ما هو عذاب قوم عاد وثمود

ما هو عذاب قوم عاد وثمود
ما هو عذاب قوم عاد وثمود

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

عاقبت افرادي كه دست به خودكشي مي‌زنند چيست؟ لطفاً چند روايت …عاقبت افرادي كه دست به خودكشي مي‌زنند چيست؟ لطفاً چند روايت در اين زمينه بنويسيد؟خود كشي از گناهان بزرگ است و در دين مبين اسلام بدون قيد …

آيا انسان هاي بهشتي در بهشت هر چه دلشان بخواهند مي توانند طل…آيا انسان هاي بهشتي در بهشت هر چه دلشان بخواهند مي توانند طلب كنند؟ لطفاً به طور مفصل بيان كنيد؟با مراجعه به آياتي كه در رابطه با بهشت و …

كسي كه دست به خودكشي بزند و از اين دنيا برود، سنگيني گناه او…كسي كه دست به خودكشي بزند و از اين دنيا برود، سنگيني گناه او نزد خداوند تا چه اندازه است؟ و آيا در قرآن كريم آيه اي در اين باره بيان شده …



عذاب قوم هاي عاد، ثمود، لوط چه بود؟



عاد از قبايل قديم عرب که مورخان عرب، آن را جزء عرب بائده (نابود شده) شمرده اند و در زبان عربي به قدمت آن مثل زده اند، اين مورخان، عاد را از اولاد «ارم بن سام بن نوح» گفته اند؛ و به عقيده آنان دو عاد وجود داشته؛ يکي عاد اولي که شاخه های فراوان داشته و بعد از هلاک ايشان قبيله عاد ديگري ظاهر شده است که به آن عاد ثانيه گفته اند. اين قوم عاد (عاد ثانيه) بت پرست بودند که در حضرموت «احقاف» (ريگزاري ميان عمان و حضرت موت) زندگي مي کردند، بت هاي سه گانه «ضرا، ضمور، هباء، را مي پرستيدند.[1]

«فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَکانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[2]». امّا قوم عاد ، به ناروا در زمين گردنكشى كردند و گفتند : چه كسى از ما نيرومندتر است ؟ آيا ندانسته اند كه خداوندى كه خلقشان كرده از آنان نيرومندتر است ؟ ] آنان تكبر مىورزيدند [ و نشانه هاى ما را انكار مى كردند. اينان مردمي بودند گردنکش و ستم کار که خود را بزرگ مي شمردند و کسي را از خود قوي تر نمي دانستند؛ خداوند خطاب به آن ها مي فرمايد: «وَاذکرُواْ إِذْ جَعَلَکمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکرُواْ آلاء اللّهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ[3]». ياد آوريد هنگامي را که خدا شما را پس از مردم نوح جانشينان زمين ساخت و گسترش در آفرينش به شما ارزاني داشت.

خداوند هود را سوي آنان فرستاد؛ او قوم را از عذاب خداوند ترسانيد و آنها را به يگانه پرستي خواند و از ايشان خواست ستم کاري را کنار بگذارند، ولي قوم عاد حضرت هود ـ عليه السلام ـ را ديوانه پنداشتند و از پرستش خداي يگانه سرباز زدند، و بدين پدران خود ماندنددر نتيجه عذاب خداوند که باد و طوفان سختي بود بر آنان فرستاد، ايشان سخت خيال کردند که ابري باران خيز به سويشان مي آيد؛«فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ[4]». سرانجام عذابِ موعود همچون ابرى در گستره افق پديدار شد . آنان چون ديدند ابرى در پهنه افق است كه رو به سوى درّه هايشان دارد ، شادمانه گفتند : اين ابرى است كه بر ما باران فرو مى ريزد ! و خدا به آنان گفت : نه ، اين ابرْ باران زا نيست; اين همان عذابى است كه شتاب در آن را مى خواستيد . اين بادى است كه در آن عذابى دردناك است .  بدین ترتیب باد تمام ايشان را نابود کرد و جز آثار خانه ها چيزي از آنان برجاي نمانده.

قرآن کريم عذاب قوم عاد را چنين بيان مي کند. «کذَّبَتْ عَادٌ فَکيْفَ کانَ عَذَابِي و َنُذُرِ ـ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ[5]» قوم عاد پيامبرشان را تكذيب كردند و به عذاب گرفتار آمدند; پس عذاب من و هشدارهاى من چگونه بود، ما در برهه اى از زمان كه پياپى براى آنان شوم بود ، تندبادى سوزان بر آنان فرستاديم. هنگامي که قوم عاد از پذيرش ايمان به او سرباز زدند خداوند بادي تند و سرد را بر آن ها فرستاد.

«سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا[6]» عاديان با بادي سخت و شوخ و نافرمان نابود شدند که خداوند آن را هفت شب و هشت روز برايشان بگماشت.

«فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى کأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ[7]» بادي براي عاديان گشت و نابودشان نمود آن باد هيچ کس از عاديان باقي نگذاشت آن باد به قوت تمام به وزيدن گرفت درختان و خانه ها را از بيخ بر کند و تمام آنان را هلاک نمود،[8] هود ـ عليه السلام ـ پس از آن پنجاه سال زندگي کرد و در 150 سالگي در حضرموت از دنيا رفت.[9]

عذاب قوم ثمود

ثمود: ثموديان فرزندان آسف بن عبيد بن ما سخ بن بني عبيد بن خادربن ثمود بن جاثر بن ارم بن سام بن نوح ـ عليه السلام ـ مي باشند که در سرزمين حجاز زندگي مي کردند که پس از قوم عاد بر تعدادشان افزوده شد و نافرماني و ناسپاسي کردند.[10] و خداوند بر ايشان حضرت صالح ـ عليه السلام ـ در حالي که بيش از شانزده سال از عمرش نمي گذشت به پيامبري مبعوث گردانيد و تا سن 120 سالگي در ميان قومش به ارشاد آنها پرداخت امّا آنها دعوت وي را نپذيرفتند و سر به اطاعت بت هايي مي پرداختند که بيشتر از هفتاد نوع بود.

آن ها به حضرت صالح گفتند که اگر پيامبر است شتري ماده با بچه از دل کوه از ميان سنگ ها بيرون آورد، صالح ـ عليه السلام ـ دعا کرد و مستجاب شد و شتر سرخ موي ماده با بچه از دل سنگ در کوه بيرون آمد و حضرت صالح به قومش گفت: اين ناقه يک روز به شرب آب منطقه شما مشغول خواهد بود و روز بعد همگي مي توانيد از شير سرشار او استفاده نمائيد، هنگامي که روز شيردهي ناقه مي رسيد آن حيوان در وسط قريه قوم ثمود مي ايستاد و آن قدر از شير مي دوشيدند که همگي بي نياز مي گشتند، آن شتر با بچه اش سي سال در ميان اين قوم بود آن ها سپس بعد از سي سال شتر را کشتند (پي کردند) بچه شتر فرار کرد و به کوه رفت و به حضرت صالح گفتند: آيا تو به سوي ما آمدي که خدا را به يکتائي پرستيم و از بت هايي که پدران ما مي پرستيدند اعراض کنيم اين کار را نخواهيم کرد اگر تو راست مي گويي هر عذابي که به ما بر بت پرستي وعده مي دهي زود به انجام برسان. و صالح پاسخ داد: و علامت هلاکت شما اين است که فردا چهره هايتان زرد رنگ مي شود و روز بعد به رنگ سرخ و در روز سوم سياهرنگ خواهد شد و خداي تعالي عذابي را به قوم ثمود به خاطر آن کارشان فرستاد جبرئيل با صيحه اي (صداي نهيبي که بر آورد همه پرده هاي قلب آنها را از يکديگر دريدو گوشهايشان را کر نمود، همه از ترس و هول آن صدا به هلاکت رسيدند و سپس آتشي را بر آنها بر افروخت تا جملگي در آن بسوختند.[11]

عمر صالح به روايتي 250 سال و به روايتي 280 سال بود و قبرش در مکه نزديک دارالندوه مي باشد.[12]

عذاب قوم لوط

لوط از پيامبران مرسل فرزند هاران بن تارخ برادرزاده ابراهيم است.[13] لوط به اتفاق ابراهيم از عراق به سرزمين شام هجرت نمود و بلاد: (سدوم و صديم ولدنا و عمور) در کنار درياچه واقع بودند رسالت يافت، حضرت ابراهيم وي را در آن سرزمين رها ساخت و خود به جاي ديگر از اين سرزمين شتافت.

خدا عزوجل لوط را به اهل «سدوم» فرستاد که کافر خدا و اهل فحشاء بودند چنانکه خداي عزوجل از آن ها خبر داده و فرموده است:«إِنَّکمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ ـ أَئِنَّکمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيکمُ الْمُنکرَ[14]». يعني شما اين کار زشت را مي کنيد، که هيچ يک از جهانيان پيش از شما نکرده اند، شما پيش مردان مي رويد و راهزني مي کنيد و در انجمن تان کارهاي ناروا مي کنيد. لوط به مدت سي سال در ميان آن قوم به تبليغ رسالت پرداخت و آنان را به اطاعت پروردگار و اعمال نيک امر مي کرد و از پليدي و ناپاکي و کارهاي زشت منع مي نمود ولي آنان سرپيچي مي کردند و از او اطاعت نمي کردند، مردمي بودند که وقتي مسافري بر آن ها مي گذشت وي را مي گرفتند و او را کتک مي زدند و با وي عمل زشت مي کردند، رهگذران را آزار مي کردند و در محافل خود با يکديگر کار زشت مي کردند، در انجمن خودشان مرتکب فحشا مي شدند.[15]

لوط مردي بزرگ منش و سخاوتمند، مهمان نواز ولي قومش با مهماني و مهمان نوازي مخالف بودند و حتي لوط را از اين روش منع مي نمودند، ولي لوط آن ها را به پرستش خداي عزوجل و خودداري از کارهاي ناروا از راهزني و فحشاء و لواط دعوت مي کرد و مي گفت که اگر بر رفتار خود مصر باشند و توبه نکنند عذاب اليم خواهند داشت ولي تهديد لوط اثر نکرد و اندرز وي بر اصرارشان بيفزود و از سر انکار عذاب خدا را خواستند و گفتند:

اگر راست مي گوئي عذاب خدا را بيار و چون کارشان به درازا کشيد و در گمراهي اصرار ورزيدند لوط از خداي عزوجل ياري خواست و خدا اراده فرمود آنها را زبون و هلاکشان کند و پيغمبر خويش را ياري دهد جبرئيل و دو فرشته ديگر را نزد لوط ـ عليه السلام ـ فرستاد و فرشتگان به نزد لوط آمدند و آن چه خدا فرموده بود رخ داد، جبرئيل به لوط گفت «ما مردم اين دهکده را هلاک مي کنيم که مردمش ستمگرانند.

لوط گفت: هم اکنون هلاکشان کنيد جبرئيل گفت «ميعاد آن ها صبح است و جبرئيل گفت: اطرافيان و خانواده خودت را شبانه خارج سازد از عذاب ايمني باشند و چون صبح شد وقت هلاک قوم رسيد جبرئيل بال خويش را در زمين فرو برد و زمين آسمان را واژگون نمود و از طرف خداوند سنگ بر سر قوم لوط باريد و به سبب سنگي که از آسمان باريد همه آن ها هلاک گشتند.[16]

 

[1]. ابن اثير، عزالدين، تاريخ کامل، ترجمه دکتر محمد حسين روحاني، انتشارات اساطير، چاپ هشتم، 1383ش، ج1، ص93.

[2]. فصلت / 15.

[3]. اعراف / 69.

[4]. احقاف / 24.

[5]. قمر / 18 ـ 19.

[6]. حاقه / 6 ـ 7.

[7]. همان.

[8]. ابن اثير، همان.

[9]. مستوفي، حمدالله، تاريخ گزيده، به اهتمام دکتر عبدالحسين نوائي، موسسه انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1381ش، ص27.

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

[10]. همان، ص27.

[11]. جزايري، سيد نعمت الله، قصص الأنبياء، ترجمه يوسف عزيزي، چاپخانه حيدري، انتشارات هاد، چاپ پنجم، 1379ش، ص173.

[12]. تاريخ گزيده، همان، ص27.

[13]. طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري تاريخ الرسل و الملوک، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، انتشارات اساطير، چاپ هفتم، 1385ش، ص220.

[14]. اعراف / 8 الي 84.

[15]. طبري، همان، ص222.

[16]. همان، ص228.

تمت الكتابة بواسطة: Ahmed Shaban

آخر تحديث: ٠٨:١٨ ، ٢٣ مايو ٢٠٢٢

قام قوم ثمود بقتل الناقة التي أرسلها الله -تعالى- آيةً لهم ودليل على بطلان عبادة الأصنام، ولم يصغوا لتحذير نبيهم الذي وعدهم بالعذاب إذا قاموا بقتل الناقة، وعندما علم النبي صالح -عليه السلام- غضب كثيراً، ووعدهم بحلول العذاب عليهم بعد ثلاثة أيام، قال -تعالى-: (فَعَقَروها فَقالَ تَمَتَّعوا في دارِكُم ثَلاثَةَ أَيّامٍ ذلِكَ وَعدٌ غَيرُ مَكذوبٍ).[١][٢]

ومرت ثلاثة أيام على الكافرين من قوم صالح، وهم يهزؤون من العذاب وينتظرون، وفي فجر اليوم الرابع: انشقت السماء بصيحة جبارة واحدة، وأهلكت الصيحة الجبال؛ فهلك فيها كل شيء حي، وما هي إلا صرخة واحدة لم يكد أولها يبدأ وآخرها يجيء حتى كان كفار قوم صالح قد صعقوا جميعاً صعقة واحدة، أما الذين آمنوا بسيدنا صالح، فكانوا قد غادروا المكان مع نبيهم ونجوا.[٢]

قوم ثمود قبيلة من القبائل العربية، التي كانت تعبد الأصنام، وترجع في أصولها إلى أولاد سام بن نوح، وسميت بهذا الاسم نسبة إلى أحد أجدادها، وهو ثمود بن عامر بن إرم بن سام بن نوح، وأرسل الله -عز وجل- لهم نبياً من قومهم، وهو سيدنا صالح الذي ينتمي إلى قبيلة ثمود، لكي يدعوهم إلى عبادة الله -عز وجل-، قال -تعالى-: (يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ).[٣][٤]

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

ولكن قوم ثمود لم يصغوا لدعوة نبيهم صالح -عليه السلام-، وأخذوا يتهمونه بالكذب وأنه يتهم آلهتهم بأنها بلا قيمة، وهو ينهاهم عن عبادتها ويأمرهم بعبادة الله وحده، فكانت لدعوته صدى كبير وهزت كبيرهم وصغيرهم، وكان صالح معروفاً بالحكمة والنقاء والخير.[٥]

وكان لنبي الله صالح مكانة مرموقة بين أقرانه، وكان يحظى باحترام الكبير والصغير قبل أن يُوحي الله إليه، ويرسله بالدعوة إليهم، حيث قالوا له كما ذكر بالقرآن الكريم: (قالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَـذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ)،[٦] هذا ردهم على دعوة نبيهم الذي أرد لهم الخير.[٥]

كذب قوم ثمود دعوة ورسالة نبي الله صالح الذي كان يُعرف بصدقة وحكمته بينهم، ولكن عندما دعاهم إلى ترك عبادة الأصنام كذبوه، وطالبوه بمعجزة تثبت أنه نبيٌّ من عند الله، فأرسل الله -تعالى- إليهم معجزة خرجت من الصخر الذي كانوا يصنعون بيوتهم منه، حيث عُرف عن قوم ثمود باستخدام الصخر في البناء، وكانوا أقوياء قد فتح الله عليهم ورزقهم من كل شيء.[٧]

والمعجزة التي أرسلها الله لهم ناقة خرجت من صخرة من جبل بعد أن انشقت، لتكون معجزة قوية يصدقونها، وهذه الناقة التي ولدت بغير الطريقة المعروفة، جعلت قوم ثمود يندهشون، وكان حليبها يكفي آلاف الرجال والنساء والأطفال.[٧]

وطلب منهم نبي الله أن يتركوها تأكل من الأرض، وألا يمسها أحد بسوء، ومن يفعل ذلك سوف يلاقي عذاباً أليماً، هذا ما كان واضحاً في الآية الكريمة، التي تروي قصة معجزة نبي الله صالح، قال -تعالى-: (وَيَا قَوْمِ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ).[٨][٧]

تم الإرسال بنجاح، شكراً لك!

جميع الحقوق محفوظة ©
موضوع 2022

جميع الحقوق محفوظة ©
موضوع 2022

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید

ثَمود قومی عرب که با انکار دعوت صالح پیامبر به عذاب الهی گرفتار شدند. قرآن از آنان به عنوان قومی مشرک یاد کرده که در ساختن خانه از سنگ مهارت داشتند. خدا صالح(ع) را به سوی آنان فرستاد. آنان معجزه پیامبر خود را که به ناقه صالح شهرت دارد، کشتند و در پی آن به عذاب الهی گرفتار شدند. داستان قوم ثمود در تورات نیامده، اما یافته‌های باستان‌شناسان وجود آنان را در مناطق شمالی شبه‌جزیره عربستان تأیید می‌کند.

برخی ثمود را واژه‌ای عربی و به معنای آب اندک[۱] و برخی دیگر، آن را غیر عربی دانسته‌اند.[۲] ثمود نام قبیله[۳] و نام جد قبیله ثمود[۴] بوده است. این واژه ۲۶ بار در قرآن آمده است[۵] همچنین برخی مفسران منظور از اصحاب الحجر در آیه ۸۰ سوره حجر را قوم ثمود دانسته‌اند و حجر نام سرزمینی بوده که در آن می‌زیستند.[۶]

قرآن به مهارت قوم ثمود در ساختن خانه با تراشیدن کوه‌ها و سنگ‌ها،[۷] ساختن کاخ در دشت‌ها،[۸] و نیز سرزمین آباد و حاصلخیز آنان[۹] اشاره کرده و گفته است که آنان خانه‌های خود را از سنگ می‌ساختند.[۱۰]

در قرآن به زمان زندگی قوم ثمود اشاره نشده، اما آنان جانشینان قوم عاد معرفی شده[۱۱] و در یادکرد اقوام و پیامبران پیشین داستان آنان پس از قوم عاد آمده است.[۱۲]
برخی از قوم ثمود با تعبیر «عاد الآخره» یاد کرده‌اند.[۱۳]
برخی گفته‌اند این ترتیب قرآنی، ترتیب تاریخی آن‌ها را نیز می‌رساند.[۱۴] به گزارش آذرنوش، یاد کرد از ثمودیان در منابع باستانی، عمدتا مربوط به فاصله زمانی بین قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی است.[۱۵] اما بر اساس منابع تاریخی مسلمانان، زمان نبوت صالح، مقدم بر پیامبری حضرت ابراهیم بوده[۱۶] و همچنین میان قوم عاد و ثمود حدود ۵۰۰ سال فاصله بوده است.[۱۷] در برخی از منابع از نوادگان سام بن نوح معرفی شده‌اند.[۱۸]

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

گفته شده مسکن قوم ثمود در ناحیه حِجر، در ساحل دریای سرخ نزدیک وادی القری[۱۹] و در مسیر حجاز به شام[۲۰] قرار داشته است. بر پایه روایتی در مسیر عزیمت سپاه اسلام از مدینه به تبوک هنگام عبور از ناحیه حجر، پیامبر(ص) از بیم اینکه مبادا همراهانش دچار بلایی شوند که به قوم ثمود رسیده بود دستور داد از آب آنجا ننوشند و با حالتی گریان از آنجا بگذرند.[۲۱] جوادعلی، بلندی‌های حجاز و اردن امروزی را مسکن آنان دانسته است.[۲۲] قرآن محل زندگی قوم ثمود را معین نکرده است.

بنابر آیات قرآن، قوم ثمود مشرک بودند، خداوند صالح را برای هدایت قوم خود برانگیخت تا آنان را به یکتاپرستی دعوت کند.[۲۳] در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که قوم ثمود ۷۰ بت داشتند و آنها را می‌پرستیدند.[۲۴] بر پایه روایتی از امام صادق(ع)، این قوم صخره بزرگی را می‌پرستیدند و سالی یکبار اطرف آن گرد می‌آمدند و برایش قربانی می‌کردند[۲۵] همچنین افزوده شدنِ نقش مسیح در سال ۴۷۶م بر یکی از کتیبه‌های منسوب به آنان که متعلق به سال ۲۶۷م بوده را گواه این دانسته‌اند که مسیحیت در دوره‌ای میان آنان رواج داشته است.[۲۶]

آنان از حضرت صالح، برای اثبات مدعایش، تقاضای معجزه کردند[۲۷] بر پایه روایات، از او خواستند تا شتر ماده‌ای را دل کوه، بیرون آورد[۲۸] خدا خواسته آنان را برآورد و ناقه‌ای از دل کوه بیرون آمد، صالح به آنان هشدار داد، تا متعرض ناقه نشوند.[۲۹] اما قوم ثمود ناقه را کشتند.[۳۰] در منابع اسلامی این شتر به ناقه صالح مشهور است. برخی از مفسران شیعه با استناد به روایتی از پیامبر(ص)به همانندی کشنده ناقه صالح(اشقی الاولین) با قاتل امام علی(ع)(اشقی الآخرین) اشاره کرده‌اند.[۳۱]

قرآن از ۹ گروه در قوم ثمود یاد کرده که هم‌سوگند شدند تا صالح و خانواده‌اش را به قتل برسانند [۳۲] البته بنا بر برخی گزارش‌ها آنها ۹ تن بودند و در غاری پنهان شدند، غار بر سرشان فرو ریخت و نابود شدند.[۳۳]

قوم ثمود، در برابر دعوت صالح به دو یا سه گروه[۳۴] تقسیم شدند واکنش بیشتر آنان به دعوت او منفی بود،[۳۵] اما عده کمی از او پیروی کردند.

پس از آنکه قوم ثمود ناقه را کشتند، صالح به آنان خبر داد، پس از سه روز به عذاب خدا گرفتار می‌شوند.[۳۶]بنا بر برخی گزارش‌ها، در روز اول رنگ رخسار آنان زرد، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه شد و سپس به عذاب الهی گرفتار و نابود شدند.[۳۷] قرآن از عذاب قوم ثمود با نام‌های صاعِقَه، [۳۸]صَیحه[۳۹] و رَجفه[۴۰] یاد کرده است. برخی از نویسندگان این عناوین را مراحل مختلف عذاب دانسته‌اند.[۴۱]

گفته شده، بازماندگان اندک از قوم ثمود به مکه[۴۲] و یا رمله از شهرهای فلسطین[۴۳] مهاجرت کردند، برخی از پژوهشگران وجود اماکن متعدد به نام صالح پیامبر در فلسطین را، دلیل سکونت بازماندگان ثمود در آنجا دانسته‌اند.[۴۴] ابوالفرج اصفهانی نیز قبیله ثقیف را از نسل قوم ثمود دانسته[۴۵] اما ابن خلدون در صحت این انتساب تردید کرده است.[۴۶]برخی دیگر بنی‌هلال را فرزندان قوم ثمود می‌دانند.[۴۷]

سنگ‌نگاره‌ها، سنگ‌نوشته‌ها و بناهای بسیاری در کوه اثالث و دیگر نقاط شبه جزیره عربستان یافت شده‌ که برخی احتمال داده‌اند این بناها آرامگاه ثمودیان بوده است.[۴۸] در کتیبه‌های منسوب به آنان، نام رضو یا رضی از بت‌های معروف عربی شمالی، صلم از بت‌های منطقه تیماء و دیگر آلهه این مناطق آمده است[۴۹]

گفته شده داستان قوم ثمود در تورات نیامده است. از این‌رو برخی از باستان‌شناسان در وجود این قوم تردید کرده بودند،[۵۰] اما از قرن نوزدهم میلادی(سیزدهم قمری) یافته‌های باستان‌شناسان وجود آنان را تأیید کرده است.[۵۱]


اقرأ في هذا المقال:

 

هم قوم سيدنا صالح عليه السلام، وهم يتبعوا إلى سيدنا نوح عليه السلام، واسمهم قوم ثمود نسبة لاسم جدهم ثمود، أما سيدنا صالح لقد بعثه الله إليهم حتى يدعوهم للإسلام  ويهديهم إليه، وقد كانو يعبدون الأصنام فكان ترك عبادتهم للأصنام وهدايتهم من مهام سيدنا صالح، فقد اهتدى وآمن جزء منهم على يد سيدنا صالح عندما بُعِثَ إليهم والجزء الآخر منهم لم يؤمنوا به وكانوا يستهزؤون به وبرسالته واتهموه بالجنون وخططوا لقتله حتى نزّل عليهم الله العذاب.

لقد خالف قوم ثمود أمرَ نبيهم صالح عليه السلام، وطغوا في البلاد وأكثروا فيها الفساد، واستعجلوا العذاب على المغفرة ساخرين بذلك من نبي الله صالح عليه السلام، فقال لهم نبي الله صالح: “قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ۖ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ” النمل:46. فما كان من قوم ثمود إلّا الاستمرار في الطغيان والإفساد والتكبر في الأرض، فعقروا الناقة، واجتمعوا على قتل نبي الله صالح عليه السلام وأهله، فكان مكرهم وكيدهم مردود على نحورهم، فكان أخذَ الله لهم أخذاً شديداً وأليماً، فأنزل الله بهم صنوفاً وأشكالاً كثيرةً من العذاب كما أخبر الله تعالى به في كتابه، ألا ترى أن الله تعالى قد سمى العذاب الذي أنزلهُ الله بهم بأنهُ “رجفةً”، فقال تعالى: “فأخَذَتُهم الرَجفةُ فأصبَحوا في دارِهِم جاثِمين” الأعراف:78.وفي موضع آخر سُمي العذاب الذي وقع عليهم “بالصَيحةِ” فقال تعالى: “وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ” هود:67. وسمي العذاب في موضعٍ آخر في كتابه العزيز بصاعقة العذاب الهون، فقال تعالى: “وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَىٰ عَلَى الْهُدَىٰ فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ” فصلت:17. وفي كلّ مرةٍ من المراتِ الثلاثة يذكر القرآن الكريم لنا عذاب قوم ثمود من جانب يختلف عن الآخر، مما يزيد الأمرُ وضوحاً ويُبين لنا العذاب الشديد الأليم الذي وقع بقومِ ثمود، فالعذاب ليس مجرد صيحةٍ عظيمة شديدة القوة والطغيان، بل صحب هذه رجفةً شديدةً وزلزلةً عظيمة رجفت بهم فقطعتهم.قال الله تعالى: “إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ” القمر:31. فقد ذكر الشوكاني في تفسيره، أنهم صاروا كالشجرِ إذا يبس في الحظيرة وداستهُ الغنم بعد سقوطه. أي أنهم صاروا مقطعين ممزقين مثل حطام الشجر اليابس الذي يجمعهُ صاحب الماشية ليصنعَ به حظيرةً ليجمع فيها أغنامه وماشيتهِ. ثم جاءت سورة فصلت؛ لتُبين لنا بأن قوم ثمود صُعقوا بالعذاب الشديد الذي صحبهُ صيحةَ الهون والإذلال لقوم ثمود فسحقاً لهم وبعداً.قال البقاعي: أي محطمين كالشجرِ اليابس الذي جعله الراعي ومن في معناهُ ممن يجعلُ سيئاً يأوي إليه ويحتفظ به ويحفظ ماشيتهُ، وهو حظيره أي عبارة عن شيء مستدير مانع في ذلك الوقت لمن يدخل إليه، فهو يتهشم ويتحطم كثيرٌ منه، وهو يعملهُ فتدوسهُ الغنم ثم تتحطم أولاً فأول، وكل ما سقط منه شيء فداستهُ الغنم كان هشيماً، وكأنه الحشيش اليابس الذي يجمعهُ صاحب الحظيرة لماشيتهِ.قال الطبري في تفسيره لقوله تعالى: “فكانوا كَهَشيمِ المُحتَظِرِ” يقول تعالى في ذكره هنا، فكانوا بهلاكم بالصيحة بعد نضارتهم أحياء، وحسنهم قبل بوارهم كيبس الشجر الذي حظرهُ بحظير حظرتهِ بعد حُسن نباته، وخضرةِ ورقةٍ قبل يباسه. وقد اختلف أهل التأويل في المعنى بقولهِ “كَهشِيمِ المُحتَظِرِ” فقال بعضهم: إننا نعني بذلك العِظام المحترقةِ، وكأنهم وجهوا معناه إلى أنه مثل هؤلاء القوم بعد هلاكهم وبلائهم بالشيء الذي أحرقهُ محرق في حظيرته.ذكر أسعد حومد: أي أرسل الله عليهم صيحةً واحدة، بواسطةِ جبريل، فهلكوا وماتوا جميعاً وأصبحوا ملقين على وجه الأرض كالعشب اليابس الذي يجمعهُ صاحب الحظيرةِ لماشيتهِ. ولعلَ لكلِ نوعٍ من أنواع العذاب قصةً خاصةً ذكرها القرآن الكريم، فالصيحةُ لها قصة، ولِعذاب الهون قصة، وللرجفةِ التي نزلت بقوم ثمود قصة، وسأتكلم عن موجزٍ بسيط من كل قصة عذاب.عقر ثمود الناقة فأصابتهم الرجفة وهي عذاب من الله بسبب قتلهم للناقة التي حذرهم الله من الإقتراب منها أو المساس بها، أو التعرض لها، فقد خالفوا الأمر وعقروها فنزلت بهم الرجفةُ، فقال تعالى: “قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنتُم بِهِ كَافِرُونَ–فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ–فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ” الأعراف:76-78.ذكر الزمخشري: أي لمّا عتوا عن أمر ربهم واستعجلوا العذاب بقتل الناقة، وتكذيبهم بما جاء به صالح على لسان ربه، ولذلك علقوه بما هم به كافرون، وهم كونه من المرسلين الرجفةُ والصيحةُ التي زُلزلت لها الأرض واضطربوا لها في دارهم في بلادهم إو في مساكنهم جاثمين هامدين لا يتحركون موتى من العذاب، وهو الرجفة التي أصابت القوم جميعاً الذين اتفقوا على عقر وقتلِ الناقةِ. فقال البيضاوي: فأخذتهم الرجفةُ، أيّ زلزلةً عظيمةً، فأصبحوا في دارهم جاثمين: أي خامدين ميتين.

تسجيل الدخول

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

تواصل معنا

جميع الحقوق محفوظة © حقوق النشر 2022 | e3arabi

 تواصل معنا | سياسة الخصوصية

عاد از قبايل قديم عرب كه مورخان عرب، آن را جزء عرب بائده (نابود شده) شمرده اند و در زبان عربي به قدمت آن مثل زده اند، اين مورخان، عاد را از اولاد «ارم بن سام بن نوح» گفته اند. و به عقيده آنان دو عاد وجود داشته. يكي عاد اولي كه شاخه هاي فراوان داشته و بعد از هلاك ايشان قبيله عاد ديگري ظاهر شده است كه به آن عاد ثانيه گفته اند. اين قوم عاد (عاد ثانيه) بت پرست بودند كه در حضرموت «احقاف» (ريگزاري ميان عمان و حضرت موت) زندگي مي كردند، بت هاي سه گانه «ضرا، ضمور، هباء، را مي پرستيدند.(1)

فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ(2). امّا قوم عاد ، به ناروا در زمين گردنكشي كردند و گفتند : چه كسي از ما نيرومندتر است ؟ آيا ندانسته اند كه خداوندي كه خلقشان كرده از آنان نيرومندتر است ؟ ] آنان تكبر ميورزيدند [ و نشانه هاي ما را انكار مي كردند. اينان مردمي بودند گردنكش و ستم كار كه خود را بزرگ مي شمردند و كسي را از خود قوي تر نمي دانستند. خداوند خطاب به آن ها مي فرمايد: وَاذكرُواْ إِذْ جَعَلَكمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكرُواْ آلاء اللّهِ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ(3). ياد آوريد هنگامي را كه خدا شما را پس از مردم نوح جانشينان زمين ساخت و گسترش در آفرينش به شما ارزاني داشت.خداوند هود را سوي آنان فرستاد. او قوم را از عذاب خداوند ترسانيد و آنها را به يگانه پرستي خواند و از ايشان خواست ستم كاري را كنار بگذارند، ولي قوم عاد حضرت هود ـ عليه السلام ـ را ديوانه پنداشتند و از پرستش خداي يگانه سرباز زدند، و بدين پدران خود ماندنددر نتيجه عذاب خداوند كه باد و طوفان سختي بود بر آنان فرستاد، ايشان سخت خيال كردند كه ابري باران خيز به سويشان مي آيد. فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ(4). سرانجام عذابِ موعود همچون ابري در گستره افق پديدار شد . آنان چون ديدند ابري در پهنه افق است كه رو به سوي درّه هايشان دارد ، شادمانه گفتند : اين ابري است كه بر ما باران فرو مي ريزد ! و خدا به آنان گفت : نه ، اين ابرْ باران زا نيست, اين همان عذابي است كه شتاب در آن را مي خواستيد . اين بادي است كه در آن عذابي دردناك است . بدين ترتيب باد تمام ايشان را نابود كرد و جز آثار خانه ها چيزي از آنان برجاي نمانده.قرآن كريم عذاب قوم عاد را چنين بيان مي كند. كذَّبَتْ عَادٌ فَكيْفَ كانَ عَذَابِي و َنُذُرِ ـ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ(5) قوم عاد پيامبرشان را تكذيب كردند و به عذاب گرفتار آمدند, پس عذاب من و هشدارهاي من چگونه بود، ما در برهه اي از زمان كه پياپي براي آنان شوم بود ، تندبادي سوزان بر آنان فرستاديم. هنگامي كه قوم عاد از پذيرش ايمان به او سرباز زدند خداوند بادي تند و سرد را بر آن ها فرستاد.سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا(6) عاديان با بادي سخت و شوخ و نافرمان نابود شدند كه خداوند آن را هفت شب و هشت روز برايشان بگماشت.فَتَرَي الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَي كأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ(7) بادي براي عاديان گشت و نابودشان نمود آن باد هيچ كس از عاديان باقي نگذاشت آن باد به قوت تمام به وزيدن گرفت درختان و خانه ها را از بيخ بر كند و تمام آنان را هلاك نمود،(8) هود ـ عليه السلام ـ پس از آن پنجاه سال زندگي كرد و در 150 سالگي در حضرموت از دنيا رفت.(9)عذاب قوم ثمودثمود: ثموديان فرزندان آسف بن عبيد بن ما سخ بن بني عبيد بن خادربن ثمود بن جاثر بن ارم بن سام بن نوح ـ عليه السلام ـ مي باشند كه در سرزمين حجاز زندگي مي كردند كه پس از قوم عاد بر تعدادشان افزوده شد و نافرماني و ناسپاسي كردند.(10) و خداوند بر ايشان حضرت صالح ـ عليه السلام ـ در حالي كه بيش از شانزده سال از عمرش نمي گذشت به پيامبري مبعوث گردانيد و تا سن 120 سالگي در ميان قومش به ارشاد آنها پرداخت امّا آنها دعوت وي را نپذيرفتند و سر به اطاعت بت هايي مي پرداختند كه بيشتر از هفتاد نوع بود.آن ها به حضرت صالح گفتند كه اگر پيامبر است شتري ماده با بچه از دل كوه از ميان سنگ ها بيرون آورد، صالح ـ عليه السلام ـ دعا كرد و مستجاب شد و شتر سرخ موي ماده با بچه از دل سنگ در كوه بيرون آمد و حضرت صالح به قومش گفت: اين ناقه يك روز به شرب آب منطقه شما مشغول خواهد بود و روز بعد همگي مي توانيد از شير سرشار او استفاده نمائيد، هنگامي كه روز شيردهي ناقه مي رسيد آن حيوان در وسط قريه قوم ثمود مي ايستاد و آن قدر از شير مي دوشيدند كه همگي بي نياز مي گشتند، آن شتر با بچه اش سي سال در ميان اين قوم بود آن ها سپس بعد از سي سال شتر را كشتند (پي كردند) بچه شتر فرار كرد و به كوه رفت و به حضرت صالح گفتند: آيا تو به سوي ما آمدي كه خدا را به يكتائي پرستيم و از بت هايي كه پدران ما مي پرستيدند اعراض كنيم اين كار را نخواهيم كرد اگر تو راست مي گويي هر عذابي كه به ما بر بت پرستي وعده مي دهي زود به انجام برسان. و صالح پاسخ داد: و علامت هلاكت شما اين است كه فردا چهره هايتان زرد رنگ مي شود و روز بعد به رنگ سرخ و در روز سوم سياهرنگ خواهد شد و خداي تعالي عذابي را به قوم ثمود به خاطر آن كارشان فرستاد جبرئيل با صيحه اي (صداي نهيبي كه بر آورد همه پرده هاي قلب آنها را از يكديگر دريدو گوشهايشان را كر نمود، همه از ترس و هول آن صدا به هلاكت رسيدند و سپس آتشي را بر آنها بر افروخت تا جملگي در آن بسوختند.(11)عمر صالح به روايتي 250 سال و به روايتي 280 سال بود و قبرش در مكه نزديك دارالندوه مي باشد.(12)عذاب قوم لوطلوط از پيامبران مرسل فرزند هاران بن تارخ برادرزاده ابراهيم است.(13) لوط به اتفاق ابراهيم از عراق به سرزمين شام هجرت نمود و بلاد: (سدوم و صديم ولدنا و عمور) در كنار درياچه واقع بودند رسالت يافت، حضرت ابراهيم وي را در آن سرزمين رها ساخت و خود به جاي ديگر از اين سرزمين شتافت.خدا عزوجل لوط را به اهل «سدوم» فرستاد كه كافر خدا و اهل فحشاء بودند چنانكه خداي عزوجل از آن ها خبر داده و فرموده است: إِنَّكمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ ـ أَئِنَّكمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكمُ الْمُنكرَ(14). يعني شما اين كار زشت را مي كنيد، كه هيچ يك از جهانيان پيش از شما نكرده اند، شما پيش مردان مي رويد و راهزني مي كنيد و در انجمن تان كارهاي ناروا مي كنيد. لوط به مدت سي سال در ميان آن قوم به تبليغ رسالت پرداخت و آنان را به اطاعت پروردگار و اعمال نيك امر مي كرد و از پليدي و ناپاكي و كارهاي زشت منع مي نمود ولي آنان سرپيچي مي كردند و از او اطاعت نمي كردند، مردمي بودند كه وقتي مسافري بر آن ها مي گذشت وي را مي گرفتند و او را كتك مي زدند و با وي عمل زشت مي كردند، رهگذران را آزار مي كردند و در محافل خود با يكديگر كار زشت مي كردند، در انجمن خودشان مرتكب فحشا مي شدند.(15)لوط مردي بزرگ منش و سخاوتمند، مهمان نواز ولي قومش با مهماني و مهمان نوازي مخالف بودند و حتي لوط را از اين روش منع مي نمودند، ولي لوط آن ها را به پرستش خداي عزوجل و خودداري از كارهاي ناروا از راهزني و فحشاء و لواط دعوت مي كرد و مي گفت كه اگر بر رفتار خود مصر باشند و توبه نكنند عذاب اليم خواهند داشت ولي تهديد لوط اثر نكرد و اندرز وي بر اصرارشان بيفزود و از سر انكار عذاب خدا را خواستند و گفتند:اگر راست مي گوئي عذاب خدا را بيار و چون كارشان به درازا كشيد و در گمراهي اصرار ورزيدند لوط از خداي عزوجل ياري خواست و خدا اراده فرمود آنها را زبون و هلاكشان كند و پيغمبر خويش را ياري دهد جبرئيل و دو فرشته ديگر را نزد لوط ـ عليه السلام ـ فرستاد و فرشتگان به نزد لوط آمدند و آن چه خدا فرموده بود رخ داد، جبرئيل به لوط گفت «ما مردم اين دهكده را هلاك مي كنيم كه مردمش ستمگرانند.لوط گفت: هم اكنون هلاكشان كنيد جبرئيل گفت «ميعاد آن ها صبح است و جبرئيل گفت: اطرافيان و خانواده خودت را شبانه خارج سازد از عذاب ايمني باشند و چون صبح شد وقت هلاك قوم رسيد جبرئيل بال خويش را در زمين فرو برد و زمين آسمان را واژگون نمود و از طرف خداوند سنگ بر سر قوم لوط باريد و به سبب سنگي كه از آسمان باريد همه آن ها هلاك گشتند.(16)

پاورقی:

1. ابن اثير، عزالدين، تاريخ کامل، ترجمه دکتر محمد حسين روحاني، انتشارات اساطير، چاپ هشتم، 1383ش، ج1، ص93.2. فصلت : 15.3. اعراف : 69.4. احقاف : 24.5. قمر : 18 ـ 19.6. حاقه : 6 ـ 7.7. همان.8. ابن اثير، همان.9. مستوفي، حمدالله، تاريخ گزيده، به اهتمام دکتر عبدالحسين نوائي، موسسه انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1381ش، ص27.10. همان، ص27.11. جزايري، سيد نعمت الله، قصص الأنبياء، ترجمه يوسف عزيزي، چاپخانه حيدري، انتشارات هاد، چاپ پنجم، 1379ش، ص173.12. تاريخ گزيده، همان، ص27.13. طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري تاريخ الرسل و الملوک، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، انتشارات اساطير، چاپ هفتم، 1385ش، ص220.14. اعراف : 8 الي 84.15. طبري، همان، ص222.16. همان، ص228.منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

كذّب قوم ثمود بدعوة نبيّهم صالح -عليه السّلام- فاستحقّوا العذاب والهلاك من الله -تعالى-، فأهلكهم الله -عز وجل- بصاعقةٍ نزلت عليهم، فأهلكتهم عن بكرة أبيهم، قال الله -تعالى- في سورة فصلت: (وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَىٰ عَلَى الْهُدَىٰ فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ)،[١] وذلك لأنّهم اقترفوا ذنوباً وكبائر عظيمة، وعصَوا نبي الله.[٢]

وقد جاء ذكر عذابهم في موضع آخر من آيات القرآن الكريم، فقال الله -تعالى- فيهم: (فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُواْ بِالطَّاغِيَةِ)،[٣] وقد تباينت أقوال العلماء والمفسّرين في تفسيرهم لكلمة الطاغية على النحو الآتي:[٤]

طلب ثمود من نبيّهم صالح -عليه السّلام- آية ومعجزة؛ تكون دليلاً على صدقه، فأخرج الله -تعالى- لهم ناقة عظيمة من الصخر، وأمرهم نبيّهم أن لا يمسّوها بسوء، وأن يتركوها تأكل وتشرب، وقد حدّد الله -تعالى- لهم يوم تشرب منه الناقة وما تبقّى من أيام يكون لهم.[٥]

قال الله -تعالى-: (هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ)،[٦] ولكنّهم لم يؤمنوا، وأرادوا أن يجعلوا الماء لهم فقط في الأيام كلّها، فجعلوا يتآمرون فيما بينهم، واجتمع تسعة أفراد منهم وترصّدوا للنّاقة فعقروها، فاستحقّوا العذاب الساحق من الله، قال الله -تعالى-: (فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا).[٧][٥]

قوم ثمود هم أقوام من العرب، ويعود نسبهم إلى سام بن نوح -عايه السّلام-، وقد سكنوا شبه الجزيرة العربيّة، وسُمّوا بذلك؛ لقلّة الماء عندهم، ونسبة إلى رجلٍ عزيز منهم يُدعى بهذا الاسم، وقد سَكَنوا في وادي القرى، وامتدّوا نحو الساحل وأطراف بلاد الشام، وقد كانوا يتميّزون بطول أعمارهم، وعظمة أجسادهم، وقوة بنيتهم الجسديّة، ولذلك قاموا بنحت الجبال، وتحويلها إلى بيوت فارهة.[٨]

ما هو عذاب قوم عاد وثمود

صالح -عليه السّلام- هو أحد أنبياء الله -تعالى- الذين أرسلهم إلى قبيلة ثمود، وهو نبي عربي، وهو أوّل من تسمّى بهذا الاسم الذي كان له منه نصيب كبير، فقد اتّسم بالصّلاح والصّدق والأمانة، وكان من أشراف قومه، ولكنّهم كفروا به لمّا جاءهم بدعوة التوحيد والإيمان بالله -تعالى- وحده.[٩]


تم الإرسال بنجاح، شكراً لك!

ما هو عذاب قوم عاد وثمود
ما هو عذاب قوم عاد وثمود
0


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *