داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه
داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

گام به گام

حل سوالات درسی

انشا جدید و جالب درباره شاهنامه اخرش خوشه

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

روایت های متعددی است که ضرب المثل ” شاهنامه آخرش خوشه ” را به آن نسبت می دهند، ولی معروف ترین روایت این است که :

خوانندگان شاهنامه زمانی که به مدح و ستایش سلطان محمود غزنوی در شاهنامه می رسیده اند او را فردی خوب می دانسته اند و به او خوش بین بوده اند و او را ستایش می کرده اند که فردوسی را در به پایان رساندن شاهنامه کمک کرده است؛

اما کسانی که شاهنامه را تا آخر خوانده بودند می دانستند که در ابیات بعدی شخصیت واقعی او نشان داده خواهد شد و به بقیه توصیه می کردند که شاهنامه را تا آخر بخوانند و بعد درباره ی سلطان محمود غزنوی قضاوت کنند، و در پایان شاهنامه مشخص می شد که سلطان محمود فرد قدر شناسی نبوده است.

انسان های عاقل از این ضرب المثل برای کسانی استفاده می کنند که کارهای دور از عقل انجام دهند و بدی آن را کار نبینند و در راه انجام آن ها اصرار و پا فشاری کنند.

اما امروزه این ضرب المثل بیش تر برای موقعیت هایی استفاده می شود که کسی کاری را شروع کرده ولی به نظر می رسد کار از روش های درستی پیروی نمی کند اما در انتها مشخص می شود که پایان خوشی داشته است.

در واقع توصیه می شود که تا به انتهای کاری نرسیده ایم درباره آن کار نباید قضاوت کنیم زیرا ممکن است اتفاقات زیادی باعث شود انتهای کار خوب و یا بد شود.

زمانی که این ضرب المثل را به کسی می گوییم در حقیقت او را ترغیب می کنیم که با ما تا پایان کار صبر داشته باشد و پایان خوب کار ما را ببنید.

برداشت: باید از قضاوت های عجولانه پرهیز کرد و آخر هر کار را دید.

گفته اند که ” شاهنامه آخرش خوش است ” اما آخر شاهنامه برای ایرانیان خوش نبود. انتهای شاهنامه با شکست ایرانیان به پایان می رسد، جایی که مقاومت های یزدگرد در برابر اعراب سودی نداشت و پیروز میدان نبرد، اعراب بودند.

برخی می گویند این ضرب المثل در واقع یک کنایه است، کنایه از شکست ایرانیان و خوش نبودن پایان شاهنامه برای ایرانیان و خوش بودن آن برای اعراب و آن ها این ضرب المثل را به کنایه گسترش دادند.

و نیز برخی این ضرب المثل را بر گرفته از داستان سلطان محمود غزنوی می دانند او که در ابتدا حامی فردوسی بود و بعد که ابیات شاهنامه طبق خواسته اش سروده نشد، آن چنان شد که کمر به قتل فردوسی بست، فردوسی از دست او گریخت و سپس آنچه که لایق او بود را سرود:

آیا شاه محمود کشور گشای
ز کس گر نترسی، بترس از خدای
که بد دین و بد کیش خوانی مرا
منم شیر نر، میش خوانی مرا

و در پایان چهره ی واقعی سلطان محمود غزنوی آشکار شد، شنیدن این سرگذشت صبوری و قضاوت نکردن را به ما یاد آوری می کند.

و یا شاید این ضرب المثل مفهوم پیروزی است، پیروزی پهلوانان ایران بر پهلوانان توران، اما ریشه هر چه که باشد این شاهنامه است که برای ما خوش و شیرین است، شنیدن داستان های پهلوانان بی مثال که جنگیدند و پیروز شدند.

خود شاهنامه و خواندن آن است که برای ما خوش است، شاهکاری که زبان پارسی را ماندگار کرد و اگر نبود ما اکنون به زبان دیگری تکلم می کردیم.

“پایان شاهنامه خوش است” ما را دعوت به صبوری می کند تا از قضاوت عجولانه بپرهیزیم و به تماشای پایان کار بنشینیم کاری که ما انتظار داریم، پایان خوشی نداشته باشد اما پایان کار دور از انتظار ماست و آنچه در پایان خواهیم دید خوشی و پایان خوش است.

 

******************

 

فردوسی، نویسنده ی بزرگ ایرانی که برای به گوش رساندن زبان فارسی تلاش بسیاری کرد خالق شاهنامه است که در آن حوادث بزرگ و کوچک که سرشار است از پندها و گفتار نیک برای آیندگان. اما چه شد که گفتند شاهنامه که سرتاسرش پر بود از خاطرات و افسانه ها تلخ و شیرین، پایانش خوش است؟

در کتاب های درسی و از گوشه و کنار و بزرگان جمع و فامیل، افسانه ها و داستان ها شاهنامه به گوش ما آشنا هستند. گاهی از اندوه اش اشک جاری شده اند و گاهی از شیرینی اش لب ها خندان گشته اند. اما چرا می گویند شاهنامه آخرش خوش است؟

در اواخر کتاب شاهنامه داستان به آنجا می رسد که اعراب به ایران حمله کرده و به ایران حکومت کرده و اسلام را با ایران آشنا کردند و از همین جهت به جای زبان فارسی، زبان عربی در میان مردم رواج پیدا کرد. اما ابوالقاسم فردوسی که یکی از دهقان های آن زمان بود

از سر عشق و علاقه ایی که به زبان فارسی و همگانی کردن آن داشت تلاش کرد و همچون آتشی که در زیر خاکستر پنهان شده است را شعله ور کرد. او سال های عدیدی را برای نوشتن و ویراستاری این کتاب صرف کرد  تا در نهایت باری دیگر زبان اصلی ایران فارسی شناخته شد و فردوسی در این عمل بی تاثیر نبود.

شاید پایان شاهنامه جنگ و خونریزی بود اما اسلام وارد شد به ایرانی که تمدنش هزار ساله بود. از این رو آن را خوش خطاب می کنند. شاید در تلاطم سختی ها و دنباله روی جنگ و خونریزی صلحی شیرین و پایانی خوش در انتظار باشد.

کافی است صبر و استقامت نشان داده و در انتظار آن تلاش کنیم.

چه می دانیم پایان داستانی بلند که تعداد صفحاتش از هزار هم می گذرد چگونه به اتمام می رسد! کمی صبر می خواهد آنوقت در می یابیم که آیا پایانش خوش است یا خیر! شما چه فکر می کنید؟ پایان شاهنامه را خوش می دانید یا خیر؟

*****************

 

شاهنامه آخرش خوشه یکی از ضرب المثل هایی است که در زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

این ضرب المثل ایرانی به پایان یک کار یا داستان اشاره دارد .

ممکن است هر کار یا داستانی یک پایان تلخ و یا شیرین داشته باشد .

اما در نهایت دید ما مهم است که چگونه به موضوع نگاه کنیم .

پدربزرگم همیشه وقتی یک کاری رو شروع می کرد ، وقتی کسی می خواست ناامیدش کنه یا بگه که این کار شدنی نیست .

یه لبخند می زد و با صدای آرومش می گفت شاهنامه آخرش خوش است .

حرفش کاملا درست بود .

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

اگه وقتی می خوایم که کاری رو شروع کنیم ، خوب به همه چیز فکر کنیم و برای اون کار تلاش کنیم ، قطعا به موفقیت می رسیم و آخرش خوب تموم میشه .

در مورد شاهنامه بخوایم بگیم ، باید بگیم که در آخر شاهنامه عرب ها به ایران حمله کردند و به همراه خود اسلام را آوردند .

بعضی ها معتقدند آخر شاهنامه خوش نیست چون در نهایت اعراب به ایران حمله کردند .

اما عده ای دیگر می گویند آخر شاهنامه خوش است چون اسلام وارد ایران شد و مردم ایران مسلمان شدند .

 

*****************

 

شاهنامه آخرش خوشه یکی از ضرب المثل هایی است که در زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

این ضرب المثل ایرانی به پایان یک کار یا داستان اشاره دارد .

ممکن است هر کار یا داستانی یک پایان تلخ و یا شیرین داشته باشد .

اما در نهایت دید ما مهم است که چگونه به موضوع نگاه کنیم .

پدربزرگم همیشه وقتی یک کاری رو شروع می کرد ، وقتی کسی می خواست ناامیدش کنه یا بگه که این کار شدنی نیست .

یه لبخند می زد و با صدای آرومش می گفت شاهنامه آخرش خوش است .

حرفش کاملا درست بود .

اگه وقتی می خوایم که کاری رو شروع کنیم ، خوب به همه چیز فکر کنیم و برای اون کار تلاش کنیم ، قطعا به موفقیت می رسیم و آخرش خوب تموم میشه .

در مورد شاهنامه بخوایم بگیم ، باید بگیم که در آخر شاهنامه عرب ها به ایران حمله کردند و به همراه خود اسلام را آوردند .

بعضی ها معتقدند آخر شاهنامه خوش نیست چون در نهایت اعراب به ایران حمله کردند .

اما عده ای دیگر می گویند آخر شاهنامه خوش است چون اسلام وارد ایران شد و مردم ایران مسلمان شدند .

 

***************

 

۱- باید منتظر نتیجه شد و آخر کار را دید و به پیروزی های موقتی امیدوار نبود.

۲- عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۳- «این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده. من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. » [۱]

۴- در گذشته هر کسی که شاهنامه می خواند، وقتی به ستایش محمود غزنوی می رسید به گمان خود همت سلطان را در تنظیم شاهنامه تحسین می کرد اما افراد آگاه به او می گفتند: تا وقتی که به پایان شاهنامه نرسیدی، نسبت به رفتار محمود غزنوی قضاوت نکن زیرا که «شاهنامه آخرش خوش است.» یعنی در آخر شاهنامه است که حق ناشناسی محمود به خواننده تفهیم می شود. این جمله بعد ها به ضرب المثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۵- شاهنامه آخرش خوشه از این عبارت برای گفتن این واقعیت استفاده می شود که یک وضعیت و یا موقعیتی که به صورت خوب و مناسبی شروع نشده، دارای نتیجه مناسب و خوشایندی باشد و یا به صورت رضایت بخش و با خشنود کننده ای به پایان برسد.

۶- رویدادی که دارای پایان خوبی باشد، خوشایند است حتی اگر در مسیر آن برخی از کارها به اشتباه انجام شده باشد.

 

***************

 

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه *

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

تا به حال ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» را شنیده‌اید؟ آیا معنی و مفهوم آن را می‌دانید؟ این ضرب المثل از مثل‌های بحث برانگیز زبان فارسی است که هر کس برداشت خاص خود را از آن داشته است. در این بخش با یک داستان و یک انشا به گسترش ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه می‌پردازیم.

 

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

 

این ضرب المثل را وقتی به کار می‌برند که بخواهند از قضاوت و تصمیم‌گیری زود‌هنگام انتقاد کنند.

درباره ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» حرف و سخن بسیار است و هر کس آن را به نوعی تعبیر و تفسیر می‌کند. می‌دانیم که در انتهای شاهنامه فردوسی، اعراب به ایران حمله می‌کنند و با از میان بردن یزدگرد، پادشاهی پانصد ساله ساسانیان را در هم می‌پیچند. از این رو، با توجه به این که ایران عرصه تاخت و تاز نیروهای مهاجم شد، پایان شاهنامه بسیار غم انگیز و ناراحت کننده است؛ اما چرا این مثل سخنی بر خلاف واقعیت می‌گوید و آخر شاهنامه را خوش می‌خواند؟

گروهی معتقدند اعراب این ضرب المثل را ساخته‌اند و برای شکست ما ایرانیان بدین صورت شادی خود را ابراز می‌کنند؛ اما این مسأله نمی‌تواند درست باشد. چرا که اعراب هیچ گاه آن قدر بر ایرانیان نفوذ فرهنگی نداشته‌اند که بتوانند ضرب المثلی بسازند و میان ما رواج دهند.

حسن انوری در کتاب خود با نام «فرهنگ امثال سخن» چنین می‌نویسد که این مثل به عنوان جمله‌ای طنزآمیز و بر خلاف معنی واقعی خود به کار می‌رود. به این کاربرد منفی جملات کنایه یا تعریض می‌گویند؛ مثل این که شخصی از نمرات پایین فرزند خود ناراحت است و می‌گوید: «به به! عجب نمرات بالایی!» بدین معنی، مفهوم این ضرب المثل آن است که کاری بر خلاف میل شخص پیش برود و نهایتا از فرجام کار راضی نباشد.

در کتاب دیگری با نام «ریشه‌های تاریخی امثال و حکم» نوشته مهدی پرتوی آملی آمده: از آنجا که در ابتدای شاهنامه، فردوسی سلطان محمود غزنوی را مدح می‌کند و پس از پایان شاهنامه سلطان شاهنامه را طرد می‌کند و به اندازه ارزش واقعی آن، به این کتاب اهمیت نمی‌دهد، این مثل ساخته شده است. این نظر هم از واقعیت تا حدی به دور است؛ زیرا ماجرای رفتار سلطان محمود با فردوسی و عدم استقبال او از این کتاب، در شاهنامه ذکر نشده است. پس بنابراین نمی‌توان گفت  ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» به این مسأله برمی‌گردد.

محیط طباطبایی در کتاب خود با عنوان «شاهنامه چگونه به پایان رسید» معتقد است در گذشته که نقالان در قهوه خانه‌ها و دیگر مکان‌های عمومی به نقل شاهنامه می‌پرداختند، وقتی یک دوره شاهنامه را به پایان می‌بردند، با چای و شیرینی از حاضران پذیرایی می‌کردند و بدین گونه این ضرب المثل ساخته شد.

به هر حال به نظر می‌رسد معنی واقعی این مثل منطبق بر نظر انوری باشد و در مورد کسانی به کار برود که در نتیجه‌گیری از کاری عجله می‌کنند و قبل از پایان کار نظر قطعی خود را اعلام می‌کنند؛ بدون این که احتمال دیگری بدهند.

 

♠♠♠♠ گسترش ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه ♠♠♠♠

 

علی‌مراد به قهوه خانه آمد و شیرعلی و رمضون را دید که مشغول خوردن چای بودند و در مورد مسأله‌ای به طور جدی با هم صحبت می‌کردند. علی‌مراد به قهوه چی اشاره کرد که یک استکان چایی هم برای او بیاورد. بعد کنار دوستانش نشست و گفت: «چه خبر؟ چی شده؟ بحثتون انگار خیلی داغه؟» شیر علی گفت: «یا الله» و نیم‌خیز شد و گفت: «آره. داریم درباره صالح حرف می‌زنیم. همین پسره که تازه از اسد‌آباد اومده. گفته می‌خواد یه محموله چای کلکته از هند بیاره و اینجا بفروشه. گفته حداقل دو برابر سود توشه. حالا داره دنبال سرمایه‌گذار می‌گرده.»

علی مراد گفت: از کجا معلوم که راسته؟ پولا رو نگیره و بزنه به چاک جاده؟» رمضون گفت: «جیبش پره. ماشینش رو دیدی؟ خدا تومن قیمتشه. اون که دنبال چندر غاز پول من و توی بدبخت دهاتی نیست. کرور کرور پول داره. تازه خودش گفته تضمین می‌کنه سرمایه‌مون دو برابر می‌شه. من که می‌خوام درآمدم رو از کشت پنبه امسال بدم بهش.» شیر علی گفت: «منم همین جور.» علی مراد رفت توی فکر که: «اگه می‌شه آدم سرمایه ش رو دو برابر کنه، چرا دست دست کنه و از دیگرون عقب بمونه؟»

…..

شیرعلی و رمضون در قهوه خانه کنار هم نشسته بودند و همین طور پف و پف قلیان می‌کشیدند و دودش را به هوا می‌دادند و هیچ نمی‌گفتند. علی مراد به قهوه خانه رسید و در حالی که رو به روی آن‌ها برای خودش جا باز می‌کرد، خطاب به آن‌ها گفت: «دیدین چه جوری دستی دستی پولامون رو دادیم به این از خدا بی خبر؟» رمضون در حالی که از دهان و بینی‌اش دود بیرون می‌داد، با یک دست محکم روی دست دیگرش زد و گفت: نفهمی کردیم کاکا، نفهمی! نگاه به وضع توپش کردیم.

گفتیم لابد تاجر و تاجر زاده است نمی‌دونستیم عاقبت گرگ زاده گرگ شود.» ماشالله از میز آن طرفی پک محکمی به قلیان زد و رو کرد به رمضون و گفت: «بنده خدا کلاهتون رو که نبرده این جور پشت سرش حرف می‌زنین. خدا رو خوش نمیاد. خودش هم کلی سرمایه گذاشته. حالا هم ضرر کرده. باید فکر می‌کردیم که معامله دو سر داره: یا سوده یا ضرر.»

شیر علی گفت: «نه بابا! کدخدا رفته بود زندون دیدنش. بهش گفته بود: «تو چه تاجر زاده‌ای هستی که حسابات اشتباه از کار در اومد؟» اون هم گفته بود: «آقام تاجره؛ خودم که تا حالا تجارت نکرده بودم. بار اولم بود. می‌خواستم جلوی بابام خودی نشون بدم. این ماشین رو هم از صدقه سر پول آقام دارم. من اشتباه کردم که به همه گفتم پولتون رو دو برابر می‌کنم.» آره بابا جون! می‌گن شاهنامه آخرش خوشه؛ ولی بیراهه می‌رن. شاهنامه آخرش بدبختیه. همین جور که ما اشتباه کردیم و به زمین خوردیم.»

سرمایه‌گذارهای خرده پا و عجول چای کلکته طی آن روز و روزهای بعدی مرتبا به قهوه خانه رفت و آمد می‌کردند و قلیان می‌کشیدند و از بخت بدشان شکایت می‌کردند؛ اما تا سال‌ها در آن ده هیچ کس لب به چای نزد.

 

لطفا نظر خود را درباره گسترش ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه در این مطلب، از طریق «ارسال نظر» با ما در میان بگذارید.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

با عضویت رایگان در پلتفرم ستاره به گلچینی ازبهترین مطالب و منابع اطلاعاتی به زبان فارسی دست پیدا کرده و از ابزارها و امکانات مخصوص کسب و کارها نیز استفاده نمایید.

مهارت نوشتاری

1 دیدگاه

در این پست با معانی و مفهوم ضرب المثل ” شاهنامه آخرش خوشه ” – نگارش دهم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

با توجه به نبودن منابع معتبر از ضرب المثل معروف “شاهنامه، آخرش خوشه” معانی مختلفی در سراسر وب برای این ضرب المثل نوشته شده که به صورت مختصر و مفید برای کاربران جمع بندی کرده ایم.

۱- باید منتظر نتیجه شد و آخر کار را دید و به پیروزی های موقتی امیدوار نبود.

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

۲- عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۳- «این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده. من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. » [۱]

۴- در گذشته هر کسی که شاهنامه می خواند، وقتی به ستایش محمود غزنوی می رسید به گمان خود همت سلطان را در تنظیم شاهنامه تحسین می کرد اما افراد آگاه به او می گفتند: تا وقتی که به پایان شاهنامه نرسیدی، نسبت به رفتار محمود غزنوی قضاوت نکن زیرا که «شاهنامه آخرش خوش است.» یعنی در آخر شاهنامه است که حق ناشناسی محمود به خواننده تفهیم می شود. این جمله بعد ها به ضرب المثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۵- شاهنامه آخرش خوشه از این عبارت برای گفتن این واقعیت استفاده می شود که یک وضعیت و یا موقعیتی که به صورت خوب و مناسبی شروع نشده، دارای نتیجه مناسب و خوشایندی باشد و یا به صورت رضایت بخش و با خشنود کننده ای به پایان برسد.

۶- رویدادی که دارای پایان خوبی باشد، خوشایند است حتی اگر در مسیر آن برخی از کارها به اشتباه انجام شده باشد.

۱_ دکتر فریدون جنیدی در یک برنامه رادیویی زنده _ وبسایت تمدن ما

برچسبشاهنامه آخرش خوشه معنی مثل شاهنامه آخرش خوشه مفهوم شاهنامه آخرش خوشه

لطفا سعی کنید انشاهایتان در همین سبک یعنی سبک گسترش باشد نه داستان های که بسیاری از آن ها نه توجه مخاطب را به خود جلب کرده و نه زیبا هستند

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه *

نام *

ایمیل *

5
 + 

 = 
ده

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

وب‌سایت دانش‌چی با هدف یک سایت آموزشی، تحقیقی، وبگردی و اطلاع رسانی در جهت پیشرفت علمی دانش آموزان، دانشجویان و کاربران اینترنت راه‌اندازی شده است.

انشا درمورد شاهنامه آخرش خوشه

در ادامه این مطلب از مجله آنلاین فارسی ها با موضوع انشا درمورد شاهنامه آخرش خوشه در خدمت شما دوستان گرامی هستیم .

شاهنامه آخرش خوشه یکی از ضرب المثل هایی است که در زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

این ضرب المثل ایرانی به پایان یک کار یا داستان اشاره دارد .

ممکن است هر کار یا داستانی یک پایان تلخ و یا شیرین داشته باشد .

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

اما در نهایت دید ما مهم است که چگونه به موضوع نگاه کنیم .

پدربزرگم همیشه وقتی یک کاری رو شروع می کرد ، وقتی کسی می خواست ناامیدش کنه یا بگه که این کار شدنی نیست .

یه لبخند می زد و با صدای آرومش می گفت شاهنامه آخرش خوش است .

حرفش کاملا درست بود .

اگه وقتی می خوایم که کاری رو شروع کنیم ، خوب به همه چیز فکر کنیم و برای اون کار تلاش کنیم ، قطعا به موفقیت می رسیم و آخرش خوب تموم میشه .

در مورد شاهنامه بخوایم بگیم ، باید بگیم که در آخر شاهنامه عرب ها به ایران حمله کردند و به همراه خود اسلام را آوردند .

بعضی ها معتقدند آخر شاهنامه خوش نیست چون در نهایت اعراب به ایران حمله کردند .

اما عده ای دیگر می گویند آخر شاهنامه خوش است چون اسلام وارد ایران شد و مردم ایران مسلمان شدند .

این مطلب از بخش داستان برای شما گردآوری شده است .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت


Δdocument.getElementById( “ak_js_1” ).setAttribute( “value”, ( new Date() ).getTime() );

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مجله اینترنتی فارسی ها

کلیه حقوق این اثر متعلق به مجله اینترنتی فارسی ها می باشد.

از ضرب المثل های معروف ایرانی می توان به شاهنامه آخرش خوش است اشاره کرد که در این مطلب ریشه ضرب المثل شاهنامه آخرش خوش است را در قالب انشا نویسی خواهیم نوشت.

ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» به ما یادآوری می کند که درباره ی نتیجه ی کارها زود قضاوت نکنیم چون ممکن است نتیجه با آن بدی و یا خوبی که در فکر ما بود خیلی متفاوت باشد.

البته در بسیاری از موارد هم، خوب و بد بودن نتیجه به دیدگاه ما بستگی دارد، مثل پایان شاهنامه که از نظر بعضی ها خوب و از نظر برخی دیگر بد است.

زمانی که شروع به خواندن شاهنامه می کنیم غرق در داستان های شگفت انگیز این کتاب می شویم و با تک تک شخصیت های این کتاب زندگی می کنیم اما با به پایان رسیدن آن می بینیم که ایرانیان از اعراب شکست می خورند.

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

این پایان و شکست از نظر بعضی ها خوب است و آن ها دلیلی که برای خوب بودن انتهای شاهنامه دارند آشنا شدن با دین اسلام است و از نظر بعضی ها هم بد است و دلیل آن ها برای این بد بودن شکست از اعراب است.

تعبیر دیگری که از خوش بودن پایان شاهنامه می توان به آن اشاره کرد حفظ زبان فارسی است زیرا با حمله ی اعراب به کشورهای دیگر و گسترش اسلام زبان و فرهنگ بیشتر کشورها دچار تغییرات زیادی شد و حتی در بیشتر این کشورها زبان عربی جایگزین زبان اصلی آن ها شد.

در ایران هم این اتفاق بسیار تاثیر گذار بود و بیشتر کتاب ها به زبان عربی نوشته می شد اما در آن زمان شخصی به نام فردوسی که عاشق زبان و فرهنگ فارسی بود تصمیم گرفت تا این زبان را احیا کند و ۳۰ سال از عمر خود را صرف کرد و شاهنامه را از کنار هم چیدن حماسه ها، افسانه ها و داستان های شگفت انگیز پدید آورد.

بدین ترتیب می توان گفت تلاش های این شاعر بزرگ تاثیر زیادی در ماندگاری زبان و فرهنگی داشت که امروزه ما با آن آشنا هستیم پس می توان گفت که انتهای شاهنامه خوش است.

 

در گذشته هر کس شاهنامه می خواند، وقتی به ستایش محمود غزنوی می رسید به گمان خود همت سلطان را در تنظیم شاهنامه تحسین می کرد اما افراد آگاه به او می گفتند: تا وقتی که به پایان شاهنامه نرسیدی، نسبت به رفتار محمود غزنوی قضاوت نکن زیرا که «شاهنامه آخرش خوش است.» یعنی در آخر شاهنامه است که حق ناشناسی محمود به خواننده تفهیم می شود. این جمله بعد ها به ضرب المثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

 

بیشتر بخوانید :

انشانویسی درباره صرفه جویی آب و مصرف بهینه آن

نوش جان…

خیلی خوب بود ممنون از شما…

سریال یاغی و جیران عالیه اینجا میخونمش فقط لطفا بلافاصله بزا…

با سلام، لازم است بگم که رضایت شما از خوش سعادتی تیم ما است،…

برای ما که پول نداریم فیلیمو رو شارژ کنیم واقعا اینجا خوندن…

خیلی کانال جالبی دارین دستتان درد نکنه فیلم باحال میزارین لط…

با سلام و عرض ادب. لطفاً و خواهشاً حداقل حداقل یکروز قبل و ی…

سلام کاش میشد تقویم نجومی روز بعد رو یک روز زودتر بذارید نه…

در ادامه این مطلب با معنی، مفهوم و ریشه ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه بیشتر آشنا خواهید شد. با پرشین استار همراه باشید؛

ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» زمانی به کار می رود که بخواهیم به شخصی تذکر دهیم از قضاوت های عجولانه درباره ی نتیجه ی یک کار بپرهیزد زیرا شخص عاقل قبل از پایان و مشاهده ی نتیجه نمی تواند قضاوت و نقدی درباره ی آن کار داشته باشد.

مثلا برخی اوقات افرادی را می بینیم که کارهایشان از نظر ما نتیجه ی خوبی نخواهد داشت و زمانی که نظر و قضاوت خود را با آن ها در میان می گذاریم این جواب را می شنویم «شاهنامه آخرش خوشه» یعنی برای دیدن نتیجه ی کار باید صبور بود چون عوامل مختلفی می تواند باعث شود تا نتیجه ی خوب یا بد به دست آید.

پس این ضرب المثل هم مانند بسیاری از ضرب المثل های دیگر که در زبان فارسی رایج است ما را به صبوری و دوری از قضاوت عجولانه دعوت می کند زیرا صبر، تدبیر و دوراندیشی در هر کاری لازم است و ما را به موفقیت می رساند اما عجله، فکر و اندیشه را از انسان سلب کرده و پشیمانی به بار می آورد.

درباره ی ریشه ی ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» نظرات مختلفی وجود دارد، برخی ریشه ی این ضرب المثل را به سرگذشت سلطان محمود غزنوی نسبت می دهند، برخی آن را مرتبط با ورود اسلام به ایران دانسته و برخی دیگر خوش بودن شاهنامه را فارغ از پایان بدی که برای ایرانیان داشت لذت شنیدن داستان های آن و حفظ زبان و فرهنگ فارسی می دانند.

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

داستان مرتبط با سلطان محمود غزنوی این است که او برای سرودن شاهنامه به فردوسی کمک زیادی کرد و افرادی که قسمت های اول شاهنامه را می خوانند با مدح و ستایش او در شاهنامه مواجه می شوند و او را فردی خوب به حساب می آورند.

اما افرادی که شاهنامه را تا پایان خوانده اند و از همه چیز خبر دارند به خوانندگان توصیه می کنند که شاهنامه را تا آخر بخوانند و بعد درباره شخصیت واقعی سلطان محمود غزنوی قضاوت کنند.

زیرا فردوسی در ابیات پایانی شاهنامه شخصیت واقعی سلطان محمود را بر خوانندگان آشکار کرده و با بیت هایی نقل می کند که چون ابیات شاهنامه طبق سلیقه ی سلطان محمود سروده نشد او تلاش کرد تا فردوسی را به قتل برساند و در انتها همگان متوجه قدرنشناسی او می شوند.

درباره ی ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوشه» و ارتباط آن با ورود اسلام به ایران نیز گفته می شود که اگر چه در پایان شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست می خورند اما در مقابل این شکست ایرانیان با دین اسلام آشنا می شوند و پایان خوش شاهنامه به خاطر گرویدن مردم به دین اسلام است.

اما عده ای دیگر معتقد هستند در گذشته شاهنامه توسط نقالان در مکان های مختلف برای مردم نقل می شده، شنیدن داستان ها و حماسه های شاهنامه لحظه های خوش و لذت بخشی را برای شنوندگان به وجود می آورد و زمانی که خواندن این کتاب بی نظیر به پایان می رسید با چای و شیرینی از حضار و شوندگان پذیرایی می شد.

البته برخی هم خوش بودن پایان شاهنامه را در تاثیری می بینند که زبان و فرهنگ ما از این کتاب گرفته است، در زمانی که بیشتر کشورهای تحت حکومت مسلمانان و اعراب زبان و ادبیات خود را فراموش کرده بودند و به عربی سخن می گفتند زحمت سی ساله ی فردوسی باعث شد تا زبان فارسی ماندگار شود و مردم فرهنگ خود را فراموش نکنند.

در ادامه بخوانید :  داستان ضرب المثل شتر دیدی ندیدی

تعبیر خواب دانلود آهنگ سرگرمی شعرهای زیبا عکس متن تبریک تولد جملات عاشقانه جملات زیبا عکس نوشته سخنان ناب بزرگان متن تبریک

متن زیبامتن سنگینکپشن زیبا و مفهومیسوالات جرات حقیقتشعر عاشقانهمتن عاشقانه جدیدتولدت مبارک رفیقفال حافظ

کپی برداری از مطالب سایت پرشین استار برای وب سایت های اینترنتی اکیدا ممنوع است و پیگرد قانونی دارد!

استفاده از مطالب سایت پرشین استار در سایت های خبرخوان، آی فریم و لینک باکس ها اکیدا ممنوع است.

تماس با ما

داستان ضرب المثل شاهنامه آخرش خوش است

داستان واقعی ثبت احوال و نامگذاری کودک بر اساس شاهنامه

پدر و مادر جوانی برای گرفتن شناسنامه و نامگزاری اولین فرزند دخترشان به اداره ثبت احوال مراجعه می کنند و نام خارجی”هلن” را برای نوزاد خود انتخاب می کنند اما گذاشتن اسامی خارجی بر فرزندان ممنوع است -کارمند ثبت احوال گفت:طبق قانون ثبت احوال -گذاشتن اسامی خارجی بر فرزندان ممنوع است .

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

مادر نوزاد گفت:ای وا مگر چنین چیزی ممکن است؟!شما چطور نمی دانید هلن  نام مادر یکی از پهلوانان معروف شاهنامه فردوسی است؟؟!!!

کارمند ثبت احوال هم باور کرد و گفت:شرمنده ما اینقدر سرمان شلوغ است که گاهی خیلی چیزها را فراموش می کنیمپس نام هلن را ثبت کرد.

هلن دختر کوچولوی زیبای 2 ساله ای است که اسمش توسط کارمندی که در عمرش حتی یک صفحه شاهنامه نحوانده بود ثبت شد. مقصر کیست؟آیا عربها گفته بودند که این آقا شاهنامه نخواند؟آیا درست است که ما اشتباهات و عدم توجه به فرهنگمان را بر گردن قومی دیگر بیندازیم؟پس عاقلانه تر آنست که به جای قوم ستیزی با جهل ستیزی مبارزه کنیم.

ضرب المثل شاهنامه آخرش خوش است از معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های فارسی است.       

اما این سؤال پیش می‌آید که با وجود پایان تلخ و شکست ایرانیان از اعراب در پایان شاهنامه، چرا این ضرب‌المثل در بین مردم رواج یافته است؟حسن انوری در فرهنگ امثال سخن می‌گوید: این ضرب‌المثل اشاره‌ی طنزآمیز به کاری دارد که برخلاف انتظار شخص پیش می‌رود و پایان خوشایندی ندارد. به باور برخی از افراد هم این جمله را اعراب که در پایان شاهنامه با شکست یزدگرد بر ایرانیان پیروز می‌شوند، وارد ضرب‌المثل‌های ایرانی کرده‌اند. البته این باور در هیچ کتاب و پژوهشی سندیت تاریخی ندارد و به نظر بسیاری از پژوهشگران ادبیات مردود است.

این ضرب المثل در مورد کسانی به کار می­رود که در کار خویش و یا در 

نتیجه گیری از کاری عجله می­کنند و قبل از پایان کار 

به قضاوت می­نشینند . شاهنامه­ فردوسی کتاب ارزند­ه­ای است که هر ایرانی پاک نژاد آن را به خوبی 

می­شناسد. کتاب شاهنامه از نظر کمیّت و کیفیّت از شاهکارهای ادبی 

جهان به شمار می رود. حکیم ابوالقاسم فردوسی با نظم و تدوین شاهنامه بر پیکر پائیز زده ملت ایران جانی دوباره بخشید

                                                       « 

چون عیسی من این مردگان را تمام              سراسر همه زنده کردم به نام 

»

 اگر شاهنامه با تحمل رنج سی ساله فردوسی به وجود نمی آمد بی گمان تمام 

آثار  تاریخی اسلاف و نیاکان ما دستخوش سیل حوادث می شد و بعید نبود که ما 

نیز اکنون مانند ملل آفریقای شمالی و بعضی از کشورهای خاورمیانه به زبان عربی سخن 

می گفتیمو لغات و کلمات شیرین پارسی را جز در کتابخانه ها و لابلای کتاب های قدیمی  نمی توانستیم بیابیم. اما ریشه تاریخی ضرب المثل بالااز آن جا سرچشمه گرفته است که نقل است فردوسی پس از سرودن شاهنامه از سوی سلطا ن محمود غزنوی مورد بی مهری قرار گرفت بنابراین هجانامه­ای در مورد محمود غزنوی سرود ،و موفق 

گردید یک نسخه از هجانامه را به وسیله دوستان و طرفدارانی که در دستگاه سلطنت محمود 

غزنوی داشت مخفیانه به آخر شاهنامه­ی موجود در کتابخانه­ی سلطنتی الحاق و اضافه نمایدو همین عمل موجب شد که توسعه و تکثیر شاهنامه سلطنتی با ضمیمه هجانامه مذکور همراه باشد  سابقاً هرکس شاهنامه می خواند چون مکرّر به مدح و ستایش از سلطان محمود غزنوی برمی­خورد گمان میکرد که سلطان محمود غزنوی فردوسی را در سرودن این اثر بزرگ ادبی حمایت کرده بنابراین از جان و دل  او را می ستود و بر آن همه عشق وعلاقه به تاریخ و ادب ایران آفرین می گفت ! بی خبر از آن که « شاهنامه آخرش خوش 

است. » زیرا وقتی که به آخر شاهنامه می رسید و منظومه­ی هجاییه را در آخر شاهنامه می خواند تازه متوجّه می شد که محمود غزنوی نسبت به سلطان ادب و ایرانیان تا چه اندازه ناجوانمردی و ناسپاسی کرده است.

به همین جهت هر کس در زمانهای گذشته  شاهنامه می خواند قبلا به

او متذکّر می شدند تا زمانی که کتاب را به پایان نرسانده­است در قضاوت نسبت به سلطان محمود غزنوی عجله نکند زیرا شاهنامه آخرش خوش استیعنی در آخر شاهنامه است کهفردوسی محمود غزنوی را به خواننده کتاب می شناساند و با این قصیده­ هجاییه حق ناسپاسی و رفتار توهین آمیز  او را کف دستش گذاشته­است .

سلطان محمود غزنوی در زمان خود آقای فیلتر بزرگی بودهآن زمان فیلترشکن هم وجود نداشت که با او مقابله کند فردوسی هم 30 سال برای سرودن شاهنامه زحمت کشیده بود بنابراین عاقلانه تر آن بود که با سیاست و کیاست در ابتدای شاهنامه سلطان محمود غزنوی را مدح کند تا با حمایت محمود بتواند این اثر بزرگ را توسعه دهد اما سلطان محمود فیلترینامرد روزگار بابت سرودن شاهنامه هیچ صله ای به فردوسی بزرگ نداد فردوسی هم با سرودن هجائیه آخر و رسوا کردن محمود غزنوی پاسخ بی احترامی او را داد

 

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

اندیشه نوشت :کسانی که می گویند عقب ماندگی فرهنگی ایرانیان فقط و فقط تقصیر عربهاست واقعا اشتباه می کنند درست است عربها به ایران حمله کردند و فرهنگ و هویت ملتمان را به تاراج بردند کتابخانه ها را آتش زدند تحقیرمان کردند آری در جنگ کسی را نوازش نمی کنند اما جنگ ایران و اعراب حدود 1400 سال پیش اتفاق افتاد ما ایرانیان در این مدت برای ارتقای فرهنگ و بازگشت به تمدن کهن ایرانی مان چه کردیم؟حکیم دانشمندمان ابن سینا کتابهای عربی می نوشتاگر چند فردوسی دیگر داشتیم شاید به این حال و روز نمی افتادیمفیلسوفان و حکیمان مشائی به فکر فرهنگ ایرانی نبودند مشائی همان فردوسی و فردوسی همان مشائی نبودما فردوسی هائی با اندیشه سبز می خواستیم نه مترسک هائی با اندیشه زردو اما امروز هنوز هم مترسک هائی با اندیشه های زرد و کپک زده هستیم امروز اعراب با دمپائی به استقبال دیپلمات های ما میروند و تحقیرمان می کنند امروز از خلیج همیشه فارس مان به عنوان خلیج عربی یاد می کنند از ماست که بر ماستسرنوشت ملتی که به جای فرهنگ سازی با ساختن جوک ها و لطیفه های توهین آمیز هموطنان خود را تحقیر کند همین استسرنوشت ملتی که به جای سجده بر خدای یکتا آرامگاه کوروش و امامان و امامزادگان را سجده کند همین است سجده و ستایش فقط از آن خداست نه هیچ احد دیگرژاپنی ها رسومات کهن حتی کیمونو پوشیدن و گوجه ای بستن موهای مردان خود را محترم می شمارند ولی ما داریم تمام آداب و رسوم فرهنگ غنی و کهن کشورمان را با دستان خود نابود می کنیم چرا ولنتاین؟پس جای سپندارمذگان روز عشق ایرانیان در تقویم ایرانی کجاست؟!!!جای جشن های مهرگان و تیرگان خالی است سنتهای نوروز و هفت سین و چهارشنبه سوری را پاس بداریم ایرانیان قدیم همواره شاد بودند و جشن می گرفتند به فرزندانمان شاهنامه بیاموزیم غلام به معنی نوکر است نام فرزندانمان را غلامرضا یا غلامحسین نگذاریم و آنان را تحقیر نکنیم به خدا سوگند اسامی انسانیت نمی آورد نام خفاش شب هم غلامرضا بود نژادپرستی هم انسانیت نمی آورد میان عربها هم انسانهای خوب وجود داشته و دارد.بیائید با فرهنگ سازی با افکار کپک زده مبارزه کنیم من پیشنهاد می کنم هر یک از ما با هر سطح تحصیلاتی که داریم فردوسی های نوین باشیمفردوسی نوین بودن ربطی به شعر سرودن ندارد فردوسی نوین بودن یعنی غیرت ایرانی-وطن پرستی- جهل ستیزی و رواج فرهنگ و اندیشه ملی است کسانی  هم که در طول جنگ ایران و عراق شجاعانه جنگیدند و به شهادت رسیدند فردوسی های نوین بودند چون اگر آنها نبودند ما ایرانیان هویت و زبان و فرهنگمان را  بکلی از دست می دادیم شاید حالا من وجود نداشتم و اگر داشتم وبلاگم را به زبان عربی می نوشتم.اصلا چیزی از زبان زیبای فارسی باقی نمی ماندپس همه با هم فردوسی های نوین باشیم.نظر شما چیست؟

.

.

منابع بیشتر

شاهنامه آخرش خوش است. باستانی پاریزی- دکتر در تاریخ. استاد تاریخ دانشکده ادبیات تهران

«شاهنامه آخرش خوشه» از معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های فارسی است. اما این سؤال پیش می‌آید که با …

More شاهنامه آخرش خوش است images

به یقین تاکنون جمله “شاهنامه آخرش خوش است” را شنیده اید و شاید خود نیاز بارها آنرا به کار …

شاهنامه آخرش خوش است کسانی که بدون مطالعه و مداقه دست به کاری زنند هر چند در تشخیص خویش …

بی خبر از آنکه شاهنامه آخرش خوش است زیرا وقتی که به آخر شاهنامه می رسید و منظومه هجاییه را …

بی خبر از آنکه شاهنامه آخرش خوش است زیرا وقتی که به آخر شاهنامه می رسید و منظومه هجاییه را …

شاهنامه آخرش خوش است. آنگاه که شخصی نا به هنگام و پیش از حصول به نتیجۀ اقدامی که انجام می دهد …

بي خبر از آنكه شاهنامه آخرش خوش است زيرا وقتي كه به آخر شاهنامه مي رسيد و منظومه هجاييه …

May 30, 2016 · شاهنامه آخرش خوش است (Šâhnâme âxareš xoš ast) Etymology . Literally means “the end of Shahnameh is the pleasant part”.

اعراب به ما آموختند که “شاهنامه آخرش خوش است” و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از”شکست …

است | فرتاک … ۱۳۹۶/۰۱/۳۱ ۲۲:۵۸:۵۲ درباره این روزهای سپیدرود رشت؛ شاهنامه آخرش خوش است …

صفحه اصلی دانستنی های ایران باستان آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است … شاهنامه آخرش خوش است …

بی خبر از آنکه شاهنامه آخرش خوش است زیرا وقتی که به آخر شاهنامه می رسید و منظومه هجاییه را …

همشهری‌آنلاین: شاهنامه آخرش خوشه از معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های فارسی است.

شاهنامه ، آخرش خوش است !در دعای صحیفه سجادیه داریم که حضرت می فرمایند : « اللَّهُمَّ اسْلُكْ …

آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است؟ | تمدن ما – 4 سال ago – 5 سال ago – 5 سال ago – 5 سال ago – 5 سال ago – 5 سال ago – 5 …

درباره ی ضرب المثل[شاهنامه اخرش خوش است] توضیح دهید و بگویید این ضرب المثل …

«شاهنامه چگونه به پایان رسید» محمد محیط طباطبایی و «شاهنامه آخرش خوش است» محمدابراهیم …

ضرب المثل و ضرب المثل شاهنامه آخرش خوش است و مروری بر این ضرب المثل را در نمناک ببینید.

ربنا با صدای آسمانی سید علیرضا موسوی متن ترانه – ضرب المثل شاهنامه اخرش خوش است – 26-04-2017@12:49:57 gmt.

منتظران مهدی بخشایش – شاهنامه ، آخرش خوش است ! – شهر بخشایش

خوش است؟ … قمیشی یک کلاهبرداره…. به – ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه – 25-04-2017@21:34:52 gmt.

شاهنامه آخرش خوش است – کسانی که بدون مطالعه و مداقه دست به کاری زنند هر چند در تشخیص خویش …

داستان در مورد شاهنامه اخرش خوشه موضوع انشا شاهنامه اخرش خوشه مثل نویسی جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن مثل نویسی با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی مثل نویسی تهی پای رفتن به از کفش تنگ مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه ریزه شاهنامه آخرش خوشه

انشا در ادامه مطلب

مقدمه : شاهنامه از کتاب های فردوسی شاعر بزرگ ایرانی است.

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه

همه ی ما ممکن است شاهنامه را نخواندیم اما اسم آن را شنیده ایم.

 

تنه : این ضرب المثل در مورد کسانی به کار میروند که در کار خودشان عجله دارند و قبل از رسیدن به نتیجه کار ، قضاوت میکنند.

شاهنامه کتابی است که از لحاظ کیفیت و کمیت سرتاسر جهان آن را میشناسند

یکی از شاهکاری های فردوسی می باشد و تمام ایرانی ها این کتاب را میشناسند.

این ضرب المثل که میگوید ” شاهنامه آخرش خوشه ” : 

یک جمله معکوس در مورد یک ماجرا که پایان ناخوشایندی دارد بیان میشود.

وقتی این ضرب المثل بیان میشود باید منتظر نتیجه کار بمانیم و زود در مورد نتیجه ی آن قضاوت نکنیم.

شخصی که دست به کار احمقانه ای میزند و همه میدانند که این کار اشتباه است به آن شخص می گویند ” شاهنامه آخرش خوشه “

*** اینکه میگویند شاهنامه آخرش خوش است گفته ی دشمنان است.

ما در شاهنامه تمام دار و ندارمان را از دست داده ایم، چگونه میشود که باور کنیم

که شاهنامه با این آخرش خیلی بد تمام میشود ، ما بگوییم شاهنامه آخرش خوشه ؟

یکی از دشمنان ایران و اسلام کتابی در رابطه با این ضرب المثل نوشته شده است که کاملا خلاف واقعیت است.

خیلی ها میگویند شاهناماه آخرش خوش نیست چون جنگ اعراب و ایرانیان بوده.

خیلی های دیگر میگویند شاهنامه آخرش خوش است چون با حمله ی عرب ها ، اسلام به ایران آمده است

و مردم ایران مسلمان شدند و به دین خدا و یکتاپرستی درآمدند.

ما ایرانیان هم میگوییم شاهنامه آخرش خوشه.

 

نتیجه گیری : خلاصه و معنی این ضرب المثل این است که وقتی یک موقیت یا وضعیتی که به صورتی شروع نشده است

دارای نتیجه مناسبی باشد و یا به صورت رضایت بخش یا خوشحال کننده ای به پایان برسد.

به سايت خوش آمديد !

براي مشاهده مطلب اينجا را کليک
کنيد

داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه
داستان درباره مثل شاهنامه اخرش خوشه
0


منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *