داستایفسکی جنایت و مکافات

داستایفسکی جنایت و مکافات
داستایفسکی جنایت و مکافات

صفحه‌هایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند بیشتر بدانید


فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن

جنایت و مکافات (به روسی: Преступление и наказание) نام رمان مشهوری نوشتهٔ فیودور داستایفسکی، نویسندهٔ پرآوازهٔ روسی است که در زمره مهمترین آثار تاریخ ادبیات به حساب می‌آید.

این کتاب داستان دانشجویی به نام راسکولْنیکُف را روایت می‌کند که به‌خاطر اصول مرتکب قتل می‌شود. بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است، زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شود، می‌کُشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می‌بیند و آنها را پنهان می‌کند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف هرکس را که می‌بیند می‌پندارد به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون می‌رسد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به‌خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود، می‌شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانهٔ مِهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده‌است و همان عشق، نیروی رستگاری‌بخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندانی شدن در سیبری به این حقیقت رسید.

مضمون و درون‌مایهٔ کتاب تحلیل انگیزه‌های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که داستایفسکی مسئلهٔ رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده‌است.
داستایفسکی جنایت و مکافات

رفتار راسکولنیکف در این داستان را می‌توان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشت‌های زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد (رفتار او بسیار شبیه ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف است). او می‌تواند با توجه به توانایی‌هایش کار خوبی برای خود پیدا کند، درحالی‌که بسیار فقیرانه زندگی می‌کند. درحالی‌که رازومیخین وضعیتی مشابه او دارد، ولی بسیار بهتر از او زندگی می‌کند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد می‌کند، او از این کار سر بازمی‌زند و درحالی‌که پلیس هیچ‌گونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک می‌کند.

داستایفسکی سه بار تلاش کرد تا این اثر را از زبان شخصیت اصلی داستان روایت کند؛ نخست به شکل یادداشت‌های روزانه شخصیت اصلی، سپس به شکل اعتراف او در برابر دادگاه و سرانجام به صورت خاطراتی که او به هنگام آزادی از زندان می‌نویسد، ولی در نهایت آن را به روایت سادهٔ سوم شخص مفرد که قالب نهایی رمان بود نوشت.

او این داستان را از ژانویه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشریه روسکی وستنیک به چاپ رسانید.

که اکثراً در اتاق راسکولنیکف رفت‌وآمد دارد.

که اکثراً راسکولنیکف را معاینه می‌کند.

که راسکولنیکف در رستوران نیز دربارهٔ قتل با او صحبت‌هایی داشته‌است.

فیلم های سینمایی ایرانی «جنایت» «پل خواب» وبرهنه تاظهرباسرعت بر اساس این داستان ساخته شده‌است و همچنین توسط ایمان افشاریان یک تئاتر در سال ۱۳۹۴ به همین نام ساخته شده است که بعدها فیلم این تئاتر نیز تولید گردید.

فیلم سینمایی امتیاز نهایی اثر تحسین شده وودی آلن اقتباسی از این کتاب است.

جنایت و مکافات بارها به فارسی ترجمه و منتشر شده است. ا. لال‍ه‌زاری‌، مهری آهی و پرویز شهدی و اصغر رستگار و احد علیقلیان و حمیدرضا آتش برآب و احمد بانپور و لوبا روایی نیا از جمله مترجمان این رمان به فارسی بوده‌اند. همچنین طرح ها و یادداشت های اولیه داستایفسکی در مورد این رمان در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات کتاب پارسه و با ترجمه مهران صفوی انتشار یافت.

برای خرید و دانلود  کتاب جنایت و مکافات  نوشته  فئودور داستایفسکی  و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر،  اپلیکیشن طاقچه  را رایگان نصب کنید.

داستایفسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

فئودور داستایفسکی، یکی از تاثیرگذارترین رمان‌نویسان جهان است که در طول زندگی‌اش در زادگاه خود بسیار مشهور بود و اکنون نیز در جهان کمتر کسی او را نمی‌شناسد. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است به نحوی که سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. عمده داستان‌های او همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی ا‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش.

داستایوفسکی در سال ۱۸۴۳ نخستین رمان خود به نام بیچارگان را نوشت که داستانی درباره‌ی کارگران فقیر دولتی بود و مورد تشویق یک منتقد خوش‌نام واقع شد، اما رمان دوم داستایوفسکی، همزاد (۱۸۴۶) و همچنین نوشته‌های بعدی او طی دهه‌ی ۱۸۴۰ با استقبال چندانی مواجه نشدند. با این حال همزاد امروزه به عنوان یکی از رمان‌های جلوتر از زمان خود شناخته می‌شود. عدم موفقیت همزاد موجب شد زندگی داستایوفسکی از سال ۱۸۴۶ تا ۱۸۴۹ گرفتار بی‌هدفی شده و همچنین دست‌نوشته‌هایش بیشتر شبیه تجربه‌هایی با فرم‌های مختلف به نظر برسند.

در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه «مردم فقیر» را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان‌های «همزاد»، «آقای پروخارچین» و «خانم صاحبخانه» را نوشت.داستایفسکی جنایت و مکافات

در فاصله سال‌های ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۴ کتاب‌های «خاطرات خانه اموات» و «آزردگان» را به چاپ رساند. در ۱۸۶۶ «جنایت و مکافات» را نوشت و در اکتبر همان سال رمان «قمارباز» را در ۲۶ روز نوشت.

نوشتن «ابله» را در ۱۸۶۹ به پایان رساند و «همیشه شوهر» را در پاییز همان سال نوشت.

در ژوئیه ۱۸۷۱ «جن‌زدگان»، در زمستان ۱۸۷۵ «جوان خام» و در طول سال‌های ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰، «برادران کارامازوف» را نوشت.

در رمان‌های او درکی عمیق نسبت به چگونگی کارکرد ذهن انسان و همچنین مسائل پیچیده‌ی روانی به چشم می‌خورد. نفوذ روان‌شناختی نوشته‌های داستایفسکی به تاریک‌‌ترین حفره‌های روح انسان‌ها، تاثیری بی‌سابقه بر ادبیات قرن بیستم گذاشت، تا جایی که بسیاری او را یکی از بزرگ‌ترین روان‌شناسان تاریخ ادبیات می‌خوانند. تخصص او در تجزیه و تحلیل حالات روحی بیمارگونه‌ای که منجر به جنون، قتل و خودکشی می‌شود و همچنین در کشف احساساتی مانند تحقیر، خودویران‌گری، سلطه‌ی ظالمانه و خشم قاتل منجر به تصویرسازی‌هایی در رمان‌هایش شده که آن‌ها را در دل تاریخ ادبیات ماندگار کرده‌اند.

فئودور داستایفسکی پس از فرستادن فصل آخر برادران کارامازوف برای ناشرش، در ۲۸ ژانویه‌ی ۱۸۸۱ در سن پطرزبورگ چشم از جهان فروبست. او در زمان مرگش بر قله‌ی ادبیات روسیه قرار داشت و بسیاری از مردم روسیه در سوگ از دست دادن او فرو رفتند. داستایوفسکی در زمان مرگش در اروپا نیز تا حدی شناخته شده بود و امروزه نیز در حوزه‌های ادبی، سینمایی و ادبی استقبال زیادی از آثار او‌ می‌شود.

کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایفسکی نویسنده سرشناس اهل روسیه است. داستایسفکی در این کتاب با تحلیل انگیزه‌های جوانی که بر حسب اتفاق تبدیل به قاتل شده است و روانکاوری انگیزه‌های وی به بررسی مسائلی همچون رابطه افراد با درون خویش، جهان پیرامون و خدا می‌پردازد. اصغر رستگار کتاب جنایت و مکافات را به فارسی ترجمه و موسسه انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.

فئودور داستایوسکی کتاب جنایت و مکافات را در سال ۱۸۶۶ نوشت. هفت سال پیش از نگارش آن، داستایسفکی در سال ۱۸۵۹، در نامه‌ای به برادرش، گفته بود طرح این داستان را در زندان ریخته، در دورانی که با درد و دریغ و سرخوردگی روزگار می‌گذراند. او این اثر را اقرارنامه‌یی در شکلِ رمان خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با خونِ دل خود بنویسد.

داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکف» را روایت می‌کند که مرتکب قتل می‌شود؛ بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیل‌شان عاجز است. راسکولنیکف زن رباخواری را همراه با خواهرش، که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، می‌کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می‌بیند و آن‌ها را پنهان می‌کند و خود نیز دچار آشفتگی و بیماری می‌شود. کار جوان داستان بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است، به جنون می‌کشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود، می‌شود.

اگر علاقه‌مند به ادبیات کلاسیک و نویسندگان روسی هستید، حتما کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوسکی که سبکی واقع گراینه دارد را بخوانید. بسیاری جنایت و مکافات را مشهورترین اثر این نویسنده مشهور روسی و ازجمله مهم‌ترین آثار ادبیات روسیه می‌دانند و خواندن آن بی‌شک تجربه‌ای لذت بخش برای خواننده خواهد بود.

فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسنده مشهور و تأثیرگذار قرن نوزده اهل روسیه است. وی در سال ۱۸۲۱ در مسکو متولد شد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در نوجوانی همراه با برادرش به مدرسه شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده‌سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید. او با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. داستایفسکی در تابستان ۱۸۴۴ اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد و پس از آن به داستان‌نویسی مشغول شد. پس از آن داستایفسکی وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد اما پس از مدتی جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد و وی به چهار سال زندان در سیبری محکوم شد.

ویژگی منحصر به فرد آثار داستایفسکی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. اکثر داستان‌های این نویسنده سرگذشت مردمی‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش همچون خودش است.

ازجمله مهم‌ترین آثار منتشر شده از داستایوسفکی عبارت هستند از: بیچارگان، همزاد، خانم صاحبخانه، قمارباز، ابله، برادران کارامازوف و…

هرکی موافقه این کتاب رایگان بشه تو طرح طاقچه لایک کنه

هرکی موافقه این کتاب رایگان بشه تو طرح طاقچه لایک کنه

جنایت برخاسته از فقر و فلاکت و مکافات عمل مرتکب شده
عنوان کتاب کاملا متناسب با رمان هستش و در همون ۱۰۰ صفحه ابتدایی به ارتباطش پی می برید و این امر تا پایان داستان همراه شما خواهد بود
تنها نقطه ضعف

چهار ماه پیش کتاب جنایات و مکافات رو مطالعه کردم ولی همان زمان که کتاب به پایان رسید متوجه شاهکار بودنش نشدم و وقتی که زمان میگذره و میبینم که چقدر شخصیت پردازی قوی بوده که بنده هنوز کاملا شخصیت

‍ 📚جنایت و مکافات
👤فئودور داستایفسکی
«جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایفسکی را باید نقطه اوج ادبیات روان‌شناسانه در نظر گرفت که جدال خیر و شر و چالش‌های روحی و روانی آدمی را به شکلی قدرتمند در خود منعکس کرده است. این

هیچ کتابی به اندازه ی این کتاب منو تحت فشار قرار نداده
قشنگ حس میکنم قلبم فشرده میشه
و چقدر هنر نویسنده در روانکاوی قاتل و صحنه آرایی خوبه که همزادپنداری من رو انقدر برانگیخته

من این ترجمه را نخوانده‌ام اما درباره‌ی کتاب باید بگویم شاهکار است. شما با کتابی سر و کار خواهید داشت که پس از اتمام آن هرگز تا پایان عمر فراموشش نخواهید کرد. نویسنده با توصیف شخصیت‌های داستان شمارا نیز به

سلام. خواندن آثار مرحوم مغفور فئودور داستایوفسکی برای هر کتابخوانی از اوجب واجبات است و نخواندن آثار وی گناه کبیره است.

بار دیگر جنایت و مکافات که در آن غرق می شوم… در حالی که کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم از نادر ابراهیمی فقید رو در دست داشتم و خواندش را تمام کردم غرق در دنیای رازآلود و

کتاب معروفیه نیاز به معرفی نداره
حس عجیبی به آدم دست میده وقتی به درون یه قاتل یا روسپی پی میبری.

طاقچه سایت و اپلیکیشن دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است. در طاقچه هزاران کتاب، مجله، روزنامه و کتاب گویا را می‌توانید دانلود کنید و با موبایل، تبلت و رایانه آن‌ها را بخوانید. در طاقچه کتاب‌های روانشناسی، رمان و داستان، کتاب‌های تاریخی، کتاب فلسفی و هزاران کتاب رایگان برای دانلود وجود دارد.

© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه کتاب الکترونیک طاقچه است.

کالای دیجیتال

خودرو، ابزار و تجهیزات صنعتی

مد و پوشاک

کالاهای سوپرمارکتی

اسباب بازی، کودک و نوزاد

داستایفسکی جنایت و مکافات

محصولات بومی و محلی

زیبایی و سلامت

خانه و آشپزخانه

کتاب، لوازم تحریر و هنر

ورزش و سفر

/

کتاب شعر و ادبیات انتشارات سپهر ادب

۴.۳

(۲۹۰۳)

۱۵۴۸ دیدگاه

۱۲ پرسش

۸۴% (۹۹۹) نفر از خریداران، این کالا را پیشنهاد کرده اند

ویژگی‌ها

قطع :

رقعی

نوع جلد :

گالینگور

گروه سنی :

بزرگسال

درخواست مرجوع کردن کالا در گروه کتاب شعر و ادبیات با دلیل “انصراف از خرید” تنها در صورتی قابل تایید است که کالا در شرایط اولیه باشد (در صورت پلمپ بودن، کالا نباید باز شده باشد).

نسخه الکترونیکی

برای سفارش‌ بالای ۵۰۰ هزار تومان

ناموجود

این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم

امکان تحویل اکسپرس

۲۴ ساعته، ۷ روز هفته

امکان پرداخت در محل

هفت روز ضمانت بازگشت کالا

ضمانت اصل بودن کالا

کالاهای مشابه

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

داستایفسکی جنایت و مکافات

 

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

 

تنها ۲ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

 

مشخصات

نویسنده

فئودور داستایوفسکی

مترجم

محمد صادق سبط الشیخ

شابک

۹۷۸-۶۰۰-۹۷۵۸۵-۰-۰

ناشر

سپهر ادب

موضوع

رمان

قطع

رقعی

نوع جلد

گالینگور

گروه سنی

بزرگسال

تعداد صفحه

۷۴۳

تعداد جلد

۱

وزن

۴۹۹ گرم

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

سلام.آیا تعداد صفحات این کتاب کامل میباشد؟

سلام من ۱۵ سالمه کتاب برام مناسبه؟

سلام آیا مهر دیجی کالا اول کتاب می خوره؟می خوام هدیه بدم نمی خوام بدونن که از دیجی خریدم

 

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

 

 

 

تنها ۲ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

ارسال فروشنده

موجود در انبار دیجی کالا

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

رویه های بازگشت کالا

شناسه کالا: DKP-621118

تلفن پشتیبانی ۶۱۹۳۰۰۰۰ – ۰۲۱

۷ روز هفته، ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم

اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس

امکان پرداخت در محل

۷ روز ﻫﻔﺘﻪ، ۲۴ ﺳﺎﻋﺘﻪ

هفت روز ضمانت بازگشت کالا

ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

با دیجی‌کالا

خدمات مشتریان

راهنمای خرید از دیجی‌کالا

یک خرید اینترنتی مطمئن، نیازمند فروشگاهی است که بتواند کالاهایی متنوع، باکیفیت و دارای قیمت مناسب را در مدت زمانی کوتاه به دست مشتریان خود برساند و ضمانت بازگشت کالا هم داشته باشد؛ ویژگی‌هایی که فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالا سال‌هاست بر روی آن‌ها کار کرده و توانسته از این طریق مشتریان ثابت خود را داشته باشد.

تقریبا می‌توان گفت محصولی وجود ندارد که دیجی‌کالا برای مشتریان خود در سراسر کشور فراهم نکرده باشد. شما می‌توانید در تمامی روزهای هفته و تمامی شبانه روز یا در روزهای خاصی مثل حراج شگفت انگیز دیجی‌کالا که محصولات دارای تخفیف عالی می‌شوند، سفارش خود را به سادگی ثبت کرده و در روز و محدوده زمانی مناسب خود، درب منزل تحویل بگیرید. بعضی از گروه‌های اصلی و زیر مجموعه‌های پرطرفدار محصولات دیجی‌کالا شامل مواردی می‌شود که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.

انواع گوشی موبایل از برندهای مختلفی مثل آیفون،  گوشی سامسونگ، گوشی نوکیا، گوشی شیائومی، گوشی هواوی، و…، انواع کنسول بازی ps4 و ps5، انواع تبلت‌های پرطرفدار مثل تبلت سامسونگ نوت 10، انواع هندزفری مثل هندزفری بی سیم، تلوزیون از برندهای مختلف مثل تلویزیون سامسونگ، سونی و…، انواع مانیتور، کیس، کیبورد، مودم از برندهای مختلف مثل مودم ایرانسل، آنتن و … تنها بخشی از محصولاتی هستند که زیر مجموعه کالای دیجیتال در دیجی‌کالا قرار دارند.

انواع خودروهای ایرانی و خارجی از برندهای مطرحی مثل هوندا، کیا و…، موتور سیکلت از برندهایی مثل کویر موتور و…، لوازم جانبی خودرو مثل سیستم صوتی تصویر، ضبط و…، لوازم یدکی مثل دیسک و صفحه کلاج و… و لوازم مصرفی خودرو مثل کفپوش سانا در این گروه قرار می‌گیرند.

محصولاتی مثل انواع لباس مثل لباس مجلسی زنانه و مردانه، لباس راحتی، لباس ورزشی، اکسسوری، کیف، کفش، عینک آفتابی، لباس زیر، شال و روسری و… جزو مواردی هستند که می‌توانید آن‌ها را از برندهای مطرح ایرانی و خارجی موجود در دیجی کالا مثل آدیداس، نایکی، دبنهامز، آلدو، درسا و… خریداری کنید.

در این دسته از کالاهای دیجی‌کالا، انواع لوازم بهداشتی و حمام کودک و نوزاد، انواع پوشاک و کفش، تبلت، اسباب‌بازی، لوازم اتاق خواب کودک، لوازم ایمنی، لوازم شخصی و غذا خوری و … قرار می‌گیرد تا خرید را برای پدر و مادرها به کاری سریع و آسان تبدیل کند.

هر چیزی از مواد خوراکی که به آن نیاز دارید، در سوپرمارکت دیجی‌کالا پیدا می‌شود، محصولات پرطرفداری مثل کره بادام‌زمینی، عسل، سس، قهوه، زعفران، شکلات، انواع نان و … از برندهای معتبر و معروفی مثل نستله، نوتلا، استارباکس، مزمز، چی توز و … همگی در اختیار شما هستند و تا رسیدن به آشپزخانه شما تنها چند کلیک فاصله دارند.

انواع لوازم آرایش مثل لاک، رنگ مو، لوازم آرایش لب، چشم، صورت و… همگی در دیجی‌کالا موجود هستند. همچنین محصولات بهداشتی مثل انواع شامپو، کرم، ماسک صورت، ضد تعریق، ماسک مو  و…، انواع لوازم شخصی برقی، ست هدیه، بهترین انواع عطر و اسپری، انواع زیورآلات طلا و نقره مثل سرویس طلا، سرویس نقره و… به همراه وسایل مراقبت شخصی طبی در گروه زیبایی و سلامت دیجی‌کالا قرار می‌گیرد. در این بخش برندهای مطرحی مثل اسنس، پنبه ریز، سینره و… حضور دارند.

یکی از متنوع‌ترین بخش‌های دیجی‌کالا، بخش لوازم خانه و آشپزخانه است که از محصولاتی مثل صندلی گیمینگ در بخش صندلی‌ها گرفته تا انواع مبل راحتی، انواع آبگرمکن مثل آبگرمکن بوتان، لباسشویی‌های متنوع مثل انواع لباسشویی اسنوا، شیرآلات مختلف مثل شیرآلات قهرمان و…، ظروف و همچنین لوازم برقی آشپزخانه مثل توستر و… را شامل می‌شود و امکان خریدی عالی را برای مشتریان فراهم کرده است. در بخش لوازم خانگی دیجی‌کالا، برندهای معتبری مثل تفال، اخوان، فیلیپس، ال جی، اسنوا، جی پلاس و… حضور دارند.

بخش هنر، کتاب، رمان و لوازم تحریر دیجی‌کالا نیز یکی از متنوع‌ترین بخش‌های این فروشگاه اینترنتی است. انواع کتاب و مجله، بازی، لوازم تحریر، سازهایی مثل پیانو، سنتور، هنگ درام  و… با بهترین قیمت‌ها و از بهترین برندها در دسترس شما قرار دارند.

هر نوع وسیله و لباس ورزشی که فکرش را کنید، انواع وسایل کمپینگ و کوهنوردی، ساک و قمقمه ورزشی و… در این بخش قرار می‌گیرند. همچنین شما می‌توانید وسایل مد نظر خود را بر اساس نوع ورزش (آبی، هوازی، بدنسازی و…) در دسته‌بندی‌های دیجی‌کالا پیدا کنید.

و در آخر دیجی‌کالا از طریق به فروش رساندن محصولات بومی و سنتی متفاوتی مثل انواع خوراکی، گلیم و گبه، ابزار و … تلاش کرده تا بین هنر ایرانی و متقاضیان آن کوتاه‌ترین راه را پیدا کند. در این بخش شما می‌توانید انواع محصولات از جمله ظروف زیبای مخصوص به سفره هفت‌سین  و پذیرایی از مهمانان در روزهای نوروز، انواع آیینه و شمعدان و هر آن چیزی را که برای خلق زیبایی در روزهای بهاری به آن نیاز دارید، با قیمت مناسب و تنوع بسیار بالا انتخاب کنید. دیجی‌کالا همچنین برای اینکه حال و هوای عید را به اعضای خود هدیه کند، تقویم ۱۴۰۱، انواع ایده عکس پروفایل عید نوروز، آهنگ‌های عید نوروز و موزیک‌های شاد بهاری، وسایل مربوط به خانه‌تکانی و انواع لباس های عید  را برای شما فراهم کرده است تا بتوانید در کنار خرید خود، از این حال و هوای تازه نهایت لذت را ببرید.

در راستای توجه ویژه به شفافیت به عنوان یکی از اصلی‌ترین ارزش‌های محوری دیجی‌کالا، با شروع سال ۱۳۹۸ داستان‌پردازی با داده‌های آماری و ارائه گزارش‌های سالانه آغاز شد. مسیری که دستاورد آن تا امروز چندین گزارش سالانه و تخصصی مثل گزارش سالانه ۱۳۹۸، گزارش سالانه ۱۳۹۹ و گزارش سالانه ۱۴۰۰  دیجی‌کالا هستند. علاوه بر این، گزارش منابع انسانی سال ۱۳۹۹، گزارش منابع انسانی سال ۱۴۰۰  و همچنین گزارش کتاب دیجی‌کالا، از دیگر گزارش‌های تخصصی دیجی‌کالا به حساب می‌آیند. انتشار این گزارش‌ها امکان رصد شفاف‌تر و دقیق‌تر خدمات دیجی‌کالا را فراهم می‌کند، وضعیت بازار آنلاین کشور را به نمایش می‌گذارد و به تمامی کسب‌وکارهای ایرانی کمک می‌کند تا با فرایندهای فروش و عرضه آنلاین کالاهای خود بیشتر آشنا شوند.


خیارشور و ترشیجاتDownloads-icon

برای دانلود قانونی رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

کتاب جنایت و مکافات برنده نوزدهمین دوره کتاب سال ایران در سال 1379 و بهترین ترجمه در حوزه ادبیات داستانی انتخاب و معرفی شده است.

داستایوسکى جنایت و مکافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پیش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه اى به برادراَش، گفته بود طرحِ این داستان را در زندان ریخته، در دورانى که «با درد و دریغ و سرخوردگى» روزگار مى‌گذراند. او این اثر را «اقرارنامه‌یى در شکلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنویسد.

جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل می‌شود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان می‌بیند و پول و جواهرات را پنهان می‌کند.داستایفسکی جنایت و مکافات

پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون می‌کشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده، می‌شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.

در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مى‌رسد و هریک سرنوشت خاص خود را مى‌یابد.

راسکولنیکف تنهایى را تاب نمى‌آورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعه‌ىِ انسانى بازمى‌گردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مى‌خواهد اعمال اراده کند.

سویدریگالوف از این قلمرو رانده مى‌شود، و در نهایت به این مى‌رسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسان‌های برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همه‌ی انسان‌ها است.

داستایوسکى زمانى به نگارشِ این داستان دست یازید که رویدادها و مضامینِ آن را طىِ بیست سال، با گوشت و خونِ خود، آزموده بود. «جنایتِ آرمان‌خواهانه» از مفاهیمِ مهمِ اندیشه‌ىِ انقلابى در روزگارِ او بود، و او شخصاً درگیرِ این پدیده شده بود. اما این اندیشه تنها مضمونِ موردِ نظرِ او نبود. مضمونِ فلسفىِ دیگرى هم بود که، هم‌زمان با طرحِ این اثر، در اندیشه‌ىِ فلسفىِ غرب شکل گرفته بود: «اَبَر انسان».

پیش از داستایوسکى، هگل، فیلسوفِ آلمانى، در آثارِ خود به طرحِ مختصاتِ کلىِ این «انسانِ برتر» پرداخته بود. هگل اَبر انسانى طرح کرده بود حاملِ مقاصدِ شریف و متعالى، انسانى که مى‌گفت اگر هدف شریف و متعالى باشد، وسیله‌ىِ رسیدن به آن، هرچه باشد، توجیه‌پذیر و منطقى‌ست. «ابر انسانِ» هگل انسانى است بود برتر از انسان‌هاىِ عادى، با اهدافِ شریف و برین و «انسان‌ساز» که تنها در جهتِ خیر و صلاحِ بشر گام برمى‌داشت و دغدغه‌اَش شریف بودن و متعالى بودنِ این «هدف» بود. بر اساسِ نظریه‌ىِ هگل، اگر «آرمان» شریف و متعالى، یا آسمانى مى‌بود، کشته شدنِ هزاران یا میلیون‌ها انسان اهمیتى نداشت.

چندى بعد از نگارشِ این اثر توسطِ داستایوسکى بود که فیلسوفِ دیگرى در غرب، با نامِ فریدریش نیچه، به طرحِ مشخصاتِ یک «ابر انسانِ» دیگر همت گماشت، انسانى که «خواست» و «هدف»اَش «قدرت» بود براىِ برکشیدنِ انسانى که بى‌خدا شده بود و حال مى‌بایست خود خدا شود و از «وضعیتِ خدایان» برخوردار باشد، یعنى «وضعیتِ بى‌دردى». اما از «ابرانسانِ» هگل نیز بدونِ «قدرت» کارى ساخته نبود. «ابر انسانِ» هگل نیز براىِ رسیدن به هدفِ خود، و تحققِ «آرمانِ شریف و متعالىِ» خود، نیازمندِ قدرت بود، و براىِ رسیدن به این «قدرت» هر «وسیله»یى را مجاز مى‌دانست. به این ترتیب، این دو اندیشه، با همه‌ىِ وجوهِ متمایزِ خود، سرانجام به یک نقطه مى‌رسیدند: «قدرت‌خواهى». اما خواستِ هر قدرتى، بدونِ دست زدن به «جنایت»، رؤیایى‌ست پوچ و بى‌معنا. پس «آرمان» (به هر شکل و به هر نام) جفتِ «جنایت» است.

برای دریافت رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

ارسال کتابراه به دوستان از طریق پیامک یا ایمیل

اشتراک در تلگرام

اشتراک در توییتر

اشتراک در فیسبوک

اشتراک در واتس آپ

اشتراک در لینکداین

اشتراک در گوگل پلاس

کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم می‌کند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتاب‌ها و کتابخانه خود دسترسی دارید و می‌توانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقه‌ها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… کتاب‌هایی پیدا می شود. همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است. اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است.


Crime and Punishment (pre-reform Russian: Преступленіе и наказаніе; post-reform Russian: Преступление и наказание, tr. Prestupléniye i nakazániye, IPA: [prʲɪstʊˈplʲenʲɪje ɪ nəkɐˈzanʲɪje]) is a novel by the Russian author Fyodor Dostoevsky. It was first published in the literary journal The Russian Messenger in twelve monthly installments during 1866.[1] It was later published in a single volume. It is the second of Dostoevsky’s full-length novels following his return from ten years of exile in Siberia. Crime and Punishment is considered the first great novel of his mature period of writing.[2] The novel is often cited as one of the supreme achievements in world literature.[3][4][5][6]

Crime and Punishment follows the mental anguish and moral dilemmas of Rodion Raskolnikov, an impoverished ex-student in Saint Petersburg who plans to kill an unscrupulous pawnbroker, an old woman who stores money and valuable objects in her flat. He theorises that with the money he could liberate himself from poverty and go on to perform great deeds, and seeks to convince himself that certain crimes are justifiable if they are committed in order to remove obstacles to the higher goals of ‘extraordinary’ men. Once the deed is done, however, he finds himself racked with confusion, paranoia, and disgust. His theoretical justifications lose all their power as he struggles with guilt and horror and confronts both the internal and external consequences of his deed.

Dostoevsky conceived the idea of Crime and Punishment in the summer of 1865. He had been working on another project at the time entitled The Drunkards, which was to deal with “the present question of drunkenness … [in] all its ramifications, especially the picture of a family and the bringing up of children in these circumstances, etc., etc.” This theme, centering on the story of the Marmeladov family, became ancillary to the story of Raskolnikov and his crime.[7]

At the time Dostoevsky owed large sums of money to creditors and was trying to help the family of his brother Mikhail, who had died in early 1864. After appeals elsewhere failed, Dostoevsky turned as a last resort to the publisher Mikhail Katkov and sought an advance on a proposed contribution.[8] He offered his story or novella (at the time he was not thinking of a novel[9]) for publication in Katkov’s monthly journal The Russian Messenger—a prestigious publication of its kind, and the outlet for both Ivan Turgenev and Leo Tolstoy. Dostoevsky, having been engaged in polemical debates with Katkov in the early 1860s, had never published anything in its pages before. In a letter to Katkov written in September 1865, Dostoevsky explained to him that the work was to be about a young man who yields to “certain strange, ‘unfinished’ ideas, yet floating in the air”.[10] He planned to explore the moral and psychological dangers of the ideology of “radicalism”, and felt that the project would appeal to the conservative Katkov.[11] In letters written in November 1865 an important conceptual change occurred: the “story” had become a “novel”. From then on, Crime and Punishment is referred to as a novel.[12]
داستایفسکی جنایت و مکافات

At the end of November much had been written and was ready; I burned it all; I can confess that now. I didn’t like it myself. A new form, a new plan excited me, and I started all over again.

— Dostoevsky’s letter to his friend Alexander Wrangel in February 1866[13]

In the complete edition of Dostoevsky’s writings published in the Soviet Union, the editors reassembled the writer’s notebooks for Crime and Punishment in a sequence roughly corresponding to the various stages of composition.[citation needed] As a result, there exists a fragmentary working draft of the novella, as initially conceived, as well as two other versions of the text. These have been distinguished as the Wiesbaden edition, the Petersburg edition, and the final plan, involving the shift from a first-person narrator to Dostoevsky’s innovative use of third-person narrative to achieve first-person narrative perspectives.[14] Dostoevsky initially considered four first-person plans: a memoir written by Raskolnikov, his confession recorded eight days after the murder, his diary begun five days after the murder, and a mixed form in which the first half was in the form of a memoir, and the second half in the form of a diary.[15] The Wiesbaden edition concentrates entirely on the moral and psychological reactions of the narrator after the murder. It coincides roughly with the story that Dostoevsky described in his letter to Katkov and, written in the form of a diary or journal, corresponds to what eventually became part 2 of the finished work.[16]

I wrote [this chapter] with genuine inspiration, but perhaps it is no good; but for them[,] the question is not its literary worth, they are worried about its morality. Here I was in the right—nothing was against morality, and even quite the contrary, but they saw otherwise and, what’s more, saw traces of nihilism … I took it back, and this revision of a large chapter cost me at least three new chapters of work, judging by the effort and the weariness; but I corrected it and gave it back.

— Dostoevsky’s letter to A.P. Milyukov[17]

Why Dostoevsky abandoned his initial version remains a matter of speculation. According to Joseph Frank, “one possibility is that his protagonist began to develop beyond the boundaries in which he had first been conceived”.[18] The notebooks indicate that Dostoevsky became aware of the emergence of new aspects of Raskolnikov’s character as the plot developed, and he structured the novel in conformity with this “metamorphosis”.[19] The final version of Crime and Punishment came into being only when, in November 1865, Dostoevsky decided to recast his novel in the third person. This shift was the culmination of a long struggle, present through all the early stages of composition.[20] Once having decided, Dostoevsky began to rewrite from scratch and was able to easily integrate sections of the early manuscript into the final text. Frank says that he did not, as he told Wrangel, burn everything he had written earlier.[21]

Dostoevsky was under great pressure to finish Crime and Punishment on time, as he was simultaneously contracted to finish The Gambler for Stellovsky, who had imposed extremely harsh conditions. Anna Snitkina, a stenographer who later became Dostoevsky’s wife, was of great help to him during this difficult task.[22] The first part of Crime and Punishment appeared in the January 1866 issue of The Russian Messenger, and the last one was published in December 1866.[23]

Rodion Romanovich Raskolnikov, a former law student, lives in extreme poverty in a tiny, rented room in Saint Petersburg. Isolated and antisocial, he has abandoned all attempts to support himself, and is brooding obsessively on a scheme he has devised to murder and rob an elderly pawn-broker. On the pretext of pawning a watch, he visits her apartment, but remains unable to commit himself. Later in a tavern he makes the acquaintance of Semyon Zakharovich Marmeladov, a drunkard who recently squandered his family’s little wealth. Marmeladov tells him about his teenage daughter, Sonya, who has become a prostitute in order to support the family. The next day Raskolnikov receives a letter from his mother in which she describes the problems of his sister Dunya, who has been working as a governess, with her ill-intentioned employer, Svidrigailov. To escape her vulnerable position, and with hopes of helping her brother, Dunya has chosen to marry a wealthy suitor, Luzhin, whom they are coming to meet in Petersburg. Details in the letter suggest that Luzhin is a conceited opportunist who is seeking to take advantage of Dunya’s situation. Raskolnikov is enraged at his sister’s sacrifice, feeling it is the same as what Sonya felt compelled to do. Painfully aware of his own poverty and impotence, his thoughts return to his idea. A further series of internal and external events seem to conspire to compel him toward the resolution to enact it.

In a state of extreme nervous tension, Raskolnikov steals an axe and makes his way once more to the old woman’s apartment. He gains access by pretending he has something to pawn, and then attacks her with the axe, killing her. He also kills her half-sister, Lizaveta, who happens to stumble upon the scene of the crime. Shaken by his actions, he steals only a handful of items and a small purse, leaving much of the pawn-broker’s wealth untouched. Due to sheer good fortune, he manages to escape the building and return to his room undetected.

In a feverish, semi-delirious state Raskolnikov conceals the stolen items and falls asleep exhausted. He is greatly alarmed the next morning when he gets summoned to the police station, but it turns out to be in relation to a debt notice from his landlady. When the officers at the bureau begin talking about the murder, Raskolnikov faints. He quickly recovers, but he can see from their faces that he has aroused suspicion. Fearing a search, he hides the stolen items under a large rock in an empty yard, noticing in humiliation that he hasn’t even checked how much money is in the purse. Without knowing why, he visits his old university friend Razumikhin, who observes that Raskolnikov seems to be seriously ill. Finally he returns to his room where he succumbs to his illness and falls into a prolonged delirium.

When he emerges several days later he finds that Razumikhin has tracked him down and has been nursing him. Still feverish, Raskolnikov listens nervously to a conversation between Razumikhin and the doctor about the status of the police investigation into the murders: a muzhik called Mikolka, who was working in a neighbouring flat at the time, has been detained, and the old woman’s clients are being interviewed. They are interrupted by the arrival of Luzhin, Dunya’s fiancé, who wishes to introduce himself, but Raskolnikov deliberately insults him and kicks him out. He angrily tells the others to leave as well, and then sneaks out himself. He looks for news about the murder, and seems almost to want to draw attention to his own part in it. He encounters the police official Zamyotov, who was present when he fainted in the bureau, and openly mocks the young man’s unspoken suspicions. He returns to the scene of the crime and re-lives the sensations he experienced at the time. He angers the workmen and caretakers by asking casual questions about the murder, even suggesting that they accompany him to the police station to discuss it. As he contemplates whether or not to confess, he sees Marmeladov, who has been struck mortally by a carriage. He rushes to help and succeeds in conveying the stricken man back to his family’s apartment. Calling out for Sonya to forgive him, Marmeladov dies in his daughter’s arms. Raskolnikov gives his last twenty five roubles (from money sent to him by his mother) to Marmeladov’s consumptive widow, Katerina Ivanovna, saying it is the repayment of a debt to his friend.

Feeling renewed, Raskolnikov calls on Razumikhin, and they go back together to Raskolnikov’s building. Upon entering his room Raskolnikov is deeply shocked to see his mother and sister sitting on the sofa. They have just arrived in Petersburg and are ecstatic to see him, but Raskolnikov is unable to speak, and collapses in a faint.

Razumikhin tends to Raskolnikov, and manages to convince the distressed mother and sister to return to their apartment. He goes with them, despite being drunk and rather overwhelmed by Dunya’s beauty. When they return the next morning Raskolnikov has improved physically, but it becomes apparent that he is still mentally distracted and merely forcing himself to endure the meeting. He demands that Dunya break with Luzhin, but Dunya fiercely defends her motives for the marriage. Mrs Raskolnikova has received a note from Luzhin demanding that her son not be present at any future meetings between them. He also informs her that he witnessed her son give the 25 rubles to “an unmarried woman of immoral behavior” (Sonya). Dunya has decided that a meeting, at which both Luzhin and her brother are present, must take place, and Raskolnikov agrees to attend that evening along with Razumikhin. To Raskolnikov’s surprise, Sonya suddenly appears at his door. Timidly, she explains that he left his address with them last night, and that she has come to invite him to attend her father’s funeral. As she leaves, Raskolnikov asks for her address and tells her that he will visit her soon.

At Raskolnikov’s behest, Razumikhin takes him to see the detective Porfiry Petrovich, who is investigating the murders. Raskolnikov immediately senses that Porfiry knows that he is the murderer. Porfiry, who has just been discussing the case with Zamyotov, adopts an ironic tone during the conversation. He expresses extreme curiosity about an article that Raskolnikov wrote some months ago called ‘On Crime’, in which he suggests that certain rare individuals—the benefactors and geniuses of mankind—have a right to ‘step across’ legal or moral boundaries if those boundaries are an obstruction to the success of their idea. Raskolnikov defends himself skillfully, but he is alarmed and angered by Porfiry’s insinuating tone. An appointment is made for an interview the following morning at the police bureau.

Leaving Razumikhin with his mother and sister, Raskolnikov returns to his own building. He is surprised to find an old artisan, whom he doesn’t know, making inquiries about him. Raskolnikov tries to find out what he wants, but the artisan says only one word – “murderer”, and walks off. Petrified, Raskolnikov returns to his room and falls into thought and then sleep. He wakes to find another complete stranger present, this time a man of aristocratic appearance. The man politely introduces himself as Arkady Ivanovich Svidrigailov.

Svidrigailov indulges in an amiable but disjointed monologue, punctuated by Raskolnikov’s terse interjections. He claims to no longer have any romantic interest in Dunya, but wants to stop her from marrying Luzhin, and offer her ten thousand roubles. Raskolnikov refuses the money on her behalf and refuses to facilitate a meeting. Svidrigailov also mentions that his wife, who defended Dunya at the time of the unpleasantness but died shortly afterwards, has left her 3000 rubles in her will.

The meeting with Luzhin that evening begins with talk of Svidrigailov—his depraved character, his presence in Petersburg, the unexpected death of his wife and the 3000 rubles left to Dunya. Luzhin takes offence when Dunya insists on resolving the issue with her brother, and when Raskolnikov draws attention to the slander in his letter, Luzhin becomes reckless, exposing his true character. Dunya tells him to leave and never come back. Now free and with significant capital, they excitedly begin to discuss plans for the future, but Raskolnikov suddenly gets up and leaves, telling them, to their great consternation, that it might be the last time he sees them. He instructs the baffled Razumikhin to remain and always care for them.

Raskolnikov proceeds to Sonya’s place. She is gratified that he is visiting her, but also frightened of his strange manner. He asks a series of merciless questions about her terrible situation and that of Katerina Ivanovna and the children. Raskolnikov begins to realize that Sonya is sustained only by her faith in God. She reveals that she was a friend of the murdered Lizaveta. In fact, Lizaveta gave her a cross and a copy of the Gospels. She passionately reads to him the story of the raising of Lazarus from the Gospel of John. His fascination with her, which had begun at the time when her father spoke of her, increases and he decides that they must face the future together. As he leaves he tells her that he will come back tomorrow and tell her who killed her friend Lizaveta.

When Raskolnikov presents himself for his interview, Porfiry resumes and intensifies his insinuating, provocative, ironic chatter, without ever making a direct accusation. With Raskolnikov’s anger reaching fever pitch, Porfiry hints that he has a “little surprise” for him behind the partition in his office, but at that moment there is a commotion outside the door and a young man (Mikolka the painter) bursts in, followed by some policemen. To both Porfiry and Raskolnikov’s astonishment, Mikolka proceeds to loudly confess to the murders. Porfiry doesn’t believe the confession, but he is forced to let Raskolnikov go. Back at his room Raskolnikov is horrified when the old artisan suddenly appears at his door. But the man bows and asks for forgiveness: he had been Porfiry’s “little surprise”, and had heard Mikolka confess. He had been one of those present when Raskolnikov returned to the scene of the murders, and had reported his behavior to Porfiry.

Raskolnikov attends the Marmeladovs’ post-funeral banquet at Katerina Ivanovna’s apartment. The atmosphere deteriorates as guests become drunk and the half-mad Katerina Ivanovna engages in a verbal attack on her German landlady. With chaos descending, everyone is surprised by the sudden and portentous appearance of Luzhin. He sternly announces that a 100-ruble banknote disappeared from his apartment at the precise time that he was being visited by Sonya, whom he had invited in order to make a small donation. Sonya fearfully denies stealing the money, but Luzhin persists in his accusation and demands that someone search her. Outraged, Katerina Ivanovna abuses Luzhin and sets about emptying Sonya’s pockets to prove her innocence, but a folded 100-ruble note does indeed fly out of one of the pockets. The mood in the room turns against Sonya, Luzhin chastises her, and the landlady orders the family out. But Luzhin’s roommate Lebezyatnikov angrily asserts that he saw Luzhin surreptitiously slip the money into Sonya’s pocket as she left, although he had thought at the time that it was a noble act of anonymous charity. Raskolnikov backs Lebezyatnikov by confidently identifying Luzhin’s motive: a desire to avenge himself on Raskolnikov by defaming Sonya, in hopes of causing a rift with his family. Luzhin is discredited, but Sonya is traumatized, and she runs out of the apartment. Raskolnikov follows her.

Back at her room, Raskolnikov draws Sonya’s attention to the ease with which Luzhin could have ruined her, and consequently the children as well. But it is only a prelude to his confession that he is the murderer of the old woman and Lizaveta. Painfully, he tries to explain his abstract motives for the crime to the uncomprehending Sonya. She is horrified, not just at the crime, but at his own self-torture, and tells him that he must hand himself in to the police. Lebezyatnikov appears and tells them that the landlady has kicked Katerina Ivanovna out of the apartment and that she has gone mad. They find Katerina Ivanovna surrounded by people in the street, completely insane, trying to force the terrified children to perform for money, and near death from her illness. They manage to get her back to Sonya’s room, where, distraught and raving, she dies. To Raskolnikov’s surprise, Svidrigailov suddenly appears and informs him that he will be using the ten thousand rubles intended for Dunya to make the funeral arrangements and to place the children in good orphanages. When Raskolnikov asks him what his motives are, he laughingly replies with direct quotations of Raskolnikov’s own words, spoken when he was trying to explain his justifications for the murder to Sonya. Svidrigailov has been residing next door to Sonya, and overheard every word of the murder confession.

Razumikhin tells Raskolnikov that Dunya has become troubled and distant after receiving a letter from someone. He also mentions, to Raskolnikov’s astonishment, that Porfiry no longer suspects him of the murders. As Raskolnikov is about to set off in search of Svidrigailov, Porfiry himself appears and politely requests a brief chat. He sincerely apologises for his previous behavior and seeks to explain the reasons behind it. Strangely, Raskolnikov begins to feel alarmed at the thought that Porfiry might think he is innocent. But Porfiry’s changed attitude is motivated by genuine respect for Raskolnikov, not by any thought of his innocence, and he concludes by expressing his absolute certainty that Raskolnikov is indeed the murderer. He claims that he will be arresting him soon, but urges him to confess to make it easier on himself. Raskolnikov chooses to continue the struggle.

Raskolnikov finds Svidrigailov at an inn and warns him against approaching Dunya. Svidrigailov, who has in fact arranged to meet Dunya, threatens to go to the police, but Raskolnikov is unconcerned and follows when he leaves. When Raskolnikov finally turns home, Dunya, who has been watching them, approaches Svidrigailov and demands to know what he meant in his letter about her brother’s “secret”. She reluctantly accompanies him to his rooms, where he reveals what he overheard and attempts to use it to make her yield to his desire. Dunya, however, has a gun and she fires at him, narrowly missing: Svidrigailov gently encourages her to reload and try again. Eventually she throws the gun aside, but Svidrigailov, crushed by her hatred for him, tells her to leave. Later that evening he goes to Sonya to discuss the arrangements for Katerina Ivanovna’s children. He gives her 3000 rubles, telling her she will need it if she wishes to follow Raskolnikov to Siberia. He spends the night in a miserable hotel and the following morning commits suicide in a public place.

Raskolnikov says a painful goodbye to his mother, without telling her the truth. Dunya is waiting for him at his room, and he tells her that he will be going to the police to confess to the murders. He stops at Sonya’s place on the way and she gives him a crucifix. At the bureau, he learns of Svidrigailov’s suicide, and almost changes his mind, even leaving the building. However, he sees Sonya (who has followed him) looking at him in despair, and he returns to make a full and frank confession to the murders.

Due to the fullness of his confession at a time when another man had already confessed, Raskolnikov is sentenced to only eight years of penal servitude. Dunya and Razumikhin marry and plan to move to Siberia, but Raskolnikov’s mother falls ill and dies. Sonya follows Raskolnikov to Siberia, but he is initially hostile towards her as he is still struggling to acknowledge moral culpability for his crime, feeling himself to be guilty only of weakness. It is only after some time in prison that his redemption and moral regeneration begin under Sonya’s loving influence.

In Crime and Punishment, Dostoevsky fuses the personality of his main character, Rodion Romanovich Raskolnikov, with his new anti-radical ideological themes. The main plot involves a murder as the result of “ideological intoxication,” and depicts all the disastrous moral and psychological consequences that result from the murder. Raskolnikov’s psychology is placed at the center, and carefully interwoven with the ideas behind his transgression; every other feature of the novel illuminates the agonizing dilemma in which Raskolnikov is caught.[24] From another point of view, the novel’s plot is another variation of a conventional nineteenth-century theme: an innocent young provincial comes to seek his fortune in the capital, where he succumbs to corruption, and loses all traces of his former freshness and purity. However, as Gary Rosenshield points out, “Raskolnikov succumbs not to the temptations of high society as Honoré de Balzac’s Rastignac or Stendhal’s Julien Sorel, but to those of rationalistic Petersburg”.[25]

Raskolnikov (Rodion Romanovitch) is the protagonist, and the novel focuses primarily on his perspective. A 23-year-old man and former student, now destitute, Raskolnikov is described in the novel as “exceptionally handsome, taller than average in height, slim, well built, with beautiful dark eyes and dark brown hair.” On the one hand, he is cold, apathetic, and antisocial; on the other, he can be surprisingly warm and compassionate. He commits murder as well as acts of impulsive charity. His chaotic interaction with the external world and his nihilistic worldview might be seen as causes of his social alienation or consequences of it.

Despite its title, the novel does not so much deal with the crime and its formal punishment as with Raskolnikov’s internal struggle – the torments of his own conscience, rather than the legal consequences of committing the crime. Believing society would be better for it, Raskolnikov commits murder with the idea that he possesses enough intellectual and emotional fortitude to deal with the ramifications, but his sense of guilt soon overwhelms him to the point of psychological and somatic illness. It is only in the epilogue that he realizes his formal punishment, having decided to confess and end his alienation from society.

Sonya (Sofya Semyonovna Marmeladova), is the daughter of a drunkard named Semyon Zakharovich Marmeladov, whom Raskolnikov meets in a tavern at the beginning of the novel. She is often characterized as self-sacrificial, shy, and innocent, despite being forced into prostitution to help her family. Raskolnikov discerns in her the same feelings of shame and alienation that he experiences, and she becomes the first person to whom he confesses his crime. Sensing his deep unhappiness, she supports him, even though she was friends with one of the victims (Lizaveta). Throughout the novel, Sonya is an important source of moral strength and rehabilitation for Raskolnikov.

Razumíkhin (Dmitry Prokofyich) is Raskolnikov’s loyal friend and also a former law student. The character is intended to represent something of a reconciliation between faith and reason (razum, “sense”, “intelligence”). He jokes that his name is actually ‘Vrazumíkhin’ – a name suggesting “to bring someone to their senses”.[26] He is upright, strong, resourceful and intelligent, but also somewhat naïve – qualities that are of great importance to Raskolnikov in his desperate situation. He admires Raskolnikov’s intelligence and character, refuses to give any credence to others’ suspicions, and supports him at all times. He looks after Raskolnikov’s family when they come to Petersburg, falling in love with and later marrying Dunya.

Dunya (Avdotya Romanovna Raskolnikova) – Raskolnikov’s beautiful and strong-willed sister who works as a governess. She initially plans to marry the wealthy but unsavory lawyer Luzhin, thinking it will enable her to ease her family’s desperate financial situation and escape her former employer Svidrigailov. Her situation is a factor in Raskolnikov’s decision to commit the murder. In St. Petersburg, she is eventually able to escape the clutches of both Luzhin and Svidrigailov, and later marries Razumikhin.

Luzhin (Pyotr Petrovich) – A well-off lawyer who is engaged to Dunya in the beginning of the novel. His motives for the marriage are dubious, as he more or less states that he has sought a woman who will be completely beholden to him. He slanders and falsely accuses Sonya of theft in an attempt to harm Raskolnikov’s relations with his family. Luzhin represents immorality, in contrast to Svidrigaïlov’s amorality, and Raskolnikov’s misguided morality.

Svidrigaïlov (Arkady Ivanovich) – Sensual, depraved, and wealthy former employer and former pursuer of Dunya. He overhears Raskolnikov’s confessions to Sonya and uses this knowledge to torment both Dunya and Raskolnikov, but does not inform the police. Despite his apparent malevolence, Svidrigaïlov seems to be capable of generosity and compassion. When Dunya tells him she could never love him (after attempting to shoot him) he lets her go. He tells Sonya that he has made financial arrangements for the Marmeladov children to enter an orphanage, and gives her three thousand rubles, enabling her to follow Raskolnikov to Siberia. Having left the rest of his money to his juvenile fiancée, he commits suicide.

Porfiry Petrovich – The head of the Investigation Department in charge of solving the murders of Lizaveta and Alyona Ivanovna, who, along with Sonya, moves Raskolnikov towards confession. Unlike Sonya, however, Porfiry does this through psychological means, seeking to confuse and provoke the volatile Raskolnikov into a voluntary or involuntary confession. He later drops these methods and sincerely urges Raskolnikov to confess for his own good.

Dostoevsky’s letter to Katkov reveals his immediate inspiration, to which he remained faithful even after his original plan evolved into a much more ambitious creation: a desire to counteract what he regarded as nefarious consequences arising from the doctrines of Russian nihilism.[27] In the novel, Dostoevsky pinpointed the dangers of both utilitarianism and rationalism, the main ideas of which inspired the radicals, continuing a fierce criticism he had already started with his Notes from Underground.[28] Dostoevsky utilized the characters, dialogue and narrative in Crime and Punishment to articulate an argument against Westernizing ideas. He thus attacked a peculiar Russian blend of French utopian socialism and Benthamite utilitarianism, which had developed under revolutionary thinkers such as Nikolai Chernyshevsky and became known as rational egoism.
The radicals refused to recognize themselves in the novel’s pages, since Dostoevsky pursued nihilistic ideas to their most extreme consequences. Dimitri Pisarev ridiculed the notion that Raskolnikov’s ideas could be identified with those of the radicals of the time. The radicals’ aims were altruistic and humanitarian, but they were to be achieved by relying on reason and suppressing the spontaneous outflow of Christian compassion. Chernyshevsky’s utilitarian ethic proposed that thought and will in Man were subject to the laws of physical science.[29] Dostoevsky believed that such ideas limited man to a product of physics, chemistry and biology, negating spontaneous emotional responses. In its latest variety, Russian nihilism encouraged the creation of an élite of superior individuals to whom the hopes of the future were to be entrusted.[30]
داستایفسکی جنایت و مکافات

Raskolnikov exemplifies the potentially disastrous hazards contained in such an ideal. Contemporary scholar Joseph Frank writes that “the moral-psychological traits of his character incorporate this antinomy between instinctive kindness, sympathy, and pity on the one hand and, on the other, a proud and idealistic egoism that has become perverted into a contemptuous disdain for the submissive herd”.[31] Raskolnikov’s inner conflict in the opening section of the novel results in a utilitarian-altruistic justification for the proposed crime: why not kill a wretched and “useless” old moneylender to alleviate the human misery? Dostoevsky wants to show that this utilitarian style of reasoning had become widespread and commonplace; it was by no means the solitary invention of Raskolnikov’s tormented and disordered mind.[32] Such radical and utilitarian ideas act to reinforce the innate egoism of Raskolnikov’s character, and help justify his contempt for humanity’s lower qualities and ideals. He even becomes fascinated with the majestic image of a Napoleonic personality who, in the interests of a higher social good, believes that he possesses a moral right to kill. Indeed, his “Napoleon-like” plan impels him toward a well-calculated murder, the ultimate conclusion of his self-deception with utilitarianism.[33]

Dostoevsky was among the first to recognize the symbolic possibilities of city life and imagery drawn from the city. I. F. I. Evnin regards Crime and Punishment as the first great Russian novel “in which the climactic moments of the action are played out in dirty taverns, on the street, in the sordid back rooms of the poor”.[34]

Dostoevsky’s Petersburg is the city of unrelieved poverty; “magnificence has no place in it, because magnificence is external, formal abstract, cold”. Dostoevsky connects the city’s problems to Raskolnikov’s thoughts and subsequent actions.[35] The crowded streets and squares, the shabby houses and taverns, the noise and stench, all are transformed by Dostoevsky into a rich store of metaphors for states of mind. Donald Fanger asserts that “the real city … rendered with a striking concreteness, is also a city of the mind in the way that its atmosphere answers Raskolnikov’s state and almost symbolizes it. It is crowded, stifling, and parched.”[36]

In his depiction of Petersburg, Dostoevsky accentuates the squalor and human wretchedness that pass before Raskolnikov’s eyes. He uses Raskolnikov’s encounter with Marmeladov to contrast the heartlessness of Raskolnikov’s convictions with a Christian approach to poverty and wretchedness.[32] Dostoevsky believes that the moral “freedom” propounded by Raskolnikov is a dreadful freedom “that is contained by no values, because it is before values”. In seeking to affirm this “freedom” in himself, Raskolnikov is in perpetual revolt against society, himself, and God.[37] He thinks that he is self-sufficient and self-contained, but at the end “his boundless self-confidence must disappear in the face of what is greater than himself, and his self-fabricated justification must humble itself before the higher justice of God”.[38] Dostoevsky calls for the regeneration and renewal of “sick” Russian society through the re-discovery of its national identity, its religion, and its roots.[39]

The novel is divided into six parts, with an epilogue. The notion of “intrinsic duality” in Crime and Punishment has been commented upon, with the suggestion that there is a degree of symmetry to the book.[40] Edward Wasiolek who has argued that Dostoevsky was a skilled craftsman, highly conscious of the formal pattern in his art, has likened the structure of Crime and Punishment to a “flattened X”, saying:

Parts I-III [of Crime and Punishment] present the predominantly rational and proud Raskolnikov: Parts IV–VI, the emerging “irrational” and humble Raskolnikov. The first half of the novel shows the progressive death of the first ruling principle of his character; the last half, the progressive birth of the new ruling principle. The point of change comes in the very middle of the novel.[41]

This compositional balance is achieved by means of the symmetrical distribution of certain key episodes throughout the novel’s six parts. The recurrence of these episodes in the two halves of the novel, as David Bethea has argued, is organized according to a mirror-like principle, whereby the “left” half of the novel reflects the “right” half.[40]

The seventh part of the novel, the Epilogue, has attracted much attention and controversy. Some of Dostoevsky’s critics have criticized the novel’s final pages as superfluous, anti-climactic, unworthy of the rest of the work,[42] while others have defended it, offering various schemes that they claim prove its inevitability and necessity. Steven Cassedy argues that Crime and Punishment “is formally two distinct but closely related, things, namely a particular type of tragedy in the classical Greek mold and a Christian resurrection tale”.[43] Cassedy concludes that “the logical demands of the tragic model as such are satisfied without the Epilogue in Crime and Punishment … At the same time, this tragedy contains a Christian component, and the logical demands of this element are met only by the resurrection promised in the Epilogue”.[44]

Crime and Punishment is written from a third-person omniscient perspective. It is told primarily from the point of view of Raskolnikov, but does at times switch to the perspective of other characters such as Svidrigaïlov, Razumikhin, Luzhin, Sonya or Dunya. This narrative technique, which fuses the narrator very closely with the consciousness and point of view of the central characters, was original for its period. Frank notes that Dostoevsky’s use of time shifts of memory and manipulation of temporal sequence begins to approach the later experiments of Henry James, Joseph Conrad, Virginia Woolf, and James Joyce. A late nineteenth-century reader was, however, accustomed to more orderly and linear types of expository narration. This led to the persistence of the legend that Dostoevsky was an untidy and negligent craftsman, and to observations like the following by Melchior de Vogüé: “A word … one does not even notice, a small fact that takes up only a line, have their reverberations fifty pages later … [so that] the continuity becomes unintelligible if one skips a couple of pages”.[45]

Dostoevsky uses different speech mannerisms and sentences of different length for different characters. Those who use artificial language—Luzhin, for example—are identified as unattractive people. Mrs. Marmeladov’s disintegrating mind is reflected in her language. In the original Russian text, the names of the major characters have something of a double meaning, but in translation the subtlety of the Russian language is predominantly lost due to differences in language structure and culture. For example, the original Russian title (“Преступление и наказание”) is not the direct equivalent to the English “Crime and Punishment”. “Преступление” (Prestupléniye) is literally translated as ‘a stepping across’. The physical image of crime as crossing over a barrier or a boundary is lost in translation, as is the religious implication of transgression.[46]

The first part of Crime and Punishment published in the January and February issues of The Russian Messenger met with public success. In his memoirs, the conservative belletrist Nikolay Strakhov recalled that in Russia Crime and Punishment was the literary sensation of 1866.[47] Tolstoy’s novel War and Peace was being serialized in The Russian Messenger at the same time as Crime and Punishment.

The novel soon attracted the criticism of the liberal and radical critics. G.Z. Yeliseyev sprang to the defense of the Russian student corporations, and wondered, “Has there ever been a case of a student committing murder for the sake of robbery?” Pisarev, aware of the novel’s artistic value, described Raskolnikov as a product of his environment, and argued that the main theme of the work was poverty and its results. He measured the novel’s excellence by the accuracy with which Dostoevsky portrayed the contemporary social reality, and focused on what he regarded as inconsistencies in the novel’s plot. Strakhov rejected Pisarev’s contention that the theme of environmental determinism was essential to the novel, and pointed out that Dostoevsky’s attitude towards his hero was sympathetic: “This is not mockery of the younger generation, neither a reproach nor an accusation—it is a lament over it.”[48] Solovyov felt that the meaning of the novel, despite the common failure to understand it, is clear and simple: a man who considers himself entitled to ‘step across’ discovers that what he thought was an intellectually and even morally justifiable transgression of an arbitrary law turns out to be, for his conscience, “a sin, a violation of inner moral justice… that inward sin of self-idolatry can only be redeemed by an inner act of self-renunciation.”[49]

The early Symbolist movement that dominated Russian letters in the 1880s was concerned more with aesthetics than the visceral realism and intellectuality of Crime and Punishment, but a tendency toward mysticism among the new generation of symbolists in the 1900s led to a reevaluation of the novel as an address to the dialectic of spirit and matter.[50] In the character of Sonya (Sofya Semyonovna) they saw an embodiment of both the Orthodox feminine principle of hagia sophia (holy wisdom) –”at once sexual and innocent, redemptive both in her suffering and her veneration of suffering”, and the most important feminine deity of Russian folklore mat syra zemlya (moist mother earth).[51] Raskolnikov is a “son of Earth” whose egoistic aspirations lead him to ideas and actions that alienate him from the very source of his strength, and he must bow down to her before she can relieve him of the terrible burden of his guilt.[52][53] Philosopher and Orthodox theologian Nikolay Berdyaev shared Solovyov and the symbolists’ sense of the novel’s spiritual significance, seeing it as an illustration of the modern age’s hubristic self-deification, or what he calls “the suicide of man by self-affirmation”. Raskolnikov answers his question of whether he has the right to kill solely by reference to his own arbitrary will, but, according to Berdyaev, these are questions that can only be answered by God, and “he who does not bow before that higher will destroys his neighbor and destroys himself: that is the meaning of Crime and Punishment”.[54][55]

Crime and Punishment was regarded as an important work in a number of 20th century European cultural movements, notably the Bloomsbury Group, psychoanalysis, and existentialism. Of the writers associated with Bloomsbury, Virginia Woolf, John Middleton Murry and D. H. Lawrence are some of those who have discussed the work. Freud held Dostoevsky’s work in high esteem, and many of his followers have attempted psychoanalytical interpretations of Raskolnikov.[56] Among the existentialists, Sartre and Camus in particular have acknowledged Dostoevsky’s influence.[57]

The affinity of Crime and Punishment with both religious mysticism and psychoanalysis led to suppression of discussion in Soviet Russia: interpretations of Raskolnikov tended to align with Pisarev’s idea of reaction to unjust socio-economic conditions.[58] An exception was the work of Mikhail Bakhtin, considered by many commentators to be the most original and insightful analyst of Dostoevsky’s work. In Problems of Dostoevsky’s Poetics, Bakhtin argues that attempts to understand Dostoevsky’s characters from the vantage point of a pre-existing philosophy, or as individualized ‘objects’ to be psychologically analysed, will always fail to penetrate the unique “artistic architechtonics” of his works.[59] In such cases, both the critical approach and the assumed object of investigation are ‘monological’: everything is perceived as occurring within the framework of a single overarching perspective, whether that of the critic or that of the author. Dostoevsky’s art, Bakhtin argues, is inherently ‘dialogical’: events proceed on the basis of interaction between self-validating subjective voices, often within the consciousness of an individual character, as is the case with Raskolnikov. Raskolnikov’s consciousness is depicted as a battleground for all the conflicting ideas that find expression in the novel: everyone and everything he encounters becomes reflected and refracted in a “dialogized” interior monologue.[60] He has rejected external relationships and chosen his tormenting internal dialogue; only Sonya is capable of continuing to engage with him despite his cruelty. His openness to dialogue with Sonya is what enables him to cross back over the “threshold into real-life communication (confession and public trial)—not out of guilt, for he avoids acknowledging his guilt, but out of weariness and loneliness, for that reconciling step is the only relief possible from the cacophony of unfinalized inner dialogue.”[61]

The Garnett translation was the dominant translation for more than 80 years after its publication in 1914. Since the 1990s, McDuff and Pevear/Volokhonsky have become its major competitors.[62]

There have been over 25 film adaptations of Crime and Punishment. They include:

Text

Sources

Criticisms

Online text

Maps



Full text in old orthography (russian)Downloads-icon

برای خرید و دانلود  کتاب جنایت و مکافات  نوشته  فئودور داستایفسکی  و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر،  اپلیکیشن طاقچه  را رایگان نصب کنید.

داستایفسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

فئودور داستایفسکی، یکی از تاثیرگذارترین رمان‌نویسان جهان است که در طول زندگی‌اش در زادگاه خود بسیار مشهور بود و اکنون نیز در جهان کمتر کسی او را نمی‌شناسد. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است به نحوی که سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. عمده داستان‌های او همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی ا‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش.

داستایوفسکی در سال ۱۸۴۳ نخستین رمان خود به نام بیچارگان را نوشت که داستانی درباره‌ی کارگران فقیر دولتی بود و مورد تشویق یک منتقد خوش‌نام واقع شد، اما رمان دوم داستایوفسکی، همزاد (۱۸۴۶) و همچنین نوشته‌های بعدی او طی دهه‌ی ۱۸۴۰ با استقبال چندانی مواجه نشدند. با این حال همزاد امروزه به عنوان یکی از رمان‌های جلوتر از زمان خود شناخته می‌شود. عدم موفقیت همزاد موجب شد زندگی داستایوفسکی از سال ۱۸۴۶ تا ۱۸۴۹ گرفتار بی‌هدفی شده و همچنین دست‌نوشته‌هایش بیشتر شبیه تجربه‌هایی با فرم‌های مختلف به نظر برسند.

در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه «مردم فقیر» را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان‌های «همزاد»، «آقای پروخارچین» و «خانم صاحبخانه» را نوشت.داستایفسکی جنایت و مکافات

در فاصله سال‌های ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۴ کتاب‌های «خاطرات خانه اموات» و «آزردگان» را به چاپ رساند. در ۱۸۶۶ «جنایت و مکافات» را نوشت و در اکتبر همان سال رمان «قمارباز» را در ۲۶ روز نوشت.

نوشتن «ابله» را در ۱۸۶۹ به پایان رساند و «همیشه شوهر» را در پاییز همان سال نوشت.

در ژوئیه ۱۸۷۱ «جن‌زدگان»، در زمستان ۱۸۷۵ «جوان خام» و در طول سال‌های ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰، «برادران کارامازوف» را نوشت.

در رمان‌های او درکی عمیق نسبت به چگونگی کارکرد ذهن انسان و همچنین مسائل پیچیده‌ی روانی به چشم می‌خورد. نفوذ روان‌شناختی نوشته‌های داستایفسکی به تاریک‌‌ترین حفره‌های روح انسان‌ها، تاثیری بی‌سابقه بر ادبیات قرن بیستم گذاشت، تا جایی که بسیاری او را یکی از بزرگ‌ترین روان‌شناسان تاریخ ادبیات می‌خوانند. تخصص او در تجزیه و تحلیل حالات روحی بیمارگونه‌ای که منجر به جنون، قتل و خودکشی می‌شود و همچنین در کشف احساساتی مانند تحقیر، خودویران‌گری، سلطه‌ی ظالمانه و خشم قاتل منجر به تصویرسازی‌هایی در رمان‌هایش شده که آن‌ها را در دل تاریخ ادبیات ماندگار کرده‌اند.

فئودور داستایفسکی پس از فرستادن فصل آخر برادران کارامازوف برای ناشرش، در ۲۸ ژانویه‌ی ۱۸۸۱ در سن پطرزبورگ چشم از جهان فروبست. او در زمان مرگش بر قله‌ی ادبیات روسیه قرار داشت و بسیاری از مردم روسیه در سوگ از دست دادن او فرو رفتند. داستایوفسکی در زمان مرگش در اروپا نیز تا حدی شناخته شده بود و امروزه نیز در حوزه‌های ادبی، سینمایی و ادبی استقبال زیادی از آثار او‌ می‌شود.

کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایفسکی نویسنده سرشناس اهل روسیه است. داستایسفکی در این کتاب با تحلیل انگیزه‌های جوانی که بر حسب اتفاق تبدیل به قاتل شده است و روانکاوری انگیزه‌های وی به بررسی مسائلی همچون رابطه افراد با درون خویش، جهان پیرامون و خدا می‌پردازد. اصغر رستگار کتاب جنایت و مکافات را به فارسی ترجمه و موسسه انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.

فئودور داستایوسکی کتاب جنایت و مکافات را در سال ۱۸۶۶ نوشت. هفت سال پیش از نگارش آن، داستایسفکی در سال ۱۸۵۹، در نامه‌ای به برادرش، گفته بود طرح این داستان را در زندان ریخته، در دورانی که با درد و دریغ و سرخوردگی روزگار می‌گذراند. او این اثر را اقرارنامه‌یی در شکلِ رمان خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با خونِ دل خود بنویسد.

داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکف» را روایت می‌کند که مرتکب قتل می‌شود؛ بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیل‌شان عاجز است. راسکولنیکف زن رباخواری را همراه با خواهرش، که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، می‌کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می‌بیند و آن‌ها را پنهان می‌کند و خود نیز دچار آشفتگی و بیماری می‌شود. کار جوان داستان بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است، به جنون می‌کشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود، می‌شود.

اگر علاقه‌مند به ادبیات کلاسیک و نویسندگان روسی هستید، حتما کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوسکی که سبکی واقع گراینه دارد را بخوانید. بسیاری جنایت و مکافات را مشهورترین اثر این نویسنده مشهور روسی و ازجمله مهم‌ترین آثار ادبیات روسیه می‌دانند و خواندن آن بی‌شک تجربه‌ای لذت بخش برای خواننده خواهد بود.

فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسنده مشهور و تأثیرگذار قرن نوزده اهل روسیه است. وی در سال ۱۸۲۱ در مسکو متولد شد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در نوجوانی همراه با برادرش به مدرسه شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده‌سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید. او با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. داستایفسکی در تابستان ۱۸۴۴ اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد و پس از آن به داستان‌نویسی مشغول شد. پس از آن داستایفسکی وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد اما پس از مدتی جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد و وی به چهار سال زندان در سیبری محکوم شد.

ویژگی منحصر به فرد آثار داستایفسکی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. اکثر داستان‌های این نویسنده سرگذشت مردمی‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش همچون خودش است.

ازجمله مهم‌ترین آثار منتشر شده از داستایوسفکی عبارت هستند از: بیچارگان، همزاد، خانم صاحبخانه، قمارباز، ابله، برادران کارامازوف و…

هرکی موافقه این کتاب رایگان بشه تو طرح طاقچه لایک کنه

هرکی موافقه این کتاب رایگان بشه تو طرح طاقچه لایک کنه

جنایت برخاسته از فقر و فلاکت و مکافات عمل مرتکب شده
عنوان کتاب کاملا متناسب با رمان هستش و در همون ۱۰۰ صفحه ابتدایی به ارتباطش پی می برید و این امر تا پایان داستان همراه شما خواهد بود
تنها نقطه ضعف

چهار ماه پیش کتاب جنایات و مکافات رو مطالعه کردم ولی همان زمان که کتاب به پایان رسید متوجه شاهکار بودنش نشدم و وقتی که زمان میگذره و میبینم که چقدر شخصیت پردازی قوی بوده که بنده هنوز کاملا شخصیت

‍ 📚جنایت و مکافات
👤فئودور داستایفسکی
«جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایفسکی را باید نقطه اوج ادبیات روان‌شناسانه در نظر گرفت که جدال خیر و شر و چالش‌های روحی و روانی آدمی را به شکلی قدرتمند در خود منعکس کرده است. این

هیچ کتابی به اندازه ی این کتاب منو تحت فشار قرار نداده
قشنگ حس میکنم قلبم فشرده میشه
و چقدر هنر نویسنده در روانکاوی قاتل و صحنه آرایی خوبه که همزادپنداری من رو انقدر برانگیخته

من این ترجمه را نخوانده‌ام اما درباره‌ی کتاب باید بگویم شاهکار است. شما با کتابی سر و کار خواهید داشت که پس از اتمام آن هرگز تا پایان عمر فراموشش نخواهید کرد. نویسنده با توصیف شخصیت‌های داستان شمارا نیز به

سلام. خواندن آثار مرحوم مغفور فئودور داستایوفسکی برای هر کتابخوانی از اوجب واجبات است و نخواندن آثار وی گناه کبیره است.

بار دیگر جنایت و مکافات که در آن غرق می شوم… در حالی که کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم از نادر ابراهیمی فقید رو در دست داشتم و خواندش را تمام کردم غرق در دنیای رازآلود و

کتاب معروفیه نیاز به معرفی نداره
حس عجیبی به آدم دست میده وقتی به درون یه قاتل یا روسپی پی میبری.

طاقچه سایت و اپلیکیشن دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است. در طاقچه هزاران کتاب، مجله، روزنامه و کتاب گویا را می‌توانید دانلود کنید و با موبایل، تبلت و رایانه آن‌ها را بخوانید. در طاقچه کتاب‌های روانشناسی، رمان و داستان، کتاب‌های تاریخی، کتاب فلسفی و هزاران کتاب رایگان برای دانلود وجود دارد.

© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه کتاب الکترونیک طاقچه است.

با کد تخفیف Salam اولین کتابتان را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کنید

اگر به رسم سرخپوست‌ها بخواهیم لقبی به داستایفسکی بدهیم، او را باید «همیشه قلم به دست» نامید. او از دوران ابتدایی زندگی‌اش مشغول نوشتن بوده است و اگر یکی از کتاب‌هایش را خوانده باشید، احتمالا متوجه جادوی قلم او شده‌اید. قلم داستایفسکی روح و روان شخصیت‌هایش را می‌کاود. به باور بسیاری از منتقدان، جنایت و مکافات بهترین اثر داستایفسکی است. از قضا این کتاب یکی از نمونه‌های خوب ادبی است که نشان می‌دهد عنوان کتاب چقدر می‌تواند بازگوکننده‌ی داستانش باشد؛ داستان یک جنایت و مکافاتی که به همراه دارد.

پیشنهاد می‌کنیم اگر به خواندن رمان‌های روسی علاقه دارید، یادداشت «اسم و مکافات: چگونه موقع خواندن رمان‌های روسی سردرد نگیریم؟» را هم بخوانید.

فئودور داستایفسکی به عنوان روزنامه‌نگار، سردبیر و رمان‌نویس آثار بسیاری از خود به جا گذاشته است. تمرکز اصلی او در نوشته‌هایش  بر روی روشن ساختن اندیشه‌های قهرمانان کتابش بوده است. او شخصیت‌های داستانی‌اش را در موقعیت‌های مختلف قرار می‌داد تا علل فلسفی، فرهنگی و اجتماعی اعمال آن‌ها را بسنجد. برای داستایفسکی مسائل اخلاقی اهمیت ویژه‌ای داشت. او یکی از سوال‌های بنیادین اخلاقی را در کتاب جنایت و مکافات مطرح کرد: «جنایت با ذات انسان سازگار است یا نه؟»

بازار روزنامه‌ها با اخبار هیجانی در قرن نوزدهم در روسیه داغ بود. تصور کنید یکی از این روزنامه‌ها را در دست دارید و خبری می‌خوانید درباره‌ی کودکی که برادران و خواهرانش را کشته، سپس خودش را دار زده و تکه کاغذی به جا گذاشته و نوشته است: «به این علت چنین کردم که تعدادمان خیلی زیاد بود.»داستایفسکی جنایت و مکافات

احتمالا خواندن این گزارش شما را منقلب و آشفته بسازد و احساساتان را برانگیزد. اما داستایفسکی به شدت جذب چنین خبری می‌شد. او می‌خواست بداند که چرا چنین اتفاقی افتاده؟ در لحظه‌ای که کودک مرتکب قتل شده به چه فکر می‌کرده؟ چه چیز‌هایی او را به انجام چنین قتلی سوق داده؟ الگوبرداری از آدم‌های واقعی از اخبار روزنامه‌ها در ساخت چند شخصیت کتاب‌های مهم داستایفسکی دیده می‌شود. یکی از این شخصیت‌ها، قهرمان کتاب جنایت و مکافات است که از گزارشی الهام گرفته که زمانی سر و صدای بسیاری به راه انداخت. گزارش دانشجویی در مسکو که با انگیزه‌هایی نزدیک به شخصیت جنایت و مکافات دست به قتل یک رباخوار زد.

پیشنهاد می‌کنیم ویدیو زیر که درباره کتاب جنایت و مکافات است، مشاهده کنید.

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: اصغر رستگار

انتشارات نگاه

ماجرای جنایت و مکافات حول زندگی یک دانشجوی رشته‌ی حقوق به نام «رادیون راسکولنیکف» می‌چرخد. جوانی که فشار فقر دارد خردش می‌کند. او اصولی برای خود دارد و بر اساس این اصول هم دست به قتل می‌زند. شخصیت راسکولنیکف مرد جوانی است که با پا فراتر از مرزها گذاشتن و انجام ناهنجاری به اندیشه‌های خودش جامه‌ی عمل می‌پوشاند. او هیچ اصل و قاعده‌ی تحمیلی از جامعه را نمی‌پذیرد. شخصیتی آزمون‌گراست و تا ته‌وتوی یک چیز را درنیاورد، دست برنمی‌دارد. تا آخرین مرزها پیش می‌رود و رنج حاصل از آن را به جان می‌خرد. داستایفسکی نویسنده‌ی واقع‌گرایی بود که همیشه چشمی هم به وضعیت اجتماعی آن روز روس‌یه داشت. شخصیت‌های او نماینده‌ی مردم روسیه هستند.

«ویل دورانت» در یادداشت‌های خود بر ادبیات جهان درباره‌ی کتاب‌های نویسندگان روسی می‌نویسد: «من از روس‌ها می‌ترسم. توان، طاقت، جرئت و نیرویشان را هم در ادبیات، در ارتش و در وجود دانشمندان، آهنگسازان، باله، سینما و هم در حفظ دولت پیچیده و نامتعارفشان احساس می‌کنم. در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم تولستوی و داستایفسکی بزرگترین رمان‌های همه‌ی اعصار را خلق کردند. در موسیقی به چنان پیشرفتی رسیدند که برتری آلمان را در سمفونی و قدرت ایتالیا در اپرا را زیر سوال بردند. این روس‌ها بودند که ارتش هیتلر را از استالینگراد به برلین عقب راندند و جنگ علیه نازی‌ها را به پایان رساندند. سطری از نوشته‌ی‌ داستایفسکی «اگر خدا مرده باشد همه چیز مجاز است.» زوال اخلاقی دنیای مسیحیت را نشان همگان داد.»

مضمون کتاب جنایت و مکافات، قتل و تاثیر آن بر قاتل است. درون‌نگری یکی از ویژگی‌های بارز داستایفسکی بود که آن را به همراه تجارب شخصی‌اش از زندان وارد داستان کرد. او توجه زیادی به حالات درونی قهرمان کتابش راسکولنیکف داشت. به باور داستایفسکی در موقعیت‌هایی که روان نامتعادل شود، بهتر می‌توان جوهر باطنی انسان را شناخت. او علاقه داشت بداند راز ذات آدمی چیست؛ در اصل چه بوده و جامعه چه از آن ساخته است. کتاب‌های او به‌طور عمیقی درباره‌ی انسان بودن و چگونگی انتخاب نحوه‌ی زندگی است. همین امر هم راز جاودانگی آثار اوست و با وجود گذشت حدود یک و نیم قرن از انتشار جنایت و مکافات هنوز هم تاثیرگذار است و خواندن آن درکی بالا از ذات انسان را به خواننده می‌بخشد. در این مدت، منتقدان بسیاری شخصیت‌های جنایت و مکافات را از جنبه‌های مختلف بررسی کرده و شخصیت‌پردازی پیچیده‌ی داستایفسکی را تحسین کرده‌اند.

به باور بسیاری، راسکولنیکف برای نجات از فلاکت، تسلیم برخی ایده‌های عجیب خود می‌شود و چوب ناپختگی اندیشه‌هایش را می‌خورد. برخی فقر و جو اجتماعی محل زندگی‌اش را در سرانجامش مهم می‌شمارند و برخی نیز باور دارند درون هر آدمی یک راسکولنیکف خفته است. با این حال، دسته‌ای نیز به‌رغم تمجیدهای بسیار از نوشتارهای داستایفسکی، به نکاتی اشاره کرده‌اند که توجه خوانندگان را به خود جلب کرده است.

از نظر آن‌ها صحنه‌آرایی داستان جنایت و مکافات خالی از عیب و ایراد نیست و شخصیت‌ها در شرایط غیرمنطقی با هم برخورد می‌کنند. «ناباکوف» نویسنده‌ی مشهور روسی و خالق کتاب «لولیتا» یکی از آن‌هایی است که داستایفسکی را پیامبر می‌خواند. به باور او، داستایفسکی کوچکترین فرصت برای بیان ارزش‌ها و عقاید اخلاقی خود را که از مذهب ارتدکس ریشه می‌گیرد از زبان شخصیت‌های جورواجور کتاب‌هایش از دست نداده است. به ویژه در پایان‌بندی کتاب جنایت و مکافات می‌شود دید که چطور با دست‌آویزی به عشق زمینی قهرمانش را نجات می‌دهد.

اختلاف درباره‌ی پایان‌بندی جنایت و مکافات یکی از بحث‌های پرشور محافل ادبی است. به باور بسیاری ماجرای راسکولنیکف، داستان نو شدن تدریجی یک انسان و تولد دوباره‌ی اوست. گفتگوی راسکولنیکف با سونیا یکی از شخصیت‌های به یاد ماندنی کتاب، دختری که برای کمک به معیشت خانواده‌اش تن‌فروشی می‌کند، یکی از زیباترین فصول جنایت و مکافات است و قدرت شگرف داستایفسکی در کاوش روان دردمند آن‌ها را آشکار می‌کند.

شاید همین شخصیت‌های پرشمار و حوادث فراوان داستان که همگی به نوعی از عمل راسکولنیکف و واکنش‌های او اثر گرفته‌اند و قدرت داستایفسکی در واکاوی این تاثیرات باشد که جنایت و مکافات را به یکی از شاهکارهای ادبی تبدیل کرده است.

اگر ترجمه‌ی دقیقی از کتاب را بخوانید، متوجه می شوید که داستایوفسکی در کتابش از شهر سن‌پطرزبورگ نام می‌برد، اما برای نام بردن از اسامی خیابان‌ها از کلمات مخفف و یا جای خالی استفاده می‌کند.

این کار او باعث می‌شود تصور کنیم کمی در استفاده از مکان‌ها از تخیل خودش استفاده کرده است. اما گروهی از محققین سعی کردند همه‌ی ارجاعات او را کنار هم بگذارند. نتیجه حیرت بخش است. اتفاقات دقیقا در مکان‌هایی واقعی رخ داده‌آند. با همان جزئیات. اگر می‌خواهید این نقشه را به همراه اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد، ببینید، وارد این لینک شوید. در این نقشه همه‌ی اتفاقات اصلی داستان را متوجه می‌شوید در چه مکانی اتفاق افتاده است.

کتاب صوتی جنایت و مکافات با صدای آرمان سلطانزاده تهیه شده است. در این کتاب آرمان سلطانزاده با لحن دقیقی کتاب را خوانده است. به قدری که آنجا که باید همراه با راسکولنیکف گریه کنیم، این حس به ما القا می‌شود و آنجا که قرار است غمگین شویم، گوینده هم با صدایش ما را همراهی می‌کند. صدای شخصیت‌های زن هم به خوبی اجرا شده است. موسیقی این کار بسیار دقیق انتخاب شده است. با فضای روسیه و شهر سن‌پطرزبورگ هماهنگ است. مزیت دیگری که این کتاب صوتی دارد این است که مکث میان فصل‌ها به اندازه است. به خصوص در فصل‌هایی که قرار است به ما تلنگری زده شود، به نظر می‌رسد مکث طولانی‌تری در فاصله بین فصل‌ها صورت گرفته است. در نهایت چند صفحه آخر که سرنوشت راسکولنیکف مشخص می‌شود، با همان لحن راوی دانای کل که در همه جای داستان استفاده شوده، اجرا می شود.

بخشی از
جنایت و مکافات را بشنوید.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

در ۶ دقیقه بخوانید

زهرا کرمی

معرفی چند کتاب درباره محیط زیست برای کودکان

از عبید زاکانی تا عزیز نسین؛ معرفی کتاب طنز

معرفی کتاب‌های برنده جایزه من بوکر به همراه اینفوگرافیک

وبلاگ طاقچه محلی است برای نوشتن درباره کتاب. اینجا حوالی
کتاب‌ها پرسه می زنیم و با هم درباره کتاب‌ها صحبت می‌کنیم.داستایفسکی جنایت و مکافات

کلیه حقوق برای تیم طاقچه محفوظ است

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

کالای دیجیتال

خودرو، ابزار و تجهیزات صنعتی

مد و پوشاک

کالاهای سوپرمارکتی

اسباب بازی، کودک و نوزاد

داستایفسکی جنایت و مکافات

محصولات بومی و محلی

زیبایی و سلامت

خانه و آشپزخانه

کتاب، لوازم تحریر و هنر

ورزش و سفر

/

کتاب شعر و ادبیات انتشارات سپهر ادب

۴.۳

(۲۹۰۳)

۱۵۴۸ دیدگاه

۱۲ پرسش

۸۴% (۹۹۹) نفر از خریداران، این کالا را پیشنهاد کرده اند

ویژگی‌ها

قطع :

رقعی

نوع جلد :

گالینگور

گروه سنی :

بزرگسال

درخواست مرجوع کردن کالا در گروه کتاب شعر و ادبیات با دلیل “انصراف از خرید” تنها در صورتی قابل تایید است که کالا در شرایط اولیه باشد (در صورت پلمپ بودن، کالا نباید باز شده باشد).

نسخه الکترونیکی

برای سفارش‌ بالای ۵۰۰ هزار تومان

ناموجود

این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم

امکان تحویل اکسپرس

۲۴ ساعته، ۷ روز هفته

امکان پرداخت در محل

هفت روز ضمانت بازگشت کالا

ضمانت اصل بودن کالا

کالاهای مشابه

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

داستایفسکی جنایت و مکافات

 

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

 

تنها ۲ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

 

مشخصات

نویسنده

فئودور داستایوفسکی

مترجم

محمد صادق سبط الشیخ

شابک

۹۷۸-۶۰۰-۹۷۵۸۵-۰-۰

ناشر

سپهر ادب

موضوع

رمان

قطع

رقعی

نوع جلد

گالینگور

گروه سنی

بزرگسال

تعداد صفحه

۷۴۳

تعداد جلد

۱

وزن

۴۹۹ گرم

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

آیا این دیدگاه مفید بود؟

۰

۰

سلام.آیا تعداد صفحات این کتاب کامل میباشد؟

سلام من ۱۵ سالمه کتاب برام مناسبه؟

سلام آیا مهر دیجی کالا اول کتاب می خوره؟می خوام هدیه بدم نمی خوام بدونن که از دیجی خریدم

 

موجود در انبار دیجی کالا

 

 

 

موجود در انبار دیجی کالا

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

 

 

 

تنها ۲ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

ارسال فروشنده

موجود در انبار دیجی کالا

تنها ۱ عدد در انبار باقی مانده

تنها ۳ عدد در انبار باقی مانده

رویه های بازگشت کالا

شناسه کالا: DKP-621118

تلفن پشتیبانی ۶۱۹۳۰۰۰۰ – ۰۲۱

۷ روز هفته، ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم

اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس

امکان پرداخت در محل

۷ روز ﻫﻔﺘﻪ، ۲۴ ﺳﺎﻋﺘﻪ

هفت روز ضمانت بازگشت کالا

ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

با دیجی‌کالا

خدمات مشتریان

راهنمای خرید از دیجی‌کالا

یک خرید اینترنتی مطمئن، نیازمند فروشگاهی است که بتواند کالاهایی متنوع، باکیفیت و دارای قیمت مناسب را در مدت زمانی کوتاه به دست مشتریان خود برساند و ضمانت بازگشت کالا هم داشته باشد؛ ویژگی‌هایی که فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالا سال‌هاست بر روی آن‌ها کار کرده و توانسته از این طریق مشتریان ثابت خود را داشته باشد.

تقریبا می‌توان گفت محصولی وجود ندارد که دیجی‌کالا برای مشتریان خود در سراسر کشور فراهم نکرده باشد. شما می‌توانید در تمامی روزهای هفته و تمامی شبانه روز یا در روزهای خاصی مثل حراج شگفت انگیز دیجی‌کالا که محصولات دارای تخفیف عالی می‌شوند، سفارش خود را به سادگی ثبت کرده و در روز و محدوده زمانی مناسب خود، درب منزل تحویل بگیرید. بعضی از گروه‌های اصلی و زیر مجموعه‌های پرطرفدار محصولات دیجی‌کالا شامل مواردی می‌شود که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.

انواع گوشی موبایل از برندهای مختلفی مثل آیفون،  گوشی سامسونگ، گوشی نوکیا، گوشی شیائومی، گوشی هواوی، و…، انواع کنسول بازی ps4 و ps5، انواع تبلت‌های پرطرفدار مثل تبلت سامسونگ نوت 10، انواع هندزفری مثل هندزفری بی سیم، تلوزیون از برندهای مختلف مثل تلویزیون سامسونگ، سونی و…، انواع مانیتور، کیس، کیبورد، مودم از برندهای مختلف مثل مودم ایرانسل، آنتن و … تنها بخشی از محصولاتی هستند که زیر مجموعه کالای دیجیتال در دیجی‌کالا قرار دارند.

انواع خودروهای ایرانی و خارجی از برندهای مطرحی مثل هوندا، کیا و…، موتور سیکلت از برندهایی مثل کویر موتور و…، لوازم جانبی خودرو مثل سیستم صوتی تصویر، ضبط و…، لوازم یدکی مثل دیسک و صفحه کلاج و… و لوازم مصرفی خودرو مثل کفپوش سانا در این گروه قرار می‌گیرند.

محصولاتی مثل انواع لباس مثل لباس مجلسی زنانه و مردانه، لباس راحتی، لباس ورزشی، اکسسوری، کیف، کفش، عینک آفتابی، لباس زیر، شال و روسری و… جزو مواردی هستند که می‌توانید آن‌ها را از برندهای مطرح ایرانی و خارجی موجود در دیجی کالا مثل آدیداس، نایکی، دبنهامز، آلدو، درسا و… خریداری کنید.

در این دسته از کالاهای دیجی‌کالا، انواع لوازم بهداشتی و حمام کودک و نوزاد، انواع پوشاک و کفش، تبلت، اسباب‌بازی، لوازم اتاق خواب کودک، لوازم ایمنی، لوازم شخصی و غذا خوری و … قرار می‌گیرد تا خرید را برای پدر و مادرها به کاری سریع و آسان تبدیل کند.

هر چیزی از مواد خوراکی که به آن نیاز دارید، در سوپرمارکت دیجی‌کالا پیدا می‌شود، محصولات پرطرفداری مثل کره بادام‌زمینی، عسل، سس، قهوه، زعفران، شکلات، انواع نان و … از برندهای معتبر و معروفی مثل نستله، نوتلا، استارباکس، مزمز، چی توز و … همگی در اختیار شما هستند و تا رسیدن به آشپزخانه شما تنها چند کلیک فاصله دارند.

انواع لوازم آرایش مثل لاک، رنگ مو، لوازم آرایش لب، چشم، صورت و… همگی در دیجی‌کالا موجود هستند. همچنین محصولات بهداشتی مثل انواع شامپو، کرم، ماسک صورت، ضد تعریق، ماسک مو  و…، انواع لوازم شخصی برقی، ست هدیه، بهترین انواع عطر و اسپری، انواع زیورآلات طلا و نقره مثل سرویس طلا، سرویس نقره و… به همراه وسایل مراقبت شخصی طبی در گروه زیبایی و سلامت دیجی‌کالا قرار می‌گیرد. در این بخش برندهای مطرحی مثل اسنس، پنبه ریز، سینره و… حضور دارند.

یکی از متنوع‌ترین بخش‌های دیجی‌کالا، بخش لوازم خانه و آشپزخانه است که از محصولاتی مثل صندلی گیمینگ در بخش صندلی‌ها گرفته تا انواع مبل راحتی، انواع آبگرمکن مثل آبگرمکن بوتان، لباسشویی‌های متنوع مثل انواع لباسشویی اسنوا، شیرآلات مختلف مثل شیرآلات قهرمان و…، ظروف و همچنین لوازم برقی آشپزخانه مثل توستر و… را شامل می‌شود و امکان خریدی عالی را برای مشتریان فراهم کرده است. در بخش لوازم خانگی دیجی‌کالا، برندهای معتبری مثل تفال، اخوان، فیلیپس، ال جی، اسنوا، جی پلاس و… حضور دارند.

بخش هنر، کتاب، رمان و لوازم تحریر دیجی‌کالا نیز یکی از متنوع‌ترین بخش‌های این فروشگاه اینترنتی است. انواع کتاب و مجله، بازی، لوازم تحریر، سازهایی مثل پیانو، سنتور، هنگ درام  و… با بهترین قیمت‌ها و از بهترین برندها در دسترس شما قرار دارند.

هر نوع وسیله و لباس ورزشی که فکرش را کنید، انواع وسایل کمپینگ و کوهنوردی، ساک و قمقمه ورزشی و… در این بخش قرار می‌گیرند. همچنین شما می‌توانید وسایل مد نظر خود را بر اساس نوع ورزش (آبی، هوازی، بدنسازی و…) در دسته‌بندی‌های دیجی‌کالا پیدا کنید.

و در آخر دیجی‌کالا از طریق به فروش رساندن محصولات بومی و سنتی متفاوتی مثل انواع خوراکی، گلیم و گبه، ابزار و … تلاش کرده تا بین هنر ایرانی و متقاضیان آن کوتاه‌ترین راه را پیدا کند. در این بخش شما می‌توانید انواع محصولات از جمله ظروف زیبای مخصوص به سفره هفت‌سین  و پذیرایی از مهمانان در روزهای نوروز، انواع آیینه و شمعدان و هر آن چیزی را که برای خلق زیبایی در روزهای بهاری به آن نیاز دارید، با قیمت مناسب و تنوع بسیار بالا انتخاب کنید. دیجی‌کالا همچنین برای اینکه حال و هوای عید را به اعضای خود هدیه کند، تقویم ۱۴۰۱، انواع ایده عکس پروفایل عید نوروز، آهنگ‌های عید نوروز و موزیک‌های شاد بهاری، وسایل مربوط به خانه‌تکانی و انواع لباس های عید  را برای شما فراهم کرده است تا بتوانید در کنار خرید خود، از این حال و هوای تازه نهایت لذت را ببرید.

در راستای توجه ویژه به شفافیت به عنوان یکی از اصلی‌ترین ارزش‌های محوری دیجی‌کالا، با شروع سال ۱۳۹۸ داستان‌پردازی با داده‌های آماری و ارائه گزارش‌های سالانه آغاز شد. مسیری که دستاورد آن تا امروز چندین گزارش سالانه و تخصصی مثل گزارش سالانه ۱۳۹۸، گزارش سالانه ۱۳۹۹ و گزارش سالانه ۱۴۰۰  دیجی‌کالا هستند. علاوه بر این، گزارش منابع انسانی سال ۱۳۹۹، گزارش منابع انسانی سال ۱۴۰۰  و همچنین گزارش کتاب دیجی‌کالا، از دیگر گزارش‌های تخصصی دیجی‌کالا به حساب می‌آیند. انتشار این گزارش‌ها امکان رصد شفاف‌تر و دقیق‌تر خدمات دیجی‌کالا را فراهم می‌کند، وضعیت بازار آنلاین کشور را به نمایش می‌گذارد و به تمامی کسب‌وکارهای ایرانی کمک می‌کند تا با فرایندهای فروش و عرضه آنلاین کالاهای خود بیشتر آشنا شوند.


خیارشور و ترشیجاتDownloads-icon

برای دانلود قانونی رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

کتاب جنایت و مکافات برنده نوزدهمین دوره کتاب سال ایران در سال 1379 و بهترین ترجمه در حوزه ادبیات داستانی انتخاب و معرفی شده است.

داستایوسکى جنایت و مکافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پیش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه اى به برادراَش، گفته بود طرحِ این داستان را در زندان ریخته، در دورانى که «با درد و دریغ و سرخوردگى» روزگار مى‌گذراند. او این اثر را «اقرارنامه‌یى در شکلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنویسد.

جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل می‌شود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان می‌بیند و پول و جواهرات را پنهان می‌کند.داستایفسکی جنایت و مکافات

پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون می‌کشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده، می‌شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.

در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مى‌رسد و هریک سرنوشت خاص خود را مى‌یابد.

راسکولنیکف تنهایى را تاب نمى‌آورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعه‌ىِ انسانى بازمى‌گردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مى‌خواهد اعمال اراده کند.

سویدریگالوف از این قلمرو رانده مى‌شود، و در نهایت به این مى‌رسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسان‌های برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همه‌ی انسان‌ها است.

داستایوسکى زمانى به نگارشِ این داستان دست یازید که رویدادها و مضامینِ آن را طىِ بیست سال، با گوشت و خونِ خود، آزموده بود. «جنایتِ آرمان‌خواهانه» از مفاهیمِ مهمِ اندیشه‌ىِ انقلابى در روزگارِ او بود، و او شخصاً درگیرِ این پدیده شده بود. اما این اندیشه تنها مضمونِ موردِ نظرِ او نبود. مضمونِ فلسفىِ دیگرى هم بود که، هم‌زمان با طرحِ این اثر، در اندیشه‌ىِ فلسفىِ غرب شکل گرفته بود: «اَبَر انسان».

پیش از داستایوسکى، هگل، فیلسوفِ آلمانى، در آثارِ خود به طرحِ مختصاتِ کلىِ این «انسانِ برتر» پرداخته بود. هگل اَبر انسانى طرح کرده بود حاملِ مقاصدِ شریف و متعالى، انسانى که مى‌گفت اگر هدف شریف و متعالى باشد، وسیله‌ىِ رسیدن به آن، هرچه باشد، توجیه‌پذیر و منطقى‌ست. «ابر انسانِ» هگل انسانى است بود برتر از انسان‌هاىِ عادى، با اهدافِ شریف و برین و «انسان‌ساز» که تنها در جهتِ خیر و صلاحِ بشر گام برمى‌داشت و دغدغه‌اَش شریف بودن و متعالى بودنِ این «هدف» بود. بر اساسِ نظریه‌ىِ هگل، اگر «آرمان» شریف و متعالى، یا آسمانى مى‌بود، کشته شدنِ هزاران یا میلیون‌ها انسان اهمیتى نداشت.

چندى بعد از نگارشِ این اثر توسطِ داستایوسکى بود که فیلسوفِ دیگرى در غرب، با نامِ فریدریش نیچه، به طرحِ مشخصاتِ یک «ابر انسانِ» دیگر همت گماشت، انسانى که «خواست» و «هدف»اَش «قدرت» بود براىِ برکشیدنِ انسانى که بى‌خدا شده بود و حال مى‌بایست خود خدا شود و از «وضعیتِ خدایان» برخوردار باشد، یعنى «وضعیتِ بى‌دردى». اما از «ابرانسانِ» هگل نیز بدونِ «قدرت» کارى ساخته نبود. «ابر انسانِ» هگل نیز براىِ رسیدن به هدفِ خود، و تحققِ «آرمانِ شریف و متعالىِ» خود، نیازمندِ قدرت بود، و براىِ رسیدن به این «قدرت» هر «وسیله»یى را مجاز مى‌دانست. به این ترتیب، این دو اندیشه، با همه‌ىِ وجوهِ متمایزِ خود، سرانجام به یک نقطه مى‌رسیدند: «قدرت‌خواهى». اما خواستِ هر قدرتى، بدونِ دست زدن به «جنایت»، رؤیایى‌ست پوچ و بى‌معنا. پس «آرمان» (به هر شکل و به هر نام) جفتِ «جنایت» است.

برای دریافت رمان جنایت و مکافات و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

ارسال کتابراه به دوستان از طریق پیامک یا ایمیل

اشتراک در تلگرام

اشتراک در توییتر

اشتراک در فیسبوک

اشتراک در واتس آپ

اشتراک در لینکداین

اشتراک در گوگل پلاس

کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم می‌کند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتاب‌ها و کتابخانه خود دسترسی دارید و می‌توانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقه‌ها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… کتاب‌هایی پیدا می شود. همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است. اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است.

فئودور داستایوفسکی، خالق آثار جاودانه‌ای چون «ابله» و «جنایت و مکافات»، از جمله مهم‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم بود که با کتاب‌هایش تأثیری ژرف بر ادبیات روسیه و جهان گذاشت. او در رمان‌های بزرگ خود راوی دشواری‌های زندگی در جهانی‌ است که بنیان‌های اخلاقی‌ آن سست و لرزان شده است.

فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) فرزند دوم خانواده‌ای بااصل و نسب اما نه‌چندان ثروتمند بود. پدرش پزشک بود و مادرش دخترِ یک بازرگانِ اهل مسکو. داستایوفسکی پانزده‌ساله و در آستانه‌ی ورود به دانشکده‌ی نظامی بود که مادرش را برای همیشه از دست داد؛ چند سال بعد، در سال 1839، پدر فئودور نیز چشم از جهان فرو بست.

روسیه‌ی زمان داستایوفسکی دستخوش تعارضات سیاسی حاد و ناآرامی‌های اجتماعی گسترده‌ بود. حکومت تزاری مخالفان فراوانی داشت. در رأس این مخالفان، دسته‌ای از جوانان قرار داشتند که عمدتاً تحت تأثیر عقاید رایج در اروپای غربی، با جدیتی مهیب، خواستار سرنگونی تمام بنیان‌های سیاسی – اجتماعی در روسیه بودند. آنان علیه تزار و وابستگانش دست به توطئه می‌زدند، افکار ملحدانه‌ی خویش را در بوق و کرنا می‌کردند، و بی‌محابا عرف‌ها و عادات مردمِ سنتی روسیه را به باد انتقاد و تمسخر می‌گرفتند.

این گروه که به نیهیلیست‌ها شهره بودند، برای مدتی کوتاه فئودور داستایوفسکی جوان را نیز تحت تأثیر قرار دادند. به نحوی که وی مدتی با آنان به نشست و برخاست پرداخت و در پاره‌ای از فعالیت‌های سیاسی‌شان نیز مشارکت کرد؛ همین امر هم بود که در نهایت سببِ محکومیت نویسنده‌ی جوان و تبعید چهار‌ساله‌اش به سیبری (در سال 1849) شد.

سیر نویسندگی فئودور داستایوفسکی

داستایفسکی جنایت و مکافات

از فیودور داستایوسکی، پیش از تبعید، سه رمان به نام‌های «مردم فقیر»، «همزاد» و «خانم صاحب‌خانه» منتشر شده بود. اگرچه این رمان‌ها، خصوصاً کتاب مردم فقیر، به دلیل محتوای دغدغه‌مند اجتماعی‌شان، ستایش بسیاری از منتقدان مطرح آن زمان را به همراه داشتند، باید اذعان نمود که نبوغ و خلاقیت داستایوفسکی پس از پایان دوران محکومیت بود که به‌راستی فوران کرد.

کتاب «خاطرات خانه اموات» اولین اثر مهمی است که فئودور داستایفسکی پس از بازگشت به شهر نوشت. این رمان مستندگونه حاصل تجربیات تلخ و شیرین نویسنده از زندگی با جانیان و بزهکاران در زندان سیبری‌ است، تجربیاتی با اثری ژرف و پایدار بر روح داستایوفسکی، و البته، بر نوشته‌هایش.

کتاب «جنایت و مکافات» نخستین اثری بود که نام فئودور داستایوفسکی را در مقام یکی از نویسندگان بزرگ روسیه بر سر زبان‌ها انداخت. پس از آن هر چه از او به انتشار رسید با استقبال فراوان و واکنش‌های متعدد مواجه شد.

آثار داستایوفسکی در زمان حیاتش به اندازه‌ی کافی شناخته‌شده و پرخواننده بودند، با این حال او، در مقام نویسنده‌ای پرآوازه، هرگز به آن رفاه مادی‌ که آرزویش را داشت نرسید. در حقیقت، نوشتن برای این نابغه‌ی همواره غرق در بدهکاری و تنگ‌دستی در حکم تلاشی برای زنده ماندن بود!

فئودور داستایفسکی در تاریخ 9 فوریه‌ی 1881، بر اثر مشکلات ریوی از دنیا رفت. در روز خاک‌سپاری‌اش از او به‌عنوان پیامبر روسیه یاد کردند. رسولی که اعجازش قلم بود و رسالتش، کشف گوهرِ پاک انسانی از پسِ روایتِ جنون و خون و گناه.

فیودور داستایوسکی نویسنده‌ی نسبتاً پرکاری بود. از وی رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، مقالات و همچنین نامه‌های متعددی به جا مانده است. در ادامه مروری داشته‌ایم بر برخی از مهم‌ترین آثار او:

کتاب یادداشت‌های زیرزمینی (Notes from Underground): این رمان کوتاه پایه‌ی آثار بزرگ بعدی نویسنده است. قهرمان اصلی کتاب شخصیتی موسوم به مرد زیرزمینی‌ است که چنان شکاف عمیقی میان خود و جامعه احساس می‌کند که ناگزیر به‌ تاریک‌ترین اندیشه‌ها سوق می‌یابد.

کتاب جنایت و مکافات (Crime and Punishment): داستان تأثربرانگیزِ جوانی به نام راسکلنیکف که شرایط دشوار زندگی سبب گرایشش به افکار و اعمالی جنایت‌کارانه می‌شود. داستایوفسکی ایده‌ی اصلی این رمانِ جنجالی را از حادثه‌ای واقعی اخذ کرد.

کتاب ابله (The Idiot): رمانی خواندنی با مضمون گناه و معصومیت. حوادث اصلی داستان ابله حول محور شخصیتی نیک و پاک‌سرشت به نام پرنس میشکین به وقوع می‌پیوندد.

کتاب تسخیر‌شدگان (Demons): رمانی سیاسی که بخش عمده‌ای از وقایع آن برگرفته از تجربیات خود نویسنده در دوران جوانی است. داستایوفسکی در این اثر نگاهی محافظه‌کارانه دارد و همدلی چندانی با ایده‌های انقلابی مطرح در روسیه‌ی قرن نوزدهم نشان نمی‌دهد.

کتاب برادران کارامازوف (The Brothers Karamazov): آخرین اثر داستایوفسکی. شاهکاری عظیم و بی‌همتا که در آن، ضمن نقل داستانی جذاب و پرافت‌وخیز، از موضوعات فلسفی مهمی چون سرشت انسان، معنای زندگی، بنیان‌های اخلاق، ماهیت قانون، وجود و عدم وجود خدا و… سخن گفته شده است.

در پایان، بد نیست اشاره کنیم که اگر به دنبال کتاب‌های الکترونیکی فئودور داستایوفسکی باشید، می‌توانید برخی از بهترین آثار این نویسنده (از جمله کتاب الکترونیکی جنایت و مکافات و کتاب الکترونیکی شب‌های روشن) را در کتابراه بیابید. همچنین به برخی از بهترین کتاب‌های صوتی فئودور داستایوفسکی برخواهید خورد، از جمله دو اثر پرطرفدار و شنیدنی، یعنی کتاب صوتی ابله و کتاب صوتی قمارباز.

داستان‌های فئودور داستایوفسکی بهترین نمونه از تجلیِ افکار و ایده‌های فلسفی در ادبیات‌اند. او در کتاب‌هایش به واکاوی دقیق تعارضات فکری و عاطفیِ انسان مدرن پرداخته است. داستایوفسکی از نخستین متفکرانی بود که خطراتِ واقعیت هولناکی را که فریدریش نیچه از آن با تعبیر «مرگ خدا» یاد کرده بود دریافت. به همین خاطر نیز، در آثارش تمام کوشش خود را به کار بست تا عواقبِ سست شدن بنیان‌های اندیشه‌ی متافیزیکی را گوشزد کند.

داستایوفسکی عمیقاً به مسیحیت باور داشت، اما بیش از آن پایبند به انسانیتی جهان‌شمول بود که مؤمن و ملحد را در برخورداری از آن یکسان می‌دانست. رمان‌های او، به بیان یکی از مفسران مشهور آثارش، آوردگاه شک و ایمان است؛ یا آن‌طور که خودش گفته، صحنه‌ی نبردِ نفس‌گیر شیطان و خدا در قلب انسان.

اشاره به تمام هنرمندان، ادیبان و البته فیلسوفانی که از نابغه‌ی روس تأثیر یا الهام گرفتند عملاً محال است. با این حال می‌توان از چند نام بزرگ، از جمله آلبر کامو، فرانتس کافکا، آندره ژید، ویلیام فاکنر و مارسل پروست، به‌عنوان شاخص‌ترین شیفتگان آثار فئودور داستایوفسکی، اسم برد.

جا دارد اشاره‌ای نیز داشته باشیم به سلیقه‌ی ادبی و تربیت فلسفی خود داستایوفسکی. او از دوست‌داران انوره دوبالزاک بود و کار ادبی را با ترجمه‌ی آثار وی شروع کرد. همچنین، ارادت خاصی به الکساندر پوشکین و نیکلای گوگول داشت. از فحوای نامه‌هایش درمی‌یابیم که رمان‌های ویکتور هوگو و نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر را نیز بسیار می‌پسندید. همچنین، شیفته‌ی کتاب مقدس (خصوصاً روایات عهد جدید) و البته، خواننده‌ی مشتاق آثار فیلسوفان آلمانی‌، از جمله ایمانوئل کانت و گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، بود.

– من تربیت فکری خود را تا حد زیادی مرهون آثار داستایوفسکی، خصوصاً رمان تسخیرشدگان او، می‌دانم. (آلبر کامو)
– داستایوفسکی تنها فردی است که چیزی از روان‌شناسی به من آموخته. (فریدریش نیچه)
– هر ساله باید کتاب برادران کارامازوف داستایوفسکی را مطالعه کنم. (ویلیام فاکنر)
– داستایوفسکی با آثار خود قلب‌های مردم سرزمین روسیه را گرد هم آورد. (آندره ژید)
– داستایوفسکی یگانه نابغه‌ی سیاهی‌هاست. (هرولد بلوم، منتقد ادبیِ اهل آمریکا)

– داستایوفسکی کار نگارش رمان قمارباز را ظرف بیست و شش روز به اتمام رساند!
– تولستوی و داستایوفسکی در یک بازه‌ی زمانی می‌زیستند، با این حال هرگز همدیگر را ملاقات نکردند. اگرچه این دو نسبت به آثار یکدیگر نظر خوبی داشتند.
– داستایوفسکی معتاد قمار بود و سرانجام در پی یک تحول روحی شگرف این اعتیاد را کنار گذاشت. شرح این دگرگونی در یکی از نامه‌هایی که به همسرش، آنا گریگوریونا، نوشته با بیانی جذاب آمده است.

– هرگز باور نداشته‌ و نخواهم داشت که شر و بدی جزوی از ذات انسان باشد. (برادران کارامازوف)
– یک نویسنده، برکنار از تأثراتی که از مردم می‌گیرد، چگونه می‌تواند بنویسد؟ (از نامه‌ای به آنا گریگوریونا)
– اگر کسی به من ثابت کند که مسیح جز حقیقت است، و اگر به‌واقع هم حقیقت جز مسیح باشد، بی لحظه‌ای درنگ، باز ماندن با مسیح را انتخاب می‌کنم. (از نامه‌ای به فون ویزینا)
– مبادا که ارزش رنج را دست‌کم بگیرید! (جنایت و مکافات)
– اعدامْ توهین به روح انسان است. (ابله)
– زیباییْ جهان را نجات خواهد داد. (ابله)

آثار فئودور داستایوفسکی از محبوب‌ترین عناوین ادبی در بازار ترجمه‌ی ایران‌اند. خوشبختانه، در زبان فارسی بخت از ابتدا با این نویسنده‌ی کلاسیک روس یار بوده؛ نه تنها از این حیث که آثارش از همان ابتدا مورد اقبال فوق‌العاده‌ی مخاطبین فارسی‌زبان قرار گرفتند، بلکه مخصوصاً از این جهت که اغلبِ این آثار به قلم مترجمانی نامدار و حاذق به فارسی برگردانده شدند. از جمله‌ی این بزرگان می‌توان به مهری آهی، مشفق همدانی، صالح حسینی و البته، سروش حبیبی اشاره کرد. همچنین باید از حمیدرضا آتش‌برآب، مترجم توانای نسل جدید، نام برد که با جدیتی درخور تحسین، به برگردانِ برخی از بهترین کتاب‌های فئودور داستایوفسکی از زبان اصلی همت گمارد.

علاوه بر این، بد نیست یادی کنیم از فرزاد مؤتمن و اقتباس سینمایی خاطره‌انگیزش از داستان شب‌های روشن. اثری با بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی که بی‌گمان از بهترین عاشقانه‌های سینمای ایران به شمار می‌رود.

در پایان، این واقعیت مسرت‌بخش نیز شایان ذکر است که نه تنها اغلب آثار داستایوفسکی به جامه‌ی زبان فارسی درآمده‌اند، بلکه بسیاری از آثار پژوهشی و انتقادی مهم در باب این نویسنده‌ نیز به زبان فارسی ترجمه شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته‌اند، از جمله کتاب درخشان و تأثیرگذار میخائیل باختین با عنوانِ «پرسش‌های بوطیقای داستایفسکی»، زندگی‌نامه‌ی خواندنی ادوارد هلت کار با عنوانِ «داستایفسکی: جدال شک و ایمان» و پژوهش فوق‌العاده‌ی ویچسلاف ایوانوف در وجوه دینی آثار نویسنده‌ی روس، با عنوان «آزادی و زندگی تراژیک».

کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم می‌کند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتاب‌ها و کتابخانه خود دسترسی دارید و می‌توانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقه‌ها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… کتاب‌هایی پیدا می شود. همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است. اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است.

در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.

رمان های فلسفی، روایت هایی داستانی هستند که به شکل ویژه بر تم های فلسفی تمرکز دارند و از این موضوعات به منظور پیشبرد داستان خود بهره می برند.

در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.

بسیاری از نویسندگان و هنرمندان، از خواب ها و رویاهایشان در آثار خلاقانه ی خود استفاده می کنند

نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.داستایفسکی جنایت و مکافات

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.

داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.

«شب‌های روشن» نیز مانند همه‌ی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روان‌شناسانه پرداخت شده است.

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

رمان بزرگ و فوق‌العاده مهم جنایت و مکافات با عنوان انگلیسی Crime and Punishment اثری ماندگار از فئودور داستایفسکی است که مهری آهی آن را از روسی ترجمه کرده است. ترجمه‌ای درخشان که پس حدود نیم قرن همچنان می‌توان آن را بهترین ترجمه جنایت و مکافات دانست. در این کتاب ما فلسفه اصلی داستایفسکی، راه‌حل او برای نجات روسیه از چنگال نهیلیسم و همچنین صدای وجدان آشنا می‌شویم که تا به حال در هیچ کتاب دیگری به این خوبی از آن صحبت نشده است.

اما داستایفسکی در زندگی خود نیز فراز و نشیب‌های زیادی تجربه کرده و تقریبا همه کتاب‌های او در شرایط خاصی نوشته شده است. کتاب جنایت و مکافات نیز از این نظر مستثنی نیست و تحت شرایطی ویژه نوشته شده است. مترجم کتاب در مقدمه کتابش در این باره می‌نویسد:داستایفسکی جنایت و مکافات

در ۱۸۶۳ ابتدا زن داستایفسکی و پس از یک سال دیگر میخائیل، یگانه برادر دلبندش، از این جهان چشم بستند و او را در مقابل گرفتاریهای مادی و معنوی گوناگون یکه و تنها گذاشتند. داستایفسکی این دوره از زندگی را یکی از دشوارترین ایام عمر خود می‌شمرد. بی‌ثباتی و دورنگی دوستان نیز بر مصیبتهای وی می‌افزود. بناچار مجله هنگام تعطیل شد و داستایفسکی برای سرگرمی، تمام خود را وقت کارهای خلاقه ادبی کرد. از این پس هنر مایه زندگی او گردید. چه نویسندگی، هم موجب سرگرمی و تسلی اعصابش می‌شد و هم تنها وسیله امرار معاشش بود. اثری که تمام غم و اندوه و حال تسلیم و رضای او را در این روزها در مقابل بدبختی و مشقت منعکس می‌سازد، رمان مشهور جنایت و مکافات است که در آن تاثیر تجربیات و کاوشهای درونی و تلاش بی‌پایان او برای یافتن حقیقت زندگی بخونی نمایان است. این اثر نام او را به عنوان نویسنده زبردستی که استعداد روانکاوی، دقیق و نظری تیزبین و دوراندیش دارد، معروف کرد. (مقدمه کتاب جنایت و مکافات – صفحه ۸)

مهری آهی – مترجم کتاب – در قسمت دیگری از مقدمه خود، در مورد کتاب جنایت و مکافات و ساختار بی‌نظیر و همچنین ظرافت‌های داستانی نویسنده چنین می‌نویسد:

شیوه کلی داستایفسکی در جنایت و مکافات نیز کاملا نمایان است: صحنه داستان، پترزبورگ، پایتخت آن روز کشور پهناور روسیه است که در آن بر خلاف سابق، زندگی پرابهت اعیان و اشراف مورد بحث نیست بلکه زشتی و پلیدیهای شهری بزرگ مطرح است که با تمام امکانات آن نمایش داده می‌شود. این رمان داستایفسکی نیز مانند همه شاهکارهای او از یک سلسله اتفاقهای پیچیده و پیوسته به‌هم ساخته شده است و دارای قهرمانان قوی و متعدد و مختلفی است که در بعضی شرارت و بدی، و در برخی نیکی و پاکی غلبه دارد. این قهرمانان همه از شکست‌خوردگان مغموم اجتماع‌اند، شروران آن برای اثبات وجود خود بیشتر به کارهای ناشایست و خودکامی و عصیان می‌پردازند. سرکشی این قهرمانان که برخی دم از آزادی و نجات اجتماع می‌زنند، در واقع فردی و خصوصی است. اما نه دسته اول براستی بد و شرور و گناهکارند و نه گروه دوم کاملا از بدی منزه. (مقدمه کتاب جنایت و مکافات – صفحه ۱۴)

پیرامون کتاب جنایت و مکافات دو مطلب دیگر نیز در وب‌سایت معرفی و نقد کتاب کافه‌بوک منتشر شده که می‌تواند در انتخاب ترجمه و فهم داستان کتاب به خواننده کمک کند. از طریق لینک‌های زیر می‌توانید این دو مطلب را مطالعه کنید:

فیودور داستایفسکی رمان‌های بزرگ و ماندگار دیگری نیز نوشته است که بیشتر آن‌ها در کافه‌بوک معرفی و بررسی شده‌اند. برای مطالعه هر کدام از کتاب‌های زیر می‌توانید روی لینک کلیک کنید:

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان پیرمرد و دریا – نشر خوارزمی ]

شخصیت اصلی این کتاب، رادیون رومانویچ راسکلنیکف، جوانی ۲۳ ساله است که فکری باز و کنجکاو دارد. جوانی خوش‌چهره که فقر و بی‌پولی او را در هم کوبیده و باعث شده با مردم و زندگی اطرافش بیگانه باشد. راسکلنیکف افکاری آشفته دارد و مدام به موضوعات مختلف فکر می‌کند و تراوشات ذهنی‌اش بسیار زیاد است. حتی می‌توان گفت او به نوعی یک فیلسوف است و تصویری که از خود دارد تصویر یک مرد شفگت‌انگیز و پرقدرت است.

در ابتدای کتاب می‌بینیم او هنگام راه رفتن همیشه زیر لب چیزی زمزمه می‌کند و یا حتی با صدای بلند با خود صحبت می‌کند، انگار که یک درگیری جدی در ذهنش جریان دارد. راسکلنیکف از این این دنیا و ناعدالتی آن به تنگ آمده است. مخصوصا هنگامی که نامه‌ای از طرف مادرش دریافت می‌کند از این موضوع که یک فرد ثروتمند – به نام لوژین – به آن‌ها و مخصوصا خواهرش «نظر لطف» دارد خشمگین می‌شود. رازومیخین، تنها دوست واقعی راسکلنیکف که یک سال و نیم است او می‌شناسد، او را چنین توصیف می‌کند:

عبوس و گرفته و مغرور و متکبر است. در این اواخر و شاید هم خیلی از پیش بدگمان و مالیخولیایی شده است. بزرگوار و مهربان است، دوست ندارد احساسات خود را بیان کند. حاضر است زودتر سنگدلی خود را بنماید، تا، با سخن، احساسات قلبی خویش را ابراز دارد. گاهی هم هیچ مالیخولیایی نیست – بلکه فقط سرد و تا حدی غیرانسانی و بی‌احساسات می‌شود و براستی چنان است که گویی در او دو خوی متضاد به‌ترتیب جای یکدیگر را می‌گیرند. گاهی بی‌نهایت کم‌حرف است! هیچ وقت فرصت ندارد. همه مزاحمش هستند. اما خودش دراز می‌کشد و کاری نمی‌کند. هیچ بذله‌گو نیست ولی نه به‌دلیل آنکه  کلمات تند پرمعنی در چنته‌اش کم است، بلکه گویی فرصتی برای این گونه کارهای بیهوده ندارد. وقتی با او صحبت می‌کنند، تا به آخر به گفته‌های طرف گوش نمی‌دهد. هرگز به آن چیزی که جلب توجه همه را می‌کند، توجهی ندارد. خیلی برای خود ارزش قائل است و البته بی‌حق هم نیست. (کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی – صفحه ۳۱۶)

همان‌طور که اشاره شد وضعیت مالی این جوان وخیم است. راسکلنیکف حتی اجاره اتاق زیرشیروانی کوچکی که در آن زندگی می‌کند ندارد و با وجود اینکه خواهر و مادرش مدام به او کمک می‌کنند به خاطر همین بی‌پولی دانشگاه را نیز رها می‌کند. در همین حال، برای ساکت کردن طلبکاران و پیش بردن زندگی، مجبور است نزد آلینا ایوانونا، پیرزن نزول‌خور برود و با گرو گذاشتن اشیاء قیمتی که دارد، مقداری پول به دست بیاورد.

داستایفسکی در ابتدای رمان، ذهنیت و وضعیف کلی راسکلنیکف و چند اتفاق مهم را بیان می‌کند و فشارهای موجود را شرح می‌دهد. سپس اتفاق مهم داستان رخ می‌دهد. اتفاقی که اساس کتاب جنایت و مکافات است. راسکلنیکف تصمیم می‌گیرد نقشه‌ای که مدت‌ها به آن فکر کرده است عملی کند و با تبر – این ابزار بسیار دقیق از سوی داستایفسکی انتخاب شده است – آلینا ایوانونا، پیرزن نزول‌خور را، این عنصر فاسد جامعه و این پشه را به قتل برساند.

دیگر یک لحظه را هم نمی‌شد از دست داد. راسکلنیکف تبر را بیرون آورد، با هر دو دست آن را بالا برد و در حالی که بکلی از خویشتن غاقل بود، بی هیچ زحمتی، تقریبا بی‌اختیار، ته تبر را بر پیرزن فرود آورد. انگار اصلا نیرویی در وی نبود، اما همین که یک بار تبر را فرود آورد، قدرتی در او بوجود آمد. (کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی – صفحه ۱۲۴)

ضربه درست بر شقیقه وارد آمد، در این امر قد کوتاه پیرزن هم موثر بود. زن فریادی کرد، اما بسیار ضعیف و ناگهان بر روی زمین افتاد. همین قدر فرصت کرد که دو دست را به‌سوی سرش بالا ببرد. در یک دستش هنوز گروگان بچشم می‌خورد. در این موقع راسکلنیکف با تمام قوا چند ضربه پیوسته با ته تبر بر شقیقه او فرود آورد. خون چون از لیوانی که برگشته باشد، بیرون ریخت و بدن به‌پشت افتاد. راسکلنیکف به عقب رفت تا مانع از افتادن آن نگردد، سپس بی‌درنگ به روی صورتش خم شد. پیرزن مرده بود. چشمانش انگار می‌خواستند از حدقه بیرون بجهند. پیشانی و تمام صورتش چروک خورده و از شدت درد کج و معوج شده بود. (کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی – صفحه ۱۲۵)

در هنگام وقوع جنایت اتفاقات مهم دیگری نیز رخ می‌دهد که برای فاش نشدن بیشتر داستان در اینجا اشاره‌ای به آن‌ها نمی‌کنیم. بلافاصله پس از این جنایت، مکافات شروع می‌شود. مکافاتی که این رمان را به یک شاهکار تبدیل می‌کند. این جنایت – که از دیدگاه خود راسکلنیکف نه تنها جنایت نبود بلکه یک کار خیر برای دنیا هم محسوب می‌شود – و احساس گناه ناشی از آن شخصیت اصلی داستان را برای لحظه‌ای رها نمی‌کند و در درجه اول به شکل یک عذاب وجدان شدید بر او ظاهر می‌شود.

در این حالت راسکلنیکف بارها و بارها از شدت عذاب وجدان قصد دارد که اعتراف و خود را تسلیم پلیس کند اما این کار را نمی‌کند. این کار را نمی‌کند چون اساسا اعتقاد دارد که دیگران لایق فهمیدن نیستند، اعتقاد دارد که پلیس ارزش آن را ندارد و بدون شک درک نخواهد کرد او با چه انگیزه‌ای این کار را انجام داده است. راسکلنیکف نزد پلیس اعتراف نمی‌کند چون خودش را برتر و یک انسان شگفت‌انگیز می‌داند که پا جای پای مردان بزرگی مانند ناپلئون گذاشته است.

در رمان جنایت و مکافات ما شاهد جدال ذهنی این جوان و زجری که می‌کشد هستیم. و گاهی به این نتیجه می‌رسیم که مکافات ذهنی، چندین برابر از مجازات جسمی و قانونی دردناک‌تر است. داستان کتاب اما از لحظه‌ای دگرگون می‌شود که شخصیت سونیا وارد می‌شود. دختری معصوم که می‌توان در برابر رنج‌های و تعظیم کرد و…

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان آزادی یا مرگ – نشر خوارزمی ]

نوشتن از جنایت و مکافات شاید کار بیهوده‌ای باشد. هر فرد کتاب‌خوانی می‌داند که این کتاب یک شاهکار است و هر کسی که آن را خوانده باشد فلسفه عمیق آن را تایید می‌کند. کتابی که از خودش فراتر رفته و در بسیاری از رمان‌ها و کتاب‌های دیگر نیز به آن استناد و ارجاع داده می‌شود. بعید است در جایی از جنایت صحبت شود و نام این کتاب ندرخشد. کتاب بی‌نظیری که ما هم آن را جزء کتاب‌های پیشنهادی کافه‌بوک قرار داده‌ایم و خواندن آن را به شدت پیشنهاد می‌کنیم.

اما این کتاب قضاوت ما را در مقابل خوب و بد یا خیر و شر سخت می‌کند. چون صرفاً کسی که مرتکب جرم نشده، خوب نیست، و کسی که قاتل است، شاید نفس پاکی داشته باشد. در جنایت و مکافات ما با راسکلنیکف قدم به قدم همراه می‌شویم، با او تبر را به دست می‌گیریم، با او جنایت می‌کنیم و با او مکافات می‌بینیم و در نهایت احساسات درونی او را و از همه مهم‌تر فلسفه او را کشف می‌کنیم. ما می‌بینیم که راسکلنیکف همان‌طور که خودش فکر می‌کرد یک «انسان شگفت‌انگیز» و یا به تعبیری یک «ابرانسان» نیست. چون اگر چنین بود جنایتش دیگر مکافاتی به همراه نداشت.

همان‌طور که در خلاصه کتاب اشاره شد، راسکلنیکف پیرزن نزول‌خور را به قتل می‌رساند. پیرزنی که به عقیده راسکلنیکف شپشی بیش نیست و او با کشتن این پیرزن حتی خدمت بزرگی در حق بشریت کرده است. اما واقعا دلیل قتل پیرزن توسط راسکلنیکف چه بود؟ در ادامه در این مورد بیشتر صحبت می‌کنیم. اما در همین‌جا شاید بد نباشد اشاره کنیم برای درک بیشتر شخصیت راسکلنیکف بهتر است کتاب یادداشت‌های زیرزمینی از داستایفسکی را نیز بخوانید.

توجه: در این بخش از مطلب، به انگیزه‌های اصلی راسکلنیکف در مورد قتل اشاره می‌کنیم که باعث افشای بخش‌هایی از کتاب می‌شود. با این حال ما به اتفاقات آخر کتاب اشاره‌ای نمی‌کنیم.

در جنایت و مکافات ما با شخصیتی روبه‌رو هستیم که ایده‌های و نظریه‌های خاص خودش را دارد. کسی که ناپلئون را الگوی خودش قرار داده است. کسی که فکر می‌کند فردی شایسته و خارق‌العاده است و می‌تواند حتی بالاتر از اخلاق و قانون دست به هر عملی بزند. اما آیا واقعا راسکلنیکف بالاتر از اخلاق و قانون است؟ -در این مورد باید به پایان کتاب توجه کرد.

راسکلنیکف اعتقاد دارد که بر اساس قانون طبیعت مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول شامل آدم‌های عادی است که صرفاً هستند و وجود دارند. این دسته می‌خورند و تولید مثل می‌کنند و نقشی در پیش بردن تاریخ ندارند. اما دسته دوم که تعداد آن‌ها بسیار کم است: دسته‌ افراد غیرعادی است. دسته‌ای که به وجدان خویش اجازه می‌دهند بر روی برخی موانع قدم بگذارد. دسته‌ای که‌ تغییردهنده اوضاع هستند. دسته‌ تغییر دهنده تاریخ، کسانی که می‌توانند زندگی را حرکت دهند و حرف تازه‌ای بزنند. راسکلنیکف اعتقاد دارد که این دسته می‌توانند به خودشان اجازه کارهای غیرعادی بدهند: مثل قتل.

حال، راسکلنیکف که فکر می‌کند جزء دسته دوم است و خود را در این دسته طبقه‌بندی می‌کند، لازم می‌بیند که این موضوع را به خود اثبات کند. بله درست است، راسکلنیکف با قتل پیرزن می‌خواهد به خودش ثابت کند که می‌تواند پا را از آن خط مشخص فراتر بگذارد و از آن عبور کند.

راسکلنیکف می‌خواهد از خط قرمزی که برای خود متصور است عبور کند و با قتل پیرزن خودش رو جزء دسته دوم قرار بدهد. اما آیا می‌تواند بر اساس نظریه‌اش وجدان راحتی داشته باشد؟ آیا تحمل بودن در دسته دوم، در دسته انسان‌های شگفت‌انگیز را دارد؟ آیا هر کدام از ما می‌توانیم جزء دسته دوم باشیم؟ می‌تونیم فردی را به قتل برسانیم و وجدان راحتی داشته باشیم؟ می‌توانیم دست به کارهای غیرعادی بزنیم بدون اینکه درگیر سختی‌هایی باشیم که یک آدم عادی ممکن است از سر بگذراند؟ آیا می‌توانیم انسان شگفت‌انگیزی باشیم؟ داستایفسکی در جنایت و مکافات به این سوالات مهم جواب می‌دهد. در واقع خواننده در جنایت و مکافات با کشف انگیزه‌های راسکلنیکف و با کشف شخصیت او می‌تواند به پاسخ این سوالات و بسیاری از موارد دیگر برسد.

در این معرفی، ما فقط در مورد داستان کتاب و شخصیت راسکلنیکف صحبت کردیم، اما در کتاب شخصیت‌های متعدد و شایسته توجه دیگری مثل سوفیا، سویدریگایلف، پارفیری، رازومیخین و لوژین وجود دارند که در نوع خود بسیار جذاب هستند. به عنوان مثال پافیری بازرس پرونده است که در همان ابتدا می‌داند که راسکلنیکف قاتل پیرزن است. اما اثبات این قتل چه فایده‌ای دارد اگر خود قاتل احساس پیشمانی نکند؟ اگر فلسفه راسکلنیکف زیر سوال نرود و شکاف‌های آن مشخص نشود، زندانی کردن او هیچ فایده‌ای ندارد. از این رو پارفیری با سبکی متفاوت و از منظر روانشناسی به قاتل نزدیک می‌شود و تلاش می‌کند ذهن و اخلاق او را تحت تاثیر قرار دهد.

پیشنهاد می‌کنیم هنگام مطالعه کتاب به تک تک اتفاقات و شخصیت‌های اصلی توجه کنید و رابطه آن‌ها را با موضوع کتاب در نظر داشته باشید. هر جمله از این کتاب در خدمت یک هدف بزرگ‌تر است که خواننده با کنار هم گذاشتن آن‌ها یک تصویر بزرگ‌تر را می‌تواند مشاهده کند.

[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب گفتگو با کافکا – نشر خوارزمی ]

خلاصه بخش‌های اصلی کتاب جنایت و مکافات را می‌توانید از طریق اینفوگرافیک زیر مطالعه کنید. مطالب کتاب به خوبی در این اینفوگرافیک بازتاب داده شده است و شما می‌توانید با مطالعه آن جنبه‌های مختلف کتاب را هنگام مطالعه در نظر داشته باشید. اما توجه داشته باشید که مطالعه اینفوگرافیک باعث افشای قسمت‌های مختلف کتاب می‌شود.

نکته دیگری که در مورد این رمان داستایفسکی وجود دارد، شخصیت‌های مختلف است. پیشنهاد ما این است که در این اینفوگرافی به شخصیت‌هایی که در مورد آن‌ها صبحت شده است توجه داشته باشید و در کتاب رفتار آن‌ها را به دقت زیر نظر داشته باشید.

واجب است که هر انسانی لااقل کسی را داشته باشد که برای او دلسوزی کند! (جنایت و مکافات – صفحه ۴۰)

تقریبا هر جنایت‌کاری، در حین جنایت دستخوش نوعی ضعف اراده و فکر می‌گردد. یعنی درست هنگامی که بیش از هر چیز احتیاج بع تعقل و احتیاط است، اراده و فکر روشن جای خود را به‌نوعی سبکسری عجیب بچگانه‌ای می‌دهد. (جنایت و مکافات – صفحه ۱۱۶)

راسکلنیکف در ضمن که پیش می‌رفت با خود اندیشید «در کجا، کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ می‌گوید یا می‌اندیشد که اگر مجبور می‌شد در بلندی یا بر فراز صخره‌ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به‌روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر، هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح می‌داد زنده بماند تا اینکه فورا بمیرد! فقط زیستن، زیستن و زیستن – هر طور که باشد، اما زنده‌ماندن و زیستن! عجب حقیقتی! خداوندا! چه حقیقتی! چه پست است انسان!» پس از لحظه‌ای افزود «اما آن کسی هم که او را به این سبب پست می‌خواند، خودش هم پست است.» (جنایت و مکافات – صفحه ۲۳۹)

من وقتی مردم دروغ می‌گویند دوست دارم! دروغ تنها مزیت انسان است بر سایر موجودات! با دروغ به‌راستی می‌رسی! من از آن جهت انسانم که دروغ می‌گویم. هرگز به حقیقتی نرسیدند بی‌آنکه چهارده بار یا شاید صد و چهارده بار دروغ بگویند و این در نوع خود قابل احترام است. (جنایت و مکافات – صفحه ۲۹۹)داستایفسکی جنایت و مکافات

آن کسی که وجدان دارد اگر به‌اشتباه خود پی برد، رنج می‌کشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است. (جنایت و مکافات – صفحه ۳۸۷)

زیرک‌ترین اشخاص را باید سر آسانترین چیزها گیر انداخت. (جنایت و مکافات – صفحه ۳۹۵)

راسکلنیکف پاسخ نمی‌داد، با رنگی پریده و بی‌حرکت نشسته بود و همچنان بدقت به صورت پارفیری نظر دوخته بود، با خود می‌اندیشید « درس خوبی است! این حتی، مانند دیشب، شبیه بازی موش و گربه هم نمی‌باشد و بیهوده نیست که قدرت خود را به من نشان می‌دهد… گویی… تذکر می‌دهد. خیلی عاقلتر از اینهاست… هدف دیگری در کار است. اما چه هدفی؟ نه، برادر، یاوه می‌بافی، مرا می‌ترسانی و نیرنگ می‌زنی! شاهد و دلیلی نداری و آدم دیروزی هم وجود ندارد! تو فقط می‌خواهی مرا از راه بدرکنی. می‌خواهی مرا پیش از وقت عصبانی کنی و در آن حال به دامم افکنی. اما کور خوانده‌ای، اشتباه می‌کنی، اشتباه! اما آخر برای چه تا به این حد به اشاره می‌پردازد؟… آیا حساب اعصاب بیمار مرا می‌کند! نه، برادر کور خوانده‌ای، اشتباه می‌کنی، هر چند که زمینه‌ای هم چیده‌ای… خوب، بالاخره خواهیم دید چه خوابی برایم دیده‌ای.» (جنایت و مکافات – صفحه ۴۶۲)

اگر دیگران نفهم هستند و من یقین می‌دانم که نفهمند، پس چرا خودم نمی‌خواهم عاقلتر شوم. بعد، سونیا، دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است… بعد نیز دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد، مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی‌ارزد که انسان سعی بیهوده کند! بله، همین طور است! این قانون آنهاست… قانون است، سونیا! همین طور است! و من اکنون می‌دانم سونیا، کسی که عقلا و روحا محکم و قوی باشد، آن کس بر آنها مسلط خواهد بود! کسی که جسارت زیاد داشته باشد، آن کس در نظر آنان حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد، بر آن تف بیندازد، او قانونگذار آنان است. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد! تا به حال چنین بوده است و بعدها نیز چنین خواهد بود! باید کور بود که اینها را ندید. (جنایت و مکافات – صفحه ۵۹۷)

قدرت فقط نصیب کسانی می شود که جرات کنند خم شوند و آن را بدقت بگیرند. در اینجا فقط یک چیز مهم است، یک چیز: باید فقط جرات داشت! (جنایت و مکافات – صفحه ۵۹۸)

مگر من پیرزن را کشتم؟ من خودم را کشتم، نه پیرزن را! با این کار پدر خودم را برای همیشه درآوردم!… اما پیرزن را شیطان کشت، نه من. (جنایت و مکافات – صفحه ۶۰۰)

آن کسی بهتر از همه زندگانی خواهد کرد که بتواند بهتر از دیگران خود را بفریبد. (جنایت و مکافات – صفحه ۶۸۵)

جنایت؟ کدام جنایت؟ اینکه شپش پلید مضری را، یعنی پیرزن نزول‌خواری را که به درد هیچ کس نمی‌خورد و از کشتنش چهل گناه بخشوده می‌شود، نابود کرده‌ام، آدمی را که شیره نیازمندان را کشیده بود، این جنایت است؟ (جنایت و مکافات – صفحه ۷۳۵)

👤 نویسنده مطلب:  نگار نوشادی

نظر شما در مورد رمان جنایت و مکافات چیست؟ اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب و همچنین درک آن به همدیگر کمک می‌کنیم.

» معرفی چند مطلب مفید دیگر پیرامون داستایفسکی و کتاب‌های او:

کافه‌بوک، پاتوقی برای عاشقان کتاب است. ما در کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب بخوانیم و به همین خاطر، در انتخاب کتاب خوب به شما کمک می کنیم. (در شبکه های اجتماعی هم، همراه ما باشید.)

اسپویل داستان

سویدریگالوف قبل از خودکشی, شب را داخل یک اتاق تنگ و تاریک مسافرخانه می خوابه فکر و خیال و کابوس هم میبینه. که طبیعتا آدم یاد اتاق راسکولنیکاف میفته.

سوال من این که آیا سویدریگالوف قبل از مرگش دچار قضاوتی شد که خودش در مورد راسکولنیکاف کرده بود؟؟

یه جورایی یاد اون جمله معروف داستایفسکی در مورد قضاوت افتام.
تشکر از سایت خوب کافه بوک

سلام خیلی خوشحالم که با سایت شما اتفاقی آشنا شدم. خیلی دوست داشتم موضوع و محتوای رمان جنایت و مکافات رو بدونم. عالی بود! امیدوارم در مورد بقیه رمانهای معروف هم،این کار انجام شود.
متشکرم.

*اسپویل

سلام خیلی ممنون از شما من یک سوال داشتم اگر جواب بدید ممنون میشم. من متوجه نشدم چرا در داستان جنایت و مکافات از الیزابت یعنی خواهر پیرزن رباخوار کم صحبت شده بود و در بیشتر جاها فقط به قتل پیرزن رباخوار اشاره میشد یعنی قتل او زیاد مهم نبوده؟

*اسپویل

سلام. بدون شک قتل خواهر پیرزن هم مهم است. اما ما در کافه‌بوک همیشه به گونه‌ای کتاب را خلاصه و معرفی می‌کنیم که همه زوایای آن فاش نشود و خواننده به هنگام خواندن کتاب به چیزهای تازه برخورد کند.

عرض سلام و خسته نباشید به تیم قوی و فرهیخته کافه بوک. من به شدت به سایت شما علاقمند هستم و همیشه کتاب های مورد علاقه و مورد نظرم رو از اینجا هم دنبال میکنم و الان تصمیم دارم اولین نظرم رو در سایت شما برای این کتاب دوست داشتنی و محبوبم بذارم. واقعا کتاب کم نظیری هست. داستایفسکی نویسنده ی محبوب منه من عاشق ذهنیت پریشانش هستم. پیشنهاد میکنم در اولین فرصت دوستان مطالعه کنند.

کتاب جنایات و مکافات درسته شاهکار هست و بسیار زیبا نوشته شده ولی اصلا منو جذب نکرد و دوست دارم بدونم ادامه داستان چی میشه لطفا کتاب بعدی که زندگی راسکولینکوف بعد از زندان هست رو بهم معرفی کنید.

سلام. این کتاب ادامه ندارد.

سلام تا اونجایی که من میدونم این کتاب دنباله ای نداره. بعد از این میتونید کتاب شیاطین داستایفسکی رو بخونید. ترجمه سروش حبیبی رو بهتون پیشنهاد میکنم.

کتاب پر کششی و جذابی هست.

من این کتاب رو با ترجمه محمد صادق سبط الشیخ خوندم.نظرم درباره ترجمش اینکه ترجمش اونقد که اکثرا میگن ضعیف نیست ؛ درسته که عالی نیست ولی ضعیف هم نیست و متوسط و البته روان بود و ویراستاری خوبی داشت.

کتابهای روسی خوندنشون معمولا سخته ولی با ترجمه ی آقای اصغر رستگار از انتشارات نگاه خوندن این کتاب واقعا برام شیرین و لذت بخش شد .

عالیه هر اتفاقش مورد توجهه

کتاب جالبیه و حال هواش یکم شبیه همزاده با اینکه داستانش متفاوته

سلام
یه پیشنهاد
چرا بعد از اینکه کتابیمعرفی کردید،چرا کتابای مشابه معرفی نشده؟
بفرض کتابی ک نزدیک به حال و هوای کتاب جنایت و مکافات باشد ک در اخر معرفی بشود.

سلام – معمولا این نوع کتاب‌ها رو در معرفی بهش اشاره میکنیم اما گاهی پیدا کردن کتاب مشابه به راحتی ممکن نیست.

سلام و درود فراوان
یه سوال،اینکه کتابایی ک امتیاز داده شده،توسط خود تیم کافه داده شده؟
کتابای امتیاز دار با سلیقه من کاملا یکسانه
واینکه باز کتاب امتیاز دار اضافه میشه ؟واینکه اون کتابایی ک هیچ امتیاز ندادید یعنی سطح پایین ترند؟
موزییک و فیلم به سایتتون اضافه نمیکنید؟یا اینکه سایتی ک به خوبی سایتتون باشه معرفی نمیکنید؟

سلام. بله امتیازها براساس نظر تیم کافه بوک است و فقط برای کتاب‌های ویژه این امکان رو فعال کردیم. اما اگر کتابی امتیاز نداشته باشه به معنی سطح پایین بودنش نیست. در نهایت اینکه ما فقط در زمینه کتاب فعالیت میکنیم دوست گرامی.

سلام و درود فراوان
امکانش هست کتاب کودک و نوجوان هم معرفی کنید /خیلی کمک میکنه.
البته همینم کلی کمکه

سلام دوست گرامی – متاسفانه ما فقط کتاب برای بزرگسالان معرفی می‌کنیم.

با اجازه از تیم کافه بوک من کتاب های زیر رو به شما پیشنهاد میکنم.
پاستیل های بنفش
دختری که ماه را نوشید
بطور کلی کتاب های نشر پرتقال بسیار مناسب هستند

ترجمه آقای حمیدرضا آتش برآب پیشنهاد میشه … باید بگم یک رمان فوق العادست .. به جرات میگم : انگشت شمارند نویسندگانی در دنیا که رمان های بالای ۱۰۰۰ صفحه نوشته اند و تا آخر توانسته اند کشش و جذابیت ودرعین حال نظم داستان رو حفظ کنند.. در این رمان هرچه جلوتر میروید بیشتر جذب کاراکترها و تم می شوید…..صدالبته ترجمه خووب خیلی نقش داره :))

یک سایت کاملا الهام‌بخش، سختکوش، بی‌نظیر، و با دقت علمی بالا هستید.
ممنونم عمیقا برای ارزشی که برای ادبیات و نشر افکار بزرگان قائلید.

دقیقا، این سایت برای بنده هم یک مرجع قابل اعتماده که همیشه از اطلاعات خوبش بهره می برم.

ترجمه اصغر رستگار خیلی روان هستش و مطالعه کتاب رو لذت بخش میکنه. منتها از یکسری اصطلاحات (مثل ماشاالله) استفاده میکنه در نتیجه احساس نمی کنین که متن کلاسیک روسی هستش و ممکنه به مذاق بعضی ها خوش نیاد.

دوستانی ک گفتن کتاب رو دوست نداشتیم حتما نیم‌نگاهی به ترجمه کتاب داشته باشن.متاسفانه این روزها ترجمه بد خیلی بیشتر از ترجمه خوب در دسترسه.من بار اول که این رمان رو شروع کردم با ترجمه اقای علیقلیان بود.اصلا اثری از کتاب های قبلی توش نبود و کاملا بی حس ترجمه شده بود.پیشنهادم ترجمه اقای رستگار و نشر نگاه هست.ترجمه به شدت روان و تاثیرگذاریه.

سلام . من کتاب جنایت ومکافات رو خوندم ترجمه”مریم امیری و آزاده پیراسته”ولی اصلا جمله آن کسی بهتر از همه زندگانی خواهد کرد که بتواند خود را بفریبد رو ندیدم. خیلی جمله قشنگی بود یعنی جوری دیگه ترجمه شده بود؟؟؟؟

سلام
من می خوام این کتاب رو تهیه کنم میشه لطفا بگید کدوم ترجمه بهتر هست؟
ممنون از سایت خوبتون

سلام دوست گرامی – پیشنهاد ما همین ترجمه‌ای هستش که معرفی کردیم.

من چند جنایات و مکافات و ابله رو خواندم ، داستایفسکی تو شخصیت پردازی مشکل داره ، کل شخصیت های داستایفسکی یه مشکلی دارن تقریبا همه دچار سایکوز هستن تقریبا همه هذیان میگن و … من از داستان کوچک شب های روشن به شدت لذت بردم ولی از رمان های بزرگش ، به اصطلاح شاهکارهایش جذبم نکرد .

ابراهیم خان مطالعه شما خیلی کمه یعنی خیلی کم کتاب خوندین بخاطر اونه

من کتاب رو تو۱۵روز خوندم. بسیاااار جذابه طوریکه وقتی شروع ب خوندن میکنی دوسنداری کتاب و زمین بزاری, نویسنده واقعاطوری نوشته ک ادموکامل همراه خودش میکنه و دقیقا حس ادمای داستانو بهت القامیکنه.. و واقعاادم رو بفکر فرو میبره ک چکاری درسته چکاری غلط!! چ کسی میتونه قضاوت کنه! اما دراخر عشق میادسراغش و نشون میده عشق واقعی حلاله همه چیز هست.. البته بعد از همه سختایی ک میکشه. اما من یک سوال دارم, آیابنظرشما پس اینکه توی قران خدا چندین ایه راجب جنگ وخونریزی داره رو میشه بااین تفکر توجیه کرد؟

باسلام این کتاب جز بهترین کتاب هاییه که تا الان خواندم پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنین

با سلام و ممنون از معرفی خوب سایت کافه بوک
با این که کتاب های زیادی نخوانده ام و این رمان تقریبا ۱۰ امین رمانی بود که من برای مطالعه خریده بودم ولی واقعا مطالعه آن لذت بخش بود .

بالاخره بعد از ۹ ماه تونستم این کتابو تموم کنم. توصیه اکید میکنم که ترجمه “احد علیقلیان” رو نخونید… هرچقدر از بد بودن ترجمه اش بگم کم گفتم… ویراستار هم که کلا انگار این کتابو نگاه هم نکرده بود… پر از غلط های نگارشی و املایی… امیدوارم بعدا بتونم یکی از ترجمه های دیگه این کتابو بخونم، بلکه ر از داستانش دربیارم.

عزیز ترجمه ی علیقلیان واقعا عالی هست تعجب میکنم از این مترجم شکایت دارید !

منم با ترجمه احد علیقلیان دارم. اصلا خوب ترجمه نشده. یا اینکه خود کتاب جالب نیست. خوشم نیومد. با وجودیکه شاهکاره.

با عرض سلام و احترام. رمان رو دوست داشتم چون به روان شناسی علاقه و در این زمینه مطالعه دارم بنابراین به شدت مشتاق و کنجکاو بودم که تأثیر جنایت رو از دید داستایوفسکی بر روح و روان قهرمان داستان ببینم.

من که از کتاب خوشم نیومد اینقدر که توی این وب سایت تعریف کردن به نظرم جذاب نبود!
نویسنده خیلی به جزئیات توجه میکنه و ادم رو خسته میکنه

دوستان من شنیدم ترجمه آقای سروش حبیبی و اصغر رستگار خوبه . ولی خب سروش حبیبی خیلی کمیابه ترجمش . جدیدا هم آقای آتش بر آب میگن ترجمه خوبی داشته . ولی خودم دوست دارم ترجمه آقای حبیبی رو گیر بیارم که مستقیم از ازبان روسی ترجمه شده

دوست گرامی – سروش حبیبی ترجمه‌ای از جنایت و مکافات ارائه نکرده. ترجمه‌های مهری آهی و حمیدرضا آتش برآب از روسی هستند.

بله درست میفرمایید ببخشید من چون یک فایل پی دی اف در اینترنت به اسم سروش حبیبی دیدم فکر کردم از ایشونم هست ولی الان که خوندمش دیدم همون ترجمه آًقای رستگاره اشتباها نوشته سروش حبیبی. ایشون کتاب ابله رو ترجمه کرده . برای خریدن نسخه چاپی خیلی وسواس دارم چون واقعا کتاب گرون شده این همه ترجمه مختلف هم هست آدم گیج میشه . نهایتا شانسی یکیش رو میگیرم

سلام .
من با ترجمه ی آتش بر آب دارم ،دوجلدی هستش.ترجمه ی بسیار روان و عالی و مستقیم از روسی ترجمه شده .تفسیر هم داره و کمک به فهم بیشتر کتاب میکنه.ترجمه اش بسیار خاص و روان و بنظرم ارزشمندی.پیشنهاد میکنم ،اگر ترجمه ی خانوم آهی با توجه به قدیمی بودن ترجمه و بسیار ادبی بودن برای شما مشکل ،در خوندن با ترجمه آتش برآب شک نکنید.چون از روسی و مثل خانوم آهی ادبی اما روان تر و برای این عصر بهتر و تفسیرهم که داره راحت تر کرده فهم کتاب رو‌.موفق باشید..

واقعا ترجمه ی جناب آتش برآب عالیه و توصیه میشه :))

تنها مشکل ترجمه آتش برآب اینه که جایی پیدا نمیشه

اصلا رمان خوبی نبود انتظار داشتم رمان جالبی باشه ولی متاسفانه خیلی سطح ش پایین بود

چه جالب !! تمام دنیا این کتاب رو شاهکار میدونن و داستایوفسکی اینهمه کتاب نوشته و فقط منتظر بوده شما بیاین بگین سطحش پایین بود !! دوست عزیز اینکه سلیقه تو نیست و چیزی ازش نمیفهمی دلیل نمیشه سطح کتاب پایین باشه

دوست گرامی به سطح فهم ارتباطی نداره ،‌چون چیزی ارائه نمیده که بفهمیم ،‌شاید برای روانکاوی که ارائه میده برای دورانی شاهکار بوده ، ولی الان رو فک نکنم ،کتاب جنایت و مکافات برای من هم زیاد جذاب نیامد چون یک فرد سالم نیست تو این کتاب همه یا اختلال شخصیت دارند و یا سایکوتیک هستند ، اتفاقات داستان هم زیاده از حد به نظرم شبیه داستان بود . شب های روشن دستایفسکی خیلی خیلی بهتر بود از این کتاب .

ابراهیم خان مطالعه ات رو زیاد کن

اینکه با سلیقه شما در تضاد بوده دلیلی بر سطح پایین کتاب نیست ؛ این رمان یک شاهکار روانشناختیه.

سلام…. کتاب جنایت و مکافات را با سه ترجمه مهری آهی و علیقلیان و ترجمه آتش برآب (که سال ۹۸ چاپ شده ) خوانده ام و به جرات میگم ترجمه آتش برآب نه یک سر و گردن بلکه دو پله بالاتر از ترجمه علیقلیان و مهری آهی هست…. ترجمه های دیگر را نخوانده ام

سطح بالا را لطفا توضیح دهید با تشکر

من این کتاب رو با ترجمه مهری آهی خوندم، و البته معرفی نامه کاف بوک
کتاب خیلی خوبی بود، داستایفسکی اونقدر با جزییات همه وقایع و مکان ها و حتی اشیا رو توصیف کرده که شما رو همراه داستان جلو میبره. بشدت لذت بردم.
و ممنون از اینفوگرافی ، خیلی عالی

راسکلنیکف نمونه ی بارز عصیان بشری است . عصیانی هر چند کوچک که تبعات و مکافات زیادی در بر دارد . تقابل شک و ایمان . تقابل خیر و شر . طلوع وجدان انسانی .

این کتاب رو با ترجمه ی آقای رستگار خوندم و بسیار عالی و روون بود. در کل جزو بهترین کتابایی بوده که خوندم

ببخشید من نمیدونم اول این رو بخونم یا برادران کارامازوف یا ابله.میشه لطفا راهنمایی کنین

سلام – پیشنهاد می‌کنم اول جنایت و مکافات رو مطالعه کنید، بعد ابله و در نهایت برادران کارامازوف.
یا می‌تونید اول ابله و بعد جنایت و مکافات رو مطالعه کنید، اما پیشنهاد ما این هستش که برادران کارامازوف رو آخر مطالعه کنید.

سلام، به خاطر تعریفایی که در مورد این کتاب شنیده بودم چند روز پیش رفتم بخرم متاسفانه چاپ جدید بود و قیمتش بالا بود نتونستم بخرم

سلام میتونید اپ فیدیبو رو دانلود کنین اون گذاشته۲۸تومن که من الان رفتم دیدم میتونید با ۵۰ در صد تخفیف بگیرین مث کتاب که نیس ولی خیلی خوبه

سلام من ترجمه شهدی رو خوندم و پسندیدم

من ترجمه مهری آهی رو خوندم، خیلی روون بود و ضمن اینکه حس کلاسیک بودن نوشته رو هم القا میکرد.
مکافاتی که راسکلنیکف در کل داستان متحمل میشه رو با پوست و استخونم حس میکردم. طبقه بندی عادی و غیر عادی ها رو به طرز عجیبی قبول دارم، غیر عادی ها قطعا این دنیا رو پیش میبرن، هرچقدر هم عادی ها زادو ولد کنن. یه تلنگر میزنن و پووووففف دنیا عوض میشه!
من داستایوفسکی خوانی رو خیلی جدی شروع کردم و اولیش جنایت و مکافات بود👌🏻

سلام نمیدونم برادران کارامازوت رو اول بخونم یا جنایات یا مکافات یا جز از کل ؟؟
خواهش میکنم راهنماییم کنین

سلام – پیشنهاد ما اینه که اول جنایت و مکافات رو بخونید بعد برادران کارامازوف. جز از کل رو هم هر وقت بخونید عالیه.

سلام به دوستان من این کتاب را به زبان روسی خواندم و خیلی زمان برای فهم مفاهیم فلسفی آن گذاشتم. ترجمه خانم آهی را به فارسی خواندم که می‌شود گفت بصورت کلمه بکلمه آن را ترجمه و بیان کرده اند. ترجمه خوبی است. ولی از همه اینها گذشته خواندن این اثر به زبان اصلی و فهم فرهنگ ادبیات نویسنده برای درک مفاهیم فلسفی خیلی مهم است.

*اسپویل

من فایل صوتی کتاب رو از کانال تلگرامی آوای بوف الان تمام کردم، دو نکته مهم هست یکی اینکه در صحنه صحبت رودیا با سردفتر پلیس در کافه به او میگوید تو با اینکه ۳ کلاس سواد داری بر دست و گردن خودت طلا و جواهر آویختی و اون رو با خودش مقایسه میکنه که در عین استعداد فقیر است و این قبیل بی عدالتی ها بوده که قبل از قتل رباخوار هم محرک اون بوده و یکی هم سوئیدرگالوف که با هوسرانی خودش برای خواهرش دردسر درست کرده و اون هم میخواد به خاطر فقر ازدواج شبه اجباری بکنه و در نامه مادرش بهش مینویسه باعث میشه به خیالاتش لباس واقعیت بپوشونه و اون قتل رو لازم و در اون شرایط سخت اجتناب ناپذیر بدونه، مرگ پولیشری ناراحت کننده بود😔

اقای محمد صادق سبط الشیخ افتضاح ترجمه کردن

من نیز ترجمه آقای شهدی رو در حال خواندنم ترجمه ای خوب و روان که البته پس از مقایسه با ترجمه دیگری آن را انتخاب کردم و پیشنهاد می کنم این ترجمه مناسب است با این حال خود مقایسه کنید بهتر است…

با احترام به همه، من ترجمه ای از صادق بسط الشیخ خواندم که اصلا روان نبود و متاسفانه حتی ویراستار زحمت ویرایش رو هم به خودش نداده بود، متاسفم که در برابر این آثار ادبی بزرگ جهان، ناشران هیچ زحمتی به خودشان نمی دهند و کل یک چنین اثری را خراب می کنند، ای کاش اندک نظارتی بر کار خود می کردند. من از انتشارات سپهر ادب خریده بودم.
اما خود داستان عالی بود و خواننده چنان در افکار شخصیت ها وارد می‌شد که انگار این افکار در سر خودش هست.

من نیز با خواندن ترجمه های مختلف از همه بهتر ترجمه خانم آهی را از همه بهتر یافتم

سلام و درود بر دوستان کتابخوان
من این کتاب را در سال ۶۰ خواندم ٬ این کتاب توسط دوستی به من معروفی شد ٬ ان زمان من بیست سالم بود و جسته و گریخته با ادبیات جهان اشنایی داشتم ٬ ولی شناختی از خود داستایوسکی و اثارش ندلشتم ٬ کتاب جنایات و مکافات داستایوسکی مزید علت گردید تا تمام اثار چاپ شده ایشان را مطالعه کنم‌ کتاب های چون ٬ ابله ٬ قمار باز ٬ خاطرات خانه اموات ٬ برادران کارامازوف ٬و…… می توان با جرات تمام گفت که داستایوسکی پدر ادبیات روسیه قبل از انقلاب اکتبر باید لقب بکیرد ٬
پیشنهاد می کنم‌که حتما فیلم جنایات و مکافات تولید شده سال ۱۹۷۰ را که بصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده نگاه کنید

آقای رستگار رو خیلی ها پسند کردن هرچند من خودم هم ترجمه ایشون رو نخوندم
من خودم هم ترجمه مهری آهی خوندم یکم سبک ادبیات قدیمی داره ولی ترجمه خوبی هست
ولی خب ترجمه آقای رستگار میگن امروزیه تو فیدیبو یکم از متن گذاشته میتونید بخونید و مقایسه کنید

عالی

درود دوستان فرهیخته
این کتاب بسیار عالیست . البته قطعا نظر بنده درباره ی این کتاب کمی متعصبانه است چرا که من سالهاست اعتیاد به مطالعه دارم و اگر روزی کتاب نخوانم استخوان درد و پریشانی میگیرم و این کتاب بهترین کتابیست که خوانده ام . شاید این نظر به این علت باشد که شخصیت خود را در کتاب یافته ام و آنچه بر من گذشته را سالها پیش داستایفسکی بزرگوار بیان کرده . اما قول میدهم دوستانی که این کتاب را بخوانند پشیمان نشوند . در بزرگی آثار داستایفسکی عزیز همین بس که کسانی همچون نیچه که خود را از همه ی تعلقات آزاد میکنند و به قول معروف خدا را هم بنده نیستند درباره ی او میگویند که تنها کسی بوده که توانسته مطالب روانشناسی و فلسفی را به آنها بیاموزد ! دوستان ، کارهای داستایفسکی عالیست مخصوصا این شاهکار . هربار که بخوانید مطلب جدیدی از آن خواهید آموخت . خودتان را به داستان بسپارید ، بگذارید بدون تعصب درونتان با شخصیتهای آن محک زده شود ، اینگونه پس از اتمام کتاب ، خود را بیش از پیش میشناسید . درود بر کافه بوک که این کتاب را معرفی کرده . آفرین

با چه ترجمه ای مطالعه کردین

کل ترجمه هایی که هست را خواندم . بهش اعتیاد دارم . اگر ترجمه ی جدیدی بیاد باز خواهم خواند

کتاب‌و نخوندم ولی وقتی توضیحات شما درمورد کتاب و خوندم شروع به اشک ریختن کردم چون لحظه‌ای احساس کردم داستان خودمه یسری جاهاش فرق میکنه با زندگیم ولی تا حدودی شبیه هستیم

سلام
برادران کارامازوف رو خوندم.خیلی کتاب فوق العاده ایه.
رمان برادران کارامازوف مدام از گناه و وجدان میگه.و اینکه آیا خدایی وجود داره و روانشناسی و فلسفی هست و بهترین کتاب داستایوفسکی محسوب میشه.
شخصیت های داستان رو خیلی خوب کند و کاو کرده.
حتما بخونیدش، شاید دوست داشته باشید.

ممنون

امیدوارم ساییتتون بااین جزئیات ،میزان مطالعه ی ملت رو بالا ببره

سلام
این کتاب رو میخوام بخرم،ترجمه مهری اهی اصلا گیر نمیاد،بهزاد دارو گیر آوردم و رستگار،به نطرتون کدوم ترجمه خوبه؟

سلام
متاسفانه ما ترجمه های مختلف این کتاب رو مقایسه نکردیم اما تا جایی که اطلاع داریم ترجمه مهری اهی در بازار وجود دارد.

من خودم این ترجمه رو خوندم ترجمه خوبیه ولی بقیه رو خوندم نخوندم هرچند دوستانی که ترجمه های پرویز شهدی رو خوندن خیلی تعریف میکردن و هم آقای رستگار هم تو فیدیبو خیلی ها می گفتند خوبه و بخاطر ترجمه جایزه گرفته

کتاب بزرگ، عمیق.و سنگینه.من چون اول برادران کاراموزف خوندم بیشتر میپسندم مباحثش برام جذابیت بیشتری داشت.
داستایوفسکی به رنج خیلی اهمیت میده و من نکته مثبت اون از نظر فکری در نظر میگیرم که انسان به حقیقت،خوداگاهی و …میرسه

ممنون از سایت خوبتون. کتاب جنایت و مکافات مثل یک اثر روانشناسی عمیق خواننده رو به چالش میکشه و واقعا تاثیر گذاره زمن یه ترجمه قدیمی واسه صادق سیط الشیخ ازش خوندم که خوب نبود. البته کتابهای روسی ترجمه های روانی ندارن معمولا بخصوص این رمانهای قدیمی با جمله بندیهای ادبی که از روانی ترجمه کم میکنه و نمیشه با کتابهای معاصر مقایسه شون کرد. بهر حال بازم ممنون. عالی هستین

سلام.من دو تا ترجمه از این کتاب دارم یکی مهری آهی یکی پرویز شهدی.به نظر شما کدوم ترجمه رو بخونم؟

سلام – متاسفانه ما ترجمه های مختلف این کتاب را مقایسه نکردیم اما ترجمه مهری آهی یکی از بهترین ترجمه های این کتاب هستش.

با سلام، من ۴ ترجمه از جنایت و مکافات را خوانده ام و بنظرم سبک ترجمه مرحوم مهری آهی برای امروز کمی قدیمی و واژه هایش دور از ادبیات امروزی است، ترجمه آقای شهدی روانتر از ترجمه جدید آقای علیقلیان است اما بنظر من ترجمه آقای رستگار شیرین و ملموس است و راحت تر ارتباط برقرار می کند.

ممنون بابت نکات خوبتون درباره ترجمه های این کتاب

با سلام
واقعا..واقعا.. واقعا خدا قوت بابت این همه زحمتی که برای معرفی کتابها به این زیبایی میکشید.. آدم لذت میبره
قدرتورن رو میدونیم.
خدا خیرتون بده

سلام – شما لطف دارید، امیدوارم از در انتخاب کتاب به شما کمک کرده باشیم.

کتاب بسیار هیجان انگیز و فوق العاده ای بود
در این رمان زیبا فقط و فقط یک چیز برای راسکلنیکف ارزش داشت
و اون چیز “شجاعت”بود…

کتاب خوبیه. باید خوندش. اما ی جاهایی برام خسته کننده بود.

سلام.وقتتون بخیر.درمورد کتاب شیاطین هم‌لطفا مطلب بذارین.و اینکه پیشنهاد شما بین جنایت و مکافات و شیاطین کدوم هست.

سلام – حتما وقتی کتاب را خواندیم در مورد آن مطلبی منتشر می کنیم.

شیاطین رمان بسیار سنگینى هست، و سیاسى ترین رمان داستایوسکى محسوب میشه، شخصیتهاى موهوم و ترسناک که پدیده اى بزرگ رو رهبرى میکنن، اما جنایت و مکافات رمان راحت تریه، خوندنش براى هر کس لذتبخش و گیراست و قطعا جذابیت شخصیت پردازیش فوق العاده است

می پرستمتون

سلام.درمورد ترجمه ی آقای احمد علیقلیان و اصغر رستگار اطلاع ندارین که چطورن؟

سلام – متاسفانه هنوز ترجمه های این کتاب را با هم مقایسه نکردیم – هر زمان که این کار را انجام دادیم حتما در مورد آن مقاله ای در سایت منتشر خواهیم کرد.

جنایات و مکافات یکی از بهترین رمانهای تاریخه
واقعا بی نظیره
توصیه میکنم واسه برادران کارامازوف حتما ترجمه احد علیقلیان رو انتخاب کنید

من خودم برادران کارامازوف ترجمه پرویز شهدی رو دارم و تازه شروع کردم بخونم عالی ترجمه شده و بسیار روان و دلچسب… البته خود کتاب که واقعا آدم نمی دونه چطور توصیفش کنه از بس که بی نظیره ولی خب ترجمه بسیار روان و زیبای آقای شهدی هم تو انتقال مطالب نمیشه نادیده گرفت

سلام دستتون دردنکنه برای این سایت معرکه. من چندی پیش همت کردم برادران کارامازوف را بخونم ولی حقیقتش هم متن کتاب سنگینه و خیلی روند آهسته ایی داره و نتونستم ادامه بدم.

سلام. ممنون بابت نظر مثبت شما.
امیدوارم در آینده بتونیم کتاب برادران کارامازوف رو هم معرفی کنیم و در کنار آن یک راهنمای مطالعه هم منتشر کنیم تا خوانندگان بتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند و یا کمکی باشد برای مطالعه بهتر کتاب.

ممنونم از سایت خوب ،عالی و پربارتون خوشحالم که باهاتون آشنا شدم و از این طریق میتونم کتابهای خوبی متناسب با نیازهای روحیم پیدا کنم و چون از قبل با مطالب کتاب آشنا میشم قطعا از مطالعه لذت وافری میبرم.پایدار باشید

سلام. تشکر از کلمات محبت آمیز شما.
انشاالله بتونیم مفید واقع بشیم.

داستایوسکى نویسنده مورد علاقه منه، و از نظر من بزرگترین رمان نویس تاریخه. تمام کتابهاش فوق العاده ان، با شخصیت پردازیهایى خاص و یونیک. داستایوسکى ۶ رمان مشهور داره، تمام رمانهاى داستایوسکى بشدت عمیقن و انسان رو از منظر روانشناسى و فلسفه زندگى تحلیل میکنن. “شیاطین (جن زدگان)” یکى از بهترین کتابهاى داستایوسکیه و از بزرگترین و عمیقترین رمانهاى تاریخ ادبیات، “ابله” به معناى واقعى فوق العاده است، “جنایت و مکافات” هم همینطور، “خاطرات خانه اموات” هم بینظیره، با فضایى بسیار خاص و شخصیت هایى که کمى مرموز یا ترسناکن (مثل شخصیت هاى رمان شیاطین که سراسر مرموز هستن)، این ۴ کتاب فوق العاده ان و واقعا نمیشه گفت کدوم بهترن (من مجبور باشم یکى رو انتخاب کنم، “شیاطین” رو انتخاب میکنم، اما هر ۴ رمان آثارى بسیار ارزشمند هستن) و از نظر من “برادران کارامازوف” میتونه پنجمین رمان فئودور باشه از نظر جذابیت داستان، و “قمارباز” هم ششمین. حتما کتابهاى داستایوسکى رو بخونین، خصوصا این ۶ کتاب رو

ممنون ،کتاب ها رو خوب شرح میدید ادم تکلیفش معلوم میشه کتاب رو بخونه یا نه طبق سلیقه اش نیست

درود بر سالار عزیز ، صد درصد موافق و همسلیقه با تو هستم

سلام
تبریک میگم و دست مریزاد برای سایتی که کتاب های خوب رو معرفی میکنه اونم با این جزییات خواندنی. من از داستایوسکی ابله رو خوندم و قمارباز. هنوز جنایت و مکافات و برادران کارامازوف رو نخوندم (میگن بهترین اثرش برادران کارامازوفه و سپس جنایت و مکافات و بعد ابله). نظر من اینه شخصیت هاش نرمال نیستن و روند داستانش هم نرمال نیست(شایدم من اینجوری برداشت کردم از کتاب ابله و قمارباز) ولی داستانش کشش داره و دوس داری ادامه بدی. برعکس تولستوی که من ازش انا کارنینا رو خوندم شخصیت ها و داستان کاملا نرمال و قابل هضم بودن ولی خوندنش واقعا خسته کننده بود (حداقل برا من اینطوری بود)
خوشحال میشم درباره برادران کارامازوف هم یه مطلب بنویسین و با دو اثر دیگه یعنی جنایت و مکافات و ابله هم مقایسه ای داشته باشین
با تشکر

سلام دوست گرامی
ممنون از کلام پرمحبت شما. حتما در آینده کتاب هایی که اشاره کردید رو بررسی می کنیم.
با احترام

ممنونم از لطفتون. 😊🙏💙

خواهش می کنم… ممنون از شما بابت مطلب خوبی که نوشتید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه *

ما در وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند و به همین خاطر در انتخاب آن به شما کمک می‌کنیم. هدف نهایی ما ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.

بازنشر مطالب حتما باید با ذکر منبع باشد. در غیر این صورت قابل پیگیری است CopyRight &copy 2016. All Rights Reserved For kafebook.ir

داستایفسکی جنایت و مکافات
داستایفسکی جنایت و مکافات
0

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *