برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
برای اجرای این برنامه لطفا جاوا اسکریپت دستگاه خود را فعال کنید
دریافتعنوان: ملکه برفی
فایل صوتی داستان دخترک کبریت فروش
دریافتعنوان: قصه کودکانه داستان دخترک کبریت فروش
کتاب صوتی دخترک کبریتفروش یکی از داستانهای زیبای مجموعه «دختر کبریتفروش» است که ۵۳ داستان از نویسنده محبوب و نامآشنای داستانهای پریان، هانس کریستین اندرسون دارد.
آن هنگام که در خانه گرم و راحت خود به آسودگی زندگی را می گذرانیم فراموش نکنیم که شاید در نزدیکی ما کسی برای زنده ماندن به گرمای محبت ما نیازمند باشد.
(بیشتر بخوانید)
کتاب صوتی دخترک کبریتفروش یکی از داستانهای زیبای مجموعه «دختر کبریتفروش» است که ۵۳ داستان از نویسنده محبوب و نامآشنای داستانهای پریان، هانس کریستین اندرسون دارد. آن هنگام که در خانه گرم و راحت خود به آسودگی زندگی را می گذرانیم فراموش نکنیم که شاید در نزدیکی ما کسی برای زنده ماندن به گرمای محبت ما نیازمند باشد.
نوار به شما کمک میکند که همیشه و همه جا با گوش دادن به کتاب صوتی، یاد بگیرید، شگفت زده بشوید و از وقت خود بهترین استفاده را ببرید.
با نصب اپلیکیشن نوار همیشه و همه جا کتابخانه تان با شماست .
کتاب صوتی «دخترک کبریت فروش»، نوشته هانس کریستین آندرسن است.
داستان سرنوشت دخترک کوچکی را بیان میکند که برای فروش کبریت هایش در شب سرد زمستانی در آغاز سال نو در خیابان های شهر راه میرود.
(بیشتر بخوانید)
کتاب صوتی «دخترک کبریت فروش»، نوشته هانس کریستین آندرسن است.داستان سرنوشت دخترک کوچکی را بیان میکند که برای فروش کبریت هایش در شب سرد زمستانی در آغاز سال نو در خیابان های شهر راه میرود.
عالیه
کتاب خوبیه ولی غمگینه من گریم گرفت که دختر کبریت فروش مرد
فایل صوتی داستان دخترک کبریت فروش
سلام،نوع صدا خیلی بیشترازاین چیزیه که توداستان دیدیم وخوندیم بود،سن پایین داستان ونوجوان یاجوان اجراکننده،این نظرمن بود،خوب بود امامیتونست بهترم باشه،اخرداستان خوب بود
نوار به شما کمک میکند که همیشه و همه جا با گوش دادن به کتاب صوتی، یاد بگیرید، شگفت زده بشوید و از وقت خود بهترین استفاده را ببرید.
با نصب اپلیکیشن نوار همیشه و همه جا کتابخانه تان با شماست .
کتاب صوتی دخترک کبریت فروش
نویسنده: هانس کریستین اندرسن
گوینده: سیران حمزه ای
ناشر صوتی: نواسازان باران کردستان
یکی دیگر از کتاب های بسیار محبوب هانس کریستین اندرسن، کتاب صوتی دخترک کبریت فروش است. این داستان در مورد دخترک بینوایی است که مادر خود را در ایام کودکی از دست می دهد. در سنین پایین زمانی که همه مردم در حال جشن و سرور سال نو هستند، پدر وی را مجبوب به ترک خانه می کند و از وی می خواهد که کبریت بفروشد.فایل صوتی داستان دخترک کبریت فروش
این را نیز بشنوید حتما لذت خواهید برد: کتاب صوتی علاء الدین و چراغ جادو
بخشی از کتاب صوتی دخترک کبریت فروش
هوا خيلي سرد بود و برف مي باريد . آخرين شب سال بود .
دختري كوچك و فقير در سرما راه مي رفت . دمپايي هايش خيلي بزرگ بودند و براي همين وقتي خواست با عجله از خيابان رد شود دمپايي هايش از پايش درآمدند . ولي تنوانست يك لنگه از دمپايي ها را پيدا كند ..
پاهايش از سرما ورم كرده بود. مقداري كبريت براي فروش داشت ولي در طول روز كسي كبريت نخريده بود .
سال نو بود و بوي خوش غذا در خيابان پيجيده بود، جرات نداشت به خانه برود چون نتوانسته بود حتي بك كبريت بفروشد و مي ترسيد پدرش كتكش بزند .
دستان كوچكش از سرما كرخ شده بود شايد شعله آتش بتواند آنها را گرم كند……….
بهتر است ادامه داستان را از فایل صوتی آن بشنوید و لذت ببرید.
کیمیا
– 8 مرداد 1398
ممنون از سایت کتاب صوتی که خاطرات دوران کودکی رو دوباره برامون زنده میکند.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه شما *
نام *
ایمیل *
Δdocument.getElementById( “ak_js_1” ).setAttribute( “value”, ( new Date() ).getTime() );
گرداب جذب مرجع تخصصی مناسب مورد نیاز برای یادگیری قانون جذب و ارائه دهنده کاملترین بیوگرافی افراد موفق ، ثروتمند و معروف در جهان، کتاب و محصولات انگیزشی. در گرداب جذب شما یاد می گیرید چگونه وارد گرداب جذب خواسته های خود شوید، آنجا بمانید و از زندگی خود لذت ببرید.
09109906560
info@gerdabjazb.com
اینستاگرام گرداب جذب را دنبال کنید.
© هر گونه کپی برداری از محتوای مقالات و انتشار محصولات غیر مجاز است.
انار کریمی
https://gerdabjazb.com/wp-content/uploads/2015/03/قسمتی-از-دخترک-کبریت-فروش-.mp3
دخترک کبریت فروش که تو سرما کبریت میفروشه و از سرما میمیره
این درس را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
فایل صوتی داستان دخترک کبریت فروش
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
The little match girl
It’s a cold, snowy day. And a little girl is selling matches.
“matches! Buy some matches.” The little match girl sighs, “nobody buys any matches.”
Then a big carriage passes by her. She is almost hit by the carriage. “oh, my!” screams the match girl. She falls down. She drops all the matches. And her shoes fall off. “watch out!” the driver says and just leaves.
“let’s take her shoes!” boys run away with her shoes. Now, the match girl has no shoes.
It snows and snows. Her feet are freezing.
“matches! Buy some matches!” but no one buys any matches.It gets dark. There is nobody in the street. The match girl sees a big Christmas tree. “what a beautiful tree!” she looks at the tree for a long time.
“silent night, holy night …” the match girl hears Christmas carol from a house. She looks into the window. There is a cute girl in the house. She looks warm. She is hugging her doll. The match girl thinks, “she is so lucky.”
“it is freezing. I will light one match.” There is a small flame. It gets warm, but the fire goes out soon. The match girl lights another match. She sees food in the flames. “wow! I want to eat that!” but this fire goes out soon, too. “what will I see this time?” the match girl lights a third match.
This time, she sees her grandmother. “grandma, I miss you.” her grandmother takes the match girl to heaven and snow covers the little match girl.
دخترک کبریت فروش
یه روز سرد برفی و یه دختر کوچولو که داره کبریت میفروشه.
“کبریت! کبریت بخرید!” دخترک کبریتفروش آهی میکشه، “هیچکس کبریت نمیخره.”
بعد یه کالسه بزرگ از کنارش رد میشه. کم مونده بود کالسه زیرش بگیره. دخترک کبریتفروش جیغ میکشه : “وای، خدای من!” می افته زمین. کبریتهاش میریزن زمین. و کفشهاش از پاش در میاند . کالسکهچی میگه: “مراقب باش!” و میره.
“بیاین کفشهاشو برداریم!” پسرها با کفشهای دخترک فرار میکنند . حالا دیگه دخترک کبریت فروش کفش هم نداره.
برف میبارید و برف میبارید. پاهاش دارن یخ زده میزنن.
“کبریت! کبریت بخرید!” ولی هیچکس کبریتی نمی خره. هوا تاریک میشه، و کسی تو خیابونها نیستش. دخترک کبریتفروش یه درخت کریسمس می بینه. “چه درخت قشنگی!” اون یه مدت طولانی به درخت نگاه میکنه.
دخترک کبریتفروش از یک خانه سرود کریسمس میشنود: “شب آروم، شب مقدس …” از پنجره، تو رو نگاه میکنه. یه دختر ناز تو خونه هست. به نظر میرسه دختره گرمشه. عروسکش هم تو بغلش . دخترک کبریتفروش با خودش، فکر میکنه: “اون دختره خیلی خوشبخته!”
“خیلی سرده. یه چوب کبریت روشن میکنم.” یه شعله کوچیک ایجاد میشه. کمی گرم میشه. ولی شعله، خیلی زود خاموش میشه. دخترک کبریتفروش یه چوب کبریت دیگه روشن میکنه. تو شعله، چند مدل غذا میبینه. “وای،میخوام بخورمشون!” ولی این شعله هم خیلی زود خاموش میشه. “این بار چی میبینم!؟” دخترک کبریتفروش کبریت سوم رو روشن میکنه.
این بار، مامانبزرگش رو میبینه. “مامانبزرگ، دلم برات تنگ شده.” مامانبزرگ دخترک کبریتفروش رو با خودش میبره بهشت، و برف دخترک کبریت فروش رو می پوشنه.
اپلیکیشن زبانشناس، نرمافزار اصلی گروه زبانشناس است که با استفاده از آن میتوانید یکبار برای همیشه، به صورت کاربردی و عملی زبان انگلیسی را در محیطی جذاب یاد بگیرید.
به خبرنامه «زبانشناس» بپیوندید و از آخرین تخفیف ها، مقالات و آموزش های تخصصی با خبر شوید:
تمامی حقوق برای «زبانشناس» محفوظ است. هر گونه کپی برداری از مطالب «زبانشناس» بدون کسب اجازه از مدیر وبسایت ممنوع است !
خانه | دربارهی «زبانشناس» | قوانین | ارتباط با ما
محصول مورد نظر شما به سبد خرید افزوده شد.
(دیدگاه و امتیاز خود را ثبت کنید)
کمتر کسی را میتوان یافت که آنی شرلی را نشناسد و با سرنوشتش ناآشنا باشد. چراکه اقتباسهای بسیاری از یادگار ال. ام. مونتگمری انجام شده و برخی از آنها با خاطرات چند نسل پیوند خورده است. فیلمها و سریالهای بسیاری از سرگذشت آنی شرلی ساخته شده؛ سریال جدید شبکهی نتفلیکس هم از آن جمله است که نظر مثبت مخاطبان را هم بههمراه داشته. اما اقتباسی که بیش و پیش از همه، توانست آنی شرلی را به مخاطب معرفی کند و در قلب بینندگان جایی برای این دختر رؤیابین باز کند، سریال انیمیشنی پنجاه قسمتی بود که استودیوی انیمیشن نیپون ژاپن ساخت و در ایران با نام «آنی شرلی با موهای قرمز» پخش شد. در کنار همهی این اقتباسهای بصری، مجموعهکتابهای آنی شرلی، جایگاه ویژهای در تاریخ ادبیات دارد و شنیدن تمام ماجرا از ابتدا تا پایان با تمام جزئیات و فراز و فرودهایش، لطفی دیگر دارد.
یوجین اونیل در گوریل پشمالو، فضایی کمیک خلق کرده و حرفهایش را در قالبی طنزگونه و بهزبان کنایه بیان میکند. زیر پوستهی کمدی گوریل پشمالو، لایههای سیاسی، اجتماعی، روانشناختی و نمادشناسی قرار دارند که هر کدام سهمی در شکلگیری ساختار و مفاهیم نمایش دارند و با قرارگیری در کنار یکدیگر اثری انسانشناسانه را رقم زدهاند. ینک را میتوان نمادی از انسان امروزی دانست که در جستجوی خود و جایگاه خویش، به هر دری میزند و از یک جا مانده و از جایی رانده میشود و میان هر جماعتی، باز احساس بیگانگی میکند. اونیل با بیان دیالوگهای بینظیر و قرار دادن مخاطب در موقعیتهایی منحصربهفرد، او را بارها و بارها به تفکر وا میدارد.
با وجود نقش پررنگ مارگریت دوراس در دنیای سینما، نقش او در جهان ادبیات از آن هم پررنگتر است. برجستهترین تجربههای این نویسنده در ادبیات نمایشی، نمایشهای «لاموزیکا» و «لاموزیکا دومین» هستند. اما در ادبیات داستانی، «عاشق»، «مُدراتو کانتابیله»، «شیدایی لُل. و. اشتاین»، «سدی در برابر اقیانوس آرام»، «درد»، «نوشتن و همین و تمام»، «مرض مرگ» و «چشمان آبی، موهای مشکی» تنها برخی از آثار مهم و درخشان دوراس محسوب میشوند. «درد» اثری است که دوراس آن را سالها پس از تحریر منتشر کرده است. او خود نام «درد» را برای اثر برگزیده بود اما در برخی زبانها از جمله انگلیسی، این کتاب با عنوان «خاطرات جنگ» نیز منتشر شده است.فایل صوتی داستان دخترک کبریت فروش
شاید در نگاه نخست، عذاب وجدان داستانی عاشقانه و دمدستی باشد. اما دسس پدس برای روایت داستانش، از شیوهای متفاوت استفاده کرده است. همزمان که چند داستان را به صورت موازی پیش میبرد، مخاطب را به ترتیب با تصویر کلی ماجرا که به مرور شکل میگیرد آشنا میکند. داستان بر اساس نامههایی که شخصیتهای اصلی برای همدیگر مینویسند و همچنین چند یادداشت، روایت میشود.
«آنی شرلی در اَوُنلی» ادامهی راه آنی پس از «آنی شرلی در گرینگیبلز» است. آنی حالا شانزده ساله شده و به همین زودی، بهعنوان معلم مدرسهای که پیشتر در آن درس خوانده، مشغول به کار میشود. بخش دیگری از اوقات آنی در «انجمن اصلاح روستای اونلی» صرف میشود؛ انجمنی که با همراهی گیلبرت بلایت، فرد رایت و داینا بری آن را تأسیس کرده و ادارهاش میکنند. این اصلاحگران هر دو هفته یک بار جلسهای برگزار میکنند، دربارهی افکار و عقایدشان به بحث میپردازند، مقالههای بسیار میخوانند و مینویسند و میکوشند ذهن مردم را برای پذیرفتن اهدافشان آماده کنند. کتاب دوم، ماجراهای آنی تا هجده سالگی را بیان میکند و تمام آنچه دختری با یک ذهن زیبا در گذار از نوجوانی به جوانی از سر میگذراند را به تصویر میکشد.
حاجی بابا اصفهانی دلاکزادهایست ادب آموخته، از اهالی شهر اصفهان که در جوانی به خدمت تاجری ترک در میآید. او پس از ماجراهایی طولانی و عجیب، به دربار قاجار راه پیدا میکند و در خلال شرح سرگذشت خود، گزارشی از فساد اداری این دوره از حکومت قاجاریان ارائه میکند. حاجی بابا فردی عادیست که بیشتر از همنوعان و همصنفان خود به کسب دانش و آگاهی پرداخته و از این جهت، خود را متمایز کرده است. او در مسیر زندگیاش گرفتار دزدان و راهزنان شده و از روی اجبار با آنان همدستی کرده است؛ پیش مردی شیاد طبابت آموخته و با گستاخی به معالجهی بیماران پرداخته است و سر انجام پس از فراز و نشیبهای بسیار، به مقامی عالی در دربار قاجار رسیده است.
تمام سرنخها به شهر رُم و به آرشیو محرمانه واتیکان ختم میشود. ماجرا ریشه در گذشتههای دور دارد. در دوران رنسانس و در سالهای حکومت پاپهای مخوف از خاندان بورجا؛ زمانی که گروهی قاتل حرفهای وجود داشت که تنها در شرایط «خاص» و به دستور شخص پاپ برای انجام مأموریتهای «ویژه» دست به کار میشد. سازمان مخفی حشاشین یا به عبارتی آدمکشهای پاپ، که قبلا در قرون وسطی و دوره رنسانس فعال بوده است، پیش از جنگ جهانی دوم، توسط بالاترین مقامات روحانی کلیسا بازسازی و سازماندهی میشود تا اعضای آن که همگی کشیشهای متعصب، نیرومند و در خدمت اهداف روحانیان بلند مرتبه، از جمله پاپ اعظم هستند، مخالفین را از سر راه بردارند. آیا اکنون بزرگان کلیسا دوباره این گروه مخوف را زنده کردهاند؟ آیا واتیکان منافع ویژهای دارد که برای حفظ آن، از ارتکاب به قتل هم ابایی ندارد و این گروه مخوف را به ماموریت فرستاده است؟
آنی به آهستگی گفت: «واقعا تاسفآور و تکاندهنده است. مثل اینکه روبی نمیخواهد وضعیتش را درک کند. احساس میکنم نیاز به کمک دارد، دلم میخواهد کمکش کنم، ولی نمیتوانم. در تمام مدتی که کنارش هستم، احساس میکنم در حال سروکله زدن با یک دشمن نامرئی است و سعی میکند با اندک توانی که دارد او را پس بزند؛ به همین دلیل همیشه خسته به خانه برمیگردم».
جادهی رستگاری را باید در گونهی جنایی و معنایی دستهبندی کرد. نویسنده به خوبی به توصیف شخصیتهای اصلی داستان میپردازد و گذشته و حال آنها را تصویر میکند. داستان دربارهی دختری است به نام الیزابت. او که در نیروی پلیس خدمت میکند، با حادثهی آدمربایی و قتل دو جنایتکار ارتباط پیدا میکند و داستان ادامه می یابد. هارت در جاده رستگاری نشان داد هر کجا پای رمانهای روانشناسی و آن دسته از رمانهایی که دلهره، جرم و نگاهی به ذهن و روح آدمی را با هم ترکیب میکنند در میان است، جز بهترین نویسندههاست. داستان پرکشش جاده رستگاری شنونده را تا انتهای داستان با خود همراه میکند و حدسهای گاه و بیگاه شنونده تا انتهای داستان باید ادامه داشته باشه تا نتیجهی نهایی مشخص شود.
«دختری از بروکلین» در میان آثار گیوم موسو اهمیت بسیاری دارد؛ رمانی که در سال انتشارش به پرفروشترین کتاب فرانسه بدل شد. این رمان نخستین اثری است که موسو در آن سیاست را نیز در تحریر داستانش دخیل کرده و فضایی پر از معما و تعلیق را در بستر سیاست ایالات متحده ایجاد کرده است. او در ماجرایی که تمامش در سه روز اتفاق میافتد، دائم مخاطب را برای حدس پایان دچار تردید میکند و او را چون تعقیب و گریزی نفسگیر به دنبال خود میکشاند.
نویسندهی چند نسل از کودکان سراسر دنیاهانس کریستین اندرسن نویسنده، نمایشنامهنویس و شاعر دانمارکی، در سال 1805 متولد شد. پدرش که او را در یازده سالگی از دست داد، پینهدوز تنگدستی بود که برایش نمایشنامههایی از شکسپیر و داستانهایی مانند هزار و یک شب میخواند. هانس در کودکی برای خودش صحنهی تئاتر کوچکی درست کرده بود و با عروسکهایش، نمایشنامههای شکسپیر را از حفظ اجرا میکرد. همین بنمایهی داستانی و پرورش تخیلش در کودکی باعث خلق بیش از 168 داستان و افسانه شد. هانس در چهارده سالگی برای بازیگری در تئاتر راهی پایتخت دانمارک، کپنهاگ، شد و اولین داستانش را در 24 سالگی به چاپ رساند. داستانهای هانس کریستین اندرسن که به عنوان شاعر ملی دانمارک و پدر افسانههای نو نیز شناخته میشود، به بیش از 150 زبان ترجمه شده است.داستانهای او برای همه، مخصوصا کودکان بسیار جذاب است و انیمیشنهای زیادی بر اساس داستانهای او برای کودکان ساخته شده است. «دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان» دوم آوریل، زادروز هانس کریستین اندرسن را به عنوان روز جهانی «کتاب کودک» نامگذاری کرده است.یادمان جهانی دویستمین سالگرد تولد هانسبسیاری از ما کارتون «دخترک کبریت فروش» را دیدهایم. کارتونی که سالهای متمادی پای ثابت برنامههای دو شبکهای صدا و سیما در شب کریسمس بود. شاید اما خیلیها نویسندهی اصلی داستان، یعنی «هانس کریستین اندرسن» را نشناسند. مردی که چند نسل از کودکان سراسر دنیا، با داستانهایش بزرگ شدند و برای خود خاطره ساختند. در این جلد از مجموعه چهار جلدی داستانهای «هانس کریستین اندرسن» که به مناسبت دویستمین سالگرد تولدش چاپ شده است، علاوه بر داستان «دخترک کبریت فروش» که نامش بر جلد کتاب نیز نوشته شده است، 53 داستان کوتاه دیگر از او آورده شده است.هم فال و هم تماشا!هانس در 29 سالگی با پشتیبانی دولت دانمارک توانست به سرزمینهای گوناگون سفر کند. سفرهایی که برایش امکان دیدار و آشنایی با نویسندگان مشهوری چون ویکتور هوگو، والتر اسکات، چارلز دیکنز، الکساندر دوما، بالزاک و برادران گریم را فراهم آورد. این دیدارها و سفرها، در داستاننویسی کمک زیادی به هانس کرد و او را با افسانههای ملل دیگر آشنا کرد و حاصلش داستانهایی بود که هنوز پس از گذشت دویست سال، دنیای کودکان را زیباتر میکند.سوزن رفوگری، ناقوس، مادربزرگ، تپه پریان، کفشهای قرمز، مسابقه پرش، دخترک چوپان و دودکش پاک کن، کهنهچراغ خیابان، همسایهها، سایه، خانه قدیمی، مرغ ققنوس، غصه، جن و بقال، برگی از آسمان، آخرین مروارید، دو دختر، کیمیا، خدمتکار و بطری از دیگر داستانهای این مجموعه هستند. نسخه صوتی کتاب «دخترک کبریتفروش و 53 داستان دیگر» حاصل همکاری نشر صوتی آوانامه و موسسه انتشارات نگاه است که با صدای مریم پاکذات و آرمان سلطانزاده منتشر میشود. ترجمهی این اثر را جمشید نوایی بر عهده داشته است.
این کتاب صوتی را میتوانید از پلتفرمهای زیر یا سایر پلتفرمهای معتبر فروش کتابهای صوتی دریافت نمایید:
فیدیبو
طاقچه
کتابراه
نوار
آوانامه، ناشر تخصصی کتابهای صوتی
کلیه ی کتابهای صوتی فارسی موجود در سایت، با اجازه رسمی ناشران و با در نظر گرفتن کامل حقوق مادی صاحبان اثر و ثبت رسمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شده است لذا هرگونه کپی برداری از مطالب سایت ممنوع بوده و قابل پیگرد قانونی خواهد بود.
بازیابی رمز ورود
0
دیدگاهتان را بنویسید