برچسب: خلاصه داستان یک قطره عسل ششم

  • خلاصه داستان یک قطره عسل ششم

        مرد بقال کوزهٔ عسل را گرفت و کمی از آن را چشید و گفت: «آفرین بر تو و بر این عسل ! من همیشه چند جور عسل موجود دارم، عسلی دارم که خودم آن را از دهات می آورم و تصفیه می کنم و موم آن را جدا می کنم و عسل خالص…

  • داستان یک قطره عسل ششم

    ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – قصه یک قطره عسل داستانی است از کتاب «قصه های خوب برای بچه های خوب» نوشته‌ مهدی آذر یزدی که در کتاب فارسی ششم درباره آن سوال پرسیده شده است تا دانش آموزان با گوش دادن به فایل صوتی آن، آنچه از این قصه درک کرده اند را…