رمان نويسان ايراني

رمان نويسان ايراني
رمان نويسان ايراني

بهتر است با یک سوال شروع کنم. آیا بهترین رمان نویسان ایرانی و برترین رمان‌های ایرانی را می‌شناسید؟ 

ادبیات معاصر کشور ما پر است از نویسندگان موفق که آثارشان حقیقتاً ارزشمند و مورد احترامند

ما عموماً اطلاعات زیادی در مورد نویسندگان و شعرای قدیمی‌تر کشورمان داریم. احتمالاً در مورد سعدی و حافظ و فردوسی اطلاعات کامل‌تری دارید و کمتر در مورد امثال محمود دولت آبادی و عباس معروفی می‌دانید. 

این مسئله می‌تواند شما را از انبوهی از آثار فاخر ادبیات معاصر کشور محروم کند. از همین رو، این متن به کمک شما آمده‌است تا بهترین نویسندگان ایرانی و رمان‌نویسان موفق این مرز و بوم را به شما معرفی کند. رمان نويسان ايراني

خواندن آثار نویسندگان معاصر این کشور، گاه به اندازه مطالعه اشعار مولوی، جذاب و دل‌نشین است. پس از جستجو در منابع و پایگاه‌های معتبر، در این نوشته، دو کار مهم انجام داده‌ایم: 

پس امیدواریم تا انتها با معرفی ۱۲ تن از بهترین رمان نویسان ایرانی معاصر همراه ما باشید. 

 

 

یکی از برترین رمان نویسان ایران . در دوران تحصیل، حتماً اسم این نویسنده معروف را در کتاب‌های ادبیاتتان خوانده اید.دولت آبادی در سال ۱۳۱۹ در سبزوار دیده به جهان گشود. 

این رمان‌نویس مشهور، فعالیتش را پیش از دوران انقلاب آغاز نمود. البته که مدتی به زندان هم افتاد و پس از آزادی، رمان بی‌مثال کلیدر را نوشت. 

کلیدر یک اثر بسیار مهم در ادبیات معاصر کشورمان است که در ده جلد، روایتی از فضای حاکم بر ایران در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن را به زیبایی از دید مارال و گل‌محمد و سایر شخصیت‌ها، ترسیم می‌کند. 

این نویسندۀ توانمند، برنده تعداد زیادی از جوایز داخلی و خارجی معتبر در زمینه ادبیات شده‌است. این هنرمند فعال، اخیراً در یک ارکستر با مضمون صلح، در زمینه دکلمه‌خوانی مشارکت کرده‌است. مهم‌ترین آثار یکی از بهترین رمان نویس های ایران را به صورت مختصر در ادامه معرفی خواهیم‌کرد. 

از برترین رمان‌های تاریخ ادبیات معاصر. بسیاری آن را یک نقطه عطف در ادبیات مدرن فارسی می‌دانند. این کتاب حتی تا مرز برنده شدن جایزه نوبل ادبیات هم پیش رفت! 

برای تهیۀ آن، از طریق لینک اقدام کنید. 


کتابی که ایده نوشتنش را دولت آبادی، در دوران زندانی شدنش در فکر داشت! یک داستان فوق‌العاده زیبا از تلاش برای حفظ یک خانواده! 

برای تهیه کتاب، به لینک زیر وارد شوید. 


 

بسیاری از نویسندگان معاصر کشور، تحت تاثیر روایت‌های جنگ ایران و عراق، کتاب‌هایی نوشته اند که دولت آبادی هم به عنوان یکی از بهترین رمان نویس های ایرانی ، داستان زیبایی درباره این واقعه نوشته است. 

برای تهیۀ طریق بسمل شدن، روی لینک کلیک کنید. 


 

نه تنها یکی از بهترین رمان نویس های ایران ، بلکه یکی از آدم‌های حسابی‌های این مملکت و این مرز و بوم! 

بزرگ علوی تحصیلات خود را عمدتا در خارج کشور گذراند. او بخش زیادی از عمرش را در رفت و آمد بین ایران و آلمان بود. بزرگ علوی به تدریس علاقه‌مند بود و البته علاقۀ زیادی به سفر کردن داشت. همین باعث می‌شد که نتواند آن‌چنان که باید و شاید، یک معلم ایدئال باشد. بزرگ علوی، یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های کشور در زمینۀ سیاست نیز به شمار می‌رود و تاثیر به سزایی در تاسیس حزب توده داشت. او در کشور آلمان کرسی استادی داشت و با استفاده از فرصت‌های در اختیارش، یک لغت‌نامۀ خیلی خوب ایرانی- آلمانی هم تدوین کرد. 

در مورد آثار بزرگ علوی، امثال بنده خیلی خیلی کم‌تر از آن هستیم که بتوانیم اظهار نظری کنیم، اما در ادامه به تعدادی از آثار ایشان اشاره می‌کنیم. 

 

شاهکار بزرگ علوی به عنوان یکی از بهترین رمان نویس های عاشقانه ایرانی و همزمان، مهم‌ترین اثر یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی معاصر . توضیحات بیشتر در مورد این اثر را در مطلب معرفی برترین رمان‌های ایرانی مطالعه کنید. 

جهت تهیۀ این کتاب، لینک زیر در اختیار شماست. 


زندان رفتن‌های ناشی از فعالیت‌های سیاسی، منجر به پدید آمدن این اثر ارزشمند از این نویسندۀ ماهر شد. 

برای تهیه این اثر که به نوعی نوشته‌های بزرگ علوی در زندان قصر است، روی لینک کلیک کنید. 

 

همچنان خاطرۀ دوران دانشجویی‌ام که فرصت مصاحبۀ مستقیم با این نویسنده بزرگ و شنیدن صدایش را داشتم، از ذهنم بیرون نمی‌رود.

یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی و بدون تردید صاحب یکی از برترین آثار ادبیات معاصر کشور، یعنی سمفونی مردگان. این نویسندۀ توانا، به علت اختلاف مدار حرکت ذهنی با مدارات تعیین شده، در ایران زندگی نمی‌کند و ساکن آلمان است. ?

سختی‌های زیادی که او در طی زندگی اش در ایران با آن مواجه بود، واقعاً دل‌خراش است. ممنوعیت فعالیت باعث شد تا حتی مدتی مجبور باشد که در هتل کار کند. کاری که شایستۀ قلم این نویسنده موفق نبوده و نیست.رمان نويسان ايراني

به هرحال، کارنامۀ هنری او، مملو از افتخارات داخلی و خارجی است. از بین آثار او، به معرفی چند اثر مهم‌تر می‌پردازیم. 

 

در مورد این کتاب در مطلب کتاب‌هایی که قبل از مرگ باید خواند، مختصری نوشته ام.  

جهت تهیۀ این اثر معروف از یکی از رمان نویسان ایرانی نامدار، یعنی عباس معروفی، روی لینک کلیک کنید. 

 

روایتی ظریف و هنرمندانه و متنی جذاب و پرعمق.

هنوز بخشی از کتاب که معروفی در آن سوال زیبای می‌دانی اولین بوسۀ جهان چه‌طور کشف شد را جواب می‌دهد، در ذهنم مانده‌است. 

برای خواندن این اثر ارزشمند، از طریق لینک زیر، آن را تهیه کنید. 

 

 

از مهم‌ترین و سرشناس‌ترین چهره‌های ادبیات معاصر کشور. اسمش را که همه یک بار مطمئنم شنیده‌اید! مخصوصاً در ترافیک‌های تهران معمولاً یک گزینۀ خوب برای فرار از شلوغی اتوبان چمران است! ?

او در یک خانوادۀ مذهبی رشد پیدا کرد و عقاید او منجر شد که نهایتاً پدرش او را از خانه بیرون کند. او گرایش شدیدی به امور سیاسی داشت. فعالیت‌هایش در حزب توده و مواردی از این دست، کاملاً تمایل او به مقولۀ سیاست را آشکار می‌ساخت. البته که بعدها از همان حزب توده هم جدا شد. خیلی دل‌بستگی و دل‌دادگی به یک ایدۀ خاص نداشت و نسبت به موضوعات روشن‌فکر بود.

آل احمد در حوزه‌های مختلفی می‌نوشت. از سفرنامه تا داستان و تا نقد سیاسی. 

او همسر یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی ، یعنی سیمین دانشور بود. همسری که البته خیلی مورد قبول خانواده‌اش نبود.

داستان مرگ آل احمد، همچنان از عجیب‌ترین وقایعی است که در زندگی او قابل بررسی است. همچنان نمی‌توان به قاطعیت گفت چرا او چشم از دنیا فرو بست. 

نثر آل احمد، بسیار صریح و قابل فهم است. مطمئنم اگر یک کتابش را بخوانید، شیفتۀ این ویژگی نوشته‌های او می‌شوید. از جمله نوشته‌های ارزشمند این نویسنده، به آثار زیر می‌توان اشاره کرد:

داستانی جالب از آسان‌انگاری انسان! تصور اینکه مدیریت دبستان از آموزگاری راحت‌تر است، می‌تواند خیلی دردسر آمیز باشد. 

برای خرید کتاب جالب آل احمد، روی لینک زیر کلیک کنید. 


یک مجموعه داستان، با ته‌مایه و مضمون سیاسی و اجتماعی از ایرانی که آل احمد در آن می‌زیسته‌است. 

از آن‌جایی که ذکر شد آل احمد نثری صریح و روان دارد، خواندن این کتاب، تصویر بهتری از ایران قدیم‌تر به شما می‌دهد. 

برای تهیه کتاب، روی لینک زیر کلیک فرمایید. 


توصیفی از سفر حج. بسیار زلال و روان و بدون هیچ وابستگی! چیزی که یک سفرنامۀ خوب باید آن را داشته باشد. 

برای تهیۀ کتاب، لینک در اختیار شماست. 

 

 

اگر از من بپرسند معروف ترین داستان سرای ایران کیست ، حتماً از صمد بهرنگی به عنوان یک گزینه نام می‌برم. 

کتاب ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی، یکی از خاطره ‌انگیزترین کادوهای زندگی من بوده‌است. کتابی که باعث شد زندگی‌ام تکانی بخورد. جملات جادویی کتاب همیشه در ذهنم زنده هستند. آن ماهی سیاه کوچولو همه ما هستیم. باید از ساحل امن زندگی دور شویم. برویم به کاوش جهان اطراف. 

صمد بهرنگی، خانواده فقیری داشت و همین سختی‌ها، قلب او را نسبتاً به وقایع دنیای اطرافش، حساس‌تر کرده بود. 

صمد بهرنگی از کسانی بود که اعتقاد داشت تبعیض آموزشی در تالیف کتاب‌های درسی، مانع از یادگیری درس‌ها توسط بچه‌های غیرفارسی زبان می‌شود و در مبارزه با آن، تلاش‌های زیادی نمود. 

مهم‌ترین اثر صمد بهرنگی، کتاب ماهی سیاه کوچولو است که در موردش در مطلب لیست کتاب‌هایی که باید خواند، نوشته‌ام. 

برای تهیۀ این اثر به یادماندنی، روی لینک کلیک کنید. 

 

مهم‌ترین اثر این نویسنده، از خود او مشهورتر است! شوهر آهو خانم، شاهکار این نویسندۀ معاصر است. پدر و مادرم برایم تعریف می‌کنند که کتاب او، در دوران قبل از انقلاب، به طرز خیلی عجیبی مورد استقبال قرار گرفت و خیلی‌ها آن زمان، کتاب را می‌خریدند و می‌خواندند. داستان کتاب مشهور او، در مورد سختی‌های زندگی روتین زن ایرانی در آن زمان بود. بسیار محدود و در کنترل مردان. 

این نویسنده نیز در گیرودار فعالیت‌های سیاسی‌اش، بارها مورد بازجویی قرار گرفت و به زندان رفت و حتی تا آستانۀ اعدام شدن هم پیش رفت. اکنون این نویسندۀ مشهور، به عنوان یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی معاصر ، در آمریکا زندگی می‌کند. 

در ادامه به توضیح مختصری در مورد داستان کتاب شوهر آهو خانم می‌پردازیم. 

 

توصیه می‌کنم حتماً این کتاب را بخوانید تا ببینید نیاکان ما، به خصوص زنان، چه زندگی وحشتناک و سختی داشتند. مادربزرگ من خیلی روایت‌های عجیبی از گذشته داشت که با توجه به آنچه امروز می‌بینیم شاید خیلی باورکردنی نباشد، اما خب واقعیت همین بوده‌است. 

کتاب اینطور شروع می‌شود که صاحب یک نانوایی در کرمانشاه، در میانۀ اندیشیدنش برای آینده، به ناگاه یک زن زیبا را می‌بیند و همین قضیه و شروع دیالوگ او با آن زن که هما نام دارد، داستان را به پیش می‌برد. 

برای تهیه این کتاب ارزشمند، از طریق لینک زیر اقدام کنید. 

 

 

یکی از بهترین رمان نویس های عاشقانه ایرانی بدون هیچ تردیدی. 

رضا امیرخانی، از معاصرترین نویسندگان ادبی است که در این لیست به او اشاره می‌کنیم. او متولد سال ۱۳۵۲ در تهران است. این نویسندۀ باهوش که به‌نظر من به خوبی می‌تواند راه نزدیک شدن به قلب خواننده‌اش را پیدا کند، مدتی هم در حوالی سال ۱۳۸۴، رییس انجمن قلم بود. 

نکتۀ جالب در مورد نویسنده این است که او به خلبانی نیز علاقه‌مند است و جزو جوان‌ترین افرادی است که توانسته مدرک خلبانی را در ایران اخذ کند. فعالیت او در زمینۀ ساخت هواپیماهای آموزشی به سرانجام نرسید تا این موضوع، سرآغازی بر ورود او به دنیای ادبیات باشد. ورودی که حقیقتاً افتخارآمیز است. 

قبل از معرفی آثار این نویسنده، باید بگویم که او یک‌سری علایق و دل‌بستگی‌های سیاسی خاصی دارد که به شخصه آن‌ها را نمی‌پسندم اما به هرحال، قطعاً در حد و اندازۀ نقد این بزرگان عرصۀ ادبیات و هنر این کشور نیستم. 

این نویسندۀ توانمند، دو کتاب بسیار عالی دارد که در ادامه آن‌ها را معرفی می‌کنم و شدیداً توصیه‌می‌کنم آن‌ها را بخوانید. 

 

من در مورد همه کتاب‌ها معمولا یک مختصر خلاصه‌ای می‌نویسم ولی در مورد این کتاب، فقط یک جمله می‌نویسم:

هرجور شده این کتاب را بخوانید.

از طریق لینک زیر حتماً آن را تهیه کنید و بخوانید. با هر عقیده و مدرک و سواد و هر جور تفاوتی که در خریدن یک کتاب تاثیر دارد. 

 

در مورد این کتاب در مطلب بهترین کتاب‌های ایرانی که باید خواند توضیحاتی آمده‌است. یک کتاب در فضایی کاملاً متفاوت از دیگر اثر مشهور رضا امیرخانی است. 

یک داستان عاشقانه با ته‌مایه‌ای فلسفی و عرفانی که برای تهیۀ آن، می‌توانید از طریق لینک زیر اقدام کنید. 


 

اگر از من بپرسید بهترین رمان نویس ایرانی کیست ، بدون شک اسم محمدعلی جمال‌زاده را به عنوان اولین گزینه از دید خودم می‌گویم. سبک نوشتار این نویسنده بسیار مورد علاقۀ من است. ?

کاندیدای برنده شدن جایزه نوبل ادبیات، در سال ۱۲۷۰ شمسی دیده به جهان گشود و در طول عمر طولانی‌اش، انواع و اقسام آثار ماندنی را خلق کرد. او تحصیلاتش را در خارج از کشور و در کشور سوییس ادامه داد. البته که عمدۀ مدت عمرش هم در خارج از کشور سپری شد. 

بی‌اغراق، طنزی که در نوشته‌های این نویسنده پیدا می‌کنید، در هیچ کجای ادبیات معاصر کشور پیدا نمی‌شود. البته که ژانر فعالیت او محدود به طنز نمی‌شد. تجربه‌های فراوان در حوزه‌های مختلف، از سیاست تا ادبیات و حقوق، از او یک انسان آگاه و دغدغه‌مند ساخته‌بود.

محمدعلی جمال‌زاده در کنار صادق هدایت و بزرگ علوی، از بهترین رمان نویسان ایرانی معاصر به حساب می‌آیند.

جمال‌زاده بعد از ۱۰۵ سال زندگی، در سال ۱۳۷۶ در ژنو درگذشت. 

آثار زیادی از او در دسترس عموم است که از معروف‌ترین‌های آن‌ها می‌توان به قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریش‌دار و  یکی بود، یکی نبود اشاره کرد. 

 

مجموعه داستان‌های کوتاه و بسیار جالب و طنزگونه بزرگسالان (حتی اگر ریش هم نداشتند?)  که در سال ۱۳۵۳ منتشر گردید.

جهت تهیۀ این کتاب، روی لینک کلیک کنید. 

 

کتابی که بسیاری از رمان نویسان ایرانی ، آن را شروعی بر یک ژانر جدید از ادبیات معاصر کشور می‌دانند. باز هم لحن بسیار جالب طنز جمال‌زاده در ترکیب با وضع نامساعدی که او از آن ناراضی است. 

کتابی که جمال‌زاده تا مدت‌ها بعد از نوشتنش، کتاب دیگری را ننوشت و واقعاً هم کتاب، کتاب پربار و خوبی است. 

برای تهیۀ این کتاب ارزشمند، روی لینک کلیک فرمایید. 


 

 

شاید به طور دقیق نتوان گفت که معروف ترین داستان سرای ایران کیست اما هوشنگ گلشیری، حتی اگر خیلی معروف هم نباشد، در ادبیات معاصر ایران، یک شخصیت مهم است. 

این نویسندۀ بزرگ، راهش را در ادبیات با سرودن اشعاری آغاز نمود که بعدها به علت ترجیحات شخصی، ترجیح داد به جای سرودن شعر، رمان بنویسد. البته لازم به ذکر است که او در طول عمرش، آثار بسیاری از شاعران بزرگ ایران از جمله سعدی را مورد تصحیح و بازخوانی قرار داده است. 

این شخصیت مهم ادبیات کشور، در سفرهای بسیاری به کشورهای مختلف، به ترویج مفاهیم ادبیات می‌پرداخت و به دنبال ساختن دنیایی بهتر بود. تاثیر این هنرمند به حدی زیاد است که یک جایزه به نام هوشنگ گلشیری، به برترین آثار ادبی کشور، اعطا می‌شود. 

مهم‌ترین اثر یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی معاصر ، کتابی به نام شازده احتجاب است. 

اگر اهل دنبال کردن آثار بهمن فرمان‌آرا باشید، حتماً اسم این کتاب را شنیده‌اید. کتابی که خود گلشیری آن را مورد تقدیر قرار می‌دهد. 

حتماً داستان‌هایی از افول یک خاندان اصیل و قدیمی را شنیده‌اید. داستانی از یک خاندان باشکوه که حالا چیزی از عظمت آن باقی نمانده‌است. شازده احتجاب، کتابی در همین حال و هواست. ترکیب این فضا، با فضایی مملو از خیالات و افکار، داستانی بدیع را پدید آورده که حتماً از خواندنش لذت می‌برید. 

جهت تهیه کتاب، بر روی لینک کلیک کنید. 

 

 

وقتی در رزومۀ یک نویسنده، کتابی مثل بوف کور باشد، چه چیزی برای معرفی‌اش بهتر از آن سراغ دارید؟

صادق هدایت، از برترین رمان نویسان ایران ، متولد بهمن ماه سال ۱۲۸۱ شمسی در تهران بود. یک نویسندۀ تاثیرگذار با عقاید متفاوت و اندیشه‌های کاملاً جدید و البته پرحاشیه. 

او در مدرسه دارالفنون تحصیل می‌کرد. البته که به علت بیماری چشمش از آن مدرسه بیرون آمد و بعد به مدرسه فرانسوی‌ها، نقل مکان کرد. جایی که اولین جرقه‌های عقاید جدید و متفاوت در او شکل گرفت. پس از پایان تحصیلات در ایران، جهت ادامه تحصیل به اروپا رفت. در این زمان، اولین تصمیمش برای خودکشی را گرفت که البته در این تلاش ناکام بود. بعد از اتمام تحصیل، مهم‌ترین اقدامات او شامل بازگشت به ایران و البته سفری به هند بود که در طی آن کتاب معروفش یعنی بوف کور را کامل کرد و آن را منتشر ساخت. 

به صورت کلی، هدایت به شدت از چیزهایی در دنیا رنج می‌برد و نهایتا نیز، همین مشکلات باعث شد تا او در سال ۱۳۳۰، با خودکشی به زندگی‌اش پایان دهد. 

مهم ترین اثر این نویسنده بزرگ و از بهترین رمان نویسان ایرانی ، کتاب بوف کور است.

 

در مورد بوف کور توضیحی ندارم. یکی از بهترین کتاب‌های تاریخ ادبیات کشور است. فقط می‌توانم بگویم از طریق لینک زیر، آن را بخرید و بخوانید.

 

 

از بهترین رمان نویسان زن ایرانی بدون هیچ تردیدی! 

فکر‌ می‌کنم دوم دبیرستان بودم. خواهرم کتاب سووشون را برایم خرید. آن اوایل می‌گقتم بابا این کتاب‌ها را برای من نخر! ولی وقتی کتاب را خواندم، واقعاً نظرم عوض شد. 

دانشور، از آن مدل زن‌هایی بود که خیلی به کلیشه‌ها پایبند نبود. البته نمی‌توان خیلی در مورد خوبی‌ها یا بدی‌های چنین موضوعی قضاوتی کرد. او همسر جلال آل احمد بود و هر دو از اعضای کانون نویسندگان ایران بودند. سیمین دانشور، فردی تحصیل‌کرده بود که حتی سابقۀ تحصیل در دانشگاه استنفورد آمریکا را هم داشت. 

سابقۀ ترجمه انبوهی از کتاب‌ها و البته نوشتن بسیاری از مقالات و متن‌های ارزشمند، تنها بخشی از کارنامه پربار بهترین رمان نویس زن ایرانی است. 

برای آشنایی بیشتر با این نویسنده پرافتخار، دیدن ویدئوی زیر به‌شدت توصیه می‌شود! 

 

از مهم‌ترین آثار سیمین دانشور، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

 

هنوز هم که هنوز است متن کتاب را به خاطر دارم. یک کتاب عالی.

ماجراهای زری و آن‌چه در قبال یوسف اتفاق می‌افتد، بدون شک از زیباترین نمادهای ادبیات معاصر کشورمان هستند. 

برای تهیۀ کتاب سووشون، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کشورمان، از طریق لینک زیر اقدام کنید. 

 

این اثر نیز از بین آثار سیمین دانشور، به نسبت شناخته شده‌تر است. 

این کتاب را نیز می‌توانید از طریق لینک زیر تهیه کنید. 

 

 

نامی قابل اعتنا و کاندیدی برای معرفی به عنوان بهترین رمان نویس زن ایرانی . 

زویا پیرزاد، نویسنده ایرانی ساکن آلمان است. او در خوزستان متولد شده است. وی پس از انتشار سه مجموعه رمان کوتاه، تصمیم به نوشتن معروف‌ترین اثرش یعنی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، گرفت. کتابی که بسیار مورد اقبال قرارگرفته و تحسین بسیاری از منتقدین را هم برانگیخته است. کتاب او برنده جایزه کتاب سال رمان و داستان شده‌است. 

شهرت این نویسنده به عنوان یکی از بهترین رمان نویسان ایرانی ، به نوع نگاه او به مسائل و موضوعات، به ویژه به مسائل زنان برمی‌گردد. 

آثار این نویسنده به زبان‌های مختلفی از جمله فرانسوی و چینی ترجمه شده‌اند که نشان از اقبال بالا به آثار او است. 

در ادامه به بررسی مهم‌ترین اثر این نویسنده می‌پردازیم و لینک خرید کتاب او را در اختیار شما قرار می‌دهیم. 

 

داستان این کتاب که برندۀ انبوهی از جوایز معتبر هم شده‌است، روایتی از زندگی یک زن در حوالی سال ۱۳۴۰ در آبادان و روزمره‌های او و یک تصمیم متفاوت از اوست که زندگی‌اش را تحت الشعاع قرار می‌دهد. 

برای خرید کتاب، از طریق لینک وارد صفحه خرید شوید. 

 

در ادامه، فهرستی از برترین رمان نویسان ایران و آثارشان در قالب یک جدول آمده است که خیلی خیلی کامل‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید. ? 

از طریق لینک زیر، آن را دانلود کنید. 

 

خیلی هم عالی! به شما تبریک می‌گویم. 

حالا که می‌دانید بهترین رمان نویس ایرانی کیست ، از طریق لینک زیر به مطلب بهترین نویسندگان دنیا بروید تا در مورد آن‌ها هم اطلاعاتی کسب کنید. 

 

اصلا هم این طور نیست. من فقط به نسبت نویسنده‌های مرد، از لیست بهترین رمان نویسان زن ایرانی ،کم‌تر کتاب خوانده‌ام. 

حتماً اگر کتاب‌های بیشتری از آن‌ها بخوانم، به فهرست اضافه خواهم کرد. 

شما اگر فکر می‌کنید نویسنده‌ای را می‌توان تحت عنوان بهترین رمان نویس زن ایرانی به لیست اضافه کرد، برای ما بنویسید. ?

 

 

وضعیت فعلی باعث شده که قیمت کتاب‌ها نیز دچار افزایش شود؛ اگر می‌خواهید که کتاب‌هایتان را با تخفیف تهیه کنید، بدنیست نگاهی به لیست کتابهای تخفیف دار دیجی‌کالا نیز بیاندازید:

 

بعضی از کتاب‌ها به راحتی در قلب آدم جا باز می‌کنند و خواندن این کتاب‌ها قطعا تجربهٔ زیبایی را برایمان رقم خواهد زد.

اگر قصد خرید کتاب‌هایی را دارید که غوغا به پا کرده‌اند، سری به لینک زیر بزنید:

محبوب‌ترین کتاب‌های دنیا در دیجی کالا

به دنبال کتاب جدید هستید؟ کاری ندارد. کافیست سری به لینک زیر بزنید تا با جدیدترین کتاب‌ها آشنا شوید.

در لینک زیر به لیست کاملی از جدیدترین کتاب‌ها دسترسی خواهید داشت. بد نیست که این کتاب‌ها را نیز امتحان کنید.

جدیدترین کتاب‌های دنیا در دیجی کالا

اگر از مطلب بالا خوشتان آمد، سری به مطالب زیر هم بزنید. 

بهترین نویسندگان ایرانی

بهترین رمان‌های ایرانی

برترین کتاب‌های ادبیات کهن ایران

بهترین کتاب‌های ایرانی که باید خواند


در نوشته بالا، تعدادی از رمان‌نویسان مطرح کشور را معرفی کردیم. 

تاریخ ادبیات معاصر کشورمان، پر از ستاره‌های درخشان است که جایشان حتما در متن خالی است. 

شما جای کدام نویسنده را خالی دیدید؟ کدام نویسنده‌ها را از قلم انداخته‌ایم؟ 

لطفا نظرتان را برای ما بنویسید. 

این مطلب، توسط عماد عابد تهیه شده است. 

سلام داداش خسته نباشی،
واقعا کارت عالیه و امیدوارم تو همین راه هم خوب ادامه بدی؛
معلومه اهل مطالعه هستی و عاشق کتاب، خیلی خوشحالم که مثل شمایی توی سایت و فضای مجازی هم فعالیت میکنه؛ میخواستم بگم اگه بتونی به سایتت کمی برسی فوق العاده میشه.
در واقع محتوا های عالی ای داری که اگه یه طراحی عالی تر و بهتر داشته باشن خیلی راحت خواننده پیدا میکنن؛
خلاصه خیلی طراحی سایتتون چنگی به دل نمیزنه ولی اینقدر محتوا ها خوب بودن که خیلی ها رو خوندم و نتونستم سایت رو ترک کنم؛ لینک دادن هاتون هم عالیه، دم شما گرم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

 Notify me when new comments are added.

نگرش کارنکن

رادیو کارنکن

معرفی مراجع آموزشی آنلاین

کتاب‌های خوب برای کارنکن

تست‌های خودشناسی

معرفی شغل‌ها


           


برای آشنایی بیشتر با من و عضویت در خبرنامه ایمیلی سایت به این لینک مراجعه کنید.
در این سایت مطالب زیادی برای معرفی کتابها ارائه شده، برای خواندن آنها به این لینک بروید: مطالبی دربارۀ کتابها


فهرست تکمیلی برترین رمان‌نویسان ایران و آثارشان Downloads-icon

سال ۱۴۰۰ رمان فارسی صد ساله می‌شود. نخستین رمان تاریخ‌گرای فارسی با نام «سووشون» به قلم «سیمین دانشور» منتشر شد. از این رو باید گفت نویسندگان زن ایرانی در رمان فارسی از همان ابتدای رمان‌نویسی در ایران درخشیدند.

رمان‌نویسی به شیوه‌ی متداول در غرب، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی مقارن با دوران مشروطه و ورود مدرنیته در ایران شروع شده‌ است. نخستین رمان فارسی «تهران مخوف» نام دارد که مرتضی مشفق کاظمی آن‌ را در سال ۱۳۰۱ شمسی، به صورت پاورقی در روزنامه‌ی ستاره‌ی ایران و سپس به صورت کتاب در سال ۱۳۰۳ در تهران منتشر کرد.

علت پیدایش رمان در زبان فارسی را می‌توان به ورود صنعت چاپ، تأسیس مطبوعات و ترجمه از زبان‌های اروپایی که تحت تأثیر زبان فرانسه و بعدها تحت تأثیر زبان‌های روسی و انگلیسی بوده ‌است، اشاره کرد. رمان مدرن در ایران با صادق هدایت (بوف کور) آغاز می‌شود. سپس با صادق چوبک (سنگ صبور) و هوشنگ گلشیری (شازده احتجاب) ادامه می‌یابد.

سیمین دانشور، اولین نویسنده‌ی زنی است که در رمان سووشون، نگاه سنتی که به زن در رمان بود را از بین برده است. زری شخصیت اصلی کتاب، زنی است که با ترس‌ها و تنهایی‌هایش مبارزه می‌کند و اگرچه او در ابتدا زنی ترسو و محافظه‌کار است، اما در پایان به زنی شجاع بدل می‌شود. این نگاه منجر به شکل‌گیری نوع جدیدی از رمان در ایران شده ‌است که به رمان زنانه مشهور است.

موضوع اصلی رمان‌های زنان بر محور مسائل خود زنان است. نویسندگان زن ایرانی، رمان را بهترین محمل برای بروز دنیای درونی، تنهایی، دردها و رنج‌های خود می‌دانند. جوایزی که در سال‌های اخیر این زنان به دست آورده‌اند، نشان از قابلیت و تلاش آن‌ها است. در این مقاله نگاهی انداخته‌ایم به برخی از تأثیرگذارترین زنان رمان‌نویس ایرانی که به رمان فارسی رنگی دیگر بخشیدند.رمان نويسان ايراني

سیمین دانشور متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز و در گذشته‌ی ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در تهران بود. او نویسنده، مترجم و همسر جلال آل‌احمد بود. دانشور اولین زن ایرانی بود که به صورت حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت.

دانشور در سال ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته‌ی زیبایی‌شناسی تحصیل کرد. او در این دانشگاه نزد والاس استنگر داستان‌نویسی و نزد فیل پریک نمایش‌نامه‌نویسی را آموخت. در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور به زبان انگلیسی نوشته بود در ایالات متحده چاپ شد.

مهم‌ترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد. این رمان تاکنون به ۱۷ زبان ترجمه شده‌ است. داستان سووشون در شیراز و در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم می‌گذرد و فضای اجتماعی سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ مانند کودتای ۲۸ مرداد را ترسیم می‌کند.

قصه درباره‌ی یوسف و زری است؛ زن و شوهری نسبتا ثروتمند در فارس. ولی یوس ابان سخت‌گیر و طمع‌کار نیست، او رعیت را همچون خانواده خود می‌پندارد و از چاپلوسی نفرت دارد. داستان در دهه‌ی ۲۰ و در زمان سلطه‌ی انگلیس بر ایران جریان دارد. آن زمانی که پیشرفت در گرو تملق گفتن بیگانه است و فریاد حق را در نطفه خفه می‌کنند اما یوسف از آن‌هایی است که حق را فریاد می‌زند.

در بخشی از کتاب سووشون می‌خوانیم:

خرید کتاب سووشون از دیجی‌کالا

شهرنوش پارسی‌پور متولد ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ در تهران است. او داستان‌نویس و مترجم و همسر پیشین ناصر تقوایی (کارگردان) است. او در رشته‌ی علوم‌اجتماعی در سال ۱۳۵۲ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد؛ سپس در دانشگاه سوربن در رشته‌ی زبان و فرهنگ چینی ادامه تحصیل داد. داستان‌های پارسی‌پور به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌ است. پارسی‌پور از سوی هجدهمین کنفرانس پژوهش‌های زنان در آمریکا، به عنوان زن سال برگزیده شده است؛ همچنین برنده‌ی جایزه‌ی بیتای ۲۰۱۶ است.

پارسی‌پور نویسندگی را از ۱۳ سالگی آغاز کرد و از ۱۶ سالگی داستان‌هایش با نام مستعار در نشریات گوناگون به چاپ می‌رسید. اولین رمان او «سگ و زمستان بلند» نام دارد که در تابستان ۱۳۵۳ کار نوشتن آن پایان یافت. او در اواخر دهه‌ی ۷۰ خورشیدی و مدتی پس از انتشار کتاب «زنان بدون مردان» و ممنوع شدن آن در ایران، به آمریکا مهاجرت کرد. این نویسنده اکنون در حومه‌ی سانفرانسیسکو زندگی می‌کند.

یکی از رمان‌های موفق پارسی‌پور، :طوبا و معنای شب» است. قصه، درباره‌ی طوبا دختر مردی به نام ادیب است. دختری با موهای طلایی که پدر بر خلاف سایر زنان به او سواد و ادب آموخته است. پدر طوبا در جوانی او فوت می‌کند و پسر عموی پیری به خواستگاری مادرش می‌آید، طوبا برای نجات مادر به مرد پیشنهاد می‌کند که با خود او ازدواج کند؛ زندگی طوبا این گونه آغاز می‌شود. در خلال این داستان، پارسی‌پور به بررسی تاریخ ایران از اواخر قاجار تا اوایل پهلوی پرداخته است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

 

خرید کتاب طوبا و معنای شب از دیجی‌کالا

گلی ترقی، متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران، نویسنده‌ی ایرانی و همسر پیشین هژیر داریوش (کارگردان) است. ترقی هم‌اکنون در فرانسه زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۵۴ میلادی پس از به پایان رساندن سیکل اول دبیرستان به آمریکا رفت و ۶ سال در آمریکا زندگی کرد و در رشته‌ی فلسفه فارغ‌التحصیل شد و از آنجا که زندگی در آمریکا را دوست نداشت به ایران برگشت. پس از بازگشت، به داستان‌نویسی روی آورد و  ۹ سال در دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس در رشته‌ی شناخت اساطیر پرداخت، سپس به فرانسه مهاجرت کرد.

اولین مجموعه داستان‌اش به ‌نام «من هم چه‌گوارا هستم» در سال ۱۳۴۸ توسط انتشارات مروارید منتشر شد. یکی از داستان‌هایش به نام «بزرگ ‌بانوی روح من» به فرانسه ترجمه شد. در سال ۱۹۸۵ این داستان به‌عنوان بهترین قصه‌ی سال در فرانسه برگزیده شد. ترقی برنده‌ی دومین دوره‌ی جایزه‌ی بیتا به سال ۲۰۰۹ است. او پس از سال ۱۳۵۷ داستان‌های تأمل‌برانگیزی مثل بزرگ بانوی روح من، اتوبوس شمیران و خانه‌ای در آسمان نوشته ‌است که نمونه‌های برجسته‌ی ادبیات داستانی معاصر ایران هستند.

رمان «خواب زمستانی» یکی از آثار برجسته‌ی ترقی است. این داستان در ده فصل تدوین شده و در آن خاطرات زندگی پیرمردی تنها مرور می‌شود. پیرمرد در دوران مدرسه با چند همکلاسی‌اش عهد کرده‌اند که تا آخر عمر در کنار یکدیگر باشند اما حالا او تنهاست و هر روز منتظر است تا کسی به دیدارش بیاید. هر فصل داستان خاطرات و زندگی یکی از دوستان پیرمرد را روایت می‌کند.

در بخش از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب خواب زمستانی از دیجی‌کالا

بلقیس سلیمانی متولد ۱۳۴۲ در کرمان، داستان نویس، منتقد ادبی و پژوهشگر معاصر ایرانی است. سلیمانی در رشته‌ی کارشناسی ارشد فلسفه تحصیل کرده‌ است و بیش از هشتاد مقاله در مطبوعات نوشته‌ است. برخی از داستان‌های او به زبان‌های انگلیسی، ایتالیایی و عربی ترجمه شده‌ است. وی داوری جایزه‌های ادبی را هم بر عهده داشته‌ است؛ از جمله جشنواره‌ی بین‌المللی برنامه‌های رادیویی و جایزه‌ی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی.

کتاب‌های بازی آخر بانو، بازی عروس و داماد و خاله بازی از آثار او است که همگی چندین‌بار تجدید چاپ شده‌اند. رمان «بازی آخر بانو» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی مهرگان و بهترین رمان بخش ویژه‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۵ شده ‌است. گفتنی است رمان‌های بازی آخر بانو و خاله‌بازی دو کتاب از یک سه‌گانه در زمینه‌‌ی عشق و روایت قدرت هستند که داستان آن‌ها در زمان رویدادهای سیاسی و اجتماعی دهه‌ی ۱۳۶۰ ایران قرار دارد و نقش اصلی و محوری آنها با زنان است.

بازی آخر بانو، روایت داستان زندگی پرمانع دختری روستایی به نام گل بانو است که قصد دارد وارد دانشگاه شود و سرنوشتی را که جامعه، روستا و مادر سرایدار مدرسه برای وی پیش‌بینی می‌کنند تغییر دهد. او در طی زندگی خود عاشق می‌شود، خواستگاران را رد می‌کند، تن به ازدواجی می‌دهد که منجر به طلاق می‌شود و کودکش توسط شوهر سابق ربوده می‌شود و تجربه‌های گوناگونی را پشت سر می‌گذارد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب بازی آخر بانو از دیجی‌کالا

خرید کتاب صوتی بازی آخر بانو از فیدیبو

فاطمه علیزاده با نام مستعار غزاله، متولد بهمن ۱۳۲۷ در مشهد و در گذشته‌ی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ است. علیزاده نویسنده‌ی ایرانی است که از آثار مشهور او می‌توان به رمان دو جلدی «خانه‌ی ادریسی‌ها» اشاره کرد. او نویسندگی را از دهه‌ی ۴۰ خورشیدی و با انتشار داستان‌های کوتاه در مشهد آغاز کرد. علیزاده دو بار ازدواج کرد. بار نخست با بیژن الهی که حاصل آن یک دختر به نام سلمی است و بار دیگر با محمدرضا نظام شهیدی.رمان نويسان ايراني

علیزاده در کنکور رشته‌ی ادبیات فارسی در مشهد و حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته‌ی حقوق ادامه تحصیل داد و با مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران به دانشگاه سوربن فرانسه رفت و در رشته‌ی فلسفه و سینما ادامه تحصیل داد. در واقع او ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشته‌اش را به فلسفه‌ی اشراق تغییر داد و قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولوی بنویسد که با مرگ ناگهانی پدرش آن را نیمه‌کاره رها کرد.

وی نویسندگی را از دهه‌ی ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌های خود در مشهد آغاز کرد. سفر ناگذشتنی، نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما از معروف‌ترین آثار وی می‌توان به رمان دو جلدی خانه‌ی ادریسی‌ها و مجموعه داستان چهارراه اشاره کرد. خانه‌ی ادریسی‌ها سه سال پس از مرگ غزاله، جایزه‌ی بیست سال داستان‌نویسی را از آن خود کرد.

قصه‌ی خانه‌ی ادریسی‌ها درباره‌ی شهری به نام عشق آباد است. گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شده‌اند تا حق ستم‌دیدگان را از ثروتمندان بگیرند و آن‌ها را از خانه‌هاشان بیرون کنند و به سزای کارهای ناشایستشان برسانند. همه‌ی ماجرا در خانه‌ی بزرگ و کهنه‌ای می‌گذرد. ادریسی‌ها ساکنان نخستین خانه هستند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب خانه‌ ادریسی‌ها از دیجی‌کالا

منیرو روانی‌پور، متولد ۲ مرداد ۱۳۳۱ در بوشهر است. او نویسنده‌ی فارسی‌زبان ساکن امریکا است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روان‌شناسی خواند. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته‌ی علوم تربیتی از دانشگاه، کارشناسی ارشد گرفت.

روانی‌پور از سال ۱۳۶۰ داستان‌نویسی را شروع کرده‌ است و نخستین کتابش «کنیزو» در سال ۱۳۶۷‌ منتشر شد. پس از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعه‌ی نازلی، در دوره‌ی سوم جایزه‌ی گلشیری برگزیده شد. روانی‌پور در کلاس‌های داستان‌نویسی با بابک تختی، پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند و فرزندشان غلامرضا حاصل این ازدواج می‌باشد.

منیرو علاقه‌ی زیادی به اساطیر و آیین‌ها به خصوص آیین‌های جنوب ایران و کاربردشان در داستان‌های خود دارد. اولین رمان روانی‌پور «اهل غرق» نام دارد که در سال ۱۳۶۹ به شیوه‌ی رئالیسم جادویی نوشته شده است. رمانی که در آن از آیین‌های روستای زادگاهش استفاده فراوان کرده است. زن‌ها در داستان‌های او نقشی اساسی دارند و درگذر از رنج‌ها، زندگی را تغییر می‌دهند و اغلب آینده‌ای بهتر می‌سازند. او در دسامبر سال ۲۰۰۷ با همسر و پسرش به دعوت دانشگاه براوون به آمریکا آمد و ماندگار شد.

«کولی کنار آتش» نام یکی از رمان‌های روانی پور است. قصه درباره‌ی دختری کولی و چادرنشین به نام آینه است که طی سفری اودیسه‌وار از جنوب ایران به پایتخت می‌رود. در این کتاب عقایدی همچون محوریت زنان در زندگی، شهامت اعتراف به عشق توسط زنان، سنت شکنی‌ها، ارتباط قهرمانان زن با جهانی غیرمادی و پیشگویی‌های غیرمنتظره به چشم می‌خورد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب کولی کنار آتش از دیجی‌کالا

فهیمه رحیمی متولد ۱۳۳۱ و درگذشته‌ی ۱۳۹۲ است. رحیمی را به‌عنوان نویسنده‌ی رمان‌های عامه‌پسند ایرانی می‌شناسند. او با داشتن ۷ کتاب در میان ۴۷ کتاب پرفروش پس از انقلاب ۵۷ در ایران، رکورددار این فهرست است.

رحیمی در خرداد سال ۱۳۳۱ در تهران به دنیا آمد. نخستین فعالیت ادبی جدی وی نوشتن قطعه‌ای ادبی با عنوان «دلم برای پروانه می‌سوزد» در ۹ سالگی بود. او تجربه کار در زمینه‌ی خبرنگاری ورزشی و ادبیات کودکان را هم در کارنامه‌ی خود دارد.

رحیمی مدتی در یک حوزه‌ی علمیه در محله آب‌منگل تهران به تحصیل دروس دینی پرداخت. سپس با مهاجرت به کرج، به عضویت کتابخانه‌ی شهر و حلقه‌ی ادبی پروین اعتصامی درآمد و نویسندگی را به صورتی جدی‌تر ادامه داد. رحیمی اولین کتاب خود را با عنوان «بازگشت به خوشبختی» در سال ۱۳۶۹ منتشر کرد. او ۲۳ عنوان رمان نوشت و منتشر کرد که بسیاری از آن‌ها به صورت متعدد و پی‌درپی به چاپ مجدد رسید. رحیمی همچنین آثاری را برای کودکان نوشته که هیچ‌کدام به چاپ نرسیده ‌است.

رمان «برجی در مه» یکی از آثار رحیمی است. قصه درباره‌ی دختری به نام آیدا و پدرش است که با دایی خانواده مشکل دارد و آیدا و مادر منتظر نامه‌ی دایی هستند برای اینکه تعطیلات عید به پیش او بروند و طبق روال هر دو سال یک بار بالاخره نامه به دستشان میرسد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب برجی در مه از دیجی‌کالا

زویا پیرزاد، متولد سال ۱۳۳۱ در آبادان است. او نویسنده‌ی ارمنی‌تبار ایرانی است. پیرزاد در سال ۱۳۸۰ با رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» جوایزی مثل بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه‌ی ادبی یلدا را به دست آورد و با مجموعه داستان کوتاه «طعم گس خرمالو» یکی از برندگان جشنواره‌ی بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه‌ی کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد. پیرزاد تمام آثارش را به فرانسوی ترجمه کرده‌ است. او هم‌اکنون ساکن آلمان است.

وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌های کوتاه خود را به چاپ رساند؛ مثل همه‌ی عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک، مجموعه داستان‌های کوتاهی بودند که به دلیل نثر متفاوت خود استقبال مردم را به همراه داشتند. اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید.

داستان این رمان که با نثری ساده و روان نوشته شده‌ است، در شهر آبادان دهه‌ی چهل خورشیدی می‌گذرد و شخصیت‌های داستان از خانواده‌های کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند که در محله‌ی بوارده جدا از بومیان آبادان زندگی می‌کنند. راوی این داستان، زنی ارمنی به نام کلاریس آیوازیان است که در این داستان، از روابط خانوادگی خویش، فرزندان دو قلو و دنیای عاطفی آن‌ها و از همسایه‌هایی سخن می‌گوید که در آبادان در خانه‌های سازمانی زندگی می‌کنند. موضوع اصلی این داستان یکنواختی زندگی یک زن خانه‌دار و خستگی از این روند و دل بستن به مرد همسایه‌ای که فکر می‌کند دنیای بهتری برای او به ارمغان خواهد آورد.

در بخشی از این داستان می‌خوانیم:

خرید کتاب چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم از دیجی‌کالا

فتانه حاج‌سیدجوادی با نام مستعار پروین، متولد ۱۳۲۴ در کازرون است او از رمان‌نویس‌های ایرانی است. او در دوره‌ی نوجوانی و جوانی تحصیل در رشته‌ی زبان انگلیسی را برگزید. وی از کودکی به نویسندگی علاقه‌ی فراوان داشت اما در سن پنجاه سالگی دست به نگارش زد و رمان پرفروش «بامداد خمار» را نوشت. این رمان بارها در ایران تجدید چاپ شد و بسیاری او را با این رمان می‌شناسند. حاج‌سیدجوادی در سال۱۳۲۳ در شیراز متولد شد و در شمیران بزرگ شد. با پزشکی ازدواج کرد و به اصفهان رفت. آن‌ها دو دختر و یک پسر دارند. هر دو دختر آن‌ها دندانپزشک هستند.

بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر ایران است که در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسید. این رمان با بحث‌ها و نقدهای بسیار روبه‌رو شد. از معروف‌ترین موافقان این رمان می‌توان به نجف دریابندری اشاره کرد که مطلبی در دفاع از بامداد خمار نوشت. مطلب با واکنش تند هوشنگ گلشیری مواجه شد او این رمان را بی‌مایه خوانده بود. برخی دیگر از موافقان بامداد خمار، آن را برای مقوله‌ی روابط میان زنان و مردان جوان مفید دانسته یا درس عبرتی برای جوانان بی‌تجربه دانستند. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند. اما گفتنی است این رمان با اقبال عموم مردم مواجه شد.

محبوبه داستان عشق و عاشقی خودش را که در نخستین سال‌های حکومت رضاشاه در ایران رخ داده است در رمان بامدادخمار روایت می‌کند؛ داستان درباره‌ی عشق دختری از خانواده‌ای بافرهنگ و باسواد به شاگرد نجاری به اسم رحیم است. محبوبه از اصرارهای خودش و مخالفت‌های خانواده‌اش برای این ازدواج سخن می‌گوید و آنچه بر سر این ازدواج آمده است را برای سودابه شرح می‌دهد.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

خرید کتاب بامداد خمار از دیجی‌کالا

خرید کتاب بامداد خمار از فیدیبو

پرینوش صنیعی، داستان‌نویس ایرانی متولد سال ۱۳۲۸ در تهران است. او دارای اصالت دزفولی است. صنیعی در محله‌ی شاپور زندگی می‌کرد. در دبیرستان به تحصیل در رشته‌ی ادبی پرداخت و در دانشگاه در رشته‌ی روان‌شناسی تحصیل کرد. بعد از پایان تحصیلاتش، صنیعی دریک مؤسسه‌ی حمایتی (مؤسسه‌ی تربیتی شهرداری) مشغول به کار شد. پدر وی یکی از کارکنان وزارت امور اقتصاد و دارایی بود.

رمان «سهم من» در واقع اولین اثر داستانی صنیعی است که در مدت کوتاهی مورد استقبال زیاد خوانندگان قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد. پرینوش صنیعی پس از این کتاب، رمان پدر آن دیگری را به رشته تحریر در آورد که رمان دوم او هم توفیق بیشتری در جذب مخاطبان یافت. فیلمی با همین نام در سال ۱۳۹۳ از این رمان ساخته شد.

رمان سهم من، داستان زندگی زنی است که از کودکی تا میانسالی روایت می‌شود. معصومه، دختر بچه‌ای از یک خانواده‌ی مذهبی است که در قم زندگی می‌کنند و قصد مهاجرت به تهران را دارند. ماجرا از اوایل دهه‌ی سی آغاز می‌شود و رفته‌رفته با بزرگ شدن معصومه، تحولات اجتماعی و فرهنگی در قالب انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، زندگی او را تحت تأثیر می‌دهد.

معصومه که نماد مظلومیت و معصومیت است به خصوص که اطرافیانش او را با نام معصوم صدا می‌زنند، به دلیل محدودیت‌هایی که یک خانواده‌ی به‌شدت مذهبی با سه برادر متعصب برای او ایجاد می‌کنند، مجبور به ترک تحصیل می‌شود. در حالی که برادر او حق ارتباط نامشروع با خانم همسایه را دارد، از او حق ارتباط با بهترین دوستش پروانه سلب می‌شود و به دلیل اتهام در داشتن ارتباط با پسری به نام مسعود، متهم به آبروریزی خانواده‌اش شده و وادار به ازدواجی اجباری می‌شود. ازدواج با کسی که تا روز ازدواج حتی او را ندیده است. او همسر یک کمونیست جوان دو آتشه می‌شود که در تکاپوی نقشه‌های مبارزات مسلحانه برای رژیم است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب سهم من از دیجی‌کالا

نازی صفوی، نویسنده ایرانی متولد ۱۳۴۶ در تهران است. از صفوی تا به حال دو رمان به نام «دالان بهشت» در سال ۱۳۷۸ منتشر شد و سومین کتاب پرفروش ۱۴سال اخیر بوده‌ است. رمان بعدی او «برزخ اما بهشت» سال ۸۳ منتشر شد و توجه مخاطبانش را جلب کرد.

گرایش و علاقه‌ی او بیشتر به مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی و آثار کلاسیکی چون دیوان حافظ و مثنوی معنوی است که در آثارش نمود دارد. صفوی نوشتن را از دوران مدرسه آغاز کرد اما به‌طور رسمی با نوشتن رمان دالان بهشت در سال ۱۳۷۸ در ردیف نویسندگان قرار گرفت. او در نوشتن از حس خود کمک می‌گیرد و چندان مقید به شناخت و تأثیرپذیری از مکاتب، اصول و قواعد حاکم بر داستان‌نویسی نیست. کتاب دیگر صفوی تا بهشت راهی نیست نام دارد. در مجموع با کتاب اخیر ۳ گانه‌ی او کامل می‌شود. صفوی تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته‌ی روان‌شناسی به خاطر پرداختن به ادبیات، ناتمام گذاشته است.

برزخ اما بهشت، در واقع زندگی زنی به نام ماهنوش را روایت می‌کند که با روحی زخم‌ خورده، پس از پایان دادن به زندگی مشترکش، به نزد خانواده‌اش باز می‌گردد تا در آن‌جا دردهای گذشته‌اش را به فراموشی بسپارد. در این هنگام دخترخاله‌ی ماهنوش، رعنا که حتی نسبت به خواهرهایش بیشتر احساس صمیمیت و راحتی می‌کند همراه با دخترش کیمیا به ایران می‌آید و وضعیت ماهنوش رو به بهبودی می‌رود اما مدتی بعد مشخص می‌شود که رعنا سرطان دارد و بعد از مرگ رعنا، ماهنوش سرپرستی کیمیا، دختر رعنا را به عهده می‌گیرد، در این راه حسام، برادر رعنا و پسرخاله‌ی ماهنوش به او کمک می‌کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب برزخ اما بهشت از دیجی‌کالا

خرید کتاب برزخ اما بهشت از فیدیبو

فریبا وفی در اول بهمن سال ۱۳۴۱ در تبریز متولد شد. او دو فرزند دارد و از سال ۱۳۷۷ در تهران زندگی می‌کند. وی از نوجوانی به داستان‌نویسی علاقه‌ داشت و چند داستان کوتاه‌اش در نشریه‌هایی مثل آدینه، دنیای سخن، مجله‌ی زنان و چیستا به چاپ رسیده است. اولین داستان جدی او با نام «راحت شدی پدر» در سال ۱۳۶۷ در مجله‌ی آدینه به چاپ رسید.

فعالیت حرفه‌ای او به‌عنوان یک نویسنده داستان و رمان از سال ۱۳۶۷ آغاز شد. او تا سال ۱۳۸۱ چند مجموعه داستان منتشر کرد و در سال ۸۱ نخستین رمانش انتشار پیدا کرد. نخستین مجموعه داستان‌های کوتاه او به نام در عمق صحنه در سال ۱۳۷۵ و دومین مجموعه‌اش با نام «حتی وقتی می‌خندیم» در سال ۱۳۷۸ چاپ شد. اولین رمان او با نام «پرنده‌ی من» در سال ۱۳۸۱ منتشر شد که استقبال منتقدان راه همراه داشت. آثار داستانی وفی را می‌توان در دو گروه داستان کوتاه و رمان طبقه‌بندی کرد.

نسیم مرعشی از نویسندگان جوان است. او متولد سال ۱۳۶۲ در تهران، فارغ‌التحصیل رشته‌ی مهندسی مکانیک از دانشگاه علم و صنعت، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی است. مرعشی با کتاب «پاییز فصل آخر سال است» در سال ۱۳۹۳ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی جلال آل‌احمد شد.

وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در اهواز گذراند. از سال ۱۳۸۵ روزنامه‌نگاری را در هفته‌‌نامه‌ی همشهری جوان شروع کرد. از سال ۱۳۸۸ به داستان‌نویسی روی آورد. چندین رمان و داستان کوتاه از او منتشر شده ‌است.

در داستان‌های مرعشی مکان جایگاه ویژه‌ای دارد و همین باعث شده فضاسازی و تصویرسازی، به ویژه از مکان، دو ویژگی مهم آثارش باشد. علاوه بر تصویرسازی و تلخی، بومی بودن داستان و روایت‌گری چالش‌ها و مسائل اجتماعی را هم می‌توان به ویژگی‌های آثار مرعشی اضافه کرد.

کتاب پاییز فصل آخر سال است شامل دو بخش با عنوان‌های تابستان و پاییز است که هر کدام از این دو بخش هم دارای سه فصل هستند که هر فصل از نگاه یکی از این سه شخصیت اصلی کتاب روایت می‌شود. کتاب روایت زندگی سه دختر جوان به نام‌های شبانه، روجا و لیلا است. این کتاب سرشار از دغدغه‌های دخترانگی است و از همین جهت ممکن است برای بسیاری از دختران جوان از جذابیت بالایی برخوردار باشد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب پاییز فصل آخر سال است از دیجی‌کالا

خرید کتاب پاییز فصل آخر سال است از فیدیبو

فرخنده آقایی نویسنده ایرانی، متولد ۱۹۵۶ تهران است. رمان «از شیطان آموخت و سوزاند» او برنده‌ی دوره‌ی هفتم جایزه‌ی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی شده‌ است. آقایی در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه الزهرا در رشته‌ی مدیریت اداری لیسانس و در ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران در رشته‌ی علوم اجتماعی فوق‌لیسانس گرفت و از ۱۳۶۲ به کار در بانک مرکزی ایران پرداخت.

او در داستان‌هایش بیشتر به مسائل و مشکلات زنان طبقه‌ی متوسط شهری می‌پردازد. آقایی، نخستین داستان‌های کوتاه خود را تحت عنوان‌های «راز کوچک» و «چرا ساکت بمانم» حوالی سال‌های ۶۰-۶۱ به رشته‌ی نگارش درآورد که با نوشتن آن‌ها بسیار تشویق شد.

از شیطان آموخت و سوزاند نوشته‌ی فرخنده آقایی از رمان‌های برجسته معاصر فارسی است. این اثر، روایتی از زندگی آدم‌های شهری است. زندگی و وضعیت زن داستان در دنیای شهر، دغدغه‌ی اصلی نویسنده را شکل ‌می‌دهد. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشت‌های روزانه و توجه خاص به عنصر زمان در روایت، از ویژگی‌های درخور توجه این کتاب است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

خرید کتاب از شیطان آموخت و سوزاند از فیدیبو

هشت
 − 
3
 = 

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

۱خانم مرجان شیر محمدی از نویسندگان توانمند معاصر هستند کتاب بعد از آن شب ایشون برنده جایزه بنیاد گلشیری شده. خانم فریبا کلهر هم همینطور

خانم مریم جعفری هم نویسنده ای توانا با رمانهایی جذاب هستند

مهشید امیرشاهی هم به همین راحتی از تاریخ ادبیات حذف شد و جایش را به فهیمه رحیمی داد!

با کد تخفیف Salam اولین کتابتان را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کنید

نویسندگی، جنسیت نمی‌شناسد سال‌هاست که زنان و مردان پا به پای همدیگر دست به قلم می‌برند و شخصیت و داستان خلق می‌کنند. امدت‌‌هاست که زنان پا به عرصه اجتماع، هنر و نویسندگی گذاشته‌اند و آثار شایسته‌ی توجهی را روایت می‌کنند. در این میان رمان‌هایی که نویسنده‌ی زن دارند گاهی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند. مهم‌ترین ویژگی این آثار را می‌توان نوشتار زنانه و پرداختن به دغدغه‌های زنان دانست. در این یادداشت چند نویسنده از بهترین زنان رمان نویس معاصر ایرانی و آثارشان را معرفی می‌کنیم.

پیشنهاد می‌کنیم یادداشت «کتاب‌هایی که دنیای زنان را روایت می‌کنند» را هم بخوانید. همچنین پیشنهاد می‌کنیم یادداشت «نگاهی بر زندگی و آثار زویا پیرزاد» را هم بخوانید.

فریبا وفی اول بهمن ۱۳۴۱ در تبریز به دنیا آمده و رمان نویسی را از سال‌های نوجوانی شروع کرده است. ابتدا داستان‌هایش در مجلاتی چون: آدینه، دنیای سخن، چیستا و مجله‌ی زنان چاپ می‌شد و کم کم رمان نویس شد . اولین داستان وفی، «راحت شدی پدر» است. . نوشتن از دنیای زنان از دغدغه‌های او است. قلم زنانه و فضای داستانی متفاوت، فریبا وفی را به یکی از مطرح‌ترین نویسندگان زن معاصر ایرانی تبدیل کرده است.

نویسنده: فریبا وفی

رمان نويسان ايراني

نشر چشمه

«همه‌ی افق»چهارمین مجموعه داستان وفی و شامل هشت داستان است. وفی در این کتاب به دغدغه‌های زنان امروز می‌پردازد. زبان وفی ساده و روان است و فرم داستان‌ها پیچیدگی خاصی ندارند. این اثر نیز مانند دیگر آثار فریبا وفی، شخصیت محور است، شخصیت‌هایی که ملموس هستند و خواننده می‌تواند با آن‌ها همذات پنداری کند.

نویسنده: فریبا وفی

نشر چشمه

«بی‌باد، بی‌پارو» مجموعه‌ای از ۱۲ داستان کوتاه با لحنی ساده و صمیمی است. این مجموعه داستان، خرده روایت‌هایی از زندگی زنان میانسال را، توصیف می‌کند. داستان‌ها درون‌مایه‌هایی نزدیک به هم دارند، با شیوه‌های مختلفی روایت می‌شوند و به وجه پنهان زندگی آدم‌ها می‌پردازند. داستان «صعود» را می‌توان یکی از بهترین داستان‌های این مجموعه دانست. سفر، رویا، دوستی، مرگ و عشق از موضوعات مجموعه داستان «بی‌باد، بی‌پارو» هستند.

پیشنهاد می‌کنیم یادداشت «نگاهی به زندگی و آثار غزاله علیزاده» را بخوانید.

نسیم مرعشی، نویسنده ایرانی متولد سال ۱۳۶۲ در تهران است. او نویسندگی را از سال ۱۳۸۵ در مجله همشهری جوان شروع کرد و از سال ۱۳۸۸ رمان نویس شد. مرعشی تا امروز دو رمان و چند داستان کوتاه منتشر کرده است او قلم پخته‌ای دارد و داستان‌هایش شامل موضوعات زنان ، جنگ و مهاجرت هستند.

نویسنده: نسیم مرعشی

نشر چشمه

«پاییز فصل آخر سال است»، داستان سه دوست با نام های روجا، شبانه و لیلا است. شخصیت‌های دوست داشتنی و ملموس با دغدغه‌هایی که شاید برای خیلی از ما آشنا به نظر برسند. روجا را با دغدغه‌ی مهاجرت، درس خواندن و تنها گذاشتن مادرش می‌شناسیم. لیلا را با غصه‌هایش در شکستی عشقی‌، روابط عاطفی‌ و سردرگمی‌هایش می‌شناسیم. و شبانه را هم با هویتی فراموش شده‌ وسط دغدغه‌های اجتماعی، عاطفی و خانوادگی‌اش. پاییز فصل آخر سال است کشش کافی برای پرداخت روایت را دارد و اکثر شخصیت‌های کتاب به خوبی پرداخت شده اند.

نویسنده: نسیم مرعشی

نشر چشمه

 «هرس» در وهله‌ی اول روایتی متفاوت و نو است، اما نه از جنگ، بلکه از جنگ‌زده‌ها. تلخی بی پایانی بر فضای کتاب سایه انداخته است و هر چه در خواندن آن پیش‌تر می‌رویم نثر اندوه‌بار کتاب‌، سنگین‌تر و غم‌انگیزتر می‌شود. کتاب، برآمده از دل جنگ است، جنگ سال‌هاست تمام شده اما برای جنگ‌زده ها همچنان وجود دارد. آن‌ها با تبعات جنگ زندگی می‌کنند.

داستان هرس داستان زندگی زنی به نام نوال است که سایه‌ی جنگ، مانند بختکی بر زندگی‌اش افتاده است او برای نخل‌های سوخته مادری می‌کند، فرزندش را از دست می‌دهد و هرگز نمی‌تواند بدون فکر جنگ و تبعاتش روزگار بگذراند.رسول همسر نوال تلاش دارد جنگ و تبعات آن را فراموش کند، نادیده بگیرد و خانواده‌اش را از زوال نجات دهد. به بیان دیگر با مردی مواجه‌ایم که تمام زندگی‌اش را وقف بهتر کردن حال خانواده‌اش می‌کند و هر بار بیش از پیش ناامید می‌شود. کتاب، نثری دلنشین، ساده و روان دارد.

متولد ۱۳۶۳ در تهران است. عطیه عطار زاده فوق لیسانس رشته‌ی مستند سازی و سینماست. او سال‌ها مستند‌سازی کرده، سال‌ها به صورت تحربی نقاشی کشیده است و حالا با همان حس و نیرویی که از دنیای هنرهای تجسمی در وجودش است می‌نویسد.. از عطار زاده تا به حال دو مجموعه شعر با نام‌های «اسب را در نیمه‌ی دیگرت برمان» و «زخمی که از زمین به ارث می‌برید» به چاپ رسیده است. اولین رمان عطیه عطارزاده «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» نام دارد که نامزد جایزه ادبی احمد محمود نیز بوده است.

نویسنده: عطیه عطارزاده

نشر چشمه

 کتاب، بیست و سه پرده دارد، و هر کدام از پرده‌ها در باب یک موضوع است. «راهنمای مردن با گیاهان دارویی»، یک داستان بلند با ارجاعاتی از فلسفه، طب و تاریخ است. داستان درباره‌ی دختری نابیناست که به همراه مادرش گیاهان دارویی را خشک کرده و می‌فروشند. رابطه‌ی او با دنیا از طریق بو و صداست. او دنیای محدودی دارد و از گیاهان دارویی برای التیام دردها و زخم‌های مادرش استفاده می‌کند. نثر روان نویسنده، توضیحات ملموس و توجه زیادش به جزئیات و نکته‌بینی در توضیحات، به جذابیت کتاب افزوده است. ما با یک داستان روتین و کلیشه‌ای و موضوعی که بارها به آن پرداخته شده باشد، مواجه نیستیم.«راهنمای مردن با گیاهان دارویی» یک اثر بدعت‌گذار و نو است.

نویسنده: عطیه عطارزاده

نشر چشمه

«زخمی که از زمین به ارث می‌برید» دومین مجموعه شعر عطارزاده است کهنشر چشمه منتشر کرده است. است. شعرهای عطارزاده نمونه‌ای از مراوده با تخیل است، تخیل در آثار او حرف اول را می‌زند. شعر عطارزاده سرشار از توصیف است، توصیفی که خط روایی شعر را بر هم می‌زند و در ضمن به ابزاری برای ساخت روایت تبدیل می‌شود.

زهرا عبدی فارغ التحصیل رشته‌های ادبیات فارسی و ادیان و عرفان از دانشگاه تهران است. عبدی با  سه رمان «روز حلزون»، «ناتمامی» و «تاریکی معلق روز» جای خود را در میان زنان رمان نویس ایرانی باز کرده است. زهرا عبدی با ادبیات کلاسیک آشنایی زیادی دارد. شخصیت‌های رمان‌هایش اغلب خاکستری هستند و از دل زندگی روزمره بر می‌آیند. و مهاجرت، عشق، سفر از موضوعات رمان‌های زهرا عبدی  هستند.

نویسنده: زهرا عبدی

رمان نويسان ايراني

نشر چشمه

رمان «ناتمامی»درباره‌ی دختری جنوبی به نام لیان ا‌ست که ناگهان ناپدید می‌شود و هم‌اتاقی‌اش؛ سولماز تمام تلاشش را برای پیدا کردن او می‌کند. با پیشرفت داستان رازهای زندگی لیان برملا می‌شوند و اتفاقات زیادی می‌افتد. لیان از شهری کوچک به تهران آمده، مدارج تحصیلی را طی می‌کند و در این بین دلباخته‌ی یکی از اساتید دانشگاهی‌اش شده است. ناتمامی داستان تلاش‌های سولماز برای پیدا کردن لیان است که حالا چند روزی می‌شود که به طرز مشکوکی غیبش زده است. ا. روایت دانشگاهی رمان مخاطب را همراه خود می‌کند. قلم شیوای نویسنده، شخصیت‌پردازی‌های قوی و کار شده، ریتم جذاب قصه، روایت پخته و چفت و بست‌دار داستان، همه و همه به جذابیت این کتاب کمک کرده‌اند.

سارا سالار متولد ۱۳۴۵ در زاهدان است. داستان‌هایش به دلیل فضای زنانه و پرداختن به موضوعات مختلف دغدغه‌های زنان فضای متفاوتی دارند. سالار سعی دارد داستان‌های متفاوتی را خلق کند. در داستان‌های سارا سالار زنان با بحران‌های مختلفی مواجهند. کتاب‌های سالار روان شناختی بوده و در میان داستان‌های حوزه‌ی زنان جایگاه ویژه‌ای دارند.

نویسنده: سارا سالار

نشر چشمه

روایت کتاب درباره‌ی زنی‌ست که در طول یک روز بین خیال و واقعیت در رفت و آمد است. شخصیت اصلی داستان در میان آشفتگی‌های ذهنی و یادآوری خاطراتش، اتفاقات مهم زندگی خود را بازگو می‌کند. این اثر در محافل ادبی ایران بسیار تحسین شده و برنده‌ی جایزه‌ی گلشیری در بخش «بهترین رمان اول» بوده است. «احتمالا گم شده‌ام» لحنی روان دارد و به درگیری همیشگی سنت و مدرنیته پرداخته است. شخصیت‌پردازی قوی، گفت‌و‌گوهای متفاوت و توصیفات خلاقانه از دیگر ویژگی‌های اولین رمان سارا سالار هستند.

نویسنده: سارا سالار

نشر چشمه

«هست یا نیست» دومین رمان سارا سالار است و مانند اولین کتابش فضایی زنانه دارد. شخصیت زن داستان «هست یا نیست» سی و نه ساله است، سنی بحرانی‌تر از سن بلوغ. زیرا در سن بلوغ چشم‌اندازی در آینده را در برابر خود داریم اما میان‌سالی جایی‌ست که بین گذشته و آینده تکرار می‌شویم نه شور و شوق جوانی هست و نه کسالت سالمندی. در این رمان با سی و نه سالگی زنی همراه می‌شویم و با پیشرفت داستان از جوانی و اتفاقات مهم زندگی شخصیت اصلی داستان با خبر می‌شویم.  ما، در رمان هست یا نیست به واسطه‌ی روایت اول شخص و گاه سوم شخص از احساسات قهرمان داستان باخبر می‌شود.

حانیه دُرّی

معرفی ۴ کتاب داریوش مهرجویی | از برزخ ژوری تا آن رسید لعنتی

صادق چوبک و داستان ایرانی

کورش اسدی نویسنده‌ی جنوب

وبلاگ طاقچه محلی است برای نوشتن درباره کتاب. اینجا حوالی
کتاب‌ها پرسه می زنیم و با هم درباره کتاب‌ها صحبت می‌کنیم.

کلیه حقوق برای تیم طاقچه محفوظ است

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید


فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن

این فهرست نام‌های داستان‌نویسان (و رمان‌نویسان) ایرانی را در برمی‌گیرد و به دوران معاصر (دویست سال اخیر) می‌پردازد. برای داستان‌سرایان قدیمی‌تر ایرانی، به داستان‌سرایان ایرانی رجوع کنید. به هر نویسنده در بخش مربوط به زمان آغاز کارش اشاره شده‌است.

این فهرست شامل نویسندگانی است که به دلایل مختلف در خارج از ایران زندگی می‌کنند. برخی از آنان به میل خود و گروهی به دلایل سیاسی از کشور خارج شده‌اند. به این دسته دوم نویسندگان تبعیدی نیز گفته می‌شود. ضمن این که در سال‌های اخیر تلاش‌ها و نوشته‌های برخی از نویسندگان خارج از کشور باعث شد تا دسته‌بندی تازه‌ای در واژگان تاریخ ادبیات ایران اضافه شود که ادبیات مهاجرت نام دارد.

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید

این رده ۲ زیرردۀ زیر را دارد، این رده در کل ۲ زیررده دارد.

۱۴ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۱۴ صفحه دارد.

 

انتخاب چند نویسنده از بین دنیایی از نویسندگان برجسته که در زمینه نگارش رمان تبحر دارند، کار سختی است؛ اما بعضی ملاک‌ها مثل شهرت، جوایز بین المللی، میزان فروش کتاب و جریان ساز بودن یک نویسنده می‌تواند به معرفی آن‌ها کمک کندو در این فهرست ما به معرفی پنج نویسنده ایرانی و غیر ایرانی مطرح می‌پردازیم که رمان های بی نظیر و پرفروش را خلق کرده‌اند و خوانندگان زیادی را به دنیای تازه آثارشان برده‌اند.رمان نويسان ايراني

 

 

هر نویسنده مطرحی اغلب یک اثر طلایی دارد که با آن ناگهان سر زبان‌ها می‌افتد و شناخته می‌شود. در مورد جورج اورول این اثر شاهکار «1984» است. اورول در این رمان مفاهیمی را خلق کرده است؛ که تا روزگار خودش مورد بررسی قرار نمی‌گرفتند.

 

او در کتاب 1984 یک پاد آرمان شهر را به تصویر می‌کشد؛ جایی که دقیقا بر خلاف یک آرمان شهر یا اتوپیا است. در این جامعه همه چیز تحت نظر است و حتی افکار افراد جامعه نیز توسط حکومت بررسی می‌شود تا مبادا کسی دست از پا خطا کند.

 

در چنین شرایطی است که کاراکتر اصلی داستان «وینستون اسمیت» عاشق می‌شود و سعی می‌کند علیه جامعه بسته و مخوف اطرافش مبارزه کند و این مبارزه منجر به اتفاقاتی می‌شود که خواننده را میخکوب خواهد کرد؛ به همین دلیل هم 1984 در زمره رمان هایی که جزو بهترین کتاب هایی که تا به حال نوشته شده اند، به حساب می آید.

 

جرج اورول نه تنها رمان نویس خوبی است؛ بلکه در نوشتن داستان بلند هم دستی بر آتش دارد؛ کتاب قلعه حیوانات از دیگر آثار منحصر به فرد این نویسنده است.

 

کتاب‌های دختر کشیش، همه جا پای پول در میان است (که از عنوان آن تا به حال استفاده‌های متعددی در نامگذاری فیلم‌ها و تیترهای روزنامه نگاران شده است) و زنده باد کاتالونیا از دیگر آثار این نویسنده مطرح به شمار می‌روند.

 

 

 

موراکامی از بهترین رمان نویس‌های عصر حاضر است و گواه این ادعا نه تنها جوایز او بلکه اقبال عمومی نسبت به کتاب‌های او در سراسر جهان است.

 

این برنده جایزه فرانتز کافکا که کتابی هم با نام همین نویسنده به نام «کافکا در کرانه» نوشته است؛ رمان نویس بسیار مسلطی است که از جوانی نوشته اما در میان سالی دیده شده است.

 

موراکامی همان طور که از اسمش پیداست ژاپنی است؛ به همین دلیل هم طبیعی است که رد پای عرف ژاپن در آثار او دیده شود.

 

همان طور که وقتی به انیمه‌های ژاپنی نگاه کنید متوجه تلخی اما جذابیت آن‌ها می‌شوید؛ آثار موراکامی هم قهوه تلخی است که باید آن را لاجرعه سر کشید و در نهایت از طعم آن با وجود تلخی‌اش لذت برد.

 

تقدیر گرایی، خلق دنیای فانتزی و سور رئال و استفاده از بعضی نمادها در رمان‌های موراکامی زیاد دیده می‌شود؛ اما این تکرار، آنقدر خلاقانه است که خسته کننده نمی‌شود. از دیگر آثار موراکامی می‌توان به تعقیب گوسفند وحشی، جنگل نروژی، بعد از تاریکی،، کتابخانه عجیب، شهر گربه‌ها و چندین اثر دیگر اشاره کرد.

 

نمی‌توان فهرستی از بهترین نویسندگان رمان انتخاب کرد و به اسم محمود دولت آبادی در بین نویسندگان ایرانی اشاره‌ای نکرد.

 

این نویسنده مطرح ایرانی آثار زیادی دارد که هر کدام با استقبال خوانندگان بی‌شماری رو به رو شده است؛ در این میان آثاری مثل «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» نسبت به بقیه بیشتر شناخته شده‌ هستند و مخاطبان خاص خودشان را دارند.

 

آثار دولت آبادی به زبان فارسی نوشته شده‌اند؛ اما به دیگر زبان‌های زنده دنیا هم ترجمه شده‌اند تا خوانندگان بیشتری را با قلم این نویسنده ایرانی آشنا کنند. قلم دولت آبادی بسیار روان است؛ رمان‌ها اغلب مضامینی انسانی دارند و از ماجراهای پیچیده و فانتزی به دور هستند.

 

در عوض این نویسنده به دنبال روایت کردن زندگی آدم‌ها عادی است؛ آدم‌هایی که نماد زندگی واقعی با تمام دردها، رنج‌ها و خوشی‌هایش هستند. یکی از مواردی که به نوشتن داستان‌های این نویسنده توانمند کمک کرده است؛ تجارب زیاد او در زمینه‌های مختلف است.

 

دولت آبادی مشاغل زیادی را امتحان کرد، چوپانی، سلمانی و کفاشی تنها بخشی از کارهای او بودند. او مدتی هم تئاتر خواند و کار کرد؛ اما در نهایت نویسندگی را به عنوان حرفه اصلی‌اش انتخاب کرد.رمان نويسان ايراني

 

از جدیدترین آثار این نویسنده می‌توان به کتاب «طریق بسمل شدن» اشاره کرد. دولت آبادی برنده جوایز زیادی از جمله جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه، جایزه ادبی یان میخالسکی و جایزه ادبی هوشنگ گلشیری شده است.

 

 

 

تعداد نویسندگان معاصر ایرانی که آثارشان به زبان‌های دیگر ترجمه شده باشد و با استقبال رو به رو شده باشند، زیاد نیست؛ اما عباس معروفی یکی از همین افراد است که یونانی‌ها، آلمانی‌ها و ایتالیایی‌ها هم از ترجمه مهم‌ترین اثر او یعنی «سمفونی مردگان» بهره‌مند شده‌اند.

 

عباس معروفی نه تنها در زمینه نویسندگی رمان فعالیت دارد؛ نمایشنامه نویس هم هست و مترجمی هم می‌کند. به همین دلیل دنیایی از تجارب دارد که با تجربه مهاجرتش آمیخته شده و سبک خاص او را در نوشتار پدید آورده است.

 

از دیگر رمان‌های معروف او می‌توان به «سال بلوا» اشاره کرد که عاشقانه‌ای است با مایه‌های انتقادی به سیستم مرد سالارانه که زن را مورد ظلم قرار می‌دهد.

 

نویسندگی کتاب‌های فریدون سه پسر داشت، پیکر فرهاد، آونگ خاطره‌های ما و ترجمه موسیو ابراهیم از آثار برجسته اریک امانوئل اشمیت در کارنامه کاری او قرار دارد.

 

متولد 1939 است و در کانادا به دنیا آمده است؛ اما نام این خانم در حال حاضر 81 ساله را بسیاری از مردم جهان شنیده‌اند. او نویسنده‌ای چیره دست است که وقتی نامش را می‌شنوید ناخودآگاه به یاد شاهکار او یعنی کتاب «سرگذشت ندیمه» می‌افتید.

 

اتوود این کتاب را در سال 1985 منتشر کرد و سپس در سال 2017 امتیاز ساخت آن به صورت یک سریال تلویزیونی را به HBO داد. نتیجه همکاری شگفت انگیز از آب در آمد و مخاطبان میلیونی را به خودش جذب کرد.

 

بعد از این اثر اتوود کتاب وصیت نامه‌ها را نوشته که دنباله‌ای بر سرگذشت ندیمه به حساب می‌آید و سال گذشته میلادی، یعنی 2019 منتشر شد.

 

این نویسنده مطرح به جز این دو رمان کتاب‌های مطرح دیگری هم دارد که به زبان فارسی ترجمه شده‌اند؛ چشم گربه، آخرین انسان، آدم‌کش کور و بانوی پیشگو از جمله آثار او هستند.


فهرست تکمیلی برترین رمان‌نویسان ایران و آثارشان Downloads-icon

روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینه‌های روانشناسی، سرمایه‌گذاری، کسب‌وکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا می‌نویسم. سایتم: bekoosh.net

رمان فارسي صد سالگی را هم پشت سر گذاشته است. در این مسیر زنان ادیب هم نقش چشمگیری داشته‌اند. نخستين رمان تاريخ‌گراي فارسي با نام سووشون به قلم سيمين دانشور منتشر شد. از اين رو بايد گفت نويسندگان زن ايراني در رمان فارسي از همان ابتداي رمان‌نويسي در ايران درخشيدند.رمان‌نويسي به شيوه‌ي متداول در غرب، از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميلادي مقارن با دوران مشروطه و ورود مدرنيته در ايران شروع شده‌ است. نخستين رمان فارسي، تهران مخوف نام دارد که مرتضي مشفق کاظمي آن‌ را در سال ۱۳۰۱ شمسي، به صورت پاورقي در روزنامه‌ي ستاره‌ي ايران و سپس به صورت کتاب در سال ۱۳۰۳ در تهران منتشر کرد.علت پيدايش رمان در زبان فارسي را مي‌توان به ورود صنعت چاپ، تاسيس مطبوعات و ترجمه از زبان‌هاي اروپايي که تحت تاثير زبان فرانسه و بعدها تحت تاثير زبان‌هاي روسي و انگليسي بوده ‌است، اشاره کرد. رمان مدرن در ايران با صادق هدايت (بوف کور) آغاز مي‌شود. سپس با صادق چوبک (سنگ صبور) و هوشنگ گلشيري (شازده احتجاب) ادامه مي‌يابد. این ۳ اثر سنگ بنای ادبیات مدرن ایران به شمار می‌روند.سيمين دانشور، اولين نويسنده‌ي زني است که در رمان سووشون، نگاه سنتي که به زن در رمان بود را از بین برد. زري شخصيت اصلي کتاب، زني است که با ترس‌ها و تنهايي‌هايش مبارزه مي‌کند و اگرچه او در ابتدا زني ترسو و محافظه‌کار است، اما در پايان به زني شجاع بدل مي‌شود. اين نگاه منجر به شکل‌گيري نوع جديدي از رمان در ايران شده ‌است که به رمان زنانه مشهور است.موضوع اصلي رمان‌هاي زنان بر محور مسائل خود زنان است. نويسندگان زن ايراني، رمان را بهترين محمل براي بروز دنياي دروني، تنهايي، دردها و رنج‌هاي خود مي‌دانند. جوايزي که در سال‌هاي اخير اين زنان به دست آورده‌اند، نشان از قابليت و تلاش آنها است. در اين پست نگاهي انداخته‌ام به برخي از تاثيرگذارترين زنان رمان‌نويس ايراني که به رمان فارسي رنگي ديگر بخشيدند.رمان نويسان ايراني

سيمين دانشور متولد ۸ ارديبهشت ۱۳۰۰ در شيراز و در گذشته‌ي ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در تهران بود. او نويسنده، مترجم و همسر جلال آل‌احمد بود. دانشور اولين زن ايراني بود که به صورت حرفه‌اي در زبان فارسي داستان نوشت.دانشور در سال ۱۳۳۱ با دريافت بورس تحصيلي به دانشگاه استنفورد آمريکا رفت و در رشته‌ي زيبايي‌شناسي تحصيل کرد. او در اين دانشگاه نزد والاس استنگر داستان‌نويسي و نزد فيل پريک نمايش‌نامه‌نويسي را آموخت. در اين مدت دو داستان کوتاه که دانشور به زبان انگليسي نوشته بود در ايالات متحده چاپ شد.مهم‌ترين اثر او رمان سووشون است که نثري ساده دارد. اين رمان تاکنون به ۱۷ زبان ترجمه شده‌ است. داستان سووشون در شيراز و در سال‌هاي پاياني جنگ جهاني دوم مي‌گذرد و فضاي اجتماعي سال‌هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ مانند کودتاي ۲۸ مرداد را ترسيم مي‌کند.قصه درباره‌ي يوسف و زري؛ زن و شوهر نسبتا ثروتمندي در فارس است. ولي يوسف از اربابان سخت‌گير و طمع‌کار نيست او رعيت را همچون خانواده خود مي‌پندارد و از چاپلوسي نفرت دارد. داستان در دهه‌ي ۲۰ و در زمان سلطه‌ي انگليس بر ايران جريان دارد. آن زماني که پيشرفت در گرو تملق گفتن بيگانه است و فرياد حق را در نطفه خفه مي‌کنند اما يوسف از آنهايي است که حق را فرياد مي‌زند.در بخشي از کتاب سووشون مي‌خوانيم:بعضى آدم‌ها عين يک گل ناياب هستند، ديگران به جلوه‌شان حسد مى‌برند. خيال مى‌کنند اين گل ناياب تمام نيروى زمين را مى‌گيرد. تمام درخشش آفتاب و ترى هوا را مى‌بلعد و جا را براى آنها تنگ کرده، براى آن‌ها آفتاب و اکسيژن باقى نگذاشته. به او حسد مى‌برند و دلشان مى‌خواهد وجود نداشته باشد. يا عين ما باش يا اصلا نباش.

مهشید امیرشاهی نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی و یکی از برترین نویسندگان تاریخ معاصر ایران است. مجموعه چند جلدی مادران و دختران شاهکار او محسوب می‌شود. در سفر و در حضر، دیگر آثار او محسوب می‌شوند. فضاسازی و دیالوگ‌نویسی شخصیت‌ها و ملموس و صمیمی بودن آن‌ها، به واسطه‌ی نثر درخشان امیرشاهی حاصل می‌شوند. نثر او فاخر است اما سخت و سنگین نیست و به راحتی به دل می‌نشیند.

در قسمتی از مجموعه مادران و دختران می‌خوانیم:

جوان چهارده پانزده ساله‌ای که زخم سرخ و زرد کچلی تا پشت گردنش را پوشانده بود، کنار دیوار شکسته سرپنجه نشسته بود و با چوبی پر گل و لای شیار می‌کشید. ملاصالح ندا داد و جوان که از جا برخاست ملا دید شلیته و شلوار پوشیده است. ملاصالح چشم‌های تراخمیش را تنگ‌تر کرد و دختر را با دقت نگاه کرد و پرسید: «مال خانه‌ی سکینه خانمی؟» دختر مدتی ملاصالح را برانداز کرد و بلاخره با تکان دادن سر پاسخ مثبت داد.

ملاصالح زیر لب گفت: «ای جان بکن دیه!» و به صدای بلندتر اضافه کرد: «برو به اهل خانه بگو ملاصالح اس. اَ راه دورآمَدَس. با سکینه خانم کاری دارد.» دختر به طرف بنا رفت و ملاصالح هم با فاصله به دنبالش وارد خانه شد.

سکینه خانم بالای اتاق وسیع و کم‌اثاث به مخده‌ای تکیه کرده بود. به دیدن ملاصالح چادرش را بیشتر روی سرش کشید و گفت: «بفرما.» آقا میرزا عبدالباقی که چهار زانو جلوی سکینه خانم و کنار صندوق چوبی نشسته بود، چشم غره‌ای به طرف ملاصالح رفت و یاالله‌ای از بن گوش گفت و سرش را به کاغذهای داخل صندوق گرم کرد. ملاصالح پس از سلام علیکم غلیظی همان پایین در نشست.

فیروزه جزایری در سن ۷ سالگی، به همراه خانواده از طرف شرکت نفت ایران که پدرش در آن به عنوان مهندس کار می‌کرد، به شهر وایتیر در کالیفرنیا رفت. پس از دو سال زندگی در آمریکا به ایران بازگشت و در اهواز و تهران به‌سر برد. دو سال بعد، دوباره خانوادهٔ وی به آمریکا برگشتند و ابتدا در وایتیر و سپس در نیوپورت‌بیچ ساکن شدند. فیروزه جزایری سپس به تحصیل در دانشگاه برکلی پرداخت و در آنجا با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد.

وی با نوشتن کتاب خاطرات خود که به نام Funny in Farsi، A Memoir of Growing Up Iranian in America در آمریکا منتشر شد، به شهرت رسید. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های آمریکا در چند سال اخیر بوده‌است. همچنین این کتاب، یکی از ۳ نامزد نهایی جایزه ترنر در سال ۲۰۰۵ و همچنین نامزد جایزه پن در بخش آثار خلاقهٔ غیرتخیلی شد. وی اولین فرد آسیایی است که اثر وی جزء نامزدهای نهایی جایزهٔ ترنر انتخاب شده‌است. این کتاب توسط محمد سلیمانی‌نیا و با عنوان عطر سنبل، عطر کاج به فارسی برگردانده شده‌است. در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۴ وی طی پیامی و با ذکر پاره‌ای دلایل، از خوانندگان کتاب‌هایش خواست که تنها نسخه‌ی انگلیسی کتاب‌های او را خریداری کنند.

قسمت هایی از کتاب عطر سنبل عطر کاج

قبل از اینکه با فرانسوا ازدواج کنم به او گفتم من تیر و طایفه ام هم سر جهازم است. فرانسوا گفت که عاشق تیر و طایفه است به خصوص مال من. حالا هر وقت به دیدن فامیل می رویم که همه شیفته ی شوهرم هستند می بینم که ازدواج او با من اصلا به خاطر همین تیر و طایفه بوده. بدون خویشانم من یک رشته نخ هستم با همدیگر یک فرش ایرانی رنگارنگ و پر نقش و نگار می سازیم. یا مثلا: چینی های لیموژ در نبودشان لذت بیشتری به ارمغان آورده بودند تا وقتی که توی گنجه بودند.

ناهید طباطبایی نویسنده ایرانی است.

طباطبایی کودکی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذرانید و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ ادبیات دراماتیک و نمایشنامه‌نویسی است. او اغلب با نگاهی طنزگونه به زندگی دنیای زنان را بیان می‌کند. رمان چهل‌سالگی او توسط مصطفی رستگارپور به یک فیلمنامه سینمائی تبدیل شد و فیلم چهل سالگی توسط علیرضا رئیسیان ساخته شد.

داستان همایون از مجموعه داستان جامه‌دران نیز به‌طور مشترک توسط ناهید طباطبایی و حمیدرضا قطبی به فیلم‌نامهٔ فیلم جامه‌دران (ساختهٔ ۱۳۹۳) بدل شد.

طباطبایی دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه اقتباسی در بخش نگاه نو در سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را نیز به دست آورد.

درباره کتاب چهل سالگی:

داستان کتاب چهل سالگی درباره‌ی زنی به نام آلاله است که در مرز چهل سالگی قرار گرفته و دچار دگرگونی شده است. او همراه با همسری بسیار منطقی و دختری شاد زندگی می‌کند. او زندگی آرام و شغل مناسبی دارد. آلاله مسئول کنسرت‌گذاری در تالاری بزرگ است و رهبر یکی از کنسرت‌ها قرار است که از اروپا به ایران بیاید و او متوجه می‌شود که آن فرد کسی نیست جز عشق دوران جوانی‌اش. او شکه می‌شود، یاد گذشته می‌افتد، یاد عاشقی‌های گذشته و نمی‌داند که با او چگونه برخورد کند. آلاله دیگر آن دختر جوان نیست و نزدیک شدن دوران پیری دلهره به جان او انداخته است. چهل سالگی، رمانی لطیف و شاعرانه‌ای است و مخاطب را با عاشقانه‌های زنی چهل ساله آشنا می‌کند و از حسرت‌های زنی متاهل می‌گوید. روایت زنده شدن خاطراتی خوب که در مواجهه با واقعیت حال، به کابوس‌های زندگی تبدیل می‌شوند. سرخوردگی‌های اجتماعی امروز آلاله با داستان دلدادگی دیروزش گره می‌خورد. ناهید طباطبایی در این زمان توانسته به صورت ماهرانه دل‌نگرانی‌ها، سرخوردگی‌ها و روال طبیعی زندگی زنی امروزی و نسبتا خوشبخت را به تصویر بکشد. توصیفات زیبا از حالات شخصیت اول داستان، شخصیت‌پردازی خوب افراد مختلف داستان، و اشاره‌هایی به وضع جامعه در سال‌های دهه‌ی هفتاد از نکات قوت این اثر است.

در قسمتی از داستان می خوانیم: «از خواب پرید و چشم هایش را که باز کرد، سقف را تار می دید. از پشت پرده ی نازک درخشانی از جنس اشک. پلک هایش را روی هم گذاشت و اجازه داد اشکش روی صورتش بسرند. رد اشک را حس می کرد. لرزش های اشک وقتی از روی چین های ریز پایین چشمش رد می شد و تغییر مسیرش وقتی به کنار بینی اش رسید. می خواست غمگین باشد، می خواست یاد پیری بیفتد که صدای ضعیف آهنگی را از دور شنید. قطعه برایش آشنا بود، خیلی خیلی آشنا، چقدر شبیه بود. شبیه به چی؟ نمی دانست اما نت های آن مزه داشت، بو داشت و روی پوست احساس می شد. حالا می خواست یک ضرب تا در خانه ی مامان زری، یعنی مادر بزرگش، بدود و کوبه ی در را بزند. چشمش که به شیشه های سبز، آبی و نارنجی کتیبه ی در می افتد، ترش و شیرینی آب نباتی آن ها را توی دهانش احساس کند و صدای پای مامان زری که می آید، آب دهانش را تند تند قورت بدهد.»

از شیرمحمدی سه رمان و دو مجموعه داستان به چاپ رسیده‌است. وی برای اولین کتاب خود برنده جایزه کتاب سال بنیاد گلشیری شد. تا کنون دو فیلم بلند سینمایی از داستان‌های او ساخته شده‌است. دیشب باباتو دیدم آیدا به کارگردانی رسول صدرعاملی از داستان «بابای نورا» و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از داستانی به همین نام به کارگردانی بهروز افخمی. همچنین خانه فرهنگ‌های جهان در کشور آلمان از این نویسنده تجلیل کرده‌است و یکی از داستان‌های وی به زبان آلمانی ترجمه شده‌است.

برجسته‌ترین اثر شیرمحمدی، آذر، شهدخت، پرویز و دیگران است. داستان کتاب درموردهمسر خانه دار یک بازیگر مشهور سینما است که در آخرین فیلم او با وی همبازی می شود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار می گیرد که منجر به حسادت او می شود. روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر می کند و به باغچه خانوادگی دماوند می رود. با بازگشت دخترشان به ایران روابط آنها دستخوش تحولاتی می شود.

قسمت هایی از کتاب آذر شهدخت پرویز و دیگران

روز شانزدهم دی برف سنگینی تهران را سفیدپوش کرد. پرویز دیوان بیگی مثل همیشه می خواست به محل فیلمبرداری برود. او بازیگر مشهور تئاتر و سینما بود. سال ها پیش وقتی جوانی بیست ساله بود به عشق بازیگر شدن از شهرش به تهران آمده بود و بازیگری را از تئاتر شروع کرده بود و بعدها به سینما رفته بود و حالا چهل و اندی سال از آن روزها م گذشت و او شده بود یکی از پیشکسوتان بازیگری. مردم او را در کوچه و خیابان می شناختند و همه جا تحویلش می گرفتند. وقتی شهرداری شهر تهران سینمایی می ‍ساخت یا در شهر خودش فرهنگسرایی ساخته می شد یا سالن تئاتری یا هر مرکز فرهنگی و هنری، پرویز دیوان بیگی را به عنوان اولین و مهم ترین مهمان، برای مراسم افتتاحیه دعوت می کردند. درباره ی او کتاب نوشته بودند و مجسمه اش را در یکی از سالن های فرهنگی تهران نصب کرده بودند. مجسمه با پرویز دیوان بیگی مو نمی زد.

شرمین نادری مدت‌ها در چلچراغ می‌نوشت. نثری قاجاری دارد. شمرون و کوچه باغ‌های آن را به خوبی می‌شناسد و در زبان کاراکترهایش واژه‌هایی می‌گذارد که از قند و عسل شیرین‌ترند. عاشقان فیلم‌های علی حاتمی، دیالوگ‌ها و حال و هوای فیلم‌هایش، بی‌شک عاشق نثر نادری می‌شوند. شرمین نادری نمونه‌ی عالی از برجسته شدن و مطرح شدن یک نویسنده به واسطه‌ی «تکیه بر نثر» است. داستان‌های او بی‌پیرایه و ساده و کم‌فراز و نشیبند. با این حال دل می‌برند، حال و هوای نوستالژیک کارهایش و خوانندگانش حظ می برند از «زندگی» آنطور که در داستان‌های او جریان دارد.

نادری مدت‌ها در مجله‌ی جوان‌پسند چلچراغ می‌نوشت. از آثار مطرح او می‌توان به «خانجون و خواب شمرون» و «زار» اشاره کرد.

در قسمتی از کتاب «خانجون و خواب شمرون» می‌خوانیم:

«شب وقتی دلشکسته و دماغ سوخته گوش تا گوش تو پشت بوم، زیر آسمون ردیف شدیم و صدای مخملی دایی که پای شیر می خوند، گوشمونن رو نوازش کرد و مهتاب مثل یه تصنیف اومد که شب رو قشنگ تر کنه، یه دفعه دیدیم یه فانوس عین ستاره ای که تو دل شب برق بزنه از بیخ گوشمون بالا رفت و صدای خنده خان دایی و غرغر حمیدآقا شوهرخاله و هیس بابا بلند شد از حیاط. فانوسه چقدر نور داشت وقتی تو شب بی ستاره بالا می رفت برقی می زد عین خود ماه عین چشمای مهربون خانجون که دایی کوچیکه رو واداشته بود واسمونو بادبادک فانوسی هوا کنه تا دلای کوچیکمون از سیاهی شب غبار نگیرن. بعدم که خان دایی محض غبارروبی می خوند و صداش یله می شد تو پشت خونه و بین همسایه های خواب زده و ول می خورد: امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام…»

دا روایت خاطرات سیده زهرا حسینی است، که در مورد جنگ ایران و عراق و به اهتمام اعظم حسینی در قالب کتاب نگاشته شده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده‌است. واژه دا، در زبان لری، لکی و کردی به معنی مادر است و حسینی که خود یکی از کردهای پهله زرین آباد استان ایلام است، با انتخاب این عنوان سعی کرده به موضوع مقاومت مادران ایرانی در طول جنگ ایران و عراق بپردازد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این کتاب مهم‌ترین و تأثیرگذارترین کتاب در زمینهٔ خاطره‌نگاری جنگ هشت سالهٔ ایران و عراق محسوب می‌شود. بنابر ادعای رسانه‌های داخلی، کتاب دا پرمخاطب‌ترین کتاب سال ۱۳۸۸ در ایران بود.رمان نويسان ايراني

خاطرات ذکر شده در این کتاب در دو شهر بصره و خرمشهر است و سال‌های محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل می‌دهد.

حسینی در آن زمان دختر هفده ساله‌ای بوده و گوشه‌ای از تاریخ جنگ را بازگو می‌کند که غالباً به اشغال و فتح خرمشهر مربوط می‌شود. حسینی در این کتاب، خاطرات خود از روزهای آغاز مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئی‌ترین موارد روایت می‌کند تا آنجا که این گونه جزیی‌نگری و بیان لحظه به لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند؛ حال آنکه این کتاب سراسر مبتنی بر رویدادهای واقعی و خاطرات حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست. راوی در آن روزها تنها 17 سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است؛ خاطراتی که راوی حدود 20 سال آن‌ها را درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد. در این کتاب ناگفته‌هایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آن‌ها حرف نزده است.

کتاب شامل سه قسمت است. قسمت نخست کتاب سال‌های ابتدایی زندگی حسینی در عراق و مهاجرت اجباری خانواده وی تحت فشار حکومت عراق را روایت می‌کند. قسمت دوم کتاب به شرح فعالیت‌های حسینی در جریان جنگ ایران و عراق پرداخته‌است. قسمت سوم کتاب هم در مورد زندگی شخصی حسینی و ماجرای ازدواج وی است. سیده زهرا حسینی این اثر را به زینب دختر فاطمه زهرا تقدیم نموده‌است.

آنچه به چشمم می خورد غیر قابل باور بود. من شهری نمی دیدم. همه جا صاف شده بود. سر در نمی آوردم کجا هستیم. هرجا می رفتیم حبیب توضیح می داد اینجا قبلا چه بوده است. هرجا را نگاه می کردم نمی توانستم تشخیص بدهم کجاست، نه خیابانی بود نه فلکه ای و نه خانه ای. همه جا را تخریب و صاف کرده بودند. همه جا بیابان شده بود و از خانه ها جز تلی از خاک و آهن پاره چیزی به چشم نمی خورد. فقط میدان های وسیع مین ما را محاصره کرده بودند آنها آنقدر غافلگیر شده بودند که حتی فرصت جمع کردن این تابلوها را که برای نیروهای خودشان زده بودند ، نکرده بودند.

همان طور که بین شهدا چرخ می زدم، یکهو احساس کردم پایم در چیزی فرو رفت. موهای تنم سیخ شد. جرأت نداشتم تکان بخورم یا دستم را به طرف پایم ببرم. لیزی و رطوبتی توی پایم حس می کردم که لحظه به لحظه بیشتر می شد. یک دفعه یخ کردم. با این حال دانه های عرق از پیشانی ام می ریخت. آرام دستم را پایین بردم و به پایم کشیدم. وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده است، تیره پشتم تا سرم تیر کشید و چهار ستون بدنم لرزید. پایم در شکم جنازه ایی که امعاء و احشایش بیرون ریخته بود، فرو رفته بود. به زحمت پایم را بالا آوردم. سنگین و کرخت شده بود. انگار مال خودم نبود. کشان کشان تا دم تکه زمین خاکی آمدم. پایم را از کفش درآوردم و روی زمین کشیدم.

شهرنوش پارسي‌پور متولد ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ در تهران است. او داستان‌نويس و مترجم و همسر پيشين ناصر تقوايي (کارگردان) است. او در رشته‌ي علوم‌اجتماعي در سال ۱۳۵۲ از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد؛ سپس در دانشگاه سوربن در رشته‌ي زبان و فرهنگ چيني ادامه تحصيل داد. داستان‌هاي پارسي‌پور به زبان‌هاي مختلف ترجمه شده‌ است. پارسي‌پور از سوي هجدهمين کنفرانس پژوهش‌هاي زنان در آمريکا، به عنوان زن سال برگزيده شده است؛ همچنين او برنده‌ي جايزه‌ي بيتاي ۲۰۱۶ است.پارسي‌پور نويسندگي را از ۱۳ سالگي آغاز کرد و از ۱۶ سالگي داستان‌هايش با نام مستعار در نشريات گوناگون به چاپ مي‌رسيد. اولين رمان او سگ و زمستان بلند نام دارد که در تابستان ۱۳۵۳ کار نوشتن آن پايان يافت. او در اواخر دهه‌ي ۷۰ خورشيدي و مدتي پس از انتشار کتاب زنان بدون مردان و ممنوع شدن آن در ايران، به آمريکا مهاجرت کرد. اين نويسنده اکنون در حومه‌ي سانفرانسيسکو زندگي مي‌کند.يکي از رمان‌هاي موفق پارسي‌پور، طوبا و معناي شب است. قصه، درباره‌ي طوبا دختر مردي به نام اديب است. دختري با موهاي طلايي که پدر بر خلاف ساير زنان به او سواد و ادب آموخته است. پدر طوبا در جواني او فوت مي‌کند و پسر عموي پيري به خواستگاري مادرش مي‌آيد، طوبا براي نجات مادر به مرد پيشنهاد مي‌کند که با خود او ازدواج کند؛ و زندگي طوبا اين گونه آغاز مي‌شود. در خلال اين داستان، پارسي‌پور به بررسي تاريخ ايران از اواخر قاجار تا اوايل پهلوي پرداخته است.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:اين حراميان کارشان به جايي رسيده بود که مي‌خواستند آب تهران را در لوله بکنند، به اين بهانه که آب کثيف نشود، تا چه بشود؟ هر وقت خواستند لوله‌ي آب را ببندند و شهر را صحراي کربلا کنند. مي‌خواستند در خيابان‌ها سنگ‌ريزه بپاشند و قير بکشند تا مردم نتوانند راه‌آب‌ها را تميز کنند.

گلي ترقي، متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران، نويسنده‌ي ايراني و همسر پيشين هژير داريوش(کارگردان) است. ترقي هم‌اکنون ساکن فرانسه مي‌باشد. ترقي در سال ۱۹۵۴ ميلادي پس از به پايان رساندن سيکل اول دبيرستان به آمريکا رفت و ۶ سال در آمريکا زندگي کرد و در رشته‌ي فلسفه فارغ‌التحصيل شد و از آن‌جا که زندگي در آمريکا را دوست نداشت به ايران برگشت. او پس از بازگشت، به داستان‌نويسي روي آورد و  ۹ سال در دانشکده‌ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به تدريس در رشته‌ي شناخت اساطير پرداخت، سپس به فرانسه مهاجرت رفت.اولين مجموعه داستان‌اش به‌نام، من هم چه‌گوارا هستم در سال ۱۳۴۸ توسط انتشارات مرواريد منتشر شد. يکي از داستان‌هايش به نام، بزرگ ‌بانوي روح من به فرانسه ترجمه شد. در سال ۱۹۸۵ اين داستان به عنوان بهترين قصه‌ي سال در فرانسه برگزيده شد. ترقي برنده‌ي دومين دوره‌ي جايزه‌ي بيتا به سال ۲۰۰۹ است. ترقي پس از سال ۱۳۵۷ داستان‌هاي تامل‌برانگيزي مثل بزرگ بانوي روح من، اتوبوس شميران و خانه‌اي در آسمان نوشته ‌است که نمونه‌هاي برجسته‌ي ادبيات داستاني معاصر ايران هستند.رمان خواب زمستاني يکي از آثار برجسته‌ي ترقي است. اين داستان در ده فصل تدوين شده و در آن خاطرات زندگي پيرمردي تنها مرور مي‌شود. پيرمرد در دوران مدرسه با چند همکلاسي‌اش عهد کرده‌اند که تا آخر عمر در کنار يکديگر باشند اما حالا او تنهاست و هر روز منتظر است تا کسي به ديدارش بيايد. هر فصل داستان خاطرات و زندگي يکي از دوستان پيرمرد را روايت مي‌کند.در بخش از کتاب مي‌خوانيم:آدميزاد فراموشکاره. وقتي درد داره، قيل و داد مي‌کنه، داد مي‌کشه و بعد يادش مي‌ره. درد که هميشه درد نمي‌مونه. يا درمون مي‌شه يا آدم بهش انس مي‌گيره.

بلقيس سليماني متولد ۱۳۴۲ در کرمان، داستان نويس، منتقد ادبي و پژوهشگر معاصر ايراني است. سليماني در رشته‌ي کارشناسي ارشد فلسفه تحصيل کرده‌ است و بيش از هشتاد مقاله در مطبوعات نوشته‌ است. برخي از داستان‌هاي او به زبان‌هاي انگليسي، ايتاليايي و عربي ترجمه شده‌ است. وي داوري جايزه‌هاي ادبي را نيز بر عهده داشته‌ است، از جمله جشنواره‌ي بين‌المللي برنامه‌هاي راديويي و جايزه‌ي منتقدان و نويسندگان مطبوعاتي.کتاب‌هاي بازي آخر بانو، بازي عروس و داماد و خاله بازي از آثار او است که همگي چندين‌بار تجديد چاپ شده‌اند. رمان بازي آخر بانو برنده‌ي جايزه‌ي ادبي مهرگان و بهترين رمان بخش ويژه‌ي جايزه‌ي ادبي اصفهان در سال ۱۳۸۵ شده ‌است. گفتني است رمان‌هاي بازي آخر بانو و خاله‌بازي دو کتاب از يک سه‌گانه در زمينه‌‌ي عشق و روايت قدرت هستند که داستان آن‌ها در زمان رويدادهاي سياسي و اجتماعي دهه‌ي ۱۳۶۰ ايران قرار دارد و نقش اصلي و محوري آنها با زنان است.بازي آخر بانو، روايت داستان زندگي پرمانع دختري روستايي به نام گل بانو است که قصد دارد وارد دانشگاه شود و سرنوشتي را که جامعه، روستا و مادر سرايدار مدرسه براي وي پيش‌بيني مي‌کنند تغيير دهد. او در طي زندگي خود عاشق مي‌شود، خواستگاران را رد مي‌کند، تن به ازدواجي مي‌دهد که منجر به طلاق مي‌شود و کودکش توسط شوهر سابق ربوده مي‌شود و تجربه‌هاي گوناگوني را پشت سر مي‌گذارد.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:دستش گرم بود، در را که بست بازى را شروع کردم، همان جا توى هال روى زمين نشستم و چادر سفيد را تا روى ابروهايم‏ کشيدم‏. به خانه‌ي بخت خوش آمدى‏. چيزى نگفتم و به اطراف نگاه کردم، خانه‌ي بزرگى بود، ظاهرا سه اتاق خواب داشت‏.

فاطمه عليزاده با نام مستعار غزاله، متولد بهمن ۱۳۲۷ در مشهد و در گذشته‌ي ۲۱ ارديبهشت ۱۳۷۵ است. عليزاده نويسنده‌ي ايراني است که از آثار مشهور او مي‌توان به رمان دو جلدي خانه‌ي ادريسي‌ها اشاره کرد. او نويسندگي را از دهه‌ي ۴۰ خورشيدي و با انتشار داستان‌هاي کوتاه در مشهد آغاز کرد. عليزاده دو بار ازدواج کرد. بار نخست با بيژن الهي، که حاصل آن يک دختر به نام سلمي است، و بار ديگر با محمدرضا نظام شهيدي.عليزاده در کنکور؛ رشته‌ي ادبيات فارسي در مشهد و حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته‌ي حقوق ادامه تحصيل داد و با مدرک ليسانس علوم سياسي از دانشگاه تهران به دانشگاه سوربن فرانسه رفت و در رشته‌ي فلسفه و سينما ادامه تحصيل داد. در واقع او ابتدا براي دکتراي حقوق به پاريس رفت ولي با زحمت زياد رشته‌اش را به فلسفه‌ي اشراق تغيير داد و قصد داشت پايان‌نامه‌اش را درباره‌ي مولوي بنويسد، که با مرگ ناگهاني پدرش آن را نيمه‌کاره رها کرد.وي نويسندگي را از دهه‌ي ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌هاي خود در مشهد آغاز کرد. سفر ناگذشتني، نام نخستين مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما از معروف‌ترين آثار وي مي‌توان به رمان دو جلدي خانه‌ي ادريسي‌ها و مجموعه داستان چهارراه اشاره کرد. خانه‌ي ادريسي‌ها سه سال پس از مرگ غزاله، جايزه‌ي بيست سال داستان‌نويسي را از آن خود کرد.

علیزاده نویسنده‌ای با نویسنده‌ای با نثری استخوان‌دار، پیچیده و در عین حال شاعرانه است. علیزاده به تعبیری از «واژه‌بازترین و جمله‌پردازترین» نویسندگان تاریخ ایران بود. دختری خراسانی و زنی‌زیبارو که سرانجام در شهری شمالی از شرِ سرطان از خیرِ زندگی دست شست و به زندگی‌اش پایان داد. نویسنده‌ی رمان خانه‌ی ادریسی‌ها و مجموعه داستان دومنظره. آثار او راحت‌الحلقوم نیستند، خواندنشان سخت است. کلمات شاید ثقیل و خوددنما باشند، اما خواننده‌ای که خود را با آثار او مانوس یابد، ردپایی از روحِ کلمات او را در نوشته‌های خود احساس خواهد کرد.قصه‌ي خانه‌ي ادريسي‌ها درباره‌ي شهري به نام عشق آباد است. گروهي به قدرت رسيده که وارد شهر شده‌اند تا حق ستم‌ديدگان را از ثروتمندان بگيرند و آنها را از خانه‌هاشان بيرون کنند و به سزاي کارهاي ناشايستشان برسانند. همه‌ي ماجرا در خانه‌ي بزرگ و کهنه‌اي مي‌گذرد. ادريسي‌ها ساکنان نخستين خانه هستند.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:پيشترها اگر مي‌گفتند مجذوب زني خواهم شد از ته دل مي‌خنديدم؛ هيچ موجودي را بيرون از خودم نمي‌ديدم، تا تو ذره ذره آمدي به درونم؛ با هر نبض من مي‌تپي. فراغتي نيست. انگار بزرگت کرده‌ام، مثل احمق‌ها با خيالت حرف مي‌زنم.

و در بخشی دیگر از همین اثر:

نزدیک ظهر آمدند. اوّلی ورزیده بود. کلاه کپی بر سر، بینی، ورم کرده و پهن، انگار که لحظه‌یی پیش مشتی بر آن زده بودند. سبیل سیخ سیخ بوری روی لبهای درشت و گلگون او سایه می‌انداخت. لباس سرهم کار بر تن، رکاب شانه چپ افتاده روی بازو، چمدان به دست، وارد شد. با حجب به اطراف نگاه کرد. نفس عمیقی کشید، سینه را از عطر گلهای یاس انباشت. ته سیگار خاموش را روی زمین انداخت و با پاشنه کفش له کرد. وهاب و خانم ادریسی روی پلّکان ایستاده بودند. نگران نگاه می‌کردند. مرد وارد سرسرا شد. پای او به میزی گیر کرد. گلدانی افتاد و شکست. محکم قدم برمی‌داشت تا اهل خانه را خبر کند. یاور از ته راهرو آمد. مرد کپی باران خورده را از سر برداشت و زیر بازو گرفت: «قهرمان سلام! (دست را پیش آورد) قهرمان رشید به اهل خانه درود می‌فرستد. بی‌زحمت اتاق مرا نشان بدهید!»

چشمهای یاور فراخ شد. رگ کشیده‌یی روی گردن او ورم کرد: «کدام اتاق؟»

رشید به در تکیه داد: «فرق نمی‌کند. آفتابرو باشد بهتر است. سالهاست که پا درد دارم. تنها زندگی می‌کنم. کلّه سحر می‌روم، بعدازظهر برمی‌گردم. سروصدا هم ندارم.»

«کی گفت بیایید اینجا؟ نشنیده‌اید این خانه صاحب دارد؟»

مرد سیگاری روشن کرد: «چه بهتر! خانه‌های شخصی امنتر است. در خانه‌های عمومی، خودتان که می‌دانید، سروصدا زیاد است. امراض مسری، (بینی را بالا کشید)، اشخاص ناباب که پول آدم را می‌دزدند.»

خانم ادریسی از پلّکان پایین آمد. دست به طارمی می‌گرفت، سکندری می‌خورد و دامن موجدار او به پاشنه‌ها می‌پیچید. رشید خبردار ایستاد. بانوی پیر عینک را جابه‌جا کرد: «اینجا چه می‌خواهید؟»

«یک اتاق می‌خواهم قهرمان!»

صدای مرتعش خانم زیر سقف پیچید: «کی به شما گفته اینجا مسافرخانه است؟»

رشید به سیگار پک زد: «آتشکارهای قهرمانِ آتشخانه مرکزی. بروید تماس بگیرید!»

خانم به او نگاه خیره‌یی کرد. مرد چمدان را زمین گذاشت، دستها را به هم مالید، لبخند زد و ده سال جوانتر شد: «عدّه‌یی سر کوچه‌اند، صدایشان کنم؟ (جیبهای کت را گشت و کاغذی چرب و تاخورده بیرون آورد) نگاه کنید! حکم رسمی! (نامه را به بانوی پیر داد) خودتان بگیرید بخوانید!»

خانم ادریسی کاغذ را کنار زد. چند قدم عقب رفت. صورت آتشکاری، پشت شیشه، کنجکاو به آنها نگاه می‌کرد. از نوک سبیل بور و مژه‌های او قطره‌های آب می‌چکید. بینی تیغه‌یی سرخ، چشمهای تبدار خیره و گونه‌های برجسته‌یی داشت. دست رو به گوشها می‌برد، نوک بینی را می‌جنباند، با چشم و ابرو اشاره‌هایی می‌کرد.

بانوی پیر چشم بست و سر را به ستون تکیه داد: «او را از اینجا دور کنید! طاقت دیدنش را ندارم.»

وهاب پایین آمد، روی آخرین پلّه نشست، دست زیر چانه گذاشت و به نقوش اسلیمی قالی خیره شد.

قهرمان رشید پک محکمی به سیگار زد. رو به بانوی پیر کرد: «چشمهایتان را باز کنید! خودش رفت.»

خانم ادریسی به پنجره نگاه کرد. کسی نبود. نفس عمیقی کشید. به یاور گفت: «زود اتاقی به این مرد بده! در همین طبقه، ته راهرو؛ به حیاط هم راه دارد. (از کنج چشم نگاهی به مرد منتظر کرد) قول بدهید بی سروصدا رفت و آمد کنید. درها را یواش ببندید. عطر با خودتان ندارید؟ (رشید به انکار سر تکان داد. خانم ادریسی به وهاب رو کرد) برو معجونت را بیاور! آن نافه کذایی عنبر ماهی.»

«شیره، نه نافه!»

قهرمان رشید به دور و بر نگاه کرد: «شما از کسی می‌ترسید؟»

منيرو رواني‌پور، متولد ۲ مرداد ۱۳۳۱ در بوشهر است. او نويسنده‌ي فارسي‌زبان ساکن امريکا است. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شيراز روانشناسي خواند. سپس براي ادامه تحصيل به آمريکا رفت و در رشته‌ي علوم تربيتي از دانشگاه، کارشناسي ارشد گرفت.رواني‌پور از سال ۱۳۶۰ داستان‌نويسي را شروع کرده‌ است و نخستين کتابش، کنيزو، در سال ۱۳۶۷‌ منتشر شد. پس از آن تعداد زيادي داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعه‌ي نازلي، در دوره‌ي سوم جايزه‌ي گلشيري برگزيده شد. رواني‌پور در کلاس‌هاي داستان‌نويسي با بابک تختي، پسر پهلوان تختي آشنا شد و ازدواج کردند و فرزندشان غلامرضا حاصل اين ازدواج مي‌باشد.منيرو علاقه‌ي زيادي به اساطير و آيين‌ها به خصوص آيين‌هاي جنوب ايران و کاربردشان در داستان‌هاي خود دارد. اولين رمان رواني‌پور اهل غرق، نام دارد که در سال ۱۳۶۹ به شيوه‌ي رئاليسم جادويي نوشته شده است. رماني که در آن از آيين‌هاي روستاي زادگاهش استفاده فراوان کرده است. زن‌ها در داستان‌هاي او نقشي اساسي دارند و درگذر از رنج‌ها، زندگي را تغيير مي‌دهند و اغلب آينده‌اي بهتر مي‌سازند. او در دسامبر سال ۲۰۰۷ با همسر و پسرش به دعوت دانشگاه براوون به آمريکا آمد و ماندگار شد.کولي کنار آتش، نام يکي از رمان‌هاي رواني پور است. قصه درباره‌ي دختري کولي و چادرنشين به نام آينه است که طي سفري اوديسه‌وار از جنوب ايران به پايتخت مي‌رود. در اين کتاب عقايدي همچون محوريت زنان در زندگي، شهامت اعتراف به عشق توسط زنان، سنت شکني‌ها، ارتباط قهرمانان زن با جهاني غيرمادي و پيشگويي‌هاي غيرمنتظره به چشم مي‌خورد.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:مگريز آينه، مگريز…مي‌گريزد، نه به جانب جايي که من مي‌خواهم، روي دو زانو مي‌افتد، دستش را دراز مي‌کند، کاکل سبز بوته‌اي را مي‌گيرد تا برخيزد، به پهلوي راست يله مي‌شود، لبانش را به دندان مي‌گزد، توش و توانش را جمع مي‌کند تا دوباره برخيزد. مگريز آينه، مگريز…آخر کجا مي‌خواهي بروي؟ هيچ کجا فقط از اين قصه مي‌روم. بلند مي‌شود، چند گامي برمي‌دارد.

فهيمه رحيمي متولد ۱۳۳۱ و درگذشته‌ي ۱۳۹۲ است. رحيمي را به عنوان نويسنده‌ي رمان‌هاي عامه‌پسند ايراني مي‌شناسند. او با داشتن ۷ کتاب در ميان ۴۷ کتاب پرفروش پس از انقلاب ۵۷ در ايران، رکورددار اين فهرست است.رحيمي در خرداد سال ۱۳۳۱ در تهران به دنيا آمد. نخستين فعاليت ادبي جدي وي نوشتن قطعه‌اي ادبي با عنوان دلم براي پروانه مي‌سوزد در ۹ سالگي بود. او تجربه کار در زمينه‌ي خبرنگاري ورزشي و ادبيات کودکان را نيز در کارنامه‌ي خود دارد.رحيمي مدتي در يک حوزه‌ي علميه در محله آب‌منگل تهران به تحصيل دروس ديني پرداخت. سپس با مهاجرت به کرج، به عضويت کتابخانه‌ي شهر و حلقه‌ي ادبي پروين اعتصامي درآمد و نويسندگي را به صورتي جدي‌تر ادامه داد. رحيمي اولين کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختي در سال ۱۳۶۹ منتشر کرد. او ۲۳ عنوان رمان نوشت و منتشر کرد که بسياري از آن‌ها به صورت متعدد و پي‌درپي به چاپ مجدد رسيد. رحيمي هم‌چنين آثاري را براي کودکان نوشته که هيچ‌کدام به چاپ نرسيده ‌است.رمان برجي در مه، يکي از آثار رحيمي است. قصه درباره‌ي دختري به نام آيدا و پدرش است که با دايي خانواده مشکل دارد و آيدا و مادر منتظر نامه‌ي دايي هستند براي اينکه تعطيلات عيد به پيش او بروند و طبق روال هر دو سال يک بار بالاخره نامه به دستشان ميرسد.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:آيدا که از صداي پدر سر از در هال بيرون آورده بود و به پدر مي‌نگريست با ديدن پاکت در دست او، خوشحال به حياط دويد و او هم با بانگي بلند فرياد کشيد: بالاخره رسيد. پدر به چهره‌ي شاد دخترش نگريست و از سر افسوس سر تکان داد و با انداختن آن به روي زمين از خانه خارج شد. با آن که هر دو سالي يک‌بار به وقت رسيدن نوروز چنين نامه‌اي به دست آن‌ها مي‌رسيد اما آقاي زاهدي در هيچ‌يک از سال‌هاي گذشته هم از رسيدن دعوت‌نامه احساس خوشحالي نکرده بود. 

زويا پيرزاد، متولد سال ۱۳۳۱ در آبادان است. او نويسنده‌ي ارمني‌تبار ايراني است. پيرزاد در سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ‌ها را من خاموش مي‌کنم جوايزي مثل بهترين رمان سال پکا، بهترين رمان سال بنياد هوشنگ گلشيري، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوري اسلامي و لوح تقدير جايزه‌ي ادبي يلدا را به دست آورد و با مجموعه داستان کوتاه طعم گس خرمالو يکي از برندگان جشنواره‌ي بيست سال ادبيات داستاني در سال ۱۳۷۶ و جايزه‌ي کوريه انترناسيونال در سال ۲۰۰۹ شد. پيرزاد تمام آثارش را به فرانسوي ترجمه کرده‌ است. او هم‌اکنون ساکن آلمان است.وي در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌هاي کوتاه خود را به چاپ رساند؛ مثل همه‌ي عصرها، طعم گس خرمالو و يک روز مانده به عيد پاک، مجموعه داستان‌هاي کوتاهي بودند که به دليل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند. اولين رمان بلند زويا پيرزاد، با نام چراغ‌ها را من خاموش مي‌کنم در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسيد.داستان اين رمان که با نثري ساده و روان نوشته شده‌ است، در شهر آبادان دهه‌ي چهل خورشيدي مي‌گذرد و شخصيت‌هاي داستان از خانواده‌هاي کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند که در محله‌ي بوارده جدا از بوميان آبادان زندگي مي‌کنند. راوي اين داستان، زني ارمني به نام کلاريس آيوازيان است که در اين داستان، از روابط خانوادگي خويش، فرزندان دو قلو و دنياي عاطفي آنها و از همسايه‌هايي سخن مي‌گويد که در آبادان در خانه‌هاي سازماني زندگي مي‌کنند. موضوع اصلي اين داستان يکنواختي زندگي يک زن خانه‌دار و خستگي از اين روند و دل بستن به مرد همسايه‌اي که فکر مي‌کند دنياي بهتري براي او به ارمغان خواهد آورد.در بخشي از اين داستان مي‌خوانيم:آرمن نگاه به سقف پرسيد؛ تو و پدر قبل از اين‌‌که عروسي کنيد عاشق هم شديد؟ هول شدم، سوال ناگهاني، رفتار پيش‌بيني نشده و هر چيزي که از قبل خودم را برايش آماده نکرده بودم، دستپاچه‌ام مي‌کرد و آرمن خداي اين کارها بود. حالا به سقف زل زده بود و منتظر جواب من بود. پا شدم و کنار پنجره ايستادم. ياد روزهاي گذشته‌ام افتادم که دبير جبر قرار نبود از من درس بپرسد و پرسيده بود و بلد نبودم معادله‌ي روي تخته سياه را حل کنم. نگاه‌هاي همکلاسي‌ها را پشت سرم حس مي‌کردم و از زير چشم دبير رياضيات را مي‌ديدم که بي‌حوصله و منتظر با انگشت روي ميز ضرب يورتمه گرفته بود. خيس عرق بودم و قلبم به‌شدت توي دلم مي‌زد. مي‌گفتم خدايا کمکم کن اين لحظه‌ها را زود بگذرانم. چشم به درخت کُنار و پشت به پسرم گفتم: من هم مثل تو از رياضي خوشم نمي‌اومد.

فتانه حاج‌سيدجوادي با نام مستعار پروين، متولد ۱۳۲۴ در کازرون است او از رمان‌نويس‌هاي ايراني است. او در دوره‌ي نوجواني و جواني تحصيل در رشته‌ي زبان انگليسي را برگزيد. وي از کودکي به نويسندگي علاقه‌ي فراوان داشت اما در سن پنجاه سالگي دست به نگارش زد و رمان پرفروش، بامداد خمار را نوشت. اين رمان بارها در ايران تجديد چاپ شد و بسياري او را با اين رمان مي‌شناسند. حاج‌سيدجوادي در سال۱۳۲۳ در شيراز متولد شد و در شميران بزرگ شد. با پزشکي ازدواج کرد و به اصفهان رفت. آن‌ها دو دختر و يک پسر دارند. هر دو دختر آن‌ها دندانپزشک هستند.بامداد خمار يکي از پرفروش‌ترين رمان‌هاي معاصر ايران است که در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسيد. اين رمان با بحث‌ها و نقدهاي بسيار روبه‌رو شد. از معروف‌ترين موافقان اين رمان مي‌توان به نجف دريابندري اشاره کرد که مطلبي در دفاع از بامداد خمار نوشت. مطلب با واکنش تند هوشنگ گلشيري مواجه شد او اين رمان را بي‌مايه خوانده بود. برخي ديگر از موافقان بامداد خمار، آن را براي مقوله‌ي روابط ميان زنان و مردان جوان مفيد دانسته يا درس عبرتي دانستند براي جوانان بي‌تجربه. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقير فرودستان دانستند. اما گفتني است اين رمان با اقبال عموم مردم مواجه شد.محبوبه داستان عشق و عاشقي خودش را که در نخستين سال‌هاي حکومت رضاشاه در ايران رخ داده است در رمان بامدادخمار روايت مي‌کند؛ داستان درباره‌ي عشق دختري از خانواده‌اي بافرهنگ و باسواد به شاگرد نجاري به اسم رحيم است. محبوبه از اصرارهاي خودش و مخالفت‌هاي خانواده‌اش براي اين ازدواج سخن مي‌گويد و آنچه بر سر اين ازدواج آمده است را براي سودابه شرح مي‌دهد.در بخشي از اين رمان مي‌خوانيم:خنديد و من خوشحال شدم. دندان‌هايش رديف و سفيد و محکم بود. مثل اين ‌که مشکل فقط دندان‌هاي او بود که کمتر از دندان‌هاي پسر عطاالدوله نبودند. قربان قدرت خدا بروم. اين شاگرد نجار در اين دکان کوچک چه ‌قدر زيباتر از پسر محترم و زيباي شازده ‌خانم مي‌نمود. يا شايد به چشم من اين‌طور بود. الحق که جاي او اين نبود. جاي او در کاخ پادشاهي بود.

پرينوش صنيعي، داستان‌نويس ايراني متولد سال ۱۳۲۸ در تهران است. او داراي اصالت دزفولي است. صنيعي در محله‌ي شاپور زندگي مي‌کرد. در دبيرستان به تحصيل در رشته‌ي ادبي پرداخت و در دانشگاه در رشته‌ي روان‌شناسي تحصيل کرد. بعد از پايان تحصيلاتش، صنيعي دريک موسسه‌ي حمايتي (موسسه‌ي تربيتي شهرداري) مشغول کار شد. پدر وي يکي از کارکنان وزارت امور اقتصاد و دارايي بود.رمان سهم من، در واقع اولين اثر داستاني صنيعي است که در مدت کوتاهي مورد استقبال زياد خوانندگان قرار گرفت و چندين بار تجديد چاپ شد. پرينوش صنيعي پس از اين کتاب، رمان پدر آن ديگري را به رشته تحرير در آورد که رمان دوم او نيز توفيق بيشتري در جذب مخاطبان يافت. فيلمي با همين نام در سال ۱۳۹۳ از اين رمان ساخته شد.رمان سهم من، داستان زندگي زني است که از کودکي تا ميانسالي روايت مي‌شود. معصومه، دختر بچه‌اي از يک خانواده‌ي مذهبي است که در قم زندگي مي‌کنند و قصد مهاجرت به تهران را دارند. ماجرا از اوايل دهه‌ي سي آغاز مي‌شود و رفته رفته با بزرگ شدن معصومه، تحولات اجتماعي و فرهنگي در قالب انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي، زندگي او را تحت تاثير مي‌دهد.معصومه که نماد مظلوميت و معصوميت است به خصوص که اطرافيانش او را با نام معصوم صدا مي‌زنند، به دليل محدوديت‌هايي که يک خانواده‌ي به شدت مذهبي با سه برادر متعصب براي او ايجاد مي‌کنند، مجبور به ترک تحصيل مي‌شود. در حالي که برادر او حق ارتباط نامشروع با خانم همسايه را دارد، از او حق ارتباط با بهترين دوستش پروانه سلب مي‌شود و به دليل اتهام در داشتن ارتباط با پسري به نام مسعود، متهم به آبروريزي خانواده‌اش شده و وادار به ازدواجي اجباري مي‌شود. ازدواج با کسي که تا روز ازدواج حتي او را نديده است. او همسر يک کمونيست جوان دو آتشه که در تکاپوي نقشه‌هاي مبارزات مسلحانه براي رژيم است، مي‌شود.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:هميشه از کارهاي پروانه تعجب مي‌کردم. اصلا به فکر آبروي آقا جونش نبود. توي خيابون بلند حرف مي‌زد و به ويترين مغازه‌ها نگاه مي‌کرد، گاهي هم مي‌ايستاد و يک چيزايي رو به من نشون مي‌داد. هر چي مي‌گفتم زشته، بيا بريم، محل نمي‌گذاشت. حتي يک‌بار منو از اون طرف خيابون صدا کرد، اون هم به اسم کوچيک، نزديک بود از خجالت آب بشم برم توي زمين. خدا رحم کرد که هيچ کدوم از داداشام اون اطراف نبودند و گرنه خدا مي‌دونه چي مي‌شد.

نازي صفوي، نويسنده ايراني متولد ۱۳۴۶ در تهران است. از صفوي تا به حال دو رمان به نام دالان بهشت و برزخ اما بهشت منتشر شده است. دالان بهشت در سال۱۳۷۸ منتشر شد و سومين کتاب پرفروش ۱۴سال اخير بوده‌ است. رمان بعدي او، برزخ اما بهشت سال ۸۳ منتشر شد و مورد توجه مخاطبانش واقع شد.گرايش و علاقه‌ي او بيشتر به مطالعه‌ي کتاب‌هاي روانشناسي است و آثار کلاسيکي چون ديوان حافظ و مثنوي معنوي است که در آثارش نمود دارد. صفوي نوشتن را از دوران مدرسه آغاز کرد اما به‌طور رسمي با نوشتن رمان دالان بهشت در سال ۱۳۷۸ در رديف نويسندگان قرار گرفت. او در نوشتن از حس خود کمک مي‌گيرد و چندان مقيد به شناخت و تاثيرپذيري از مکاتب، اصول و قواعد حاکم بر داستان‌نويسي نيست. کتاب ديگر صفوي تا بهشت راهي نيست نام دارد. در مجموع با کتاب اخير ۳ گانه‌ي او کامل مي‌شود. صفوي تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته‌ي روان‌شناسي به خاطر پرداختن به ادبيات، ناتمام گذاشته است.برزخ اما بهشت، در واقع زندگي زني به نام ماهنوش را روايت مي‌کند که با روحي زخم‌ خورده، پس از پايان دادن به زندگي مشترکش، به نزد خانواده‌اش باز مي‌گردد تا در آن‌جا دردهاي گذشته‌اش را به فراموشي بسپارد. در اين هنگام دخترخاله‌ي ماهنوش، رعنا که حتي نسبت به خواهرهايش بيشتر احساس صميميت و راحتي مي‌کند همراه با دخترش کيميا به ايران مي‌آيد و وضعيت ماهنوش رو به بهبودي مي‌رود اما مدتي بعد مشخص مي‌شود که رعنا سرطان دارد و بعد از مرگ رعنا، ماهنوش سرپرستي کيميا، دختر رعنا را به عهده مي‌گيرد، در اين راه حسام، برادر رعنا و پسرخاله‌ي ماهنوش به او کمک مي‌کند.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:

با اين که مغزم مدام مثل گردونه‌اي سريع با فکرهاي مختلف مي‌چرخيد ولي در عمل طول مي‌کشيد تا آن‌چه فکر مي‌کردم به زبان بياورم. خدايا! نمي‌دونم چه بلايي سرم آمده، گهگاه دلم مي‌خواهد از اين همه رخوت و کندي و سستي فرياد بزنم ولي نمي‌توانم، ممکن است به خاطر مصرف اين قرص‌هاي جورواجور باشد؟! ولي نه، اصلا به خاطر اين حالت‌هايم بود که من را بردند پيش دکتر محمودي. پس چرا؟ چرا مثل آدم آهني شده‌ام؟! چرا مغزم ديگر از من فرمان نمي‌گيرد؟! چرا؟

فريبا وفي در اول بهمن سال ۱۳۴۱ در تبريز متولد شد. او دو فرزند دارد و از سال ۱۳۷۷ در تهران زندگي مي‌کند. وي از نوجواني به داستان‌نويسي علاقه‌ داشت و چند داستان کوتاه‌اش در نشريه‌هايي مثل آدينه، دنياي سخن، مجله‌ي زنان و چيستا به چاپ رسيده است. اولين داستان جدي او با نام، راحت شدي پدر در سال ۱۳۶۷ در مجله‌ي آدينه به چاپ رسيد.فعاليت حرفه‌اي او به عنوان يک نويسنده داستان و رمان از سال ۱۳۶۷ آغاز شد. او تا سال ۱۳۸۱ چند مجموعه داستان منتشر کرد و در سال ۸۱ نخستين رمانش انتشار پيدا کرد. نخستين مجموعه داستان‌هاي کوتاه او به نام در عمق صحنه در سال ۱۳۷۵ و دومين مجموعه‌اش با نام، حتي وقتي مي‌خنديم در سال ۱۳۷۸ چاپ شد. اولين رمان او با نام پرنده‌ي من در سال ۱۳۸۱ منتشر شد که مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. آثار داستاني وفي را مي‌توان در دو گروه داستان کوتاه و رمان طبقه‌بندي کرد.

نسيم مرعشي از نويسندگان جوان است. او متولد سال ۱۳۶۲ در تهران، فارغ‌التحصيل رشته‌ي مهندسي مکانيک از دانشگاه علم و صنعت، نويسنده و روزنامه‌نگار ايراني است. مرعشي با کتاب پاييز فصل آخر سال است در سال ۱۳۹۳ برنده‌ي جايزه‌ي ادبي جلال آل‌احمد شد.وي دوران کودکي و نوجواني خود را در اهواز گذراند. از سال ۱۳۸۵ روزنامه‌نگاري را در هفته‌‌نامه‌ي همشهري جوان شروع کرد. از سال ۱۳۸۸ به داستان‌نويسي روي آورد. چندين رمان و داستان کوتاه از او منتشر شده ‌است.در داستان‌هاي مرعشي مکان جايگاه ويژه‌اي دارد و همين باعث شده فضاسازي و تصويرسازي، به ويژه از مکان، دو ويژگي مهم آثارش باشد. علاوه بر تصويرسازي و تلخي، بومي بودن داستان و روايت‌گري چالش‌ها و مسائل اجتماعي را هم مي‌توان به ويژگي‌هاي آثار مرعشي اضافه کرد.کتاب پاييز فصل آخر سال است شامل دو بخش با عنوان‌هاي تابستان و پاييز است که هر کدام از اين دو بخش نيز داراي سه فصل مي‌باشد که هر فصل از نگاه يکي از اين سه شخصيت اصلي کتاب روايت مي‌شود. کتاب روايت زندگي سه دختر جوان به نام‌هاي شبانه، روجا و ليلا است. اين کتاب سرشار از دغدغه‌هاي دخترانگي است و از همين جهت ممکن است براي بسياري از دختران جوان از جذابيت بالايي برخوردار باشد.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:دنبال تو مي‌دويدم. روي سراميک‌هاي سرد و سفيد سالن. در آن سکوت ترسناک هزار ساله. هن و هن نفس‌هايم با هر گام بلندتر در گوشم تکرار مي‌شد و گلويم را تلخ مي‌کرد. بخش پروازهاي خارجي آن طرف بود. امام نه، مهرآباد بود انگار و سالن پروازش هي دورتر مي‌شد. رسيدم به گيت. پشتت به من بود، اما شناختمت. کت نيلي‌ات تنت بود و چمدان به دست، منتظر و آرام ايستاده بودي.

فرخنده آقايي نويسنده ايراني، متولد ۱۹۵۶ تهران است. رمان از شيطان آموخت و سوزاند او برنده‌ي دوره‌ي هفتم جايزه‌ي منتقدان و نويسندگان مطبوعاتي شده‌ است. آقايي در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه الزهرا در رشته‌ي مديريت اداري ليسانس و در ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران در رشته‌ي علوم اجتماعي فوق‌ليسانس گرفت و از ۱۳۶۲ به کار در بانک مرکزي ايران پرداخت.او در داستان‌هايش بيشتر به مسائل و مشکلات زنان طبقه‌ي متوسط شهري مي‌پردازد. آقايي، نخستين داستان‌هاي کوتاه خود را تحت عنوان‌هاي راز کوچک و چرا ساکت بمانم، حوالي سال‌هاي ۶۰-۶۱ به رشته‌ي نگارش درآورد که با نوشتن آنها بسيار مورد تشويق قرار گرفت.از شيطان آموخت و سوزاند نوشته‌ي فرخنده آقايي از رمان‌هاي برجسته معاصر فارسي است. اين اثر، روايتي از زندگي آدم‌هاي شهري است. زندگي و وضعيت زن داستان در دنياي شهر، دغدغه‌ي اصلي نويسنده را شکل ‌مي‌دهد. استفاده از تکنيک قديمي، اما جذاب يادداشت‌هاي روزانه و توجه خاص به عنصر زمان در روايت، از ويژگي‌هاي درخور توجه اين کتاب است.در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:مدتي که آن‌جا بودم، نتوانسته بود بهانه‌اي از من بگيرد. يک‌بار که همه در صف صابون و شامپو و پودر لباسشويي ايستاده بودند، از من پرسيد: چرا تو در صف نمي‌ايستي؟ گفتم: بعد از همه مي‌روم. نمي‌خواهم در صف باشم. ناگهان موهايم را کشيد و مرا کشان‌کشان از اتاق به سالن آورد. صورتم را به زمين کوبيد و گفت: تو که با ديگران فرقي نداري. فحش‌هاي رکيک مي‌داد. من بالاخره خودم را به بخش مددکاري رساندم و از مددکاران کمک خواستم، ولي براي آن‌ها عادي بود. تا مدت‌ها پشت سرم بي‌حس شده بود و وقتي غذا مي‌خوردم، ترشح خون آلود در دهانم جمع مي‌شد. شفق زندان بود، ولي من جرمي نداشتم، بجز لامکان بودن و نمي‌دانم چرا آن‌جا بودم. براي حمايت از مردان معتاد، مددجويان داوطلب را براي ازدواج نزد مردان معتادي که ترک اعتياد کرده بودند مي‌بردند.

ناتاشا امیری (۱۷ شهریور ۱۳۴۹)، داستان‌نویس و منتقد ادبی ایرانی است. امیری در رشته مهندسی کشاورزی فارغ‌التحصیل شد، اما هرگز در رشته تحصیلی خود فعالیت نکرد. او داستان‌نویسی را از سال ۱۳۷۴ و پس از آشنایی با غزاله علیزاده آغاز کرد. آثارش هم تحت تاثیر کارهای علیزاده است. اولین داستانش به نام «هیچ» در مجله ادبی کلک چاپ شد.او در نقاشی، مجسمه‌سازی، داوری مسابقات پرش با اسب و چوگان نیر تجربیاتی داشته، «گربه‌ها تصمیم نمی‌گیرند» و «بعد دیگر نمی‌توان خوابید» از جمله آثار شناخته‌شده‌ی اوست.

قسمت هایی از کتاب بعد دیگر نمی توان خوابید:

در آخرین خوابی که از او دیدم کتابی را که بعد از مرگ نوشته بود می خواندم. به سرعت ورق می زدم، صحنه ها را درست می فهمیدم و همه چیز طبیعی بود. دوست داشتم باز هم بخوانم. اما به محض بیدار شدن حتا یک کلمه از آن چه خوانده بودم در یادم نماند چون انگار از جنسی که می شناختم نبود. کتابی که مردگان بنویسند این طور است، کلماتش روی کاغذ ثبت نمی شوند. نه کاغذ کاغذ است و نه قلم قلم، شاید روح مردگان ابزار دیگری برای نوشتن داشته باشد اما فقط حسرت ماند از تمام صحنه هایی که نوشته بود و یادم نبود چه بودند، حسرت این که شاید این داستان ها همان هایی بود که اگر نمی مرد قرار بود بنویسد اما دیگر نه راهی برای نوشتن شان بود و نه برای خواندن شان هیچ حسرتی از این عمیق تر نیست.

روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینه‌های روانشناسی، سرمایه‌گذاری، کسب‌وکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا می‌نویسم. سایتم: bekoosh.net

جمعی برای من و کتاب…
برای انتشار مطالب در انتشارات به ربات تلگرام زیر پیام بدهید:
@meplusbook_bot


مطلبی دیگر از این انتشارات


مطلبی دیگر از این انتشارات


مطلبی دیگر از این انتشارات

رمان نويسان ايراني
رمان نويسان ايراني
0

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *