دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان
دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان

17 تیر 1400
قصه صوتی کودکان

نظر بدهید
3,141 بازدید

قصه صوتی قدیمی

طوطی و بازرگان

برداشتی از مثنوی معنوی

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان


(این نوشته در تاریخ 30 شهریور 1400 بروزرسانی شد.)

برچسب هاآواز جنوب بازرگان طوطی قصه صوتی

8 تیر 1401

3 خرداد 1401

3 خرداد 1401

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه *

نام

ایمیل

وب‌ سایت

Δ

 

یک بازرگان بود که یک طوطی سخنگو داشت، طوطی همیشه با حرف های خود بازرگان را سرگرمی می‌کرد ؛ این بود تا زمانی که بازرگان قصد سفر کرد و می‌خواست به هندوستان برود. وقتی بازرگان برای حرکت آماده شد از اهل خانه و از غلام و کنیزی که داشت پرسید:

برای شما چه سوغاتی بیاورم؟

هر یک هر چه می‌خواستند گفتند، یکی شال کشمیری خواست، یکی طاووس خواست، یکی شانه عاج خواست، یکی تنگ شکر خواست، یکی معجون دارو خواست، همچنین هر یک سفارشی می‌دادند ؛ هل ، دارچین ، زنجبیل ، فلفل. بازرگان همه را یادداشت کرد. برای خداحافظی پیش طوطی رفت و پرسید:

تو از هند چه می‌خواهی؟

طوطی گفت:

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان

من سلامت شما را می‌خواهم و هیچ ارمغانی و هدیه‌ای هم نمیخواهم ولی شنیده‌ام در هندوستان طوطی ها بسیارند و آرزوی من این است که وقتی به هندوستان رسیدی و از جنگل های سبز و خرّم طوطیان دیدن کردی سلام مرا به ایشان برسانی و بگویی : «طوطی من از شما راهنمایی می‌خواهد و پیغام داده است که شرط دوستی این است که از من یادی بکنید، من هم می‌خواه مثل شما خوشحال باشم -کی روا باشد که من در بند سخت … گر شما در سبزگاری بر درخت-»

همین پیغام مرا برسان و جواب آن را بیاور، دیگر چیزی نمی‌خواهم.

مرد بازرگان خواهش طوطی را هم پذیرفت و آن را یادداشت کرد و قول داد که پیغام او را برساند و جواب طوطیان هند را بیاورد.

وقتی بازرگان به هندوستان رسید روزی سوار بر اسب برای تماشا به جنگل رفت و چند طوطی خوش رنگ و خوش آوازی را دید که در سبزه ها و روی درختان به شادمانی پرواز می‌کنند، بازگان به یاد پیغام طوطی افتاد، اسب خود را نگه داشت و طوطیان را صدا زد و پیغام را رسانید و پرسید:

چه جوابی به طوطی خودم بدهم؟

همین که حرف او به پایان رسید یکی از طوطی ها بر خود لرزید و از بالای درخت بر زمین افتاد و بیهوش شد. طوطی های دیگر هم ساکت شدند و هیچ جواب ندادن! مرد بازرگان تعجب کرد و برای اینکه پیغامی از آنها بگیرد دوباره گفت:

ای طوطیان آخر طوطی من هم از جنس شماست و منتظر جواب شماست، جوابی به پیغام او بدهید.

باز هم یک طوطی دیگر بر خود لرزید و از درخت افتاد و باقی طوطیان هم ساکت ماندند و هیچ نگفتند. بازرگان از این کار پشیمان شد و در دل خود را سرزنش کرد و گفت:

عجب کاری کردم! شرح غم طوطی را گفتم و باعث مرگ این طوطی ها شدم؛ من که نمی‌دانستم، شاید این طوطی ها با طوطی من خویشی دارند. از فراق و یاد او بیهوش شدند و از غم او حرف زدن از یادشان رفته است.

ولی کار از کار گذشته بود. ناچار بازرگان با تأسف بسیار از آنجا گذشت. بعد از گردش و سفر خرید و فروش های خود را انجام داد و با سود فراوان و سوغاتی هایی که خریده بود به شهر برگشت و ارمغان ها را به نزدیکان و اهل خانه بخشید و به دیدار طوطی خود رفت.

طوطی گفت:

ای دوست عزیز برای همه ارمغانی آوردی، خبر خوشی که قرار بود برای من بیاوری کو؟ با طوطی ها چه گفتی و آنها چه جواب دادند؟

بازرگان گفت:

ای طوطی عزیز! من پیغام تو را رساندم اما ا این کار پشیمان شدم، اگر می‌دانستم این طور می‌شود از رساندن پیغام می‌گذشتم چون آنها از حرف های من غمگین شدند و هیچ جوابی هم ندادند.

طوطی گفت:

این که نمی‌شود، من طوطی هارا می‌شناسم، غیر ممکن است جواب ندهند. طوطی از آدم ها باصفاتر و باوفاترند. اگر پیغام مرا رسانده باشی حتماً جواب داده‌اند.

بازرگان گفت:

همین است که گفتم ولی بهتر است از این مطلب بگذریم، در عوض هر چه دلت می‌خواهد برایت فراهم می‌کنم.

طوطی گفت:

من دیگر هیچ نمیخواهم جز اینکه می‌خواهم بدانم طوطی ها وقتی پیغام مرا شنیدند چه گفتند و چه کردند؟

بازرگان گفت:

حالا که اصرار داری بدان که طوطی های اصلاً حرفی نزدند ولی وقتی پیغام تو را رساندم و شکایت های تورا گفتم و شعرت را برایشان خواندم یکی از طوطی های هند بعد از شنیدن پیغام تو حالش دگرگون شد از بسیاری اندوه بر خود لرزید و از شاخ به زمین افتاد و دیگران هم هیچ نگفتند. ناچار دوباره حرف خود را تکرار کردم و جواب خواستم. باز هم یکی دیگر از طوطیان بیهوش شد و بر زمین افتاد، وقتی دیدم جواب نمی‌دهند از کار خود پشیمان شدم که باعث مرگ آن طوطی شدم.من نمی‌دانم ولی این را می‌دانم که هیچ یک حرفی نزدند که چیزی از آن فهمیده شود.

همین که حرف بازرگان به اینجا رسید طوطی از کار همنوعان خود آگاه شد او هم جیغ کشید و بر خود لرزید و بیهوش شد و در قفس افتاد.

بازرگان از دیدن این منظره بیشتر غمگین شد و نمی‌دانست چه شده ولی در هر حال طوطی مرده بود و غم و غصه بازرگان بی نتیجه بود. ناچار بازرگان در قفس را باز کرد و دید اثری از زندگی در طوطی نیست، بند از پایش باز کرد و طوطی را روی علف ها انداخت و از این پیام و نتیجه آن پشیمان و غمگین بود.

اما بشنوید از طوطی!!

طوطی همین که خود را از قفس آزاد یافت زود پر و بال زد و پرواز کرد و بر شاخ درخت نشست. بازرگان از این وضع دچار تعجب شد، سر بالا کرد و از طوطی پرسید:

این چه حالیست که می‌بینم؟ چرا اینطور شد؟ حالا که بالای درخت هستی و هر وقت که میخواهی میتوانی پرواز کنی باید من هم بفهمم که این نیرنگ را از کجا یاد گرفتی، من پیغام را به تو رساندم پس تو هم باید راست بگویی.

طوطی گفت:

بله! شما آدمها از نصیحت پند نمی‌گیرید، از آن همه گفتار ها که می‌شنوید و در کتاب ها می‌خوانید بهره نمی‌برید، ولی ما طوطی ها زبان عمل را از زبان حرف بهتر می‌فهمیم و پند می‌گیریم. چون مرد خوبی هستی و پیغام مرا درست رساندی و جواب مرا درست آوردی من هم به تو راست می‌گویم. من در پیغام خود شرح گفتاری را گفتم و راه چاره را از طوطیان هند خواستم. آنها هم به من درس عملی دادند؛ یکی اینکه همه سکوت کردند و به من فهماندند که علت گرفتاری من شیرین زبانی من است و راه چاره را در سکوت دانستند، دیگر اینکه یکی دوتا از طوطیان بیهوش شدند و این هم جواب بود و درس عملی بود. آنها گفتند : «تا دانه باشی مرغ تورا می‌خورد؛ تا شکار باشی شکارچی ها قصد تو می‌کنند ، حالا که چنگ و دندان نداری و در قفس گرفتاری باید بی فایده باشی و افتاده باشی و بی زبان و بیهوش و ناتوان تا طمع از تو ببرند و آن وقت آزاد می‌شوی». طاووس از زیبایی خود در بند است و طوطی از زیبایی خود و زیبایی و شیرین زبانی بلای جان من بود، طوطیان هند به من گفتند:

« باید خاموش باشی و هیچ باشی …. تا دوباره زنده شوی و آزاد باشی»

این درس عملی بود که به من دادند، حالا می‌بینی که من هم آن را عمل کردم و اکنون آزادم.

طوطی این را گفت و پرواز کرد و رفت….

تمامی حقوق مطالب و تصاویر تولیدی این سایت متعلق به سایت رادیو کودک است، هرگونه کپی برداری با ذکر نام سایت و لینک به آن براساس صفحه قوانین و مقررات بلامانع است.

مرد بازرگانی یک طوطی زیبا و خوش آواز در خانه اش داشت. او قفس بزرک و زیبا برای طوطی ساخته بود و طوطی را درون آن قفس نگهداری می کرد. بازرگان طوطی اش را خیلی دوست داشت…

نوشته های مشابه

قصه و ترانه کودکانه

قصه کودکانه صوتی درختچه آلو

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان

قصه کودکانه صوتی حوض کوچک، قایق کوچک

قصه کودکانه صوتی مادر پیشی کوچولو

قصه کودکانه صوتی ابر کوچولو

قصه کودکانه صوتی آهوی لاغر

اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید

هشدار: مقالات مربوط به بخش سلامتی و تغذیه، پزشکی، بارداری، زیبایی، روانشناسی برای آموزش و افزایش اطلاعات کاربران فارسی‌زبان گردآوری شده‌اند و صرفا جنبه اطلاع‌رسانی دارند. کاربران برای تشخیص، تسکین و درمان مشکلات حوزه پزشکی و سلامتی ابتدا با پزشک مشورت کنند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرستادن دیدگاه

Δdocument.getElementById( “ak_js” ).setAttribute( “value”, ( new Date() ).getTime() );

تمامی حقوق مادی و معنوی برای سایت زرافه جادویی محفوظ است. محتوای ارائه شده صرفاً با هدف بالا بردن اطلاعات عمومی کاربران در نظر گرفته شده است و به هیچ عنوان جایگزین تشخیص، تجویز و روش درمان پزشک نمی باشد. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است

طراحی و اجرا توسط زرافه جادویی – 1398


https://zarafeyejadooyi.com/wp-content/uploads/2019/07/قصه-کودکانه-صوتی-طوطی-و-بازرگان-۱.mp3Downloads-icon


https://zarafeyejadooyi.com/wp-content/uploads/2019/07/قصه-کودکانه-صوتی-طوطی-و-بازرگان-۱.mp3Downloads-icon


  دانلود کتاب صوتیDownloads-icon


تبدیل کد HTML به Java, PHP, ASP


تبدیل تاریخ شمسی به میلادی – میلادی به شمسی


دانلود کتاب صوتی طوطی و بازرگان


 


 

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان



 


 

در این مطلب کتاب صوتی طوطی و بازرگان را برای شما آماده کرده ایم.


 

کتاب طوطی نامه یکی از مجموعه های معروف داستان های مختلف به زبان فارسی است که ریشه هندی دارد.


 

چارچوب اصلی داستان روایتی از یکی از جاتکه های بودائی است که در سندبادنامه و در کارنامه رومیان نیز مشاهده میشود.


 

داستان پیرامون یه طوطی و دکان دار بازاری رخ میدهد که در کتاب های درسی نیز بخش هایی از آن قرار گرفته است.


 

در ادامه مطلب میتوانید این کتاب صوتی را دانلود نمایید.



 


 


  دانلود کتاب صوتی (حجم 12.3 مگابایت)


 


 تاریخ انتشار: 97/09/25


 


 سایر کتاب های صوتی


پسورد فایل دانلود شده، www.sarzamindownload.com میباشد.

چنانچه مشکلی برای دانلود فایل و یا اجرای آن دارید، به صفحه راهنمای سایت مراجعه کنید.

سوالات و نظرات خود را در مورد این مطلب، از طریق فرم نظرات در پایین همین صفحه مطرح کنید.

 سوالات و نظرات کاربران در مورد این مطلب


عضویت در خبرنامه سرزمین دانلود



  دانلود کتاب صوتیDownloads-icon

مثنوی را چابک و دلخواه کن
ماجرا را موجز و کوتاه کن
مولاناخوانی، قسمت ۲۲
مثنوی معنوی، دفتر اول
گزارش داستان طوطی و بازرگان (قسمت اول از سه قسمت: از آغاز داستان تا بازگشت بازرگان از سفر)

(بیشتر بخوانید)

مثنوی را چابک و دلخواه کنماجرا را موجز و کوتاه کن

مولاناخوانی، قسمت ۲۲مثنوی معنوی، دفتر اول

گزارش داستان طوطی و بازرگان (قسمت اول از سه قسمت: از آغاز داستان تا بازگشت بازرگان از سفر)

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان

نوار به شما کمک میکند که همیشه و همه جا با گوش دادن به کتاب صوتی، یاد بگیرید، شگفت زده بشوید و از وقت خود بهترین استفاده را ببرید.

با نصب اپلیکیشن نوار همیشه و همه جا کتابخانه تان با شماست .

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید

دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان
دانلود داستان صوتی طوطی و بازرگان
0

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *