خواص دارویی و گیاهی
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: negative
روع را بخوانید.روعت را بخوانید.روغ را بخوانید.
معني negative به فارسي
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منفی، منفی کردن، خنثی کردن، سلبی، نامثبت، سالب، غیر مثبت
تفضیلی: more negative
عالی: most negative,
مترادف:
denying
refusing
rejecting
متضاد:
affirmative
positive
1.
“I’ve never seen him in my life” is a negative sentence.
1. “من هیچوقت او را در زندگیام ندیدهام” یک جمله منفی است.
2.
A negative image is used to print a positive picture.
2. تصویری منفی برای جلوه تصویری مثبت استفاده شده است.
معني negative به فارسي
3.
negative feelings
3. احساسات منفی
4.
The captain gave a negative response to the request for a leave.
4. کاپیتان به درخواست مرخصی (پاسخ) منفی داد.
5.
Three below zero is a negative quantity.
5. سه تا کمتر از صفر یک کمیت منفی است.
Specialized
متضاد:
positive
1.
“Never” and “no one” are negatives.
1. «هرگز» و «هیچکس»، کلمات منفی هستند.
Specialized
1
عمومی::
دارای برق منفی، وابسته به برق منفی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
10
دیدگاهتان را بنویسید