی: least, 
مترادف:  
small
tiny
متضاد:  
big
large

1.
a little dog


1. یک سگ کوچک

2.
He gave a little smile.


2. او یک لبخند کوچک زد.

معنی خوب به انگلیسی

3.
It is in a little box.


3. این داخل یک جعبه کوچک است.

مترادف:  
small
young
متضاد:  
elder
old

1.
Her little boy isn’t well.

1. (حال) پسر کوچولوی او خوب نیست.

2.
She’s my little sister.


2. او خواهر کوچولوی من است.

3.
When you were little your hair was really curly.

3. وقتی تو کم سن بودی موهایت واقعا فرفری بود.

تفضیلی: less
عالی: least, 

1.
It’s of little importance.


1. آن، کم اهمیت است.

2.
We have very little money.


2. ما خیلی کم پول داریم.

مترادف:  
some
متضاد:  
a lot of

1.
a little milk


1. کمی شیر

2.
a little sugar


2. کمی شکر

مترادف:  
slightly
متضاد:  
a great deal

1.
I was a little bit worried by what she said.

1. من کمی درباره ی حرفی که او زد نگران بودم.

2.
Let’s wait just a little bit longer before I call them.

2. بیایید قبل از اینکه به آنها زنگ بزنیم کمی صبر کنیم.


تفضیلی: finer
عالی: finest, 
مترادف:  
acceptable
beautiful
excellent
good
متضاد:  
bad
cheap
common
ugly

1.
“How are you?” “I’m fine, thanks.”

1. “حالت چطور است؟” “من خوبم، ممنون.”

2.
I felt terrible last night but I feel fine this morning.

2. من دیشب احساس بدی داشتم اما امروز صبح احساس خوبی دارم.
معنی خوب به انگلیسی

3.
You can see a fine view of the river from the balcony.

3. از بالکن می توانی چشم انداز خوبی از رودخانه ببینی.

تفضیلی: finer
عالی: finest, 
مترادف:  
thin
متضاد:  
thick

1.
I have very fine hair.


1. موهای بسیار نازکی دارم.

تفضیلی: finer
عالی: finest, 

1.
Salt is finer than sugar.


1. نمک از شکر ریزتر است.

تفضیلی: finer
عالی: finest, 
مترادف:  
sunny

1.
fine weather


1. هوای آفتابی [مطلوب]

مترادف:  
ok

1.
“Should we meet at 8 o’clock?” “fine.”

1. “همدیگر را ساعت 8 ببینیم؟” “موافقم!”

مترادف:  
well
متضاد:  
badly

1.
“How did your exam go?” “It went fine, I think.”

1. “امتحانت چطور پیش رفت؟” “(بسیار) خوب بود، فکر کنم.”

گذشته: fined,
 
گذشته کامل: fined,
 

مترادف:  
penalize
punish
متضاد:  
give
release

1.
Any company found to be breaking these rules will be heavily fined.

1. هر شرکتی که فهمیده شود این قوانین را زیرپا گذاشته است مبلغ سنگینی جریمه خواهد شد.

2.
She was fined for speeding.

2. او به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه شد.

مترادف:  
charge
fare
fee
متضاد:  
amend
award

1.
a parking fine


1. جریمه پارک غیرقانونی

2.
Under the new law, motorists face fines of up to £1 000.

2. طبق قانون جدید، موتورسواران می‌توانند تا 1000 پوند جریمه نقدی شوند.

معنی خوب به انگلیسی
معنی خوب به انگلیسی
10

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *