معنی خب به انگلیسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی خب به انگلیسی
معنی خب به انگلیسی




ثبت‌نام نکرده‌اید؟ ثبت‌نام کنید و از امکانات کامل فست‌دیکشنری از جمله مترجم متن استفاده نمایید. تفاوت دیکشنری و مترجم چیست؟


1.
“You’ll go, won’t you?” “Well, I’m not sure.”

1. «تو میروی نه؟» «خب، مطمئن نیستم».

2.
Well, after that we went camping in the mountains.

2. خب، پس از آن برای گردش به کوهستان رفتیم.

معنی خب به انگلیسی

3.
Well, what shall we do now?


3. خب، حالا چه کار کنیم؟

تفضیلی: better
عالی: best, 
مترادف:  
great
healthy
strong
متضاد:  
sick
unhealthy
weak

1.
He hasn’t been too well lately.

1. او اخیرا خیلی سلامت نبوده است. [مریض بوده است]

2.
I’m sorry you’re ill, I hope you get well soon.

2. متاسفم که مریض هستی، امیدوارم به زودی خوب بشوی.

3.
When she came home from school she really didn’t look well.

3. وقتی او از مدرسه به خانه آمد خیلی سالم به نظر نمی‌رسید. [مریض به نظر می‌رسید]

مترادف:  
accurately
competently
excellently
nicely
skilfully
متضاد:  
badly
poorly

1.
He’s doing very well at school.

1. او در مدرسه به خوبی عمل میکند.

2.
I thought the team played well.

2. من فکر میکنم آن تیم به خوبی بازی کرد.


1.
It cost well over $100.

1. این قشنگ بالای 100 دلار قیمت دارد.

2.
The results are well above/below what we expected.

2. نتایج کاملا بالاتر از چیزی که انتظار داشتیم هستند.


1.
an oil well


1. یک چاه نفت

مترادف:  
healthy
okay
well
متضاد:  
sick
unhealthy

1.
“Harry just slipped on the ice . ” “Oh! Is he all right ? ”

1. “هری” تازگی روی یخ سر خورده است.” “اوه! آیا حالش خوب است؟”

2.
She was very sick for a while but she’s all right now .

2. او مدتی مریض بود اما الان حالش خوب است.

معنی خب به انگلیسی

مترادف:  
acceptable
okay
متضاد:  
wrong

1.
“Thanks for getting the tickets.” “That’s all right.”

1. “ممنون که بلیط ها را خریدین.” “خواهش می کنیم.”

2.
Did he do all right on his exam?

2. آیا او در امتحانش خوب عمل کرد؟

3.
Did the interview go all right?


3. آیا مصاحبه خوب جلو رفت؟

4.
Did you get home all right last night?

4. آیا دیشب بدون مشکل به خانه رسیدی؟

5.
Is it all right with you if I leave the window open?

5. آیا برای شما بدون مشکل است [مشکلی نداره] که پنجره را باز کنم؟


Informal

1.
Dave’s new girlfriend is a bit of all right, isn’t she?

1. دوست دختر جدید “دیو” خیلی جذاب است، اینطور نیست؟

مترادف:  
okay
very well
متضاد:  
no

1.
Can we leave at six? All right.

1. می توانیم ساعت شش برویم؟ باشه.

2.
How about going out for dinner? All right.

2. چطوره برای شام بیرون برویم؟ باشه.

تفضیلی: greater
عالی: greatest, 
مترادف:  
big
enormous
huge
immense
متضاد:  
insignificant
little
tiny

1.
A great crowd had gathered.


1. جمعیت زیادی جمع شده بود.

2.
I use my computer a great deal.

2. من از کامپیوترم خیلی زیاد استفاده می‌کنم.

معنی خب به انگلیسی

3.
I was asked to describe the house in greater detail.

3. از من خواسته شد که خانه را با جزئیات بسیار [زیادتر] توصیف کنم.

تفضیلی: greater
عالی: greatest, 
مترادف:  
awesome
best
excellent
fantastic
good
متضاد:  
common
imperfect
inferior
ordinary

1.
“Hi! How are you?” – “Great! How are you?”

1. «سلام! حالت چطوره؟» «عالی! حال تو چطوره؟»

2.
I think it’s a great idea.

2. فکر می کنم ایده خیلی خوبی است.

3.
We had a great time at the party.

3. ما در مهمانی اوقاتی عالی داشتیم.


1.
her great-grandson

1. نوه ی دخترش یا نوه ی پسرش [نتیجه اش]

2.
my great-aunt


2. عمه بزرگم [عمه پدر یا مادر]

3.
my great-great-grandfather


3. پدر پدر پدربزرگم

تفضیلی: greater
عالی: greatest, 

1.
He has been described as the world’s greatest violinist.

1. او به عنوان بزرگترین ویولن زن دنیا توصیف شده است.

2.
Sherlock Holmes, the great detective


2. شرلوک هولمز کارآگاه بزرگ

3.
This represents a great achievement.

3. این نشانی از یک دستاورد بزرگ است.

معنی خب به انگلیسی
معنی خب به انگلیسی
10

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *